برنامه ریزی شهری
پخشان خضرنژاد؛ رحیم حیدری چیانه
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، صفحه 5-16
چکیده
اهمیت تصویر گردشگری برای همگان چه محققین و چه متولیان در صنعت گردشگری روشن است، این اهمیت عمدتاً بدلیل تأثیر بر روی درک ذهنی گردشگران و رفتار منتج از آن (انتخاب مقصد) مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر تصویر ذهنی گردشگران از شهر ارومیه و الگوی رفتاری منتج از آن پرداخته است. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی ...
بیشتر
اهمیت تصویر گردشگری برای همگان چه محققین و چه متولیان در صنعت گردشگری روشن است، این اهمیت عمدتاً بدلیل تأثیر بر روی درک ذهنی گردشگران و رفتار منتج از آن (انتخاب مقصد) مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر تصویر ذهنی گردشگران از شهر ارومیه و الگوی رفتاری منتج از آن پرداخته است. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی است. بدین منظور ابتدا مدل مفهومی پژوهش بر اساس مبانی نظری، پیشینه تحقیق و سوالات طراحی گردید و سپس با استفاده از روش پیمایشی از طریق پرسشنامه محقق ساخته به گردآوری اطلاعات درمورد تصویر ذهنی گردشگران قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بر اساس شاخص ها و متغیرهای مورد مطالعه و در انتها آزمون فرضیات گردید. جامعه آماری شامل کلیه گردشگران داخلی بوده که در شش ماهه اول سال 1393 به شهرارومیه سفرکرده اند. حجم نمونه براساس جدول مورگان به تعداد 350 نفرانتخاب گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار Spss صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش بر اساس صورتبندی مدل مفهومی پژوهش و سوالات تحقیق نشان دهنده اینست که ارزش درک شده بر تصویر مقصد گردشگران تاثیر مستقیم داشته یعنی با توجه به میزان ضریب تبیین بدست آمده در مدل رگرسیونی می توان گفت که 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته (تصویر مقصد) متاثر از تغییرات متغیرهای وارد شده در مدل یعنی کیفیت سفر و ارزش درک شده می باشد . همچنین نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم موید این مطلب است که تصویر ذهنی قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بعنوان مقصد گردشگری در برخی از شاخصهای مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان می دهد،آزمون فرضیه سوم نیز حاکی از اینست که رابطه مستقیم و نسبتاً قوی(75/0) مابین دو متغیر تصویر استنباط شده از شهر ارومیه و تمایل گردشگران به سفر مجدد وجود دارد، بنحوی که آزمون رو اسپیرمن نشان می دهد که رابطه رضایت از سفر و تمایل به سفر مجدد در فاصله اطمینان 95 درصد معنا دار است و می توان گفت با بهبود تصویر ذهنی گردشگران تمایل گردشگران به سفر مجدد نیز افزایش پیدا می کند. بنابراین طراحی راهبردهای مؤثر برای ایجاد یک تصویر قوی و مثبت در ذهن گردشگر ضروری به نظر می رسد.
اسکان غیر رسمی
خدارحم بزی؛ اکبر کیانی؛ عبدالغنی صفرزائی
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، صفحه 17-28
چکیده
رشد شتابان شهرنشینی ایران همراه با مهاجرت روستاییان به شهرها باعث به وجود آمدن حاشیهنشینی به صورت گسترده شده است. اولین مبدا مهاجران روستایی و شهرهای کوچک مناطق مرزی شهرهای بزرگتر منطقه میباشد. شهر زابل به عنوان مادر شهر سیستان در سالهای اخیر با رشد حاشینهنشینی به خصوص در محورهای مواصلاتی خود به مناطق و روستاهای اطراف مواجه ...
