per
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
2013-12-01
2
8
3
12
6418
Research Paper
بازآفرینی مفهوم محله در شهرهای ایرانی- اسلامی برپایه اصول نوشهرگرایی
Regeneration of neighbourhood new urbanism principles times in Islamic Iranian cities
غلامرضا لطیفی
rlatifi2002@yahoo.com
1
ندا صفری چابک
neda_safari63@yahoo.com
2
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
دانشگاه علامه طباطبایی
درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد. درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد.
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_6418_bc2856ce21189aabb8e04d69d9ed8634.pdf
"بازآفرینی"
"محله"
"شهر ایرانی- اسلامی"
"نوشهرگرایی"
"مکتب اصفهان''
per
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
2013-12-01
2
8
13
30
6419
Research Paper
رویکرد زیست محیطی در مدلسازی تغییرات کاربری اراضی محدوده کلانشهر تبریز با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه ای، ارزیابی چند معیاری و سلولهای خودکار زنجیره مارکوف (1417-1363)
Ecological Approch in landuse chang modeling of Tabriz metropolitan using multi temporal satellite images, multi criteris analysis and Cellular Automata Markov Chain (1984-2038)
رسول قربانی
rghorbani@tabrizu.ac.ir
1
محمدرضا پورمحمدی
pourmohammadi @ tabrizu.ac.ir
2
حسن محمودزاده
hassan.mahmoudzadeh@gmail.com
3
دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تبریز
استاد گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تبریز
جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
رشد سریع شهرنشینی فشارهای سنگینی بر سرزمین و منابع اطراف آنها وارد کرده و موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. از این رو، یک گام اساسی جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و همچنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر می باشد. هدف از این مطالعه، درک عوامل موثر در روند توسعه فیزیکی کلانشهر تبریز با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و 7 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 2011-1984 با تاکید بر گسترش فضائی کلانشهر تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت کلانشهر تبریز (مادر شهر تبریز و شهرهای اقماری) از 34/7220 هکتار در سال 1984 به 82/22346 هکتار در سال 2011 رسیده است. مساحت قابل توجهی از توسعه اخیر بر بستر سیلابی و پهنه های آسیب پذیر از زلزله صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی شهرهای محدوده را می طلبد. بدین منظور عوامل موثر بر توسعه فیزیکی کلانشهر تبریز بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 24 شاخص شناسایی و با استفاده از روش های ارزیابی چند متغیره مبتنی بر ترکیب خطی وزن دار فازی WLC نقشه سازی شدند و با استخراج اراضی مستعد توسعه فیزیکی آتی به همراه متغیر وابسته تغییر ات شهری طی سالهای 2011-1984 با استفاده از مدل سلول های خودکار زنجیره مارکوف Ca_Markov به پیش بینی الگوی آتی کاربری اراضی در قالب رویکرد حفاظت زیست محیطی و منطبق بر اصول توسعه پایدار تا سال 2038 پرداخته شد که درصورت استفاده از نتایج این تحقیق در توسعه های آینده شهر کمترین آسیب به اراضی زراعی و باغی خواهد رسید.
