.
قابل توجه نویسندگان و پژوهشگران گرامی
مقالات ذیل پس از طی فرایند داوری، جهت انتشار در نشریه پذیرفته شده اند که حسب زمان پذیرش نهایی، قوانین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سیاست های نشریه و سایر ملاحظات در شمارگان آتی منتشر خواهد شد و هیچ ترتیبی برای انتشار آنها در این بخش لحاظ نشده است.
.
طراحی شهری
فرهنگ مظفر؛ علی اسدپور
دوره 1، شماره 3 ، شهریور 1391، ، صفحه 3-12
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای اجتماعی و شکلی در برنامهریزی فضاهای باز مسکونی در نظریهها و پروژههای شاخص شهرسازی قرن بیستم و قیاس آن با الگوهای بومی و معاصر کشور میپردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این نوشتار تفسیری– تاریخی با رویکردی استنتاجی است. از نمونههای موردی نیز در تحلیل و ارائه مصادیق گونهشناسی استفاده شده است. ...
بیشتر
پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای اجتماعی و شکلی در برنامهریزی فضاهای باز مسکونی در نظریهها و پروژههای شاخص شهرسازی قرن بیستم و قیاس آن با الگوهای بومی و معاصر کشور میپردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این نوشتار تفسیری– تاریخی با رویکردی استنتاجی است. از نمونههای موردی نیز در تحلیل و ارائه مصادیق گونهشناسی استفاده شده است. از نظر شکلی در نظریههای اوایل قرن بیستم، 4 گونه ساماندهی فضاهای باز شامل الگوهای «ساماندهی شبکهای»، «خطی»، «مرکزی» و «مجموعهای» قابل تشخیص هستند که در طول نیمه دوم قرن، به سمت الگوهای مجموعهای تمایل بیشتری حاصل شده است. همچنین تلاش برای حذف سلسله مراتب اجتماعی، ایجاد برابری طبقاتی و مالکیت اشتراکی در فضاهای باز که در نیمه اول قرن مشهود بودند، جای خود را به پایداری اجتماعی، برابری اجتماعی و توجه توامان به فضاهای باز خصوصی و عمومی دادهاست. اما جریان معاصر ساخت و ساز در کشور، بیشتر ادامه راهبردهای آزموده ابتدای قرن هستند که عمدتاً از الگوهای شبکهای و مرکزی استفاده مینمایند و فاقد الگوی اجتماعی معینی در طرح خود هستند. از اینرو با توجه به شرایط جهان کنونی و با عنایت به دستاوردهای بومی و اصول اعتقادی کشور، توجه به مفاهیم اجتماعی همچون سرمایه اجتماعی و تعاملات اجتماعی در کنار الگوهای مناسب سازماندهی فضای باز (مانند مجموعهای) ضمن تفکیک و عرصهبندی مشخص عرصههای عمومی-خصوصی و سنجش اولویت های عمومی پیشنهاد شده است.
اسکان غیر رسمی
دوره 1، شماره 4 ، آبان 1391، ، صفحه 3-12
چکیده
این مقاله با پذیرش ساکنین محلات غیررسمی به عنوان شهروندان صاحب حق شهری و با انتخاب راه کارهای مداخله در ظرفیت های اجتماعی به جای بازسازی محیطی نگارش شده است. هدف مقاله معرفی سازه ظرفیتاجتماعی و ارتباط آن با توسعهپایدارمحلی به تفکیک گروههای اجتماعی ساکنین و فعالان اقتصادی است. بررسی نتایج به تفکیک دو گروه مذکور، امکان شناسایی ...
بیشتر
این مقاله با پذیرش ساکنین محلات غیررسمی به عنوان شهروندان صاحب حق شهری و با انتخاب راه کارهای مداخله در ظرفیت های اجتماعی به جای بازسازی محیطی نگارش شده است. هدف مقاله معرفی سازه ظرفیتاجتماعی و ارتباط آن با توسعهپایدارمحلی به تفکیک گروههای اجتماعی ساکنین و فعالان اقتصادی است. بررسی نتایج به تفکیک دو گروه مذکور، امکان شناسایی روشهای مختلف دستیابی به پایداریمحلی را فراهم خواهدساخت. روش تحقیق، از نوع توصیفیپیمایشی است. این تحقیق تایید نمود، ظرفیتاجتماعی سازهای ذهنی است، که از انگیزههای اصلی کنشگران برای حضور در محله اثر میپذیرد. میان ظرفیتاجتماعی گروههای تحقیق با توسعه پایدار محلی ارتباط مثبت و معنیداری برقرار است، که در صورت بهره برداری هوشمندانه، دستیابی به پایداری محلی دور از انتظار نیست. در گروه ساکنین، اعتماد به نهادهای رسمی و در گروه فعالان اقتصادی، میزان اهمیت دادن به محله، مولفههای مهمی هستند که با بیشتر مولفههای ظرفیتاجتماعی همبستگی معنیداری دارند.
طراحی شهری
دوره 2، شماره 5 ، اسفند 1391، ، صفحه 3-12
چکیده
یکی از مشکلات اساسی در مناطق تاریخی شهرهای ایران عدم انطباق با طرح های توسعه شهری معاصر می باشد. این مشکل در هسته تاریخی شمال شهر اصفهان به دلیل عدم شناخت ساختار و شکل شهر منجر به حذف تدریجی ساختار قدیمی شهر و تحمیل ساختار شبکه ای جدید در پی احداث خیابان های صلیبی شده است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر طرح های توسعه شهری معاصر بر ساختار ...
بیشتر
یکی از مشکلات اساسی در مناطق تاریخی شهرهای ایران عدم انطباق با طرح های توسعه شهری معاصر می باشد. این مشکل در هسته تاریخی شمال شهر اصفهان به دلیل عدم شناخت ساختار و شکل شهر منجر به حذف تدریجی ساختار قدیمی شهر و تحمیل ساختار شبکه ای جدید در پی احداث خیابان های صلیبی شده است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر طرح های توسعه شهری معاصر بر ساختار فضایی هسته تاریخی شمال شهر اصفهان، به بررسی و تحلیل ساختار شهر اصفهان در چهار دوره مهم تحولات کالبدی به روش چیدمان فضا پرداخته است. این روش به عنوان یک رویکرد جدید، ساختار و پیکره بندی فضایی را در شهرها به صورتی روشمند مورد بررسی قرار می دهد. از آنجاییکه تغییرات ارزش همپیوندی با مفهوم انسجام ساختاری در ارتباط است، این متغیر (ارزش همپیوندی) به عنوان مهمترین مفهوم در این روش به منظور بررسی انسجام و هماهنگی ساختار منطقه تاریخی شهر اصفهان و ارزیابی ارزش و اهمیت راسته های تاریخی بافت قدیم مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش روشن شد که مداخلات شهرسازانه در دوره اخیر در نبود رویکردی زمینه گرا و بدون شناخت زمینه های کالبدی موجود، منجر به انزوای ساختاری فضایی بافت های تاریخی شده اند. از طرفی طرح های نوسازی، بهسازی در حال اجرا، به دلیل عدم توجه به ساختار فضایی بافت تاریخی و با رویکردی صرفا پوسته ای و کمی، نتوانسته اند در رفع مشکلات ساختاری کالبدی این منطقه تاریخی و ارزشمند تاثیر بسزایی داشته باشند.
برنامه ریزی شهری
هاشم داداش پور؛ صالح روشنی
دوره 2، شماره 6 ، خرداد 1392، ، صفحه 3-16
چکیده
رشد بیسابقه شهرنشینی در دهههای اخیر موجب شده تا محله های بیشماری در اطراف هسته اصلی شهر تهران بر اساس الگوهای منظم شکل بگیرند. یکی از موضوعات مورد توجه و نگران کننده در این محله ها، مسئله عدم تطابق میان محیطهای جدید ساخته شده و انسان به عنوان استفاده کننده از این محیطهاست. هدف اصلی این مقاله، ارزیابی کیفیت ادراکی محیط بر ...
