پایداری شهری
حسین دانش مهر؛ سعید خانی؛ وریا ملاسلیمی
چکیده
یکی از متغیرهای مهم کیفیت زندگی در میان ساکنان یک جامعه، سرمایه اجتماعی است، این سازه تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش یا افزایش خواهد شد. مسکن یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی است که میتوان زیستِ ساکنان آن را بر حسب میزان سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار داد. مسئله پژوهش حاضر، ارتباط میان عوامل نرم زیست اجتماعی (جامعهشناختی) با وضعیت ...
بیشتر
یکی از متغیرهای مهم کیفیت زندگی در میان ساکنان یک جامعه، سرمایه اجتماعی است، این سازه تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش یا افزایش خواهد شد. مسکن یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی است که میتوان زیستِ ساکنان آن را بر حسب میزان سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار داد. مسئله پژوهش حاضر، ارتباط میان عوامل نرم زیست اجتماعی (جامعهشناختی) با وضعیت سرمایه اجتماعی در بین ساکنان مسکن مهر بهاران شهر سنندج است. متغیرهای عمده پژوهش بر اساس چارچوب نظری پاتنام، بوردیو، فوکویاما و کلمن صورتبندی شده و به لحاظ روششناسی این پژوهش در سنت کمی و براساس روش پیمایش صورت پذیرفته و از ابزارِ پرسشنامه برای گردآوری دادهها استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی خانوارهای ساکن در واحدهای مسکونی مسکن مهر شهر سنندج در سال 1399 است و تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران و شیوه نمونهگیری نیز بهصورت دو مرحلهای، ابتدا نمونهگیری خوشهای و سپس نمونهگیری تصادفی انجام شد که بر اساس آن 340 نفر افراد بالای 18 سال انتخاب شدند. صحت دادهها با استفاده از تکنیکهای اعتبار صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گفت و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماریSPSS Ver23 انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سطح فرهنگ آپارتماننشینی، درجه روابط همسایگی، سطح آشنایی با محیط اجتماعی، رضایت از محل سکونت، دسترسی به امکانات و کیفیت خدمات شهری و زیرساختها و متغیرهای زمینهای (سابقه سکونت، درآمد و وضعیت تأهل) با سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آماره نشان داد که بین متغیرهای روابط اجتماعی، نوع سکونت و متغیرهای زمینهای (سن، جنسیت، شغل، تحصیلات) با سرمایه اجتماعی ساکنان رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز حاکی از آنست که متغیرهای فرهنگ آپارتماننشینی، روابط همسایگی و سطح آشنایی بر سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر تأثیرگذار بوده و حدود 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودهاند.
برنامه ریزی شهری
رضا رامیار؛ اسماعیل ضرغامی
دوره 6، شماره 23 ، مرداد 1396، ، صفحه 39-52
چکیده
فضای باز در بافتهای مسکونی فراتر از دیگر فضاهای مشترک مورد توجه کاربران آن قرار دارد که باعث شده در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی محیط جایگاه ویژهای پیدا کند. همگام با ابداع روشها و نیز ارتقای دانش در حوزههای علوم انسانی و محیطی این دو حوزه نیز با ظهور رویکردهای مختلف، گاه متضاد و گاه مکمل رشد یافتهاند. نقاط و مفاهیم مشترک ...
بیشتر
فضای باز در بافتهای مسکونی فراتر از دیگر فضاهای مشترک مورد توجه کاربران آن قرار دارد که باعث شده در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی محیط جایگاه ویژهای پیدا کند. همگام با ابداع روشها و نیز ارتقای دانش در حوزههای علوم انسانی و محیطی این دو حوزه نیز با ظهور رویکردهای مختلف، گاه متضاد و گاه مکمل رشد یافتهاند. نقاط و مفاهیم مشترک در این دو حوزه میتوانند راه را برای ارتباط دانش در میان این دو برای افزایش کیفیت محیط تسهیل کنند. در این مقاله سعی شده تا یکی از مهمترین مفاهیم نهفته در حوزه روانشناسی محیط یعنی دلبستگی مکانی برای افزایش سرمایه اجتماعی در محیط مورد بررسی قرار گیرد. معمولاً مطالعات در حوزههای فردی مانند دلبستگی مکانی و نیز معنای محیط به صورت فردی و یا تجربه و احساس فردی انجام شده و مطالعات در حوزههای جمعی نیز در روشها و صورتهای اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است. در این مقاله با محوریت بهبود سرمایه اجتماعی و دلبستگی مکانی سعی شده تا بر چندبعدی بودن این موضوع توجه شود و نیز مدلی با کمک روش مدلیابی و موضوعات اثرگذار بر دلبستگی به مکان، برای تعریف ارتباط میان سه مفهوم دلبستگی مکانی، مشارکت اجتماعی و سرمایه اجتماعی ارائه شود. برای آزمون این مدل از پیمایش و روش تحلیل "مدلیابی معادلات ساختاریافته" استفاده شده که تکنیک تحلیل نیرومندی از خانواده رگرسیون چندمتغیری است. در نهایت مشخص شد که دلبستگی مکانی و مشارکت هر دو تأثیر قابل ملاحظهای بر سرمایه اجتماعی دارند و همچنین مشارکت تأثیر زیادی بر تعلق دارد.
