.
قابل توجه نویسندگان و پژوهشگران گرامی
مقالات ذیل پس از طی فرایند داوری، جهت انتشار در نشریه پذیرفته شده اند که حسب زمان پذیرش نهایی، قوانین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سیاست های نشریه و سایر ملاحظات در شمارگان آتی منتشر خواهد شد و هیچ ترتیبی برای انتشار آنها در این بخش لحاظ نشده است.
.
طراحی شهری
افسانه لطفی؛ بهادر زمانی
دوره 4، شماره 13 ، بهمن 1393، ، صفحه 43-56
چکیده
شهر و فضاهای شهری افزون بر جلوههای بصری حاوی ویژگیهای محسوس دیگری هستند که میتوانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات و شکلگیری خاطرات گردند. درگذشته کیفیتهای ناشی از محرکهای حسی مانند بوی نان تازه، ادویه و عطر، صدای سم اسب و چرخ گاری، صدای چکش مسگرها در محلات و بازارهای تاریخی به کالبد فضاهای ...
بیشتر
شهر و فضاهای شهری افزون بر جلوههای بصری حاوی ویژگیهای محسوس دیگری هستند که میتوانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات و شکلگیری خاطرات گردند. درگذشته کیفیتهای ناشی از محرکهای حسی مانند بوی نان تازه، ادویه و عطر، صدای سم اسب و چرخ گاری، صدای چکش مسگرها در محلات و بازارهای تاریخی به کالبد فضاهای شهری روح میبخشیدند. درحالی که منظرحسی در کالبد بیجان شهرهای امروزی متأثر از بوی دود و صدای بوق خودروها و مدرنیته شهری رنگ باخته است. از طرفی به دلیل تسلط و تفوق حس بینایی در فرایند ادراک، دریافتهای ناشیاز دیگر محرکهای حسی همچون صداها، بوها، مزهها و نمودهای حس زمان با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، کمتر مورد توجه برنامهریزان و طراحان قرار میگیرند؛ در حالی که یکی از راههای ارتقای کیفیت فضاهای شهری، افزایش غنای حسی محیط به منظور به کارگیری تمامی حواس با هدف ایجاد جذابیت، افزایش شمولیت و امکان فعالیت برای همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کمتوان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول میباشد. این مقاله ضمن تبیین رویکرد منظرحسی، تأثیر مؤلفههای آن را بر کیفیت محورهای مجهز محلی مورد بررسی قرار میدهد. این تحقیق از نوع مطالعه موردی است که با راهبرد همبستگی انجام شده است. محور علیقلیآقا از جمله محورهای تاریخی و مراکز محلهای فعال در شهر اصفهان میباشد که از دیرباز به دلیل دارا بودن عناصری چون مادی، بازارچه، مسجد و حمام، محوری پویا و سرزنده، دارای کیفیتهای فضایی و نسبتاً پاسخگو به نیازها و حواس مختلف ساکنان بوده؛ هرچند امروزه این کیفیتها رو به افول هستند. دراین مقاله پساز تبیین عناصر و کیفیتهای منظرحسی، معیارهای ارزیابی کیفیت محورهای محلی با رویکرد منظرحسی در چهار سطح استخراج شد. سپس براساس معیارهای سطح چهارم (شاخصها)، پرسشنامه طبق طیف هفتگزینهای لیکرت تنظیم گردید و با استفاده از تکنیکهای مشاهده میدانی، نقشهبرداری رفتاری، مطالعات حسگردی، صداگردی، مصاحبه و عکسبرداری و تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله مراتبی کیفیت مؤلفهها در محور علیقلیآقا مورد برداشت، ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. یافتههای تحقیق وجود رابطه معناداری را بین مؤلفههای منظرحسی و معیارهای کیفیت محور محلی نشان میدهد. از نظر میزان تأثیرگذاری مؤلفههای منظرحسی بر کیفیتهای محور، اهمیت شاخص حس زمان بیش از دیگر شاخصها میباشد و پساز آن بهترتیب مناظر بساوایی، بویایی، چشایی، صوتی و منظر بصری قرار دارند.
مدیریت شهری
سید هادی حسینی
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، ، صفحه 43-52
چکیده
طی سه دهه گذشته، حکمروایی خوب شهری در مقابل رویکرد مدیریت شهری دولت محور مورد تأیید و تأکید سازمانهای بینالمللی و ملی قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از پیش نیازها و ویژگیهای شهرهای پایدار یاد میکنند. این پژوهش با توجه بر این مهم، دو هدف اصلی را دنبال میکند: نخست، بررسی وضعیت حکمروایی شهری در شهر تربت حیدریه و دوم، تلاش ...
بیشتر
طی سه دهه گذشته، حکمروایی خوب شهری در مقابل رویکرد مدیریت شهری دولت محور مورد تأیید و تأکید سازمانهای بینالمللی و ملی قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از پیش نیازها و ویژگیهای شهرهای پایدار یاد میکنند. این پژوهش با توجه بر این مهم، دو هدف اصلی را دنبال میکند: نخست، بررسی وضعیت حکمروایی شهری در شهر تربت حیدریه و دوم، تلاش برای شناخت تفاوتها و تشابهها در نوع نگاه و ادراک دو ذینفع اصلی در موضوع حکمروایی خوب (یعنی شهروندان و مدیران و کارشناسان) از شاخصهای حکمروایی در شهر تربت حیدریه. روش تحقیق توصیفی _تحلیلی و گردآوری دادهها مبتنی بر مطالعات کتابخانه و بررسیهای پیمایشی میباشد. نمونه آماری شامل 383 نفر از شهروندان بالای 20 سال و 170 نفر از مدیران و کارشناسان سازمانهای شهری است. یافتههای تحقیق گویای آن است که امتیاز کلی شاخص حکمروایی از نظر شهروندان برابر با 98/1 و از نظر کارشناسان برابر با 35/2 می باشد که گویای وضعیت نامطلوب حکمروایی شهری از نظر هر دو گروه میباشد. همچنین بررسیها نشان دادند که از مجموع نُه شاخص اصلی حکمروایی شهری مورد بررسی در این پژوهش، در 80 درصد آنها، میانگین امتیازهای شهروندان پایینتر از کارشناسان میباشد و تنها در دو شاخص جهتگیری توافقی و بینش راهبردی، وضعیت برعکس است. یافتهها نشان میدهد که بیشترین اختلاف نظر میان شهروندان با مدیران و کارشناسان در شاخصهای قانونمداری و کارایی و اثربخشی و بیشترین وجه اشتراک میان آنها در سه شاخص مسئولیتپذیری، شفافیت و عدالت میباشد. در مورد شاخص مشارکت، یکی از وجوه اشتراک مهم هر دو گروه مورد مطالعه، تأکید آنها بر صوری و شعاری بودن مشارکت در سازمانها و نهادهای مدیریت شهری و نگاه عوام فریبانه و استفادههای ابزاری و سیاسی مدیران از مفهوم مشارکت میباشد. نتیجه نهایی این پژوهش گویای آن است که پیادهسازی حکمروایی خوب شهری در تربت حیدریه، نیازمند وجود یک عزم سیاسی و اراده قوی در سطوح بالای حاکمیت و به خصوص اعتقاد آنها به چنین الگوی مدیریتی است.
برنامه ریزی شهری
فرشاد نوریان؛ پارسا ارباب
دوره 6، شماره 22 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 43-58
چکیده
مقاله حاضر به واکاوی چشمانداز شهرهای جهانی در کشورهای در حال توسعه به واسطه تحلیل انتقادی میپردازد. حجم عمده ادبیات و الگو یا الگوهای موجود شهر جهانی، تلاش میکند تا چارچوبهایی را که در ارتباط با نمونههای نخستین این پدیده ایجاد شدند، برای سنجش شواهد جهانی شدن شهرها در کشورهای در حال توسعه و بررسی وضعیت آنها به کار بَرَد. ...
بیشتر
مقاله حاضر به واکاوی چشمانداز شهرهای جهانی در کشورهای در حال توسعه به واسطه تحلیل انتقادی میپردازد. حجم عمده ادبیات و الگو یا الگوهای موجود شهر جهانی، تلاش میکند تا چارچوبهایی را که در ارتباط با نمونههای نخستین این پدیده ایجاد شدند، برای سنجش شواهد جهانی شدن شهرها در کشورهای در حال توسعه و بررسی وضعیت آنها به کار بَرَد. این در حالی است که موفقیت این شهرها نیز عمدتاً براساس معیارها و سنجههای غربی، مورد توجه قرار میگیرد که اصطلاحاً از این جریان، تسلط و تحکم غربی (انگلیسی_امریکایی) در حوزه مباحث جهانی شدن و شهر، یاد میشود. در مقابل، گروه در حال رشدی از محققان معتقدند، ارتباط میان مفهوم شهر جهانی با موضوعات قدرت، بازیگران و نهادهایی که در سطح جهانی عمل میکنند، با اغراق همراه بوده و زمینه و احتمالات محلی، دستکم گرفته شده است. بر این اساس، در فرآیند ادراک و تحلیل جهانی شدن شهرها در کشورهای در حال توسعه، مناسب است تا از عمومیتهایی مبتنی بر تجربه شهرهای جهانی غرب به سمت الگو یا الگوهای جدید، از طریق اتخاذ رویکردهایی از جمله چارچوب مفهومی جایگزین پیشنهادی، براساس نقشها، موقعیتها و ظرفیتهای متنوع و در نتیجه ابعاد، آثار و پیامدهای متفاوت، حرکت نمود. در پاسخ به تلقیها و تعابیر فعلی و غالب تئوری شهر جهانی و چالشهایی که به کارگیری مطلق آنها پدید میآورد، رهیافت مؤثر در زمینه چشمانداز شهرهای جهانی در کشورهای در حال توسعه و ارزیابی آن، انجام مطالعات بیشتر در خصوص تعامل میان بازیگران جهانی و محلی بر پایه این چارچوب مفهومی جایگزین به واسطه تجارب، شواهد، قراین و مصداقها با استناد به یک نمونه یا دستهای از نمونههای جدید، مبتنی بر ارزشگذاری ویژگیها، اولویتها و تفاوتهاست.
