برنامه ریزی شهری
مظفر صرافی
چکیده
روندهای ناپایدارسازی در توسعة کشور فراگیر شده تا جایی که تعادلهای اجتماعی و اکولوژیک را برهم زده است. بسیاری از این روندها (مانند کاهش سرانة آب، آلودگی محیطی، افزایش بیکاری، شکافهای قومیتی، فقرزایی و حاشیهنشینی) فضامند بوده و سوءتوسعة فضایی را بهویژه در مناطق شهری موجب شدهاند. اگرچه نمیتوان عوامل سببساز این وضعیت را تنها ...
بیشتر
روندهای ناپایدارسازی در توسعة کشور فراگیر شده تا جایی که تعادلهای اجتماعی و اکولوژیک را برهم زده است. بسیاری از این روندها (مانند کاهش سرانة آب، آلودگی محیطی، افزایش بیکاری، شکافهای قومیتی، فقرزایی و حاشیهنشینی) فضامند بوده و سوءتوسعة فضایی را بهویژه در مناطق شهری موجب شدهاند. اگرچه نمیتوان عوامل سببساز این وضعیت را تنها در بعد فضایی بررسی نمود ولی در چارچوب برنامهریزی فضایی میتوان با تکیه بر فضا همچون بستر مشترک و برهمکنش پدیدهها، برای پایداری جامعه بهسهم خود چارهجویی کرد. در این کندوکاو برای احتراز از افزونگی مشکلات، دستوپا زدن در محدودیت دانش کنونی و ناتوانی در پاسخ ریشهای، روش پژوهشِ مسئلهمندسازی بهکار میآید. با این روش، امکانِ یافتن بنیادهای مسئلهزایی موضوع پژوهش با اندیشهای انتقادی نسبت به هستیشناسی و معرفتشناسی متداول فراهم میشود و در ادامه، بینش بدیلی بهدست میآید که کنش متفاوتی برای برنامهریزی فضایی از آن استنتاج میشود. در این راستا، نوشتار حاضر کوششی فرضیهای در دوسطح عام و خاص برای درک مسئلهمندیِ تولید فضای ناپایدار در ایران نموده است که مبنای پیشنهاد رهیافت برنامهریزی فضایی دگرگونساز برای پایداری بدین شرح شده است: زُدایشِ تولید و توسعة فضایی ناپایدار کنونی ایران در گرو تولید فضا بر بنیان انگارة توسعهای بهگونة دیگر است که آمیزهای از سنتهای روزآمد شدة ایرانشهری (حکمت و تجربة زیستة ماندگاری تمدن ایران) با علم و تجارب پایداری جهانی بوده و بر مبنای مشارکت دربرگیرندة همگان در واحدهای اجتماعات محلی است. در این فرآیند، بنا بر ارزشهای پایداری اجتماعی و اکولوژیک در شرایط بحران و کاهش منابع زیستی، نهادسازی فضایی میشود تا برای پذیرش و استمرار دگرگونیها، اجتماعات محلی همراهی و عاملیت داشته باشند. مهم اینست که برنامهریزان فضایی همچون کارگزارانِ دگرگونی بزرگ، فضای همگانیِ برانگیزانندة همکنشِ اجتماعی و همبستگی جمعی را مکانسازی نمایند و در سازماندهیهای سطوح مختلف فضایی، منطقِ اجتماعی_اکولوژیک را بر منطقِ اقتصادی_مهندسی اولویت دهند.
مدیریت شهری
صلاح ویسی؛ سمیه حسینی پور؛ نگار خیابانچیان؛ سید محمد مهدی حسینی کیا
چکیده
کشور ایران با چالشهای اساسی در زمینه تولید وتأمین انرژی در مقیاس کلان مواجه است. ناترازی انرژی به چالش اصلی کشور تبدیل شده و بر کشاورزی، بازار، صنعت و حتی امنیت ملی هم تأثیر منفی گذاشته است. برآورد نیاز انرژی در مقیاس شهری بر اساس داده های واقعی یا شبیهسازی برمبنای بِنچ مارک(نشان)های انرژی، یک ابزار دقیق برنامهریزی و مدیریت ...