برنامه ریزی شهری
فاتح حبیبی
دوره 5، شماره 18 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 37-50
چکیده
صنعت گردشگری در دو دهه گذشته رشد سریعی داشته و امروزه گردشگری بعد از صنعت کارخانه ایی یکی از بزرگترین صنایع در جهان به شمار می رود. گردشگری یکی از بخش های اصلی اقتصادی است و بخش عمده ای از درآمدهای ارزی کشورها از این طریق حاصل می شود. وجود جاذبه های گردشگری به عنوان یکی از ارکان اصلی صنعت گردشگری در کنار دیگر مولفه ها از جمله جامعه میزبان ...
بیشتر
صنعت گردشگری در دو دهه گذشته رشد سریعی داشته و امروزه گردشگری بعد از صنعت کارخانه ایی یکی از بزرگترین صنایع در جهان به شمار می رود. گردشگری یکی از بخش های اصلی اقتصادی است و بخش عمده ای از درآمدهای ارزی کشورها از این طریق حاصل می شود. وجود جاذبه های گردشگری به عنوان یکی از ارکان اصلی صنعت گردشگری در کنار دیگر مولفه ها از جمله جامعه میزبان شرایط لازم را برای جلب و جذب گردشگر فراهم می نماید. در این میان رفتار و نگرش جامعه میزبان در تعامل با گردشگران تاثیر بسیار مهمی در رونق گردشگری دارد. با توجه به افزایش ورود گردشگران داخلی و خارجی به شهرستان مریوان ، هدف اصلی این مطالعه بررسی نقش سرمایه اجتماعی ساکنان محلی بر گرایش آنها نسبت به ورود گردشگران می باشد. بیش از 90 درصد پاسخ گویان نسبت به ورود گردشگر تمایل متوسط به بالایی را اظهار داشته اند. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده که برای اطمینان از پایایی آن، از ضریب آلفای کرونباخ (78/0) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی ( فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل، تحلیل رگرسیون دومتغیره ) با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سرمایه اجتماعی ( اعتماد، انسجام و مشارکت) ، تحصیلات و گرایش آن ها به ورود گردشگر رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین جنسیت و وضعیت شغلی افراد و میزان گرایش آن ها به ورود گردشگر رابطه معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای مستقل 13 در صد از متغیر وابسته ( گرایش به ورود گردشگر ) را تبیین می کنند.
عیسی پیری؛ مهدی رضاییان
دوره 3، شماره 10 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 63-72
چکیده
سکونتگاههای غیررسمی به عنوان پدیدهای با ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی گسترده، معلول شهرنشینی مدرن و گفتمان پیشرفت در عصر روشنگری است که الگوی توسعه پایدار شهری را به چالش میکشد. از اواخر دهه 1980 میلادی، رهیافت توانمندسازی با حمایت بانک جهانی به دنبال تحول و ساماندهی این نوع اجتماعات محلی از درون با سیاستسازی دارایی ...
بیشتر
سکونتگاههای غیررسمی به عنوان پدیدهای با ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی گسترده، معلول شهرنشینی مدرن و گفتمان پیشرفت در عصر روشنگری است که الگوی توسعه پایدار شهری را به چالش میکشد. از اواخر دهه 1980 میلادی، رهیافت توانمندسازی با حمایت بانک جهانی به دنبال تحول و ساماندهی این نوع اجتماعات محلی از درون با سیاستسازی دارایی _ مبنا و با تکیه بر داراییهای محلی از قبیل سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه اندک مالی این نوع اجتماعات است تا با رویکرد فرایندگرایی، جامع نگریِ خوشبختی مردم و مکان و نیز ظرفیتسازی سکونتگاههای غیررسمی ، تعهد و توانمندسازی را جایگزین فرهنگ استحقاق و بی بندوباری کند که درواقع پیامد سیاستهای نیاز _ مبنای توسعه اجتماعات محلی است. این مقاله بر مبنای روابط درونی رهیافت توانمندسازی و سیاستسازی دارایی _ مبنا پیش میرود. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی است. محلات اسکان غیررسمی مُلازینال، سیلاب، قوشخانه و خلیلآباد خوشههای تحقیق هستند که حجم نمونه 224 نفر میباشد. نتایج حاکی از آن است که مؤلفههای سیاست دارایی _ مبنای توسعه اجتماعات محلی (یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه مالی) در توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی تأثیر معنیداری دارند.
