طراحی شهری
علی محمد سعادتی؛ فرشته احمدی؛ علی غفاری؛ الهام ناظمی
چکیده
فضای شهری در یک بستر تاریخی، علاوه بر دارا بودن همه عملکردهای متعارف خود که در سایر محیطهای شهری نیز عهدهدار است، باید نقش خود را در ترازی بالاتر و چند وجهی منطبق با ویژگیهای یک بافت تاریخیِ هویتمند ایفا نماید. بر این مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر،کشف چگونگی ارتباط و نحوه برهمکنش مؤلفههای فضای شهری با اجزا و ارکان متشکله ...
بیشتر
فضای شهری در یک بستر تاریخی، علاوه بر دارا بودن همه عملکردهای متعارف خود که در سایر محیطهای شهری نیز عهدهدار است، باید نقش خود را در ترازی بالاتر و چند وجهی منطبق با ویژگیهای یک بافت تاریخیِ هویتمند ایفا نماید. بر این مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر،کشف چگونگی ارتباط و نحوه برهمکنش مؤلفههای فضای شهری با اجزا و ارکان متشکله جریان زندگی در بافت تاریخی است؛ به نحوی که بتوان با مدیریت و استفاده شایسته از ظرفیتهای فضای شهری در بستر بافت تاریخی، کیفیت زندگی ساکنان و کاربران آن را ارتقا بخشید. این مهم به نوبه خود حفظ ساکنین بومی در محدوده بافت تاریخی، بازگشت مهاجران از محدوده و پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی را موجب خواهد شد. روش تحقیق پژوهش حاضر "توصیفی_ تحلیلی"، "استدلال منطقی" و در نهایت "دلفیسازی و نظرسنجی از خبرگان" است. بدین ترتیب که ابتدا به مؤلفههای فضای شهری و کیفیات ناظر بر آن پرداخته شده، سپس ابعاد و سنجههای کیفیت زندگی شهری بررسی و شاخصهایی از آن که به فضای شهری و کیفیت محیطی اشاره دارد و موضوع کار طراحی، برنامهریزی و مدیریت شهری است، بر اساس دیدگاههای نظری و تحقیقات انجام شده گذشته مشخص شده است. در گام بعدی شاخصهای استحصال شده با ویژگیهای خاص بافت تاریخی مورد پایش و بازبینی قرار گرفته است. شاخصهای به دست آمده از دلفی (با تعداد 91 شاخص) با اظهارنظر حدود 40 نفر از خبرگان رشته و حرفه به 64 شاخص تقلیل یافتند. در نهایت نتایج آن در قالب مدل مفهومی نقش فضای شهری در ارتقای کیفیت زندگی در بافتهای تاریخی شهری ارائه شده است. این مدل مفهومی از شش مؤلفه تشکیل شده؛ شامل مؤلفه زیستمحیطی با معیارهای «کیفیت زیست خرد فضاها»، «پایداری زیستمحیطی»، مؤلفه تجربی_زیباییشناختی با معیارهای «همپیوندی بافت جدید و قدیم»، «کیفیت منظر شهری و ارتباط فضایی»، مؤلفه عملکردی با معیارهای «تنوع استفاده از محیط»، «سرزندگی وکیفیت محیطی»، «ایمنی و امنیت» و «حملونقل و دسترسی»، مؤلفه اجتماعی_فرهنگی با معیارهای «سرزندگی و انسجام اجتماعی»، «حفظ تعادل جمعیت»، مؤلفهی اقتصادی با معیارهای «سرزندگی و ثبات اقتصادی»، «انعطافپذیری برنامههای توسعه» و مؤلفهی زمان با معیارهای «مدیریت زمان در فضاهای همگانی»، «تداوم مکان» که شاخصها را تعریف کردهاند.
برنامه ریزی شهری
موسی پژوهان؛ زهرا پورمقدم
چکیده
بازآفرینی فرهنگ مبنا و گردشگری فرهنگی، دو روی سکه نوسازی بافت های ارزشمند شهری محسوب می شوند؛ اولی فرایندی همه جانبه برای نجات بافت قدیم شهر از اضمحلال کالبد و فعالیت و دومی رهیافتی کارآمد با بُن مایه مشارکت مردم، میراث فرهنگی و هنر در بسیج نیروهای اجتماعی و فرهنگی بافت قلمداد می شوند. در این مقاله تعامل این دو در چارچوب برنامه ریزی ...