بیشتر
کشور ایران با چالشهای اساسی در زمینه تولید وتأمین انرژی در مقیاس کلان مواجه است. ناترازی انرژی به چالش اصلی کشور تبدیل شده و بر کشاورزی، بازار، صنعت و حتی امنیت ملی هم تأثیر منفی گذاشته است. برآورد نیاز انرژی در مقیاس شهری بر اساس داده های واقعی یا شبیهسازی برمبنای بِنچ مارک(نشان)های انرژی، یک ابزار دقیق برنامهریزی و مدیریت مصرف انرژی است. در این پژوهش مصرف انرژی شهر مریوان در سطح ساختمان برآورد شده و سپس بر اساس آنها نقشههای دقیق نیاز انرژی شهر تولید شدهاند. محاسبات پس از انجام غربالگری و پایش دادههای واقعی با استفاده از دو متغیر مستقلِ مساحت فضاهای کنترل شده و کاربری ساختمان و همچنین متغیر وابسته یعنی مصرف سالانه برق و گاز و مصرف سالانه کل انرژی (مجموع برق و گاز) با مدلسازی GIS نهایی شدند. نتایج نشان میدهد که هر ساختمان با کاربری مشخص، چه میزان انرژی برق وگاز نیاز دارد. نتایج نشان میدهد بیشترین میزان مصرف مربوط به بخش میانی شهر بوده و بخش شمالی کمترین انرژی را مصرف کرده است. در مجموع ساختمانهای مسکونی ده برابر بیشتر از ساختمانهای غیرمسکونی انرژی مصرف کردهاند. تحلیل نقشهها نشان میدهد شهر مریوان سالیانه به ۲۰32 مگاوات ساعت انرژی گاز و ۱۱۷ مگاوات ساعت انرژی برق نیاز دارد. بر اساس تحلیلهای به دست آمده، بیشترین نیاز انرژی برق برابر 41 مگاوات ساعت مربوط به فصل تابستان و کمترین آن برابر 33 مگاوات ساعت مربوط به فصل بهار است. درحالی که بیشترین مصرف گاز 855 مگاوات ساعت در فصل زمستان بوده و کمترین مصرف 239 مگاوات ساعت در فصل تابستان بوده است.
بازآفرینی و تجدید حیات بافت تاریخی
یاسمن پاک نژاد؛ حسین عابددوست
چکیده
تقویت حس مشارکت و فعالیت اجتماعی در فضای شهری میتواند زمینهساز توسعه و پیشرفت کشور باشد. این اصل مورد توجه است که افزایش حس امیدواری شهروندان، تقویت امید اجتماعی در ایران را به همراه دارد. هدف این تحقیق شناخت امید اجتماعی و چگونگی بازآفرینی آن در فضای شهری با استفاده از فرهنگ و هنر با رویکرد حس مکان است. پرسش اصلی تحقیق پیشرو این ...
بیشتر
تقویت حس مشارکت و فعالیت اجتماعی در فضای شهری میتواند زمینهساز توسعه و پیشرفت کشور باشد. این اصل مورد توجه است که افزایش حس امیدواری شهروندان، تقویت امید اجتماعی در ایران را به همراه دارد. هدف این تحقیق شناخت امید اجتماعی و چگونگی بازآفرینی آن در فضای شهری با استفاده از فرهنگ و هنر با رویکرد حس مکان است. پرسش اصلی تحقیق پیشرو این است که چگونه میتوان در فضای شهری، امیدواری را از طریق حس مکان تقویت کرد؟ روش تحقیق، توصیفی _ تحلیلی و گردآوری مطالب به شیوه کتابخانهای و تجزیه تحلیل دادهها کیفی است که با استفاده از راهبرد نظریه زمینهای صورت گرفتهاست. براساس این نمونه گیری کیفی_هدفمند، بیست نفر از شهروندان 18 سال به بالای شهر اصفهان و رشت در این مصاحبه نیمه ساختار یافته شرکت کرده و درک و تفسیر خود را در مورد امید اجتماعی و حس مکان شرح دادهاند. یافتههای این پژوهش شامل ارتباط امیدواری در فضای شهری با شش مقوله اصلی خاطره داشتن، پیشینه، میل به سرزندگی، تعامل داشتن ، فرهنگسازی و زیباسازی است. مقوله هسته این مطالعه فرهنگ و هنر است که سایر مقولات را نیز در بر میگیرد.
مدیریت شهری
لیلا صحرایی چشمه سرده؛ علیرضا شیخ الاسلامی؛ احمد پوراحمد؛ حسن پیریائی
چکیده
تابآوری اجتماعی بهعنوان یکی از ارکان توسعه پایدار شهری، نقش مهمی در مواجهه با بحرانها و نوسانات اجتماعی ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش حکمروایی هوشمند شهری در ارتقای تابآوری اجتماعی، بهصورت مطالعه موردی در شهر بروجرد انجام شده است. بروجرد با ویژگیهای خاص فرهنگی، اجتماعی و زیرساختی، بستری مناسب برای بررسی ظرفیتهای ...
