روان شناسی محیطی
نسرین محمدی ایرلو؛ روح اله رحیمی؛ وحید وزیری
چکیده
تغییرات سریع شهرها و رشد بیرویه توسعه شهری باعث کاهش ارتباط شهروندان با فضاهای شهری و کاهش حس تعلق به مکان شده است. این پدیده در بسیاری از شهرهای تاریخی که دارای هویتهای فرهنگی منحصربهفرد هستند، مشهودتر است. با وجود این، برنامهریزی شهری معاصر بهندرت به ارتباط عاطفی شهروندان با محیط پیرامون خود پرداخته است. خیابان امام خمینی ...
بیشتر
تغییرات سریع شهرها و رشد بیرویه توسعه شهری باعث کاهش ارتباط شهروندان با فضاهای شهری و کاهش حس تعلق به مکان شده است. این پدیده در بسیاری از شهرهای تاریخی که دارای هویتهای فرهنگی منحصربهفرد هستند، مشهودتر است. با وجود این، برنامهریزی شهری معاصر بهندرت به ارتباط عاطفی شهروندان با محیط پیرامون خود پرداخته است. خیابان امام خمینی در اردبیل، بهعنوان یک فضای شهری با قدمت تاریخی، نمونهای از چنین مکانهایی است که نیازمند بازتعریف مؤلفههای حس تعلق به مکان و تقویت نقش آن در ایجاد پیوند اجتماعی میان شهروندان است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی مؤلفههای ارتقاء حس تعلق در قرارگاههای رفتاری، بر اساس نقشه ذهنی شهروندان در فضاهای شهری انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی شامل تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) بوده و همچنین از دادههای کمی برای دستیابی به این هدف استفاده شده است. دادهها از طریق پرسشنامه و مصاحبه با 384 شهروند و 15 متخصص معماری و شهرسازی جمعآوری شد. یافتههای تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفههای قرارگاه رفتاری به سه گروه اصلی تقسیم میشوند؛ حفظ هویت و افزایش حس تعلق به مکان، ارتقاء حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربریها و بنای شاخص، و ارتقاء تصویر ذهنی از بدنههای شهری. با توجه به یافتهها، معیار ارتقاء حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربریها و بنای شاخص بیشترین تأثیرگذاری را در ادراک ذهنی شهروندان داشته است. این نتایج نشان میدهد که توجه به ویژگیهای تاریخی، هویتی، و فرهنگی سایت مورد مطالعه، همچنین ایجاد فضاهای منحصر به فرد با الگوهای طراحی مناسب و توجه به نیازهای شهروندان، میتواند به افزایش حس تعلق در فضاهای شهری کمک کند. راهکارهایی که با ویژگیهای بصری و عملکردی فضا، شناخت خواستههای شهروندان و قرارگیری عملکردهای مناسب در فضاهای مناسب در ارتباط است، بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش حس تعلق میان شهروندان دارند. این راهکارها به ویژگیهای هویتی و فرهنگی در کالبد فضا اشاره دارند و میتوانند بهبودی محسوس در تجربه شهروندان از فضاهای شهری ایجاد کنند. این پژوهش با ارائه چارچوبی تحلیلی برای اولویتبندی مؤلفههای حس تعلق در فضاهای شهری، میتواند به برنامهریزان و طراحان شهری کمک کند تا بهبودهای مدنظر شهروندان را در نظر بگیرند و فضاهای شهری را بر اساس نیازهای واقعی ساکنان بهبود بخشند.
برنامه ریزی شهری
زهرا تمجیدی؛ زهرا سادات سعیده زرآبادی؛ فرح حبیب
چکیده
حق به شهر،مسئله ای با ماهیت اجتماعی،سیاسی و حقوقی است که با تکیه بر مفهوم حق شهروندی،مجموعه حقوقی را برای استفاده همه ساکنین شهر از بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه می کند. در شهرها، کودکان به لحاظ شرایط سنی، جسمی و روانی ویژه با مشکلات بسیار زیادی از قبیل رعایت نشدن حقوق اولیه، نبود امنیت و ایمنی، نبود امکانات ...
بیشتر
حق به شهر،مسئله ای با ماهیت اجتماعی،سیاسی و حقوقی است که با تکیه بر مفهوم حق شهروندی،مجموعه حقوقی را برای استفاده همه ساکنین شهر از بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه می کند. در شهرها، کودکان به لحاظ شرایط سنی، جسمی و روانی ویژه با مشکلات بسیار زیادی از قبیل رعایت نشدن حقوق اولیه، نبود امنیت و ایمنی، نبود امکانات و فضای کافی برای فعالیت، بازی و ... و در نتیجه عدم احساس تعلق به فضا روبه رو هستند. هدف این مقاله، بررسی مفهوم حق به شهر و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت فضای عمومی شهر برای حضورپذیری کودکان است. بدین منظور، به صورت توأم از روش تحقیق کیفی و کمی استفاده شده است. با توجه به این که هر دو تحلیل کیفی و کمی به صورت متوالی مورد تفسیر قرار می گیرند، مقاله حاضر در زمره تحقیقات متوالی_اکتشافی قرار دارد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و داده بنیاد و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند است. برای بررسی چگونگی روابط و میزان پشتیبانی مؤلفه های حق کودک به شهر از کیفیت فضای شهری از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. شاخص کیفیت فضای شهری به عنوان متغیر وابسته و مؤلفه های حق کودک به شهر (حاکمیت، شمولیت اجتماعی، دسترسی فضا و تنوع و سرزندگی) به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدند. بر این اساس، مؤلفه حاکمیت شهری 35.5 درصد و سایر مؤلفه ها شامل شمولیت اجتماعی، دسترسی فضایی و تنوع و سرزندگی به ترتیب 31.2درصد، 28.9درصد و 14.6درصد در میزان ارتقای کیفیت فضای شهری برای حصول مفهوم حق کودک به شهر مؤثر هستند. همچنین همبستگی و میزان تأثیرگذاری هر یک از زیرمؤلفه های حق کودک به شهر بر کیفیت فضاهای شهری نیز به تفکیک بررسی شد.