بازآفرینی و تجدید حیات بافت تاریخی
رضا علیشاهی؛ نجما اسمعیل پور
چکیده
بازآفرینی شهری بهمثابه رهیافتی توانمند برای برونرفت از جریان زوال پهنههای ناکارآمد شهرها، بهرغم اقبال نسبی در پژوهشهای شهرسازی ایران طی دهه گذشته، بهندرت با نگاهی جامع نگریسته شده است؛ در این پژوهش نحوه ترکیب ابعاد و مؤلفههای بازآفرینی شهری طی دهه 1390 در مقالات نشریات علمیپژوهشی شهرسازی و چگونگی نگرش پژوهشگران به ...
بیشتر
بازآفرینی شهری بهمثابه رهیافتی توانمند برای برونرفت از جریان زوال پهنههای ناکارآمد شهرها، بهرغم اقبال نسبی در پژوهشهای شهرسازی ایران طی دهه گذشته، بهندرت با نگاهی جامع نگریسته شده است؛ در این پژوهش نحوه ترکیب ابعاد و مؤلفههای بازآفرینی شهری طی دهه 1390 در مقالات نشریات علمیپژوهشی شهرسازی و چگونگی نگرش پژوهشگران به آن بررسیشدهاست. پژوهش، با رویکرد کیفی و به روش استدلال استقرایی در سه فاز انجام شده است. نخست، با استفاده از مطالعه اسنادی، مؤلفهها و ابعاد بازآفرینی شهری استخراج گردید. سپس به مدد شاخص روایی محتوایی و نظر کارشناسان، ابعاد و مؤلفههای مرتبط ثبت و تأیید شدند. در فاز دوم به کمک انتخاب نظاممند، مقالات مرتبط با بازآفرینی شهری انتخاب و با استفاده از نرمافزار MaxQda2020 و VOSviewerتحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. نهایتاً با استفاده از یافتههای پژوهش، مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. بر اساس یافتهها، ابعاد اجتماع، اقتصاد و فرهنگ و مؤلفههای مشارکت اجتماعی، اقتصاد شهر و محله و میراث فرهنگی بیشترین میزان توجه و مشارکت را در ترکیب محتوای ساختار پژوهشها داشته و ابعاد محیطزیست، مدیریت و قانون و مؤلفههای قوانین و مقررات و آلایندههای زیستمحیطی کمترین میزان توجه را داشتهاند. با توجه به نتایج، در دهه گذشته دو رویکرد کاربست اقتصادیِ میراث فرهنگی بهمنظور رونق اقتصادی و با هدف نهایی رونق اجتماعی پهنههای ناکارآمد شهرها و بهرهبردن از بالقوگیهای اجتماعی پهنههای شهری به منظور احیای حیات آنها بیشترین میزان توجه را داشتهاند. بنابراین پیشنهاد میگردد بهمنظور افزایش بهرهوری پژوهشها، رویکردی متعادل با بهرهگیری از هر دو نو نگرش اتخاذ گردد که در این میان توجه به قابلیت رویدادهای شهری بهمثابه مفهومی مرتبط با هر دو جنبه راهگشاست. به علاوه، انطباق چارچوب سیاستگذاری بازآفرینی شهری در ایران با کلان نظریات وحدتبخش همچون نظریه شهر رویدادمدار، نظریه شهر ایرانیاسلامی و نظریه ایرانشهر میتواند منجر به موفقیت آنها در چارچوب برنامههای توسعه در ایران گردد.
بازآفرینی و تجدید حیات بافت تاریخی
مریم همتیان دهکردی؛ افسون مهدوی؛ محمدرضا ایروانی
چکیده
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاستهای شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدودههای شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمیشود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی ...