پایداری شهری
اسلام کرمی؛ پریسا محمدحسینی
چکیده
مجتمعهای مسکن مهر نشانهای از معضل افزایش تراکم ساختمانی در شهرسازی امروز محسوب میشوند که دارای تبعات اجتماعی بسیاری هستند. مسائل انسانی و اجتماعی که در ساخت این مجتمعها مغفول مانده، بهواسطه محیط کالبدی قابل اصلاح و بهبود است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر که به منظور ارتقای هویت و سرزندگی اجتماعی در ساختارهای معاصر شهری ...
بیشتر
مجتمعهای مسکن مهر نشانهای از معضل افزایش تراکم ساختمانی در شهرسازی امروز محسوب میشوند که دارای تبعات اجتماعی بسیاری هستند. مسائل انسانی و اجتماعی که در ساخت این مجتمعها مغفول مانده، بهواسطه محیط کالبدی قابل اصلاح و بهبود است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر که به منظور ارتقای هویت و سرزندگی اجتماعی در ساختارهای معاصر شهری انجام یافته است، بررسی تأثیر فضاهای اجتماعپذیر بر پایداری اجتماعی مجتمعهای مسکونی در نمونههای موردی یعنی سه مجتمع مسکن مهر اردبیل، نیایش، وحدت، و اندیشه است. فرضیه تحقیق این است که وجود فضاهای عمومی اجتماعپذیر در مجتمعهای مسکونی مهر اردبیل با پایداری اجتماعی این مجتمعها رابطه معنیداری دارد. روش تحقیق مقاله حاضر، روش ترکیبی کمی و کیفی، با استفاده از راهبردهای استدلال منطقی، تطبیقی و همبستگی است. پیمایش از طریق تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS و تحلیل محتوای مصاحبهها و انجام مشاهدات صورت گرفته است. نتایج حاصل از آزمون دادهها مبین این موضوع است که وجود فضاهای اجتماعپذیر بر افزایش سطح پایداری اجتماعی در مجتمعهای مسکونی تأثیرگذار است؛ موضوعی که به وسیله مصاحبهها و مشاهدات نیز تأیید گردید. از طریق انطباق دادههای حاصل از تحلیل پرسشنامهها، مصاحبهها و مشاهدات، متغیرها و ویژگیهای محیطی مرتبط با اجتماعپذیری فضاهای عمومی مجتمعهای مسکونی استخراج و دستهبندی شد. در پایان اشاره میشود که راهکارهای ایجاد فضاهای اجتماعپذیر چون فضاهای سبز، فضاهای بازی کودکان، مراکز تجاری و مراکز فرهنگی، اندازه مناسب کالبدی_اجتماعی فضا، بهبود آسایش زیستی و تنوع بصری، نقش بسزایی در تأمین اجتماعپذیری فضاهای عمومی و از این رو ارتقای پایداری اجتماعی مجتمعهای مسکونی دارند.
معماری شهری
علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور
چکیده
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط ...
بیشتر
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سلامت را به عنوان متغیر میانجی مد نظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای یادشده نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سلامت با سه شاخص سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مد نظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چند جانبه تعریف گردید. گردآوری اطلاعات در حوزه کیفیت معماری و سلامت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنان سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنان و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخصهای محیطی و معماری، دارای تفاوتهایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی _ کیفی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبههای صورت گرفته از ساکنان انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنان در مجتمعهای مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقای سطوح مختلف سلامت ساکنان شکل میگیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقای سلامت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقای سلامت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقای سلامت اجتماعی ساکنان میشود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقای کیفیت زندگی در مجتمعهای مسکونی میشود.
منظر شهری
آیدا ارجمندتبار؛ راحله رستمی
چکیده
سنجش و ارزیابی ماتریکس ترجیحات بصری برگرفته از نظریۀ کاپلان ها در مناظر طبیعی و غیرشهری نشانداده مناظری برای مردم ارجح هستند که نیازهای مخاطبان را در چهار کیفیت ادراکی همچون انسجام، پیچیدگی، خوانایی و رازگونگی برآوردهسازند. اما این نظریه در مناظر شهری بهطور مؤثری مورد بررسی قرار نگرفتهاست. با توجه ...
بیشتر
سنجش و ارزیابی ماتریکس ترجیحات بصری برگرفته از نظریۀ کاپلان ها در مناظر طبیعی و غیرشهری نشانداده مناظری برای مردم ارجح هستند که نیازهای مخاطبان را در چهار کیفیت ادراکی همچون انسجام، پیچیدگی، خوانایی و رازگونگی برآوردهسازند. اما این نظریه در مناظر شهری بهطور مؤثری مورد بررسی قرار نگرفتهاست. با توجه به تثبیت این نظریه در مناظری همچون مرغزارها، جنگل ها و چمنزارها و از طرف دیگر وجود تراکمهای ساختمانی در مناظر شهری و عاریبودن آنها از پوشش گیاهی مناسب و همچنین اهمیّت مناظر خیابان های مسکونی به واسطۀ در معرض دید قرارداشتن هر روزه برای شهروندان، این تحقیق برآن شد تا با تأکید بر میزان شاخص سبزینگی به معنای سبزینگی قابل رؤیت برای شهروندان و قِرابت آن با مناظر طبیعی از آن قِسم، ماتریکس ترجیحات بصری را در چنان مناظر شهری مورد ارزیابی قرار دهد. به منظور آزمون این نظریه، تصاویر مناظر خیابانی مسکونی متعلق به پرتراکمترین محلّه مسکونی شهر ساری (ناحیه بخش هشت) معیار قیاس برای قضاوت عموم گشت و نظرات مخاطبان به واسطه پرسشنامههای ساختاریافته در یک رویکرد کمّی گردآوریشد. در روش تحقیقی از نوع توصیفی_همبستگی، تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده به واسطه نرمافزار آماری spss نشان داد که ماتریکس ترجیحات بصری با وجود افزایش شاخص سبزینگی در مناظر شهری همانند مناظر طبیعی مؤثر واقعنشده و چهار متغیّر این ماتریکس بر ترجیح بصری نهایی عموم بهطور معناداری مؤثر نبودهاند؛ هرچند آن ترجیح نهایی با افزایش شاخص سبزینگی بهطور مستقل ارتباط نشان داده و افزایش یافتهاست. همچنین نتایج نشان داد، عوامل ساختاری مناظر معابر مسکونی همچون عرض معابر بر نحوۀ اثرگذاری چهار متغیّر این ماتریکس بر ترجیح بصری نهایی مؤثر بوده، بهگونه ای که معابر با عرض کمتر بهطور مشخّص تابع قویتری از ماتریکس کاپلان ها هستند.
برنامه ریزی شهری
مجتبی رفیعیان؛ جمشید مولودی؛ ابوالفضل مشکینی؛ عبدالرضا رکن الدین افتخاری؛ کیومرث ایراندوست
دوره 3، شماره 9 ، بهمن 1392، ، صفحه 45-58
چکیده
شواهد زیادی وجود دارد که با گذشت زمان، مرزهای سیاسی بخش عظیمی از کارکردشان را به عنوان مانع از دست داده و تعاملات و همکاریهای میان مرزی به طور روزافزون از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. در این حالت مرز به عنوان منطقه تماس، به فضایی کارکردی برای تبادلات و تعاملات اقتصادی_ اجتماعی فرامرزی تبدیل میشود و اثرات مثبت خود را در مناطق ...
