اسکان غیر رسمی
زهرا شاهی حق؛ مینو قره بگلو؛ حامد بیتی
چکیده
مسکن یکی از مهمترین نیازهای انسان به شمار میرود و سکونتگاههای حاشیهای، راهحل اقشار کمدرآمد جامعه به مسئله مسکن بوده و به تدریج منجر به معضلات گوناگونی شده و این سکونتگاهها را با چالشهای جدی روبه رو کرده است. البته رهیافتهای مختلفی برای حل این معضل ارائه شده که توانمندسازی یکی از به روزترین و کارآمدترین آنهاست؛ ...
بیشتر
مسکن یکی از مهمترین نیازهای انسان به شمار میرود و سکونتگاههای حاشیهای، راهحل اقشار کمدرآمد جامعه به مسئله مسکن بوده و به تدریج منجر به معضلات گوناگونی شده و این سکونتگاهها را با چالشهای جدی روبه رو کرده است. البته رهیافتهای مختلفی برای حل این معضل ارائه شده که توانمندسازی یکی از به روزترین و کارآمدترین آنهاست؛ مهمترین محور آن هم کسب قدرت کنترل و تسلط بر نیروهای تأثیرگـذار بـر حیات انسانی است. بنابراین هدف پژوهش بررسی رابطه حیاتپذیری فضاهای سکونتی قشر کمدرآمد با توانمندسازی ساکنان آن بوده و در پی پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر حیاتپذیری فضاهای سکونتی و توانمندسازی ساکنان آن دارد؟ و هریک از این عوامل چگونه بر شکلگیری رابطه بین این دو در صورت وجود، اثر میگذارند؟ براساس ادبیات موجود الگویی از مؤثرترین ابعاد و معیارها برای حیاتپذیری فضاهای سکونتی و توانمندی ساکنان آن استخراج گردید. بهمنظور ارزیابی الگوی نظری، چهار محله مسکونی در چهار پهنه حاشیهنشین شهر تبریز (محلات سیلاب، ابوذر، زمزم و آخماقیه) انتخاب و با روش پرسشنامه در بستر مطالعات میدانی اقدام به بررسی شد. شیوه پژوهش پایهای این پژوهش، همبستگی است که با تبیین الگوی معادلههای ساختاری، حیاتپذیری بهعنوان متغیر مستقل و توانمندسازی بهعنوان متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بارعاملی هر سنجه و جایگاه هریک از متغیرهای الگوی نظری تعیین شد. یافتههای پژوهش بر اهمیت ابعاد حیاتپذیری فضاهای سکونتی در توانمندسازی ساکنان آن دلالت دارد و نشان میدهد، توانمندسازی ساکنان در راستای تحقق معیارهای حیاتپذیری فضاهای سکونتی قرار دارند. همچنین مؤثرترین بعد در حیاتپذیری فضاهای سکونتی بعد ادراکی_معنایی و مؤثرترین بعد در توانمندسازی ساکنان، بعد روانی(شناختی) است؛ که معیارهای ادراکی_معنایی حیاتپذیری بیشترین تأثیر را بر توانمندی روانی ساکنان دارد. در پهنههای حاشیهنشین شهر تبریز، پهنه شمالی نسبت به سایر پهنهها از حیاتپذیری و توانمندسازی پایینی برخوردار بوده و نیازمند توجه ویژه است.
اسکان غیر رسمی
مریم سلیمانی؛ مینو قره بگلو
چکیده
یکی از عوامل تعیین کننده در سکونتگاه های خودانگیخته مناطق حاشیه نشین، الگوهای رفتاری در جریان زندگی ساکنین و فعالیت های روزمره وابسته به آن است که بر شکل سکونت تأثیرگذار خواهد بود. هدف پژوهش حاضر واکاوی و شناسایی الگوی کالبدی سکونتگاه های خودانگیخته و راهبردهای برساخت آن در پیوند با شیوه زندگی ساکنین مناطق حاشیه نشین پهنه شمالی شهر ...
