حسین کلانتری خلیل آباد؛ نجلا درخشانی
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، صفحه 3-14
چکیده
بافت تاریخی و با ارزش محله عودلاجان به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد و ساختار و کمبود تأسیسات و تجهیزات زیرساختی و امکانات رفاهی در پاسخگویی به نیازهای امروزی شهروندان ضعیف عمل میکند. به همین دلیل جمعیت بومی ساکن در این بافت کمکم به محلات دیگر شهر که دارای رفاه بیشتری میباشند، مهاجرت میکنند و مهاجران جدید که اغلب از اقشار ...
بیشتر
بافت تاریخی و با ارزش محله عودلاجان به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد و ساختار و کمبود تأسیسات و تجهیزات زیرساختی و امکانات رفاهی در پاسخگویی به نیازهای امروزی شهروندان ضعیف عمل میکند. به همین دلیل جمعیت بومی ساکن در این بافت کمکم به محلات دیگر شهر که دارای رفاه بیشتری میباشند، مهاجرت میکنند و مهاجران جدید که اغلب از اقشار کمدرآمد اجتماع هستند، جایگزین آنها میشوند. در نتیجه در پی چنین رخدادی، بیثباتی اجتماعی و فرهنگی در بافت حاکم میشود و با گذشت زمان افزایش مییابد. در بافت محله عودلاجان تجانس و همگونی فرهنگی وجود ندارد و نظام همسایگی و همبستگی اجتماعی به دلیل افت هویت و اصالت، بسیار ضعیف شده است. با مهاجرت ساکنان اصیل و قدیمی از این بافت تاریخی رفتهرفته ارزشها، خاطرات جمعی، هویت و حس تعلقخاطر افراد در این بافتها رو به افول میگذارد و با فرسودگی فضاها و ایجاد مخروبهها، مکانهایی مناسب برای آسیبهای اجتماعی فراهم میشود. با بررسی مکرر محله عودلاجان و وجود مشکلاتی از قبیل فرسودگی زیاد بافت، خروج ساکنان اصیل، تغییر کاربری واحدهای مسکونی به کاربریهای ناسازگار، کمبود امکانات رفاهی و خدمات زیرساختی شهری، ضعف در شبکه ارتباطی و معابر و وجود آسیبهای اجتماعی فراوان، بهسازی و نوسازی محله برای افزایش پایداری در آن امری ضروری و مهم میباشد. در این تحقیق اطلاعات لازم از طریق مشاهده، تصویربرداری، تهیه نقشههای مورد نیاز و پرسشگری از ساکنان محله جمعآوری شد و برای تحلیل آن براساس اطلاعات کمی و کیفی و با استفاده از تکنیک «SWOT» در چارچوب عوامل درون محلهای(نقاط ضعف و قوت) و برون محلهای(تهدیدها و فرصتها) عنوان شد تا راهبردهای پایداری کالبدی _ اجتماعی در محلات تاریخی و محله مورد بررسی استخراج شوند. یافتههای به دست آمده حاکی از آن است که تأثیر عوامل بیرونی در عدم پایداری محله عودلاجان بیشتر از عوامل درونی محله میباشد.
مهدی خاک زند؛ مریم محمدی؛ فاطمه جم؛ کوروش آقابزرگی
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، صفحه 15-26
چکیده
تحولات چند دهه اخیر چه در مصالح و چه در تنوع سبکها و چه به دلیل سرعت در ساختوساز موجب شد که ضرورت توجه به نما و نیز ساماندهی بدنههای شهری مورد توجه قرار گیرد. در این میان بررسی اهداف منظر شهری نشان میدهد، اهداف زیباییشناسانه و زیستمحیطی، برای تحقق یک منظر شهری مطلوب، ضروری هستند. بنابراین بدنه شهری به عنوان مصداقی از منظر ...
