پایداری شهری
حسین دانش مهر؛ سعید خانی؛ وریا ملاسلیمی
چکیده
یکی از متغیرهای مهم کیفیت زندگی در میان ساکنان یک جامعه، سرمایه اجتماعی است، این سازه تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش یا افزایش خواهد شد. مسکن یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی است که میتوان زیستِ ساکنان آن را بر حسب میزان سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار داد. مسئله پژوهش حاضر، ارتباط میان عوامل نرم زیست اجتماعی (جامعهشناختی) با وضعیت ...
بیشتر
یکی از متغیرهای مهم کیفیت زندگی در میان ساکنان یک جامعه، سرمایه اجتماعی است، این سازه تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش یا افزایش خواهد شد. مسکن یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی است که میتوان زیستِ ساکنان آن را بر حسب میزان سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار داد. مسئله پژوهش حاضر، ارتباط میان عوامل نرم زیست اجتماعی (جامعهشناختی) با وضعیت سرمایه اجتماعی در بین ساکنان مسکن مهر بهاران شهر سنندج است. متغیرهای عمده پژوهش بر اساس چارچوب نظری پاتنام، بوردیو، فوکویاما و کلمن صورتبندی شده و به لحاظ روششناسی این پژوهش در سنت کمی و براساس روش پیمایش صورت پذیرفته و از ابزارِ پرسشنامه برای گردآوری دادهها استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی خانوارهای ساکن در واحدهای مسکونی مسکن مهر شهر سنندج در سال 1399 است و تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران و شیوه نمونهگیری نیز بهصورت دو مرحلهای، ابتدا نمونهگیری خوشهای و سپس نمونهگیری تصادفی انجام شد که بر اساس آن 340 نفر افراد بالای 18 سال انتخاب شدند. صحت دادهها با استفاده از تکنیکهای اعتبار صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گفت و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماریSPSS Ver23 انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سطح فرهنگ آپارتماننشینی، درجه روابط همسایگی، سطح آشنایی با محیط اجتماعی، رضایت از محل سکونت، دسترسی به امکانات و کیفیت خدمات شهری و زیرساختها و متغیرهای زمینهای (سابقه سکونت، درآمد و وضعیت تأهل) با سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آماره نشان داد که بین متغیرهای روابط اجتماعی، نوع سکونت و متغیرهای زمینهای (سن، جنسیت، شغل، تحصیلات) با سرمایه اجتماعی ساکنان رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز حاکی از آنست که متغیرهای فرهنگ آپارتماننشینی، روابط همسایگی و سطح آشنایی بر سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر تأثیرگذار بوده و حدود 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودهاند.
طراحی شهری
علی محمد سعادتی؛ فرشته احمدی؛ علی غفاری؛ الهام ناظمی
چکیده
فضای شهری در یک بستر تاریخی، علاوه بر دارا بودن همه عملکردهای متعارف خود که در سایر محیطهای شهری نیز عهدهدار است، باید نقش خود را در ترازی بالاتر و چند وجهی منطبق با ویژگیهای یک بافت تاریخیِ هویتمند ایفا نماید. بر این مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر،کشف چگونگی ارتباط و نحوه برهمکنش مؤلفههای فضای شهری با اجزا و ارکان متشکله ...
