دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
ارزیابی مراکز شهری مبتنی بر رویکرد پاسخدهی محیطی (نمونه موردی: منطقه مرکزی شهر گنبدکاووس)
3
16
FA
مینو
قرهبگلو
معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران.
minoo.gharehbeiglu@gmail.com
احد
نژاد ابراهیمی
گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران.
a_ebrahimi_s@yahoo.com
ملیحه
جاویدمهر
دانشجوی دکتری مهندسی معماری، دانشگاه بینالملل امام خمینی، قزوین
m.javidmehr87@gmail.com
10.34785/J011.2018.004
بخش مرکزی شهر به عنوان یکی از اجزای اصلی شهر، همواره در طول تاریخ حائز اهمیت بودهاست. اقشار مختلف مردم با اهداف مختلف، نیاز به حضور و تردد در مراکز شهرها را دارند. این درحالی است که فضاهای شهری برای شکلگیری بسیاری از خاطرات اجتماعی و برقراری تعاملات نیز میتوانند کمککننده باشند. طراحی محیط شهری بهعنوان بستر مناسب برای حضور گسترده شهروندان، میتواند بسیاری از نیازهای آنها را به نحو مطلوبی پاسخ دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی معیارهای تأثیرگذار بر ارتقای مفهوم پاسخدهی به کاربران و ایجاد رضایت در آنهاست. در این پژوهش بافت تاریخی بخش مرکزی شهر گنبدکاووس بهعنوان یکی از فضاهای عمومی مهم انتخاب شده و بهدنبال پاسخ بدین سئوال است که مؤلفههای پاسخده در بخش مرکزی شهر گنبدکاووس برای ارزیابی و راهکارهای بهبود آن کدامها هستند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش تحقیق کیفی و راهبرد پیمایشی غیرمستقیم مبتنی بر نظر خبرگان برای تدوین مؤلفهها استفاده شدهاست. خبرگان از میان اساتید دانشگاه در رشته معماری و مدیران شهری و دانشجویان رشته معماری، پیرامون موضوع تحقیق تعیین شدهاند. شناخت متغیرهای پژوهش به واسطه تحلیل ادبیات موضوع، از طریق استدلال منطقی در راستای دستیابی به راهکارهای اجرایی بهینه در حوزه پاسخدهی محیطی مراکز شهری انجام شدهاست. با مطالعه ادبیات موضوع معیارهایی همچون دسترسی، تنوع استفاده از زمین، خوانایی، نفوذپذیری، غنا (توانگری)، تمرکز و تراکم استفاده از فضای زمین، تناسبات بصری، انعطافپذیری، خصوصیسازی و ساختار سازماندهی استخراج به وسیله خبرگان اولویتبندی شدهاند. مجموعهای از استراتژیها به منظور تقویت و بهبود وضعیت موجود همچون ایجاد تنوع استفاده از زمین، تقویت تناسبات بصری، حفظ و تقویت هویت و حس مکان، ایجاد یک ساختار سازماندهی، ایجاد و تقویت انعطافپذیری و تقویت نفوذپذیری نیز مبتنی بر تکنیک تاپسیس فازی به وسیله خبرگان ارزیابی و درنهایت برای اجرا اولویتبندی خواهند شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که از میان مؤلفههای مورد بررسی، اهمیت دسترسی به مجموعه با توجه به تسهیل در امکان رفتوآمد و حضور راحت به مجموعه در بالاترین اولویت قرار گرفته است. سپس تنوع در کاربریهای موجود برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت کاربران و تنوع در ایجاد فرمها، به ایجاد جذابیت بیشتر مجموعه کمک شایانی خواهد کرد. مؤلفههای خوانایی و نفوذپذیری نیز در یافتن هرچه بهتر مجموعه و فضاهای آن بسیار حائز اهمیت است.