بیشتر
رشد بیسابقه شهرنشینی در دهههای اخیر موجب شده تا محله های بیشماری در اطراف هسته اصلی شهر تهران بر اساس الگوهای منظم شکل بگیرند. یکی از موضوعات مورد توجه و نگران کننده در این محله ها، مسئله عدم تطابق میان محیطهای جدید ساخته شده و انسان به عنوان استفاده کننده از این محیطهاست. هدف اصلی این مقاله، ارزیابی کیفیت ادراکی محیط بر مبنای میزان رضایتمندی ساکنان از محیط ساخته شده و کیفیت فیزیکی محیط در راستای سنجش نحوه ارتباط میان ذهنیت و عینیت محیط محلی است. محله مورد مطالعه، شهرک نفت در شمال غرب تهران است. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش ترکیبی سنجش شاخصهای ذهنی و عینی و مقایسه میان آن هاست. معیارهای کیفیت ذهنی محیط از مدل سلسله مراتبی چند شاخصه کیفیت محیط مسکونی به دست آمده و متناظر با آنها، معیارهای سنجش کیفیت عینی محیط بر اساس شاخص های مطرح در برنامه ریزی شهری بسط داده شده اند. نتایج یافتهها نشان میدهد که در بیشتر زیرشاخصها، تعامل میان فرد و محیط و سطح رضایت فرد به امکانات و وضعیت فیزیکی محیط بستگی دارد. همچنین میان کیفیت ادراکی از محله و کیفیت عینی آن بر اساس آزمون T مستقل اختلاف معناداری وجود دارد. این مسئله نشان دهنده تفاوت در ویژگیهای فیزیکی محیط و ادراک افراد از آن است و با توجه به بالاتر بودن میزان کیفیت عینی محیط، می توان نتیجه گرفت، سطح انتظارات ساکنان در این محله بیش از وضعیت فیزیکی محیط می باشد. از سوی دیگر، اختلاف در سطوح محاسبه شده کیفیت ذهنی و عینی میتواند به تدقیق شاخصهای مورد استفاده کمک کند.
طراحی شهری
محسن فیضی؛ علی اسدپور
دوره 2، شماره 7 ، مرداد 1392، ، صفحه 3-14
چکیده
مهاجرت، تفاوت، جابجایی دائمی و رشد سریع جمعیت در تهران مانع از شکلگیری روابط اجتماعی در محلات آن شده است. این در حالی است که کنشهای متقابل اجتماعی میتوانند به عنوان یکی از مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی شهر، نقش مهمی در بازآفرینی شهری به مثابه رویکردی مداخلهگر در مرمت شهری تلقی گردند. موضوع بازآفرینی شهری با توجه به ماهیت ...
بیشتر
مهاجرت، تفاوت، جابجایی دائمی و رشد سریع جمعیت در تهران مانع از شکلگیری روابط اجتماعی در محلات آن شده است. این در حالی است که کنشهای متقابل اجتماعی میتوانند به عنوان یکی از مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی شهر، نقش مهمی در بازآفرینی شهری به مثابه رویکردی مداخلهگر در مرمت شهری تلقی گردند. موضوع بازآفرینی شهری با توجه به ماهیت و راهبردهای آن میتواند تنها پاسخ مناسب پیش ِروی برنامهریزان شهری در تهران معاصر باشد. در این میان بازآفرینی منظر میادین شهر تهران میتواند به عنوان یکی از مؤلفههای مهم در ارتقای میزان تعاملات اجتماعی رودرروی شهروندان دانسته شود. در این نوشتار از راهبرد کیفی در رویکردی استنتاجی استفاده شده و از مورد پژوهشی، در بررسی 10 نمونه از میادین شهر بهره گرفته شده است. از آنجا که تعاملات اجتماعی دارای مؤلفههای زمانی _ مکانی هستند، عوامل محیطی مؤثر در شکلگیری آنها مورد مداقه قرار گرفته و مؤلفههای عینی (طبیعی و کالبدی) و ذهنی (خاطرات و روابط انسانی) منظر این نواحی مورد بررسی قرار گرفتهاند. در نتیجه مجموعهای از راهبردها و راهکارهای اصلاح منظر این میادین شامل ساماندهی عناصر طبیعی و مبلمان شهری میادین، ساماندهی جریان پیاده و سواره، ایجاد و تقویت فعالیتهای انتخابی و در نهایت احیا و تداوم جریان خاطرات میادین پیشنهاد شده است. اصول بازآفرینی منظر میادین شهری حاصل از این پژوهش، در قالب نموداری شامل تحلیل مؤلفههای طبیعی، انسان ساخت و انسانی میباشد که هر مؤلفه به تبیین راهبردهای طبیعی، انسان ساخت و اجتماعی با هدف ارتقای تعاملات اجتماعی منتهی میشود. ترکیب همزمان هر سه راهبرد، مجموعه اصول بازآفرینی هر میدان را متناسب با ویژگیهای اجتماعی، کالبدی، تاریخی و طبیعی آن شکل خواهد داد.
طراحی شهری
غلامرضا لطیفی؛ ندا صفری چابک
دوره 2، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 3-12
چکیده
درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد ...
بیشتر
درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد. درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد.
طراحی شهری
سهند لطفی؛ هدی بختیاری
دوره 3، شماره 9 ، بهمن 1392، ، صفحه 3-16
چکیده
مراکز شهری دارای بالاترین تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی میباشند. به مرور زمان با گسترش بیرویه شهرها و رشد روزافزون استفاده از اتومبیل، معضلات ترافیکی در مراکز شهری قدیمی پدیدار شد. در همین راستا جنبش نوشهرسازی به منظور رفع مشکل ناشی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و گسترش افقی شهرها به وجود آمد. براساس اصول نوشهرسازی، ...
بیشتر
مراکز شهری دارای بالاترین تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی میباشند. به مرور زمان با گسترش بیرویه شهرها و رشد روزافزون استفاده از اتومبیل، معضلات ترافیکی در مراکز شهری قدیمی پدیدار شد. در همین راستا جنبش نوشهرسازی به منظور رفع مشکل ناشی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و گسترش افقی شهرها به وجود آمد. براساس اصول نوشهرسازی، اتصالپذیری و پیوستگی شبکه ارتباطی از ویژگیهای کلیدی شبکه پایدار معابر است. این پژوهش تلاش دارد با به کارگیری اصل اتصالپذیری در نوشهرسازی و با استفاده از روش چیدمان فضا[1]و نیز بهرهگیری از GIS، به ارائه روشی بسطپذیر به منظور تحلیل ساختار شبکه ارتباطی شهرها و ساماندهی آن بپردازد. برای دقت بیشتر در روش یاد شده، بافت تاریخی مرکزی شهر کاشمر که در حال حاضر دچار مشکلات ترافیکی و عدم روان بودن حرکت پیاده و سواره میباشد، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل ساختار فضایی شهر از روش چیدمان فضا استفاده شده است. نتایج تحلیل چیدمان فضا نشان میدهد که محلات درونی بافت تاریخی فرسوده مرکز شهر با وجود مجاورت با همپیوندترین و در دسترسترین معابر شهری، نتوانستهاند در گذر زمان به خوبی با ساختار جدید شهر ارتباط برقرار کنند. به عبارتی، اتصال معابر درونی محلات مرکزی با کل شهر کم است و دسترسی به درون بافت آسان نیست. در ادامه براساس رویکرد نوشهرسازی و پژوهشهای پیشین به تببین معیارهایی برای سنجش اتصالپذیری شبکه ارتباطی پرداخته شده است. ارزیابی معیار اتصالپذیری نشان میدهد، شبکه ارتباطی شهر اتصالپذیری نسبتاً مناسبی دارد که البته در مورد سواره، کاهش مییابد. مقایسه نتایج تحلیل اتصالپذیری براساس معیارهای تبیین شده و تحلیل ساختار فضایی شهر با روش چیدمان فضا از سویی و از سوی دیگر مشاهدات میدانی، نشان میدهد در روش چیدمان فضا به دلیل در نظر گرفتن شبکه ارتباطی در کل ساختار فضایی شهر، نتایج حاصله به واقعیت نزدیکتر خواهد بود؛ به عبارتی آنچه که مهم است در نظر گرفتن بافتهای فرسوده و تاریخی در کل سیستم شهری است. همچنین با توجه به مشکلات ترافیکی موجود در بافت مرکزی شهر کاشمر، میتوان نتیجه گرفت که اتصالپذیری تنها یکی از فاکتورهای مؤثر بر کارایی شبکه برای پیاده و سواره، حرکت روان و همچنین توسعه و ترویج پیادهروی میباشد و فاکتورهای دیگری مرتبط با شبکه نیز بر این مهم تأثیرگذارند که میتوان آنها را با معیارهای کمی اتصالپذیری ترکیب کرد.
حسین کلانتری خلیل آباد؛ نجلا درخشانی
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 3-14
چکیده
بافت تاریخی و با ارزش محله عودلاجان به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد و ساختار و کمبود تأسیسات و تجهیزات زیرساختی و امکانات رفاهی در پاسخگویی به نیازهای امروزی شهروندان ضعیف عمل میکند. به همین دلیل جمعیت بومی ساکن در این بافت کمکم به محلات دیگر شهر که دارای رفاه بیشتری میباشند، مهاجرت میکنند و مهاجران جدید که اغلب از اقشار ...
