طراحی شهری
آذین حاجی احمدی همدانی؛ حمید ماجدی؛ لعلا جهانشاهلو
چکیده
رابطه فرد_محیط در سطوح فردی مرتبط با احساس، ادراک، ارزشها و تجربیات ذهنی و... و در سطوح اجتماعی مانند گروههای مختلف اجتماع و یا گروههایی که به لحاظ سن وجنس مشابهند، شکل گرفته است؛ بنابراین ویژگیهای هر گروه و قشر باید در هر سطح مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی جنسیت مانند عواملی همچون محل سکونت، سن، شرایط اجتماعی_اقتصادی، ...
بیشتر
رابطه فرد_محیط در سطوح فردی مرتبط با احساس، ادراک، ارزشها و تجربیات ذهنی و... و در سطوح اجتماعی مانند گروههای مختلف اجتماع و یا گروههایی که به لحاظ سن وجنس مشابهند، شکل گرفته است؛ بنابراین ویژگیهای هر گروه و قشر باید در هر سطح مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی جنسیت مانند عواملی همچون محل سکونت، سن، شرایط اجتماعی_اقتصادی، قومیت، سطح درآمد بر ادراک و شناخت محیط تأثیر میگذارد. بنابراین پرداختن به مفاهیم ذهنی فرد و شکلگیری تصویر ذهنی از محیط و تأثیر آن در رفتار و همچنین قضاوت نسبت به انتخاب مکان مطلوب، برای زنان ضرورت مییابد. این مقاله با بررسی عوامل تأثیرگذار در شکلگیری تصویر ذهنی زنان، به منظور امکان به وجود آمدن محیطی مطلوب از دید این گروه اجتماعی، ترجیحات فضایی آنان را ارزیابی نموده است. آنچه اهمیت دارد، شناسایی و ارزیابی معیارهای اصلی انتخاب زنان در تعیین مکان مطلوب با توجه به معانی بر گرفته از تصاویر ذهنی ارزیابانه است. هدف این پژوهش، بازیابی معیارهای مؤثر بر مطلوبیت مکان از دید زنان و ارزیابی تصویر ذهنی شکل گرفته آنها از فضاهای عمومی شهر تهران است. رویکرد تفسیر گرایانه پدیدارشناسی برای توصیف معانی ضمنی و احساسات و عواطف بازنمایی شده از تصویر ذهنی زنان در تجربه فضاهای شهری مطلوب شهر تهران انجام گرفته و ماهیتی توسعهای دارد. به این منظور 15 مصاحبه عمیق به صورت نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. مصاحبهها ضبط شده و دادههای به دست آمده از آن به صورت جداول مکتوب شده و با آنالیز تکرار پذیری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج گویای آن است که انتخاب مکانی که از دریچه تصویر ذهنی زنان مطلوب ارزیابی شده است، به معانی مشترکی مرتبط با مفاهیم آزادی، عدالت، امنیت، منزلت مکان، دارای وجهه اجتماعی_فرهنگی، هویت تاریخی، زیبایی، شیک و پر از جزئیات، آرام و دنج، دارای حریم در عین وسعت، سرسبزی، روحیه شاد و سلامت تمایل دارد.
برنامه ریزی شهری
مهرداد رحمانی؛ سعید رستگار؛ بهرام امین زاده؛ شیوا نوری؛ بابک امین زاده
چکیده
تعیین تراکم و اختلاط کاربری در طرحهای توسعه شهری همواره از موضوعات مناقشه برانگیز بوده و دیدگاههای گوناگونی در این رابطه مطرح بوده است. با این حال این تفاوت رویکردها عمدتاً در بعد نظری باقی مانده و در رابطه با روششناسی آن مطالعات چندانی انجام نشده است. یکی از رویکردهای نوین برنامهریزی شهری به منظور تعیین تراکم و اختلاط کاربری، ...