مراکز شهری,محیط پاسخده,نیازهای شهروندان,مدل تصمیمگیری چند معیاره فازی,گنبدکاووس
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60847.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60847_d8d7a6f84a027e9b67d2941156e0fc79.pdf
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
بررسی میزان تاثیرگذاری عوامل محیطی بر افزایش فعالیت دختران و پسران نوجوان در فضاهای شهری (محدوده مطالعاتی: خیابان آزادی کرج)
17
27
FA
فائزه
بهنامی فرد
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران.
f_behnami@yahoo.com
میترا
حبیبی
دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر
habibi@art.ac.ir
10.34785/J011.2018.005
در پژوهش حاضر، تلاش شدهاست تا بر فعالیت گروه سنی نوجوان، به عنوان یکی از گروههای از قلم افتاده در مطالعات شهری کشورمان، در فضاهای شهری مورد علاقهشان تمرکز شود. زیرا این گروه سنی از یک سو بهصورت بالقوه بخش بسیار مهمی از استفادهکنندگان از فضاهای شهری به حساب میآیند و از سوی دیگر برای رشد به عنوان فردی با هویت جمعی، نیازمند حضور در فضاهای شهری، تجربه تنوعی از نقشهای اجتماعی و محک زدن تواناییهای خود در این بستر هستند. در همین راستا خیابان آزادی، مرکز محله رجاییشهر کرج به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده و نظرات 250 نفر از نوجوانان 12 تا 19 ساله درباره میزان فعالیت و سطح رضایت آنها از کیفیتهای محیطی در این خیابان، از طریق پرسشنامه بررسی شدهاست. دادهها نیز به صورت توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل و رگرسیون چندمتغیره) تحلیل شدهاند. نتایج این بررسی حاکی از مراجعه 85درصد از نوجوانان بهصورت هفتگی یا روزانه به خیابان بوده که غالباً در ساعات عصر، همراه با دوستانشان و به منظور تماشای مغازهها، نشستن در پارک و تماشای مردم صورت میگیرد. بیشترین تا کمترین سطح رضایت نوجوانان از مؤلفههای کیفیت محیطی خیابان نیز به ترتیب مربوط به امنیت، دسترسی، جذابیت، راحتی و آسایش است که به جز جذابیت، در رابطه با رضایت از سایر مؤلفهها، بین دختران و پسران تفاوت معنیداری به دست آمدهاست. نتایج مدل رگرسیونی نیز نمایانگر قابلیت پیشبینی 43درصد از فعالیت پسران و 75درصد از فعالیت دختران به وسیله مؤلفههای کیفیت محیطی بوده که برای پسران، جذابیت و راحتی خیابان و برای دختران، جذابیت، امنیت، راحتی و آسایش خیابان از اهمیت و تأثیرگذاری قابل توجهی برخوردارند.
نوجوانان,کیفیتهای محیطی,حضورپذیری در فضای شهری,فعالیت و زندگی شهری,خیابان آزادی کرج
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60844.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60844_0cdfa8904468622d864cd62b9e6624ea.pdf
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
بررسی اثرات پیکره بندی بر کیفیت فضایی پارکهای شهری (مطالعه موردی: پارکهای شهر مشهد)
27
40
FA
هادی
سلطانی فرد
عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
hsoltanifard@gmail.com
زهرا
صابری کاریزی
دانشگاه حکیم سبزواری
saberika_1111@yahoo.com
10.34785/J011.2018.006
امروزه کیفیت فضاهای شهری در شکلگیری تعاملات اجتماعی، تصویر ذهنی از شهر و ذهنیتبخشی به آن اهمیت بسزایی دارند. عوامل متعددی در شکلگیری مفهوم کیفیت نقش دارند که از مهمترین آنها میتوان به پیکرهبندی فضاهای شهری اشاره کرد. پیکرهبندی فضایی، روابط میان فضاهای شهری را سازمان داده و خود عاملی برای شکلدهی به متغیرهای کیفی مانند خوانایی و قابلیت دسترسی است. در دهههای اخیر نظریه چیدمان فضا، چارچوب نظری و عملی را برای تحلیل پیکرهبندی فضاهای شهری ارائه کرده است. پارکها یکی از انواع فضاهای شهری به شمار میروند که کیفیت