بیشتر
شواهد زیادی وجود دارد که با گذشت زمان، مرزهای سیاسی بخش عظیمی از کارکردشان را به عنوان مانع از دست داده و تعاملات و همکاریهای میان مرزی به طور روزافزون از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. در این حالت مرز به عنوان منطقه تماس، به فضایی کارکردی برای تبادلات و تعاملات اقتصادی_ اجتماعی فرامرزی تبدیل میشود و اثرات مثبت خود را در مناطق و شهرهای مجاور بر جای میگذارد. بنابراین این تحقیق با هدف تحلیل رابطه تحول کارکرد مرز با ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی بانه و سقز شکل گرفته است. بررسی این رابطه با استفاده از روشهای کمی_ پیمایشی و از دیدگاه دو گروه شامل فعالان تجارت میان مرزی و خبرگان و مسئولان محلی انجام شده است. گفتنی است که برای وارد کردن بُعد زمان در مطالعه، در مرحله گردآوری اطلاعات میدانی براساس طرح پانل واپسنگر اقدام شد. براساس یافتههای توصیفی تحقیق، کارکرد مرز در منطقه مورد مطالعه هم از دیدگاه فعالان تجارت میان مرزی و هم از دیدگاه خبرگان و مسئولان محلی، متحول شده است. نتایج آزمون t تک نمونهای نیز تأیید کننده همین مطلب است. در ادامه در بررسی متغیر وضعیت پیرامونی شهری، یافتههای تحقیق حاکی از بهبود و ارتقای شاخصهای وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی به ویژه از دیدگاه خبرگان و مسئولان محلی است. در پاسخ به سؤال اصلی تحقیق و بررسی رابطه تحول کارکرد مرز با ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مورد مطالعه، یافتههای تحلیلی تحقیق منتج از تحلیل رگرسیون نشان میدهد که ارتباط معناداری بین تحول کارکرد مرز با ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی مورد مطالعه وجود دارد. به طوری که ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی با تحول کارکرد مرز از دیدگاه فعالان تجارت میان مرزی و خبرگان و مسئولان محلی به ترتبب دارای 50 و 51 درصد همبستگی است. علاوه بر این با استفاده از رتبهبندی میانگین شاخصها در آزمون فریدمن مشخص شد که از میان شاخصهای سازنده تحول کارکرد مرز، توسعه زیرساختهای ارتباطی و کاهش فاصله اجتماعی_ فرهنگی با ساکنان آن سوی مرز مهمترین تأثیر را در تحول کارکرد مرز در منطقه مورد مطالعه داشتهاند.
طراحی شهری
مهسا شعله؛ علیرضا صادقی؛ پیمان نجفی؛ زهرا خاکسار
چکیده
روش مشاهده رفتاری، رویکردی نوین در طراحی محیطی و تحلیل قلمروهای همگانی و روشی برای فهم روابط متقابل افراد و فضاست. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی و تحلیل الگوهای فعالیتی و رفتاری پیادهراه احمدی شیراز با استفاده از روش مشاهده رفتاری است. در این راستا دریافت مؤلفه یا مؤلفههای اصلی طراحی محیطی در ارتقای کالبدی و رفتاری قلمروهای همگانی ...
بیشتر
روش مشاهده رفتاری، رویکردی نوین در طراحی محیطی و تحلیل قلمروهای همگانی و روشی برای فهم روابط متقابل افراد و فضاست. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی و تحلیل الگوهای فعالیتی و رفتاری پیادهراه احمدی شیراز با استفاده از روش مشاهده رفتاری است. در این راستا دریافت مؤلفه یا مؤلفههای اصلی طراحی محیطی در ارتقای کالبدی و رفتاری قلمروهای همگانی شهر شیراز مطرح میشود. سئوال اصلی پژوهش حاضر آن است که روش مشاهده رفتاری، چگونه میتواند به برنامهریزی و طراحی قلمروهای همگانی در شهرها کمک نماید؟ بدین منظور کاربست این روش در نمونه پیادهراه احمدی شیراز که زمانی نقطه آغازین یکی از محورهای اصلی بافت تاریخی این شهر بوده و به مرور دچار تغییر و دگردیسی شده، صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش مطالعه پیمایشی انجام شده و در طی آن، تجزیه و تحلیل کیفیتهای کالبدی_محیطی،الگوهای فعالیتی و مؤلفههای رفتاری از طریق برداشت کالبدی و مشاهده طبیعی و مشارکتی انجام شده است. ابزارهای این روش، ثبت مکان فعالیت ایستگاهی در ایجاد مراکز فعالیتی، شمارش فعالیت برای حضور متوازن گروههای مختلف جمعیتی، ثبت مکان توقف افراد برای یافتن انگیزه مانایی و توزیع متوازن فعالیتها میباشد و از تکنیک ردگیری برای بهبود کیفیت آن بخشهایی از قلمروهای همگانی که کیفیت محیطی پایینی داشتهاند، استفاده شده است. برای اعتبارسنجی یافتههای این پژوهش، از راهبرد پیمایشی به منظور تطبیق یافتهها با نقطه نظرات 50 نفر از استفادهکنندگان فضا استفاده شده است. نتایج تحلیلها نشان میدهد، پیاده راه احمدی شیراز در ساعات میانی روز (14 تا 17) با شکستگی حجم فعالیت ایستگاهی و کاهش الگوهای رفتاری روبهرو است و بیشترین حجم تردد (76 درصد) و نقاط مکث (78 درصد) در بخشهای سایهدار پیادهراه ثبت شده است. از طرف دیگر، با برهم نهاد نقشههای سایهاندازی، حجم تردد و فعالیتهای ایستگاهی بر روی یکدیگر، به نظر میرسد آسایش اقلیمی از مؤلفههای اصلی استفاده از قلمروهای همگانی در شهر شیراز است. از این رو میتوان ادعا نمود، روش مشاهده رفتاری، الگویی کارآمد برای سنجش و تحلیل قلمروهای همگانی است که میتوان از آن در توسعه و باززندهسازی آتی قلمروهای همگانی بهره جست.
طراحی شهری
مهدی منتظرالحجه؛ بهار نوکار؛ مجتبی شریف نژاد؛ زهرا فتوحی
چکیده
در طرحهای آمادهسازی زمین بهعنوان مهمترین الگوی توسعه شهری دهههای اخیر باوجود تأکید بر برنامهریزی کاربری زمین، جمعیت و حملونقل، توجه کمتری به کیفیتهای محیطی شده است. همین امر سبب گردیده تا این بافتهای شهری شرایط بسیار سطح پایینی از جنبههای کیفی محیط و سیما و منظر شهری دارا باشند و در نتیجه نتوانند برای ساکنان خود، ...
بیشتر
در طرحهای آمادهسازی زمین بهعنوان مهمترین الگوی توسعه شهری دهههای اخیر باوجود تأکید بر برنامهریزی کاربری زمین، جمعیت و حملونقل، توجه کمتری به کیفیتهای محیطی شده است. همین امر سبب گردیده تا این بافتهای شهری شرایط بسیار سطح پایینی از جنبههای کیفی محیط و سیما و منظر شهری دارا باشند و در نتیجه نتوانند برای ساکنان خود، محیطی جذاب و آرام ایجاد کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش شاخصهای کالبدی مؤثر بر مؤلفه زیباییشناسی از دیدگاه شهروندان ساکن در سه محدوده که در دهههای اخیر و در نتیجه طرحهای آمادهسازی زمین شکل گرفتهاند، انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کاربردی و با روش پیمایشی و همبستگی و به کمک پرسشنامه و مطالعات اسنادی انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران معادل 100 خانوار در هر کدام از مناطق مورد مطالعه برآورد شده و از شیوه نمونهگیری تصادفی نیز برای تکمیل پرسشنامهها استفاده شده است. روایی ظاهری پرسشنامه به کمک اساتید دانشگاه یزد و پایایی آن بهوسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید گردید. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آماری رگرسیون خطی چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده و از آزمونهای دوربین واتسون جهت بررسی هم خطی متغیرها و کولموگراف_اسمیرنوف برای تشخیص نرمال بودن توزیع دادههای پژوهش و همچنین برای تبیین معنیداری مدل رگرسیونی چندگانه از روش تحلیل واریانس ANOVA استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از شاخصهای بیستگانه مطالعه شده، در هر کدام از محدودهها تمامی شاخصها دارای اثر مستقیم و معنیدار بر مؤلفه زیباییشناسی هستند. به صورت کلی شاخصهای عدم تکرار و یکنواختی بدنهها، تناسب عرض معابر شهری و پیوستگی جداره مهمترین شاخصهای مشترک مؤثر بر مؤلفه زیباییشناسی بوده و دارای رابطه مستقیم و معنیدار از دیدگاه شهروندان هستند.
برنامه ریزی شهری
محمدرضا پورجعفر؛ فرامرز رستمی
چکیده
نظام برنامهریزی در ارتباط با تحولات شهرنشینی کشور باوجود تلاشهای انجام داده در حوزه تئوری و عمل (اما در قالب رسمی) نتوانسته از روند رو به افزایش مشکلات و معضلات شهری جلوگیری کند. در حالی که زندگی برای شهروندانی نزدیک به یک سوم جمعیت شهری کشور در شرایطی نابسامان است، ولی منفعتهای رشد شهری نصیب نقوش غیررسمیِ باقدرت یا نقوش رسمیِ ...
