بازآفرینی و تجدید حیات بافت تاریخی
رضا علیشاهی؛ نجما اسمعیل پور
چکیده
ایران طی دهه گذشته، بهندرت با نگاهی جامع نگریسته شده است؛ لذا، در این پژوهش نحوه ترکیب ابعاد و مؤلفههای بازآفرینی شهری طی دهه 1390 در مقالات نشریات علمیپژوهشی شهرسازی و چگونگی نگرش پژوهشگران به آن بررسیشدهاست. پژوهش، با رویکرد کیفی و به روش استدلال استقرایی در سه فاز انجام شده است. نخست، با استفاده از مطالعه اسنادی، مؤلفهها ...
بیشتر
ایران طی دهه گذشته، بهندرت با نگاهی جامع نگریسته شده است؛ لذا، در این پژوهش نحوه ترکیب ابعاد و مؤلفههای بازآفرینی شهری طی دهه 1390 در مقالات نشریات علمیپژوهشی شهرسازی و چگونگی نگرش پژوهشگران به آن بررسیشدهاست. پژوهش، با رویکرد کیفی و به روش استدلال استقرایی در سه فاز انجام شده است. نخست، با استفاده از مطالعه اسنادی، مؤلفهها و ابعاد بازآفرینی شهری استخراج گردید. سپس به مدد شاخص روایی محتوایی و نظر کارشناسان، ابعاد و مؤلفههای مرتبط ثبت و تأیید شدند. در فاز دوم به کمک انتخاب نظاممند، مقالات مرتبط با بازآفرینی شهری انتخاب و با استفاده از نرمافزار MaxQda2020 و VOSviewer تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. نهایتاً با استفاده از یافتههای پژوهش، مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. بر اساس یافتهها، ابعاد اجتماع، اقتصاد و فرهنگ و مؤلفههای مشارکت اجتماعی، اقتصاد شهر و محله و میراثفرهنگی بیشترین میزان توجه و مشارکت را در ترکیب محتوای ساختار پژوهشها داشته و ابعاد محیطزیست، مدیریت و قانون و مؤلفههای قوانین و مقررات و آلایندههای زیستمحیطی کمترین میزان توجه را داشتهاند. با توجه به نتایج، در دهه گذشته دو رویکرد کاربست اقتصادیِ میراثفرهنگی بهمنظور رونق اقتصادی و با هدف نهایی رونق اجتماعی پهنههای ناکارآمد شهرها و بهرهبردن از بالقوگیهای اجتماعی پهنههای شهری در جهت احیای حیات آنها بیشترین میزان توجه را داشتهاند؛ لذا پیشنهاد میگردد بهمنظور افزایش بهرهوری پژوهشها، رویکردی متعادل با بهرهگیری از هر دو نو نگرش اتخاذ گردد که در این میان توجه به قابلیت رویدادهای شهری بهمثابه مفهومی مرتبط با هر دو جنبه راهگشا است. بعلاوه، انطباق چارچوب سیاستگذاری بازآفرینی شهری در ایران با کلان نظریات وحدتبخش همچون نظریه شهر رویدادمدار، نظریه شهر ایرانیاسلامی و نظریه ایرانشهر میتواند منجر به موفقیت آن ها در چارچوب برنامههای توسعه در ایران گردد.
بازآفرینی و تجدید حیات بافت تاریخی
مریم همتیان دهکردی؛ افسون مهدوی؛ محمدرضا ایروانی
چکیده
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاستهای شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدودههای شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمیشود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی ...
بیشتر
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاستهای شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدودههای شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمیشود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیشازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرحها نادیده انگاشته میشد، میتواند در قالب سرمایههای اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوبتر و مقبولتر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافتهای بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تکبعدی (کالبدی) و کمتوجهی به نقش مردم در تصمیمگیریها و سایر بیتوجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمانها، متولیان و اجراکنندگان طرحها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروههای ذی نفع در تصمیمگیریها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفههای مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. بهگونهای که متناسب با زیرساختها و بسترهای شهر بهرهمندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینههای رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونههای انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونهگیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخابشدهاند. رویکرد پژوهش انجامشده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبههای عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی بهدستآمده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که برای تحقق موفقیتآمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفههای مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفههای معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلقخاطر و بهطورکلی تحققپذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.