محیط زیست شهری
مهسا صمدپور شهرک؛ مهرداد کریمی مشاور
چکیده
فضای باز دربرگیرندۀ بخشی از فعالیت های روزمره است که یکی از اصول طراحی در آن توجه به آسایش حرارتی و در نتیجه افزایش حضور افراد است که می تواند منجر به سرزندگی بیشتر فضاهای شهری گردد. در این محیط پوشش گیاهی و درختان نقش عمدهای در بهبود شرایط محیطی دارند. به نظر می رسد که افزایش یا تغییر الگوی میزان پوشش گیاهی در شهرها امری ضروری به نظر ...
بیشتر
فضای باز دربرگیرندۀ بخشی از فعالیت های روزمره است که یکی از اصول طراحی در آن توجه به آسایش حرارتی و در نتیجه افزایش حضور افراد است که می تواند منجر به سرزندگی بیشتر فضاهای شهری گردد. در این محیط پوشش گیاهی و درختان نقش عمدهای در بهبود شرایط محیطی دارند. به نظر می رسد که افزایش یا تغییر الگوی میزان پوشش گیاهی در شهرها امری ضروری به نظر می رسد. حال در اینجا این سئوال مطرح میشود، الگوی متفاوت کاشت درخت تا چه میزان می تواند بر آسایش حرارتی افراد در فضای باز، تأثیرگذار باشد. تحقیق حاضر با هدف یافتن الگوی مناسب چیدمان درختان به منظور بهبود شرایط آسایش افراد در فضای باز با فرض این که تغییر الگوی چیدمان درختی، در شرایط آسایش حرارتی تأثیرگذار است، انجام گرفته است. به این منظور چهار نوع الگوی کاشت متفاوت، چهارتایی، ششتایی، ردیفی و پراکنده و شرایط بدون درخت با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این منظور از نرمافزار انویمت مدل 4.4.5 استفاده شده است. برای اعتبارسنجی دادههای نرمافزار انویمت از مقایسه آن با دادههای محلی بهره گرفته شد. برای سنجش آسایش حرارتی الگوی متوسط نظرسنجی پیشبینی شده (PMV)، به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر آسایش حرارتی، مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در فضای باز اطراف یکی از مجتمعهای مسکونی در شهر تبریز در یکی از گرمترین روزهای سال، صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تغییر الگوی کاشت در بهبود شرایط منطقه تأثیرگذار است و الگوی کاشت ردیفی و پراکنده، مناسبترین الگو در جهت بهبود شرایط محیطی هستند.
منظر شهری
محمدآزاد احمدی؛ مهرداد کریمی مشاور؛ سعید علیتاجر
چکیده
یکی از نیازهای مهم افرادی که در شهرهای امروزی زندگی میکنند، زندگی توأم با احساسات مطلوب درخصوص فضاهای شهری است. ظاهر یک شهر، تا حد زیادی میتواند بسته به ساختار و مشخصههای عناصر فیزیکی شهر، در ایجاد احساسات مطلوب یا نامطلوب در فرد تأثیرگذار باشد. بنابراین دیدهای شهری به طور کلی دو نوع تأثیر عمده به صورت دوست داشتن یا احساسات مثبت ...
بیشتر
یکی از نیازهای مهم افرادی که در شهرهای امروزی زندگی میکنند، زندگی توأم با احساسات مطلوب درخصوص فضاهای شهری است. ظاهر یک شهر، تا حد زیادی میتواند بسته به ساختار و مشخصههای عناصر فیزیکی شهر، در ایجاد احساسات مطلوب یا نامطلوب در فرد تأثیرگذار باشد. بنابراین دیدهای شهری به طور کلی دو نوع تأثیر عمده به صورت دوست داشتن یا احساسات مثبت و خوشایند و یا به صورت دوست نداشتن و احساسات منفی و ناخوشایند بر شهروندان میگذارند. بر این اساس، در این پژوهش سعی شد پاسخهای احساسی شهروندان در ارتباط با دیدهای شهری به طور عام مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت، نظریه تحقیق به کمک آنها استخراج گردد. با توجه به ماهیت این پژوهش، رویکرد اصلی طرح پژوهش، رویکردی کیفی است و به روش نظریه زمینهای انجام پذیرفته که در آن براساس رویکرد کوربین و استراوس شامل رویههای تحلیل داده کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته است. در نمونهگیری از جامعه آماری و مشارکت کنندگان، از نمونهگیری نظری استفاده شده که در آن نمونهگیری تا جایی ادامه دارد که دادهها به اشباع برسند و برای گردآوری دادهها از مطالعات کتابخانهای و میدانی، مصاحبه و پرسشنامه نیمه ساختار یافته بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مقولات گزینشی تأثیرات دیدها و پاسخهای احساسی شامل هیجان، آرامش، مطلوبیت و ارتباط هستند. در نهایت براساس ارتباط بین این مقولات و نتیجه نهایی تحقیق در یک مدل نهایی تدوین و ارائه گردید.
