طراحی شهری
ایمان قلندریان؛ گلبرگ قائممقامی فراهانی
چکیده
امروزه تغییرات عمدهای در دانش شهرسازی معاصر شکل گرفته و شهرسازی از علوم طبیعی و مهندسی به سمت یک دانش میان رشتهای با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی متمایل شده است. طرحهای توسعه شهری نیز با تأکید هرچه بیشتر بر جلب مشارکت عمومی، خصوصی و مردمی در دست تهیه است. در نظریات فعلی، میزان مشارکت آنقدر زیاد شده است که برنامهریز در نقش ...
بیشتر
امروزه تغییرات عمدهای در دانش شهرسازی معاصر شکل گرفته و شهرسازی از علوم طبیعی و مهندسی به سمت یک دانش میان رشتهای با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی متمایل شده است. طرحهای توسعه شهری نیز با تأکید هرچه بیشتر بر جلب مشارکت عمومی، خصوصی و مردمی در دست تهیه است. در نظریات فعلی، میزان مشارکت آنقدر زیاد شده است که برنامهریز در نقش تسهیل گر و وکیل مردم، آنها را با حقوق خود آشنا میکند. پژوهش پیش رو با هدف مطالعه موانع و چالشها و عوامل مؤثر بر تحققپذیری طرحهای کوچک مقیاس (واحد همسایگی) در شهر مشهد با تأکید بر مشارکت مردمی، با رویکرد کیفی و روش داده مبنا از طریق مصاحبههای نیمهساختیافته انجام شده است. جامعه آماری شامل سه گروه از ذینفعانِ (مردم، مدیریت شهری و تیمهای تسهیلگر) این پروژه ها (موسوم به محله ما) بوده است. نمونه گیری به روش نظری و تا مرحله اشباع ادامه داشت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی (از نوع تحلیل مضمون) و با رویکرد تلخیصی و نرمافزار MAXQDA نسخه 2018، صورت گرفت. با استفاده از تکنیک کدگذاری باز و محوری، مفاهیم اساسی در تحققپذیری پروژههای هدف مشخص شدند. نتایج نشان داد مدیریت شهری، تسهیل گران و مردم به عنوان سه رکن اساسی در فرایند تحققپذیری پروژه، در هریک از گامهای فرایند طراحی از نیازسنجی تا ارزیابی پس از اجرا، مسائلی را ایجاد میکنند. در مرحله پیش از اجرا، تغییر رویکردهای طراحی و برنامهریزی با تغییر در بدنه مدیریت شهری و عدم توانمندی تسهیل گران در ارائه طرحی تحققپذیر به شهرداری و همچنین ذهنیت منفی مردم نسبت به ارگانهای دولتی، چالشهایی را به همراه دارد. در مرحله اجرا، مدیریت شهری با عدم تخصیص اعتبارات کافی و فقدان همکاری مؤثر بین سازمانی منجر به عدم اجرای نیازهای واقعی مردم و به تبع آن افزایش نارضایتی آنان میگردد. کیفیت مشارکت واقعی و مسئولانه شهروندان و شفافسازی نحوه رسیدن به گزینهها و اولویتبندی در تناسب با نیازهای مردم توسط تیم تسهیل گر از چالشهای این گام است که پس از اجرای طرح به دلیل ناملموسبودن نتایج زودبازده، میتواند منجر به بینتیجه بودن آن از نظر مردم گردد.
مدیریت شهری
داود جمینی؛ علی شمس الدینی؛ علیرضا جمشیدی
چکیده
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهمترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( بهعنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و ...
بیشتر
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهمترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( بهعنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و شناسایی تعیینکنندههای آن در شهر ایلام است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 194 هزار و 30 نفر از شهروندان ایلامی بوده که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساختهای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازهای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل دادهها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج اولیه ارزیابی مدل مورد مطالعه در این پژوهش نشان داد، مدل از شاخصهای برازندگی قابل قبولی برخوردار است. نتایج آزمون بررسی میانگین نشان داد، سطح مشارکت شهروندان در محدوده مورد مطالعه با میانگین 62/2، پایینتر از حد متوسط قرار دارد. همچنین مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد، متغیرهای کیفیت زندگی (35/0= γ، 22/9 = t)، رضایت از عملکرد مدیران شهری (05/0= γ، 62/2 = t)، سرمایه اجتماعی (075/0-= γ، 44/2 = t)، رضایت شغلی (131/0= γ، 59/3 = t)، حکمروایی خوب شهری (372/0= γ، 81/11 = t) و تعلق مکانی (163/0= γ، 47/5 = t) تبیین کننده 8/75 درصد از تغییرات واریانس مشارکت شهروندان در مدیریت شهری هستند.