بیشتر
بافت تاریخی و با ارزش محله عودلاجان به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد و ساختار و کمبود تأسیسات و تجهیزات زیرساختی و امکانات رفاهی در پاسخگویی به نیازهای امروزی شهروندان ضعیف عمل میکند. به همین دلیل جمعیت بومی ساکن در این بافت کمکم به محلات دیگر شهر که دارای رفاه بیشتری میباشند، مهاجرت میکنند و مهاجران جدید که اغلب از اقشار کمدرآمد اجتماع هستند، جایگزین آنها میشوند. در نتیجه در پی چنین رخدادی، بیثباتی اجتماعی و فرهنگی در بافت حاکم میشود و با گذشت زمان افزایش مییابد. در بافت محله عودلاجان تجانس و همگونی فرهنگی وجود ندارد و نظام همسایگی و همبستگی اجتماعی به دلیل افت هویت و اصالت، بسیار ضعیف شده است. با مهاجرت ساکنان اصیل و قدیمی از این بافت تاریخی رفتهرفته ارزشها، خاطرات جمعی، هویت و حس تعلقخاطر افراد در این بافتها رو به افول میگذارد و با فرسودگی فضاها و ایجاد مخروبهها، مکانهایی مناسب برای آسیبهای اجتماعی فراهم میشود. با بررسی مکرر محله عودلاجان و وجود مشکلاتی از قبیل فرسودگی زیاد بافت، خروج ساکنان اصیل، تغییر کاربری واحدهای مسکونی به کاربریهای ناسازگار، کمبود امکانات رفاهی و خدمات زیرساختی شهری، ضعف در شبکه ارتباطی و معابر و وجود آسیبهای اجتماعی فراوان، بهسازی و نوسازی محله برای افزایش پایداری در آن امری ضروری و مهم میباشد. در این تحقیق اطلاعات لازم از طریق مشاهده، تصویربرداری، تهیه نقشههای مورد نیاز و پرسشگری از ساکنان محله جمعآوری شد و برای تحلیل آن براساس اطلاعات کمی و کیفی و با استفاده از تکنیک «SWOT» در چارچوب عوامل درون محلهای(نقاط ضعف و قوت) و برون محلهای(تهدیدها و فرصتها) عنوان شد تا راهبردهای پایداری کالبدی _ اجتماعی در محلات تاریخی و محله مورد بررسی استخراج شوند. یافتههای به دست آمده حاکی از آن است که تأثیر عوامل بیرونی در عدم پایداری محله عودلاجان بیشتر از عوامل درونی محله میباشد.
طراحی شهری
امین لطیفی؛ حسن سجادزاده
دوره 3، شماره 11 ، مرداد 1393، ، صفحه 3-18
چکیده
پارکهای شهری به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها، نقش مهمی در رفع نیازهای انسانی ایفا میکنند. بسیاری از نظریهپردازان شهری پارکهای شهری را به عنوان یکی از اجزای اصلی یک سیستم شهری میدانند، زیرا در کنار نقش کارکردی خود باعث افزایش اجتماعپذیری در فضاهای شهری میشوند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ...
بیشتر
پارکهای شهری به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها، نقش مهمی در رفع نیازهای انسانی ایفا میکنند. بسیاری از نظریهپردازان شهری پارکهای شهری را به عنوان یکی از اجزای اصلی یک سیستم شهری میدانند، زیرا در کنار نقش کارکردی خود باعث افزایش اجتماعپذیری در فضاهای شهری میشوند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم، باید به رفتارهای شکل دهنده این فضاها توجه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد. از آنجایی که کارایی اغلب پارکهای شهری در نتیجه عدم انطباق نیازهای کاربران با کیفیات محیطی متناسب با قلمروهای رفتاری، در سطح پایینی میباشد، لزوم توجه به برنامه اصولی و مبتنی بر رفتار استفادهکنندگان در اینگونه فضاها، ضروری مینماید. پارک مردم در شهر همدان به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده است. هدف از این مطالعه، شناسایی و ارزیابی محرکها و الگوهای رفتاری کاربران در قالب نیازها و کیفیتهای محیطی در پارکهای شهری است. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی _ تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سئوال اساسی است که، الگوها و قلمروهای رفتاری چه تأثیری در ارتقای کیفیت محیطی در پارکهای شهری دارند؟ در این پژوهش برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات و مبانی نظری موضوع به تفصیل بیان شده و سپس با تحلیل رویکردهای موجود با تأکید بر الگوهای رفتاری، سعی در استدلال منطقی مباحث و در نتیجه تدوین چارچوب مفهومی برای پژوهش شده است. برای این منظور، علاوه بر تحلیل کیفی فضای شهری مورد مطالعه و بررسی چگونگی رفتارهای شکل گرفته شده در فضا به سبب وجود ویژگیهای فضایی موجود در آن، به تحلیل کمّی شاخصها با استفاده از طراحی پرسشنامه و نقشههای رفتاری بر اساس حجم نمونه و تبدیل یافتههای کیفی به مؤلفههای کمّی از طریق نرمافزارSPSS پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد از سویی نیازهای انسانی نتیجه تأثیر رفتار بر فضا و محیط است و قابلیت محیط، زمینهساز انجام رفتارهاست و از سویی دیگر، ارتقای کیفیت محیطی و تأثیر مؤلفههای آن بر قلمروها و الگوهای رفتاری در پارکهای شهری صرفاً مفهومی کمّی و تکنیکی نبوده، بلکه با مفاهیم کیفی نیز در ارتباط است.
برنامه ریزی شهری
حمیدرضا فارسی فراشبندی؛ سیدرضا آزاده؛ مجتبی ملکیان بهابادی
دوره 6، شماره 22 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 3-14
چکیده
امروزه نحوه توزیع خدمات شهری یکی از ضروریات مهم زندگی شهری به حساب میآید. این در حالی است که استفاده از روشهای سنتی تأمین زمین خدمات شهری، زمینه تخریب اراضی کشاورزی را در پی داشته است. بنابراین این مسئله راهی جز روی آوردن به روشهای نوین را پیشِ رویِ برنامهریزان و مدیران شهری باقی نمیگذارد؛ که از جمله این روشها میتوان ...
بیشتر
امروزه نحوه توزیع خدمات شهری یکی از ضروریات مهم زندگی شهری به حساب میآید. این در حالی است که استفاده از روشهای سنتی تأمین زمین خدمات شهری، زمینه تخریب اراضی کشاورزی را در پی داشته است. بنابراین این مسئله راهی جز روی آوردن به روشهای نوین را پیشِ رویِ برنامهریزان و مدیران شهری باقی نمیگذارد؛ که از جمله این روشها میتوان به برنامه انتقال حق توسعه که مبتنی بر احترام به حقوق مالکیت بوده اشاره کرد. پژوهش کاربردی حاضر، با به کارگیری زمینهها و مبانی نظری موضوع به مطالعه تکنیک مزبور در سطح شهر شیراز پرداخته و به دنبال پاسخ به این سئوال است که الزامات و شرایط استفاده از این رویکرد چیست و کدام یک از نواحی شهر شیراز مناسب این الگو میباشند. برای پاسخ به این سئوالات از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و نرمافزار ArcGIS استفاده شده است. براساس الگوی انتقال حق توسعه، نواحی شهر شیراز به مناطق دریافت و انتقال حق توسعه تقسیم شدند. نتایج نشان داد در مناطق دریافت، پارامتر مشارکت شهروندان با وزن 271/0 رتبه نخست را به خود اختصاص داده است. تمایل به افزایش تراکم در دهه اخیر و همچنین برخورداری از شبکه معابر در رتبههای دوم و سوم قرار دارند. در مناطق ارسال نیز پارامتر آثار و ابنیه تاریخی و با ارزش، با امتیاز 273/0 در اولویت نخست قرار دارد. به این ترتیب مشارکت پذیری شهروندان در اولویت دوم و باغات در اولویت سوم قرار دارند. براساس نتایج پژوهش ناحیه 5 از منطقه 1 و ناحیه 7 از منطقه 4 و نواحی 2، 3 و 4 از منطقه 8 از پتانسیل بسیار بالایی در دریافت توسعه و همچنین ناحیه 1 از منطقه 1 و نواحی 1 و 6 از منطقه 2 و ناحیه 2 از منطقه 6 و 8 پتانسیل بسیار بالایی برای ارسال حق توسعه دارند.
محیط زیست شهری
سعید رفیع پور؛ هاشم داداش پور؛ علی اکبر تقوایی
دوره 6، شماره 23 ، مرداد 1396، ، صفحه 3-16
چکیده
این نوشتار که از نظر هستی شناسی بر موضع پارادایم تفسیرگرایی اجتماعی تکیه دارد، درصدد تبیین فرایند و عناصر تشکیل دهنده تخریب باغ ها در شهر تهران با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. بررسیها نشان میدهد طی سه دهه گذشته، علیرغم وجود قانون حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها که بر حسب وظایف و اختیارات از طرف هر یک از ...