بیشتر
تعیین تراکم و اختلاط کاربری در طرحهای توسعه شهری همواره از موضوعات مناقشه برانگیز بوده و دیدگاههای گوناگونی در این رابطه مطرح بوده است. با این حال این تفاوت رویکردها عمدتاً در بعد نظری باقی مانده و در رابطه با روششناسی آن مطالعات چندانی انجام نشده است. یکی از رویکردهای نوین برنامهریزی شهری به منظور تعیین تراکم و اختلاط کاربری، توسعه حملونقل عمومیمحور (TOD) است. مقاله حاضر به دنبال پیشنهاد مدلی برای تعیین تراکم و اختلاط کاربری متناسب با این رویکرد است. توسعه حملونقل عمومی محور را عموماً مشتمل بر سه بعد طراحی، تراکم و تنوع (اختلاط) کاربریها دانستهاند. در این پژوهش دو بعد تخصیص بهینه تراکم و تنوع (اختلاط) کاربریها در قالب یک مسئله برنامهریزی ریاضی با اهداف چندگانه مدلسازی شده است. در این مدل هدف نخست بیشینهسازی تراکم در مجاورت ایستگاهها و هدف دوم کمینهسازی اختلاف نسبت شغل به سکونت از الگوی ایدهآل (نسبت شاغلان ساکن به تعداد واحد مسکونی) در هر محدوده TOD است. مجموعهای از محدودیتها از جمله محدودیتهای سقف جمعیت و فعالیت قابل تخصیص به منظور عدم مغایرت اساسی با طرحهای فرادست نیز به مدل افزوده شدهاند. مدل غیرخطی به دست آمده با استفاده از تبدیلاتی به یک مسئله برنامهریزی خطی با اهداف چندگانه و سپس با استفاده از روش محدودیت اپسیلون تعمیم یافته به یک مسئله برنامهریزی خطی تک هدفه تبدیل گردیده است. در نهایت مدل پیشنهادی در نمونه موردی منطقه 12 کلانشهر تهران پیادهسازی و نتایج بهدست آمده به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با اجرای مدل، مجموعهای از پاسخهای بهینه پارتویی برای مسئله استخراج گردید. این پاسخها نقش گزینههای پیشِ روی مجموعه مدیریت شهری را ایفا میکنند و به تصمیمسازان و سیاستگذاران شهری امکان میدهند تا بنا بر اولویتها، محدودیتها و مقتضیات زمانی و مکانی هر یک از اهداف اختلاط و تراکم، گزینه بهینه را انتخاب کنند. این مدل و نتایج حاصل از آن میتواند مبنای تهیه طرحهای توسعه شهری آینده قرار گیرد.
خشایار کاشانی جو؛ حامد محمدی؛ نعیمه صالحی
چکیده
وقوع انقلاب صنعتی، رشد شهرنشینی و افزایش جمعیت بر مساحت شهرها تأثیر شگرفی گذاشته و سبب افزایش سرسامآور تعداد اتومبیلها و خیابانهایی شده که با هدف تسهیل حرکت سواره به وجود آمدند. یکی از مهمترین مشکلات مطرح در خیابانهای شهری، تداخل عابر پیاده و سواره در گذر عرضی است که دغدغهای اساسی برای شهروندان به شمار میرود. برای حل این ...
بیشتر
وقوع انقلاب صنعتی، رشد شهرنشینی و افزایش جمعیت بر مساحت شهرها تأثیر شگرفی گذاشته و سبب افزایش سرسامآور تعداد اتومبیلها و خیابانهایی شده که با هدف تسهیل حرکت سواره به وجود آمدند. یکی از مهمترین مشکلات مطرح در خیابانهای شهری، تداخل عابر پیاده و سواره در گذر عرضی است که دغدغهای اساسی برای شهروندان به شمار میرود. برای حل این معضل، احداث پلهای هوایی در ایران مورد حمایت ارگانهای مربوطه قرار گرفته و قابلیتی به منظور افزایش پیادهمداری خیابانهای شهری تصور شده است. این پژوهش کاربردی درصدد ارزیابی تطبیقی پلهای هوایی با عبور همسطح از خیابانهای شهری طبق دیدگاه پیادهمداری است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است و از روش تحلیل شبکهای (ANP) برای ارزیابی یافتهها بهره گرفته شده است. بدین ترتیب پس از مطالعه مبانی نظری پژوهش به روش اسنادی_کتابخانهای، معیارهای مناسب سنجش قابلیت پیادهمداری به روش دلفی وزندهی شده و جمعآوری اطلاعات میدانی به روش پیمایشی با تکمیل پرسشنامه از شهروندان در محدوده مورد مطالعه انجام گرفته است. اطلاعات کسب شده برای ارزیابی در نرمافزار Super Decisions وارد گردید و سه امکان انتخاب برای شهروندان، شامل گذر از پل هوایی عادی، گذر به وسیله پلهوایی مکانیزه و عبور همسطح از خیابان برای ارزیابی پلهای عابر در قابلیت پیادهمداری خیابان کریمخان زند شهر تهران در نظر گرفته شد. یافتهها نشان میدهد که براساس نقطهنظرات بهرهبرداران به ترتیب معیارهای امنیت و ایمنی، جابهجایی و دسترسی و شرایط فیزیکی، درجه اهمیت بالاتری نسبت به سایر معیارها در انتخاب پلهای عابر پیاده برای گذر از عرض خیابان دارند. همچنین برخلاف تصور مدیران شهری، عبور عرضی همسطح با کسب امتیاز (A=0.36)، از مطلوبیت بیشتری نسبت به پلهای هوایی و پل مکانیزه (B=0.33) از مزیت بیشتری به نسبت پل معمولی (C=0.30) در قابلیت پیادهمداری خیابان برخوردار است که از اینرو تجدید نظری جدی در روند کنونی توسعه پلهای عابر پیاده در کشور را ضروری مینماید.