بیشتر
تابآوری اجتماعی بهعنوان یکی از ارکان توسعه پایدار شهری، نقش مهمی در مواجهه با بحرانها و نوسانات اجتماعی ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش حکمروایی هوشمند شهری در ارتقای تابآوری اجتماعی، بهصورت مطالعه موردی در شهر بروجرد انجام شده است. بروجرد با ویژگیهای خاص فرهنگی، اجتماعی و زیرساختی، بستری مناسب برای بررسی ظرفیتهای حکمروایی هوشمند فراهم آورده است.این تحقیق از نوع کاربردی و با رویکرد ترکیبی (کمی_کیفی) طراحی شده است. جامعه آماری شامل 380 نفر از شهروندان بروجردی بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. همچنین ۲۰ مصاحبه نیمهساختاریافته با مدیران شهری و صاحبنظران حوزه حکمرانی انجام گرفت. دادههای کمی با بهرهگیری از مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.نتایج نشان داد که حکمروایی هوشمند شهری تأثیر مثبت و معناداری بر تابآوری اجتماعی در بروجرد دارد (ضریب مسیر: ۰.۶۲). مؤلفههای مشارکت شهروندی (۰.۳۵)، شفافیت مدیریتی (۰.۲۸) و پاسخگویی نهادی (۰.۱۹) بیشترین نقش را در ارتقای ظرفیت اجتماعی ایفا کردهاند. فناوریهای نوین شهری مانند سامانههای ارتباطی دیجیتال و ابزارهای تصمیمگیری الکترونیک نیز با ضریب ۰.۴۵ بهعنوان عوامل تقویتکننده شناخته شدند.در بروجرد با وجود برخی محدودیتهای زیرساختی، تمایل شهروندان به مشارکت الکترونیک رو به افزایش است. با این حال چالشهایی مانند ضعف پوشش اینترنت، مقاومت فرهنگی در برابر فناوریهای نو و تمرکزگرایی در تصمیمگیری، مانع تحقق کامل حکمروایی هوشمند هستند. ترکیب راهبردهای حکمروایی مطلوب با فناوریهای نوین، ظرفیت تابآوری اجتماعی را تا ۳۵ درصد افزایش داده است.در پایان توسعه بسترهای مشارکت الکترونیک، استقرار سامانههای هوشمند مدیریت بحران و ارتقای پاسخگویی دیجیتال بهعنوان راهکارهای عملیاتی برای شهر بروجرد پیشنهاد شدهاند. این مطالعه الگویی تجربی برای هدایت سیاستگذاری شهری در مسیر تابآوری، مشارکتمحوری و پاسخگویی ارائه میدهد.
بازآفرینی و تجدید حیات بافت تاریخی
نسیم لیلیئیون؛ احمد دانائی نیا
چکیده
شاکله شکلگیری و توسعه هسته تاریخی شهر اصفهان مبتنی بر نظام مادیها است. مادیها در مقیاس کلان بر پیکرهبندی و انتظام فضاهای شهری و در مقیاس خرد، بر استقرار واحدهای مسکونی اثر مستقیم داشتهاند. این عنصر طی تغییراتی که عمدتاً پس از دهه ۴۰ ه.ش به وقوع پیوسته، بهتدریج تبدیل به مانع توسعه فضاهای شهری_محلی گردیده است. هدف پژوهش حاضر ...