بیشتر
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاستهای شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدودههای شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمیشود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیشازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرحها نادیده انگاشته میشد، میتواند در قالب سرمایههای اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوبتر و مقبولتر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافتهای بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تکبعدی (کالبدی) و کمتوجهی به نقش مردم در تصمیمگیریها و سایر بیتوجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمانها، متولیان و اجراکنندگان طرحها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروههای ذی نفع در تصمیمگیریها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفههای مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. بهگونهای که متناسب با زیرساختها و بسترهای شهر بهرهمندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینههای رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونههای انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونهگیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخابشدهاند. رویکرد پژوهش انجامشده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبههای عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی بهدستآمده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که برای تحقق موفقیتآمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفههای مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفههای معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلقخاطر و بهطورکلی تحققپذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
مدیریت شهری
خاطره امیری؛ محمد مسعود؛ داریوش مرادی چادگانی؛ نگین صادقی؛ فرامرز صافی اصفهانی
چکیده
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق ...
بیشتر
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق راهکارهای مقابله با مشکلات این نواحی فراهم شود. این مقاله باهدف دستیابی به الگوی مورد کاربرد (Use Case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی ساکنان نواحی دچار افت شهری اصفهان با استفاده از مهندسی خواسته بر پایة یک پژوهش با ویژگیهای استقرایی، کاربردی و توصیفی_تحلیلی استوارشده است. به این منظور، با بهکارگیری تحلیل ذینفعان و انجام تحلیلهای کمی (آزمون میانگین فریدمن _ آزمون همبستگی اسپیرمن) در محیط نرمافزار SPSS، مراحل فرایند مقتدرسازی الکترونیکی تطبیق یافته برای این نواحی معرفیشده است. سپس با انجام تحلیل محتوا در محیط نرمافزار Atlas ti سازوکار پیادهسازی فرایند مقتدرسازی (تعیین خواستهها) بر پایۀ معرفی کاربران مؤثر در فرایند و فعالیتهای آنها و ارتباط آنها با فعالیتها مشخص میشود. بر این اساس الگوی مورد کاربرد (Use case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در محیط نرمافزار Visual paradigm طراحی میشود. در این فرایند کاربران اصلی شامل ساکنان، مسئولان (تصمیمگیرندگان)، کارشناس تسهیلگر، کارشناس پشتیبان، مربی و کارشناس فنی هستند و در یک چرخة پیوسته پنجگانه به ترتیب فرایندهای (1) عضویت در گروههای محلی و تشکیل شبکههای اجتماعی در فضای سایبرنتیک، (2) عضویت در برنامه و فرایند مقتدرسازی الکترونیکی، (3) انجام مراحل مقتدرسازی الکترونیکی (شامل آموزش، یادگیری و کسب مهارت، آگاهی، تعامل، مطالبه گری و پاسخگویی)، (4) تبادلنظر در مورد کاستیها و اصلاح فرایند (ارتقا و بهبود سازوکار مقتدرسازی الکترونیکی) و (5) تصمیمگیری با همکاری و مشارکت ساکنان و مسئولان (تصمیمگیرندگان) در راستای ارتقای مشارکت در بازآفرینی شهری نواحی دچار افت شهری اصفهان را انجام میدهند و زمینه را برای ارتقای سطح مشارکت ساکنان نواحی دچار افت شهری در بازآفرینی محلات خود، فراهم میسازند.