طراحی شهری
مهرداد کریمی مشاور؛ حسن سجادزاده؛ حسین تروشه
چکیده
طی دهههای اخیر، بلندمرتبهسازی بهعنوان یک شیوه ساختمانسازی، بسیار موردتوجه قرار گرفت و جایگزین رشد افقی شهرها شد. اما به نظر میرسد که در طرح توسعه عمودی شهرها، به روان شهروندان در فضاهای شهری توجه کافی نشده است. ارتفاع، جزء ذاتی ساختمانهای بلند و مهمترین ویژگی فرم این ابنیه است که تأثیر چشمگیری در ارتباط با شهروندان و برآیند ...
بیشتر
طی دهههای اخیر، بلندمرتبهسازی بهعنوان یک شیوه ساختمانسازی، بسیار موردتوجه قرار گرفت و جایگزین رشد افقی شهرها شد. اما به نظر میرسد که در طرح توسعه عمودی شهرها، به روان شهروندان در فضاهای شهری توجه کافی نشده است. ارتفاع، جزء ذاتی ساختمانهای بلند و مهمترین ویژگی فرم این ابنیه است که تأثیر چشمگیری در ارتباط با شهروندان و برآیند ادراکات و احساسات آنان دارد؛ بنابراین ضروری است که جوانب تأثیر ارتفاع به صورتی موشکافانه بررسی شود. یکی از مهمترین جوانب، اثرات آنها بر سلامت روان شهروندان است. استرس و تنشهای روانی دائماً سلامت روان انسان را تهدید میکنند و یکی از دلایل آنها، محیط نابسامان شهرها و سکونتگاههای ماست. این امر بر اهمیت بررسی محیط شهری برای کاهش تنشهای موجود میافزاید. هدف این نوشتار، علاوه بر دستیابی به چگونگی اثرگذاری ارتفاع ساختمانهای بلند بر سلامت روان شهروندان، روشهای بهتری برای طراحی این ابنیه با رویکرد تأثیر بر سلامت روان است. در پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینهای (Grounded Theory) استفاده شده است. پس از مصاحبه عمیق با شهروندان در محیط واقعی، متن پیاده شده مصاحبات، خلاصه و در سه مرحله باز، محوری و انتخابی، کدگذاری شد و نهایتاً به وسیله نرمافزار تحلیل دادههای MAXQDA مدل زمینهای آن استخراج گردید. یافتهها نشان داد که ارتفاعِ ساختمانهای بلند بهواسطه بروز مقولاتی چون محصوریت نامناسب، تبعات کالبدی_بصری، خرداقلیم، محدودیتهای چشمانداز، معضلات اجتماعی، اشراف، ناهمگنی در بافت شهری و آثار سوء زیستمحیطی، فشار روانی ایجاد میکند و درگیری درازمدت شهروندان با واکنشهای هیجانی ناشی از فشارهای روانی، باعث آسیب دیدن سلامت روان آنان میشود.
طراحی شهری
سجاد زلفی گل؛ مهرداد کریمی مشاور
چکیده
نگاهی گذرا به عرصههای عمومی شهری اهمیت میدان به عنوان محیطی مصنوع در شهر را به ذهن متبادر میسازد. محیطی که بیش از آن که نقش گره را در معادلات شهری بازی کند، به عنوان مکانی برای حضور اقشار مختلف جامعه و عرصه عینی بروز تعاملات اجتماعی پایدار، بستری برای همزیستی مسالمتآمیز شهروندان و محلی برای گذران اوقات فراغت مردم شناخته میشود. ...