فضایی، نقش مستقیمی در عملکرد و بازدهی اجتماعی آنها دارد. این مطالعه با هدف تحلیل اثرات پیکرهبندی فضاهای شهری بر کیفیت فضایی پارکهای شهر مشهد انجام شده است. مطالعه از نوع کاربردی است و به روش توصیفی_تحلیلی، با انتخاب 290 پارک شهر مشهد در پنج رده همسایگی، محلهای، ناحیهای، منطقهای و شهری انجام شده است. در این مطالعه تحلیلها براساس نقشه محوری شهر مشهد و در محیط نرمافزار UCL Dephtmap10 و GISانجام شد. متغیرهای پایه در این تحقیق شامل اتصال، همپیوندی، کنترل، و متغیرهای با واسطه شامل خوانایی، قابلیت دسترسی، امنیت و انسجام فضایی بودند. نتایج تحقیق نشان داد که پارکهای مورد مطالعه از کیفیت فضایی پایینی برخوردارند. همچنین مشخص شد که پارکهای منطقهای به دلیل توزیع نامناسب از کیفیت پایینی نسبت به سایر پارکهای شهر مشهد برخوردارند. به طور کلی در مقایسه با کل فضای شهر مشهد، پارکها از انسجام فضایی و امنیت مناسب برخوردار نیستند. در این میان پارکهای شهری به واسطه قرارگیری در مجاورت فضاهای با همپیوندی و اتصال بالا از خوانایی و قابلیت دسترسی بالایی در فضای شهری برخوردارند. به نظر میرسد ارزیابی کیفیت فضایی و رابطه آن با کارکرد، میتواند نقش مؤثری در فرآیند برنامهریزی و طراحی پارکهای شهری داشته باشد.
پیکرهبندی,کیفیت فضایی,چیدمان فضا,پارکهای شهری,مشهد
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60848.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60848_a7b6bd4298e83de2fade2c54fe6888d5.pdf
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
مقایسه میزان رضایت مندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر دولتی و خود مالک (مطالعه موردی: شهر آمل)
41
52
FA
غلامرضا
ملکشاهی
عضو هیات علمی
ghmalek@umz.ac.ir
عامر
نیک پور
عضو هیات علمی
nikpour@umz.ac.ir
ساناز
حبیبی
-
snz.habibi69@gmail.com
10.34785/J011.2018.007
رضایت از محیط مسکونی، عامل مهمی برای دستیابی به رضایت از زندگی است. یکی از مهمترین اقدامات دولت برای تأمین مسکن مناسب برای طبقات با درآمد کم و متوسط، سیاست ساخت و عرضه مسکن مهر است. چنین به نظر می رسد که این سیاست تأکید ویژهای بر جنبه های کمی مسکن داشته و بیش از توجه به جنبه های اجتماعی، بعد اقتصادی مسکن را نشانه گرفته است. پروژه مسکن مهر، بزرگترین طرح ملی مسکن می باشد که به علت ماهیت گسترده و نو بودن آن در کشور نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه دارد. هدف این مقاله ارزیابی و مقایسه میزان رضایتمندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر دولتی و خودمالک در شهر آمل است. این مقاله از نظر روششناسی از نوع توصیفی_تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از روشهای کتابخانه ای و اسنادی_پیمایشی استفاده شده است. حجم نمونه برآورد شده به روش کوکران برابر 253 نفر بوده است. برای شناخت و تحلیل وضعیت رضایتمندی ساکنان از مجتمعهای مسکن مهر شهر آمل، با توجه به غیرنرمال بودن دادهها از آزمونهای ناپارامتریک استفاده شده است. برای تحلیل و شناخت وضع میزان رضایتمندی از آزمون باینومیال، برای مقایسه میزان رضایتمندی در دو مسکن مهر دولتی و خصوصی از آزمون یومن ویتنی و برای رتبه بندی انواع رضایت از آزمون فریدمن استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که در مسکن مهر دولتی، در هیچ مؤلفه ای رضایت وجود ندارد. در مسکن مهر خودمالک نیز نارضایتی از مؤلفه های تسهیلات مجتمع و دید و منظر مشاهده می شود. در مورد بقیه مؤلفه ها، رضایت یا عدم رضایت از هیچ یک از مؤلفه ها معنی دار نمی باشد. نتایج آزمون یومن ویتنی نشان میدهد که در بین تمامی مؤلفه ها، بین مسکن مهر دولتی و خودمالک تفاوت معنی داری وجود دارد.