بیشتر
رشد شتابان شهرنشینی ایران همراه با مهاجرت روستاییان به شهرها باعث به وجود آمدن حاشیهنشینی به صورت گسترده شده است. اولین مبدا مهاجران روستایی و شهرهای کوچک مناطق مرزی شهرهای بزرگتر منطقه میباشد. شهر زابل به عنوان مادر شهر سیستان در سالهای اخیر با رشد حاشینهنشینی به خصوص در محورهای مواصلاتی خود به مناطق و روستاهای اطراف مواجه بوده است. هدف این تحقیق بررسی جامعه شناختی عوامل موثرحاشیه نشینی شهر و ارائه راهکارهای مناسب جهت توانمندسازی آنها بوده و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. پرسشنامههایی در 14 محله حاشیه نشین شهر زابل و به صورت تصادفی در بین 316 نفر از ساکنان حاشیه شهرزابل توزیع گردید. داده ها توسط نرم افزار Spss و Excel تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد از دلایل مهم حاشیه نشینی زابل می توان مهاجرت گسترده از روستاها و شهری کوچک منطقه ( 09/92 درصد) به دلیل کمی درآمد( 52/21 درصد)، خشک سالی ( 30/19 درصد) و بیکاری اشاره کرد. ساکنان مناطق حاشیهای معتقدند که دادن وامهای اشتغال در زمینه مهارتهای آموخته شده ( 85/42 درصد )، کارآفرینی دولت ( 71/35 درصد)و آموزش مهارتهای فنی ( 42/21 در صد ) زمینه اشتغال ساکنان حاشیهای را با توجه به وضعیت موجود فراهم خواهد آورد. و اشتغال توانمندسازی حاشیهنشینان را نیز افزایش میدهد. کارشناسان و مدیران شهری اولویتهای مهم مانند، تأمین منابع مالی توسط دولت و اعطای وامهای بانکی به مدیرت شهری جهت اجرای طرحهای توانمندسازی و بهسازی حاشیهها ( 15/57 درصد ) واعطای وام بانکی به ساکنان این محلات برای اشتغال آنها و همچنین بهسازی محلات( 85/42 درصد ) جهت توانمندسازی حاشیهنشینان مطرح کردهاند
طراحی شهری
فرزانه سلیمی؛ لاله قائمی؛ نجمه عادلی؛ رویا اقبال مقدم
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، صفحه 29-38
چکیده
امنیت، از اساسیترین نیازهای جامعه بشری برای زندگی اجتماعی در عرصههای همگانی میباشد. نیاز به امنیت، در دومین پله از سلسله مراتب هرم مازلو قرار گرفته است و پس از نیازهای فیزیولوژیکی، مهمترین نیاز انسان برای دستیابی به مراتب بالای انسانی یا همان خودشکوفایی میباشد. حضور موثر و مداوم انسان در فضا نیازمند وجود امنیت است؛ بدون ...
بیشتر
امنیت، از اساسیترین نیازهای جامعه بشری برای زندگی اجتماعی در عرصههای همگانی میباشد. نیاز به امنیت، در دومین پله از سلسله مراتب هرم مازلو قرار گرفته است و پس از نیازهای فیزیولوژیکی، مهمترین نیاز انسان برای دستیابی به مراتب بالای انسانی یا همان خودشکوفایی میباشد. حضور موثر و مداوم انسان در فضا نیازمند وجود امنیت است؛ بدون امنیت فضاهای شهری به فضاهایی سرد و بی روح و رعبآور تبدیل خواهند شد. رویکرد CPTED یکی از رویکردهای متاخر در افزایش امینت در فضاست. این رویکرد، روشی برای افزایش امنیت در فضاهای شهری از طریق طراحی مناسب محیطی پیشنهاد میدهد که در نتیجه آن مردم میتوانند به شکلی موثر و با آسایش خاطر در فضاهای شهری حضور پیدا کنند. مرکز محله آخوند یکی از مهمترین فضاهای شهری بافت قدیم قزوین و نماد هویت اجتماعی و فرهنگی و همچنین عرصهای برای بروز تعاملات اجتماعی ساکنین این محله با محلههای مجاور بوده است که در سال 1384 طرحی برای باززنده سازی آن ارائه شد و در سال 1387 مورد بهرهبرداری قرار گرفت. پژوهش حاضر تلاش میکند تا میزان امنیت مرکز محله آخوند را از طریق اصول رویکرد CPTED، مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. برای سنجش میزان امنیت فضای مذکور، روش تحقیق تطبیقی-توصیفی، به کار گرفته شده که با استناد به اصول رویکرد CPTED و همچنین از طریق مشاهدات میدانی انجام میگیرد تا بدین طریق مشخص گردد طراحی مرکز محله آخوند تا چه حد به راهبردهای CPTED در برقراری امنیت نزدیک است. نتایج پژوهش انجام شده نشان میدهد که طرح احیا مرکز محله آخوند به لحاظ تامین امنیت بسیار ضعیف بوده و در اکثر موارد در تغایر با اصول CPTED قرار دارد. بررسیهای انجام شده حاکی از آن است که اصل نظارت طبیعی که یکی از اصول رویکرد مذکور در برقراری امنیت است، به هیچ طریقی در بازطراحی محله در نظر گرفته نشده است. در انتهای مقاله راهکارهایی برای افزایش امنیت مرکزمحله ارائه شده است؛ که از میان آنها میتوان به قرارگیری کاربریهای متناسب با فضای مرکزمحله، جاذب جمعیت، فعال در شب و مختلط در مرکزمحله و ... اشاره کرد.
