پایداری شهری
رضا مختاری؛ اسماعیل علی اکبری؛ بختیار خسروی
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، صفحه 5-16
چکیده
امروزه دستیابی به توسعه پایدار به طور عام و توسعه پایدار شهری به طور خاص به عنوان یکی از اهداف بنیادین برنامهریزان و سیاستگذاران در همه سطوح سازمان فضایی (محلی، منطقهای و جهانی) مطرح است. در راستای نهادینه شدن این هدف اساسی در تمامی ابعاد (به ویژه در سطح محلی) تأکید بر جهتگیری برنامهریزی و سیاستگذاری مورد تأکید برنامهریزان ...
بیشتر
امروزه دستیابی به توسعه پایدار به طور عام و توسعه پایدار شهری به طور خاص به عنوان یکی از اهداف بنیادین برنامهریزان و سیاستگذاران در همه سطوح سازمان فضایی (محلی، منطقهای و جهانی) مطرح است. در راستای نهادینه شدن این هدف اساسی در تمامی ابعاد (به ویژه در سطح محلی) تأکید بر جهتگیری برنامهریزی و سیاستگذاری مورد تأکید برنامهریزان میباشد. گفتنی است که دستیابی به توسعه پایدار و میزان پایداری عرصههای فضایی به ویژه شهرها متأثر از عوامل و فرایندهای مختلف محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... میباشد. در بین فرایندهای مختلف تأثیرگذار، یکی از فاکتورهای مهم، موقعیت فضایی و به خصوص موقعیت مرزی و روابط مختلف فضایی بین سکونتگاههای متأثر از این جریان میباشد که میتواند بر ساختار و عملکرد یک فضای جغرافیایی تأثیر داشته باشد. شهر مریوان در استان کردستان به خاطر برخورداری از موقعیت مرزی و قرار گرفتن در مجاورت مرز عراق از این جریان بیتأثیر نبوده است. تحقیق فرا رو سعی بر این دارد که با سنجش وضعیت شاخصهای توسعه پایدار این شهر نسبت به شهرهای غیرمرزی، تأثیر مرز را بر پایداری شهر مریوان بررسی نماید. بنابراین برای دستیابی به این هدف، روشهای میدانی و بهرهگیری از تکنیک پرسشنامه و اسناد و اطلاعات رسمی مورد استفاده قرار گرفت. سپس دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری همچون تحلیل رگرسیونی تک متغیره، آزمون T تک نمونهای و روش تاکسونومی سنجیده شد. براساس نتایج حاصل، موقعیت مرزی تأثیر قابل توجهی در زمینه مختلف بر توسعه شهر مریوان گذاشته و نتایج تحقیق نیز مبین این امر است؛ به طوری که در بیشتر گویههایی که با مضمون تأثیرات مثبت موقعیت مرزی بر توسعه شهرها طرح گردیدهاند، از دیدگاه پاسخگویان، موقعیت مرزی تأثیرات مثبت قابل توجهی در بیشتر شاخصها داشته است.
پایداری شهری
مهدی منتظرالحجه؛ مجتبی شریف نژاد
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، صفحه 17-28
چکیده
رشد کمی و گسترده شهرها و فضاهای شهری به ویژه فضاهای فراغتی در دوران معاصر موجب گردیده است تا نحوه استقبال و بهرهبرداری از فضاهای عمومی گذران اوقات فراغت در شهرها بدون توجه به دیدگاه استفادهکنندگان از آنها و چگونگی طراحی و تجهیز این فضاها صورت پذیرد. در توسعه شهرها، پارکهای عمومی به عنوان بخش مهمی از عناصر شهری در ارتباط با ...