رضایت مندی,مسکن مهر,خودمالک,آمل
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60846.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60846_5bead638f5f244d42547538a14dc0787.pdf
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
برنامه ریزی راهبردی گردشگری شهری با رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های تاریخی (نمونه موردی: بافت قدیم شهر رشت)
53
66
FA
موسی
پژوهان
0000-0003-3664-9015
دانشگاه تهران
pajoohan82@gmail.com
زهرا
پورمقدم
دانشگاه ازاد واحد تهران مرکز
zahrapoormoghadam@yahoo.com
10.34785/J011.2018.008
بازآفرینی فرهنگ مبنا و گردشگری فرهنگی، دو روی سکه نوسازی بافت های ارزشمند شهری محسوب می شوند؛ اولی فرایندی همه جانبه برای نجات بافت قدیم شهر از اضمحلال کالبد و فعالیت و دومی رهیافتی کارآمد با بُن مایه مشارکت مردم، میراث فرهنگی و هنر در بسیج نیروهای اجتماعی و فرهنگی بافت قلمداد می شوند. در این مقاله تعامل این دو در چارچوب برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری فرهنگیِ بافت قدیم شهر رشت که محدوده محلات زاهدان و ساغریسازان را در بر می گیرد، مورد کنکاش قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی_تحلیلی بوده و از ترکیبی از ابزارهای کیفی و کمی شامل پرسشنامه و جداول تحلیل عوامل درونی و بیرونی برای طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که بافت قدیم شهر رشت با وجود دارا بودن منابع فرهنگی درون خود، به دلیل ضعف زیرساخت های گردشگری فرهنگی و عدم خلاقیت در کاربست فرهنگ و هنر در فرایند بازآفرینی فرهنگ مبنا نتوانسته از این منابع محلی بهره جوید. در راستای بهره گیری از این ظرفیت ها، راهبردهای دارای اولویت به همراه سیاست های اجرایی و برنامه اقدامات به منظور فعالسازی این ظرفیت ها برای توسعه گردشگری فرهنگی در عین حفاظت فعال از هویت و میراث بافت، تدوین شدند. ایجاد جاذبه های گردشگری نو و متفاوت با احیای سنت های آیینی و بومی بافت و ارائه به گردشگران، بهسازی بناهای تاریخی با تزریق فعالیت های جاذب برای گردشگران و پیادهراه سازی محور دارای قابلیت بازار_ خواهر امام _زرجوب از جمله با اولویت ترین راهبردهای تدوین شده برای بازآفرینی فرهنگ مبنا از طریق گردشگری شهری در بافت قدیم شهر رشت محسوب می شوند.