طراحی شهری
گلرخ کوپایی؛ محمد نقی زاده؛ فرح حبیب
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، صفحه 39-50
چکیده
در توسعه روز افزون شهرها با وجود امکانات گسترده ای که در اختیار کودکان قرار می گیرد، توجه ویژه ای به نحوه تاثیر فضاها بر خلاقیت کودکان نشده است. با توجه به این مسئله که کودکان از سن 6 سالگی بیشتر به صورت مستقل در فضاهای بازی به ویژه در پارک های شهری حضور دارند و بیشترین تاثیرپذیری از محیط در همین دوران می باشد؛ لازم است که به فضاهای بازی ...
بیشتر
در توسعه روز افزون شهرها با وجود امکانات گسترده ای که در اختیار کودکان قرار می گیرد، توجه ویژه ای به نحوه تاثیر فضاها بر خلاقیت کودکان نشده است. با توجه به این مسئله که کودکان از سن 6 سالگی بیشتر به صورت مستقل در فضاهای بازی به ویژه در پارک های شهری حضور دارند و بیشترین تاثیرپذیری از محیط در همین دوران می باشد؛ لازم است که به فضاهای بازی کودکان جهت تقویت خلاقیت با دقتی مضاعف نگریسته شود؛ بر همین اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تاثیر مولفه های کالبدی فضاهای بازی بر افزایش خلاقیت کودکان 6 تا 12 سال ایرانی در پارک های شهری می باشد. در پژوهش حاضر از دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توامان استفاده شده است. در بخش دیدگاه های نظری و مروری بر مطالعات پیشین از روش توصیفی و برای دستیابی به روابط علی و شناخت همبستگی و روابط بین متغیرها و شاخص ها، روش تحلیلی به کار گرفته شد؛ در این مرحله داده های مورد نیاز با کمک روش مطالعات پیمایشی و از طریق پرسشنامه بسته – پاسخ محقق ساخته، از جامعه آماری منتخب جمع آوری و پس از دسته بندی با استفاده از نرم افزار spss، با روش تحلیل عوامل و همبستگی، متغیرهای موثر در تحقیق به دست آمد؛ سپس با روش تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار Smart PLS مدل پژوهش بر اساس روابط میان متغیرها تدوین گردید و در نهایت جهت اطمینان از نتایج به دست آمده، از جامعه آماری کودکان 6 تا 12 سال پرسشنامه تصویری به همراه مطالعه رفتار آن ها در حین بازی تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده وجود رابطه معنادار میان مولفه های محیطی و خلاقیت را نشان می دهد و در خصوص میزان تاثیرگذاری مولفه های کالبدی بر خلاقیت، مولفه تنوع (شامل شاخص های تنوع در جزئیات بصری و تنوع مصالح)، بیش از دیگر مولفه ها تاثیرگذار است و پس از آن به ترتیب میزان تاثیر مولفه سرزندگی ناشی از حضور عوامل طبیعی و انعطاف پذیری کالبدی، بیشترین تاثیر را بر مولفه های خلاقیت دارند.
مدیریت شهری
موسی کمانرودی؛ طاهر پریزادی؛ محمد بیگدلی
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، صفحه 51-64
چکیده
تمرکزگرایی و فقدان رویکرد کارآمد آمایشی در ایران از دهه 1330 ه.ش به بعد موجب قطبش فضایی توسعه در این پهنه سرزمینی شده است. شهر تهران در این فرآیند به جهت جایگاه پایتختی و تنوع و تراکم کارکردیان قطبش بیشتری برخوردار گردیده است. این روند فاصله روزافزون توسعه مرکز-پیرامون و مهاجرت از پیرامون به مراکز بهویژه منطقه و شهر تهران را ...
