برنامه ریزی شهری
پروانه ژاله رجبی؛ رضا احمدیان؛ زهرا سادات سعیده زرآبادی
چکیده
یکی از مهمترین دغدغههای برنامهریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع و تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در سطح مناطق مختلف شهر برحسب نیازهای جامعه شهری است. تخصیص بهینه خدمات، ارتباط مستقیمی با برنامهریزی کاربری اراضی دارد. موفقیت درعرصه برنامهریزی کاربری اراضی شهری نیز وابسته به وجود قوانین مناسب در زمینه نحوه استفاده ...
بیشتر
یکی از مهمترین دغدغههای برنامهریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع و تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در سطح مناطق مختلف شهر برحسب نیازهای جامعه شهری است. تخصیص بهینه خدمات، ارتباط مستقیمی با برنامهریزی کاربری اراضی دارد. موفقیت درعرصه برنامهریزی کاربری اراضی شهری نیز وابسته به وجود قوانین مناسب در زمینه نحوه استفاده از زمین و همچنین استفاده از روشهای کارآمد در تهیه واجرای طرحهای شهری و برنامه کاربری زمین است. این مقاله با هدف ارائه مدلی بر مبنای روشهای بهینهسازی چند هدفه انجام گرفته است تا تخصیص کاربریهای شهری را از منظر عدالت فضایی در سطح پلاک شهری و در طبقات هر قطعه زمین مدلسازی کند. به این منظور از الگوریتم ژنتیک رتبهبندی نامغلوب و یــک کــد کامپیوتری در نــرمافــزار Matlab R2018a استفاده شده است. مدل بر مبنای پنج تابع هدف شامل بیشینهسازی سازگاری، وابستگی، دسترسی به خدمات، تنوع و تناسب فیزیکی، در طبقات و در همجواریها و نیز تعداد مشخصی شرایط مورد نیاز پیکربندی شده است. از میان نتایج حاصل از پیادهسازی الگوریتم که مجموعهای از راهحلهای بهینه پارتو است، یک جبهه جواب انتخاب و سپس برای انتخاب مناسبتترین چینش کاربریها از میان این راهحلهای بهینه، روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی، برای تعیین وزن هر یک از اهداف تخصیص کاربری زمین به کار رفته است. وزن حاصل در مقادیر برازش اهداف ضرب شده و پس از اعمال روش مجموع وزندار جوابی که بیشترین وزن را در جبهه جوابهای بهینه به دست آورده، به نقشه کاربری زمین تبدیل شده و به عنوان چینش پیشنهادی ارائه گردیده است. ارزیابی کمی نتایج حاصل از تخصیص نشان داد که کاربریهای تجاری، آموزشی ، درمانی، ورزشی و فرهنگی هم از نظر سرانه و هم از نظر توزیع در سطح محلات و ناحیه مورد مطالعه به خوبی تخصیص داده شدهاند و سطح برخورداری محلات را در محدوده مطالعه افزایش دادهاند.
جغرافیای شهری
عامر نیک پور؛ غلامرضا ملکشاهی؛ فاطره رزقی
دوره 4، شماره 16 ، آبان 1394، ، صفحه 27-38
چکیده
نابرابریهای اجتماعی پدیدهای است که بر تمام مناسبات اجتماعی انسانها تأثیر میگذارد. تحلیل فضایی توسعه، میزان نابرابریها و محرومیت نواحی مختلف را مشخص و اولویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم میکند. در ادبیات برنامهریزی شهری دیدگاههای متفاوتی وجود دارند که سعی نمودهاند تراکم را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار ...
بیشتر
نابرابریهای اجتماعی پدیدهای است که بر تمام مناسبات اجتماعی انسانها تأثیر میگذارد. تحلیل فضایی توسعه، میزان نابرابریها و محرومیت نواحی مختلف را مشخص و اولویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم میکند. در ادبیات برنامهریزی شهری دیدگاههای متفاوتی وجود دارند که سعی نمودهاند تراکم را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار در توسعه یافتگی مناطق معرفی نمایند. شهر متراکم یکی از الگوهای فرم پایدار میباشد که با هدف جلوگیری از گسترش شهر، به دنبال توزیع مناسب خدمات و تقویت شاخصهای اقتصادی_اجتماعی در بین مناطق است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی است که در آن از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون T و مدلهای تصمیمگیری چند معیاره (TOPSIS,SAW,VIKOR) و C.V استفاده شده است. در این تحقیق شاخصهای توسعه براساس پنج بعد و 44 متغیر تعریف شدهاند و دادههای تحقیق نیز از بلوکهای آماری سرشماری سال1390 استخراج شده است. جامعه آماری پژوهش، 12 منطقه شهر بابل بوده که محدودههای آن منطبق بر تقسیمات کالبدی مرکز آمار ترسیم شده است. بر اساس نتایج پژوهش، توزیع و پراکنش شاخصهای توسعه در شهر بابل نوعی عدم تعادل فضایی را نشان میدهد، به طوری که نزدیک به 8/25 درصد از جمعیت شهر در مناطق توسعه یافته (3، 4و10) ، 5/14 درصد جمعیت در مناطق با توسعه متوسط (7و12) و 5/59 درصد در مناطق ضعیف و کمتر توسعه یافته (1 ،2 ،5 ،6 ، 8 ، 9و11) ساکن هستند. همچنین نواحی مرکزی شهر از سطح توسعه یافتگی بیشتری نسبت به مناطق پیرامونی و نیمه پیرامونی برخوردار میباشند و تفاوت معناداری میان ضریب توسعه در بین مناطق براساس طبقهبندی تراکم ساختمانی دیده میشود؛ به طوری که میانگین این ضریب در مناطق متراکم بیشتر از مناطق کم تراکم است. در نهایت مناطق 3 و 4 به عنوان مناطق توسعه یافته و مناطق 6 و 9 به عنوان مناطق کمتر توسعه یافته شهر بابل مشخص شدهاند.