محیط زیست شهری
صلاح الدین شوشتری؛ محمود قلعه نویی؛ ویکتوریا عزتیان؛ آیدا ملکی؛ مصطفی پاکنژاد؛ رئوفه رهپو
چکیده
پدیده جزایر گرمایی شهری یکی از چالشهایی است که در پی گسترش بدون برنامه شهرها گریبانگیر اغلب کلانشهرها شده است. از آنجایی که در هر شهر و یا منطقه شهری پدیده جزیره گرمایی برآیند عوامل متفاوتی است که میتواند منحصر به آن مکان باشد، راهکارهای ارائه شده برای آن منطقه نیز باید در جهت تصحیح و یا تقلیل آن عوامل باشد. در این پژوهش سعی شده ...
بیشتر
پدیده جزایر گرمایی شهری یکی از چالشهایی است که در پی گسترش بدون برنامه شهرها گریبانگیر اغلب کلانشهرها شده است. از آنجایی که در هر شهر و یا منطقه شهری پدیده جزیره گرمایی برآیند عوامل متفاوتی است که میتواند منحصر به آن مکان باشد، راهکارهای ارائه شده برای آن منطقه نیز باید در جهت تصحیح و یا تقلیل آن عوامل باشد. در این پژوهش سعی شده به کمک دادههای ماهوارهای شامل یک تصویر حرارتی روزانه 18 جولای 2015 ماهواره لندست و همچنین تصویر شبانه ماهواره مدیس و سیستم اطلاعات جغرافیایی به همراه داده زمینی نزدیکترین ایستگاه هواشناسی شهری به محل شبیهسازی جزایر گرمایی شهر اصفهان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا میزان تأثیرپذیری کاربریهای مختلف بر ایجاد و شدت جزایر گرمایی در اصفهان بررسی شده و بر پایه یافتههای تحقیق، پیشنهادهای قابل اجرا در حوزه فعالیت شهری با نگاه ویژه بر روی فضای سبز داده شده است. از میان کاربریهای شهری به کمک شبیهسازی تأثیر فضاهای سبز و به ویژه فضای سبز حاشیه معابر بر خرد اقلیمهای شهری در یکی از محدودههای دارای با قدمتترین فضای سبز حجمی شهر، محدوده عباسآباد مورد مطالعه قرارگرفت. در این راستا این فضای سبز شهری با درختان با قدمت زیاد در بافت تاریخی اصفهان انتخاب شد و به وسیله نرمافزار Envi-met مدل سازی شد. نتایج این شبیهسازی برای تابستان 2015 میلادی نشان میدهد که در سه نقطه انتخاب شده باوجود نزدیکی فواصل، حدود 1 درجه تفاوت دمایی مشاهده میشود که نزدیکی به بدنههای آبی و به خصوص فضای سبز از عوامل اصلی تأثیرگذار میباشند و همچنین دادههای زمینی انطباق نسبی با روند تغییرات در نقاط دارند. بر این اساس سناریوهای مختلفی از حضور فضای سبز پیشنهاد و به کمک شبیهسازی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این مقاله نشان میدهد که فضاهای سبز خرد میتواند در صورت طراحی مناسب و بر مبنای اصول علمی تأثیر مناسبی در تعدیل اثرات حرارتی جزایر گرمایی در مقیاسهای کوچک داشته باشد. همچنین به علت گستردگی محدوده شهری روشهای ترکیبی پیشنهادی در این پژوهش میتواند تحلیلهای حداکثری برای اقدامات کاربردی به منظور کاهش اثرات منفی جزایر گرمایی برای مدیریت شهری به ارمغان آورد.