بیشتر
این نوشتار که از نظر هستی شناسی بر موضع پارادایم تفسیرگرایی اجتماعی تکیه دارد، درصدد تبیین فرایند و عناصر تشکیل دهنده تخریب باغ ها در شهر تهران با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. بررسیها نشان میدهد طی سه دهه گذشته، علیرغم وجود قانون حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها که بر حسب وظایف و اختیارات از طرف هر یک از قوای سه گانه (مقننه، مجریه و قضائیه) و مدیریت شهری به عنوان مجری این قانون تضمین شده، نتوانسته است مانع تخریب باغها در داخل شهر تهران شود. این در حالی است که در متون شهرهای پایدار فرض بر این است که با تغییر در حکمروایی زیستمحیطی از طریق سازوکارهای نهادی، سیاستی و قانونی، میتوان رفتار دوستدارانه مردم با طبیعت را تضمین کرد. بدینترتیب برای دستیابی به علل تخریب باغها در شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری نظری و هدفمند تا زمانی که اشباع نظری حاصل گردد با 38 نفر از مطلعین کلیدی مصاحبه عمیق انجام شد. دادههای گردآوری شده در قالب 37 مقوله فرعی، 10 مقوله اصلی و نهایتاً مقوله هسته، کدگذاری و تحلیل شدهاند. نتایج به دست آمده بیانگر این است که به دلیل نابسامانی در قانون به ویژه عدم سنخیت و تناسب مجازات با جرم، منافع حاصل از تخریب باغ بیش از هزینههای آن برای فرد متخلّف است. بنابراین، این عامل باعث نگرش مثبت فرد به کسب سود و رفاه _ قصد رفتاری از تخریب باغها _ میشود. بحران اخلاق زیستمحیطی، عامل اصلی نگرش مثبت فرد به کسب سود و رفاه از تخریب باغها با نقض قانون حفظ و گسترش فضای سبز در شهرهاست. رفتار اخلاقی با محیطزیست، امری اقناعی است که مقید به زمان و مکان نبوده و بر اثر کرامت نفس حاصل میشود، امّا تحصیل آن با قانون و قواعد حقوقی به دلیل محدودیت عرصه آن نسبت به اخلاق، ممکن و مطلوب نخواهد بود.
شهر اسلامی-ایرانی
محمدمنان رئیسی
چکیده
این پژوهش به دنبال ژرفکاوی الگوی توسعه عمودی در ابنیه مسکونی از منظر فقه شیعی است و مسئله ای که محور این پژوهش را تشکیل می دهد عبارت است از «مطلوبیت یا عدم مطلوبیتِ فقهیِ توسعه عمودی در ابنیه مسکونی و تبیین علل آن». برای ژرفکاوی این مسئله از روشی ترکیبی در این پژوهش استفاده شده است؛ به نحوی که در مقام گردآوری داده ها از روش اسنادی ...
بیشتر
این پژوهش به دنبال ژرفکاوی الگوی توسعه عمودی در ابنیه مسکونی از منظر فقه شیعی است و مسئله ای که محور این پژوهش را تشکیل می دهد عبارت است از «مطلوبیت یا عدم مطلوبیتِ فقهیِ توسعه عمودی در ابنیه مسکونی و تبیین علل آن». برای ژرفکاوی این مسئله از روشی ترکیبی در این پژوهش استفاده شده است؛ به نحوی که در مقام گردآوری داده ها از روش اسنادی استفاده شده است اما در مقام تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی بهره گیری شده است. بر اساس یافته های پژوهش، توسعه عمودی در ابنیه مسکونی به دلایل متعدد فقهی، مطلوبیت ندارد که این دلایل را می توان به دو دسته ادلّه صریح و ادلّه غیر صریح تقسیم نمود. از مهمترین دلایل دسته اول می توان مواردی همچون موضوع اِشراف و ایجاد مزاحمت ساختمان های بلند در تهویه ابنیه مسکونی مجاور را برشمرد که به صراحت در متون فقهی مورد نهی قرار گرفته است و قبل از این پژوهش، در سایر پژوهش های مشابه نیز کمابیش مورد بحث قرار گرفته است؛ اما نوآوری این پژوهش در تبیین دسته دوم (ادلّه غیر صریح) است که در این خصوص می توان به مواردی همچون تقابل با انجام برخی تکالیف شهروندی و اجتماعی، تقابل با برخی از سنن معصومین (ع) نظیر سنت استهلال و تقابل ضمنی با برخی از آیات و ادعیه اشاره نمود که همانطور که اشاره شد، تحلیل و استنتاج یافته ها از این نوع ادلّه از ابداعات این پژوهش است.
طراحی شهری
میترا بیضائی؛ امین شکیبا؛ محمدرضا نقصان محمدی
چکیده
تحولات ایجاد شده در دهههای اخیر و نیز عدم توجه به ویژگیهای یک مرکز محله مطلوب و کارآمد در هر بستری و مطابق با نظرات و خواستههای استفادهکنندگان از این فضاها موجب بروز مشکلاتی از جنبههای مختلف در مراکز محلهای شده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی مسائل و مشکلات پیرامون دو مرکز محله یعقوبی در بافت تاریخی و مرکز محله ...
بیشتر
تحولات ایجاد شده در دهههای اخیر و نیز عدم توجه به ویژگیهای یک مرکز محله مطلوب و کارآمد در هر بستری و مطابق با نظرات و خواستههای استفادهکنندگان از این فضاها موجب بروز مشکلاتی از جنبههای مختلف در مراکز محلهای شده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی مسائل و مشکلات پیرامون دو مرکز محله یعقوبی در بافت تاریخی و مرکز محله پشت سیلو در بافت جدید شهر یزد و تحلیل آنها از طریق تکنیک FMEA (که اساساً با هدف دستیابی به حد ایدهآل کیفیت مورد استفاده قرار میگیرد) میباشد. با به کارگیری تکنیک یاد شده در عرصه شهرسازی و کالیبره نمودن آن با مفاهیم موجود در این عرصه، میتوان به شناسایی و حل مشکلات فضاهای شهری به روشی اصولی و کارآمد دست یافت. این پژوهش از نوع کاربردی و در بخش تدوین مبانی نظری به روش توصیفی و با استناد به مطالعات کتابخانهای بوده و در بخش دوم که مربوط به دو مرکز محله در شهر یزد میباشد، به روش توصیفی_تحلیلی و از طریق مطالعات و برداشتهای میدانی، به کمک مصاحبه و پرسشنامه و با تأکید بر تکنیک FMEA صورت میپذیرد. مهمترین نتایج این پژوهش در بخش مقایسه دو مرکز محله یعقوبی و پشت سیلو است که نتایج به کارگیری تکنیک FMEA نشان میدهد، مرکز محله یعقوبی در عین وجود برخی کاستیها با توجه به نیازها و شرایط امروزی، به دلیل پیادهمداری و قرارگیری فضا در سطح ادراک انسانی، فعال بودن کاربریهای تجاری محلی و همچنین ترکیب مطلوب کارکردهای برانگیزاننده حضور ساکنان نسبت به مرکز محله پشت سیلو وضعیت به مراتب بهتری را داراست. براساس نتایج تحلیلی و اولویتبندی مسائل، راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت در دو مرکز محله یاد شده ارائه گردیده است. در نهایت جمعبندی پژوهش به ارائه نکات و آموزههایی برگرفته از مرکز محله یعقوبی برای ارتقای کیفی مرکز محله پشت سیلو متناسب با شرایط بافتهای جدید اختصاص یافته است.
معماری شهری
علی اکبر حیدری؛ پریا تیموری؛ سلمان مرادیان
چکیده
دلبستگی به مکان، رابطه عاطفی مثبت میان فرد و مکان است که در شرایط مختلف نسبت به مکانهای مختلف شکل میگیرد. افراد ممکن است نسبت به خانه، محله و یا شهری که در آن ساکن هستند، سطوح مختلفی از دلبستگی را داشته باشند. عواملی چون ویژگیهای ساختاری محیط، جو اجتماعی حاکم بر آن و احساسات و خاطرات یک فرد در آن محیط، از جمله عواملی هستند ...