برنامه ریزی شهری
غلامرضا خوش فر؛ رضا بارگاهی؛ شهاب کرمی
دوره 2، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 31-46
چکیده
پایداری شهری در گرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان و افزایش آگاهی اجتماعی برای همه اعضای جامعه است. در واقع پایداری مستلزم رعایت عدالت اجتماعی و توجه متوازن به وجوه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حیات جامعه است؛ بهگونهای که نیروی انسانی را به فراگرد توسعه خوشبین و امیدوار سازد. امروزه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل محوری اثرگذار ...
بیشتر
پایداری شهری در گرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان و افزایش آگاهی اجتماعی برای همه اعضای جامعه است. در واقع پایداری مستلزم رعایت عدالت اجتماعی و توجه متوازن به وجوه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حیات جامعه است؛ بهگونهای که نیروی انسانی را به فراگرد توسعه خوشبین و امیدوار سازد. امروزه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل محوری اثرگذار بر پایداری سکونتگاهها چه در بُعد کلان یعنی جامعه و چه در بُعد میانه یعنی بنگاهها و مؤسسات و چه در بُعد خُرد یعنی خانوارها و افراد شناخته شده است. . هدف مقاله حاضر شناخت ارتباط بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری میباشد. در این پژوهش مفهوم سرمایه اجتماعی شامل دو بُعد شناختی و ساختاری و مفهوم پایداری شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، نهادی و کالبدی میباشد که در این پژوهش ارتباط بین مفاهیم و ابعاد نامبرده با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. جهت رسیدن به هدف تحقیق از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و برای تحلیل دادههای تحقیق از نرم افزارهای SPSS و GIS استفاده شده است. جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال ساکن در سه ناحیه شهر گرگان میشود که 240 نفر از ساکنان با روش نمونهگیری خوشهای توأم با تصادفی سیستماتیک در سه منطقه بالا، متوسط و پایین شهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی و وضعیت پایداری شهری در بین محلات مورد مطالعه متفاوت بوده است. در نهایت از طریق تحلیل دادهها و آزمونهای آماری اینگونه استنباط شد که بین سرمایه اجتماعی و پایداری در شهر گرگان رابطه مثبت و معناداری برقرار است. بنابراین سرمایه اجتماعی بالا وسیلهای برای افزایش پایداری شهری میباشد و بالعکس سرمایه اجتماعی پایین میتواند موجبات ناپایداری را برای ابعاد ساختاری شهر اعم از اقتصاد، اجتماع، نهادها، فضا و محیط زیست فراهم آورد. دلالتهای این تحقیق مبنی بر ارتباط وثیق بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری، لزوم توجه به مؤلفههای سرمایه اجتماعی و اتخاذ سیاستهایی برای حفظ، تقویت و ارتقاء سرمایه اجتماعی در راستای تضمین پایداری در فضای جغرافیایی شهر دو چندان مینماید.
جامعه شناسی شهری
دوره 1، شماره 4 ، آبان 1391، ، صفحه 81-94
چکیده
با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هرچه بیشتر در برنامهریزی توسعه شهرها مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که پیمودن این راه بدون آگاهی از وضعیت شهرها در طی مسیر امکانپذیر نخواهد بود، سنجش میزان دستیابی به اهداف توسعه پایدار در دستور کار دولتها قرار گرفته است. سنجش میزان ...
بیشتر
با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هرچه بیشتر در برنامهریزی توسعه شهرها مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که پیمودن این راه بدون آگاهی از وضعیت شهرها در طی مسیر امکانپذیر نخواهد بود، سنجش میزان دستیابی به اهداف توسعه پایدار در دستور کار دولتها قرار گرفته است. سنجش میزان پیشرفت پایداری در شهرها از دو بعد اصلی محتوایی و فرایندی قابل بررسی است. بعد محتوایی شامل متغیرهایی است که بر نتیجه نهایی سیاستها تأثیر میگذارند و شامل سنجش شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی توسعه پایدار میشوند. در مقابل بعد فرایندی شامل ابزار، روشها و فرایندهای مختلفی است که برای دستیابی به سیاستهای توسعه پایدار مورد استفاده قرار میگیرند و به عنوان پشتیبان و محرک توسعه پایدار محسوب میشوند. هدف تحقیق حاضر علاوه بر تبیین نظری و تشریح رابطه توسعه پایدار با سرمایه اجتماعی، سرمایه نهادی و ظرفیتسازی توسعه پایدار، ارزیابی و مقایسه شاخصهای بعد فرایندی توسعه پایدار در دو شهر کرج و قزوین بوده است. تکنیکهای اصلی مورد استفاده برای گردآوری دادهها، مصاحبه با مدیران و کارشناسان و استفاده از پرسشنامه بوده است. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها نیز از آمار استنباطی و آزمون معناداری میانگینها و همچنین از روش توصیفی و کیفی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده تفاوت معناداری بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه نهادی و ظرفیتسازی در دو شهر و سطح بالاتر آنها در شهر قزوین نسبت به شهر کرج است. بدینترتیب به نظر میرسد که شهر قزوین جهتگیری مناسبتری در حرکت به سوی توسعه پایدار در مقایسه با شهر کرج دارد.