بازآفرینی فرهنگ مبنا,گردشگری شهری,برنامه ریزی راهبردی,بافت تاریخی,رشت
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60850.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60850_ace62ea84cc31f8aee54612594451b65.pdf
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
امکانسنجی تحقق شهر دوستدار سالمند (مطالعه موردی: شهر بوکان)
67
78
FA
حسین
نظم فر
0000-0002-5958-5256
دانشگاه محقق اردبیلی
nazmfar@uma.ac.ir
سعیده
علوی
دانشگاه محقق اردبیلی
nazmfar1@gmail.com
نسرین
صادقی
دانشگاه محقق اردبیلی
nazmfar1@yahoo.com
علی
عشقی چهاربرج
دانشگاه محقق اردبیلی
nazmfar20@yahoo.com
10.34785/J011.2018.009
افزایش طول عمر انسانها و اضافه شدن جمعیت سالمندان یکی از دسـتاوردهای قرن 21 بوده و سالخوردگی جمعیت پدیدهای است که بـسیاری از جوامع بشری با آن روبهرو هستند و برخی دیگر در آیندهای نزدیک با آن روبهرو خواهند شد. در ایران افزایش طول عمر همراه با کاهش نرخ موالید سبب پیری جمعیت شده است. با توجه به آمار جمعیتی، شهر بوکان نیز در سالهای آینده با این پدیده مواجه خواهد شد. به همین دلیل پژوهش حاضر باهدف امکانسنجی تحقق شهر دوستدار سالمند در بوکانانجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی_پیمایشی باهدف کاربردی است. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS، و برای مقایسه میانگین شاخصها از آزمون T استفاده شده است. با توجه به استفاده از پرسشنامه استاندارد سازمان بهداشت جهانی، روایی پرسشنامه مورد تأیید است. نتایج پژوهش نشان میدهد از میان شاخصهای اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی_تفریحی و بهداشتی_درمانی موردبررسی به ترتیب بیشترین درصد نارضایتی مربوط به نبود فضای مناسب برای ارتباط با مراکز آموزشی مانند کامپیوتر، اینترنت، اطلاعات در مورد نرمافزارها و خدمات با حروف چاپی و بزرگ، نبود بازارچههای مخصوص خرید سالمندان و به خانوادهها در زمینه مراقبت از خود و سالمندان آموزشهای لازم داده نمیشود، میباشد. همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهد که میانگین همه معیارهای موردبررسی (اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی_تفریحی و بهداشتی_درمانی) پایینتر از حد استانداردند و تا رسیدن به سطح مطلوب فاصله زیادی دارند. بنابراین پیشنهاد میگردد متولیان امر برای ایجاد رفاه سالمندان در شاخصهای دارای کمترین حد استاندارد همت بیشتری به خرج دهند و با رفع کاستیها و تأمین نیازهای این قشر، رفاه و سرزندگی را برای سالمندان فراهم نمایند.
امکانسنجی,تحقق,شهر دوستدار سالمند,شهر بوکان
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60845.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60845_ce6fa63e91a1715be914f490893697f5.pdf
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
سنخ شناسی الگوهای فضایی پراکنده رویی در شهر- منطقه ها (مورد مطالعه: شهر- منطقه مرکزی مازندران)
79
92
FA
فردیس
سالاریان
گروه برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
farima_badima@yahoo.com
هاشم
داداش پور
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
h-dadashpoor@modares.ac.ir
10.34785/J011.2018.010
ساختوسازهای با برنامه و بدون برنامه، منجر به گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها در اراضی کشاورزی استان مازندران شده و این اراضی را دستخوش تغییرات و یا حتی تخریب گسترده قرار داده است. هدف مقاله حاضر سنخشناسی الگوهای فضایی پراکندهرویی در شهر_منطقه مرکزی مازندران( شامل شهرستانهای ساری، بابل و قائمشهر) است. روششناسی پژوهش کمی بوده و دادههای اصلی آن از طریق دو مؤلفه جمعیتی و کالبدی_فضایی به دست میآید. دادههای جمعیتی از سالنامههای آماری استان مازندران و دادههای کالبدی_فضایی شامل اراضی ساخته شده (براساس تصاویر لندست و نقشه 1:25000 توسعه استان مازندارن) و تراکم ساختمانی در طی سالهای 1365 تا 1395 استفاده شد. سایر دادهها براساس پردازش آماری و ریاضی از دادههای جمعیتی و کالبدی_فضایی با استفاده از نرمافزارGIS ، ESRI و مدل فرم رشد شهری به دست آمدند. سپس برای سنخشناسی الگوهای فضایی در مقیاس کلان از برآوردگر کریجینگ و برای الگوهای فضایی در مقیاس خرد از مدل فرم رشد شهری استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که در مقیاس کلان، پراکندهرویی در سالهای مطالعاتی افزایش یافته است. به رغم این که الگوی فضایی در سال 1365 به واسطه پایین بودن متغیرهای مطالعاتی، تنها در سه مرکز اصلی شهری محدوده متمرکز بوده و در اراضی پیرامون آنها به خصوص در شهرستان ساری، پراکندهرویی وجود داشته است. اما در یک روند زمانی 30 ساله همزمان با تمرکز توسعه در اراضی شهری، اراضی پیراشهری و روستایی نیز توسعه یافته و پدیده پراکندهرویی با افزایش ارزش متغیرها شدت گرفته است. از طرف دیگر، در مقیاس خرد، الگوی فضایی پراکندهرویی در سالهای 1365 تا 1375 خطی بوده که به دلیل توسعه در پیرامون مرزهای سکونتگاههای شهری (اراضی پیراشهری) به وجود آمده است. اما در بازه 85-1375 توسعه پراکنده به الگوی میانافزا گرایش بیشتری داشته و حاکی از شکلگیری الگوی تلفیقی خطی_میان افزای پراکندهرویی دارد. در بازه 95-1385 نیز الگوی توسعه به صورت میان افزا شکل گرفته است. گفتنی است که در بررسی جداگانه سکونتگاههای شهری و روستایی شهر_منطقه مطالعاتی، نتایج متفاوتی در اراضی شهری مشاهده شد.
