برنامه ریزی شهری
علی اکبر سالاری پور؛ سارا نیکمرد نمین؛ محمد نوریپور سدهی؛ زهرا احمدی
چکیده
در دو دهه اخیر، رویکرد راهبردی مبتنی بر ترسیم چشمانداز مشترک برای شهرها در نظام برنامهریزی شهری ایران مطرح شده است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی«رویداد مردمی؛ رشت 1422» و اهمیت رویدادپذیری شهرها در شکلگیری این چشماندازها پرداخته است. از اینرو با اتخاذ روش تحلیل سیاست در یک مدل گستردهتر که شامل تحلیل متنی است، چهار گام ...
بیشتر
در دو دهه اخیر، رویکرد راهبردی مبتنی بر ترسیم چشمانداز مشترک برای شهرها در نظام برنامهریزی شهری ایران مطرح شده است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی«رویداد مردمی؛ رشت 1422» و اهمیت رویدادپذیری شهرها در شکلگیری این چشماندازها پرداخته است. از اینرو با اتخاذ روش تحلیل سیاست در یک مدل گستردهتر که شامل تحلیل متنی است، چهار گام در فرایند ترسیم چشمانداز و برگزاری رویداد مردمی؛ رشت 1422 طی شد و مورد تحلیل قرار گرفت. گام اول شامل مرور مبانی نظری بود. در گام دوم با تدقیق مدل مفهومی برای شکلگیری رویداد مردمی شهر رشت و اهمیت کنار هم قرارگیری سهگانهی فضا و مکان، شهروندان، و نهادها و مدیریت شهری در شکلگیری فضای زبانی و تعاملی در ترسیم چشمانداز تبیین شد. سپس در ادامهی این گام، مروری کیفی و دستهبندی از اسناد تولید سیاست با استفاده از تحلیل متنی صورت گرفت. پس از مرور اسناد، در گام سوم پیشتعریف شکلگیری رویداد شامل تکمیل و تحلیل پرسشنامهها و مصاحبههای عمیق از شهروندان، جلسات کارگروهی و مصاحبه با ذینفوذان، و در نهایت اتخاذ نظرات نخبگان و تاثیرگذاران در شهر رشت انجام شد تا با توجه به ماهیت مشارکتی بودن چشماندازسازی، محورهای اصلی چشمانداز در حضور اکثریت ذینفعان و ذینفوذان ترسیم شود. سپس در گام چهارم و نهایی، رویداد اصلی برگزار شد و با تکمیل سه فعالیت اصلی در رویداد، 29 محور اصلی چشماندازها تکمیل و اولویتبندی شدند و بیانیهی چشمانداز تکمیل شد. این پژوهش با پیادهسازی گامبهگام رویداد مشارکتی، الگویی عملی برای افزایش مشارکت شهروندان و کلیه ذینفعان و ذینفوذان در فرآیند ترسیم چشماندازهای شهری ارائه نموده است.
برنامه ریزی شهری
علی اکبر سالاری پور؛ مانی طالبی صومعه سرائی
چکیده
پداگوژی (آموزش و پرورش در زمینههای گوناگون) شهرسازی، نیازی زیرساختی برای مشارکت آگاهانه عمومی در مسیر تحقق برنامههای توسعه شهری بوده که باعث کمتر شدن خطاهای هر دو گروهِ مدیریت شهری و شهروندان، در فرایند برنامهریزی تا اجرا میشود. نبود نگرش بلندمدت به تأثیرگذاریهای عمیق آموزشهای شهرسازی، پایین بودن باور و اعتماد به ...
