مدیریت شهری
علیرضا دویران
چکیده
کنش مبتنی بر تعامل و تفاهم چندجانبه، الگویی است ریشه در نظریه کنشی یورگن هابرماس که اصول آن در مشارکت، مباحثه و تفاهم، تمرکز و انحصار خارج از قدرت تبیین میشود. مدیریت شهری نوین با این رویکرد توانسته است توسعه شهری را با نگاه جمعی و کارشناسی کثرتگرا به پایداری سوق دهد. این پژوهش باهدف تبیین رویکرد کنش ارتباطی هابرماس در مدیریت میانی ...
بیشتر
کنش مبتنی بر تعامل و تفاهم چندجانبه، الگویی است ریشه در نظریه کنشی یورگن هابرماس که اصول آن در مشارکت، مباحثه و تفاهم، تمرکز و انحصار خارج از قدرت تبیین میشود. مدیریت شهری نوین با این رویکرد توانسته است توسعه شهری را با نگاه جمعی و کارشناسی کثرتگرا به پایداری سوق دهد. این پژوهش باهدف تبیین رویکرد کنش ارتباطی هابرماس در مدیریت میانی در پیشبرد پروژههای توسعه شهری انجامگرفته است. روش تحقیق از نوع کیفی مبتنی بر رویکرد دادهبنیاد است که به شیوه پدیدارشناسی (تفسیری استقرایی) شکل یافته است. واحد جغرافیایی و جامعه موردمطالعه، شهر زنجان و مدیریتهای اثرگذار بر توسعه شهری میباشند. گردآوری دادهها حاصل مصاحبههای نیمهساختارمند و مشاهدههای موردی است که در آن مدیران میانی سازمانهای با اثرگذاری بیشتر در مدیریت شهری با حجم نمونهای بالغ بر 45 نفر بودهاند. تحلیل داده بر اساس مدل دادهبنیاد در فرایند کدگذاری باز انجام و با کدگذاری محوری و انتخابی مفاهیم و مقولههای کلیدی استخراج گردید. تبیین تفسیری مقولهها و مفاهیم مستخرج در مدل پارادایمی مبتنی بر شرایط علّی، زمینهای، میانجی، راهبردی انجامگرفته و شرایط پیامدی تبیین گردید. نتایج نشان میدهد مقولههای قدرت، ترس، مقاومت، اجبار، فردگرایی و انحصارگرایی، اطاعت و دستورپذیری، وابستگی و منافع سازمانی بهعنوان عوامل غیر کنشی و تعامل، پذیرش و مقبولیت، نقدپذیری، تفاهم، مشارکت نهادی و ارتباط دادهای بهعنوان عوامل کنشی فعال شناخته میشوند. پیامدیهای حاصل از شرایط علّی، زمینهای میانجی و راهبردی نشان میدهد یکجانبهنگری، فردگرایی، تفکر سیاسی و جناحی، تغییرات مداوم، رویههای اداری، کاهش سرمایه اجتماعی ناشی از انحصارطلبی، ناتوانی مدیریت شهری در پیشبرد کیفی و به هنگام پروژههای شهری و نارضایتی شهروندان پیامد مانع برای ایجاد کنش ارتباطی است. شرایط پیامدی تقویت حس تعلق، کنش مفاهمهای، همیاری و همکاری نهادی، تخصص مبتنی بر مشورت، کثرتگرایی و همافزایی نهادی را مؤثرترین شرایط پیامدی در پیشبرد کیفی مدیریت پروژههای شهری تبیین کرده است.
مدیریت شهری
داود جمینی؛ علی شمس الدینی؛ علیرضا جمشیدی
چکیده
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهمترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( بهعنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و ...
بیشتر
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهمترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( بهعنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و شناسایی تعیینکنندههای آن در شهر ایلام است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 194 هزار و 30 نفر از شهروندان ایلامی بوده که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساختهای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازهای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل دادهها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج اولیه ارزیابی مدل مورد مطالعه در این پژوهش نشان داد، مدل از شاخصهای برازندگی قابل قبولی برخوردار است. نتایج آزمون بررسی میانگین نشان داد، سطح مشارکت شهروندان در محدوده مورد مطالعه با میانگین 62/2، پایینتر از حد متوسط قرار دارد. همچنین مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد، متغیرهای کیفیت زندگی (35/0= γ، 22/9 = t)، رضایت از عملکرد مدیران شهری (05/0= γ، 62/2 = t)، سرمایه اجتماعی (075/0-= γ، 44/2 = t)، رضایت شغلی (131/0= γ، 59/3 = t)، حکمروایی خوب شهری (372/0= γ، 81/11 = t) و تعلق مکانی (163/0= γ، 47/5 = t) تبیین کننده 8/75 درصد از تغییرات واریانس مشارکت شهروندان در مدیریت شهری هستند.