طراحی شهری
یونس چنگلوایی؛ مصطفی بهزادفر؛ محمود محمدی؛ زهرا سادات سعیده زرآبادی
چکیده
شکل شهر به عنوان واسط میان انسان و محیط، مظهر و تجسم جریانهای شکل دهنده و دگرگون کننده فرم مصنوع است. جریانهای انرژی در تولید، استفاده و نگهداشت فرم شهر منجر به شکلگیری و دگردیسی شکل شهر میشود. فرم مصنوع حاصل از فرآیندها و جریانهای یاد شده، فرستنده جریانهای اطلاعاتی بصری و ادراکی به انسان به عنوان دریافت کننده است. ...
بیشتر
شکل شهر به عنوان واسط میان انسان و محیط، مظهر و تجسم جریانهای شکل دهنده و دگرگون کننده فرم مصنوع است. جریانهای انرژی در تولید، استفاده و نگهداشت فرم شهر منجر به شکلگیری و دگردیسی شکل شهر میشود. فرم مصنوع حاصل از فرآیندها و جریانهای یاد شده، فرستنده جریانهای اطلاعاتی بصری و ادراکی به انسان به عنوان دریافت کننده است. در تحقیق حاضر تبادلات و تعاملات میان انسان و محیط زیست او براساس جریانهای انرژی مورد نیاز دامنه آسایش محیطی (تمرکز بر انرژی مورد تقاضا برای گرمایش و سرمایش داخلی فرم مصنوع) و نیز جریانهای اطلاعات (بصری) در نظر گرفته میشود. این دو جریان انرژی و اطلاعات(بصری) به عنوان جریانهای اصلی و غالب فرم مصنوع در نظر گرفته میشوند. در تحقیق تمامی روابط و برهمکنشهای یکپارچه جریانهای انرژی و اطلاعات در محتوای شکل شهر براساس مدل نظری "شکل شهر بوم _کارا" مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. پژوهش حاضر با هدف جستوجوی روابط یکپارچه درونی میان جریانهای اصلی شکل شهر، دو حالت شاخص بسته شدگی را مورد دقت و ریزبینی قرار میدهد. حالت نخست شاخص بستهشدگی مبین نقش عناصر عمودی شکل شهر (ساختار سه بعدی محیط هندسی فرم مصنوع) و پخشایش آنها در عملکردهای محیطی فرم مصنوع است (لوک آدولف) و حالت دوم مبین نقش عناصر افقی شکل شهر (ساختار دو بعدی محیط هندسی سطوح فرم مصنوع) و پیکرهبندی هندسی آن در پایداری جریانهای اطلاعاتی بصری است (بندیکت). بر این اساس محتوای ارزیابانه این تحقیق شامل ریخت_گونههای نظام ریختشناسی شهر اصفهان است. نتایج تحقیق نشان میدهد که میان دو حالت شاخص بستهشدگی رابطه معکوس و قوی و از لحاظ آماری معنیدار وجود دارد که تشریح کننده این نکته است که بافتهای قدیمی با ساختار ارگانیک دارای پایداری بالاتر محیطی (در فصول سرد سال با توجه به سرمای شدید فصول سرد سال در اقلیم گرم و خشک اصفهان ) و همچنین پایداری بالاتر جریانهای اطلاعاتی (بصری) است. بنابراین یکپارچگی جریانهای بصری (اطلاعات و انرژی) براساس مدل نظری تحقیق در بافتهای قدیمی با ساختار ارگانیک قابل اثبات است.
برنامه ریزی شهری
فرشاد نوریان؛ سیدسجاد عبدالله پور رزکناری؛ رضا قاضی
چکیده
کم توجهی به کیفی بودن مفهوم توسعه به وسیله مدیریت شهری و رو نمودن به راهحلهای کمی که مفهوم رشد را در بسیاری از مواقع جایگزین توسعه میکند، مشکلاتی برای شهرهای امروز به وجود آورده است. گسترش کالبدی، افزایش هزینههای حملونقل شهری، افزایش نگهداری تأسیسات زیربنایی و افزایش سرانه هزینههای خدماترسانی از جمله این ...