برنامه ریزی شهری
مجید روستا؛ محمد سلیمانی مهرجانی؛ مظفر صرافی؛ مجتبی رفیعیان
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای کلانشهرهای امروز، وجود محلههای شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیهای است. مجموعه سیاستها و برنامههای بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابلتوجهی ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای کلانشهرهای امروز، وجود محلههای شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیهای است. مجموعه سیاستها و برنامههای بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابلتوجهی همراه بوده است. پیشفرض پژوهش حاضر این است که یکی از دلایل اصلیِ چنین شکستهایی، کمتوجهی به مقیاسِ برنامهها و طرحهای بازآفرینی شهری بوده است. بر این اساس در این پژوهش، دو پرسش اصلی طرح شده است: نخست، چرا مفهوم مقیاس باید در محوریت برنامههای بازآفرینی شهری قرار بگیرد و چنین محوریتی چگونه میتواند به کارآمدترسازیِ برنامهها و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین شهریِ هدف کمک کند؟ و دوم، وضعیت پروژههای بازآفرینی شهری، بر اساس معیارها و شاخصهای موردنظر در این پژوهش، چه اثراتی بر کارایی پروژه و وضعیت کیفیت زندگی ساکنین هدف میتواند داشته باشد؟ برای پاسخ به چنین پرسشهایی، از دو روششناسی زمینهگرا برای تحلیل مفهوم مقیاس و پیمایشی_دادهنگر برای سنجش کیفیت زندگی استفاده شده است. منابع داده و اطلاعات، شامل سرشماریها و پرسشگری و همچنین کتابخانهای_اسنادی، برنامهها و طرحها و تکنیکهای تجزیه و تحلیل نیز شامل همبستگی و رگرسیون(برای سنجش کیفیت زندگی) و فرا_تحلیل(در مقیاسشناسی) بوده است. نتایج این پژوهش در چهار نمونه شهر رشت، همدان، سنندج و گرگان نشان میدهد که همبستگی معناداری بین تعداد پروژههای بازآفرینی، انرژی اولیه و موقعیت مکانی آنها (متغیرهای مستقل) و اثرگذاری آنها بر کیفیت زندگی ساکنین هدف (متغیر وابسته) وجود دارد. وجود چنین همبستگی بدین معناست که برنامههای بازآفرینی شهری در ایران میتواند از طریق توجه بنیادی به مقیاس برنامه بازآفرینی، تأثیر بیشتری در ارتقای کیفیت زندگی ساکنین هدف داشته باشد.
مدیریت شهری
اندیشه آریانا؛ غلامرضا کاظمیان؛ محمود محمدی
چکیده
تعارضات ذینفعان بازآفرینی شهری مانع بهرهگیری از ظرفیتهای کامل مشارکت ذینفعان در بافتهای دچار افت شهری است و از آنجا که مشارکت یکی از ارکان اصلی بازآفرینی شهری است، در نتیجه موجب عدم تحقق کامل برنامههای مذکور شده است. از این رو، مدیریت تعارض ذینفعان میتواند اختلاف نظر و تعارضهای بین ذینفعان بازآفرینی شهری را ...
بیشتر
تعارضات ذینفعان بازآفرینی شهری مانع بهرهگیری از ظرفیتهای کامل مشارکت ذینفعان در بافتهای دچار افت شهری است و از آنجا که مشارکت یکی از ارکان اصلی بازآفرینی شهری است، در نتیجه موجب عدم تحقق کامل برنامههای مذکور شده است. از این رو، مدیریت تعارض ذینفعان میتواند اختلاف نظر و تعارضهای بین ذینفعان بازآفرینی شهری را تعادل بخشد و موجب برقراری تعامل، مشارکت و همکاری بین آنها و ایجاد خلاقیت، اثربخشی و بهبود روند اجرایی طرحهای بازآفرینی شهری شود. این مقاله بر آن است تا ضمن تبیین نقش ذینفعان بازآفرینی شهری در تحقق برنامههای توسعه شهری و جایگاه مدیریت تعارضات بین ذینفعان به عنوان یکی از عوامل موفقیت یا ناکامی طرحهای یادشده، مدل «مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری» در ایران را بر پایه نظریه نهادی و حکمروایی همکارانه و با روش تحلیل محتوای کیفی در محله همتآباد اصفهان (به عنوان مورد مطالعه این پژوهش) ارائه کند. از این رو با مطالعه مبانی نظریه نهادی و مفاهیم پایه شامل بازآفرینی شهری، مدیریت