سنخ شناسی,الگوهای فضایی,پراکنده رویی,شهر- منطقه,مازندران
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60849.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60849_2b4541b81ebdf8bf33d3ef24a5480683.pdf
دانشگاه کردستان
فصلنامه مطالعات شهری
2322-2875
2717-4417
7
27
2018
07
23
ارزیابی آسیب پذیری بافتهای مسکونی در برابر زلزله و راهکارهای کاهش آسیبپذیری (مطالعه موردی: منطقه شش شهرداری تهران)
93
112
FA
منوچهر
طبیبیان
استاد دانشگاه تهران
tabibian@ut.ac.ir
نگین
مظفری
دانشگاه تهران
negin.mozafari@yahoo.com
10.34785/J011.2018.011
موقعیت جغرافیایی و سابقه لرزهخیزی بسیاری از شهرهای ایران، از جمله تهران، توجه به موضوع آسیبپذیری از زلزله را در رشتهها و تخصصهای گوناگون ملزم نموده است. برنامهریزی شهری به دلیل ماهیت خود، این مسئله را در بافتهای شهری مورد بررسی قرار میدهد. در همین راستا، پژوهش حاضر با بررسی و مطالعه متون و اسناد مرتبط با زلزله و نقش برنامهریزی شهری در کاهش اثرات آن و همچنین برنامهریزی بافت مسکونی و ابعاد و ویژگیهای آن، به یک مدل عملیاتی برای سنجش میزان آسیبپذیری بافتهای مسکونی منطقه شش تهران از زلزله دست یافته است. بر مبنای این مدل، معیارهای لازم به منظور بررسی میزان آسیبپذیری تعیین گردید. براساس معیارهای یادشده، منطقه شش تهران به تفکیک محلههای مسکونی مورد بررسی قرار گرفت. سنجش میزان آسیبپذیری محلات مسکونی مورد بررسی، بر مبنای مقدار استخراج شده برای معیارهای ارزیابی و با استفاده از روش AHP صورت گرفت. در نهایت، اهداف، راهبردها و سیاستهای لازم برای کاهش میزان آسیبپذیری با توجه به ضریب اهمیتهای به دست آمده با استفاده از همین روش، به تفکیک محلات 17 گانه مورد بررسی تدوین گردید. براساس نتایج به دست آمده از بررسیها و محاسبات انجام شده در پژوهش حاضر، اتخاذ راهکارهایی در پنج دسته شکل کلی بافت مسکونی (قطعهبندی، توزیع کاربریها، همجواریها و...)، فضاهای سبز و باز عمومی، شبکه دسترسی، تراکم جمعیت و کنترل و نظارت بر ساختوساز میتواند در ارتقای ایمنی محلههای منطقه شش در برابر زلزله مؤثر واقع شود.
زلزله,برنامه ریزی مسکونی,آسیب پذیری,بافت مسکونی,ارزیابی ریسک
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60843.html
https://urbstudies.uok.ac.ir/article_60843_21f45f9556256a5b0f6115094031091a.pdf