بیشتر
نظام برنامهریزی در ارتباط با تحولات شهرنشینی کشور باوجود تلاشهای انجام داده در حوزه تئوری و عمل (اما در قالب رسمی) نتوانسته از روند رو به افزایش مشکلات و معضلات شهری جلوگیری کند. در حالی که زندگی برای شهروندانی نزدیک به یک سوم جمعیت شهری کشور در شرایطی نابسامان است، ولی منفعتهای رشد شهری نصیب نقوش غیررسمیِ باقدرت یا نقوش رسمیِ استفادهکننده از رسوم غیررسمی میشود. ازاین رو نظام برنامهریزی در واقعیت، با رسوم و نقوش غیررسمی تداخلی دارد که شفاف و آگاهانه نیست و در مطالعات انجام شده نیز کمتر به آن پرداخته شده است. با توجه به تمرکز کنونی رسوم و نقوش رسمی و غیررسمی به بافتهای ناکارآمد، هدف این تحقق بررسی چگونگی برخورد این رسوم و نقوش باهمدیگر و ارائه یک چارچوب مفهومی برای مواجهه برنامهریزی رسمی با غیررسمیتها در این محدوده است. بدین منظور روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی، کتابخانهای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی، تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاه و تجربیات اندیشمندان در ارتباط با این مسئله و زمینه برنامهریزی و عوامل تحت تأثیر در این مواجهه با توجه به شرایط شهرنشینی کشور و به طور ویژه تجربیات و نتایج مطالعات صورت گرفته در بافت فرسوده، تحلیل شده است. در نهایت برای برونرفت از این شرایط، چارچوبی مفهومی متناسب با شرایط حاکم بر کشور با تأکید بر پرداختن جدیتر به ابعاد اجتماعی و تأثیرپذیری سایر ابعاد از آن در برنامهریزی، پیشنهاد شده است.
معماری شهری
سیده فاطمه موسوی نیا
چکیده
در بحث از بعد اجتماعی توسعه پایدار، تعاملات میان ساکنان و احساس امنیت از موضوعات مهم محسوب میشوند. بنابراین از یک سو در زمینه کشورهای در حال توسعه، اثر محیطهای مسکونی متراکم بر زندگی اجتماعی ساکنان همچنان نیازمند فهم و مطالعه بیشتری است و از سوی دیگر، بسته و محصور بودن، به عنوان یک عامل کالبدی، مؤثر بر شرایط اجتماعی در محیطهای ...
بیشتر
در بحث از بعد اجتماعی توسعه پایدار، تعاملات میان ساکنان و احساس امنیت از موضوعات مهم محسوب میشوند. بنابراین از یک سو در زمینه کشورهای در حال توسعه، اثر محیطهای مسکونی متراکم بر زندگی اجتماعی ساکنان همچنان نیازمند فهم و مطالعه بیشتری است و از سوی دیگر، بسته و محصور بودن، به عنوان یک عامل کالبدی، مؤثر بر شرایط اجتماعی در محیطهای مسکونی شناخته میشود. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی رابطه میان تراکم ادراک شده(بعد کمّی_کیفی تراکم)، احساس امنیت و تعاملات اجتماعی در قالب مدلی ساختاری و مقایسه سازوکار آنها در دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور است. جامعه آماری، نمونهای شامل590 نفر از ساکنان شش توسعه مسکونی، با تراکم جمعیتی، تراکم خالص مسکونی و پایگاه اجتماعی_اقتصادی مشابه ساکنان و شیوه طراحی متفاوت در شهر مشهد بودند. پس از کنترل پایایی ترکیبی عاملها و روایی سازه، ابتدا با استفاده از آزمون تی، دو گونه مسکن به لحاظ متغیرهای احساس امنیت و تعاملات اجتماعی با یکدیگر مقایسه شدند. سپس روابط میان متغیرها از طریق مدلیابی معادلات ساختاریSEM مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان میدهد، تفاوت معناداری میان دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور به لحاظ تعاملات و احساس امنیت وجود دارد. براساس مدلهای برازش شده، در هر دو گروه مسکن، شرایط اجتماعی و امنیت در فضاهای باز مشترک، به تراکم ادارک شده وابسته است. همچنین مقایسه مدلها، حاکی از این مطلب است که نحوه اثر سازههای پژوهش در دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور، متفاوت از یکدیگر بوده و فرآیندهای ادراکی_اجتماعی، به شکل متفاوتی عمل میکنند. در گونه محصور، ادراک تراکم، تعاملات اجتماعی و احساس امنیت در یک حلقه بازخورد، در طول زمان موجب ارتقا یا تضعیف یکدیگر میشوند. در حالی که در گونه مسکن غیرمحصور احساس امنیت، پیشنیاز بروز تعاملات اجتماعی در فضاهای باز مشترک است و میان ادراک تراکم و تعاملات اجتماعی نقش واسطهای دارد.
معماری شهری
نازنین دهناد؛ جمال الدین مهدی نژاد؛ باقر کریمی
چکیده
میزان موفقیت فضاهای جمعی به میزان استفاده از آن مکان و حضور انسان وابسته است. انسان به صورت پیوسته با مکان همراه بوده و نوعی تعامل در آن را ایجاد کرده که منجر به شکلگیری روابط اجتماعی و اجتماعپذیری فضای باز جمعی شده است. در دهههای اخیر، بیتوجهی به حفظ و ارتقای حیات جمعی در برخی فضاهای باز موجب از بین رفتن اهمیت و نقش ...
بیشتر
میزان موفقیت فضاهای جمعی به میزان استفاده از آن مکان و حضور انسان وابسته است. انسان به صورت پیوسته با مکان همراه بوده و نوعی تعامل در آن را ایجاد کرده که منجر به شکلگیری روابط اجتماعی و اجتماعپذیری فضای باز جمعی شده است. در دهههای اخیر، بیتوجهی به حفظ و ارتقای حیات جمعی در برخی فضاهای باز موجب از بین رفتن اهمیت و نقش فضا شده است. همچنین عدم استفاده از معیارهای فضاهای باز عمومی برای اجتماعپذیری فضاها منجر به خالی و رانده شدن فضاها شده است. از این رو شناخت معیارهای ایجاد کننده و ارتقادهنده اجتماعپذیری در فضاهای باز جمعی به منظور رونق بخشیدن به این گونه فضاها در مقیاسهای مختلف ضروری است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی محیطهای مسکونی و تأثیر آن در ایجاد تعامل بین کاربران و پاسخ به این پرسش که حضور افراد در این فضاها چگونه منجر به اجتماعپذیری فضای باز جمعی و عاملی در جهت موفقیت فضا میشود، انجام شده است. از این رو چهار فضای باز مشترک جمعی در مقیاس مجتمعهای سکونتی در منطقه شش شهرداری شهر شیراز انتخاب شد. این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به روش پیمایش و با استفاده از ابزار سنجش پرسشنامه صورت گرفته است. حجم نمونه 488 نفر از ساکنان مجتمع مسکونی است. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با بهرهگیری از نرمافزار SPSS انجام شده است. پس از تحلیل و دستهبندی ابعاد در سطح نظریه مکان و استخراج هفت مؤلفه مؤثر بر کیفیت فضاهای جمعی و اجتماعپذیری (که شامل ایمنی و امنیت، انعطافپذیری، نفوذپذیری، فعالیتپذیری، تعاملاجتماعی، هویت مکان و ادراک محیط است) در چگونگی برقراری تعامل و ارتباط کاربران محیط چهار نتیجه حاصل گردید. نخست ایجاد آفرینش فضاهایی پویا، دوم ایجاد فضاهای جمعی، سوم پیوستگی و تعامل و چهارم تقویت درک متقابل از رفتارهای محیط کیفیت مکانهای باز جمعی را میتوان ارتقا بخشید.
برنامه ریزی شهری
جهانگیر حیدری
دوره 2، شماره 7 ، مرداد 1392، ، صفحه 47-60
چکیده
مقاله حاضر به بررسی پیدایش و روند تحولات کالبدی_ فضایی شهر بوشهر در دوران مختلف تاریخی و کاربردپذیری نظریه دولت و شهرنشینی به عنوان یکی از مهمترین نظریات جدید در ادبیات شهر و شهرنشینی با آن تحولات میپردازد. براساس این نظریه، دولت با تجاری کردن پول و سرمایه در شهرها، از طریق نظام بانکی گستردهای که در اختیار دارد، به توسعه ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی پیدایش و روند تحولات کالبدی_ فضایی شهر بوشهر در دوران مختلف تاریخی و کاربردپذیری نظریه دولت و شهرنشینی به عنوان یکی از مهمترین نظریات جدید در ادبیات شهر و شهرنشینی با آن تحولات میپردازد. براساس این نظریه، دولت با تجاری کردن پول و سرمایه در شهرها، از طریق نظام بانکی گستردهای که در اختیار دارد، به توسعه شهر و شهرنشینی کمک کرده است. این نفوذ گسترده و بیبدیل دولت، بیش از همه از شیوه دستیابی به منابع درآمدی آن( یعنی صدور نفت خام) سرچشمه میگیرد که مازاد ملی حاصل از آن سهم مهمی در انباشت سرمایه و بازتولید گسترشیابنده در فرایند اقتصادی کشور دارد. در این بین مسلماً شهرهایی در کشور وجود دارند که تاکنون از این زاویه مورد مطالعه قرار نگرفتهاند؛ شهر بوشهر از آن جمله است. این شهر که پیدایش آن به عنوان یک شهر نوبنیاد به زمان نادرشاه افشار و به دستور وی بر میگردد، بنابه شرایط جغرافیایی خاص منطقه از پسکرانه روستایی و کشاورزی تأثیرگذار بر امر رشد و توسعه شهری برخوردار نبوده و مهمترین عامل تاثیرگذار در رشد و تحولات این شهر، موقعیت مرزی (ساحلی) و رونق بخش تجارت آن میباشد. در مجموع، یافتههای پژوهش نشان میدهد که مهمترین عامل تأثیرگذار در پیدایش و توسعه کالبدی _ فضایی شهر بوشهر، اقدامات و تصمیمات دولتهای حاکم بوده است؛ در نتیجه نظریه دولت و شهرنشینی با وضعیت شهر بوشهر انطباق مییابد.