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_6419_ca5538dcb1f7a1e8b8f87d26006d16f0.pdf
کلانشهر تبریز
سلول های خودکار
زنجیره مارکوف
تغییرات کاربری اراضی
طبقه بندی شی گرا
per
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
2013-12-01
2
8
31
46
6420
Research Paper
سرمایه اجتماعی و پایداری شهری (مورد مطالعه: شهر گرگان)
Social Capital and Urban Sustainability
غلامرضا خوش فر
1
رضا بارگاهی
bargahi.reza@yahoo.com
2
شهاب کرمی
3
گروه علوم اجتماعی و سیاسی دانشگاه گلستان
جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه گلستان
جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه گلستان
پایداری شهری در گرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان و افزایش آگاهی اجتماعی برای همه اعضای جامعه است. در واقع پایداری مستلزم رعایت عدالت اجتماعی و توجه متوازن به وجوه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حیات جامعه است؛ بهگونهای که نیروی انسانی را به فراگرد توسعه خوشبین و امیدوار سازد. امروزه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل محوری اثرگذار بر پایداری سکونتگاهها چه در بُعد کلان یعنی جامعه و چه در بُعد میانه یعنی بنگاهها و مؤسسات و چه در بُعد خُرد یعنی خانوارها و افراد شناخته شده است. . هدف مقاله حاضر شناخت ارتباط بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری میباشد. در این پژوهش مفهوم سرمایه اجتماعی شامل دو بُعد شناختی و ساختاری و مفهوم پایداری شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، نهادی و کالبدی میباشد که در این پژوهش ارتباط بین مفاهیم و ابعاد نامبرده با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. جهت رسیدن به هدف تحقیق از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و برای تحلیل دادههای تحقیق از نرم افزارهای SPSS و GIS استفاده شده است. جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال ساکن در سه ناحیه شهر گرگان میشود که 240 نفر از ساکنان با روش نمونهگیری خوشهای توأم با تصادفی سیستماتیک در سه منطقه بالا، متوسط و پایین شهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی و وضعیت پایداری شهری در بین محلات مورد مطالعه متفاوت بوده است. در نهایت از طریق تحلیل دادهها و آزمونهای آماری اینگونه استنباط شد که بین سرمایه اجتماعی و پایداری در شهر گرگان رابطه مثبت و معناداری برقرار است. بنابراین سرمایه اجتماعی بالا وسیلهای برای افزایش پایداری شهری میباشد و بالعکس سرمایه اجتماعی پایین میتواند موجبات ناپایداری را برای ابعاد ساختاری شهر اعم از اقتصاد، اجتماع، نهادها، فضا و محیط زیست فراهم آورد. دلالتهای این تحقیق مبنی بر ارتباط وثیق بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری، لزوم توجه به مؤلفههای سرمایه اجتماعی و اتخاذ سیاستهایی برای حفظ، تقویت و ارتقاء سرمایه اجتماعی در راستای تضمین پایداری در فضای جغرافیایی شهر دو چندان مینماید.
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_6420_8fa9643fc9b7db091ca76f892015c6fa.pdf
سرمایه اجتماعی
پایداری شهری
توسعه پایدار
گرگان
per
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
2013-12-01
2
8
47
58
6421
Research Paper
سنجش چندمرکزیتی مجموعه های شهری کشور؛ نمونه موردی: مجموعه شهری آمل-بابل-قائمشهر-ساری
Measuring Polycentricity of conurbation in Iran; Case Study of Amol-Babol-Ghaemshahr-Sari in Mazandaran
اسفندیار زبردست
zebardst@ut.ac.ir
1
مجتبی شهابی شهمیری
sam.shahabi@gmail.com
2
استاد شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
برنامهریزی شهری و منطقهای، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
در سال¬های اخیر مفهوم توسعه چندمرکزی به عنوان یک ابزار برنامه¬ریزی برای ارتقا رقابت¬مندی، انسجام اجتماعی و پایداری محیطی مناطق پیشنهاد شده است. علیرغم اینکه، مفهوم چندمرکزی به عنوان یک هدف مطلوب برنامه¬ریزی عنوان شده، مطالعات تجربی اندکی برای آزمون مطلوبیت به کارگیری این مفهوم صورت گرفته است . علاوه بر این، مطالعات تجربی موجود، نتایج متناقضی را نشان داده¬اند. دلیل چنین تناقضی را می¬توان در ماهیت چند سطحی و چند بعدی مفهوم چندمرکزیتی یافت. که بیانگر ضرورت تعریف و ارائه شاخص¬های مشترک و مناسب برای سنجش درجه چندمرکزی به ویژه در مقیاس منطقه¬ای است. اکثر مطالعات، پیرامون سنجش چندمرکزی منطقه¬ای، بر رویکردهای آماری و مورفولوژیک بنا شده¬اند که اساسا، توزیع فضایی اشتغال و جمعیت را در نواحی کلانشهری بدون تمرکز بر روی عملکردی که هر گره ایفا می¬کند، در نظر می¬گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر سعی دارد تا با مقایسه رویکردهای مورفولوژیک و عملکردی، شاخص¬های مناسبی را برای سنجش و تعریف چندمرکزیتی مناطق بیابد و در مرحله بعد، پتانسیل¬ها و قابلیت¬های مجموعه شهری آمل-بابل-قائمشهر-ساری را برای تبدیل شدن به یک منطقه شهری چندمرکزی با استفاده از این شاخص¬ها بسنجد.