معماری شهری
سودا نوروزی؛ علی جوان فروزنده
چکیده
توجه به مقوله مشارکت بهرهبرداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونههای عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علیرغم ...
بیشتر
توجه به مقوله مشارکت بهرهبرداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونههای عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علیرغم وجود روش مشخص انگیختگی مشارکتی در طراحی، در کشور ما توجه به این مقوله عمدتاً به سطح پایینی از روشهای دریافت اطلاعات مانند مصاحبه و ضبط نظرات بهرهبرداران اکتفا شده و نوعی اغفال در سطوح کلان طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی مشاهده میگردد؛ به طوری که نتایج به دست آمده از این اقدامات یا در حد صرفاً نوشتاری و یا در سطح پایین مداخله عملیاتی منحصر گردیده است. نکته حائز اهمیت در این میان، عدم تبیین مناسب از مؤلفههای تأثیرگذار مشارکت از یک طرف و نبود ساختار تأثیرگذاری این مؤلفهها و ارتباط آن با فرآیند طراحی از طرف دیگر است. بنابراین مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل مشارکتی به تحلیل و ارائه مدل مفهومی _ ساختاری تأثیرگذاری این عوامل در فرآیند طراحی میپردازد. روش تحلیل و ارائه مدل مقاله براساس روش قیاسی _ مروری است. بر این اساس، سه مؤلفه اصلی ابعاد فردی، اجتماعی و مکانی به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در طراحی مشارکتی استخراج گردید که توجه به این عوامل در قالب سه گانه ذهنیتهای فردی، ترجیحات اجتماعی و نیازهای عملکردی _ معنایی به عنوان شاخصههای مفهومی طراحی مشارکتی ارائه گردیده است. در این میان حاصل تلاقی این سهگانه با مفاهیمی مانند حس تعلق به مکان (در ابعاد معنایی)، تنوع کالبدی و عملکردی (در ابعاد اجتماعی _ مکانی)، نفوذپذیری و خوانایی (در بعد مکانی) بیشترین نقش در سطوح مداخله مشارکتی را دارا و در سطح ثانویه مؤلفههای دسترسی، امنیت و دعوت کنندگی (در ابعاد مکانی) نقش بعدی را عهدهدار هستند. سطح ثانویه تأثیرگذاری مکان باعث تسهیل حضور افراد در مکانهای عمومی گردیده و سطح اولیه تأثیرگذاری سبب تعمیق مشارکت در مکانهای عمومی و ایجاد ساختار عاطفی، ناخودآگاه و معنایی در مکان میگردد.
برنامه ریزی شهری
الهام قاسمی؛ مجتبی رفیعیان
چکیده
توسعههای شهری با هدف ایجاد منفعت عمومی صورت میپذیرد ولی گاهی به ایجاد تضادها بین اهداف و نتایج مورد قبول گروه مختلف و تعارضات منجر میگردد. از آنجا که تأثیر تعارضات مقولهای زمینهدار است، اهمیت مدیریت آن را به مثابه یک رویکرد روششناختی و عملی برجسته میسازد. مدلهای جدید مدیریت تعارضات، مدل مشارکت عمومی خصوصی در توسعه شهری(3P) ...