بیشتر
یکی از عوامل تعیین کننده در سکونتگاه های خودانگیخته مناطق حاشیه نشین، الگوهای رفتاری در جریان زندگی ساکنین و فعالیت های روزمره وابسته به آن است که بر شکل سکونت تأثیرگذار خواهد بود. هدف پژوهش حاضر واکاوی و شناسایی الگوی کالبدی سکونتگاه های خودانگیخته و راهبردهای برساخت آن در پیوند با شیوه زندگی ساکنین مناطق حاشیه نشین پهنه شمالی شهر تبریز است. رویکرد مدنظر این پژوهش کیفی بوده و با روش نظریه زمینهای انجام شده است. در این پژوهش برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند با بیشترین تنوع و برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختیافته، مشاهده و برداشت های پلانی استفاده شده است. در نمونه پژوهش، 40 نفر از ساکنین این مناطق مشارکت داشتهاند و تعداد 30 نمونه از خانه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساماندهی فضاها و الگوی کالبدی سکونتگاه های خودانگیخته در رابطه با سه ساختار مشروع، معنا و سلطه بیشتر تابع ساختارهای مشروع و معنایی بوده است. در این روند ویژگی های زندگی ساکنین و سیستم شکل گیری کالبدی محیط در رابطه با این ساختارها بر مولفه های محیطی چون حضورپذیری کودکان و ایجاد قرارگاه اجتماعی در محله، انعطاف پذیری و تطبیق پذیری کالبد، بسط پذیری کالبدی در سکونت گسترده (اشاره به همزیستی نسل ها)، ادغام پذیری فضای زیستی و کار، افزایش زیست پذیری فضای باز و توجه به محرمیت و ارزش های مذهبی(حجاب، مراسمات و ...) اشاره داشته اند. این مقولات از جمله موارد ضروری است که می بایست در طراحی و بهسازی مناطق حاشیه نشین بدان اهتمام داشت تا بتوان کالبد را در همسویی با شکل زندگی ساکنین قرار داد؛ فرایندی که منجر به پایداری و انس با مکان نیز خواهد شد.
محیط زیست شهری
حسن محمودزاده؛ موسی واعظی؛ مائده باکویی؛ رحیمه رستمی
چکیده
فضاهای سبز و پارکهای شهری بخش مهمی از شبکه پیچیده اکوسیستم شهری هستند و اثرات قابل توجهی در اکوسیستم ارائه میدهند. این پژوهش به بررسی و تجزیه و تحلیل اکولوژیکی پارکهای شهری در کلانشهر تبریز پرداخته است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت تحلیلی_توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی است.اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی جمعآوری شده ...
بیشتر
فضاهای سبز و پارکهای شهری بخش مهمی از شبکه پیچیده اکوسیستم شهری هستند و اثرات قابل توجهی در اکوسیستم ارائه میدهند. این پژوهش به بررسی و تجزیه و تحلیل اکولوژیکی پارکهای شهری در کلانشهر تبریز پرداخته است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت تحلیلی_توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی است.اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی جمعآوری شده است. جامعه آماری تحقیق کلیه پارکهای تبریز و جامعه نمونه، پارکهای ائلگلی، باغمیشه، شمس تبریزی و ارم است. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، سیستم اطلاعات جغرافیایی، روش تحلیل شبکهای ANP، مدل تاپسیس و مدل الکتر است. بررسی و تجزیه و تحلیل شاخصهای اکولوژیک در چهار محور عمده کالبدی و طراحی اکولوژیکی، زیستمحیطی، فرهنگی_ آموزشی و دسترسی در پارکهای مورد مطالعه نشان میدهد با توجه به نتایج به دست آمده، پارک ائلگلی از نظر اکولوژیکی در بهترین وضعیت قرار دارد و پارکهای شمس، باغمیشه و ارم در رتبههای بعدی قرار دارند که نیازمند اتخاذ سیاستهای مناسب در این زمینه برای بهبود وضعیت آنهاست. به گونهای که در روش تاپسیس پارک ائلگلی در مجموع شاخصها و متغیرهای در نظر گرفته شده براساس دسترسی، فرهنگی، زیستمحیطی و کالبدی با ضریب 16Ci"> 94/15 در رتبه نخست قرار داشته و از نظر اکولوژیکی نسبت به سایر پارکهای مد نظر وضعیت بهتری دارد. سپس پارک شمس با ضریب 16Ci"> 27/10 در رتبه دوم و بعد از پارک ائلگلی قرار دارد و پارکهای باغمیشه و ارم به ترتیب با ضرایب 83/6 و 03/3 در رتبههای سوم و چهارم قرار دارند.