بیشتر
فضای شهری در یک بستر تاریخی، علاوه بر دارا بودن همه عملکردهای متعارف خود که در سایر محیطهای شهری نیز عهدهدار است، باید نقش خود را در ترازی بالاتر و چند وجهی منطبق با ویژگیهای یک بافت تاریخیِ هویتمند ایفا نماید. بر این مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر،کشف چگونگی ارتباط و نحوه برهمکنش مؤلفههای فضای شهری با اجزا و ارکان متشکله جریان زندگی در بافت تاریخی است؛ به نحوی که بتوان با مدیریت و استفاده شایسته از ظرفیتهای فضای شهری در بستر بافت تاریخی، کیفیت زندگی ساکنان و کاربران آن را ارتقا بخشید. این مهم به نوبه خود حفظ ساکنین بومی در محدوده بافت تاریخی، بازگشت مهاجران از محدوده و پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی را موجب خواهد شد. روش تحقیق پژوهش حاضر "توصیفی_ تحلیلی"، "استدلال منطقی" و در نهایت "دلفیسازی و نظرسنجی از خبرگان" است. بدین ترتیب که ابتدا به مؤلفههای فضای شهری و کیفیات ناظر بر آن پرداخته شده، سپس ابعاد و سنجههای کیفیت زندگی شهری بررسی و شاخصهایی از آن که به فضای شهری و کیفیت محیطی اشاره دارد و موضوع کار طراحی، برنامهریزی و مدیریت شهری است، بر اساس دیدگاههای نظری و تحقیقات انجام شده گذشته مشخص شده است. در گام بعدی شاخصهای استحصال شده با ویژگیهای خاص بافت تاریخی مورد پایش و بازبینی قرار گرفته است. شاخصهای به دست آمده از دلفی (با تعداد 91 شاخص) با اظهارنظر حدود 40 نفر از خبرگان رشته و حرفه به 64 شاخص تقلیل یافتند. در نهایت نتایج آن در قالب مدل مفهومی نقش فضای شهری در ارتقای کیفیت زندگی در بافتهای تاریخی شهری ارائه شده است. این مدل مفهومی از شش مؤلفه تشکیل شده؛ شامل مؤلفه زیستمحیطی با معیارهای «کیفیت زیست خرد فضاها»، «پایداری زیستمحیطی»، مؤلفه تجربی_زیباییشناختی با معیارهای «همپیوندی بافت جدید و قدیم»، «کیفیت منظر شهری و ارتباط فضایی»، مؤلفه عملکردی با معیارهای «تنوع استفاده از محیط»، «سرزندگی وکیفیت محیطی»، «ایمنی و امنیت» و «حملونقل و دسترسی»، مؤلفه اجتماعی_فرهنگی با معیارهای «سرزندگی و انسجام اجتماعی»، «حفظ تعادل جمعیت»، مؤلفهی اقتصادی با معیارهای «سرزندگی و ثبات اقتصادی»، «انعطافپذیری برنامههای توسعه» و مؤلفهی زمان با معیارهای «مدیریت زمان در فضاهای همگانی»، «تداوم مکان» که شاخصها را تعریف کردهاند.
برنامه ریزی شهری
مجید روستا؛ محمد سلیمانی مهرجانی؛ مظفر صرافی؛ مجتبی رفیعیان
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای کلانشهرهای امروز، وجود محلههای شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیهای است. مجموعه سیاستها و برنامههای بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابلتوجهی ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای کلانشهرهای امروز، وجود محلههای شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیهای است. مجموعه سیاستها و برنامههای بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابلتوجهی همراه بوده است. پیشفرض پژوهش حاضر این است که یکی از دلایل اصلیِ چنین شکستهایی، کمتوجهی به مقیاسِ برنامهها و طرحهای بازآفرینی شهری بوده است. بر این اساس در این پژوهش، دو پرسش اصلی طرح شده است: نخست، چرا مفهوم مقیاس باید در محوریت برنامههای بازآفرینی شهری قرار بگیرد و چنین محوریتی چگونه میتواند به کارآمدترسازیِ برنامهها و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین شهریِ هدف کمک کند؟ و دوم، وضعیت پروژههای بازآفرینی شهری، بر اساس معیارها و شاخصهای موردنظر در این پژوهش، چه اثراتی بر کارایی پروژه و وضعیت کیفیت زندگی ساکنین هدف میتواند داشته باشد؟ برای پاسخ به چنین پرسشهایی، از دو روششناسی زمینهگرا برای تحلیل مفهوم مقیاس و پیمایشی_دادهنگر برای سنجش کیفیت زندگی استفاده شده است. منابع داده و اطلاعات، شامل سرشماریها و پرسشگری و همچنین کتابخانهای_اسنادی، برنامهها و طرحها و تکنیکهای تجزیه و تحلیل نیز شامل همبستگی و رگرسیون(برای سنجش کیفیت زندگی) و فرا_تحلیل(در مقیاسشناسی) بوده است. نتایج این پژوهش در چهار نمونه شهر رشت، همدان، سنندج و گرگان نشان میدهد که همبستگی معناداری بین تعداد پروژههای بازآفرینی، انرژی اولیه و موقعیت مکانی آنها (متغیرهای مستقل) و اثرگذاری آنها بر کیفیت زندگی ساکنین هدف (متغیر وابسته) وجود دارد. وجود چنین همبستگی بدین معناست که برنامههای بازآفرینی شهری در ایران میتواند از طریق توجه بنیادی به مقیاس برنامه بازآفرینی، تأثیر بیشتری در ارتقای کیفیت زندگی ساکنین هدف داشته باشد.
معماری شهری
علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور
چکیده
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط ...