بیشتر
توسعههای شهری با هدف ایجاد منفعت عمومی صورت میپذیرد ولی گاهی به ایجاد تضادها بین اهداف و نتایج مورد قبول گروه مختلف و تعارضات منجر میگردد. از آنجا که تأثیر تعارضات مقولهای زمینهدار است، اهمیت مدیریت آن را به مثابه یک رویکرد روششناختی و عملی برجسته میسازد. مدلهای جدید مدیریت تعارضات، مدل مشارکت عمومی خصوصی در توسعه شهری(3P) و مدل مشارکت عمومی و خصوصی و مردمی(مدل شراکت) (4P) است. 4P یک مفهوم نسبتاً جدید است که هدف آن به کارگیری انواع بازیگران در فرایندهای برنامهریزی با هدف ایجاد برنامهریزی اثربخشتر و همه شمولتر برای پاسخ به چالشهای مشارکت بخشهای عمومی خصوصی با تقویت جایگاه مشارکت مردمی در برنامهریزی است. روش تحقیق در این مقاله از منظر هدف، کاربردی و از منظر راهبرد تحقیق، استفهامی است که با استفاده از اسناد کتابخانهای و روش مروری ساده به کشف و توصیف مؤلفههای 3P و 4P پرداخته و مدیریت تعارضات در مدل جدید 4P را مطرح مینماید. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه شبه ساختار یافته به منظور فهم مشکلات پروژه ارگ جهاننمای اصفهان و تعیین تعارضات بین کنشگران اعم از گروههای ذینفع و ذینفوذ با استفاده از نمونهگیری هدفمند است و دادههای متنی مکتوب اعم از اسناد شهری و خبری، مطالعات پژوهشی و گزارشات مربوط به پروژه و محدوده آن، قبل، حین و بعد از انجام پروژه با روش تحلیل محتوای کیفی جهتدار(قیاسی) بررسی و درنهایت با استفاده از «ماتریس دستیابی به اهداف» تعارضات میان گروهی در این پروژه تحلیل شدهاست. تعارضات بین سازمانی و گروههای مردمی در این پروژه در سه حوزه تملک اراضی(مالکان قطعات موجود در کاروانسرای تحدید)، نوع کاربری پیشنهادی برای محدوده(تغییر کاربری فضای سبز به فرهنگی و درنهایت تجاری) و ساخت پروژه جهاننما از لحاظ کالبدی(عدم توجه به حریم ارتفاعی و خط آسمان میدان نقشجهان) به وجود آمدهاست. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عدم شناخت کنشگران در پروژه جهاننما و عدم توجه به مشارکت و در مفهومی فراتر، شراکت (شریک بودن در سود و ضرر و نوآوریهای یک طرح) گروههای مختلف اعم از بخش عمومی، خصوصی و مردمی در فرآیند طرح باعث ایجاد تعارضات شده و این امر منجر به عدم تحقق اهداف طرح گردیده است.
طراحی شهری
اعظم کریمی یزدی؛ ناصر براتی؛ مجید زارعی
چکیده
فضای شهری عرصه بروز حیات جمعی و گفتمان اجتماعی در بستری واجد مؤلفه های پاسخ دهندگی به کیفیات مکان است. در نظر گرفتن کیفیات مکانی مورد ادراک کاربران یک فضای شهری هم تراز با مؤلفه های مکانی مدنظر سازندگان شهری، بیانگر توجه به بُعد اجتماعی فضا و زمینه ساز تحقق الگوی طراحی شهری ادراکی خواهد بود. کاربست این الگو در ساماندهی و احیای ...
بیشتر
فضای شهری عرصه بروز حیات جمعی و گفتمان اجتماعی در بستری واجد مؤلفه های پاسخ دهندگی به کیفیات مکان است. در نظر گرفتن کیفیات مکانی مورد ادراک کاربران یک فضای شهری هم تراز با مؤلفه های مکانی مدنظر سازندگان شهری، بیانگر توجه به بُعد اجتماعی فضا و زمینه ساز تحقق الگوی طراحی شهری ادراکی خواهد بود. کاربست این الگو در ساماندهی و احیای هر محیط شهری امکان توجه توأمان به محیط شهری یا فضا، کاربران در فضا و طراحان بر فضا را در برداشت کیفیات ادراک شده از مکان فراهم می سازد. این امر ضرورت مشارکت فعال شهروند در اقدامات مداخله در عرصه های شهری را مطرح می کند. این مقاله سعی دارد مؤلفه های مرتبط با هر یک از ابعاد کیفیت محیط شهری، هنجارها و سنجه های ابعاد طراحی شهری و به عنوان زیربنای پژوهشی این مقاله، زیرسنجه ها و سیاستهای ابعاد ادراکی و معنایی طراحی شهری را به دست دهد. گفتنی است در ارزیابی سنجه های ادراکی مکان مورد