برنامه ریزی شهری
منوچهر طبیبیان؛ نگین مظفری
چکیده
موقعیت جغرافیایی و سابقه لرزهخیزی بسیاری از شهرهای ایران، از جمله تهران، توجه به موضوع آسیبپذیری از زلزله را در رشتهها و تخصصهای گوناگون ملزم نموده است. برنامهریزی شهری به دلیل ماهیت خود، این مسئله را در بافتهای شهری مورد بررسی قرار میدهد. در همین راستا، پژوهش حاضر با بررسی و مطالعه متون و اسناد مرتبط با زلزله و ...
بیشتر
موقعیت جغرافیایی و سابقه لرزهخیزی بسیاری از شهرهای ایران، از جمله تهران، توجه به موضوع آسیبپذیری از زلزله را در رشتهها و تخصصهای گوناگون ملزم نموده است. برنامهریزی شهری به دلیل ماهیت خود، این مسئله را در بافتهای شهری مورد بررسی قرار میدهد. در همین راستا، پژوهش حاضر با بررسی و مطالعه متون و اسناد مرتبط با زلزله و نقش برنامهریزی شهری در کاهش اثرات آن و همچنین برنامهریزی بافت مسکونی و ابعاد و ویژگیهای آن، به یک مدل عملیاتی برای سنجش میزان آسیبپذیری بافتهای مسکونی منطقه شش تهران از زلزله دست یافته است. بر مبنای این مدل، معیارهای لازم به منظور بررسی میزان آسیبپذیری تعیین گردید. براساس معیارهای یادشده، منطقه شش تهران به تفکیک محلههای مسکونی مورد بررسی قرار گرفت. سنجش میزان آسیبپذیری محلات مسکونی مورد بررسی، بر مبنای مقدار استخراج شده برای معیارهای ارزیابی و با استفاده از روش AHP صورت گرفت. در نهایت، اهداف، راهبردها و سیاستهای لازم برای کاهش میزان آسیبپذیری با توجه به ضریب اهمیتهای به دست آمده با استفاده از همین روش، به تفکیک محلات 17 گانه مورد بررسی تدوین گردید. براساس نتایج به دست آمده از بررسیها و محاسبات انجام شده در پژوهش حاضر، اتخاذ راهکارهایی در پنج دسته شکل کلی بافت مسکونی (قطعهبندی، توزیع کاربریها، همجواریها و...)، فضاهای سبز و باز عمومی، شبکه دسترسی، تراکم جمعیت و کنترل و نظارت بر ساختوساز میتواند در ارتقای ایمنی محلههای منطقه شش در برابر زلزله مؤثر واقع شود.
برنامه ریزی شهری
سجاد فلاح زاده؛ فرزین محمودی پاتی
دوره 4، شماره 15 ، مرداد 1394، ، صفحه 5-16
چکیده
یکی از دلایل اصلی شکست برنامههای بازآفرینی شهری، ناسازگاریهایی است که بر سر منافع، میان بهرهوران کلیدی مختلف در راستای اجرای سیاستهای مشارکت محور آن رخ میدهد.از پیامدهای این وقوع ناسازگاری میتواند به تأخیر افتادن جدول زمانبندی اجرا، افزایش هزینهها و کاهش کارایی و مطلوبیت باشد که در نتیجه برنامه از دستیابی به اهداف ...
بیشتر
یکی از دلایل اصلی شکست برنامههای بازآفرینی شهری، ناسازگاریهایی است که بر سر منافع، میان بهرهوران کلیدی مختلف در راستای اجرای سیاستهای مشارکت محور آن رخ میدهد.از پیامدهای این وقوع ناسازگاری میتواند به تأخیر افتادن جدول زمانبندی اجرا، افزایش هزینهها و کاهش کارایی و مطلوبیت باشد که در نتیجه برنامه از دستیابی به اهداف خود باز خواهد ماند. برنامه بازآفرینی بافت قدیم آمل نیز از این امر مستثنی نبوده و سیاستهای آن به علت دارا بودن ماهیت مشاجرهای از خطر شکست برخوردارند.در همین راستا مقاله حاضر بر آن است تا با به کارگیری روش تجزیه و تحلیل حالات شکست و اثرات آن(FMEA) و ترکیب آن با روش رتبهبندی VIKOR تحت محیط فازی، در قالب یک فرآیند پیشنهادی به ارزیابی و رتبهبندی پنج سیاست مشارکتی از برنامه یاد شده بر اساس میزان ریسک وقوع ناسازگاری و شکست آنها بپردازد. روش تحقیق مقاله مبتنی بر تحلیل و ارزیابی بوده و روششناسی آن از نقطه نظر مدیریت پروژه به ویژه در زمینه ناسازگاری با عنوان روش مدیریت ریسک مطرح است. روش نمونهگیری نیز به روش هدفمند و غیرتصادفی میباشد. یافتههای مقاله در برنامه بازآفرینی شهر آمل نشان میدهد که سیاست سوم یعنی اقدام به تملک اراضی مجاور خیابان 30 متری (طبرسی) به دلیل دارا بودن پیچیدگیها و کشمکشها در زمینههای مالی، قانونی و اجتماعی_فرهنگی با بیشترین ریسک ناسازگاری میان بهرهوران مواجه بوده و نیازمند بازنگری و در نظر گرفتن تمهیدات ویژه به هنگام اجراست.