بیشتر
پداگوژی (آموزش و پرورش در زمینههای گوناگون) شهرسازی، نیازی زیرساختی برای مشارکت آگاهانه عمومی در مسیر تحقق برنامههای توسعه شهری بوده که باعث کمتر شدن خطاهای هر دو گروهِ مدیریت شهری و شهروندان، در فرایند برنامهریزی تا اجرا میشود. نبود نگرش بلندمدت به تأثیرگذاریهای عمیق آموزشهای شهرسازی، پایین بودن باور و اعتماد به یادگیری مستمر و شکاف موجود میان محیطهای آموزشی و حوزههای عملیاتی شهرسازی، از علل اصلی پرداختن به موضوع پداگوژی شهرسازی انتقادی در شهر خلاق رشت، به عنوان محدوده پژوهش است. رویکرد پژوهش کیفی است و بر اساس مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته، با استفاده از روشِ استقراییِ نظریه دادهبنیاد، 102 کد باز، 29 کد محوری و هشت کد گزینشی تجزیه و تحلیل شدهاند. حجم نمونه شامل 15 متخصص از سمن(سازمان مردم نهاد) ها، اساتید دانشگاهی و مجموعه مدیریت شهری است. مدل مفهومی_ اجرایی حاصل شده نشان میدهد، «پداگوژی شهرسازی انتقادی» دارای پنج مرحله اصلی است که نیازمند طی نمودن گامهایی ترتیبی، شامل: 1.شناخت مسائل و بسترها (به عنوان شرایط عِلی)، 2. پذیرش و تعدیل تعارضات اجتماعی و فرهنگی (به عنوان شرایط زمینهای)، 3. اصلاح رویکردهای ناکارامد پداگوژیکال (به عنوان شرایط مداخلهگر)، 4. تحول مدلهای اجرایی با تقویت نهادهای پاسخگو و نقدپذیر (به عنوان راهبردِ کلان)و 5. توسعه محیطهای یادگیرنده با مشارکتپذیری و مسئولیتپذیری ذی نفعان (به عنوان پیامدِ اصلی) است. در این الگو، شهر خلاق رشت تحت تأثیر دو رویکرد: 1. تأثیرپذیری از ابعاد آموزشیِ اهداف توسعه پایدار 2030، و 2. نقشآفرینی شهروندان خلاق است. نتیجه نهایی نشان میدهد اصلاح ساختارهای اجرایی و محتوایی در آموزشهای جریانِ اصلی ضروری بوده، اما کافی نیست و دستیابی به محیطهای یادگیرنده، نتیجهای مؤثرتر و کارآمدتر خواهد داشت. بدین منظور تولید محتوا با ابزارهای متنوع در فضاهای شهری و مجازی، برگزاری رویدادهای آموزشمحور با مشارکت تمامی ذی نفعان و تأمین زیرساختهای فیزیکی با مشوقهای سرمایهگذاری، دولتی و یا جهتدهی اقدامات خیرخواهانه شهرسازی، پیشنهادات اجرایی پژوهش است.
برنامه ریزی شهری
علی اکبر سالاری پور؛ زهرا سیف ریحانی؛ نرگس طالب ولی اله
چکیده
همان طور که مؤلفه هایی هستند که از دلبستگی به مکان تأثیر می پذیرند، مؤلفه هایی هم وجود دارند که بر دلبستگی به مکان تأثیر میگذارند. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا عوامل مثبت و منفی تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان را تعیین نماید. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش ترکیبی کیفی_کمی بهره گرفته شده است. همچنین تصاویر گردآوری شده، بر اساس نوع ...
بیشتر
همان طور که مؤلفه هایی هستند که از دلبستگی به مکان تأثیر می پذیرند، مؤلفه هایی هم وجود دارند که بر دلبستگی به مکان تأثیر میگذارند. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا عوامل مثبت و منفی تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان را تعیین نماید. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش ترکیبی کیفی_کمی بهره گرفته شده است. همچنین تصاویر گردآوری شده، بر اساس نوع مکان و مقیاس جغرافیایی دسته بندی شدند. در پژوهش حاضر، 23 عامل مثبت( خاطرات، شباهت، نماد، احساسات مثبت، آرامش، راحتی، امنیت، تعادل شهر و طبیعت، ارتباط با طبیعت، بوی مطلوب، چشایی، لامسه، شنوایی، زیبایی شناختی، هویت منحصر به فرد، پشتیبانی از علایق، موقعیت مکانی، نوع مسکن، رشد شخصی ، حفظ میراث گذشته، حریم خصوصی، قدمت و انسجام اجتماعی) و هفت عامل منفی(آسیب دیدن محیط زیست، رکود اقتصادی، ناکارآمدی مدیریت شهری، تنهایی، ناآگاهی و بی توجهی به جامعه، فراموش شدن فعالیت های فرهنگی و احساسات منفی) تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان شناسایی شد. نتایج حاصل از پژوهش بیان می دارد که عوامل زیبایی شناختی، خاطرات و احساسات مثبت بیشترین تأثیر مثبت را بر دلسبتگی به مکان و ناکارآمدی مدیریت شهری، احساسات منفی و رکود اقتصادی بیشترین تأثیر منفی را بر دلبستگی به مکان میگذارند. فضای تفریحی، خانه، محله، مکان تجاری، فضای شی، کاربری های فرهنگی،آموزشی،اداری و مکان اجتماعی، به ترتیب، بیشترین میزان فراوانی را کسب نمودند. فضای محیطی، رایج ترین نوع مکان بود که شامل مکان هایی مانند خانه چند طبقه، مسیر کنار دریا، بازار و غیره می شود. مدیریت شهری می تواند با مورد توجه قرار دادن عوامل مثبت و منفی، میزان دلبستگی شهروندان به شهر را افزایش دهد.