طراحی شهری
لیلا رحیمی؛ اسلام کرمی
چکیده
مقاله حاضر ابزار سنجش ادراک ساکنان از کیفیت محلات شهری را ارائه میکند. این ابزار شامل یازده مقیاس سنجش ادراک کیفیت، در چهار معیار شامل جنبههای فضایی، اجتماعی، عملکردی و زمینهای طبقهبندی شده است. هدف مقاله، سنجش ادراک کیفیت محلات مسکونی جدید، شناسایی عوامل و شاخصهای مؤثر بر این کیفیت و ارتقای کیفیتهای روانسنجی ...
بیشتر
مقاله حاضر ابزار سنجش ادراک ساکنان از کیفیت محلات شهری را ارائه میکند. این ابزار شامل یازده مقیاس سنجش ادراک کیفیت، در چهار معیار شامل جنبههای فضایی، اجتماعی، عملکردی و زمینهای طبقهبندی شده است. هدف مقاله، سنجش ادراک کیفیت محلات مسکونی جدید، شناسایی عوامل و شاخصهای مؤثر بر این کیفیت و ارتقای کیفیتهای روانسنجی در قالب دیدگاه «شناختی_روانشناسی» است و در پی پاسخ به سئوالات زیر است: میزان کیفیت ادراک شده ساکنان از محلات جدید کوی گلشهر و پرواز تبریز در چه سطحی قرار دارد؟ و چه عوامل و شاخصهایی با چه میزان بر این کیفیت مؤثر هستند؟ روش تحقیق، توصیفی_تجربی با ابزار پرسشنامه است که به صورت نمونهگیری تصادفی_خوشهای بین 250 نفر از ساکنان دو کوی گلشهر و پرواز شهر تبریز توزیع شدند. تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه با استفاده از آزمون T تکنمونهای، مقایسه زوجی و تحلیل رگرسیون چندگانه به کمک نرمافزار spss انجام گرفت. نتایج تحقیق، ساختار عاملی مقیاسها را تأیید میکند و نشان میدهد که از میان عوامل فردی، عامل جنسیت و مالکیت بر کیفیت ادراکی ساکنان از محله اثرگذار است، از میان چهار مؤلفه اصلی، مؤلفه اجتماعی و سپس زمینهای بر کیفیت ادراکی ساکنان تأثیر بیشتری دارند؛ در حالی که این دو بعد کمترین امتیاز را در بین ساکنان محلات دارا هستند. در میان شاخصهای ابعاد، شاخص مناطق سبز از بعد معماری، شاخص قضاوت از بعد اجتماعی، خدمات حملونقل از بعد عملکردی و شاخص نگهداری و مراقبت از بعد زمینهای بیشترین اثرگذاری را بر کیفیت ادراکی محله دارند. بنابراین با حرکت از فضای فیزیکی_جسمی به طرف فضای اجتماعی_روانی_ذهنی، میزان اثرگذاری بر کیفیت ادراک شده از محله بیشتر میشود، اما اساس و تأکید تصمیمات متخصصان شهرسازی بیشتر بر ابعاد فضایی و عملکردی است. نتیجه جالب دیگر این است که برای ارتقای کیفیت ادراکی ساکنان علاوه بر بعد اجتماعی باید به بعد زمینهای محلات نیز توجه و تأکید گردد. در انتها راهکارها و پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت محلات مسکونی جدید به ویژه در بعد اجتماعی و زمینهای ارائه میشود.