بیشتر
رشد کمی و گسترده شهرها و فضاهای شهری به ویژه فضاهای فراغتی در دوران معاصر موجب گردیده است تا نحوه استقبال و بهرهبرداری از فضاهای عمومی گذران اوقات فراغت در شهرها بدون توجه به دیدگاه استفادهکنندگان از آنها و چگونگی طراحی و تجهیز این فضاها صورت پذیرد. در توسعه شهرها، پارکهای عمومی به عنوان بخش مهمی از عناصر شهری در ارتباط با نحوه گذران زندگی شهروندان از یک طرف و به عنوان یکی از عوامل مهم ارتقا دهنده سیمای بصری شهرها و کاهش آلودگیهای صوتی و بصری از طرف دیگر ایفای نقش مینمایند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر دیدگاه استفادهکنندگان از دو پارک اصلی شهر یزد با عناوین پارک کوهستانی و پارک بزرگ شهر انجام شده است. حجم جامعه مادر برای پارک کوهستانی سه هزار و 600 نفر و برای پارک شهر دو هزار و 400 نفر برآورد شده است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کاربردی و با روش پیمایشی و همبستگی و به کمک پرسشنامه و مطالعات اسنادی انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و از شیوه نمونهگیری در دسترس استفاده شده است. روایی ظاهری پرسشنامه به کمک اساتید دانشگاه یزد و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمون رگرسیون چند متغیره و دو مرحلهای استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آنست که بین معیارهای چهارگانه آسایش و راحتی، دسترسی به خدمات و تسهیلات فراغتی، امنیت و زیباییشناسی با دیدگاه ذهنی استفادهکنندگان از فضای پارکهای شهری رابطه معنیداری وجود دارد و معیار امنیت و شاخصهای مرتبط با آن بالاترین میزان رابطه معنیداری را در شکلگیری دیدگاه ذهنی استفادهکنندگان از پارکهای شهری دارد.
اسکان غیر رسمی
بهمن احمدی؛ بهناز امین زاده گوهرریزی
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، صفحه 29-42
چکیده
تجارب علمی و عملی در رابطه با رویکردهای ارتقای امنیت تصرف در سکونتگاههای غیررسمی نشان داده که امنیت تصرف یک حس است که تنها از طریق ابزارهای رسمی و قانونی همچون سند مالکیت به دست نمیآید. امروزه به جای ارتقای امنیت تصرف از طریق فاکتورهای قانونی، استفاده از ابزارهای میانجیگر مرسوم شده است. با توجه به این سئوال که آیا پایداری اجتماعی ...
بیشتر
تجارب علمی و عملی در رابطه با رویکردهای ارتقای امنیت تصرف در سکونتگاههای غیررسمی نشان داده که امنیت تصرف یک حس است که تنها از طریق ابزارهای رسمی و قانونی همچون سند مالکیت به دست نمیآید. امروزه به جای ارتقای امنیت تصرف از طریق فاکتورهای قانونی، استفاده از ابزارهای میانجیگر مرسوم شده است. با توجه به این سئوال که آیا پایداری اجتماعی میتواند به عنوان یک ابزار میانجیگر مطرح باشد، هدف این تحقیق بررسی و سنجش تأثیرات توسعه پایدار اجتماعی بر میزان امنیت تصرف در محله کشتارگاه شهر ارومیه میباشد. در این تحقیق از شاخصهای عدالت فضایی و انسجام اجتماعی برای تببین پایداری اجتماعی و از پنج شاخص نیز برای سنجش میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله کشتارگاه استفاده شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی_تحلیلی بوده و در آن از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و از تکنیکهای تحلیل شبکه در محیط ArcGIS، تحلیل فازی و روشهای آماری چون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که با افزایش میزان انسجام اجتماعی و تأمین عدالت فضایی در دسترسی به خدمات شهری، میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله کشتارگاه افزایش مییابد؛ بدین گونه که تغییری به اندازه یک واحد انحراف معیار در انسجام اجتماعی و دسترسی به عدالت فضایی به ترتیب موجب تغییر 0.873 و 0.792 واحد انحراف معیار در میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله میشود. بنابراین میتوان گفت حرکت به سمت پایداری اجتماعی میتواند زمینهساز افزایش حس امنیت تصرف زمین و مسکن در ساکنان محله کشتارگاه باشد.
مدیریت شهری
سید هادی حسینی
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، صفحه 43-52
چکیده
طی سه دهه گذشته، حکمروایی خوب شهری در مقابل رویکرد مدیریت شهری دولت محور مورد تأیید و تأکید سازمانهای بینالمللی و ملی قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از پیش نیازها و ویژگیهای شهرهای پایدار یاد میکنند. این پژوهش با توجه بر این مهم، دو هدف اصلی را دنبال میکند: نخست، بررسی وضعیت حکمروایی شهری در شهر تربت حیدریه و دوم، تلاش ...