تعارض ذینفعان و حکمرواییِ همکارانه، مؤلفههای مدل مفهومی پیشنهادی حاصل از بررسی متون و ادبیات بینالمللی بازآفرینی شهری، تدقیق و ارائه میشود. سپس مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، در زمینه محله همتآباد اصفهان مورد آزمون و تحلیل واقع میگردد. بدین منظور پس از شناسایی ذینفعان کلیدی و تعارضات اصلی آنان، از متن مصاحبههای انجام شده با ذینفعان کلیدی و اسناد بازآفرینی محله یادشده، استفاده شده است. در نهایت، مدل مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری منطبق با زمینه همتآباد اصفهان به دست میآید. نتایج تحقیق نشان میدهد که مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری مستلزم شناسایی ذینفعان کلیدی، شناسایی تعارضات ذینفعان و ارائه راهبردهای حل تعارض مبتنی بر فرآیندهای همکارانه شامل برقراری چرخه تعاملی بین سهگانه مشارکت و درگیری اصولی، انگیزه مشترک و ظرفیت عمل مشترک است که با بهرهگیری از فنون حل تعارض به ویژه مذاکره و گفتگوی چهره به چهره، موجب رسیدن به همرأیی (اجماعنظر) ذینفعان در موضوع موردِ تعارض میشود. مدل یادشده با مدیریت مؤثر تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری میتواند نقشی مؤثر در ظرفیتسازی و اثربخشی طرحهای بازآفرینی اجتماع محلی در ایران ایفا کند.
پایداری شهری
احد نژاد ابراهیمی؛ نسترن نژداغی
چکیده
در چند سال اخیر رویکرد بازآفرینی شهری با هدف در نظر گرفتن ارزش های مختلف و متفاوت بافت های تاریخی مناسب ترین راه برای مداخله در آنها شناخته شده است. ابزار و موارد مختلف کالبدی-فرهنگی-سیاسی و اجتماعی در این مداخله مورد تاکید قرارگرفته اند اما مولفه ای که به نظر می رسد کمتر در این میان مورد مباحثه قرار می گیرد آموزش در سطوح و شکلهای مختلف ...
بیشتر
در چند سال اخیر رویکرد بازآفرینی شهری با هدف در نظر گرفتن ارزش های مختلف و متفاوت بافت های تاریخی مناسب ترین راه برای مداخله در آنها شناخته شده است. ابزار و موارد مختلف کالبدی-فرهنگی-سیاسی و اجتماعی در این مداخله مورد تاکید قرارگرفته اند اما مولفه ای که به نظر می رسد کمتر در این میان مورد مباحثه قرار می گیرد آموزش در سطوح و شکلهای مختلف در بازآفرینی شهری است. در پژوهش حاضر که با هدف تعیین میزان تاثیرگذاری آموزش بر نیل به دستاوردهای بازآفرینی شهری انجام شده است، در ابتدا نظریات متخصصین در مقوله مورد مطالعه با استفاده از تکنیک دلفی گردآوری شده و پس از حصول اتفاق نظر درخصوص وجود تاثیر مثبت آموزش به ساکنین، با هدف سنجش دیدگاه های ساکنان، بعنوان نمونه موردی جامعه بانوان ساکن در محله سنگ سیاه در بافت تاریخی شهر شیراز انتخاب گردیدهاند. این تحقیق از نوع تحقیقهای کاربردی است و به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است و گردآوری دادهها به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه بانوان ساکن در محدودۀ محله سنگ سیاه شیراز می باشند تا به این پرسش پاسخ داده شود که: ارائه آموزشهایی در قالب فرهنگ شهروندی، حفاظت از میراث، مهارت آموزی شغلی و حفاظت از محیط زیست تا چه حد میتواند باعث موفقیت در اجرای برنامههای بازآفرینی شهری شود؟ ابزار جمعآوری اطلاعات شامل برداشت میدانی، پرسشنامه، مصاحبه و مطالعات اسنادی بوده است و نهایتا با استفاده از آزمونهای تی و تحلیل واریانس یکطرفه، میزان تاثیرگذاری مولفهها بررسی گردیدهاند. نتایج پژوهش نشان می دهد رابطه مثبت و معناداری میان آموزش به ساکنان و فرآیند بازآفرینی شهری وجود دارد و مشخصا تاثیرگذارترین آموزشها به بانوان ساکن در محدوده مورد مطالعه به ترتیب اولویت شامل آموزش های مرتبط با مسایل زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی و اقتصادی است.
