طراحی شهری
یاسر شهبازی؛ آزیتا بلالی اسکویی؛ الهام شهابی
چکیده
انسانها به همان اندازه که ماحصل محیط اجتماعی هستند، ساختهی محیط فیزیکی نیز بهشمار میروند. از دیدگاه روانشناسی– اجتماعی، چهار مفهوم خلوت، فضای شخصی، قلمرو و ازدحام، پایه و اساس رفتارهای فردی و اجتماعی انسان در رابطه با محیط است. در همین راستا، مفاهیم فوق که برگرفته از علم پروکسمیک (Proxemics) میباشند، پایهایی برای تحقیق در ...
بیشتر
انسانها به همان اندازه که ماحصل محیط اجتماعی هستند، ساختهی محیط فیزیکی نیز بهشمار میروند. از دیدگاه روانشناسی– اجتماعی، چهار مفهوم خلوت، فضای شخصی، قلمرو و ازدحام، پایه و اساس رفتارهای فردی و اجتماعی انسان در رابطه با محیط است. در همین راستا، مفاهیم فوق که برگرفته از علم پروکسمیک (Proxemics) میباشند، پایهایی برای تحقیق در مورد رفتار محیطی انسان معرفی شدهاند. در این مقاله، به مفهوم قلمرو بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار درآسایش روانی افراد و لازمه شکلگیری آن در فضاهای همگانی پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، بیان اهمیت طراحی همساز با روان انسان بخصوص در فضاهای انسان ساز (فضاهای همگانی) در قالب سنجش مفهوم قلمرو میباشد. پژوهش حاضر از نوع کمی و روش توصیفی-تحلیلی بوده و از دستگاه GPS برای موقعیتسنجی 372 نفر از مخاطبان در شرایط یکسان در بستر پلطبیعت استفاده شده است. نظر به هدف پژوهش، شناسایی محدودههای مطلوب جهت تأمین قلمرو مکانی افراد که در فضاهای مکث تعبیر مییابد، متغیر ثابت زمان در نظرگرفته شد تا با تغیر هر 5 ثانیه، مختصات مکانی افراد ثبت شود. دادههای استخراج شده از GPS با فرمت .gpx توسط نرم افزار Garmin Base Camp مورد تحلیل قرارگرفته و سپس با ارزیابی محدودههای مطلوب، شاخصهای شکلگیری قلمرو همگانی بازنگری و تبیین شده است. فضاهای شهری اعم از پیادهراهها که تأکید بر مکث و سکون انسان دارد، باید فاکتورهایی چون عرصهبندی مطلوب، ساختار فضایی مناسب، نظم، آسایشفیزیکی، امنیت انعطافپذیری، خوانایی، تعامل و مشارکتمردمی، هویت و ارزشهای فرهنگی را جهت تحقق قلمرو همگانی مطلوب دارا باشند. نتایج تطبیقسنجی محدودههای مطلوب و طرح موجود حاکی از آنست که %33 از فضاهای مطلوب شناسایی شده در این پژوهش، فاقد تمهیدات اولیه برای تداعی قلمرو مکانی در طراحی هستند. همچنین، 53% از محدوده های تعریف شده برای مکث در طرح، فاقد کیفیت قلمرو مکانی مطلوب مخاطبان میباشند.
معماری شهری
امیرحسین فرشچیان؛ آزیتا بلالی اسکویی
دوره 4، شماره 15 ، مرداد 1394، ، صفحه 53-68
چکیده
این نوشتار بر پایه تحلیل و بررسی هندسه ادراکی، قصدِ بر توضیح، تحلیل و نمایش نظامِ هندسه شکلگیریِ شهر با توجه به ادوار گوناگون و عوامل تأثیرگذار بر آن را دارد. هندسهای که فراتر از ابعاد و مقیاس، عوامل و آثاری را که در نظامی کاملاً منظم در ذات و نامنظم در ظاهر است را در جهتِ تَحقُق و تکامُل موضوع، تحتِ سیطره خود بهکار میبندد. ...
بیشتر
این نوشتار بر پایه تحلیل و بررسی هندسه ادراکی، قصدِ بر توضیح، تحلیل و نمایش نظامِ هندسه شکلگیریِ شهر با توجه به ادوار گوناگون و عوامل تأثیرگذار بر آن را دارد. هندسهای که فراتر از ابعاد و مقیاس، عوامل و آثاری را که در نظامی کاملاً منظم در ذات و نامنظم در ظاهر است را در جهتِ تَحقُق و تکامُل موضوع، تحتِ سیطره خود بهکار میبندد. در این جایگاه موضوع شهر و ارتباطِ ادراکی آن با چَمَن (مرکز محله در همدان) و نحوه شکلگیری و نوع تداوم آن مدنظر میباشد. شهرهمدان با سابقه تاریخی و با توجه به نوع بافتِ شهرسازی آن و همچنین وجود مرکز محلههای خاص مربوط به خود، به عنوان نمونه موردی در خصوص مطالعه و بررسی در حوزه هندسه شکلگیری میباشد. در این نگارش با توجه به جمعآوری اطلاعات میدانی و کتابخانهایِ وسیع و همچنین تحلیل و بررسی اسناد، مدارک و مُستندات باقی مانده از روشِ تحقیقات پژوهشی_بنیادی و براساس تحلیل و تفسیر اطلاعات پژوهشی به دست آمده به شرح و تفضیل چگونگی و نحوه شکلگیری هندسه شهرِ همدان و ارتباط آن با چَمَنها با توجه به نمایش گرافیکی ادوار گوناگون این موضوع تا زمان معاصر پرداخت شده است. رهاوردِ این نگارش به دست آمدنِ عوامل اساسی در شکلگیری و توسعه شهر و نوع ارتباط آن با چَمَنها با توجه به هندسهایاست که در واقع تحتِ سیطره نیاز و دیگر عوامل وابسته به سکونت بشر، ارتباطاتِ معنایی نظامِ شهری را ایجاد و گسترش میدهد. یافتههای اساسی تحقیق در خصوص شناسایی این هندسه و نحوه بهکارگیری آن با توجه به اصلاح نظام شهرسازی شامل چنین مواردی میباشد: نمایش فرآیند تغییرات بر طبق هندسه رُشد، شناسایی و بررسی دلایل سامانبخشِ هندسی در نظام شهرسازی، نحوه و چگونگی تَطابُقدِهی هندسه ادراکیِ اساسی با هندسه حاضر به همراهِ مؤلفههای کنونی روز شهرسازی. براین اساس گُنجاندن نوع هندسه ادراکی جاری مطلوب در نظام شهرسازی، مؤلفهای است که با ایراد آن در خُردترین قسمت شهر چون مراکز محلات تا کَلانترین آن، میتواند بهبود دهنده روند شهرسازی حال و آینده گردد. این پژوهش به دلیل بررسی شهرسازیِ شهر از نقطه نظری خاص که به دنبال اصلی ادراکی در شکلگیری و تداوم روابط علّتومعلولیِ موضوعیتِ تحتِ عُنوانِ خود، هندسه است، گامی نوین به همراه اصولِ خودشناسی در جهتِ شهرسازی مطلوب میباشد.