برنامه ریزی شهری
اسفندیار زبردست؛ مجتبی شهابی شهمیری
دوره 2، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 47-58
چکیده
در سال¬های اخیر مفهوم توسعه چندمرکزی به عنوان یک ابزار برنامه¬ریزی برای ارتقا رقابت¬مندی، انسجام اجتماعی و پایداری محیطی مناطق پیشنهاد شده است. علیرغم اینکه، مفهوم چندمرکزی به عنوان یک هدف مطلوب برنامه¬ریزی عنوان شده، مطالعات تجربی اندکی برای آزمون مطلوبیت به کارگیری این مفهوم صورت گرفته است . علاوه بر این، مطالعات تجربی ...
بیشتر
در سال¬های اخیر مفهوم توسعه چندمرکزی به عنوان یک ابزار برنامه¬ریزی برای ارتقا رقابت¬مندی، انسجام اجتماعی و پایداری محیطی مناطق پیشنهاد شده است. علیرغم اینکه، مفهوم چندمرکزی به عنوان یک هدف مطلوب برنامه¬ریزی عنوان شده، مطالعات تجربی اندکی برای آزمون مطلوبیت به کارگیری این مفهوم صورت گرفته است . علاوه بر این، مطالعات تجربی موجود، نتایج متناقضی را نشان داده¬اند. دلیل چنین تناقضی را می¬توان در ماهیت چند سطحی و چند بعدی مفهوم چندمرکزیتی یافت. که بیانگر ضرورت تعریف و ارائه شاخص¬های مشترک و مناسب برای سنجش درجه چندمرکزی به ویژه در مقیاس منطقه¬ای است. اکثر مطالعات، پیرامون سنجش چندمرکزی منطقه¬ای، بر رویکردهای آماری و مورفولوژیک بنا شده¬اند که اساسا، توزیع فضایی اشتغال و جمعیت را در نواحی کلانشهری بدون تمرکز بر روی عملکردی که هر گره ایفا می¬کند، در نظر می¬گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر سعی دارد تا با مقایسه رویکردهای مورفولوژیک و عملکردی، شاخص¬های مناسبی را برای سنجش و تعریف چندمرکزیتی مناطق بیابد و در مرحله بعد، پتانسیل¬ها و قابلیت¬های مجموعه شهری آمل-بابل-قائمشهر-ساری را برای تبدیل شدن به یک منطقه شهری چندمرکزی با استفاده از این شاخص¬ها بسنجد.
برنامه ریزی شهری
هادی سعیدی رضوانی؛ فرشاد نوریان
دوره 3، شماره 12 ، آبان 1393، ، صفحه 47-58
چکیده
توجه به الگوها و عناصری که می تواند منجر به شهری عادلانه تر گردد، چندان تازگی ندارد. در همه مکاتب فکری چه چپگرا و چه راستگرا، برنامه ریزان و سیاست گذاران خود را به عنوان قهرمانان برقراری عدالت در جامعه تصور می کنند. با این حال تا دهه 1980این سوسیالیستها بودند که تمرکز محوری خود را بر موضوع عدالت استوار کرده بودند نه لیبرالها. از آغاز ...
بیشتر
توجه به الگوها و عناصری که می تواند منجر به شهری عادلانه تر گردد، چندان تازگی ندارد. در همه مکاتب فکری چه چپگرا و چه راستگرا، برنامه ریزان و سیاست گذاران خود را به عنوان قهرمانان برقراری عدالت در جامعه تصور می کنند. با این حال تا دهه 1980این سوسیالیستها بودند که تمرکز محوری خود را بر موضوع عدالت استوار کرده بودند نه لیبرالها. از آغاز قرن بیست و یکم چندین نظریه پرداز مهم غیرسوسیالیست نیز در این حوزه به اظهار نظر پرداختند. از این رو می توان استدلال کرد که مکتب جدیدی با عنوان "شهر عدالت محور" در حیطه مطالعات شهری ظهور کرده است. درنظرگیری عدالت به عنوان ارزش محوری کنش شهرسازی برای برخی نظریه پردازان شهری به ویژه سوزان فاینستاین بسیار جذاب بوده است. از آنجا که شهر عدالت محور یک نظریه واحد نیست، در ابتدا تلاش می شود تا مهمترین آرای مرتبط با این مفهوم شناسایی گردد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که چه مسیرهایی برای رسیدن به شهری عادلانه تر توسط نظریه پردازان برنامه ریزی طی شده است؟ امروزه توجه به شهر و شهرسازی عدالت محور در متون نظری برنامه ریزی شهری آن قدر گسترش یافته است که از طرف برخی اندیشمندان از "شهرسازی عدالت محور" به عنوان جایگزین مناسبی برای الگوی "توسعه پایدار" در قرن کنونی سخن رانده می شود. مقاله حاضر می کوشد ضمن بازشناسی مهمترین نظریه های مرتبط با شهرسازی عدالت محور، به بررسی تطبیقی آنها و بیان ویژگی های هر یک پرداخته و در نهایت مرزبندی روشنی بین شهرسازی عدالت محور با مفاهیم مجاور از جمله عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی ارائه دهد. در این مسیر دیدگاه های سوسیالیستی )هاروی(، برنامه ریزی ارتباطی )اینز(، برنامه ریزی همگانی )مارکوس(، برنامه ریزی گفتمانی )فیشر( و نظریه شهر عدالت محور )فاینستاین( بررسی و مقایسه شد. در خصوص تفکیک حوزه شهرسازی عدالت محور با سایر مفاهیم مرتبط با عدالت اجتماعی، با توجه به دو معیار "مقیاس" و "نتیجه"پنج حوزه اصلی عدالت شامل: عدالت سیاسی، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی و عدالت فضایی _ کالبدی، شناسایی شد. در پایان نیز موقعیت شهرسازی عدالت محور در ارتباط با این پنج حوزه اصلی عدالت اجتماعی تعیین گردید. ارتباط بین شهرسازی عدالت محور و عدالت قضایی و سیاسی از طریق عدالت فضایی و تا حدودی عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی برقرار می گردد.
طراحی شهری
آذین حاجی احمدی همدانی؛ حمید ماجدی؛ لعلا جهانشاهلو
دوره 4، شماره 14 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 47-60
چکیده
خلق فضای شهری مناسب برای تمامی گروه های اجتماعی، از طریق شناخت نیازهای کیفی و فضایی در شهر، باید به گونه ایی باشد که در جهت ارتقا کیفیت محیطی و ایجاد بستری مناسب برای زندگی فعال شهری عمل کند. وجود جنسیت، خواه ناخواه تفاوت هایی را ایجاد می کند، این تفاوت در نیازها، فعالیت ها و متعاقب آن در رفتار ها نمود پیدا می کند و هر رفتار به کالبد ...