پایداری شهری
امیرحسین پورجوهری
چکیده
امروزه موضوع مدیریت تقاضای تخریب و ساخت به عنوان چالشی برای چگونگی حفاظت از ساختمانهای بادوامی که همچنان قابل استفاده برای زندگی و فعالیت هستند، تبدیل گردیده است. اهمیت این موضوع از آنجایی است که بر بهره وری شهری مؤثر است. بهره وری شهری، مفهومی کلی است که شهر و تمامی کارکردهایش را در برمی گیرد. ساختمان از جمله عناصر کلیدی ...
بیشتر
امروزه موضوع مدیریت تقاضای تخریب و ساخت به عنوان چالشی برای چگونگی حفاظت از ساختمانهای بادوامی که همچنان قابل استفاده برای زندگی و فعالیت هستند، تبدیل گردیده است. اهمیت این موضوع از آنجایی است که بر بهره وری شهری مؤثر است. بهره وری شهری، مفهومی کلی است که شهر و تمامی کارکردهایش را در برمی گیرد. ساختمان از جمله عناصر کلیدی در ساختار اقتصادی و همچنین فضایی شهرهاست و نقش تعیین کنندهای در مدیریت و توسعه شهری دارد و بهره وری آنها در مفهوم مدیریت تقاضای تخریب و نوسازی به معنای بهره برداری از تمام ظرفیت های سازه ای و کالبدی آنها تعریف می شود. ساختمان همواره یکی از اولویت های سرمایه گذاری در شهر تهران بوده است. این در حالی است که الگوهای مدیریتی و نظام حقوقی حاکم، فاقد ضوابطی برای مدیریت تخریب و ساخت است. این مهم از آنجایی نشأت میگیرد که فواید سریع الوصول حاصل از تخریب و نوسازی، هزینه های بلندمدت ناشی از آن را پنهان نموده است. براین اساس، در این پژوهش با اتکا بر چند پیش فرض و بهره گیری از روش نمونه گیری چند مرحله ای،چهار هزار و 526 نمونه در سطح مناطق شهر تهران انتخاب و تحلیل روند تغییرات آن را با توجه به مبانی حقوقی و اقتصادی کلان، مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که غلبه ارزش زمین بر ساختمان، اصلیترین محرک تخریب و نوسازی ساختمان ها در شهر تهران است؛ به گونه ای که مناطق برخوردار از بافت فرسوده، لزوماً سهم بیشتری از صدور پروانه تخریب و نوسازی نداشته اند. همچنین دوام و سن ساختمان، مانعی از سوی ضوابط حقوقی مدیریت شهری به منظور جلوگیری از تخریب ایجاد نمی کند. این در حالی است که تخریب ساختمان های واجد ظرفیت نگهداشت الزاماً برای مدیریت شهری منفعتی ایجاد نمی کند. بنابراین ایجاد تغییر در تعاریف و ضوابط در ایجاد ارزش افزوده و افزایش تمایل به نگهداشت ساختمان از سوی مالک ضروری است.
مدیریت شهری
غلامرضا کاظمیان؛ حسین اصلی پور؛ آرش تقی پوراختری
چکیده
«ساختوساز شهری»، عمل ایجاد فضای کالبدی برای پیشبرد عملکردهای شهری است؛ و سازمان فضایی شهر در همبستگی با استمرار آن شکل میگیرد. در اینراستا مدیریت توسعه فضایی_کالبدی شهر، یکی از مأموریتهای مدیریت شهری است؛ که با رد گسست میان محتوا و فرم، می توان تجربهزیسته افراد از مواجهه با این سازمان عمومی را به عنوان یکی از ابعاد ...
