طراحی شهری
مهرداد هدایتیان؛ علیرضا عینیفر
چکیده
فضاهای باز شهری نقش حیاتی در تسهیل و تقویت تعاملات اجتماعی میان افراد دارند. این فضاها نه تنها بهعنوان مکانهایی برای فعالیتهای تفریحی و استراحت عمل میکنند، بلکه بسترهایی مؤثر برای تقویت روابط اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی شهری فراهم میآورند. بررسی پیشینه پژوهشهای داخلی نشان میدهد تعاملات اجتماعی در حوزه معماری و شهرسازی ...
بیشتر
فضاهای باز شهری نقش حیاتی در تسهیل و تقویت تعاملات اجتماعی میان افراد دارند. این فضاها نه تنها بهعنوان مکانهایی برای فعالیتهای تفریحی و استراحت عمل میکنند، بلکه بسترهایی مؤثر برای تقویت روابط اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی شهری فراهم میآورند. بررسی پیشینه پژوهشهای داخلی نشان میدهد تعاملات اجتماعی در حوزه معماری و شهرسازی عمدتاً با سه مفهوم کلیدی «حضورپذیری»، «اجتماعپذیری» و «کیفیت محیط» بهعنوان عوامل اصلی تأثیرگذار بررسی شدهاند، بیآنکه رابطه مفهومی و ساختاری این مفاهیم با یکدیگر و با چارچوبهای نظری جهانی بهروشنی تبیین شده باشد. این پژوهش با هدف بازخوانی و تبیین این مفاهیم در بستری مفهومی، ابتدا با بهرهگیری از تحلیل واژگان کلیدی و مرور نظریات جهانی، مؤلفههای تعاملات اجتماعی را در پنج دسته کالبدی_محیطی، فعالیتی_رفتاری، ادراکی_روانی، زمینهای_فرهنگی و فناورانه_دیجیتال طبقهبندی کرده و آنها را در چارچوب مدل مکان دیوید کانتر سامان داده است. در مرحله بعد، به منظور یافتن ارتباط میان مفاهیم اصلی تحقیقات داخلی و نظریات جهانی، با استفاده از دستورالعمل PRISMA و روش فراترکیب، ۳۲ مقاله داخلی منتخب، با بهرهگیری از نرمافزار MAXQDA تحلیل و کدگذاری شدهاند. یافتهها نشان میدهد حضورپذیری، بیشتر تحت تأثیر عوامل کالبدی_محیطی مانند تسهیلات محیطی و سازماندهی فضایی قرار دارد. اجتماعپذیری به عوامل فعالیتی_رفتاری وابسته است که شامل فعالیتهای گروهی و فضاهای جمعی میشود. کیفیت محیط نیز به عوامل ادراکی_روانی مانند جذابیت، احساس راحتی و معنای محیط مرتبط است. مؤلفههای زمینهای و فناورانه نیز نقش تعدیلگر دارند. این سه مفهوم نه تنها بهصورت مستقل، بلکه بهشکل متقابل بر یکدیگر تأثیر گذاشته و تعاملات اجتماعی را در فضاهای باز شهری تقویت میکنند. یافتههای این تحقیق، چارچوبی کاربردی برای طراحان و برنامهریزان شهری ارائه میدهد و به توسعه محیطهایی اجتماعیتر و جذابتر کمک میکند.
برنامه ریزی شهری
علی اکبر سالاری پور؛ مانی طالبی صومعه سرائی
چکیده
پداگوژی (آموزش و پرورش در زمینههای گوناگون) شهرسازی، نیازی زیرساختی برای مشارکت آگاهانه عمومی در مسیر تحقق برنامههای توسعه شهری بوده که باعث کمتر شدن خطاهای هر دو گروهِ مدیریت شهری و شهروندان، در فرایند برنامهریزی تا اجرا میشود. نبود نگرش بلندمدت به تأثیرگذاریهای عمیق آموزشهای شهرسازی، پایین بودن باور و اعتماد به ...