بیشتر
خلق فضای شهری مناسب برای تمامی گروه های اجتماعی، از طریق شناخت نیازهای کیفی و فضایی در شهر، باید به گونه ایی باشد که در جهت ارتقا کیفیت محیطی و ایجاد بستری مناسب برای زندگی فعال شهری عمل کند. وجود جنسیت، خواه ناخواه تفاوت هایی را ایجاد می کند، این تفاوت در نیازها، فعالیت ها و متعاقب آن در رفتار ها نمود پیدا می کند و هر رفتار به کالبد مناسب خود محتاج است. لذا ایجاد فضاهای شهری مناسب و پاسخگو به نیازهای زنان و روابط بین محیط و فعالیت های آنها، در فضای شهری را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی معیارهای تأثیر گذار بر میزان فعالیت زنان در فضای شهری است. روند کار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی شامل بررسی مبانی و تجارب مرتبط، مفهوم سازی، استخراج معیارها و اعمال آنها در قالب پرسشنامه( طیف لیکرت)، تعیین حجم نمونه و سنجش آماری در محدوده ای به عنوان محله پونک(20 متری گلستان) و در نهایت ارائه راهکارهای پیشنهادی در طرح های شهری می باشد. این محله که در غرب شهر تهران قرار گرفته، دارای شاکنین با قشر متوسط جامعه می باشد و محله ای است که شرایط ویژه ای نظیر فقر و نابسامانی و یا رفاه و تجمل ( به زبان دیگر در پایین شهر و یا بالا شهر) قرار نگرفته است. بر همین پایه پژوهش در این گونه محلات می تواند به نوعی برای مناسب سازی فضاهای شهری با هدف افزایش میزان فعالیت زنان در شهر برای اکثر محلات مشابه در شهر تهران صادق و جاری باشد. انتخاب جامعه آماری، از بانوان بالای 18 سال، به روش نمونه گیری تصادفی از 90 نفر پرسش شونده در محله پونک (20 متری گلستان) صورت گرفته است. در این پژوهش معیارهای مستخرج از مطالعات شامل شرایط کالبدی، امنیت و ایمنی، زمان فعالیت، مکان فعالیت، دسترسی و معاشرت پذیری فضا مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با افزایش ایمنی و امنیت، زمان فعالیت و معاشرت پذیری در فضاهای شهری، میزان فعالیت زنان نیز افزایش می یابد.
معماری شهری
نوشین سخاوت دوست؛ فریبا البرزی
چکیده
در عصر حاضر لزوم پرداختن به مسئله معنا و کشف لایههای عمیق معنایی در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری و معماری به امری اجتناب ناپذیر بدل شده است. بحث کمرنگ شدن این مهم در ارتباط با فضاهای شهری و معماری، الزام کاربرد روشهای فکری و فلسفی منوط به معنا توأم با نگرشی نقادانه و عمیق را بیش از پیش مطرح کرده است. از مهمترین این روشها ...
بیشتر
در عصر حاضر لزوم پرداختن به مسئله معنا و کشف لایههای عمیق معنایی در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری و معماری به امری اجتناب ناپذیر بدل شده است. بحث کمرنگ شدن این مهم در ارتباط با فضاهای شهری و معماری، الزام کاربرد روشهای فکری و فلسفی منوط به معنا توأم با نگرشی نقادانه و عمیق را بیش از پیش مطرح کرده است. از مهمترین این روشها میتوان به رویکرد نشانهشناسی با گسترهای وسیع در بررسی پدیدههای مختلف اشاره کرد. بدینترتیب در راستای پژوهش با بهکار بردن روش نشانهشناسی در یافتن عناصر مکانساز در مجموعه تاریخی سعدالسلطنه قزوین، پیوندی میان نقش نشانهشناسی و چیستی مکان برقرار شدهاست. این مجموعه که به عنوان کاروانسرا در عصر قاجار کاربرد داشته، در چند سال اخیر به دنبال بازسازیهای صورت گرفته در قالبی بدیع و به عنوان فضای شهری پویا به حیات خود ادامه داده است که به واسطه استمرار حضور شهروندان و در پی داشتن احساسی از تعلق به مکان، از ویژگیهای خاص فضایی خود سخن به میان میآورد و بدینترتیب جستوجوی مفاهیم فضایی پیرامون آن را به موضوعی درخور تأمل تبدیل میکند. در این راستا فرض بر آن است که استفاده از دانش نشانهشناسی میتواند به عنوان نقش مکمل، منجر به خوانش دقیقتر مکان و ارتقای کیفیت فضایی آن گردد. به عبارتی عناصر مکانساز که به واسطه تجربه و ادراکات حسی مخاطب ایجاد میشوند، در گذار از نشانهشناسی به طور مشخص در ارتباط با بنا و متن قرارگیری آن مطالعه میشوند. با نظر به فرضیه مطرح شده، هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای مرتبط با مفهوم مکان با نگرشی نشانهشناسانه و به روش توصیفی_تحلیلی است که در نهایت تطبیق مؤلفهها با مجموعه سعدالسلطنه قزوین به واسطه مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و نقشههای شناختی از طریق ترسیم کروکی و تحلیلهای آماری نرمافزارSPSS 20 در قالب ارائه فراوانی و میانگین دادهها و آزمون همبستگی اسپیرمن بررسی میشوند. نتیجه پژوهش ابتدا بیانگر اهمیت نقش نشانهشناسی در یافتن مؤلفههای ارتقادهنده فضا به مکان (همچون توجه به زمینه و انطباق با محیط، معنامندی، ارزشهای فرهنگی و اجتماعی، هویت و ماندگاری فضا، خاطرهانگیزی) و سپس بررسی و تحقق این موارد در روابط و نسبتهای مختلف میان فرد و مکان از منظر توجه به نشانهشناسی ادراکات، حافظه تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و ذهنیت مخاطب است.
طراحی شهری
پریسا مهوری؛ محمود قلعه نویی؛ صفورا مختارزاده
چکیده
دسترسی مناسب یکی از مهمترین خصوصیات یک فضای عمومی خوب به شمار میرود و بهبود دسترسی به فضاهای شهری بهمنظور بهبود کیفیت آن، یکی از اهداف عمده رویکرد مکان سازی محسوب میشود. مطابق آموزههای مکان سازی، تنوع دسترسی به مراکز و فضاهای شهری برای تمام اقشار جامعه بهمنظور افزایش قدرت انتخاب به فراخور نیاز و شرایط آنها، از اولویتهای ...
بیشتر
دسترسی مناسب یکی از مهمترین خصوصیات یک فضای عمومی خوب به شمار میرود و بهبود دسترسی به فضاهای شهری بهمنظور بهبود کیفیت آن، یکی از اهداف عمده رویکرد مکان سازی محسوب میشود. مطابق آموزههای مکان سازی، تنوع دسترسی به مراکز و فضاهای شهری برای تمام اقشار جامعه بهمنظور افزایش قدرت انتخاب به فراخور نیاز و شرایط آنها، از اولویتهای طراحان و برنامهریزان شهری است. هدف از این پژوهش، ارزیابی سطح کیفیت دسترسی بهعنوان یکی از مهمترین کیفیتهای مطرح در رویکرد مکان سازی است. در این مقاله برای سنجش کیفیت دسترسی در میدان امام علی اصفهان شش شاخص «دسترسی فیزیکی (اتصال)، پیوستگی، دسترسپذیری (عمق)، همهشمولی، دسترسی راحت به حملونقل عمومی و وضوح فضا» با استفاده از روشهای میدانی و نرمافزارهای تحلیلی_توصیفی چون SPSS، سیستم اطلاعات مکانی GIS و اسپیس سینتکس (Space Syntax) ارزیابی و تحلیل شدهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در این میدان از میان شش شاخص مطرح شده، شاخصهای وضوح و دسترسی راحت به حملونقل عمومی کمترین و بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادهاند.
مدیریت شهری
بهناز امین زاده؛ سید هادی حسینی؛ سیدرضا موسویپور
چکیده
نمای ساختمانها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفههای هویتی است. در سالهای اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمانها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعملهای اجرایی مختلفی برای سامانبخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمانها ...
بیشتر
نمای ساختمانها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفههای هویتی است. در سالهای اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمانها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعملهای اجرایی مختلفی برای سامانبخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمانها وضع شده است. اما همچنان آشفتگی قابل توجهی، به خصوص در نماهای ساختمانهای جدید شهر تهران مشهود است. هدف این پژوهش آسیبشناسی قوانین و مقررات تأثیرگذار بر نمای ساختمانهای جدید از طریق سنجش تطبیقی مؤلفههای اصلی هویتساز نما در ادبیات پژوهشی از یک طرف و قوانین و مقررات (اسناد رسمی) کشور از طرف دیگر و نحوه کارکرد آنهاست تا بدین ترتیب چگونگی و چرایی رسیدن به وضع موجود و دلایل آن تحلیل شود. همچنین به دلیل سنجش میزان اثرگذاری و تحقق مؤلفههای مستخرج از اسناد، محله حکیمیه واقع در منطقه 4 شهرداری تهران که در سالهای اخیر بیشترین آمار صدور پروانه و ساخت و ساز آپارتمانی را به خود اختصاص داده، انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل دادههای اسنادی به روش تحلیل محتوا، تعیین حجم نمونه مطالعاتی بر اساس فرمول کوکران و تحلیل دادههای حاصل از مشاهدات میدانی و مؤلفههای سازنده هویت نمای حدود 300 ساختمان با کمتر از سه سال سن، واقع در محله حکیمیه شهر تهران در خصوص تحقق و یا عدم تحقق مؤلفهها، با استفاده از روشهای آماری و تحلیل متون استخراج شده از مصاحبهها به روش تفسیری نشان میدهد، میزان تحقق الزامات و توصیههای مدنظر اسناد رسمی در زمینه مؤلفههای نمای ساختمانهای نمونه در محله حکیمیه، 58 درصد است و سه عامل 1. ضعف محتوایی و ساختاری اسناد، 2. نبود اختیارات و ضمانت اجرایی کافی و 3. ضعف در نظارت و سیاستهای بازدارنده (به ترتیبِ بیشترین به کمترین اهمیت) سبب عدم تطبیق یا کاهش میزان تحقق مؤلفههای هویتساز نمای ساختمانها از منظر اسناد رسمی بوده است.