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_6421_f643909347c7de4e622f84f2ee77b9da.pdf
توسعه چندمرکزی
مجموعه شهری
چندمرکزی عملکردی
چندمرکزی مورفولوژیک
per
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
2013-12-01
2
8
59
69
6422
Research Paper
تدوین و الویتبندی راهبردهای ارتقاء کیفیت زندگی شهری در محلات مسکونی کلانشهرها، با استفاده از مدلهایSWOT و ANP. نمونه موردی: کلانشهر تبریز
Develop and prioritize strategies to improve the quality of urban life in residential neighborhoods in metropolitains,use SWOT and ANP models. case study: Tabriz metropolitain.
مجید عطاری گرگری
architect_tabriz@yahoo.com
1
ناصر براتی
naser.barati2012@yahoo.com
2
دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد مرند، گروه معماری، مرند ، ایران.
استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین
استراتژی توسعه شهری فرآیند تهیه چشم انداز توسعه بلندمدت یک شهر است که بر اساس آن برنامههای اجرایی در مقیاس کوتاه مدت و بلند مدت تهیه می شوند. دست یافتن به چشم اندازهای واقعی که مورد توافق عمومی قرار گرفته باشند در این شیوه از برنامهریزی شهری اولویت و ارجحیت یافته است، زیرا تجربه نشان داده است که موفقترین اهداف و سیاستها، در مرحله اجرا، آنهایی هستند که از طرف مردم، مدیریت شهری و دولت مرکزی در مورد آنها توافق و تفاهم وجود دارد. در واقع در اینجا سعی میشود برای دستیابی به اهداف کلان توسعه شهری، همه جناحها و گروههای ذینفع, ذی نفوذ, ذی مدخل, ذی ربط و ذی صلاح به نوعی گرد هم آمده و برای آینده شهر تصمیم بگیرند، تصمیمی که در ادامه تبدیل به برنامه ها، طرحهای اجرایی می شوند. تدوین راهبردهایی جهت ارتقاء کیفیت زندگی شهری در محلات مسکونی کلانشهر تبریز بر پایه همین مبانی تئوریک و بر اساس مشارکت مردم در جهت رسیدن به چشماندازهای برنامه توسعهای تبریز1404 میباشد. در پژوهش حاضر از روشهای پرسشنامه و مصاحبه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده و جهت تحلیل دادهها از نرمافزارهایی مانند SPSS و Super Decisions بهره برده میشود. رتبهبندی راهبردها الویت مداخله را در راستاء ارتقاء کیفیت زندگی در کلانشهر تبریز مشخص میکند . در نهایت روند این تحقیق میتواند به عنوان یک مدل جهت استفاده در سایر کلانشهرها مطرح گردد. بر اساس نتایج حاصل شده، راهبرد "استقرار مدیریت بحران شهری متخصص و کارآمد و کسب سطح بالایی از آمادگی جهت مقابله با حوادث غیرمترقبه" بیشترین وزن را به خود اختصاص داده و در الویت اول راهبردهای کلانشهر تبریز قرار گرفته است.