بیشتر
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سلامت را به عنوان متغیر میانجی مد نظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای یادشده نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سلامت با سه شاخص سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مد نظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چند جانبه تعریف گردید. گردآوری اطلاعات در حوزه کیفیت معماری و سلامت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنان سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنان و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخصهای محیطی و معماری، دارای تفاوتهایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی _ کیفی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبههای صورت گرفته از ساکنان انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنان در مجتمعهای مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقای سطوح مختلف سلامت ساکنان شکل میگیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقای سلامت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقای سلامت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقای سلامت اجتماعی ساکنان میشود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقای کیفیت زندگی در مجتمعهای مسکونی میشود.
معماری شهری
پریسا هاشمپور؛ زیبا سامی
چکیده
مسکن از اساسیترین نیازهای انسان است. کمتوجهی به نیازهای چند بعدی انسان موجب کاهش کیفیت زندگی در آنها شده است. از این رو بررسی کیفیت محیطی برای افزایش حیات، با در نظر گرفتن جنبههای مختلف نیازهای انسان تأثیر عمیق بر حیاتپذیری مجتمع مسکونی دارد. رویکرد حیاتپذیری به دنبال مسئله پیوند مسکن با حیات انسان و نیازهای او از طریق ...
بیشتر
مسکن از اساسیترین نیازهای انسان است. کمتوجهی به نیازهای چند بعدی انسان موجب کاهش کیفیت زندگی در آنها شده است. از این رو بررسی کیفیت محیطی برای افزایش حیات، با در نظر گرفتن جنبههای مختلف نیازهای انسان تأثیر عمیق بر حیاتپذیری مجتمع مسکونی دارد. رویکرد حیاتپذیری به دنبال مسئله پیوند مسکن با حیات انسان و نیازهای او از طریق توجه به کیفیت محیطی در مجتمعهای مسکونی است. همچنین به دلیل تأثیر متقابل محیط مسکونی بر زندگی ساکنان، تعیین کیفیت محیطی مؤثر بر حیاتپذیری ضروری است. با بررسی مراتب حیات انسان از دیدگاه اسلامی، مؤلفههای حیاتپذیری در ارتباط با مؤلفههای مادی و ادراکی را میتوان دستهبندی کرد. پژوهش حاضر با هدف افزایش حیاتپذیری در مجتمعهای مسکونی و با توجه به تأثیرات کیفیت محیطی، اجرا گردید. سه مجتمع مسکونی آسمان تبریز، شهید چمران و مجتمع امام(ره) به دلیل ساخت در دهههای متفاوت به عنوان نمونههای موردی انتخاب شدند. پژوهش از نوع میدانی با هدف کاربردی و از نظر روششناسی توصیفی_تحلیلی بوده است. برای گردآوری اطلاعات از روشهای مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر تعیین گردید. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Spss و تحلیل نمونهها با روش SWOT انجام شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تحقیق کیفیت محیطی با توجه به نیازهای حیات انسان در حیاتپذیری مجتمعهای مسکونی مؤثر هستند. کیفیت محیطی در بر گیرنده مؤلفههای مادی(عوامل کالبدی ، زیستمحیطی) و ادراکی( فرهنگی، روانی و اجتماعی) است و در نهایت مشخص شد که عوامل روانی تأثیر بیشتری در حیاتپذیری مجتمعهای مسکونی دارد.
برنامه ریزی شهری
رحیم هاشم پور؛ امین محمودی آذر؛ سید فواد مومن مرعشی
دوره 3، شماره 12 ، آبان 1393، ، صفحه 33-46
چکیده
در دهه های اخیر موضوع کیفیت زندگی شهری و ارتقای رضایتمندی شهروندان از محیط زندگی خود توجه بسیاری از محققان و سازمان های جهانی را به خود جلب کرده است؛ تا آنجا که سازمان ملل متحد هر ساله گزارشی با نام گزارش انسانی منتشر می کند و در آن شهرهای مختلف جهان را از نظر سطح کیفیت زندگی موجود مورد مقایسه قرار می دهد. کیفیت زندگی دارای معیارهای ...