بیشتر
تحولات چند دهه اخیر چه در مصالح و چه در تنوع سبکها و چه به دلیل سرعت در ساختوساز موجب شد که ضرورت توجه به نما و نیز ساماندهی بدنههای شهری مورد توجه قرار گیرد. در این میان بررسی اهداف منظر شهری نشان میدهد، اهداف زیباییشناسانه و زیستمحیطی، برای تحقق یک منظر شهری مطلوب، ضروری هستند. بنابراین بدنه شهری به عنوان مصداقی از منظر خرد شهری از این قاعده مستثنی نیست. هدف از پژوهش حاضر توجه به ویژگیهای خاص شهر قشم، با تأکید بر ابعاد زیباییشناسی و زیستمحیطی و شناسایی عوامل مؤثر بر طراحی بدنههای شهری خیابان ولیعصر (عج) در شهر قشم به عنوان شاخصترین خیابان این شهر میباشد. پژوهش یاد شده به روش «تحلیلی _کاربردی» است و در حوزه مطالعات میدانی، «روش پیمایشی» با ابزار گردآوری داده به صورت «مشاهده» و «پرسشنامه متخصصان و استفادهکنندگان» میباشد که در قالب مطالعهای کاربردی، به بررسی شاخصهای پراکندگی دادههای مورد بررسی میپردازد. یافتهها در بعد زیباییشناسی از دیدگاه مردم و متخصصان نشان دادهاست، شاخصهای تناسبات، تمیزی، تعادل و نظم در بعد عینی و دلبستگی به مکان، با معنا بودن، آرامش، خوانایی و جذابیت در بعد ذهنی در اولویت ارزشیابی زیبایی نما قرار دارند. همچنین در بعد زیستمحیطی از دیدگاه متخصصان، شاخصهایی همچون مقاومت مصالح در برابر رطوبت، فضای سبز به منظور ایجاد آسایش حرارتی، مصالح مقاوم در برابر دما و دیوار سبز و اکسیژنساز، برای طراحی بدنههای شهری در اولویت قرار دارند. در نتیجه با توجه به شناخت اولویتها در ابعاد زیباییشناسی و زیستمحیطی میتوان یک منظر شهری مطلوب را پدید آورد.
سینا رزاقی اصل؛ مسعود علیمردانی؛ نیکو زیبایی
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، صفحه 27-36
چکیده
تحولات اخیر در زندگی شهری، مانند افزایش استفاده از خودروهای شخصی و به تبع آن احداث پیدرپی بزرگراههای شهری و افزایش آلودگیهای زیستمحیطی موجبات توجه جامعه جهانی به مقوله سلامت شهروندان در سطح شهر و فضاهای عمومی را فراهم نموده است. به گونهای که امروزه این مفهوم در شهرها و زندگی شهری به دلیل افزایش جمعیت، به مثابه پیش شرط ابعاد ...
بیشتر
تحولات اخیر در زندگی شهری، مانند افزایش استفاده از خودروهای شخصی و به تبع آن احداث پیدرپی بزرگراههای شهری و افزایش آلودگیهای زیستمحیطی موجبات توجه جامعه جهانی به مقوله سلامت شهروندان در سطح شهر و فضاهای عمومی را فراهم نموده است. به گونهای که امروزه این مفهوم در شهرها و زندگی شهری به دلیل افزایش جمعیت، به مثابه پیش شرط ابعاد سهگانه توسعه پایدار توسط سازمان بهداشت جهانی، قلمداد شده و به عنوان یکی از ابعاد مهم طراحی و برنامهریزی شهری مورد توجه است. این مسئله در سطح شهرهای ایران به ویژه کلانشهرهای تهران، مشهد و تبریز در قالب کمبود فعالیت بدنی و بروز انواع بیماریهای قلبی، عروقی و تنفسی نمود یافته است. این مقاله با هدف بررسی ارتباط میان طراحی شهری و پیاده مداری با مقولههای سلامت عمومی و فعالیت بدنی در محله مطهری کلانشهر مشهد، سعی در لزوم برنامهریزی برای این دیدگاه دارد. روش مورد نظر در جمعآوری و تحلیل دادهها متکی بر روش پیمایشی و همبستگی میباشد. نتایج این مقاله نشان میدهد که رعایت معیارهای اجتماعی _ فرهنگی و فیزیکی _ محیطی در طراحی محله، نقش مهمی در ارتقای پیادهروی و تحرک آن دارد. همچنین عوامل زیباسازی محله، آرامسازی ترافیک، آموزش و اطلاعرسانی به عنوان مهمترین شاخصهای تأثیرگذار بر پیادهروی و سلامت عمومی به شمار میروند. در انتها تبیین مدل نحوه ارتباط عوامل محیطی _ فیزیکی و اجتماعی _ فرهنگی با فعالیت بدنی و پیادهروی به عنوان دستاورد اصلی تحقیق قابل ارائه میباشد.
