مدیریت شهری
خاطره امیری؛ محمد مسعود؛ داریوش مرادی چادگانی؛ نگین صادقی؛ فرامرز صافی اصفهانی
چکیده
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق ...
بیشتر
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق راهکارهای مقابله با مشکلات این نواحی فراهم شود. این مقاله باهدف دستیابی به الگوی مورد کاربرد (Use Case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی ساکنان نواحی دچار افت شهری اصفهان با استفاده از مهندسی خواسته بر پایة یک پژوهش با ویژگیهای استقرایی، کاربردی و توصیفی_تحلیلی استوارشده است. به این منظور، با بهکارگیری تحلیل ذینفعان و انجام تحلیلهای کمی (آزمون میانگین فریدمن _ آزمون همبستگی اسپیرمن) در محیط نرمافزار SPSS، مراحل فرایند مقتدرسازی الکترونیکی تطبیق یافته برای این نواحی معرفیشده است. سپس با انجام تحلیل محتوا در محیط نرمافزار Atlas ti سازوکار پیادهسازی فرایند مقتدرسازی (تعیین خواستهها) بر پایۀ معرفی کاربران مؤثر در فرایند و فعالیتهای آنها و ارتباط آنها با فعالیتها مشخص میشود. بر این اساس الگوی مورد کاربرد (Use case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در محیط نرمافزار Visual paradigm طراحی میشود. در این فرایند کاربران اصلی شامل ساکنان، مسئولان (تصمیمگیرندگان)، کارشناس تسهیلگر، کارشناس پشتیبان، مربی و کارشناس فنی هستند و در یک چرخة پیوسته پنجگانه به ترتیب فرایندهای (1) عضویت در گروههای محلی و تشکیل شبکههای اجتماعی در فضای سایبرنتیک، (2) عضویت در برنامه و فرایند مقتدرسازی الکترونیکی، (3) انجام مراحل مقتدرسازی الکترونیکی (شامل آموزش، یادگیری و کسب مهارت، آگاهی، تعامل، مطالبه گری و پاسخگویی)، (4) تبادلنظر در مورد کاستیها و اصلاح فرایند (ارتقا و بهبود سازوکار مقتدرسازی الکترونیکی) و (5) تصمیمگیری با همکاری و مشارکت ساکنان و مسئولان (تصمیمگیرندگان) در راستای ارتقای مشارکت در بازآفرینی شهری نواحی دچار افت شهری اصفهان را انجام میدهند و زمینه را برای ارتقای سطح مشارکت ساکنان نواحی دچار افت شهری در بازآفرینی محلات خود، فراهم میسازند.
برنامه ریزی شهری
محمد مسعود؛ شیرزاد یزدانی؛ مصطفی بهزادفر
چکیده
نظام شهرسازی کشور در دهههای معاصر بسیار دستخوش تغییر و تحول قرارگرفته است. یکی از موضوعاتی که در این تغییر و تحول اثرات شایانی بر توسعه شهرهای ایران بر جای گذاشته، موضوع تراکم ساختمانی در طرحهای توسعه شهری بوده است. به منظور رسیدگی به این موضوع، هدف مقاله پیش رو، بررسی چگونگی تعیین تراکم ساختمانی مسکونی در طرحهای جامع شهرهای ...
بیشتر
نظام شهرسازی کشور در دهههای معاصر بسیار دستخوش تغییر و تحول قرارگرفته است. یکی از موضوعاتی که در این تغییر و تحول اثرات شایانی بر توسعه شهرهای ایران بر جای گذاشته، موضوع تراکم ساختمانی در طرحهای توسعه شهری بوده است. به منظور رسیدگی به این موضوع، هدف مقاله پیش رو، بررسی چگونگی تعیین تراکم ساختمانی مسکونی در طرحهای جامع شهرهای مراکز استانهای ایران از زمان تهیه نخستین طرح تاکنون و ارائه یک گونهشناسی از آنها و تشریح ویژگیهای آن است. نوع تحقیق از حیث روش توصیفی_تحلیلی و از حیث محتوای اطلاعات یک مقاله اصیل است. روش جمعآوری دادهها اسنادی و مراجعه مستقیم برای دسترسی به آنها بوده است. تجزیهوتحلیل دادهها نیز از طریق تشریح ساده روابط میان آنها صورت گرفته است. یافتههای مقاله نشان داده است که میتوان پنج گونه مختلف از روش تعیین تراکم ساختمانی مسکونی را شناسایی نمود. گونه نخست روش سنتی (که خود به سه زیرگونه کاهشی، افزایشی و سه سطحی تقسیم میشود)، گونه دوم روش شناور، گونه سوم روش راهبردی_ساختاری، گونه چهارم روش ترکیبی و گونه پنجم سایر روشها. بر این اساس یک روند تاریخی در گونهشناسی ارائه شده مشخص گردید. به طوری که هر یک از گونهها و زیرگونهها در مقطع زمانی خاصی از تاریخ چند دههای تهیه طرحهای توسعه شهری کشور، بیشترین تأثیر خود را بر چگونگی تعیین تراکم ساختمانی مسکونی در شهرها بر جای گذاشتهاند. همچنین بررسی سیر تحول تاریخی این گونهها نیز نشان داد که قوانین و مقررات مصوب فرادستی در خصوص موضوع تراکم ساختمانی نقطهعطف تعیین و به کارگیری این روشها در طرحهای جامع شهری ایران بوده است.