بیشتر
بازآفرینی فرهنگ مبنا و گردشگری فرهنگی، دو روی سکه نوسازی بافت های ارزشمند شهری محسوب می شوند؛ اولی فرایندی همه جانبه برای نجات بافت قدیم شهر از اضمحلال کالبد و فعالیت و دومی رهیافتی کارآمد با بُن مایه مشارکت مردم، میراث فرهنگی و هنر در بسیج نیروهای اجتماعی و فرهنگی بافت قلمداد می شوند. در این مقاله تعامل این دو در چارچوب برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری فرهنگیِ بافت قدیم شهر رشت که محدوده محلات زاهدان و ساغریسازان را در بر می گیرد، مورد کنکاش قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی_تحلیلی بوده و از ترکیبی از ابزارهای کیفی و کمی شامل پرسشنامه و جداول تحلیل عوامل درونی و بیرونی برای طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که بافت قدیم شهر رشت با وجود دارا بودن منابع فرهنگی درون خود، به دلیل ضعف زیرساخت های گردشگری فرهنگی و عدم خلاقیت در کاربست فرهنگ و هنر در فرایند بازآفرینی فرهنگ مبنا نتوانسته از این منابع محلی بهره جوید. در راستای بهره گیری از این ظرفیت ها، راهبردهای دارای اولویت به همراه سیاست های اجرایی و برنامه اقدامات به منظور فعالسازی این ظرفیت ها برای توسعه گردشگری فرهنگی در عین حفاظت فعال از هویت و میراث بافت، تدوین شدند. ایجاد جاذبه های گردشگری نو و متفاوت با احیای سنت های آیینی و بومی بافت و ارائه به گردشگران، بهسازی بناهای تاریخی با تزریق فعالیت های جاذب برای گردشگران و پیادهراه سازی محور دارای قابلیت بازار_ خواهر امام _زرجوب از جمله با اولویت ترین راهبردهای تدوین شده برای بازآفرینی فرهنگ مبنا از طریق گردشگری شهری در بافت قدیم شهر رشت محسوب می شوند.
حمل و نقل شهری
محمدرضا حقی؛ محمدسعید ایزدی؛ ابراهیم مولوی
دوره 4، شماره 13 ، بهمن 1393، ، صفحه 17-32
چکیده
از جمله جنبشهای نوین در حوزه حملونقل شهری که با هدف ارتقای جایگاه عابران پیاده در سطح شهر و کاهش تسلط اتومبیل مطرح شده است، سیاستهای پیادهمداری و پیادهراهسازی هستند. در این میان نوع طراحیهای اتومبیلمحور در دهههای گذشته، منجر به وابستگی شدید مردم به وسایل نقلیه شخصی شده است که تغییر این سبک جابجایی به الگوهای پیادهمحور ...
بیشتر
از جمله جنبشهای نوین در حوزه حملونقل شهری که با هدف ارتقای جایگاه عابران پیاده در سطح شهر و کاهش تسلط اتومبیل مطرح شده است، سیاستهای پیادهمداری و پیادهراهسازی هستند. در این میان نوع طراحیهای اتومبیلمحور در دهههای گذشته، منجر به وابستگی شدید مردم به وسایل نقلیه شخصی شده است که تغییر این سبک جابجایی به الگوهای پیادهمحور را با دشواری مواجه ساخته است. از همین رو، در پژوهش حاضر با هدف گزینش سیاست مناسب برای کاهش تسلط اتومبیل در بافت مرکزی شهر همدان سعی شده است تا با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به مقایسه دو سیاست پیادهمداری (تقلیل تردد خودروهای شخصی) و پیادهراهسازی (حذف کامل خودروهای شخصی) در داخل رینگ مرکزی شهر همدان پرداخته شود. معیارها و شاخصهای ارزیابی این دو سیاست از منابع داخلی و خارجی استخراج شده و با توجه به شرایط وضع موجود محدوده با روش دلفی (30 کارشناس) مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد تأثیرگذارترین معیارها در سنجش ظرفیت پیادهگستری یک محدوده به ترتیب شامل «ساختار شبکه حملونقل»، «وضعیت ترافیک»، «شرایط اجتماعی»، «کاربری و فعالیت»، «ساختار کالبدی»، «شرایط طبیعی»، «ملاحظات اقتصادی» و «سیما و منظر» است که بررسی این معیارها در نمونه مطالعه، بیانگر برتری سیاست پیادهمداری نسبت به سیاست پیادهراهسازی است. در حقیقت این پژوهش نشان میدهد به سبب تأثیر منفی عواملی همچون شرایط طبیعی، ملاحظات اقتصادی، ساختار کالبدی و ... بر پیادهروی عابران در مرکز شهر همدان، نمیتوان اقدام به حذف کامل خودروهای سواری از داخل بافت مرکزی شهر نمود. از همین رو، تلاش برای تقویت پیادهمداری در بافت مرکزی شهر از طریق کاهش وابستگی مردم به استفاده از وسایل نقلیه شخصی و نیز انتقال ترافیک عبوری از داخل بافت به رینگ پیرامونی، میتواند به نحو مؤثری میان تردد سواره و پیاده تعادل ایجاد کند و به رضایت عمومی بینجامد. بنابراین پیشنهاد میشود ضمن حفظ امکان دسترسی خودروهای شخصی تا مرکز بافت (میدان امام)، صرفاً با تبدیل میدان امام به یک فضای پیاده ارتباط خیابانهای شعاعی داخل رینگ مرکزی قطع شده تا از این طریق سهم قابل توجهی از ترافیک غیرضروری (عبوری) داخل محدوده به رینگ پیرامونی منتقل شود.