پایداری شهری
سینا رزاقی اصل؛ فرزانه خوشقدم
دوره 6، شماره 22 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 59-74
چکیده
امروزه بافتهای فرسوده شهری ناهنجاریهای بسیاری را پیشِ روی ساکنان خود قرار دادهاند؛ از جمله مهمترین این مشکلات و ناهنجاریها، ناپایداری اجتماعی آنهاست. از این رو معضلات اجتماعی بافتهای فرسوده یکی از مهمترین موضوعات پیشِ روی نوسازی و مداخله در این بافتها میباشد. از سوی دیگر، نوسازی بافتهای فرسوده نیز همانند ...
بیشتر
امروزه بافتهای فرسوده شهری ناهنجاریهای بسیاری را پیشِ روی ساکنان خود قرار دادهاند؛ از جمله مهمترین این مشکلات و ناهنجاریها، ناپایداری اجتماعی آنهاست. از این رو معضلات اجتماعی بافتهای فرسوده یکی از مهمترین موضوعات پیشِ روی نوسازی و مداخله در این بافتها میباشد. از سوی دیگر، نوسازی بافتهای فرسوده نیز همانند بسیاری دیگر از مسائل شهری امروزه تحت تأثیر مفاهیم پایداری قرار دارند. بنابراین در مداخله با رویکرد اجتماعی در بافتهای فرسوده در نظر گرفتن موضوعات پایداری اجتماعی ضروری به نظر میرسد. به همین سبب، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی ادبیات موجود پیرامون پایداری اجتماعی، عوامل کلیدی موضوع را استخراج کرده و به تحلیل آنها در بافت فرسوده شیوا بپردازد. هدف این پژوهش توجه به مشکلات اجتماعی بافتهای فرسوده و از جمله آن بافت فرسوده شیوا و بررسی عوامل تأثیرگذار در ارتقای پایداری اجتماعی آنها میباشد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی پیمایشی در بستری از مطالعات کتابخانهای برای استخراج معیارها و همچنین نرمافزار SPSS برای تحلیل دادههای آماری، بهره گرفته شده است. این پژوهش از نوع کیفی_کمی بوده و از حیث هدف، کاربردی قلمداد میشود. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که تساوی حقوق، کیفیت زندگی، امنیت اجتماعی، تعامل اجتماعی، عدالت اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب بیشترین تأثیر را در ارتقای پایداری اجتماعی بافت فرسوده شیوا دارا میباشند که با در نظر گرفتن این عوامل در نوسازی بافت میتوان شاهد حفظ و تقویت نظامهای اجتماعی_فرهنگی محله بود و از ناهنجاریهای رفتاری، روانی، شغلی و هویتی پیشگیری کرد.
برنامه ریزی شهری
سجاد فلاح زاده؛ فرزین محمودی پاتی
دوره 4، شماره 15 ، مرداد 1394، ، صفحه 5-16
چکیده
یکی از دلایل اصلی شکست برنامههای بازآفرینی شهری، ناسازگاریهایی است که بر سر منافع، میان بهرهوران کلیدی مختلف در راستای اجرای سیاستهای مشارکت محور آن رخ میدهد.از پیامدهای این وقوع ناسازگاری میتواند به تأخیر افتادن جدول زمانبندی اجرا، افزایش هزینهها و کاهش کارایی و مطلوبیت باشد که در نتیجه برنامه از دستیابی به اهداف ...