بیشتر
دلبستگی به مکان، رابطه عاطفی مثبت میان فرد و مکان است که در شرایط مختلف نسبت به مکانهای مختلف شکل میگیرد. افراد ممکن است نسبت به خانه، محله و یا شهری که در آن ساکن هستند، سطوح مختلفی از دلبستگی را داشته باشند. عواملی چون ویژگیهای ساختاری محیط، جو اجتماعی حاکم بر آن و احساسات و خاطرات یک فرد در آن محیط، از جمله عواملی هستند که بر شدت و یا ضعف این احساس تأثیرگذار میباشند. در همین ارتباط، پژوهش حاضر میزان دلبستگی افراد نسبت به سه مقیاس خانه، محله و شهر به عنوان سه مقیاس مکانی تعریف کننده محل زندگی فرد، دلایل افزایش و یا کاهش دلبستگی به هر کدام از مقیاسهای یاد شده و تأثیر دو متغیر سن و جنسیت افراد در این خصوص را مورد بررسی قرار میدهد. به منظور تدقیق در یافتهها، ساکنان دو شهر تهران و ساری با مقیاسهای کالبدی و اجتماعی متفاوت به عنوان نمونه موردی انتخاب گردید که حجم نمونه در شهر تهران شامل 427 نفر و در شهر ساری شامل 306 نفر ارزیابی شد. در چارچوب نظری تدوین شده، عوامل تأثیرگذار بر دلبستگی به سه دسته عوامل کالبدی، اجتماعی و احساسی تقسیم شدند. بر همین اساس سه پرسشنامه مجزا به منظور سنجش میزان دلبستگی افراد نسبت به سه مقیاس یاد شده تنظیم و در هر پرسشنامه، عوامل کالبدی، اجتماعی و احساسی که در شکلگیری دلبستگی به مقیاسهای مورد نظر تأثیرگذارند، مورد سئوال قرار گرفت. دادههای حاصل از پیمایش با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس بین آزمودنی، آزمون اندازههای تکراری و تحلیل واریانس مختلط با کمک نرمافزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که شدت دلبستگی افراد نسبت به هر کدام از سه مقیاس مورد نظر برای ساکنان هر دو شهر تهران و ساری، متفاوت از یکدیگر است. در این ارتباط دلبستگی افراد به خانهشان در بالاترین سطح و دلبستگی آنها به محله در پایینترین سطح قرار دارد. همچنین عامل جنسیت در میزان دلبستگی به مقیاسهای یاد شده تأثیرگذار نیست؛ این در حالی است که سن افراد عاملی تأثیرگذار در دلبستگی آنها به مکانهای مورد نظر به شمار میرود.
معماری شهری
مینو قرهبگلو؛ احد نژاد ابراهیمی؛ ملیحه جاویدمهر
چکیده
بخش مرکزی شهر به عنوان یکی از اجزای اصلی شهر، همواره در طول تاریخ حائز اهمیت بودهاست. اقشار مختلف مردم با اهداف مختلف، نیاز به حضور و تردد در مراکز شهرها را دارند. این درحالی است که فضاهای شهری برای شکلگیری بسیاری از خاطرات اجتماعی و برقراری تعاملات نیز میتوانند کمککننده باشند. طراحی محیط شهری بهعنوان بستر مناسب برای حضور گسترده ...
بیشتر
بخش مرکزی شهر به عنوان یکی از اجزای اصلی شهر، همواره در طول تاریخ حائز اهمیت بودهاست. اقشار مختلف مردم با اهداف مختلف، نیاز به حضور و تردد در مراکز شهرها را دارند. این درحالی است که فضاهای شهری برای شکلگیری بسیاری از خاطرات اجتماعی و برقراری تعاملات نیز میتوانند کمککننده باشند. طراحی محیط شهری بهعنوان بستر مناسب برای حضور گسترده شهروندان، میتواند بسیاری از نیازهای آنها را به نحو مطلوبی پاسخ دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی معیارهای تأثیرگذار بر ارتقای مفهوم پاسخدهی به کاربران و ایجاد رضایت در آنهاست. در این پژوهش بافت تاریخی بخش مرکزی شهر گنبدکاووس بهعنوان یکی از فضاهای عمومی مهم انتخاب شده و بهدنبال پاسخ بدین سئوال است که مؤلفههای پاسخده در بخش مرکزی شهر گنبدکاووس برای ارزیابی و راهکارهای بهبود آن کدامها هستند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش تحقیق کیفی و راهبرد پیمایشی غیرمستقیم مبتنی بر نظر خبرگان برای تدوین مؤلفهها استفاده شدهاست. خبرگان از میان اساتید دانشگاه در رشته معماری و مدیران شهری و دانشجویان رشته معماری، پیرامون موضوع تحقیق تعیین شدهاند. شناخت متغیرهای پژوهش به واسطه تحلیل ادبیات موضوع، از طریق استدلال منطقی در راستای دستیابی به راهکارهای اجرایی بهینه در حوزه پاسخدهی محیطی مراکز شهری انجام شدهاست. با مطالعه ادبیات موضوع معیارهایی همچون دسترسی، تنوع استفاده از زمین، خوانایی، نفوذپذیری، غنا (توانگری)، تمرکز و تراکم استفاده از فضای زمین، تناسبات بصری، انعطافپذیری، خصوصیسازی و ساختار سازماندهی استخراج به وسیله خبرگان اولویتبندی شدهاند. مجموعهای از استراتژیها به منظور تقویت و بهبود وضعیت موجود همچون ایجاد تنوع استفاده از زمین، تقویت تناسبات بصری، حفظ و تقویت هویت و حس مکان، ایجاد یک ساختار سازماندهی، ایجاد و تقویت انعطافپذیری و تقویت نفوذپذیری نیز مبتنی بر تکنیک تاپسیس فازی به وسیله خبرگان ارزیابی و درنهایت برای اجرا اولویتبندی خواهند شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که از میان مؤلفههای مورد بررسی، اهمیت دسترسی به مجموعه با توجه به تسهیل در امکان رفتوآمد و حضور راحت به مجموعه در بالاترین اولویت قرار گرفته است. سپس تنوع در کاربریهای موجود برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت کاربران و تنوع در ایجاد فرمها، به ایجاد جذابیت بیشتر مجموعه کمک شایانی خواهد کرد. مؤلفههای خوانایی و نفوذپذیری نیز در یافتن هرچه بهتر مجموعه و فضاهای آن بسیار حائز اهمیت است.
طراحی شهری
آذین حاجی احمدی همدانی؛ حمید ماجدی؛ لعلا جهانشاهلو
چکیده
رابطه فرد_محیط در سطوح فردی مرتبط با احساس، ادراک، ارزشها و تجربیات ذهنی و... و در سطوح اجتماعی مانند گروههای مختلف اجتماع و یا گروههایی که به لحاظ سن وجنس مشابهند، شکل گرفته است؛ بنابراین ویژگیهای هر گروه و قشر باید در هر سطح مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی جنسیت مانند عواملی همچون محل سکونت، سن، شرایط اجتماعی_اقتصادی، ...
بیشتر
رابطه فرد_محیط در سطوح فردی مرتبط با احساس، ادراک، ارزشها و تجربیات ذهنی و... و در سطوح اجتماعی مانند گروههای مختلف اجتماع و یا گروههایی که به لحاظ سن وجنس مشابهند، شکل گرفته است؛ بنابراین ویژگیهای هر گروه و قشر باید در هر سطح مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی جنسیت مانند عواملی همچون محل سکونت، سن، شرایط اجتماعی_اقتصادی، قومیت، سطح درآمد بر ادراک و شناخت محیط تأثیر میگذارد. بنابراین پرداختن به مفاهیم ذهنی فرد و شکلگیری تصویر ذهنی از محیط و تأثیر آن در رفتار و همچنین قضاوت نسبت به انتخاب مکان مطلوب، برای زنان ضرورت مییابد. این مقاله با بررسی عوامل تأثیرگذار در شکلگیری تصویر ذهنی زنان، به منظور امکان به وجود آمدن محیطی مطلوب از دید این گروه اجتماعی، ترجیحات فضایی آنان را ارزیابی نموده است. آنچه اهمیت دارد، شناسایی و ارزیابی معیارهای اصلی انتخاب زنان در تعیین مکان مطلوب با توجه به معانی بر گرفته از تصاویر ذهنی ارزیابانه است. هدف این پژوهش، بازیابی معیارهای مؤثر بر مطلوبیت مکان از دید زنان و ارزیابی تصویر ذهنی شکل گرفته آنها از فضاهای عمومی شهر تهران است. رویکرد تفسیر گرایانه پدیدارشناسی برای توصیف معانی ضمنی و احساسات و عواطف بازنمایی شده از تصویر ذهنی زنان در تجربه فضاهای شهری مطلوب شهر تهران انجام گرفته و ماهیتی توسعهای دارد. به این منظور 15 مصاحبه عمیق به صورت نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. مصاحبهها ضبط شده و دادههای به دست آمده از آن به صورت جداول مکتوب شده و با آنالیز تکرار پذیری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج گویای آن است که انتخاب مکانی که از دریچه تصویر ذهنی زنان مطلوب ارزیابی شده است، به معانی مشترکی مرتبط با مفاهیم آزادی، عدالت، امنیت، منزلت مکان، دارای وجهه اجتماعی_فرهنگی، هویت تاریخی، زیبایی، شیک و پر از جزئیات، آرام و دنج، دارای حریم در عین وسعت، سرسبزی، روحیه شاد و سلامت تمایل دارد.
