سیستم های مکانی جغرافیایی شهری
امیر باغبان؛ ساجده باغبان خیابانی؛ مژگان ثابت تیموری
چکیده
شهر مشهد، کلان شهری مذهبی و کانون گردشگری زیارت در ایران است که طی دورهای بسیار کوتاه، با هدف توسعه و مدرنسازی و بدون برنامهریزیهای آیندهنگرانه، نسبت به تغییر بافت شهری به ویژه در محدوده حرم مطهر امام رضا (ع) اقدامنمود. درحالیکه مدلسازی ناکارآمدی بافتهای شهری، امکان شناسایی عوامل مؤثر در بهینهسازی بافتهای قدیمی را ...
بیشتر
شهر مشهد، کلان شهری مذهبی و کانون گردشگری زیارت در ایران است که طی دورهای بسیار کوتاه، با هدف توسعه و مدرنسازی و بدون برنامهریزیهای آیندهنگرانه، نسبت به تغییر بافت شهری به ویژه در محدوده حرم مطهر امام رضا (ع) اقدامنمود. درحالیکه مدلسازی ناکارآمدی بافتهای شهری، امکان شناسایی عوامل مؤثر در بهینهسازی بافتهای قدیمی را دارا بوده و از این مزیت در برنامهریزی توسعهای این شهر زیارتی استفاده نشدهاست. به این منظور، پژوهشی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از روش جمع وزنی و روشهای آمار فضایی (تکنیک خودهمبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی)، با هدف بررسی الگوی فضایی ناکارآمدی در شهر مشهد انجام شد که در آن به تحلیل فضایی و پهنهبندی بافتهای ناکارآمد پرداخته و عوامل مؤثر بر ناکارآمدی این شهر را شناسایی نمود. نتایج حاصل از تکنیک جمع وزنی، بیانگر ناکارآمدی بیشتر پهنههای حاشیهای شهر مشهد نسبت به مناطق میانی بود. همچنین کاربرد تکنیک موران در این پژوهش نشانداد که این ضریب در بافتهای ناکارآمد مثبت (1/0) بود که براین اساس، بافتهای ناکارآمد این شهر، از توزیع خوشهای پیروی نمودهاست. از سوی دیگر، محاسبه آماره گیتس-اورد-جی نیز بیانگر تمرکز بالای خوشههای ناکارآمد با غالبیت خوشههای داغ (حدود 30درصد) بود. نتایج حاصل از مدلسازی متغیرهای پژوهش نیز بیانگر تأثیر دو متغیر ریزدانگی، نسبت واحدهای استیجاری و تعداد ساختمانهای کمدوام بر ناکارآمدی بافتها بود. نتیجه برازش مدلهای مورد استفاده در این پژوهش نشان داد که میزان ناکارآمدی، توزیع خوشهای و عوامل مؤثر بر توزیع خوشهای بر ناکارآمدی بافتهای غیررسمی و حاشیهای بیش از بافتهای مرکزی بود که این نتیجه بر اولویت نیاز به مداخله مؤثر در بافتهای حاشیهای به عنوان چشمانداز ورود گردشگران و زائرین پیاده تأکید نموده و ضرورت توجه به تغییر راهبردهای مورد نظر متناسب با انواع بافتهای ناکارآمد را یادآورمیشود.
برنامه ریزی شهری
محمدرضا پورجعفر؛ فرامرز رستمی
چکیده
نظام برنامهریزی در ارتباط با تحولات شهرنشینی کشور باوجود تلاشهای انجام داده در حوزه تئوری و عمل (اما در قالب رسمی) نتوانسته از روند رو به افزایش مشکلات و معضلات شهری جلوگیری کند. در حالی که زندگی برای شهروندانی نزدیک به یک سوم جمعیت شهری کشور در شرایطی نابسامان است، ولی منفعتهای رشد شهری نصیب نقوش غیررسمیِ باقدرت یا نقوش رسمیِ ...
بیشتر
نظام برنامهریزی در ارتباط با تحولات شهرنشینی کشور باوجود تلاشهای انجام داده در حوزه تئوری و عمل (اما در قالب رسمی) نتوانسته از روند رو به افزایش مشکلات و معضلات شهری جلوگیری کند. در حالی که زندگی برای شهروندانی نزدیک به یک سوم جمعیت شهری کشور در شرایطی نابسامان است، ولی منفعتهای رشد شهری نصیب نقوش غیررسمیِ باقدرت یا نقوش رسمیِ استفادهکننده از رسوم غیررسمی میشود. ازاین رو نظام برنامهریزی در واقعیت، با رسوم و نقوش غیررسمی تداخلی دارد که شفاف و آگاهانه نیست و در مطالعات انجام شده نیز کمتر به آن پرداخته شده است. با توجه به تمرکز کنونی رسوم و نقوش رسمی و غیررسمی به بافتهای ناکارآمد، هدف این تحقق بررسی چگونگی برخورد این رسوم و نقوش باهمدیگر و ارائه یک چارچوب مفهومی برای مواجهه برنامهریزی رسمی با غیررسمیتها در این محدوده است. بدین منظور روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی، کتابخانهای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی، تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاه و تجربیات اندیشمندان در ارتباط با این مسئله و زمینه برنامهریزی و عوامل تحت تأثیر در این مواجهه با توجه به شرایط شهرنشینی کشور و به طور ویژه تجربیات و نتایج مطالعات صورت گرفته در بافت فرسوده، تحلیل شده است. در نهایت برای برونرفت از این شرایط، چارچوبی مفهومی متناسب با شرایط حاکم بر کشور با تأکید بر پرداختن جدیتر به ابعاد اجتماعی و تأثیرپذیری سایر ابعاد از آن در برنامهریزی، پیشنهاد شده است.