بیشتر
«ساختوساز شهری»، عمل ایجاد فضای کالبدی برای پیشبرد عملکردهای شهری است؛ و سازمان فضایی شهر در همبستگی با استمرار آن شکل میگیرد. در اینراستا مدیریت توسعه فضایی_کالبدی شهر، یکی از مأموریتهای مدیریت شهری است؛ که با رد گسست میان محتوا و فرم، می توان تجربهزیسته افراد از مواجهه با این سازمان عمومی را به عنوان یکی از ابعاد واقعیت برای «توضیح و تأویل پیرامون چگونگی نظام مدیریت ساختوساز شهری تهران» تلقی کرد. از اینرو هدف این پژوهش ارائه «تبیینی تفسیری از وضع موجود نظام مدیریت ساختوساز شهری تهران در تجربه زیسته سازندگان شهر تهران» است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش متشکل از سازندگان شهر تهران است که به صورت هدفمند نمونهگیری شدند. در نهایت با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی ذیل روش کیفی و پارادایم تفسیری، هشت مصاحبه عمیق با ایشان ترتیب دادهشد. در اینراستا پژوهشگر ضمن رعایت اصول اپوخه(امتناع) در تمام مراحل پژوهش، به خوشهبندی و در نهایت ترکیب تجربیاتزیسته، برای رسیدن به توصیفیغنی اقدام کرد. یافتههای این پژوهش نشان داد، در تجربهزیسته سازندگان، چهار دسته مضمون فراگیر، شامل «مفروضات اساسی ساختوساز شهری تهران»، «عوامل توانمندساز سازندگان»، «ناکارآمدیهای تحمیلی از سوی نظام مدیریت ساختوساز» و در نهایت «نقش ذینفعان مختلف در ساختوساز شهری تهران و پیامد آن» قابل شناسایی است. نتیجه این پژوهش را میتوان به صورت خلاصه چنین بیان کرد که نظام مدیریت ساختوساز شهری تهران، در پی «تثبیت جایگاه و اعمال قدرت» و برای «انجام آن دسته از مأموریتهایی است که تبعات تخطی از آنها، هزینه و پیگرد قانونی دارد» به پیگیری «تحقق درآمدهای مورد نیاز خود» از ساختوساز مشغول بوده؛ و این مسیر را با اتکا به «عوامل توانمندساز سازندگان(مهارتها، امکانات، انگیزهها و نوآوریها)»، به وسیله «فرآیندها و محتواهای ناکارآمد خود» و به قیمت «کالایی شدن فضای شهری» طی میکند.
مدیریت شهری
احمد پوراحمد؛ علیرضا دربان آستانه؛ شیوا پورقربان
دوره 5، شماره 19 ، مرداد 1395، ، صفحه 37-56
چکیده
گسترش شهرنشینی و مسائل و مشکلات خاص زندگی شهری، بیش از پیش ضرورت توجه همه جانبه به راهبردها و راه حل های سودمند برای بهینه سازی زندگی ساکنان شهرها را روشن ساخته است. در میان موضوعاتی مانند محیط زیست شهری، ایمنی شهری، برنامه ریزی شهری و توسعه شهری، یک عامل بسیار مهم مدیریت شهری است. استراتژی توسعه شهری، یک ابزار جدید برای کمک ...
بیشتر
گسترش شهرنشینی و مسائل و مشکلات خاص زندگی شهری، بیش از پیش ضرورت توجه همه جانبه به راهبردها و راه حل های سودمند برای بهینه سازی زندگی ساکنان شهرها را روشن ساخته است. در میان موضوعاتی مانند محیط زیست شهری، ایمنی شهری، برنامه ریزی شهری و توسعه شهری، یک عامل بسیار مهم مدیریت شهری است. استراتژی توسعه شهری، یک ابزار جدید برای کمک به توسعه و برای پاسخ به تغییرات جزر و مدی فراگیر جهانی و کاهش فقر شهری و توسعه اقتصاد محلی میباشد. بیشتر استراتژیهای توسعه شهری به عنوان یک فرآیند مشارکتی، سه هدف اصلی: بهبود مدیریت شهری، رشد اقتصادی و کاهش فقر شهری را دنبال می کنند. توسعه گردشگری یکی از ابعاد توسعه ملی است که در کشورهای مختلف چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حائز اهمیت است و یکی از ابزارهای مهم استراتژی توسعه شهری می باشد. هدف این پژوهش، بررسی نقش موثر مدیریت در استراتژی توسعه شهری، برای دستیابی به توسعه گردشگری و رونق اقتصادی و اجتماعی جزیره هرمز می باشد. روش تحقیق بر مبنای روشهای توصیفی و تحلیلی و کاربردی است که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی ( مصاحبه و پرسشنامه) انجام گرفته و نتایج حاصل از آن با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون کای اسکوئر تک نمونه ای محاسبه شده است و از تحلیل SWOT برای شناسایی قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها و از مدل استراتژیک SOAR برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمانها و نتایج استفاده شده است. توسعه گردشگری در دنیا، به کارآمدی نظام مدیریتی، تقویت زیر ساختها و بهبود ظرفیت های لازم نیاز دارد. یکی از مهمترین عوامل موثر در توسعه گردشگری در هر منطقه، چگونگی مدیریت آن است. نتایج بدست آمده نشان میدهد توسعه گردشگری در جزیره هرمز با وجود جاذبه های تاریخی و طبیعی به دلیل نداشتن امکانات خدماتی و رفاهی و زیر ساخت های لازم و مدیریت صحیح، به کندی پیش می رود و چشم انداز آن بر پایه تبدیل جزیره هرمز به منطقه آزاد، در یک نظام مدیریتی کارآمد با هدف توسعه گردشگری و رونق اقتصادی و اجتماعی منطقه در سه حوزه گردشگری تاریخی، فرهنگی و اکوتوریسم - ژئوتوریسم قرار دارد.