طراحی شهری
سحر سماواتی؛ احسان رنجبر
چکیده
در دهه اخیر موضوع شادی مورد توجه متخصصان شهری قرار گرفته و شهرهایی همچون کپنهاگ و بوگوتا مبتنی بر تجارب خود در حال تولید ادبیات این حوزه هستند. کیفیت شهر و فضاهای شهری عاملی مؤثر بر شادی بوده و میزان شادی در فضاهای شهری نیز میتواند نمودی از کیفیت فضاها باشد. ازاین رو میتوان شادی را همچون سرزندگی، کیفیتی پایه در فضاهای شهری دانست. نگاه ...
بیشتر
در دهه اخیر موضوع شادی مورد توجه متخصصان شهری قرار گرفته و شهرهایی همچون کپنهاگ و بوگوتا مبتنی بر تجارب خود در حال تولید ادبیات این حوزه هستند. کیفیت شهر و فضاهای شهری عاملی مؤثر بر شادی بوده و میزان شادی در فضاهای شهری نیز میتواند نمودی از کیفیت فضاها باشد. ازاین رو میتوان شادی را همچون سرزندگی، کیفیتی پایه در فضاهای شهری دانست. نگاه به دادههای جهانی نشانگر وضعیت نامناسب ایران در زمینه شادی است که بخشی از این وضعیت را میتوان در کیفیت فضاهای شهری و زمینههای بروز شادمانی در این فضاها جستوجو کرد. این پژوهش بهعنوان یکی از نخستین پژوهشها در حوزه شادمانی شهری در ایران، به دنبال تحلیل عوامل مؤثر بر شادمانی در فضاهای شهری تهران است. براساس روش تحلیل محتوا در بررسی مطالعات جهانی و داخلی یک مدل مفهومی ویژه تدوین شده که عوامل مؤثر بر شادی از سطح کلان تا خرد را در فضای شهری ارائه میدهد. همچنین مبتنی بر روش مورد پژوهی، محدوده پیادهراههای مرکز تهران به دلیل دارا بودن کیفیتهای اولیه و تأکید بر حضور پیادهمدار شهروندان برای مطالعه انتخاب شده است تا درک واقعبینانهای از عوامل مؤثر بر شادی در فضاهای شهری فراهم آید. براساس بازدید میدانی، گفتوگوهای اولیه و مدل مفهومی، پرسشنامههای هدفمندی تهیه گردیده و به منظور یافتن روابط پنهان متغیرها و برای تجزیهوتحلیل اطلاعات پرسشنامهها، از روش معادلات ساختاری SEM استفاده شده است. همچنین از شاخص وینهوون بهعنوان یکی از معتبرترین شاخصها برای سنجش وضعیت کلی شادی در این محدوده استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد میانگین احساس شادی برمبنای روش وینهوون در بین شهروندان تهرانی 5.90 از 10 است. نتایج تحلیلها نمایانگر آن است که چهار مؤلفه اصلی ویژگیهای کالبدی، کیفیتهای فضای شهری، ابعاد ذهنی و ویژگیهای جامعه مهمترین عوامل تأثیرگذار بر شادی هستند و در این میان مؤلفه ویژگیهای کالبدی از بالاترین تأثیرگذاری بر شادی برخوردار است. همچنین شادی شهروندان در محدوده پیاده مرکز تاریخی تهران بیش از آن که متأثر از ویژگیهای کلان جامعه باشد، متأثر از کیفیت فضای شهری بهویژه کیفیتهای کالبدی است.
پایداری شهری
مژده عرفانی؛ سید حسین بحرینی؛ منوچهر طبیبیان
چکیده
در دهههای اخیر نگرشهای متعددی در رابطه با شکلگیری «منظر پایدار» در شهرها مطرح و پژوهشهای گوناگونی در این زمینه انجام شده است. اما آنچه تاکنون قابل تشخیص است، عدم توجه به منظر و رویکرد کلنگر آن در حوزه شهرسازی بهعنوان «رکن اساسی طراحی شهری» است. بر این مبنا تفکر «شهرسازی منظر» با درک منظر بهمثابه یک پایگاه ...
بیشتر
در دهههای اخیر نگرشهای متعددی در رابطه با شکلگیری «منظر پایدار» در شهرها مطرح و پژوهشهای گوناگونی در این زمینه انجام شده است. اما آنچه تاکنون قابل تشخیص است، عدم توجه به منظر و رویکرد کلنگر آن در حوزه شهرسازی بهعنوان «رکن اساسی طراحی شهری» است. بر این مبنا تفکر «شهرسازی منظر» با درک منظر بهمثابه یک پایگاه نظری جدید و«کلینگری» به شهر و پذیرش «عدم قطعیت» شهر معاصر، عرصه موضوعی جدیدی را در رابطه با طراحی منظر در ادبیات جهانی مطرح نموده است. از این رو پژوهش حاضر درصدد تبیین فرایند طراحی منظر شهری پایدار در شرایط متغیر کنونی (در دو بعد رویه و محتوا) با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه «شهرسازی منظر» است. در این راستا پرسش اصلی پژوهش اینگونه مطرح میشود که «منظر پایدار» در چارچوب نظری تفکر «شهرسازی منظر»، براساس ماهیت پیچیده شهر معاصر، چگونه تبیین شده و تحقق مییابد. متأثر از ماهیت پرسش پژوهش و برای رسیدن به هدف مورد نظر، از روش تحلیل محتوا و تفسیر یافتهها استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که مفهوم پایداری در تفکر «شهرسازی منظر» هم به معنای «ثبات» ساختار اصلی شهر و هم به مفهوم «تغییر» فعالیت و برنامهها مطابق با تغییر شرایط و تقاضاها در طول زمان است. بنابراین میتوان از چارچوب نظری تفکر «شهرسازی منظر» با ویژگی «عدم قطعیت» و «تغییر» در طراحی «عرصههای باز» درون و پیرامون شهر و همچنین «محلههای شهری» که از قابلیت «انطباق» و «انعطافپذیری» بیشتری برخوردارند، استفاده نمود. در این زمینه تأکید بر برنامهریزی از پایین به بالا، ابعاد مشارکتی، طراحی فرایند محور و برگشتپذیر (با قابلیت اصلاح و بازبینی)، تفکری فرارشتهای در مواجهه با منظر، همراه با نگرشی از مقیاس کلان به خرد در حوزه منظر شهری و توجه به ارزشهای موجود در آن باید مدنظر قرار بگیرد.
برنامه ریزی شهری
طاهر پریزادی؛ مهدی مرادی؛ معصومه ساکی
چکیده
شهرهای امروزی به اصلیترین مکان برای کار و زندگی انسانها تبدیل شدهاند؛ از این رو با چالشهای بسیاری در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و مدیریتی مواجه هستند. تداوم این روند، کاهش کیفیت زندگی و به دنبال آن کاهش زیستپذیری شهرها را در پی خواهد داشت. این پژوهش بر آن است تا میزان زیستپذیری بخش مرکزی شهر بروجرد را مورد بررسی ...
بیشتر
شهرهای امروزی به اصلیترین مکان برای کار و زندگی انسانها تبدیل شدهاند؛ از این رو با چالشهای بسیاری در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و مدیریتی مواجه هستند. تداوم این روند، کاهش کیفیت زندگی و به دنبال آن کاهش زیستپذیری شهرها را در پی خواهد داشت. این پژوهش بر آن است تا میزان زیستپذیری بخش مرکزی شهر بروجرد را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. پژوهش حاضر از حیث هدف از جمله تحقیقات اکتشافی_شناختی، از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی_تحلیلی و از نظر داده، از جمله تحقیقات کمی_کیفی است. برای دستیابی به اهداف از دو بخش مطالعات اسنادی و میدانی (پرسشنامه) استفاده گردید. واحد تحلیل، 230 نفر از سکنه بخش مرکزی شهر بروجرد است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار GIS وSPSS (آزمونهای تیتک نمونهای، آنووا و فریدمن) و در ترسیم مدل تحلیلی ساختارها از مدل معادلات ساختاریAmos استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ابعاد و شاخصهای زیستپذیری در بخش مرکزی شهر بروجرد از مطلوبیت بالایی برخوردار است. همچنین در مقایسه بین محلات بخش مرکزی از نظر میانگین شاخصها و ابعاد مشخص گردید که زیستپذیرترین محله، محله صوفیان است و دودانگه از کمترین میزان زیستپذیری نسبت به سایر محلات برخوردار است. در اولویتبندی فریدمن، بعد خدمات، فعالیتها و امکانات شهری در رتبه نخست و بعد اقتصاد شهری در رتبه آخر قرارگرفته است. در مدل معادلات ساختاری که به وسیله نرم افزار ایموس ترسیم شد، در بین ابعاد، بعد اقتصاد شهری بیشترین تأثیر بر عوامل محیطی و زیستمحیطی را داشته است.