بیشتر
در دهه های اخیر موضوع کیفیت زندگی شهری و ارتقای رضایتمندی شهروندان از محیط زندگی خود توجه بسیاری از محققان و سازمان های جهانی را به خود جلب کرده است؛ تا آنجا که سازمان ملل متحد هر ساله گزارشی با نام گزارش انسانی منتشر می کند و در آن شهرهای مختلف جهان را از نظر سطح کیفیت زندگی موجود مورد مقایسه قرار می دهد. کیفیت زندگی دارای معیارهای مختلفی است که یکی از مهمترین معیارهای آن کیفیت و امنیت کالبدی است که توجه به آن موجب کاهش مشکلات فراوانی از قبیل زوال نشاط و شادابی و سرزندگی، عدم احساس آرامش از حضور در فضا و ... می شود. هدف این تحقیق ارزیابی کیفیت زندگی شهری با توجه به معیار کیفیت و امنیت کالبدی در سکونتگاه هاست. بر این اساس معیار کیفیت و امنیت کالبدی از دو وجه عینی و ذهنی در بافت قدیمی شهر ارومیه به عنوان نمونه موردی، مورد سنجش و بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق در این مقاله از نوع پیمایشی _ تحلیلی بوده و در آن از ابزار پرسشنامه، مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تکنیک های فازی، رگرسیون خطی و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده های کمی و کیفی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که رضایت از دسترسی به خدمات، اثر مثبت و معناداری را به لحاظ آماری بر کیفیت زندگی ذهنی وارد می کند و افزایش رضایتمندی ساکنان از متغیرهای معیار کیفیت و امنیت کالبدی، سبب افزایش رضایتمندی از کیفیت زندگی ذهنی می شود. این یافته ها به برنامه ریزان شهری گوشزد می کند که عوامل کالبدی نقش بسزایی در افزایش رضایتمندی از کیفیت زندگی شهروندان دارد.
برنامه ریزی شهری
مجید عطاری گرگری؛ ناصر براتی
دوره 2، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 59-69
چکیده
استراتژی توسعه شهری فرآیند تهیه چشم انداز توسعه بلندمدت یک شهر است که بر اساس آن برنامههای اجرایی در مقیاس کوتاه مدت و بلند مدت تهیه می شوند. دست یافتن به چشم اندازهای واقعی که مورد توافق عمومی قرار گرفته باشند در این شیوه از برنامهریزی شهری اولویت و ارجحیت یافته است، زیرا تجربه نشان داده است که موفقترین اهداف و سیاستها، ...
بیشتر
استراتژی توسعه شهری فرآیند تهیه چشم انداز توسعه بلندمدت یک شهر است که بر اساس آن برنامههای اجرایی در مقیاس کوتاه مدت و بلند مدت تهیه می شوند. دست یافتن به چشم اندازهای واقعی که مورد توافق عمومی قرار گرفته باشند در این شیوه از برنامهریزی شهری اولویت و ارجحیت یافته است، زیرا تجربه نشان داده است که موفقترین اهداف و سیاستها، در مرحله اجرا، آنهایی هستند که از طرف مردم، مدیریت شهری و دولت مرکزی در مورد آنها توافق و تفاهم وجود دارد. در واقع در اینجا سعی میشود برای دستیابی به اهداف کلان توسعه شهری، همه جناحها و گروههای ذینفع, ذی نفوذ, ذی مدخل, ذی ربط و ذی صلاح به نوعی گرد هم آمده و برای آینده شهر تصمیم بگیرند، تصمیمی که در ادامه تبدیل به برنامه ها، طرحهای اجرایی می شوند. تدوین راهبردهایی جهت ارتقاء کیفیت زندگی شهری در محلات مسکونی کلانشهر تبریز بر پایه همین مبانی تئوریک و بر اساس مشارکت مردم در جهت رسیدن به چشماندازهای برنامه توسعهای تبریز1404 میباشد. در پژوهش حاضر از روشهای پرسشنامه و مصاحبه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده و جهت تحلیل دادهها از نرمافزارهایی مانند SPSS و Super Decisions بهره برده میشود. رتبهبندی راهبردها الویت مداخله را در راستاء ارتقاء کیفیت زندگی در کلانشهر تبریز مشخص میکند . در نهایت روند این تحقیق میتواند به عنوان یک مدل جهت استفاده در سایر کلانشهرها مطرح گردد. بر اساس نتایج حاصل شده، راهبرد "استقرار مدیریت بحران شهری متخصص و کارآمد و کسب سطح بالایی از آمادگی جهت مقابله با حوادث غیرمترقبه" بیشترین وزن را به خود اختصاص داده و در الویت اول راهبردهای کلانشهر تبریز قرار گرفته است.
برنامه ریزی شهری
قادر احمدی؛ سونیا نادری کروندان
دوره 2، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 71-81
چکیده
تحقیق در مورد کیفیت زندگی به طور نسبی پدیده ای تازه ای است و نقش مهمی در پایش سیاستهای حوزه عمومی و اثر بخشی برنامه ریزی شهری ایفا میکند. هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی در دوبافت قدیمی و جدید شهری سنندج و شناسایی مولفه¬های موثر بر بهبود کیفیت زندگی در هر دوبافت با تاکید بر نکات برجسته انهااست. مقاله حاضر با تاکید بر بعد ذهنی ...