بیشتر
نگاهی گذرا به عرصههای عمومی شهری اهمیت میدان به عنوان محیطی مصنوع در شهر را به ذهن متبادر میسازد. محیطی که بیش از آن که نقش گره را در معادلات شهری بازی کند، به عنوان مکانی برای حضور اقشار مختلف جامعه و عرصه عینی بروز تعاملات اجتماعی پایدار، بستری برای همزیستی مسالمتآمیز شهروندان و محلی برای گذران اوقات فراغت مردم شناخته میشود. توسعههای شهری اخیر، وسعت گرفتن شهرها و افزایش حضور وسایل نقیله شهری میدانها را تنها به گرههایی در راستای حل ترافیک موجود شهر بدل ساخته است. در حالی که نخستین بار میدان فقط برای انسان، حضور و ایجاد روابط اجتماعی در عرصههای شهری پدید آمد. نادیده گرفتن رابطه انسان و محیط به خصوص در میادین شهری که نقشی پر رنگ در فضاهای شهری برعهده دارند از یک سو و جلوگیری از بیاستفاده ماندن فضاهای شهری، تبدیل شدن عرصههای شهری به فضاهای نگاشتی( عقلی و مهندسی) و عمدتاً گرههای ترافیکی در سطوح شهرها از سوی دیگر ضرورت پژوهش حاضر را روشن میسازد. بررسی رابطه میان استفادهکنندگان و ویژگیهای محیطی به دلیل یافتن راهحلهای طراحی از الگوهای قرارگاههای رفتاری و کاربست آن در راستای طراحیهای هوشمندانه آتی در پروژههای شهری از اهداف اصلی این تحقیق است. روش تحقیق به کار گرفته شده کاربردی است که مبتنی بر مطالعات اسنادی و مشاهدات غیر درگیرانه محیطی و پیمایشی است. برداشتهای میدانی که از مشاهده حضوری ادراک رفتار استفادهکنندگان به دست آمد، به وسیله نرمافزار SPSS 22 کمی شده و مورد تحلیل و بررسی آماری قرار گرفت. نتایج نشان میدهد، مردم به طور مساوی درگیر ابعاد اجتماعی و فیزیکی میدان بوعلی سینا هستند. استفادهکنندگان صحنهها و قرارگاههای رفتاری را که شرایطی مناسب برای گردهم آمدن، ایجاد رفتارهای اجتماعی، محملی برای دیدار دوستان، آشنایان و افراد غریبه و فعالیتهای متنوع و دارای معنای خاص و متحد باشند را ترجیح میدهند.
منظر شهری
محمدآزاد احمدی؛ مهرداد کریمی مشاور
چکیده
مسئله ارزیابی رویتپذیری و تأثیر بصری (اشراف) یک ساختمان بر بافت اطراف خود یکی از مسائل مهم حوزه منظر شهری محسوب میشود. بر این اساس، در این مقاله رویتپذیری دو ساختمان بلندمرتبه مسکونی در مناطق مرکزی و غرب شهر سنندج با دریافت اطلاعات خام ورودی، به کمک سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد پردازش و تحلیل قرار میگیرند. ...
بیشتر
مسئله ارزیابی رویتپذیری و تأثیر بصری (اشراف) یک ساختمان بر بافت اطراف خود یکی از مسائل مهم حوزه منظر شهری محسوب میشود. بر این اساس، در این مقاله رویتپذیری دو ساختمان بلندمرتبه مسکونی در مناطق مرکزی و غرب شهر سنندج با دریافت اطلاعات خام ورودی، به کمک سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد پردازش و تحلیل قرار میگیرند. برای بررسی بهتر تفاوت در میزان و روند رویتپذیری، بافت اطراف هر دو ساختمان بلندمرتبه (بافت شماره1 نسبتاً مسطح و دارای یک رود_دره با عمق کم و بافت شماره2 شیبدار و دارای تپهماهور) به بخشهای نزدیک، میانی و دور حوزهبندی گردیدند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد، روند رویتپذیری طبقاتِ مختلف این دو ساختمان یک روند ثابت و خطی نیست و در برخی طبقات دارای تغییر آهنگ میباشد، بنابراین در این طبقات رویتپذیری و تأثیر و تأثر آنها نسبت به بافت اطراف خود در حوزههای سهگانه، مهمتر از بقیه طبقات دیگر میباشند. پس نوع طراحی این طبقاتِ خاص (نقاط عطف در منحنی رویتپذیری آنها) نیز در ساختمانهای بلندمرتبه میتواند حائز اهمیت باشد؛ همچنین روند تغییرات رویتپذیری تمام طبقات و میزان آن در دو ساختمان با بافتهای مختلف با هم متفاوت بودند. با ارزیابی نمودارهای مربوطه، دلایل این تفاوت در سه مورد مشخص گردید؛ نخست، تفاوت در میانگین ارتفاع ساختمانهای بافت اطراف دو بنا، دوم، وجود تفاوت در شیب بافت اطراف دو بنا و سوم، وجود تپهماهورها در بافت شماره2. در نهایت باید گفت، تحلیل رویتپذیری روش مؤثری برای تخمین این موضوع میباشد که یک طبقه یا واحد خاص در یک ساختمان بلندمرتبه بعد از اتمامِ ساخت دارای دید خوبی خواهد شد یا خیر؛ و ارزشگذاری طبقات در اینگونه ساختمانها به لحاظ دید و منظر به چه صورت خواهد بود. همچنین در تصمیمگیریهای مربوط به تعیین ارتفاع ساختمانهای بلندمرتبه نسبت به بافت اطراف خود (خصوصاً در شهرهای دارای بافتهای باارزش تاریخی و یا دارای منظر توریستی) این مسئله که ساختمان تا چه میزان رویتپذیر باشد یا نباشد بسیار حائز اهمیت خواهد بود.