طراحی شهری
محیا قوچانی؛ محمد تاجی
چکیده
حسینیهها و تکایای ایرانی، مظهر پیوند زمان، مکان و مردم است و به دلیل ویژگی فضای شهری بودن آنها، نهتنها در قیاس با مکانهای همعملکرد خویش در سایر کشورها هویتی متمایز داشته، بلکه به عنوان تنها فضاهای باز شهری با عملکرد مذهبی در فرهنگ شهرسازی مسلمانان منحصر به فرد هستند. با توجه به ویژگیهای فرهنگی کشورمان و به ویژه نقش ...
بیشتر
حسینیهها و تکایای ایرانی، مظهر پیوند زمان، مکان و مردم است و به دلیل ویژگی فضای شهری بودن آنها، نهتنها در قیاس با مکانهای همعملکرد خویش در سایر کشورها هویتی متمایز داشته، بلکه به عنوان تنها فضاهای باز شهری با عملکرد مذهبی در فرهنگ شهرسازی مسلمانان منحصر به فرد هستند. با توجه به ویژگیهای فرهنگی کشورمان و به ویژه نقش اسلام و باورهای دینی در هویت ملی و اجتماعی ایرانیان، بررسی چیستی و ویژگیهای کالبدی حسینیهها بدیهی مینماید. در مقاله حاضر، براساس روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و با استفاده از الگوی مسیر حرکت انسان در خصوص این که فضاهای باز شهری چیست و فضاهای مذهبی مانند حسینیهها باید دارای چه مؤلفههایی باشند تا در زمره فضای باز شهری قرار گیرند، بررسی شده است. سپس با مطالعه ساختاری هفت نمونه از حسینیههای شهر نائین، به بررسی شاخصهای کالبدی حسینیهها و تطبیق این شاخصهها با عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری بنا به عنوان فضای باز شهری و بررسی مسیر حرکت انسان در این حسینیهها با استفاده از الگوی جریان پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که ویژگی کلی دسترسی و ارتباط با گذرهای اطراف، داشتن ورودیهای متعدد، تعامل ایجاد شده بین مردم و وجود روح حیات شهری، عوامل مؤثر و تعیینکنندهای در احتساب فضاهای باز مذهبی مانند حسینیهها به عنوان فضای باز شهری هستند. بهگونهای که مسجد نوگاباد با شش ورودی، دارای بیشترین و حسینیه گودالو (سنگ) با دو ورودی، دارای کمترین آلترناتیو الگوی حرکتی هستند. با شناخت و بهکارگیری هرچه بیشتر اصول طراحی چنین فضاهایی از قبیل مکانیابی، انعطافپذیری در فرم و عملکرد و مفاهیم غنی نمادین، میتوان تداوم بیان کالبدی یک فرهنگ در محیط و هویتبخشی به شهر ایرانی کمک مؤثری نمود.
طراحی شهری
فرشاد نوریان؛ بهناز امین زاده؛ مازیار عبایی
چکیده
در این مقاله فرایند طراحی شهری به عنوان اصلیترین مؤلفهی چنته دانش طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته و مناسبت این فرایند با تحقق پروژهها به لحاظ نظری تحلیل شده است. به این منظور فرایند طراحی شهری در بستر نظری رشته طراحی شهری به عنوان یک رشتهی آکادمیک مستقل تحلیل شده و مشکلات تحققپذیری پروژهها در قالب رابطه سه گانه تئوری، حرفه ...
بیشتر
در این مقاله فرایند طراحی شهری به عنوان اصلیترین مؤلفهی چنته دانش طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته و مناسبت این فرایند با تحقق پروژهها به لحاظ نظری تحلیل شده است. به این منظور فرایند طراحی شهری در بستر نظری رشته طراحی شهری به عنوان یک رشتهی آکادمیک مستقل تحلیل شده و مشکلات تحققپذیری پروژهها در قالب رابطه سه گانه تئوری، حرفه و اجرا مورد بحث قرار گرفته است. هدف مقاله دستیابی به روششناسی مناسب برای مواجهه طراحی شهری با مشکلات مرتبط با تحققپذیری پروژههاست. این روششناسی در چارچوب نظری مقاله ارائه شده است. چارچوب نظری مقاله مبتنی بر تبیینی جدید از فرایند طراحی شهری است که به منظور افزایش تحققپذیری پروژهها مطرح شده است. فرایند یاد شده با عنوان فرایند تدریجی طراحی شهری مرحله اجرا را نیز به مراحل متداول فرایند، مطالعه، تحلیل و اجرا میافزاید و آنها را در یک مناسبت غیر خطی و غیر چرخهای به صورت نامنظم و وابسته به مراحل اجرا در نظر میگیرد. این فرایند پیشنهادی در قالب روششناسی پژوهشی اقدامپژوهی در یک پروژه طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته است. پروژه طراحی اراضی کن جنوبی شهر تهران مبتنی بر این روششناسی در بستر عالم واقع و شرایط محیط حرفهای مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بررسی این نمونهی موردی مراتب افزایش تحققپذیری پروژه از طریق به کار گرفتن روش تدریجی شرح داده شده است. همچنین به عنوان شاهد عدم کامیابی فرایند کلاسیک طراحی شهری اسناد تحقق یک نمونه موردی دیگر، طرح جامع ویژهی اراضی عباسآباد، با روش تحلیل محتوا آنالیز شده است. در نهایت در نتیجه بحث تعمیمپذیری فرایند تدریجی طراحی شهری به عنوان یک سازوکار جایگزین یا تکمیلکننده فرایندهای روتین و متداول طراحی شهری مطرح گردیده است.
برنامه ریزی شهری
پویا جودی
چکیده
چارچوب فرایند پژوهش برنامهریزی برای به کارگیری روش نظریه مبنایی برساختگرا، پیوستار عناصر هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی و روش را چگونه تعریف میکند؟ این مقاله با هدف تمهید پایه منطقی برای کاربرد روش نظریه مبنایی برساختگرا در مطالعات برنامهریزی شهری و منطقهای به نگارش درآمده است. نظریه مبنایی با قرار ...
بیشتر
چارچوب فرایند پژوهش برنامهریزی برای به کارگیری روش نظریه مبنایی برساختگرا، پیوستار عناصر هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی و روش را چگونه تعریف میکند؟ این مقاله با هدف تمهید پایه منطقی برای کاربرد روش نظریه مبنایی برساختگرا در مطالعات برنامهریزی شهری و منطقهای به نگارش درآمده است. نظریه مبنایی با قرار گرفتن در چارچوب رهیافت اِمیک در پژوهشهای برنامهریزی، آن را از نقطهنظر مشارکت کننده توصیف کرده و دیدگاهی از این که مشارکتکنندگان چگونه آن را به مثابه امری واقعی و معنادار درک و قبول میکنند، تولید میکند. با تشخیص اهمیت داستانها و روایتهای عاملان درگیر در فرایندهای برنامهریزی، رمزگشایی از ارزشهای زیرکار و ادراکات مشترک در کاربستهای برنامهریزی ممکن میشود. در این روش رویکرد پژوهشگر صراحتاً مبتنی بر این فرض است که هر گونه تفسیر نظری، یک تصویر تفسیری از جهان مورد مطالعه را پیشنهاد میدهد نه یک تصویر دقیق از آن. در همین راستا، کاربست این روش مطابق با فرایند پیشنهادی چارمز توصیف و تحلیل شده است. دادههای تحلیل عناصر ذهنی پژوهششوندگان به واسطه روش مصاحبههای عمیق نیمه_ساختار یافته فراهم شده و پس از انجام مراحل پیش کدگذاری اعم از گردآوری دادهها و پیادهسازی آنها، مرحله تحلیل دادهها و طیفهای سهگانه کدگذاری( کدگذاری اولیه، کدگذاری متمرکز و کدگذاری نظری) تشریح شدهاند. افزون بر آن، فرایندهای انگاشتپردازی نظریه مبنایی برساختگرا با به کار بردن یادداشتنگاری و اشباع نظری نیز مورد تأکید قرار گرفتهاند. شناخت این رویکرد در میان سایر رویکردهای نظریه مبنایی و فرایند متواتر قابل کاربرد آن در پژوهشهای برنامهریزی به واسطه روش توصیفی_تحلیلی برخاسته از مطالعات گسترده نظری و تجربه عملی به کارگیری این فرایند با روش پیمایشی بوده است.این مهم در انتظام برنامهریزی شهری و منطقهای در ردیابی درک برنامهریزان از برآمدهای برنامهریزی، محیط برنامهریزی و بستر اجتماعی و نیز با توجه به ماهیت مکانمند نظریه برنامهریزی، در عملآوری نظریه برنامهریزی محتوایی و میانی مرتبط با موقعیت خاص قابلیت کاربرد دارد.