بیشتر
طی سه دهه گذشته، حکمروایی خوب شهری در مقابل رویکرد مدیریت شهری دولت محور مورد تأیید و تأکید سازمانهای بینالمللی و ملی قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از پیش نیازها و ویژگیهای شهرهای پایدار یاد میکنند. این پژوهش با توجه بر این مهم، دو هدف اصلی را دنبال میکند: نخست، بررسی وضعیت حکمروایی شهری در شهر تربت حیدریه و دوم، تلاش برای شناخت تفاوتها و تشابهها در نوع نگاه و ادراک دو ذینفع اصلی در موضوع حکمروایی خوب (یعنی شهروندان و مدیران و کارشناسان) از شاخصهای حکمروایی در شهر تربت حیدریه. روش تحقیق توصیفی _تحلیلی و گردآوری دادهها مبتنی بر مطالعات کتابخانه و بررسیهای پیمایشی میباشد. نمونه آماری شامل 383 نفر از شهروندان بالای 20 سال و 170 نفر از مدیران و کارشناسان سازمانهای شهری است. یافتههای تحقیق گویای آن است که امتیاز کلی شاخص حکمروایی از نظر شهروندان برابر با 98/1 و از نظر کارشناسان برابر با 35/2 می باشد که گویای وضعیت نامطلوب حکمروایی شهری از نظر هر دو گروه میباشد. همچنین بررسیها نشان دادند که از مجموع نُه شاخص اصلی حکمروایی شهری مورد بررسی در این پژوهش، در 80 درصد آنها، میانگین امتیازهای شهروندان پایینتر از کارشناسان میباشد و تنها در دو شاخص جهتگیری توافقی و بینش راهبردی، وضعیت برعکس است. یافتهها نشان میدهد که بیشترین اختلاف نظر میان شهروندان با مدیران و کارشناسان در شاخصهای قانونمداری و کارایی و اثربخشی و بیشترین وجه اشتراک میان آنها در سه شاخص مسئولیتپذیری، شفافیت و عدالت میباشد. در مورد شاخص مشارکت، یکی از وجوه اشتراک مهم هر دو گروه مورد مطالعه، تأکید آنها بر صوری و شعاری بودن مشارکت در سازمانها و نهادهای مدیریت شهری و نگاه عوام فریبانه و استفادههای ابزاری و سیاسی مدیران از مفهوم مشارکت میباشد. نتیجه نهایی این پژوهش گویای آن است که پیادهسازی حکمروایی خوب شهری در تربت حیدریه، نیازمند وجود یک عزم سیاسی و اراده قوی در سطوح بالای حاکمیت و به خصوص اعتقاد آنها به چنین الگوی مدیریتی است.
اسکان غیر رسمی
کیومرث نعیمی؛ محمدرضا پورمحمدی
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، صفحه 53-64
چکیده
سکونتگاههای فرودست شهری همواره چالشی پایان ناپذیر برای مدیران شهری در کشور ما بوده است. در سالهای اخیر آشفتگی و تغییرات پرشتاب و مداوم و ظهور مسائل جدید، باعث شده تا برنامهریزی و سیاستگذاریها در این حوزه به صورت مقطعی و اندک زمانی بتواند معضلات را التیام ببخشد. آنچه نیاز است تجدیدنظر در رویکردهای کلانِ مدیریتی و بهکارگیری ...