بیشتر
کم توجهی به کیفی بودن مفهوم توسعه به وسیله مدیریت شهری و رو نمودن به راهحلهای کمی که مفهوم رشد را در بسیاری از مواقع جایگزین توسعه میکند، مشکلاتی برای شهرهای امروز به وجود آورده است. گسترش کالبدی، افزایش هزینههای حملونقل شهری، افزایش نگهداری تأسیسات زیربنایی و افزایش سرانه هزینههای خدماترسانی از جمله این مشکلات هستند. این در حالی است که در بیشتر مواقع فضا برای توسعه در درون مرزهای شهری وجود دارد و یکی از گزینههای مناسب توسعه، بهرهگیری از رویکرد توسعه میان افزاست. در این میان توجه به عواملی که میتواند راهبردها و سیاستهای توسعه میانافزا را حمایت کند، حائز اهمیت است. پهنهبندی برش عرضی با توجه به ماهیتی که دارد، میتواند به عنوان یکی از روشهای منطقهبندی از رویکرد توسعه میانافزا حمایت کند. از این رو هدف مقاله حاضر، اولویتبندی راهبردهای توسعه میانافزا در پهنههای برش عرضی منطقه شش شهر مشهد است که براین اساس روش آن، توصیفی_تحلیلی و برای گردآوری دادهها از سه روش بررسی اسنادی، مشاهده میدانی و پیمایشی(توزیع پرسشنامه) بهره گرفته شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار ARCGIS ، SPSS و EXPERT CHOICE استفاده شده و از روش AHP برای وزندهی معیارهای پهنهبندی برش عرضی و آزمون فریدمن برای اولویتبندی راهبردها استفاده شده است. با توجه به تجزیه و تحلیلهای انجام شده در قالب روش سلسله مراتبی و نرمافزار Expert Choice، معیارهای تراکم(0.386)، ویژگی بافت(0.235)، دسترسی(0.130)، فاصله از کاربریها (0.080) بیشترین وزن را از بین معیارهای پهنهبندی برش عرضی کسب کردند و نمونه مورد مطالعه در چهار تیزون (T3, T4, T5,T6) و دو پهنه ویژه (پهنه کشاورزی و پهنه نیروگاه برق) دستهبندی شد. همچنین مهمترین راهبردهای توسعه میانافزا برای تی-زون هسته شهری (T6) به ترتیب، کاهش ناسازگاری فعالیتی(W3T4)، تقویت مشارکت مردمی (W1T2) و افزایش شدت استفاده از زمین در قطعات کم ارتفاع محور(W5O2) شناسایی شده است.
طراحی شهری
الهام ضابطیان؛ رضا خیرالدین
چکیده
در راستای بسط مفهوم ادراک شهروندان و تفاوت آن با احساس در فضاهای شهری (که در ذیل پژوهشهای روانشناسی محیط قرار میگیرد) در این مطالعه یکی از شاخههای ملموستر از مفهوم آسایش، یعنی آسایش حرارتی، مورد تمرکز قرار گرفته است. این مقاله سعی دارد به مدل تجربی مرتبط با مطالعات سنجش سازگاری روانی حرارتی دست یابد تا در پژوهشهای آتی ...
بیشتر
در راستای بسط مفهوم ادراک شهروندان و تفاوت آن با احساس در فضاهای شهری (که در ذیل پژوهشهای روانشناسی محیط قرار میگیرد) در این مطالعه یکی از شاخههای ملموستر از مفهوم آسایش، یعنی آسایش حرارتی، مورد تمرکز قرار گرفته است. این مقاله سعی دارد به مدل تجربی مرتبط با مطالعات سنجش سازگاری روانی حرارتی دست یابد تا در پژوهشهای آتی بتوان آن را در چند نمونه موردی فضای شهری، با رویکرد مشارکتی و کسب نظرات افراد پیاده حاضر در فضا محک زد. پیشفرض اصلی این پژوهش عبارتست از این که: «به نظر میرسد بین سازگاری روانی برای رسیدن به آسایش حرارتی با سطوح مختلف حس مکان در فضاهای عمومی شهری ارتباط معنیداری وجود دارد» . روش تحقیق در گام نخست توصیفی و با تکیه بر مطالعات اسنادی است و در مرحله بعد، مدل تجربی ساخته شده با استفاده از فرآیند مفهومسازی و پس از مطالعه مبانی و تجارب موفق جهانی استخراج شده است. ابتدا به وسیله 27 نفر از خبرگان امر(که در همه بخشهای حس مکان، روانشناسی محیط و ادراک محیطی