بیشتر
یکی از دلایل اصلی شکست برنامههای بازآفرینی شهری، ناسازگاریهایی است که بر سر منافع، میان بهرهوران کلیدی مختلف در راستای اجرای سیاستهای مشارکت محور آن رخ میدهد.از پیامدهای این وقوع ناسازگاری میتواند به تأخیر افتادن جدول زمانبندی اجرا، افزایش هزینهها و کاهش کارایی و مطلوبیت باشد که در نتیجه برنامه از دستیابی به اهداف خود باز خواهد ماند. برنامه بازآفرینی بافت قدیم آمل نیز از این امر مستثنی نبوده و سیاستهای آن به علت دارا بودن ماهیت مشاجرهای از خطر شکست برخوردارند.در همین راستا مقاله حاضر بر آن است تا با به کارگیری روش تجزیه و تحلیل حالات شکست و اثرات آن(FMEA) و ترکیب آن با روش رتبهبندی VIKOR تحت محیط فازی، در قالب یک فرآیند پیشنهادی به ارزیابی و رتبهبندی پنج سیاست مشارکتی از برنامه یاد شده بر اساس میزان ریسک وقوع ناسازگاری و شکست آنها بپردازد. روش تحقیق مقاله مبتنی بر تحلیل و ارزیابی بوده و روششناسی آن از نقطه نظر مدیریت پروژه به ویژه در زمینه ناسازگاری با عنوان روش مدیریت ریسک مطرح است. روش نمونهگیری نیز به روش هدفمند و غیرتصادفی میباشد. یافتههای مقاله در برنامه بازآفرینی شهر آمل نشان میدهد که سیاست سوم یعنی اقدام به تملک اراضی مجاور خیابان 30 متری (طبرسی) به دلیل دارا بودن پیچیدگیها و کشمکشها در زمینههای مالی، قانونی و اجتماعی_فرهنگی با بیشترین ریسک ناسازگاری میان بهرهوران مواجه بوده و نیازمند بازنگری و در نظر گرفتن تمهیدات ویژه به هنگام اجراست.
پایداری شهری
سید حسین بحرینی؛ محمد سعید ایزدی؛ مهرانوش مفیدی
دوره 3، شماره 9 ، بهمن 1392، ، صفحه 17-30
چکیده
این مقاله به بررسی سیرتحول رویکردها و سیاستهای نوسازی شهری از نخستین اقدامات در چارچوب بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار میپردازد. در دهههای اخیر، سیاستهای متعددی در رویارویی با مسئله افت کیفیت محیطی، منزلت اجتماعی و سرزندگی اقتصادی شهرها (به ویژه در نواحی درونی آنها) مطرح و برنامههای گوناگونی در این خصوص به اجرا درآمدهاتد. ...
بیشتر
این مقاله به بررسی سیرتحول رویکردها و سیاستهای نوسازی شهری از نخستین اقدامات در چارچوب بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار میپردازد. در دهههای اخیر، سیاستهای متعددی در رویارویی با مسئله افت کیفیت محیطی، منزلت اجتماعی و سرزندگی اقتصادی شهرها (به ویژه در نواحی درونی آنها) مطرح و برنامههای گوناگونی در این خصوص به اجرا درآمدهاتد. در یک نگاه تحلیلی_تاریخی مراحل متمایزی در فرآیند تکاملی این سیاستها قابل تشخیص هستند. طی سه دهه اخیر در کشورهای توسعه یافته متأثر از دگرگونیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین در گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد خدماتی به منظور حل معضلات و تنگناها در محدودههای شهری رو به افول، رویکردهای مختلفی در تئوری و عمل تجربه شدهاند. ادبیات موجود در این عرصه تا آغاز هزاره سوم میلادی به این رویکردها و عوامل مؤثر بر آنها و همچنین تأثیرات آنها بر تحولات شهرها به شکل مشروحی پرداخته است. در سالهای اخیر با اولویت یافتن پارادایم(الگو) پایداری، توسعه پایدار و رویکرد بازآفرینی شهری پایدار، عرصه موضوعی جدیدی در ادبیات جهانی مطرح شده است. پرسش این پژوهش و هدف اصلی مطالعه نیز در راستای تبیین این رویکرد نوین و ابعاد و مؤلفههای آن شکل گرفته است، مبنی بر اینکه ابعاد و مؤلفههای "بازآفرینی شهری پایدار" چیستند و چگونه متأثر از "پایداری اجتماعی" به عنوان رویکرد متأخر تبیین میگردند. روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی ، کتابخانهای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاههای اندیشمندان و عوامل مؤثر بر دگرگونیها از حدود نیمه دوم قرن بیستم میلادی تاکنون استخراج، طبقه بندی و تحلیل شدهاند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن هستند که رویکرد یکپارچه، کاربرد مفهوم مشارکت در همکاری بخشهای خصوصی و دولتی، تأکید بر هویت محلی و حس مکان، شهرها به عنوان مکانهای رقابتی ، محیطهایی به لحاظ اجتماعی همه شمول و به لحاظ اقتصادی شکوفاو عرصههای عمومی سرزنده از اهمّ مؤلفهها و معیارهای بازآفرینی شهری پایدار با اولویت پایداری اجتماعی میباشند.