واحد دهقانی کاظمی؛ زینب یگانه کیا؛ اسماعیل صالحی
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، صفحه 37-48
چکیده
هدف از انجام این تحقیق، تعیین مکان بهینه برای استقرار ایستگاه بازیافت پسماند در یک منطقه نمونه در شهر تهران است. برای این منظور منطقه 9 شهرداری تهران به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شد و مکان بهینه استقرار ایستگاه بازیافت پسماند با به کارگیری مجموعهای از تکنیکهای تصمیمگیری گروهی، تصمیمگیری چند معیاره، ارزیابی اثرات محیطزیستی ...
بیشتر
هدف از انجام این تحقیق، تعیین مکان بهینه برای استقرار ایستگاه بازیافت پسماند در یک منطقه نمونه در شهر تهران است. برای این منظور منطقه 9 شهرداری تهران به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شد و مکان بهینه استقرار ایستگاه بازیافت پسماند با به کارگیری مجموعهای از تکنیکهای تصمیمگیری گروهی، تصمیمگیری چند معیاره، ارزیابی اثرات محیطزیستی و لحاظ نمودن ملاحظات مدیریت واکنش در شرایط اضطراری تعیین شد. ابتدا تکنیک دلفی کلاسیک برای شناسایی معیارهای مکانیابی و تکنیک دلفی فازی برای تعیین فاصله مجاز معیارها مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه با کاربرد نرمافزار Arc GIS و اعمال فواصل تعیین شده در خصوص هر یک از معیارها، غربالگری مناطق مستعد انجام گرفت و با در نظر گرفتن نتایج مطالعات میدانی، پنج آلترناتیو مکانی برای استقرار ایستگاه بازیافت پیشنهاد شد. در گام بعد با توجه به اینکه تعیین مکان بهینه نیازمند همسنجی این آلترناتیوها میباشد، دو گروه معیارهای محیطزیستی (استخراج شده از نتایج ارزیابی اثرات محیطزیستی) و معیارهای مدیریت واکنش در شرایط اضطراری (مبتی بر اصول و قواعد مدیریت واکنش در شرایط اضطراری) مورد استفاده قرار گرفت و در پایان با ساختاردهی مسئله در قالب تکنیک تحلیل سلسه مراتبی فازی، مکان بهینه برای استقرار ایستگاه بازیافت پسماند تعیین شد. نتایج تحقیق مشخص نمود، آلترناتیو مکانی شماره 2 بهترین مکان برای احداث ایستگاه بازیافت پسماند میباشد. به دلیل اینکه این آلترناتیو نسبت به سایر آلترناتیوها بیشترین فاصله را از مراکز جمعیتی دارد، پتانسیل بالاتری در تحقق معیارهای محیطزیستی، اجتماعی و اقتصادی دارد؛ ضمن اینکه احتمال انتشار وضعیتهای اضطراری به پهنههای سکونت را کاهش میدهد و علاوه بر این از بزرگراه فتح که یکی از زیرساختهای اصلی حملونقل این منطقه است نیز فاصله کمی دارد که با احداث راه دسترسی فرعی، امکان استفاده از خدمات امداد و نجات را تسهیل مینماید. این تحقیق علاوه بر اینکه نمونه عملی از امکانپذیری ترکیب تکنیکهای رایج در برنامهریزی و مدیریت محیطزیست با تکنیکهای مورد استفاده در سایر زمینههای علمی را نشان میدهد، چارچوبی را برای تلفیق اصول مدیریت محیطزیست و مدیریت بحران در مکانیابی صنایع و خدمات در مناطق شهری ارائه مینماید.