مدیریت شهری
کیومرث ایراندوست؛ امین امینی
دوره 1، شماره 1 ، اسفند 1390، ، صفحه 91-108
چکیده
توسعه شهرنشینی در جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه، عوارض و مسائل گوناگونی را به همراه داشته است. ظهور شهرهای کوچک و نوبنیاد، با ماهیت روستا شهری، پدیدهای است که بسیاری از کشورهای مختلف و از جمله ایران با آن روبرو هستند. مزایای شهرهای کوچک در تعادل بخشی در توسعهی منطقهای و زندگی در شهرهای کوچک، باعث شده است تا در سالهای ...
بیشتر
توسعه شهرنشینی در جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه، عوارض و مسائل گوناگونی را به همراه داشته است. ظهور شهرهای کوچک و نوبنیاد، با ماهیت روستا شهری، پدیدهای است که بسیاری از کشورهای مختلف و از جمله ایران با آن روبرو هستند. مزایای شهرهای کوچک در تعادل بخشی در توسعهی منطقهای و زندگی در شهرهای کوچک، باعث شده است تا در سالهای اخیر در سیاستگذاری توسعه شهری و ملی توجه بیشتری را به خود جلب کنند. این شهرها با وجود نقاط قوت و فرصتهای متنوع پیش رو، به لحاظ مدیریتی به ویژه در امور مالی با مشکلات زیادی روبرو هستند. شهرهای کوچک، با گرایشهای شهری، در دل خود، سادگی روستا را دارند و غالباً از مناسبات اقتصادی و اجتماعی روستایی برخوردارند، این شهرها با ماهیتی ویژه، دارای مشکلات خاص خود (از جمله منابع مالی ناپایدار، ضعف نیروی انسانی و فنی و ...) هستند و از این رو نیازمند مدیریت ویژه هستند. از رو در این نوشتار با نگاهی تازه به مدیریت شهری در شهرهای کوچک، سعی شده مشکلات مدیریتی فراروی این شهرها شناسایی و تاحدی تحلیل گردد. به این منظور ضمن بررسی کتابخانهای اسناد و اطلاعات موجود، در یک بررسی میدانی، با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه با شهرداران چند شهر در استانهای کرمانشاه، همدان و کردستان، چند و چون مشکلات مدیریتی این شهرها تحلیل شده است. اطلاعات به دست آمده از این بررسی نشان میدهد که عمدهترین مسأله بر سر راه مدیریت شهری در شهرهای کوچک، مسائل مالی و کمبود منابع مالی پایدار است، که البته این ضعف با مشکلاتی همچون عدم انتخاب صحیح مدیران، عدم استفاده از فرصتهای موجود (به دلیل ضعف مدیریتی و اقتصادی) تشدید میشود؛ این بررسی نشان میدهد که تامین مالی و درآمد پایدار برای شهر و استفاده از تجربههای بخش خصوصی، از نیازهای ضروری مدیریت شهری در شهرهای کوچک است. همزمان این شهرها باید به رفع مشکلاتی در عرصه نیروی انسانی، فنی و ظرفیت سازی در حوزههای مختلف توجه جدی نشان دهند. اگرچه محدودیت منابع مالی خود عاملی اصلی در دامن زدن به سایر مشکلات، همچون کاستی زیرساختها و ظرفیتهای انسانی و فنی است، اما مقایسه شهرهای مختلف نشان میدهد که مدیریت شهری و نوآوری مدیران شهری به عنوان یک عامل تعیین کننده، نقشی اساسی در کاهش مشکلات مالی و مادی شهرهای کوچک دارد. همچنین شهرهای کوچک دارای وضعیت و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی خاص هستند که برای این شهرها ممکن است به فرصتهای مانند بهرهگیری از سرمایه اجتماعی موجود، و تهدیدهایی مانند ندیده گرفتن قوانین و مقررات موجود بیانجامد.