و آسایش حرارتی تا حدودی مسلط هستند) با استفاده از روش رفت و برگشتی دلفی تدقیق شده و سپس از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP رتبهبندی ابعاد، معیارها و زیرمعیارهای موجود در مدل تجربی پرداخته شده و به کمک نرمافزار Expert Choice وزن هر کدام از معیارها در مقایسه با سایر معیارهای هم سطح خود به دست آمده و در واقع از طریق مدل تجربی سنجش مفهوم مورد بررسی، ارزشگذاری شده است تا ابزاری برای مطالعات میدانی این مدل فراهم آورد. ساختار این مدل نیز در دو بخش سنجش حس مکان و سنجش سازگاری روانی آسایش حرارتی تنظیم شده است. نتایج تحلیل سلسله مراتبی در بخش حس مکان نشان میدهد، وزن بعد روانی بسیار بیشتر از بعد مکانی است. در مورد زیر بعدهای مربوط به بعد روانشناختی نیز بیشترین تأثیر مربوط به معیار رفتاری در یک فضای شهری است. بنابراین برنامهریزی برای مدیریت رفتارها در فضای شهری عاملی بسیار مهمتر از برنامهریزی کالبدی به منظور ارتقای آسایش ادراک شده شهروندان است. در زیر بعد رفتاری نیز مهمترین معیار مربوط به نوع فعالیتهای موجود در محیط است و پس از آن میزان رفتارهای مشارکتجویانه قرار دارند. همچنین در بخش معیارهای مؤثر در سنجش سازگاری روانی نیز، بیشترین امتیاز با اختلاف زیاد مربوط به معیار طبیعی بودن و پس از آن مدت زمان حضور، سپس تجربه، انتظارات، کنترل ادراکی بر فضا، عوامل زیباییشناسانه و حضور جمعیت هستند.
حمل و نقل شهری
شهرزاد مقدم؛ زهره فنی؛ محمد تقی رضویان
چکیده
امروزه، شهرها به دلایلی از جمله ساختار مکانی، روابط و مناسبات اقتصادی، اجتماعی و فضایی به سرعت در حال تغییر و تحولاند. این موضوع بیانگر توجه اساسی به نگرشهای جدید در مدیریت شهری است. از سویی فضاهای شهری به عنوان تجلیگاه کالبدی شهر باید بسترهای لازم را در دسترسی و تأمین خدمات مورد نیاز استفادهکنندگان فراهم سازند و از دگر ...
بیشتر
امروزه، شهرها به دلایلی از جمله ساختار مکانی، روابط و مناسبات اقتصادی، اجتماعی و فضایی به سرعت در حال تغییر و تحولاند. این موضوع بیانگر توجه اساسی به نگرشهای جدید در مدیریت شهری است. از سویی فضاهای شهری به عنوان تجلیگاه کالبدی شهر باید بسترهای لازم را در دسترسی و تأمین خدمات مورد نیاز استفادهکنندگان فراهم سازند و از دگر سو شرایطی را ایجاد کنند تا همه استفادهکنندگان و شهروندان (اعم از مرد و زن) به گونهای عادلانه از فضا بهره جویند. در همین راستا هدف پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر بر رفتار یا الگوی سفر زنان در سطح شهر زنجان است. روش مطالعه توصیفی_تحلیلی و دارای ماهیتی کاربردی است. جامعه آماری تحقیق زنان 50- 15 ساله شهر و حجم نمونه 383 نفر بوده که از طریق نمونهگیری تصادفی اطلاعات برداشت شده است. پردازش دادهها با نرمافزار SPSS و آزمون کروسکال_والیس، تحلیل واریانس صورت گرفته است. به منظور آزمون پایایی پرسشنامهها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. اطلاعات مستخرج از پرسشنامه نشان دهنده وجود رابطه معنیداری بین مالکیت خودرو، اشتغال، ساختار خانوار و رفتار سفر است. نتایج نشان میدهد، ضریب بالای مالکیت اتومبیل شخصی سبب تحرک بیشتر زنان شاغل در سطح شهر شده است. در این میان زنان دارای فرزند بیش از مردان در طول روز رانندگی میکنند و به منظور انجام امور روزانه وابستگی بیشتری به اتومبیل شخصی دارند؛ چرا که حملونقل عمومی نتوانسته پاسخگوی نیازهای جابهجایی و دسترسی سریع زنان در جامعه شهری باشد.