معماری شهری
علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور؛ مریم باقری
چکیده
حضورپذیری مردم در فضاهای عمومی یکی از مهمترین عوامل در ایجاد سرزندگی در چنین فضاهایی است. این موضوع بهویژه در بازارها و مراکز تجاری، یکی از مهمترین پارامترهایی است که باعث رونق اقتصادی و درنتیجه پاسخده بودن چنین فضاهایی در سطح شهرها میشود. از همین رو مجموعه عواملی که باعث ارتقای حضورپذیری طیفهای مختلف جامعه در چنین فضاهایی ...
بیشتر
حضورپذیری مردم در فضاهای عمومی یکی از مهمترین عوامل در ایجاد سرزندگی در چنین فضاهایی است. این موضوع بهویژه در بازارها و مراکز تجاری، یکی از مهمترین پارامترهایی است که باعث رونق اقتصادی و درنتیجه پاسخده بودن چنین فضاهایی در سطح شهرها میشود. از همین رو مجموعه عواملی که باعث ارتقای حضورپذیری طیفهای مختلف جامعه در چنین فضاهایی میشود، در طراحی چنین فضاهایی حائز اهمیت هستند. از سویی در هر مجموعه معماری، ورودی آن بهعنوان نقطه اصلی نفوذپذیری به آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ بهنحویکه کیفیت ورودی میتواند نشاندهنده شخصیت یک بنا و کارکرد فضایی درون آن باشد. بر همین اساس چنین به نظر میرسد که کیفیت ورودی در یک بنا میتواند تأثیر بسزایی در دعوتکنندگی و تمایل به حضورپذیری در آن فضا داشته باشد. با این توضیح، پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سئوال است که "کیفیت نفوذپذیری به یک بنا" چگونه میتواند باعث "افزایش تمایل به حضورپذیری" افراد در آن فضا شود؟ بهمنظور بررسی این موضوع، فضایی بهعنوان بستر مکانی تحقیق انتخاب شد که نخست تنوع ورودی در آن زیاد باشد و دوم، حضورپذیری در آن مسئلهای حیاتی در تداوم کارکرد آن به شمار آید. بر همین اساس مجموعه بازار سنتی شیراز بهعنوان نمونه موردی در تحقیق حاضر انتخاب گردید. روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از روشهای کمی و کیفی است که در بخش کمی با استفاده از مطالعات میدانی و نیز ابزارهای رایانهای همچون نرمافزار Depthmap به تحلیل ساختار کالبدی فضا پرداخته و در بخش کیفی با استناد به مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه با استفادهکنندگان از بازار، به تحلیل نتایج بخش کمی و نیز عوامل مؤثر بر این موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه مؤلفه دسترسیپذیری، پیوستگی فضایی و کیفیت هم جواریها، مهمترین عوامل در ارتقای حضورپذیری در بازار هستند که دراینارتباط امکان رؤیت مجاری ورودی از بافت اطراف، میزان سازگاری و وابستگی میان کاربریهای موجود در راستههای منتهی به ورودیها، میزان تراکم و تنوع این کاربریها و درنهایت ویژگیهای هندسی و فضایی ورودیهای بازار بهعنوان مهمترین عوامل مرتبط باکیفیت نفوذپذیری ورودیهاست که بر میزان حضور پذیری افراد در بازار تأثیرگذارند.
معماری شهری
سارا محبی نژآد؛ خسرو موحد؛ علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور
چکیده
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیرگذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی ...
بیشتر
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیرگذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شدهاند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرمافزاری در محیط نرمافزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداختهاست. براین اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهرهگیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحوفضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمعهای مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماعپذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم میتواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
معماری شهری
علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور
چکیده
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط ...
بیشتر
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سلامت را به عنوان متغیر میانجی مد نظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای یادشده نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سلامت با سه شاخص سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مد نظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چند جانبه تعریف گردید. گردآوری اطلاعات در حوزه کیفیت معماری و سلامت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنان سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنان و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخصهای محیطی و معماری، دارای تفاوتهایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی _ کیفی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبههای صورت گرفته از ساکنان انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنان در مجتمعهای مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقای سطوح مختلف سلامت ساکنان شکل میگیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقای سلامت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقای سلامت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقای سلامت اجتماعی ساکنان میشود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقای کیفیت زندگی در مجتمعهای مسکونی میشود.
مدیریت شهری
ملیحه تقی پور؛ علی اکبر حیدری؛ مریم حقایق
چکیده
وضعیت اقتصادی افراد در جوامع کنونی، نقش مهمی در گرایش به زندگی آنها در گونههای آپارتمانی و تبدیل آن به یک الگوی رایج در مسکن شهری دارد. این در حالی است که زندگی در این گونه فضاها با مشکلات عدیدهای چون افزایش میزان کمبود ویتامینD ، اضافه وزن و کاهش سلامت جسمانی، انواع آسیبهای اجتماعی، کاهش فضاهای شخصی و کاهش سطح سلامت روانی همراه ...
بیشتر
وضعیت اقتصادی افراد در جوامع کنونی، نقش مهمی در گرایش به زندگی آنها در گونههای آپارتمانی و تبدیل آن به یک الگوی رایج در مسکن شهری دارد. این در حالی است که زندگی در این گونه فضاها با مشکلات عدیدهای چون افزایش میزان کمبود ویتامینD ، اضافه وزن و کاهش سلامت جسمانی، انواع آسیبهای اجتماعی، کاهش فضاهای شخصی و کاهش سطح سلامت روانی همراه است که این موارد خود تهدید کننده سلامت ساکنان به شمار میرود. با این حال از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، سلامت به معنای تأمین همزمان سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی افراد است. بنابراین به نظر میرسد که وضعیت اقتصادی افراد، تأثیر مستقیم و بیواسطهای بر کیفیت زندگی و تأمین سلامت آنها دارد. به همین منظور پژوهش حاضر به دنبال بررسی سه بعد سلامت در ترجیحات مردم با وضعیت اقتصادی متفاوت، به هنگام انتخاب مسکن آپارتمانی و اولویت مؤلفههای تأثیرگذار در انتخاب آنها در این سه حوزه است. به عبارت دیگر پژوهش حاضر به دنبال آن است تا روشن نماید کدام بعد سلامت در ترجیحات افراد در انتخاب مسکن در اولویت قرار دارد و آیا وضعیت اقتصادی مردم بر ترجیحات آنان تأثیرگذار است یا خیر؟ به همین منظور روش پژوهش حاضر، ترکیبی از نوع توصیفی_پیمایشی انتخاب شده و از نرمافزارهای SPSS22 و AMOS23 برای تحلیل دادهها و از آزمونهای فریدمن و آنوا برای به آزمون گذاشتن فرضیات بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، مبین آن است که میان سطح اقتصادی افراد بر نوع ترجیحات آنها در انتخاب مسکن از بعد سلامت تأثیرگذار است. به این ترتیب که توجه به شاخصهای سلامت روان در بالاترین سطح در انتخاب مسکن برای همه اقشار اقتصادی قرار دارد و با افزایش توان اقتصادی خانوار، توجه به شاخصهای سلامت اجتماعی بر شاخصهای سلامت جسمانی پیشی میگیرد.