طراحی شهری
فرشاد نوریان؛ ساجده نظری مجد
چکیده
فضاهای شهری بستر شکلگیری و بازتولید خاطرات جمعیاند که در تعامل میان مؤلفههای کالبدی، فعالیتهای اجتماعی و روایتهای دیجیتال شکل میگیرند. با وجود انبوه مطالعات در حوزه خاطره جمعی و دادههای رسانههای اجتماعی، هنوز چارچوبی یکپارچه که فرایند زمانی بازنمایی این خاطرات را در بستر اینستاگرام توضیح دهد، بهروشنی صورتبندی ...
بیشتر
فضاهای شهری بستر شکلگیری و بازتولید خاطرات جمعیاند که در تعامل میان مؤلفههای کالبدی، فعالیتهای اجتماعی و روایتهای دیجیتال شکل میگیرند. با وجود انبوه مطالعات در حوزه خاطره جمعی و دادههای رسانههای اجتماعی، هنوز چارچوبی یکپارچه که فرایند زمانی بازنمایی این خاطرات را در بستر اینستاگرام توضیح دهد، بهروشنی صورتبندی نشده است. در طول مسیر این مقاله، نتایج یک پژوهش درباره استفاده از برنامههای کاربردی بر روی گوشیهای همراه شهروندان برای تحلیل کیفی و پیشنهاد ترکیب آن با فرایندهای طراحی شهری ارائه شده است. بر این اساس، پرسش راهنمای این مقاله چنین است: «چارچوب مفهومی برای بازنمایی خاطرات جمعی در فضاهای شهری بر پایه روایتهای اینستاگرامی چیست؟» در این مقاله، مرور نظاممند متون بر پایه روش PRISMA انجام شد و سپس ترکیب مفهومی یافتهها با استفاده از چارچوب «نظریهها، زمینهها، ویژگیها و روشها» (TCCM) صورت گرفت تا مؤلفههای کلیدی و روند زمانی تعامل کاربران با روایتهای اینستاگرامی شناسایی شود. نتایج نشان میدهد که اگرچه مطالعات پیشین به ابعاد کالبدی (نمادها و نشانههای مکانی)، فعالیتهای جمعی و روایتهای بصری پرداختهاند، بهرهگیری از رویکردهای تلفیقی کمّی–کیفی برای سنجش ابعاد زمانمند خاطره جمعی محدود بوده است. در پاسخ به شکاف یادشده، در این مقاله، مدلی تحت عنوان «چرخه خاطره شهری» ارائه شده که سه مؤلفه اصلی «فیزیکی»، «فعالیت» و «معنا» را در سه مرحله زمانی تحت عناوین «پیشفرض» (شکلگیری انتظارات)، «تجربه» (تعامل حضوری و ثبت روایت) و «بازتاب» (بازخوانی و بازتولید خاطرات) سازمان میدهد و بدینسان سازوکاری منسجم برای تبیین گذار «داده تا روایت و از روایت تا خاطره» فراهم میآورد. این چارچوب از یکسو پیوند نظری میان ادبیات خاطره جمعی و مطالعات دادهمحور شهری را تقویت میکند و از سوی دیگر میتواند برای برنامهریزی و طراحی فضاهای عمومی و مدیریت میراث شهری کاربست داشته باشد.
معماری شهری
شهراد پورمحمد؛ سید علیرضا شجاعی؛ حسین کلانتری خلیل آباد؛ مسعود تقوایی
چکیده
محیط انسان ساختی که انسان در آن زندگی می کند، صرفاً ابزار علمی یا نتیجه رویدادهای بی هدف نیست، بلکه واجد ساختار بوده و معنا را تجسم می بخشد. این معنا و ساختارها بازتاب فهم انسان از محیط طبیعی، انسان ساخت و وضعیت وجودی کلی اوست. معنایی را که انسان از محیط انسان ساخت، به صورت فردی و یا اجتماعی درک می کند، سبب ایجاد خاطراتی در ذهن او می گردد ...
بیشتر
محیط انسان ساختی که انسان در آن زندگی می کند، صرفاً ابزار علمی یا نتیجه رویدادهای بی هدف نیست، بلکه واجد ساختار بوده و معنا را تجسم می بخشد. این معنا و ساختارها بازتاب فهم انسان از محیط طبیعی، انسان ساخت و وضعیت وجودی کلی اوست. معنایی را که انسان از محیط انسان ساخت، به صورت فردی و یا اجتماعی درک می کند، سبب ایجاد خاطراتی در ذهن او می گردد که در نهایت سبب افزایش حس تعلق ساکنین نسبت به فضای زیستی می شود. هدف این پژوهش، کشف عوامل خاطره ساز و ارزیابی میزان تأثیرگذاری آن بر ارتقای حس تعلق ساکنین محلات نسبت به فضای زیستی شان است. حس تعلق، امری چند بعدی است و عوامل متفاوتی در ارتقای این حس نقش دارد. بر اساس ادبیات موجود، خاطره به عنوان یکی از معیارها برای برآورد حس تعلق افراد نسبت به محل سکونتشان استخراج گردید. به منظور ارزیابی الگوی نظری، سه محله سنگ سیاه، اسحاق بیگ و بازار مرغ از میان محلات قدیمی و سه محله آبیاری، اصلاح نژاد و هوابرد از میان محلات جدید شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیدند و پرسشنامه ای متناسب در میان آنها توزیع شد. پژوهش حاضر کاربردی بوده و به شیوه همبستگی و با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی تدوین گردیده است. داده های پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss ورژن 24 و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و Tukeyو Anowa و SamplesT- Test Paired و ضریب همبستگی پیرسون مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پژوهش بر همگن بودن محلات انتخابی در بافت جدید و قدیم از نظر تشابه ویژگی ها به طور مجزا و اهمیت عامل خاطره بر ارتقای حس تعلق در تمامی محلات دلالت دارد. بر این اساس، تأثیر خاطرات اجتماعی نسبت به خاطرات کالبدی بر ارتقای حس تعلق ساکنین محلات بیشتر بوده است. در مجموع، شاخص عناصر خاطره ساز از خاطرات کالبدی و آشنایی با محله از خاطرات اجتماعی بیشترین تأثیر و عامل ابنیه تاریخی از خاطرات کالبدی و سازمان های مردم نهاد از خاطرات اجتماعی کمترین تأثیر را در ارتقای حس تعلق ساکنین نسبت به فضای زیستی دارد.