منظر شهری
نازیلا رشیدپور؛ محسن حبیبی؛ منوچهر طبیبیان
چکیده
کلانشهر به مثابه فضای اجتماعی و تولید فرهنگی مدرنیته و اقتصاد سرمایهداری برای انتقال معانی مرجح فضایی آکنده از محتوا و معنای رمزگذاری شده است که برای رمزگشایی فارغ از روشهای متداول پوزیتویستی نیازمند تجربه پدیدارشناسانه و خوانش نشانهشناسانه مناظر ذهنی آگاهانه و ناآگاهانهای است که توسط قدرت، گفتمان حاکم و ایدئولوژی مسلط ...
بیشتر
کلانشهر به مثابه فضای اجتماعی و تولید فرهنگی مدرنیته و اقتصاد سرمایهداری برای انتقال معانی مرجح فضایی آکنده از محتوا و معنای رمزگذاری شده است که برای رمزگشایی فارغ از روشهای متداول پوزیتویستی نیازمند تجربه پدیدارشناسانه و خوانش نشانهشناسانه مناظر ذهنی آگاهانه و ناآگاهانهای است که توسط قدرت، گفتمان حاکم و ایدئولوژی مسلط شکل گرفته است. فهم تصویر ذهنی عموم از شهری که درآن ساکن هستند میتواند در نمایش واقعیات مغفول ماندهی اجتماعی موثر افتد. پوششهای رسانهای، تولیدات فرهنگی، تصورات کلیشهای و قالبی و ... به عنوان مهمترین مولفههای برسازنده منظر ذهنی عموم از شهری که در آن زندگی میکنند و در مقام بستری بدیع برای بازخوانی رابطه کالبد و روح و روان شهر مدرن میتواند در تشخیص ابعاد غیرمادی، نمادین و روانشناختی شکلگیری شهرها نقش مهمی ایفا کند. خوانش شهر از خلال مناظر ذهنی دستیابی به تصویر بازنمایی شده از شهر است که چون عینکی بر چشم شناسنده شهر میتواند در نحوه تجربه شهر حتی قبل از تجربه بصری نیز اثرگذار باشد. در این پژوهش با فرض شهر به مثابه متن با هدف تبیین زبان پنهان کلانشهر مدرن تهران بر اساس امر بازنمایی شده، از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی استفاده شد و برای مطالعه انضمامی شهر از طریق روایتهای رسمی، نحوه بازنمایی شهر در آثار سینمایی منتخب سال 1395 مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به یافتهها میتوان ادعا نمود امکان تجربه کلانشهر تهران از طریق فیلمهای سینمایی مقدور نبوده و فیلمهای ساخته شده در تهران در شناساندن فضای کالبدی شهر در معنای بالزاکی و حتی زولایی نیز موفق عمل نکردهاند و تهران مدرن فارغ از نگاهی تمامیتنگر که جنبههای سلبی و ایجابی مدرنیته را همزمان دربرگیرد، به عنوان مکان روابط رو به اضمحلال و آکنده از دوگانههای کلیشهای ضمن نمایش جنبههای اغواگر مدرنیته به محملی برای بروز تیرهوتارترین سویههای مدرنیته و حیات ذهنی گونه کلانشهری چون بیهویتی، فقدان عاطفی، خیانت، ازخودبیگانگی و دروغ تبدیل شده است.
برنامه ریزی شهری
نازیلا رشیدپور؛ نوید سعیدی رضوانی
دوره 4، شماره 14 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 5-18
چکیده
فضاهای شهری برای موفقیت باید پاسخگوی کاربران خود باشند و طوری طراحی و مدیریت شوند که نیازهای استفادهکنندگان خود را برطرف سازند. آگاهی از نیازها و ترجیحات مردم و طراحی فضا با در نظر گرفتن این نیازمندیها یکی از مهمترین شروط موفقیت فضای عمومی است. مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف، رفتار مردم در شهرهای بزرگ را بسیار شبیه هم میداند، ...
بیشتر
فضاهای شهری برای موفقیت باید پاسخگوی کاربران خود باشند و طوری طراحی و مدیریت شوند که نیازهای استفادهکنندگان خود را برطرف سازند. آگاهی از نیازها و ترجیحات مردم و طراحی فضا با در نظر گرفتن این نیازمندیها یکی از مهمترین شروط موفقیت فضای عمومی است. مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف، رفتار مردم در شهرهای بزرگ را بسیار شبیه هم میداند، در حالی که براساس این ادعا، این همانندی میان مردمی که با همان ملیت در شهرهای کوچک زندگی میکنند، بسیار کمتر است. بر این اساس، هدف اصلی این تحقیق مقایسه تطبیقی میزان این همانی عوامل مؤثر در موفقیت فضای عمومی در ذهن و رفتار شهروندان و قیاس نقش بالقوه نظام برنامهریزی در ارتقای موفقیت فضای عمومی در دو شهر تهران و آنکارا میباشد. در این تحقیق که براساس ماهیت و روش توصیفی و از نظر شیوه نگارش توصیفی _ تحلیلی است، به منظور شناسایی مهمترین عوامل مؤثر در موفقیت فضای عمومی از دیدگاه کاربران (جنبه ذهنی)، میزان تطابق عوامل ذهنی یاد شده با ویژگیهای عینی فضاهای منتخب کاربران (جنبه عینی) و مقایسه تطبیقی میزان شباهت نتایج در دو شهر یاد شده از روش کیفی ریپ (تحقیق توصیفی موردی) و ابزار مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. به منظور بررسی مقایسهای نقش نظام برنامهریزی در موفقیت فضاهای عمومی نیز روش تحلیل محتوا و مطالعه اسنادی بهکار رفته است.حجم نمونه در این تحقیق براساس روش ریپ 300 نفر میباشد که از جامعه آماری دانشجویان رشته معماری و طراحی صنعتی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز(150 نفر) و متو آنکارا (150نفر) به صورت تصادفی انتخاب شده است. نتایج تحقیق فرض یکسان بودن اولویتها و نیازهای مردم در شهرهای بزرگ را تأیید نموده و نشان میدهد که تفاوت اندکی میان ذهنیت شکل گرفته از یک فضای موفق با ترجیح فضا برای حضور در اوقات فراغت وجود دارد و ذهنیت شهروندان با عینت اتفاق افتاده تقریباً منطبق است. یکسان بودن افق طرح در برنامهریزی از مقیاس ملی تا محلی، وجود برنامهریزی در سطح ملی برای جذب توریست و مطرح شدن آنکارا به عنوان یک شهر جهانی و تلاش برای کسب جایگاه در میان کشورهای اروپایی از مواردی است که توجه به کیفیت فضای عمومی در آنکارا را ارتقا داده؛ هر چند برنامهریزی جامع مستقلی برای فضاهای عمومی در این شهر همانند تهران وجود ندارد.