بیشتر
تمرکزگرایی و فقدان رویکرد کارآمد آمایشی در ایران از دهه 1330 ه.ش به بعد موجب قطبش فضایی توسعه در این پهنه سرزمینی شده است. شهر تهران در این فرآیند به جهت جایگاه پایتختی و تنوع و تراکم کارکردیان قطبش بیشتری برخوردار گردیده است. این روند فاصله روزافزون توسعه مرکز-پیرامون و مهاجرت از پیرامون به مراکز بهویژه منطقه و شهر تهران را دری داشته است. این روند اغلب بهواسطه حومه و حاشیهنشینی فقر، موجب پراکندهگویی فضایی و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی در این منطقه و این شهر شده است. این روند بهگونهای به وقوع پیوست که از سازماندهی مدیریت و برنامهریزی ملی، منطقهای و محلی پیشی گرفت و بر آن استیلا یافت. یکی از محدودههای مکانی شکلگیری این نوع سکونتگاهها در منطقه تهران، محدوده شهری اسلامشهر-رباط کریم در حاشیه جنوب غربی شهر تهران میباشد. منابع زیستی سرشار آبوخاک، قیمت پایین زمین و مسکن،سهولت خریدوفروش زمین، سهولت ساختوسازهای مسکونی غیرمجاز، وجود جاده ساوه و فاصله کم و سهولت دسترسی به شهر تهران ازجمله زمینهها و عوامل محلی بودند که این روند در این محدوده را در قیاس با کل کشور و سایر مناطق تشدید و متمایز نموده است. هدف این تحقیق، آشکارسازی تغییرات فضایی کانونهای شهری این محدوده از سال 1355 تا 1394 است. دادههای موردنیاز این تحقیق به روش مطالعات کتابخانهای، ازجمله تصاویر ماهوارهای لندست بهدستآمده و با استفاده از نرمافزارهای ENVI,ARCGIS,QGIS پردازش و تحلیلشدهاند. جامعه آماری این پژوهش، کانونهای شهری واقع در این محدوده است. ازاینرو این تحقیق ازنظر هدف؛ شناختی، ازنظر زمان؛ مقطعی، ازنظر داده؛ کیفی و ازنظر روش؛ توصیفی-تحلیلی است. طبق یافتههای این تحقیق، بیشترین و کمترین میزان توسعه فیزیکی این کانونها در طول این دوره، به ترتیب در اسلامشهر، گلستان، نسیم شهر،رباطکریم، صالحیه و نصیرشهر به وقوع پیوسته است. توسعه فیزیکی شتابان این کانونها در این دوره، اراضی کشاورزی را بهشدت بلعیده و به شهرها الحاق و ادغام نموده است.
برنامه ریزی شهری
حمید محمدی؛ سید علیرضا افشانی؛ هادی ترک شوند
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، صفحه 65-76
چکیده
چکیده محله را میتوان یکی از مهمترین بازوهای رشد و توسعه شهرها دانست چراکه نمیتوان شهرهایی توسعهیافته داشت، درحالیکه محلات توسعهیافته نباشند. ازاین رو شناخت عمیقتر نظام توسعه محلات، و پر کردن شکاف موجود(عدم توجه به سطوح پایینتر نظام شهری) میتواند به درک درست برنامهریزان در اتخاذ تصمیمات درست منتهی شود. از سویی اعتماد ...