حمیدرضا پارسی؛ بهراد فرمهینی فراهانی
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، صفحه 49-62
چکیده
پراکندهرویی شهری پدیدهای کالبدی _ فضایی است. نوعی گسترش افقیِ پراکنده، کمتراکم، جسته و گریخته و به دور از مراکز شهری که عموماً با عدم اختلاط کاربری همراه است و میتواند مبین اتلاف منابع و سرمایه، تهدید سلامت ساکنان شهر، آسیبرسانی به محیطزیست و تمایل توسعه در حاشیههای شهر و تبدیل مراکز شهری به بافتهای فرسوده باشد. ...
بیشتر
پراکندهرویی شهری پدیدهای کالبدی _ فضایی است. نوعی گسترش افقیِ پراکنده، کمتراکم، جسته و گریخته و به دور از مراکز شهری که عموماً با عدم اختلاط کاربری همراه است و میتواند مبین اتلاف منابع و سرمایه، تهدید سلامت ساکنان شهر، آسیبرسانی به محیطزیست و تمایل توسعه در حاشیههای شهر و تبدیل مراکز شهری به بافتهای فرسوده باشد. البته در این خصوص همه صاحبنظران در مطالعاتشان در خصوص علل، الگو، تبعات و سازوکار به یکسان عمل ننمودهاند (اوینگ، 1997؛ گالستر، 2001؛ هَس، 2003؛ دیلمن، 2004؛ آلبرتی، 2005؛ سو، 2010؛ پولیدورو، 2011؛ یو 2013؛ و مانند آن). سئوال نظری این پژوهش این است که این پدیده از چه ابعادی برخوردار است، فرایند آن کدام و از چه سازوکاری تبعیت میکند؟ در این رابطه شهر اصفهان به عنوان مورد پژوهش انتخاب شد؛ زیرا این شهر در سالهای اخیر با گسترش افقی لجام گسیختهای همراه بوده است که پیامدهایی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی به بار آورده است. پژوهش حاضر، با هدف تشخیص آسیبشناختی پهنهها و فرایند پراکندهرویی و سازوکار آن در شهر اصفهان صورت گرفته است. به نظر میرسد بیشترین میزان پراکندهرویی در شهر اصفهان در خارجیترین نقاط محدودههای شمالی مناطق 7 و 14 شهرداری اصفهان و فرایند آن بر حسب فرایند اکولوژیکی _ اجتماعی استقرار صنایع فلزی و غیرفلزی در حاشیه شمالی شهر و شکلگیری پراکنده سکونتگاههای کارگران، نقش تعاونیهای مسکن در تأمین سکونت کارکنانشان، عوامل طبیعی (کم آبی)، شبکه ارتباطی و مهاجرت از مناطق روستایی و الگوی تشکیل فضایی پراکنده با عملکرد صنعتی، کشاورزی و مسکونی است . پاسخ به سئوال فوق و روش آزمون این فرضیه، در سه مرحله، با استفاده از تحلیل تاریخی _ سیستمی و با بهرهگیری از روش کمّی تحلیل عاملی اکتشافی بوده که منجر به شناسایی پهنههایی با بیشترین میزان پراکندهرویی شهری و سازوکار بوده است.
عیسی پیری؛ مهدی رضاییان
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، صفحه 63-72
چکیده
سکونتگاههای غیررسمی به عنوان پدیدهای با ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی گسترده، معلول شهرنشینی مدرن و گفتمان پیشرفت در عصر روشنگری است که الگوی توسعه پایدار شهری را به چالش میکشد. از اواخر دهه 1980 میلادی، رهیافت توانمندسازی با حمایت بانک جهانی به دنبال تحول و ساماندهی این نوع اجتماعات محلی از درون با سیاستسازی دارایی ...