پژوهش- مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش- داده های کمّی و کیفی حاصل از پرسشنامه در برداشت اطلاعات ذهنی مخاطبان از کیفیات مکان، در قالب نقشه و نمودار به روش توصیفی- تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد. بنابراین رویکرد پژوهش، روش تحقیق "پیمایشی" نتایج حاصل از اطلاعات پژوهش،"تحلیل محتوا" و"مطالعه موردی" است. ارزیابی ادراک فضای شهری، مؤلفه های دخیل در ادراک فضایی را از طریق شیوه انتظام سنجه ها با کلاسه هنجارهای کیفی ادراکی "ادراک بصری"، "تعامل ذهنی با محیط"، "نظم"، و "کیفیت دید و منظر" در بُعد ادراکی و هنجارهای کیفی ادراکی "خوانش"، "معناداری ارتباطی" و "هویت" در بُعد معنایی فضای شهری به دست می دهد. نتیجه این امر در بازآفرینی مجموعه شهری، "تصور آینده"محدوده پژوهشی منطبق بر هنجارهای ادراکی- معنایی مکان، ما را به بیان مجموعه ای از اهداف در راستای سنجه های هنجارهای کیفی ابعاد ادراکی- معنایی پاسخ دهندگی محیطی، تدوین اصول طراحی، اهداف طراحی و سیاستهای اجرایی طراحی رهنمون می سازد. در این راستا این مقاله بدین سئوالات پاسخ می گوید: سنجه ها و هنجارهای کیفی مطرح در ارزیابی ابعاد ادراکی- معنایی مکان کدامند؟ کدامین سیاست های طراحی امکان حصول به سنجه ها و هنجارهای ادراکی- معنایی مکان را به صورت عام مقدور می سازد؟ چگونه سنجه های ادراکی- معنایی در"تصور آینده"محدوده پژوهش، و بیان اهداف کلان آن و از آن ره در تدوین اصول طراحی، اهداف (خُرد) طراحی و سیاستهای اجرایی فرآورده طراحی لحاظ می شود.
برنامه ریزی شهری
رضا رامیار؛ اسماعیل ضرغامی
دوره 6، شماره 23 ، مرداد 1396، ، صفحه 39-52
چکیده
فضای باز در بافتهای مسکونی فراتر از دیگر فضاهای مشترک مورد توجه کاربران آن قرار دارد که باعث شده در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی محیط جایگاه ویژهای پیدا کند. همگام با ابداع روشها و نیز ارتقای دانش در حوزههای علوم انسانی و محیطی این دو حوزه نیز با ظهور رویکردهای مختلف، گاه متضاد و گاه مکمل رشد یافتهاند. نقاط و مفاهیم مشترک ...
بیشتر
فضای باز در بافتهای مسکونی فراتر از دیگر فضاهای مشترک مورد توجه کاربران آن قرار دارد که باعث شده در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی محیط جایگاه ویژهای پیدا کند. همگام با ابداع روشها و نیز ارتقای دانش در حوزههای علوم انسانی و محیطی این دو حوزه نیز با ظهور رویکردهای مختلف، گاه متضاد و گاه مکمل رشد یافتهاند. نقاط و مفاهیم مشترک در این دو حوزه میتوانند راه را برای ارتباط دانش در میان این دو برای افزایش کیفیت محیط تسهیل کنند. در این مقاله سعی شده تا یکی از مهمترین مفاهیم نهفته در حوزه روانشناسی محیط یعنی دلبستگی مکانی برای افزایش سرمایه اجتماعی در محیط مورد بررسی قرار گیرد. معمولاً مطالعات در حوزههای فردی مانند دلبستگی مکانی و نیز معنای محیط به صورت فردی و یا تجربه و احساس فردی انجام شده و مطالعات در حوزههای جمعی نیز در روشها و صورتهای اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است. در این مقاله با محوریت بهبود سرمایه اجتماعی و دلبستگی مکانی سعی شده تا بر چندبعدی بودن این موضوع توجه شود و نیز مدلی با کمک روش مدلیابی و موضوعات اثرگذار بر دلبستگی به مکان، برای تعریف ارتباط میان سه مفهوم دلبستگی مکانی، مشارکت اجتماعی و سرمایه اجتماعی ارائه شود. برای آزمون این مدل از پیمایش و روش تحلیل "مدلیابی معادلات ساختاریافته" استفاده شده که تکنیک تحلیل نیرومندی از خانواده رگرسیون چندمتغیری است. در نهایت مشخص شد که دلبستگی مکانی و مشارکت هر دو تأثیر قابل ملاحظهای بر سرمایه اجتماعی دارند و همچنین مشارکت تأثیر زیادی بر تعلق دارد.