بیشتر
شاکله شکلگیری و توسعه هسته تاریخی شهر اصفهان مبتنی بر نظام مادیها است. مادیها در مقیاس کلان بر پیکرهبندی و انتظام فضاهای شهری و در مقیاس خرد، بر استقرار واحدهای مسکونی اثر مستقیم داشتهاند. این عنصر طی تغییراتی که عمدتاً پس از دهه ۴۰ ه.ش به وقوع پیوسته، بهتدریج تبدیل به مانع توسعه فضاهای شهری_محلی گردیده است. هدف پژوهش حاضر تبیین شاخصه انعطافپذیری مادی و اثرگذاری آن بر پیکرهبندی مسکن است تا از این طریق، همپیوندی مسکن با این عنصر حیاتی محقق گردد. پژوهش تلفیقی از روش کمی و کیفی است و در حوزه روششناسی مبتنی بر مشاهده و تحلیل است. دادهها از طریق مطالعات کتابخانهای و برداشتهای میدانی بهدستآمده و نتایج مبتنی بر دو روش استنباطی و تحلیل محتوا استخراجشده است. اطلاعات پایه از طریق عکسهای هوایی دهه 40 ه.ش استخراج و به کمک نرمافزار Autocad، GIS و Depthmap تحلیلشده است. یافتهها بیانگر شکلگیری نظام پیکرهبندی مسکن بر پایه چهار شاخص الگوی ساخت، مساحت، نسبت فضای پر به فضای خالی و یکپارچگی و انسجام فضایی است. سازگارترین الگوی ساخت مسکن، الگوی یکجبهه ساخت و تمامساخت و پسازآن الگوهای U شکل و L شکل است. در رابطه با شاخص مساحت، عرصههای مسکونی با مساحت ۲00-500 مترمربع و پسازآن ۵۰۰-۱۰۰۰ مترمربع و در شاخص نسبت پر به فضای خالی، عرصههایی با مقادیر (7/0-96/0) دارای بیشترین میزان انعطافپذیری هستند. در رابطه با شاخص یکپارچگی و انسجام فضایی نیز حداکثر میزان شاخص به محور مادیها، گذرهای متصل به مادی و خیابانهای اصلی حاشیه محله را شامل میشود. نتیجه نشان میدهد که معماری مادی مهمترین الگوی طبیعی است که در شکلگیری واحدهای مسکونی و ایجاد همپیوندی در همه نقاط محله اثرگذار است. بهمنظور تقویت این الگو، طراحی مسکن مبتنی بر چهار شاخصه برشمرده شده نقشآفرین است. در مقابل عدم توجه به این شاخصهها، تأثیرات منفی فراوانی را بر پیکرهبندی مسکن و نظام محلهها به همراه خواهد داشت.
گردشگری شهری
اسماعیل قادری؛ بشری مهاجر
چکیده
گردشگری شهری کمکربن بهعنوان یکی از الزامات توسعه پایدار در ایران، با توجه به چالشهای زیستمحیطی ناشی از انتشار گازهای گلخانهای در مقاصد شهری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این نوع گردشگری بهعنوان راهکاری نوین برای کاهش اثرات زیستمحیطی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان و گردشگران معرفی میشود. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب ...
بیشتر
گردشگری شهری کمکربن بهعنوان یکی از الزامات توسعه پایدار در ایران، با توجه به چالشهای زیستمحیطی ناشی از انتشار گازهای گلخانهای در مقاصد شهری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این نوع گردشگری بهعنوان راهکاری نوین برای کاهش اثرات زیستمحیطی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان و گردشگران معرفی میشود. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب که رویکردی کیفی برای تلفیق و تحلیل نظاممند یافتههای مطالعات پیشین است، به واکاوی مفهوم گردشگری شهری کمکربن پرداخته است. بهکارگیری این روش از آنرو ضروری است که دانش موجود در این زمینه تاکنون بهصورت پراکنده ارائه شده و دستیابی به یک درک جامع، منسجم و قابل اتکا برای سیاستگذاری و برنامهریزی مؤثر، از اهمیت حیاتی برخوردار است. با توجه به فقدان رویکردهای جامع و سیستماتیک در مدیریت گردشگری کمکربن در مقاصد شهری، این مقاله میتواند گامی مؤثر در هموارسازی مسیر برای توسعه و اجرای گردشگری شهری کمکربن باشد. بنابراین هدف و سئوال این پژوهش، چیستی مؤلفه های گردشگری شهری کم کربن است تا بتوان چارچوبی جامع برای سیاستگذاری و مدیریت این نوع گردشگری در مقاصد شهری ارائه داد. چارچوب مفهومی پیشنهادی این پژوهش با بررسی 79 پژوهش در زمینه گردشگری کم کربن و مقصدهای شهری کم کربن شامل عوامل کلان (سیاستگذاری، اقتصادی، محیط زیستی، توسعه فناوری و قانونی)، عوامل خرد (شامل عرضه خدمات گردشگری کمکربن، تقاضا و مدیریت مقاصد) است. نتایج نشان میدهد که دستیابی به گردشگری کمکربن نیازمند همکاری و هماهنگی در سطوح مختلف و داشتن نگاهی سیستمی بین عوامل کلان و خرد است. این پژوهش با ارائه چارچوبی جامع، به سیاستگذاران و مدیران شهری در طراحی و اجرای برنامههای مرتبط کمک میکند و میتواند به افزایش رضایت گردشگران، کاهش اثرات زیستمحیطی و تحقق توسعه پایدار در مقاصد شهری منجر شود.