برنامه ریزی شهری
محمد سعید ایزدی؛ محمد مسعود؛ امیر محمد معززی مهر طهران
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، ، صفحه 79-91
چکیده
جدایی اجتماعی_فضایی در شهرها(یا افتراق شهری)، پدیدهای چند بُعدی است که در فضا و زمان حادث میشود. این پدیده تنها به واسطه فضاهای تکهتکه شده یا تمایزات و اختلافات اجتماعی_اقتصادی مشخص نمیشود بلکه در بیشتر مواقع مرزهای تقسیم از برهم کنش جمیع موارد و تمایزات شکل میگیرند؛ اما تاکنون نگرش به این پدیده و مواجهه با آن به صورت جامع صورت ...
بیشتر
جدایی اجتماعی_فضایی در شهرها(یا افتراق شهری)، پدیدهای چند بُعدی است که در فضا و زمان حادث میشود. این پدیده تنها به واسطه فضاهای تکهتکه شده یا تمایزات و اختلافات اجتماعی_اقتصادی مشخص نمیشود بلکه در بیشتر مواقع مرزهای تقسیم از برهم کنش جمیع موارد و تمایزات شکل میگیرند؛ اما تاکنون نگرش به این پدیده و مواجهه با آن به صورت جامع صورت نگرفته است. افتراق شهری به طور ابتدایی مسئله اجتماعی شناخته شدهای است اما به فضا به عنوان عاملی مؤثر در شکلگیری و گسترش آن توجه چندانی نشده است. به همین دلیل نیز برای رفع این پدیده، نام و نشانی از شیوههای تحلیلی توأمان فضایی و اجتماعی_اقتصادی دیده نمیشود. در مقاله حاضر با استفاده از شیوه خط سیر «توسعه نظریه» که مبتنی بر مرور ادبیات موضوع به منظور توسعه و تکامل نظریههای موجود است، مفهوم افتراق شهری، به گونهای که شرح دهنده دقیق و همهجانبهای از واقعیت بوده و از قابلیت بالای پیشبینی در اجرا برخوردار باشد، بسط داده شده است. در فرایند بسط مفهومی، این پدیده به دلیل حمل معانی فضایی نهفته، پدیدهای فضایی و اجتماعی_اقتصادی معرفی شده و با توجه به سهم هریک از ابعاد در ظهور افتراق شهری، مدل بررسی و مطالعه جامعنگر، مشتمل بر چهار بخش (محدودههای دارای ویژگی افتراق فضایی، محدودههای دارای ویژگی جداافتادگی (افتراق کامل)، محدودههای دارای افتراق اجتماعی_اقتصادی و محدودههای فاقد جدایی اجتماعی_فضایی(یا محدودههای یکپارچه)) طراحی و پیشنهاد شده است. به منظور آزمون مدل، محلات شهر اصفهان انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. سنجش وضعیت هر یک از 188 محله شهر و جایگاه آنها در مدل، حکایت از انطباق بالای نتایج با واقعیت و کارایی مدل در توصیف شرایط و جایگاه عرصههای شهری دارد. قرارگیری محلات محرومی مانند علیقلیآقا، زینبه، وحید، همتآباد، مارچین، جویباره، کوجان، بابوکان، شهشهان، اطشاران و قائمیه در محدوده افتراق کامل(جداافتادگی) و همچنین واقع شدن محلاتی مانند ملک، محدوده دانشگاه اصفهان، باغ نگار(آئینهخانه)، آبشار، سعادتآباد، هزار جریب، برازنده و شیخ اشراق (که از شرایط مطلوبی در هر دو بعد برخوردارند) در بخش فاقد افتراق مدل، گویای این واقعیت است. بر این اساس مدل جامعنگر پیشنهادی به واسطه ارائه تصویری واقعی از وضعیت افتراق محلات شهری میتواند به عنوان ابزاری در تصمیمسازیها به کار رفته و با توجه به موقعیت قرارگیری محلات در هر یک از بخشهای مدل، پایهای برای تعریف اولویتها و نوع اقدامات در برقراری توازن و برابری شهر به شمار آید.