بیشتر
چکیده محله را میتوان یکی از مهمترین بازوهای رشد و توسعه شهرها دانست چراکه نمیتوان شهرهایی توسعهیافته داشت، درحالیکه محلات توسعهیافته نباشند. ازاین رو شناخت عمیقتر نظام توسعه محلات، و پر کردن شکاف موجود(عدم توجه به سطوح پایینتر نظام شهری) میتواند به درک درست برنامهریزان در اتخاذ تصمیمات درست منتهی شود. از سویی اعتماد اجتماعی موضوعی حیاتی برای جوامع انسانی است،که ارتباطی اساسی با نظام توسعه محلهای دارد. از این رو پژوهش حاضر قصد دارد تا به بررسی رابطه اعتماد اجتماعی با توسعه محلهای در محله فهادان شهر یزد بپردازد. روششناسی این پژوهش ازنظر هدف از نوع کاربردی- توسعهای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی میباشد. و حجم نمونه در پژوهش حاضر از طریق نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده 365 نمونه انتخاب شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه است، که یافتههای حاصل از پرسشنامه در نرمافزار SPSS و Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان می دهد که ارتباط مستقیم و معناداری بین اعتماد اجتماعی و توسعه محلهای وجود دارد. ابعاد مختلف اعتماد اجتماعی، 30 درصد واریانس توسعه محلهای را تبیین میکند. همچنین به ترتیب ضرایب بتای استاندارد شده در متغیرهای اعتماد نهادی با ضریب (307/0=β)، اعتماد بین شخصی با ضریب (185/0=β) ، اعتماد تعمیم یافته با ضریب بتای(158/0=β) و اعتماد اعتماد به محیط با ضریب بتای(103/0=β)، بیشترین سهم را در تبیین توسعه محلهای دارند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان میدهد که با افزایش اعتماد اجتماعی، مولفههای توسعه محله نیز افزایش میباید. کلمات کلیدی: اعتماد اجتماعی، توسعه محلهای ، محله فهادان، شهر یزد.
طراحی شهری
شیده شکوری اصل
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، صفحه 77-91
چکیده
امنیت یکی از نیازهای پایه و حقوق بنیادی انسانی است. از آنجا که فضاهای شهری درحقیقت ظرف و بستر تعاملات اجتماعی را تشکیل میدهند، میبایست بتوانند امنیت استفادهکنندگان خود را تأمین کنند. در غیر این صورت، افراد جز در صورت لزوم و اجبار حاضر به گذران وقت خود در آنها نخواهند بود و این امر میتواند به کاهش پویایی و سرزندگی فضاهای ...
بیشتر
امنیت یکی از نیازهای پایه و حقوق بنیادی انسانی است. از آنجا که فضاهای شهری درحقیقت ظرف و بستر تعاملات اجتماعی را تشکیل میدهند، میبایست بتوانند امنیت استفادهکنندگان خود را تأمین کنند. در غیر این صورت، افراد جز در صورت لزوم و اجبار حاضر به گذران وقت خود در آنها نخواهند بود و این امر میتواند به کاهش پویایی و سرزندگی فضاهای مذکور و درنهایت تبدیل آنها به فضاهایی مرده و بدون نظارت اجتماعی بینجامد. این موضوع، بهویژه در مورد بانوان، به دلیل آسیبپذیری بالاتر آنها از جایگاه برجستهای برخوردار است. با توجه به رابطه متقابل محیط و رفتار، بدیهی است که ویژگیهای محیطی در ایجاد احساس امنیت یا ناامنی در استفادهکنندگان(افراد) تاثیر بسزایی دارد. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش شده که از طریق شناسایی این ویژگیها، زمینه ایجاد فضاهای شهری ایمن و امن و امکان حضور فعال بانوان در عرصه عمومی به دور از اضطرابهای محیطی فراهم شود. در این راستا، در مرحله نخست، تلاش شده با مطالعه متون و ادبیات مرتبط با موضوع پژوهش، چهارچوبی از عوامل، شاخصها و متغیرهای تعریفکننده و تأثیرگذار بر احساس امنیت بانوان در فضاهای شهری تدوین شود. سپس چهارچوب تدوینشده در محدودهای که بهعنوان محدوده مطالعاتی پژوهش حاضر معرفی شده (محدوده محلات مخصوص و سلامت، واقع در منطقه 11 شهرداری تهران)، مورد آزمون قرار گرفته است. برای این منظور، از ترکیبی از روشهای کمی و کیفی استفاده شده است. درنهایت، پس از انجام مشاهدات میدانی، برگزاری چندین جلسه بحث متمرکز گروهی با حضور بانوان و مصاحبه عمیق با کارشناسان و مسئولان محدوده مطالعاتی، پرسشنامهای تنظیم و توسط 200 نفر از بانوان محدوده مطالعاتی پاسخ داده شده است. از مجموع مطالعات انجامشده، میتوان نتیجه گرفت عوامل مکانی (فرم، عملکرد و معنا) در تعریف و سنجش احساس امنیت بانوان در فضاهای شهری تاثیر بسزایی دارد.