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_6422_18659ba927d575972ac4eac4ac0a475a.pdf
کلانشهر تبریز
کیفیت زندگی
رتبهبندی
فرآیند تحلیل شبکهای
راهبرد
per
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
2013-12-01
2
8
71
81
6423
Research Paper
مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی در محلات بافت جدید و قدیم شهری (نمونه موردی : محله شهرک قدس و قطارچیان شهر سنندج )
Comparative Study of Quality of Life in New and Old Urban Areas : (Community of Shahrake Quds and Qatarchyan in City of Sanandaj)
قادر احمدی
gh.ahmadi@urmia.ac.ir
1
سونیا نادری کروندان
sonya_mc2@yahoo.com
2
گروه شهرسازی دانشگاه ارومیه
دانشجوی کارشناسی مهندسی شهرسازی
تحقیق در مورد کیفیت زندگی به طور نسبی پدیده ای تازه ای است و نقش مهمی در پایش سیاستهای حوزه عمومی و اثر بخشی برنامه ریزی شهری ایفا میکند. هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی در دوبافت قدیمی و جدید شهری سنندج و شناسایی مولفه¬های موثر بر بهبود کیفیت زندگی در هر دوبافت با تاکید بر نکات برجسته انهااست. مقاله حاضر با تاکید بر بعد ذهنی کیفیت زندگی، میزان رضایت مندی ساکنان دو محله انتخابی از بافت قدیم و جدید را با استفاده از شاخص های کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار داده و مدل نظری ارائه شده در این زمینه بر اساس چارچوب دیدگاه تحقیقات تجربی و با توجه به میزان رضایت مندی بنا شده است. به منظور ساختاربندی و ایجاد درخت ارزش کیفیت زندگی از روش کل به جزء (بالا به پایین) استفاده شده که در چهار سطح تنظیم گشته است. بر مبنای سنجه های سطح آخر، تعداد 45 سوال در قالب پرسش نامه تدوین و کیفیت زندگی شهری بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت توسط ساکنین مورد ارزیابی قرار گرفته است. اطلاعات استخراج شده از پرسش نامه با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره، آزمون T و آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج بدست آمده از تحلیل، فرضیه تحقیق مبنی بر مطلوب تر بودن کیفیت زندگی در بافت جدید نسبت به بافت قدیم تایید شد و میانگین امتیاز رضایت مندی ساکنان محله قطارچیان(با میانگین72/2) ومحله شهرک قدس (با میانگین 44/3) میزان تفاوت رضایت مندی ساکنان دومحله را آشکارساخت.
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_6423_7218ab8cb6e2ed951e85221fb1fdb74a.pdf
کیفیت زندگی
سنندج
بافت قدیم
بافت جدید
آزمون ناپارامتری من- ویتنی
per
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
2013-12-01
2
8
83
91
6424
Research Paper
کاربرد کلان-داده ها در نقد توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی
Using Big Data in critique of Transit Oriented Development
فرشاد نوریان
www.fnoorian@ut.ac.ir
1
سمانه حجازی
smnhej@yahoo.com
2
دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران
شهرسازی دانشگاه تهران
امروزه با پیشرفت فناوری اطلاعات و تکنولوژی دیجیتال، حجم بالایی از داده ها با عناوین کلان-داده و داده های بهنگام ، در اختیار متخصصان علوم مختلف مهندسی و نیز علوم اجتماعی قرار گرفته است که از طریق آن امکان ارزیابی نظریه های موجود با قابلیت تعمیم پذیری فراهم شده است. یکی از این رویکردها در شهرسازی، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی است که بر اساس سفرسازی کاربری ها و ارقام موجود حاصل از مدل های حمل و نقل شهری پیشنهادهای برنامه ریزی کاربری زمین و تغییرات تراکم را مطرح می سازد. در این پژوهش از تفسیر کلان-داده ها برای اعتبارسنجی معیارهای تجربی مربوط به توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی وبرنامه ریزی حمل و نقل شهری در خصوص سفرسازی کاربری ها استفاده می شود. بدین منظور الگوی ترافیکی کاربری آموزش عالی با روش ارزیابی همبستگی تحلیل می گردد. با بکارگیری نگرش شهرسازی در پالایش کلان-داده های ترافیکی موجود و در دسترس برای دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در شهر لس آنجلس، الگوی ترافیکی سفرهای تحصیلی استخراج می شود. نتایج ارزیابی الگوی سفرهای تحصیلی نشان می دهد، تولید سفر بر ارقام سفرسازی کاربری ها استوار نبوده، بلکه این الگو تابعی از ترافیک کل شهر است. این نتایج، طراحی و برنامه ریزی کاربری زمین را که بر اساس مدیریت تقاضا در مدل های حمل و نقل شهری و بخصوص توسعه شهری مبتنی بر حمل و نقل عمومی انجام می شود، با تردید جدی مواجه می سازد. یافته های این پژوهش، مثالی از کاربرد کلان-داده ها به عنوان یکی از دستاوردهای بروز فناوری اطلاعات در مطالعات شهرسازی است.
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_6424_e2c5b84816aa8c794841e380e5e2cfb2.pdf
توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی
کلان-داده
الگوی ترافیکی
داده های بهنگام ترافیکی
برنامه ریزی حمل و نقل شهری