بیشتر
سکونتگاههای فرودست شهری همواره چالشی پایان ناپذیر برای مدیران شهری در کشور ما بوده است. در سالهای اخیر آشفتگی و تغییرات پرشتاب و مداوم و ظهور مسائل جدید، باعث شده تا برنامهریزی و سیاستگذاریها در این حوزه به صورت مقطعی و اندک زمانی بتواند معضلات را التیام ببخشد. آنچه نیاز است تجدیدنظر در رویکردهای کلانِ مدیریتی و بهکارگیری ابزارهای جدید در برنامهریزی است. آیندهنگاری به عنوان رویکردی نوین، فرآیندی است که منجر به نتیجه پایدار عمل برنامهریزی میشود. در این راستا این پژوهش، با رویکرد آیندهنگاری به شناسایی مهمترین عوامل مؤثر و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده سکونتگاههای فرودست شهری سنندج میپردازد که در واقع زمینه تدوین سناریوها در مراحل بعدی و همچنین تدوین راهبردها، برنامهریزی و سیاستگذاری برای رسیدن به سناریوهای مطلوب را فراهم میکند. روش تحقیق براساس روشهای جدید آیندهپژوهی، تبیینی و برای جمعآوری اطلاعات از روش اسنادی و پویشمحیطی استفاده شده است. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری به وسیله نرمافزار MICMAC استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که در مرحله نخست، با روش پویش محیطی، 54 عامل در شش حوزه، مؤثر بر وضعیت آینده سکونتگاههای فرودست شهر شناسایی شدند. آنچه از وضعیت صفحه پراکندگی متغیرها میتوان فهمید حاکی از ناپایداری سیستم میباشد که بیشتر متغیرها در اطراف محور قطری صفحه پراکنده هستند. بنابراین پنج دسته عامل(عوامل تأثیرگذار، عوامل دو وجهی، عوامل تنظیمی، عوامل تأثیرپذیر و عوامل مستقل) قابل شناسایی هستند. درنهایت از میان 54 عامل یاد شده پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده این سکونتگاهها با روشهای مستقیم و غیرمستقیم، تعداد 12 عامل کلیدی انتخاب شدند؛ شیوه مدیریت، رشد اقتصاد ملی، مهاجرت، رویکرد محله محوری، سیاستهای تأمین مسکن در استطاعت، کیفیت فضا و مکان، سرمایه اجتماعی، قیمت زمین و مسکن، سواد و سطح نفوذپذیری آن، مدیریت زمین، مالکیت(امنیت تصرف) که بیشترین نقش را در وضعیت آینده سکونتگاههای فرودست شهری سنندج ایفا میکنند.
برنامه ریزی شهری
اعظم افشارنیا؛ سید حسین میرزاده
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، صفحه 65-78
چکیده
یکی از مهمترین مشکلات برنامهریزان در طرحهای جامع شهری، تعیین دقیق مرز محدودههای شهر به ویژه حریم آن است. شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در ماده 7 مصوبه تفویض اختیار تصویب طرحهای جامع شهرهای با جمعیت کمتر از یکصد هزار نفر به شورای برنامهریزی و توسعه استانها (مورخ 15/5/86 و با اصلاحیه مورخ 5/5/88)، کارگروههای تخصصی امور زیربنایی ...
بیشتر
یکی از مهمترین مشکلات برنامهریزان در طرحهای جامع شهری، تعیین دقیق مرز محدودههای شهر به ویژه حریم آن است. شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در ماده 7 مصوبه تفویض اختیار تصویب طرحهای جامع شهرهای با جمعیت کمتر از یکصد هزار نفر به شورای برنامهریزی و توسعه استانها (مورخ 15/5/86 و با اصلاحیه مورخ 5/5/88)، کارگروههای تخصصی امور زیربنایی و شهرسازی و شوراهای برنامهریزی و توسعه استانها را موظف نمود، به هنگام بررسی و تصویب طرحهای جامع شهری، حریم شهرها را متناسب با سطح محدوده و افق طرح، حدوداً سه تا پنج برابر سطح محدوده شهر تعیین نمایند. در این مقاله با هدف بررسی و نقد مصوبه یاد شده شورای عالی و میزان تطابق وضعیت شهرهای ایران با آن، 50 شهر نمونه از سراسر کشور انتخاب گردید. روش نمونهگیری در این پژوهش، انتخاب تصادفی بوده است. از مجموع 1012 شهر کشور در سال 85، 866 شهر دارای جمعیت زیر 50 هزار نفر بوده که با توجه به انتخاب 50 شهر در کل کشور، طرح جامع 77/5 درصد از شهرها که در طی سالهای 88 تا 90 به تصویب رسیده، مورد بررسی قرار گرفته است. شیوه بررسی بدین صورت بوده که با استفاده از اسناد طرحهای توسعه و عمران (جامع) این شهرها، مساحت محدوده و حریم پیشنهادی استخراج گردیده تا امکان مقایسه با مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران فراهم شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که متوسط حریم پیشنهادی در50 شهر مورد نظر، 1/8 برابر محدوده پیشنهادی بوده و در تعیین حریم شهر بیشتر مسائل اقتصادی و اندازه کمی حریم مد نظر، مورد توجه قرار گرفته است. همچنین حریم بیشتر شهرهای مورد بررسی، به شکلی نامتناسب طراحی شده است. به نظر میرسد مصوبه یاد شده باید مورد بازنگری قرار گرفته و تجدید نظر در ملاکهای تعیین اندازه حریم شهرها در چارچوب منطقی برای توسعه آینده و بر مبنای شرایط خاص کالبدی، زیستمحیطی، اقتصادی و حتی سیاسی انجام شود.