جامعه شناسی شهری
محسن فیضی؛ علی اسدپور
دوره 2، شماره 7 ، مرداد 1392، ، صفحه 3-14
چکیده
مهاجرت، تفاوت، جابجایی دائمی و رشد سریع جمعیت در تهران مانع از شکلگیری روابط اجتماعی در محلات آن شده است. این در حالی است که کنشهای متقابل اجتماعی میتوانند به عنوان یکی از مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی شهر، نقش مهمی در بازآفرینی شهری به مثابه رویکردی مداخلهگر در مرمت شهری تلقی گردند. موضوع بازآفرینی شهری با توجه به ماهیت ...
بیشتر
مهاجرت، تفاوت، جابجایی دائمی و رشد سریع جمعیت در تهران مانع از شکلگیری روابط اجتماعی در محلات آن شده است. این در حالی است که کنشهای متقابل اجتماعی میتوانند به عنوان یکی از مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی شهر، نقش مهمی در بازآفرینی شهری به مثابه رویکردی مداخلهگر در مرمت شهری تلقی گردند. موضوع بازآفرینی شهری با توجه به ماهیت و راهبردهای آن میتواند تنها پاسخ مناسب پیش ِروی برنامهریزان شهری در تهران معاصر باشد. در این میان بازآفرینی منظر میادین شهر تهران میتواند به عنوان یکی از مؤلفههای مهم در ارتقای میزان تعاملات اجتماعی رودرروی شهروندان دانسته شود. در این نوشتار از راهبرد کیفی در رویکردی استنتاجی استفاده شده و از مورد پژوهشی، در بررسی 10 نمونه از میادین شهر بهره گرفته شده است. از آنجا که تعاملات اجتماعی دارای مؤلفههای زمانی _ مکانی هستند، عوامل محیطی مؤثر در شکلگیری آنها مورد مداقه قرار گرفته و مؤلفههای عینی (طبیعی و کالبدی) و ذهنی (خاطرات و روابط انسانی) منظر این نواحی مورد بررسی قرار گرفتهاند. در نتیجه مجموعهای از راهبردها و راهکارهای اصلاح منظر این میادین شامل ساماندهی عناصر طبیعی و مبلمان شهری میادین، ساماندهی جریان پیاده و سواره، ایجاد و تقویت فعالیتهای انتخابی و در نهایت احیا و تداوم جریان خاطرات میادین پیشنهاد شده است. اصول بازآفرینی منظر میادین شهری حاصل از این پژوهش، در قالب نموداری شامل تحلیل مؤلفههای طبیعی، انسان ساخت و انسانی میباشد که هر مؤلفه به تبیین راهبردهای طبیعی، انسان ساخت و اجتماعی با هدف ارتقای تعاملات اجتماعی منتهی میشود. ترکیب همزمان هر سه راهبرد، مجموعه اصول بازآفرینی هر میدان را متناسب با ویژگیهای اجتماعی، کالبدی، تاریخی و طبیعی آن شکل خواهد داد.