برنامه ریزی شهری
علیرضا محمدی؛ اصغر پاشازاده
دوره 3، شماره 11 ، مرداد 1393، ، صفحه 49-62
چکیده
شهر اردبیل همانند بسیاری از شهرهای بزرگ کشور با مسائل متعددی از جمله ناپایداری توسعه مواجه است و این مسئله در سطح برخی از محلات به بالاترین حد میرسد. با وجود اینکه محلات، هستههای اصلی زندگی شهری به شمار میروند، ولی در نظام رسمی برنامهریزی فضایی جایگاهی ندارند. این مسئله به تشدید ناپایداری توسعه در آنها، منتهی شده است. این پژوهش ...
بیشتر
شهر اردبیل همانند بسیاری از شهرهای بزرگ کشور با مسائل متعددی از جمله ناپایداری توسعه مواجه است و این مسئله در سطح برخی از محلات به بالاترین حد میرسد. با وجود اینکه محلات، هستههای اصلی زندگی شهری به شمار میروند، ولی در نظام رسمی برنامهریزی فضایی جایگاهی ندارند. این مسئله به تشدید ناپایداری توسعه در آنها، منتهی شده است. این پژوهش در سال 1393 و با هدف سنجش میزان پایداری محلات شهر اردبیل با استفاده از روش میدانی تهیه شده است. در سنجش میزان پایداری از 20 معیار و بیش از 50 زیرمعیار استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، پنج محله منتخب از شهر با جمعیتی در حدود 23 هزار و 700نفر است که با استفاده از روش کوکران، 378 نمونه برای انجام پرسشگری استخراج شدهاند. ضمن تجزیهوتحلیل دادهها، از آزمونهای آماری t تک نمونهای و واریانس یکطرفه یا آنوا (و آزمون تعقیبی شفه) و رتبهبندی کروسکال والیس استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که وضعیت محلات از نظر خوانایی و تعلقخاطر بهتر و از نظر معیارهای هویت، سرمایه اجتماعی و تراکم بدتر است. از بین پنج محله مورد بررسی، محلات کلخوران و مُلاباشی به ترتیب با مجموع میانگینهای 3.22 و 3.28 در وضعیت کاملاً ناپایدار و محلات گل مغان، مُلایوسف و نیار به ترتیب با مجموع میانگینهای 3.79، 3.84 و 4.01 در وضعیت ناپایدار قرار دارند. در نتیجه این پژوهش نشان میدهد که از نظر معیارهای پژوهش، محلههای منتخب در وضعیت ناپایداری قرار دارند و شدت ناپایداری در آنها متفاوت است. در پایان پیشنهادهایی برای توسعه و پایداری محلات ارائه شدهاند.
معماری شهری
سودا نوروزی؛ علی جوان فروزنده
چکیده
توجه به مقوله مشارکت بهرهبرداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونههای عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علیرغم ...
بیشتر
توجه به مقوله مشارکت بهرهبرداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونههای عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علیرغم وجود روش مشخص انگیختگی مشارکتی در طراحی، در کشور ما توجه به این مقوله عمدتاً به سطح پایینی از روشهای دریافت اطلاعات مانند مصاحبه و ضبط نظرات بهرهبرداران اکتفا شده و نوعی اغفال در سطوح کلان طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی مشاهده میگردد؛ به طوری که نتایج به دست آمده از این اقدامات یا در حد صرفاً نوشتاری و یا در سطح پایین مداخله عملیاتی منحصر گردیده است. نکته حائز اهمیت در این میان، عدم تبیین مناسب از مؤلفههای تأثیرگذار مشارکت از یک طرف و نبود ساختار تأثیرگذاری این مؤلفهها و ارتباط آن با فرآیند طراحی از طرف دیگر است. بنابراین مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل مشارکتی به تحلیل و ارائه مدل مفهومی _ ساختاری تأثیرگذاری این عوامل در فرآیند طراحی میپردازد. روش تحلیل و ارائه مدل مقاله براساس روش قیاسی _ مروری است. بر این اساس، سه مؤلفه اصلی ابعاد فردی، اجتماعی و مکانی به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در طراحی مشارکتی استخراج گردید که توجه به این عوامل در قالب سه گانه ذهنیتهای فردی، ترجیحات اجتماعی و نیازهای عملکردی _ معنایی به عنوان شاخصههای مفهومی طراحی مشارکتی ارائه گردیده است. در این میان حاصل تلاقی این سهگانه با مفاهیمی مانند حس تعلق به مکان (در ابعاد معنایی)، تنوع کالبدی و عملکردی (در ابعاد اجتماعی _ مکانی)، نفوذپذیری و خوانایی (در بعد مکانی) بیشترین نقش در سطوح مداخله مشارکتی را دارا و در سطح ثانویه مؤلفههای دسترسی، امنیت و دعوت کنندگی (در ابعاد مکانی) نقش بعدی را عهدهدار هستند. سطح ثانویه تأثیرگذاری مکان باعث تسهیل حضور افراد در مکانهای عمومی گردیده و سطح اولیه تأثیرگذاری سبب تعمیق مشارکت در مکانهای عمومی و ایجاد ساختار عاطفی، ناخودآگاه و معنایی در مکان میگردد.
اقتصاد شهری
بختیار جواهری؛ صلاح ابراهیمی
چکیده
در مراحل مختلف تاریخی، کشورها اشکال مختلفی از شهرنشینی را با توجه به تأثیرات مختلف سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و شرایط فرهنگی و سیستمهای اجتماعی توسعه دادهاند. مطاالعات تجربی در زمینه فاکتورهای مؤثر بر نرخ شهرنشینی، به منظور درک میزان، روند و الگوی شهرنشینی و همچنین پیامدهای آن در زمینه های اجتماعی و اقتصادی برای هدایتِ توسعه ...
بیشتر
در مراحل مختلف تاریخی، کشورها اشکال مختلفی از شهرنشینی را با توجه به تأثیرات مختلف سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و شرایط فرهنگی و سیستمهای اجتماعی توسعه دادهاند. مطاالعات تجربی در زمینه فاکتورهای مؤثر بر نرخ شهرنشینی، به منظور درک میزان، روند و الگوی شهرنشینی و همچنین پیامدهای آن در زمینه های اجتماعی و اقتصادی برای هدایتِ توسعه سالم و پایدارِ آینده شهرنشینی اهمیت دارد. راهبرد های رشد و توسعه نوین، با تمرکز بر شهرها، راه را برای تغییرات ساختاری- عملکردی هموار کرده است. امروزه شهرها با توجه به توسعه زیرساختهای اقتصاد شهری، نقشی برجسته در اقتصاد جهانی و منطقهای بازی میکنند. با توجه به رشد سریع شهرنشینی در ایران طی سالهای اخیر، بررسی عوامل مؤثر بر شهرنشینی از جنبه سیاستگذاری در زمینه شهری مهم و ضروری است. هدف این مطالعه بررسی اثر عوامل مؤثر بر شهرنشینی در استانهای ایران با رویکردی اقتصادی طی دوره زمانی 1396-1385 با روش اقتصادسنجی فضایی ترکیبی است. نتایج بیانگر وجود خودهمبستگی فضایی و همچنین تأیید مدل دوربین فضایی (SDM) در برابر سایر روشهای فضایی است. سایر نتایج نشان داد که ارزش افزوده بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات و نرخ بیکاری مناطق روستایی، اثرات مثبت و معنیداری بر نرخ شهرنشینی در هر استان و استانهای مجاور داشته است. همچنین شاخص قیمت مناطق و مساحت زمینهای کشاورزی در مناطق روستایی اثر منفی و معنیدار بر نرخ شهرنشینی داشته است. مطالعات آینده در این زمینه میتوانند به بررسی مقایسهای تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر نرخ شهرنشینی در استانهای مختلف به صورت انفرادی پرداخته و تفاوتهای منطقهای در نرخ شهرنشینی در مناطق مختلف را توضیح دهند.
برنامه ریزی منطقه ای
هاشم داداش پور؛ نریمان جهانزاد؛ هما جلیلی
دوره 5، شماره 18 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 51-62
چکیده
در چند دهه ی اخیر مناطق کلانشهری کشور دچار تغییر و تحولاتِ گسترده ای شده اند. منطقه کلانشهری مشهد نیز به عنوان یکی از مهمترین قطبهای توسعه در شرق کشور در حال تجربه این تحولات می باشد. این منطقه با بیش از سه میلیون نفر جمعیت، از عدم تعادل فضایی، پراکنده رویی و تمرکزِ شدید رنج می برد. پیامد منطقیِ این تمرکز، رشد کالبدی شهر مرکزی، پدیدار ...