بیشتر
تحقیق در مورد کیفیت زندگی به طور نسبی پدیده ای تازه ای است و نقش مهمی در پایش سیاستهای حوزه عمومی و اثر بخشی برنامه ریزی شهری ایفا میکند. هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی در دوبافت قدیمی و جدید شهری سنندج و شناسایی مولفه¬های موثر بر بهبود کیفیت زندگی در هر دوبافت با تاکید بر نکات برجسته انهااست. مقاله حاضر با تاکید بر بعد ذهنی کیفیت زندگی، میزان رضایت مندی ساکنان دو محله انتخابی از بافت قدیم و جدید را با استفاده از شاخص های کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار داده و مدل نظری ارائه شده در این زمینه بر اساس چارچوب دیدگاه تحقیقات تجربی و با توجه به میزان رضایت مندی بنا شده است. به منظور ساختاربندی و ایجاد درخت ارزش کیفیت زندگی از روش کل به جزء (بالا به پایین) استفاده شده که در چهار سطح تنظیم گشته است. بر مبنای سنجه های سطح آخر، تعداد 45 سوال در قالب پرسش نامه تدوین و کیفیت زندگی شهری بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت توسط ساکنین مورد ارزیابی قرار گرفته است. اطلاعات استخراج شده از پرسش نامه با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره، آزمون T و آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج بدست آمده از تحلیل، فرضیه تحقیق مبنی بر مطلوب تر بودن کیفیت زندگی در بافت جدید نسبت به بافت قدیم تایید شد و میانگین امتیاز رضایت مندی ساکنان محله قطارچیان(با میانگین72/2) ومحله شهرک قدس (با میانگین 44/3) میزان تفاوت رضایت مندی ساکنان دومحله را آشکارساخت.
جامعه شناسی شهری
جمال محمدی؛ حسین دانشمهر
دوره 2، شماره 7 ، مرداد 1392، ، صفحه 61-72
چکیده
امروزه شهرها عالیترین تجلی کالبدی و عملکردی عصر معاصر قلمداد میشوند و خواسته یا ناخواسته زمینههای گسترش حوزه عمومی را فراهم میآورند. در این میان پارکها به عنوان بخشی از فضاهای عمومی شهری( علیرغم نقش مهمی که در گسترش قلمرو عمومی جامعه دارند) چندان مورد توجه قرار نگرفته و ظرفیتهای آنها بلا استفاده مانده است. گفتنی است ، ترمیم ...
بیشتر
امروزه شهرها عالیترین تجلی کالبدی و عملکردی عصر معاصر قلمداد میشوند و خواسته یا ناخواسته زمینههای گسترش حوزه عمومی را فراهم میآورند. در این میان پارکها به عنوان بخشی از فضاهای عمومی شهری( علیرغم نقش مهمی که در گسترش قلمرو عمومی جامعه دارند) چندان مورد توجه قرار نگرفته و ظرفیتهای آنها بلا استفاده مانده است. گفتنی است ، ترمیم و ارتقای کیفی این نوع فضاها، تجربهای امید بخش برای مشارکتهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیباییشناسی به منظور بازسازی محیط شهری مطبوع و کارآمد و رشد فعالیتهای فراغتی به ارمغان میآورد. هدف این مقاله، به پرسشگرفتن ماهیت توسعه، از طریق ترمیم و بازسازی پارکهای سطح منطقه 18 میباشد، تا ضمن معرفتشناسی، به اثرات ابعاد مختلف بازسازی پارکها، راهکارهای مناسب برای تقویت تأثیرات مثبت و در عین حال تعدیل تأثیرات منفی ارائه نماید. اطلاعات مطالعه کیفی حاضر از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و قدم زدن عرضی در میدان مورد مطالعه گردآوری شده و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. در مجموع اطلاعات جمعآوری شده در قالب 36 مفهوم، هفت مقوله عمده و یک هسته مرکزی، کدگذاری و تحلیل شدهاند. هفتمقوله عمده عبارتند از: تعاملات اجتماعی، امنیت اجتماعی، بهداشت جسمی و روانی، دسترسی به تسهیلات، انسجام شهروندی، رونق اقتصادی و بهبود وضعیت زیستمحیطی. در این مطالعه مقوله نهایی که همان هسته مرکزی میباشد «ارتقای کیفیت زندگی شهروندان» است. هسته مرکزی مورد اشاره در قالب یک مدل مبنایی در قالب شرایط علی، راهبردها و پیامدها ارائه شده است.