برنامه ریزی شهری
محمد سعید ایزدی؛ محمد مسعود؛ امیر محمد معززی مهر طهران
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، صفحه 79-91
چکیده
جدایی اجتماعی_فضایی در شهرها(یا افتراق شهری)، پدیدهای چند بُعدی است که در فضا و زمان حادث میشود. این پدیده تنها به واسطه فضاهای تکهتکه شده یا تمایزات و اختلافات اجتماعی_اقتصادی مشخص نمیشود بلکه در بیشتر مواقع مرزهای تقسیم از برهم کنش جمیع موارد و تمایزات شکل میگیرند؛ اما تاکنون نگرش به این پدیده و مواجهه با آن به صورت جامع صورت ...
بیشتر
جدایی اجتماعی_فضایی در شهرها(یا افتراق شهری)، پدیدهای چند بُعدی است که در فضا و زمان حادث میشود. این پدیده تنها به واسطه فضاهای تکهتکه شده یا تمایزات و اختلافات اجتماعی_اقتصادی مشخص نمیشود بلکه در بیشتر مواقع مرزهای تقسیم از برهم کنش جمیع موارد و تمایزات شکل میگیرند؛ اما تاکنون نگرش به این پدیده و مواجهه با آن به صورت جامع صورت نگرفته است. افتراق شهری به طور ابتدایی مسئله اجتماعی شناخته شدهای است اما به فضا به عنوان عاملی مؤثر در شکلگیری و گسترش آن توجه چندانی نشده است. به همین دلیل نیز برای رفع این پدیده، نام و نشانی از شیوههای تحلیلی توأمان فضایی و اجتماعی_اقتصادی دیده نمیشود. در مقاله حاضر با استفاده از شیوه خط سیر «توسعه نظریه» که مبتنی بر مرور ادبیات موضوع به منظور توسعه و تکامل نظریههای موجود است، مفهوم افتراق شهری، به گونهای که شرح دهنده دقیق و همهجانبهای از واقعیت بوده و از قابلیت بالای پیشبینی در اجرا برخوردار باشد، بسط داده شده است. در فرایند بسط مفهومی، این پدیده به دلیل حمل معانی فضایی نهفته، پدیدهای فضایی و اجتماعی_اقتصادی معرفی شده و با توجه به سهم هریک از ابعاد در ظهور افتراق شهری، مدل بررسی و مطالعه جامعنگر، مشتمل بر چهار بخش (محدودههای دارای ویژگی افتراق فضایی، محدودههای دارای ویژگی جداافتادگی (افتراق کامل)، محدودههای دارای افتراق اجتماعی_اقتصادی و محدودههای فاقد جدایی اجتماعی_فضایی(یا محدودههای یکپارچه)) طراحی و پیشنهاد شده است. به منظور آزمون مدل، محلات شهر اصفهان انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. سنجش وضعیت هر یک از 188 محله شهر و جایگاه آنها در مدل، حکایت از انطباق بالای نتایج با واقعیت و کارایی مدل در توصیف شرایط و جایگاه عرصههای شهری دارد. قرارگیری محلات محرومی مانند علیقلیآقا، زینبه، وحید، همتآباد، مارچین، جویباره، کوجان، بابوکان، شهشهان، اطشاران و قائمیه در محدوده افتراق کامل(جداافتادگی) و همچنین واقع شدن محلاتی مانند ملک، محدوده دانشگاه اصفهان، باغ نگار(آئینهخانه)، آبشار، سعادتآباد، هزار جریب، برازنده و شیخ اشراق (که از شرایط مطلوبی در هر دو بعد برخوردارند) در بخش فاقد افتراق مدل، گویای این واقعیت است. بر این اساس مدل جامعنگر پیشنهادی به واسطه ارائه تصویری واقعی از وضعیت افتراق محلات شهری میتواند به عنوان ابزاری در تصمیمسازیها به کار رفته و با توجه به موقعیت قرارگیری محلات در هر یک از بخشهای مدل، پایهای برای تعریف اولویتها و نوع اقدامات در برقراری توازن و برابری شهر به شمار آید.