بیشتر
در چند دهه ی اخیر مناطق کلانشهری کشور دچار تغییر و تحولاتِ گسترده ای شده اند. منطقه کلانشهری مشهد نیز به عنوان یکی از مهمترین قطبهای توسعه در شرق کشور در حال تجربه این تحولات می باشد. این منطقه با بیش از سه میلیون نفر جمعیت، از عدم تعادل فضایی، پراکنده رویی و تمرکزِ شدید رنج می برد. پیامد منطقیِ این تمرکز، رشد کالبدی شهر مرکزی، پدیدار شدنِ نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، تخریبِ اراضی سبز و کشاورزی، بورس بازیِ زمین و رانت خواری، آسیب هایِ اکولوژیکی و... می باشد. از این رو تحلیل و پیش بینی ساختار فضایی یکپارچه در این منطقه ضرورت دارد. برای این منظور با تکیه بر بعدِ ریختشناسی ساختار فضایی، ابتدا تغییراتِ کاربری اراضی برای دو دوره 1405 و 1420 شبیهسازی میشود. در گام دوم، با استفاده از سه شاخص توزیع، خوشهبندی و تجمع، بر پایه دادههای پیشبینی شده جمعیت در سالهای مزبور، سیمای فضایی منطقه ترسیم میگردد. نتایج تحقیق نشان میدهد که روندِ تغییرات به سمتِ از بین رفتنِ هر چه بیشترِ اراضی کشاورزی و مراتع پیش میرود، به طوری که در سال 1405 مساحتی معادل 247 کیلومترمربع به مساحتِ اراضی ساخته شده در سال 1390 اضافه میشود، در سال 1420 این رقم به 1004 کیلومترمربع می رسد. نتایج حاصل از تحلیل دادههای جمعیت و اشتغال بر اساس سه شاخصِ مزبور، نیز حاکی از پیش رفتنِ منطقه به سوی قطبیتِ بیشتر است. لذا لازم است نظام مدیریتِ منطقهای در راستای جلوگیری از تحقق این پیامدها تمهیدات لازمی بیندیشد.
مدیریت شهری
موسی کمانرودی؛ طاهر پریزادی؛ محمد بیگدلی
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، ، صفحه 51-64
چکیده
تمرکزگرایی و فقدان رویکرد کارآمد آمایشی در ایران از دهه 1330 ه.ش به بعد موجب قطبش فضایی توسعه در این پهنه سرزمینی شده است. شهر تهران در این فرآیند به جهت جایگاه پایتختی و تنوع و تراکم کارکردیان قطبش بیشتری برخوردار گردیده است. این روند فاصله روزافزون توسعه مرکز-پیرامون و مهاجرت از پیرامون به مراکز بهویژه منطقه و شهر تهران را ...
بیشتر
تمرکزگرایی و فقدان رویکرد کارآمد آمایشی در ایران از دهه 1330 ه.ش به بعد موجب قطبش فضایی توسعه در این پهنه سرزمینی شده است. شهر تهران در این فرآیند به جهت جایگاه پایتختی و تنوع و تراکم کارکردیان قطبش بیشتری برخوردار گردیده است. این روند فاصله روزافزون توسعه مرکز-پیرامون و مهاجرت از پیرامون به مراکز بهویژه منطقه و شهر تهران را دری داشته است. این روند اغلب بهواسطه حومه و حاشیهنشینی فقر، موجب پراکندهگویی فضایی و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی در این منطقه و این شهر شده است. این روند بهگونهای به وقوع پیوست که از سازماندهی مدیریت و برنامهریزی ملی، منطقهای و محلی پیشی گرفت و بر آن استیلا یافت. یکی از محدودههای مکانی شکلگیری این نوع سکونتگاهها در منطقه تهران، محدوده شهری اسلامشهر-رباط کریم در حاشیه جنوب غربی شهر تهران میباشد. منابع زیستی سرشار آبوخاک، قیمت پایین زمین و مسکن،سهولت خریدوفروش زمین، سهولت ساختوسازهای مسکونی غیرمجاز، وجود جاده ساوه و فاصله کم و سهولت دسترسی به شهر تهران ازجمله زمینهها و عوامل محلی بودند که این روند در این محدوده را در قیاس با کل کشور و سایر مناطق تشدید و متمایز نموده است. هدف این تحقیق، آشکارسازی تغییرات فضایی کانونهای شهری این محدوده از سال 1355 تا 1394 است. دادههای موردنیاز این تحقیق به روش مطالعات کتابخانهای، ازجمله تصاویر ماهوارهای لندست بهدستآمده و با استفاده از نرمافزارهای ENVI,ARCGIS,QGIS پردازش و تحلیلشدهاند. جامعه آماری این پژوهش، کانونهای شهری واقع در این محدوده است. ازاینرو این تحقیق ازنظر هدف؛ شناختی، ازنظر زمان؛ مقطعی، ازنظر داده؛ کیفی و ازنظر روش؛ توصیفی-تحلیلی است. طبق یافتههای این تحقیق، بیشترین و کمترین میزان توسعه فیزیکی این کانونها در طول این دوره، به ترتیب در اسلامشهر، گلستان، نسیم شهر،رباطکریم، صالحیه و نصیرشهر به وقوع پیوسته است. توسعه فیزیکی شتابان این کانونها در این دوره، اراضی کشاورزی را بهشدت بلعیده و به شهرها الحاق و ادغام نموده است.
معماری شهری
امیرحسین فرشچیان؛ آزیتا بلالی اسکویی
دوره 4، شماره 15 ، مرداد 1394، ، صفحه 53-68
چکیده
این نوشتار بر پایه تحلیل و بررسی هندسه ادراکی، قصدِ بر توضیح، تحلیل و نمایش نظامِ هندسه شکلگیریِ شهر با توجه به ادوار گوناگون و عوامل تأثیرگذار بر آن را دارد. هندسهای که فراتر از ابعاد و مقیاس، عوامل و آثاری را که در نظامی کاملاً منظم در ذات و نامنظم در ظاهر است را در جهتِ تَحقُق و تکامُل موضوع، تحتِ سیطره خود بهکار میبندد. ...
بیشتر
این نوشتار بر پایه تحلیل و بررسی هندسه ادراکی، قصدِ بر توضیح، تحلیل و نمایش نظامِ هندسه شکلگیریِ شهر با توجه به ادوار گوناگون و عوامل تأثیرگذار بر آن را دارد. هندسهای که فراتر از ابعاد و مقیاس، عوامل و آثاری را که در نظامی کاملاً منظم در ذات و نامنظم در ظاهر است را در جهتِ تَحقُق و تکامُل موضوع، تحتِ سیطره خود بهکار میبندد. در این جایگاه موضوع شهر و ارتباطِ ادراکی آن با چَمَن (مرکز محله در همدان) و نحوه شکلگیری و نوع تداوم آن مدنظر میباشد. شهرهمدان با سابقه تاریخی و با توجه به نوع بافتِ شهرسازی آن و همچنین وجود مرکز محلههای خاص مربوط به خود، به عنوان نمونه موردی در خصوص مطالعه و بررسی در حوزه هندسه شکلگیری میباشد. در این نگارش با توجه به جمعآوری اطلاعات میدانی و کتابخانهایِ وسیع و همچنین تحلیل و بررسی اسناد، مدارک و مُستندات باقی مانده از روشِ تحقیقات پژوهشی_بنیادی و براساس تحلیل و تفسیر اطلاعات پژوهشی به دست آمده به شرح و تفضیل چگونگی و نحوه شکلگیری هندسه شهرِ همدان و ارتباط آن با چَمَنها با توجه به نمایش گرافیکی ادوار گوناگون این موضوع تا زمان معاصر پرداخت شده است. رهاوردِ این نگارش به دست آمدنِ عوامل اساسی در شکلگیری و توسعه شهر و نوع ارتباط آن با چَمَنها با توجه به هندسهایاست که در واقع تحتِ سیطره نیاز و دیگر عوامل وابسته به سکونت بشر، ارتباطاتِ معنایی نظامِ شهری را ایجاد و گسترش میدهد. یافتههای اساسی تحقیق در خصوص شناسایی این هندسه و نحوه بهکارگیری آن با توجه به اصلاح نظام شهرسازی شامل چنین مواردی میباشد: نمایش فرآیند تغییرات بر طبق هندسه رُشد، شناسایی و بررسی دلایل سامانبخشِ هندسی در نظام شهرسازی، نحوه و چگونگی تَطابُقدِهی هندسه ادراکیِ اساسی با هندسه حاضر به همراهِ مؤلفههای کنونی روز شهرسازی. براین اساس گُنجاندن نوع هندسه ادراکی جاری مطلوب در نظام شهرسازی، مؤلفهای است که با ایراد آن در خُردترین قسمت شهر چون مراکز محلات تا کَلانترین آن، میتواند بهبود دهنده روند شهرسازی حال و آینده گردد. این پژوهش به دلیل بررسی شهرسازیِ شهر از نقطه نظری خاص که به دنبال اصلی ادراکی در شکلگیری و تداوم روابط علّتومعلولیِ موضوعیتِ تحتِ عُنوانِ خود، هندسه است، گامی نوین به همراه اصولِ خودشناسی در جهتِ شهرسازی مطلوب میباشد.