برنامه ریزی شهری
سید میثم رضایی؛ سید حمیدرضا طبیبی
چکیده
طی سالیان اخیر رشد سریع شهرنشینی در مناطق ساحلی و بروز فعالیتهای متعارض در آن، فشارهای زیست محیطی گزافی را متوجه این اکوسیستم حساس کرده است. از جمله این شهرها، شهر ساحلی بندر دیلم واقع در استان بوشهر بوده که به گواه آمارهای رسمی، طی سالهای 1335 تا 1395 رشد هفت برابری جمعیت را تجربه نموده است. این پژوهش که از لحاظ هدف پژوهشی کاربردی ...
بیشتر
طی سالیان اخیر رشد سریع شهرنشینی در مناطق ساحلی و بروز فعالیتهای متعارض در آن، فشارهای زیست محیطی گزافی را متوجه این اکوسیستم حساس کرده است. از جمله این شهرها، شهر ساحلی بندر دیلم واقع در استان بوشهر بوده که به گواه آمارهای رسمی، طی سالهای 1335 تا 1395 رشد هفت برابری جمعیت را تجربه نموده است. این پژوهش که از لحاظ هدف پژوهشی کاربردی است، با استفاده از دادههای کمی و با روش توصیفی_تحلیلی به مطالعه رشد بیرویه افقی شهر ساحلی بندر دیلم در یک دوره 10 ساله پرداخته است. پس از مطالعه بر ادبیات مروری، در قدم نخست به بررسی پراکندهرویی در شهر دیلم با استفاده از تحلیل مدل آنتروپی شانون پرداخته شد و در گام بعد به وسیله مدل هلدرن میزان رشد افقی بیرویه شهری تعیین گردید. در ادامه برای نخستین بار با به کارگیری سیستم تحلیل رقومی خطوط ساحلی (DSAS) در مطالعه رشد کالبد شهری، نرخ رشد کالبدی شهر در دوره 10 ساله به دست آمده و در نهایت با کسر سهم رشد بیرویه افقی از رشد کل کالبد شهر، ساختوسازهایی که منجر به پراکنش شهر شده بودند، به کمک نرمافزار ArcGIS10، در قالب نقشه مشخص گردیدند تا اندازه بهینه شهر در صورت مقابله با رشد بیرویه افقی معین گردد. نتایج حاکی از آن است که شهر دیلم، میزان قابل توجه 14/80 درصد از بیشترین پراکندگی ممکن را دارا بوده و 1/37 درصد از رشد کالبدی شهر (در بازه زمانی این تحقیق) مستقیماً منجر به پراکندگی کالبدی در آن شده است. همچنین شهر در قسمت شمالی و جنوبی به ترتیب دارای نرخ رشد کالبدی 08/19 و 11/23 متر در هر سال با انحراف معیار 5/4 و 1/4 بوده که به ترتیب میزان 08/7 و 57/8 متر در هر سال منجر به رشد افقی بیرویه آن شده و 12 و 54/14 متر در هر سال ناشی از رشد جمعیت بوده است.
حمل و نقل شهری
مهدی اله دادی؛ علی شماعی؛ فرزانه ساسان پور
چکیده
امروزه به کارگیری و توسعه سیستمهای حمل ونقل عمومی راهکاری مناسب برای کاهش ترافیک شهری محسوب میگردد. اما انتخاب سیستم باید متناسب با ویژگیهای شهر و البته قابل رقابت با وسایل نقلیه شخصی باشد تا بتواند مطلوبیت کافی را برای استفادهکنندگان به ارمغان آورد. در این مطالعه مشکلات موجود در سیستم حملونقل اتوبوس شهری از دیدگاه ...
بیشتر
امروزه به کارگیری و توسعه سیستمهای حمل ونقل عمومی راهکاری مناسب برای کاهش ترافیک شهری محسوب میگردد. اما انتخاب سیستم باید متناسب با ویژگیهای شهر و البته قابل رقابت با وسایل نقلیه شخصی باشد تا بتواند مطلوبیت کافی را برای استفادهکنندگان به ارمغان آورد. در این مطالعه مشکلات موجود در سیستم حملونقل اتوبوس شهری از دیدگاه استفادهکنندگان بررسی و مشخص شد که مهمترین مشکل خطوط اتوبوسرانی کلانشهر اصفهان به ترتیب، عدماطمینان و رعایت زمانبندی حرکت ناوگان، زمان سفر زیاد به دلیل سرعت پایین ناوگان، مدت زمان فعالیت و سرویسدهی، شلوغی ناوگان و سرفاصله زمانی بالاست که راهکار اصلی رفع آن، تخصیص مسیر ویژه به ناوگان اتوبوس شهری یا به عبارتی تبدیل خطوط معمولی اتوبوس شهری به اتوبوس تندرو است. در این پژوهش که از نوع کاربردی است از ترکیب روشهای توصیفی_تحلیلی استفاده شده است. اهداف اصلی این پژوهش: تعیین جایگاه سامانه اتوبوس تندرو کلانشهر اصفهان طبق استاندارد BRT 2016 ارائه شده به وسیله مؤسسه ITDP و تعیین امتیاز خطوط، تعیین سطح رضایتمندی استفادهکنندگان با انجام نظرسنجی و همچنین شناخت نقاط ضعف و قوت سیستم از این دو دیدگاه است. نتایج نشان میدهد که امتیاز متوسط خطوط اتوبوس تندرو شهر اصفهان زیر استاندارد برنزی قرار دارد و بیشترین امتیاز کسب شده در معیار مربوط به ایستگاهها و کمترین امتیاز در معیار مربوط به استفاده از تجهیزات ارتباطی بوده است. ولی از نگاه استفادهکنندگان، خطوط اتوبوس تندرو توانسته 74درصد از امتیاز گروه شاخصهای مختلف را به دست آورد و به ترتیب 21 و 13درصد از استفادهکنندگان خودروی شخصی و مسافران تاکسی را جذب خود کند. مهمترین دلایل مسافران برای استفاده از خطوط اتوبوس تندرو به ترتیب سرعت خوب، نظم زمانی اتوبوسها و راحتی و آسایش عنوان شده است.
طراحی شهری
تکتم حنایی؛ ساناز سعیدی مفرد؛ شیما عابدی
چکیده
مسیریابی فعالیتی آگاهانه است که با به کارگیری ابزارها و علائم انجام میشود. گردشگران با توجه به میزان آشنایی متفاوت با محیط از ابزارها و علائم راهنمای مختلف در انتخاب مسیر استفاده میکنند. شناخت متفاوت از محیط باعث تفاوت در شکلگیری نقشههای شناختی در ذهن گردشگران میشود. آشنایی با محیط و داشتن تجربه در فضاهای شهری در مسیریابی ...
بیشتر
مسیریابی فعالیتی آگاهانه است که با به کارگیری ابزارها و علائم انجام میشود. گردشگران با توجه به میزان آشنایی متفاوت با محیط از ابزارها و علائم راهنمای مختلف در انتخاب مسیر استفاده میکنند. شناخت متفاوت از محیط باعث تفاوت در شکلگیری نقشههای شناختی در ذهن گردشگران میشود. آشنایی با محیط و داشتن تجربه در فضاهای شهری در مسیریابی بسیار قابل توجه است. بنابراین توجه به مسیریابی گردشگران از جمله کلیدیترین موضوعات در فضاها و نقاط تصمیمگیری است. هدف از این پژوهش تحلیل فرآیند مسیریابی گردشگران با میزان آشنایی متفاوت است. روش مورداستفاده در پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت پیمایشی است. در این راستا به منظور گردآوری دادهها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از سایت استفاده شده است. روش نمونهگیری با استفاده از فرمول کوکران با توجه به جمعیت محدوده 359 نفر محاسبه شده است. تحلیل دادهها و ارزیابی ابزارهای گردشگران در فرآیند مسیریابی با استفاده از تحلیلهای آماری شامل تحلیل واریانس یکسویه (آنوا)، آزمون تی وابسته و آزمون K2 برای اولویتبندی متغیرها و سطح معناداری شاخصها با استفاده از آزمون دانکن تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که میزان آشنایی با محیط بر انتخاب نوع استراتژی در مسیریابی مؤثر است. گردشگرانی که به دلیل شناخت بیشتر، درک و تحلیل ذهنی عمیقتر از محیط آشنایی بیشتری دارند، از استراتژی پیمایشی با استفاده از بازنمایی جهت و فاصله تعیین مسیر میکنند. این در حالی است که گردشگران با میزان آشنایی کمتر از استراتژی نشانه از طریق بازشناسی نوع نشانهها و تشخیص موقعیت قرارگیری آنها مسیر خود را پیدا میکنند. اولویت گردشگران برای استفاده از ابزارهای بصری در مسیریابی به ترتیب شامل جاذبههای گردشگری، جدارهها، علائم و الگوی شبکه معابر هستند.