بیشتر
سکونتگاههای غیررسمی به عنوان پدیدهای با ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی گسترده، معلول شهرنشینی مدرن و گفتمان پیشرفت در عصر روشنگری است که الگوی توسعه پایدار شهری را به چالش میکشد. از اواخر دهه 1980 میلادی، رهیافت توانمندسازی با حمایت بانک جهانی به دنبال تحول و ساماندهی این نوع اجتماعات محلی از درون با سیاستسازی دارایی _ مبنا و با تکیه بر داراییهای محلی از قبیل سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه اندک مالی این نوع اجتماعات است تا با رویکرد فرایندگرایی، جامع نگریِ خوشبختی مردم و مکان و نیز ظرفیتسازی سکونتگاههای غیررسمی ، تعهد و توانمندسازی را جایگزین فرهنگ استحقاق و بی بندوباری کند که درواقع پیامد سیاستهای نیاز _ مبنای توسعه اجتماعات محلی است. این مقاله بر مبنای روابط درونی رهیافت توانمندسازی و سیاستسازی دارایی _ مبنا پیش میرود. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی است. محلات اسکان غیررسمی مُلازینال، سیلاب، قوشخانه و خلیلآباد خوشههای تحقیق هستند که حجم نمونه 224 نفر میباشد. نتایج حاکی از آن است که مؤلفههای سیاست دارایی _ مبنای توسعه اجتماعات محلی (یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه مالی) در توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی تأثیر معنیداری دارند.
بهناز امینزاده گوهرریزی؛ محمدصالح شریفی؛ مهران فروغیفر
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، صفحه 73-80
چکیده
زیبایی از مقولاتی است که حصول آن به موفقیت و کارکرد یک فضای شهری کمک زیادی میکند. اما مسئله با اهمیت در این میان، نحوه درک زیبایی از سوی مردم و کاربران فضاست. در شرایط کنونی فضاهای شهری به وسیله متخصصان و بدون مشارکت شهروندان به ویژه در مقیاس طراحی شهری و زیباسازی محیط انجام میشود که پیامد آن، فضاهای شهری است که سلیقه ...
بیشتر
زیبایی از مقولاتی است که حصول آن به موفقیت و کارکرد یک فضای شهری کمک زیادی میکند. اما مسئله با اهمیت در این میان، نحوه درک زیبایی از سوی مردم و کاربران فضاست. در شرایط کنونی فضاهای شهری به وسیله متخصصان و بدون مشارکت شهروندان به ویژه در مقیاس طراحی شهری و زیباسازی محیط انجام میشود که پیامد آن، فضاهای شهری است که سلیقه اقلیت طراحان را در مقابل اکثریت استفادهکنندگان در اولویت قرار میدهد. هدف از انجام این پژوهش، درک تفاوتهای ارزیابی زیبایی از نظر مردم و ارزیابی متخصصان و فهم چگونگی ارزیابی زیبایی مناظر شهری به وسیله مردم است. مکانی که برای انجام مطالعه موردی در این پژوهش انتخاب شده، میدان عدل خمینی شهر مشهد است که با وجود اتومبیلمدار بودن، مورد استفاده زیاد عابران قرار دارد. روش تحقیق در مقیاس کلان، کمی و کیفی و در مقیاس خرد، ارزیابی و روش قیاسی _ تحلیلی میباشد که برای انجام آنها از اسناد و مدارک کتابخانهای، عکس و پرسشنامه استفاده شده است. بر اساس یافتههای این تحقیق مشخص شد که معیارهای ادراک زیباییشناسی که از سوی صاحبنظران ارائه شده، کارایی چندانی در نظرخواهی و ارزیابی مردم از زیبایی فضا ندارند. علاوه بر این، پژوهش پیشِ رو روشن ساخت که مردم در ارزیابی زیباییشناسی خود از یک فضا، کلیت منظر را در نظر میگیرند و بیش از توجه به معیارهای تخصصی، به اجزا و عناصر فضا توجه میکنند و عواملی چون وجود فضای سبز و پوشش گیاهی یا اِلمانهای زیبا را به عنوان دلایل انتخاب خود بر میشمارند.