بیشتر
پداگوژی (آموزش و پرورش در زمینههای گوناگون) شهرسازی، نیازی زیرساختی برای مشارکت آگاهانه عمومی در مسیر تحقق برنامههای توسعه شهری بوده که باعث کمتر شدن خطاهای هر دو گروهِ مدیریت شهری و شهروندان، در فرایند برنامهریزی تا اجرا میشود. نبود نگرش بلندمدت به تأثیرگذاریهای عمیق آموزشهای شهرسازی، پایین بودن باور و اعتماد به یادگیری مستمر و شکاف موجود میان محیطهای آموزشی و حوزههای عملیاتی شهرسازی، از علل اصلی پرداختن به موضوع پداگوژی شهرسازی انتقادی در شهر خلاق رشت، به عنوان محدوده پژوهش است. رویکرد پژوهش کیفی است و بر اساس مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته، با استفاده از روشِ استقراییِ نظریه دادهبنیاد، 102 کد باز، 29 کد محوری و هشت کد گزینشی تجزیه و تحلیل شدهاند. حجم نمونه شامل 15 متخصص از سمن(سازمان مردم نهاد) ها، اساتید دانشگاهی و مجموعه مدیریت شهری است. مدل مفهومی_ اجرایی حاصل شده نشان میدهد، «پداگوژی شهرسازی انتقادی» دارای پنج مرحله اصلی است که نیازمند طی نمودن گامهایی ترتیبی، شامل: 1.شناخت مسائل و بسترها (به عنوان شرایط عِلی)، 2. پذیرش و تعدیل تعارضات اجتماعی و فرهنگی (به عنوان شرایط زمینهای)، 3. اصلاح رویکردهای ناکارامد پداگوژیکال (به عنوان شرایط مداخلهگر)، 4. تحول مدلهای اجرایی با تقویت نهادهای پاسخگو و نقدپذیر (به عنوان راهبردِ کلان)و 5. توسعه محیطهای یادگیرنده با مشارکتپذیری و مسئولیتپذیری ذی نفعان (به عنوان پیامدِ اصلی) است. در این الگو، شهر خلاق رشت تحت تأثیر دو رویکرد: 1. تأثیرپذیری از ابعاد آموزشیِ اهداف توسعه پایدار 2030، و 2. نقشآفرینی شهروندان خلاق است. نتیجه نهایی نشان میدهد اصلاح ساختارهای اجرایی و محتوایی در آموزشهای جریانِ اصلی ضروری بوده، اما کافی نیست و دستیابی به محیطهای یادگیرنده، نتیجهای مؤثرتر و کارآمدتر خواهد داشت. بدین منظور تولید محتوا با ابزارهای متنوع در فضاهای شهری و مجازی، برگزاری رویدادهای آموزشمحور با مشارکت تمامی ذی نفعان و تأمین زیرساختهای فیزیکی با مشوقهای سرمایهگذاری، دولتی و یا جهتدهی اقدامات خیرخواهانه شهرسازی، پیشنهادات اجرایی پژوهش است.
برنامه ریزی شهری
سارا وثوقی؛ فرشاد نوریان
چکیده
در دهه اخیر، غیر رسمیت به یکی از مهمترین مسائل توسعههای شهری بهویژه در جهان جنوب تبدیل و با ارائه مفهوم "غیررسمیت قشرفرادست" به فراتر از حوزه فقر شهری گسترده شده است. در این بستر، بسیاری از محققان در تبیین ارتباط قدرت و غیر رسمیت شهری نقش دولت را در تعلیق قانون برجسته کردهاند. اخیراً این نگاه به دلیل فهم تقلیلگرایانه از قدرت ...
بیشتر
در دهه اخیر، غیر رسمیت به یکی از مهمترین مسائل توسعههای شهری بهویژه در جهان جنوب تبدیل و با ارائه مفهوم "غیررسمیت قشرفرادست" به فراتر از حوزه فقر شهری گسترده شده است. در این بستر، بسیاری از محققان در تبیین ارتباط قدرت و غیر رسمیت شهری نقش دولت را در تعلیق قانون برجسته کردهاند. اخیراً این نگاه به دلیل فهم تقلیلگرایانه از قدرت و عدم توجه به شبکه پیچیده بازیگران درون و بیرون دولت نقد شده و ضرورت بسط رویکرد غیرمرکزگرا به غیررسمیت شهری مطرح گردیده است. در این راستا، این مقاله با بسط این فرضیه بر اساس تفکرات فوکو که تمییز قانونمداری/ناقانونمداری یکرویه گفتمانی برساخته قدرت است، تلاش مینماید چگونگی تقابل پیچیده بازیگران قدرت بر روی قانون را در بستر غیررسمیت شهری قشرفرادست تبیین کند. بدین منظور با استفاده از روش تحلیل گفتمان، مطالعه درونگفتمانی (جایگاه سوژهها، ابژهها و مفاهیم)، میان گفتمانی و فرا گفتمانی حق مکتسبه در بازنگری طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم رضوی (منطقه ثامن) صورت گرفت. یافتهها نشان داد که منازعات بازیگران قدرت درون و بیرون دولت مولد گفتمانهای حقیقت متقابلی از قانونمداری/نا قانونمداری است که هرکدام جایگاه مشروع تصمیمگیری درباره حق مکتسبه، نحوه تفسیر قانون حق مکتسبه و نوع حقی را که تحت لوای حق مکتسبه باید استیفا شود را به نحو متفاوتی تبیین مینمایند. نتایج نشان میدهد که تقابل گفتمانی قدرت بر روی قانونمداری ریشه در دوگانگی درونی نظام رسمی برنامهریزی شهری درباره جایگاههای تصمیمگیری محلی/ مرکزی، تمییز منافع عمومی/ خصوصی، پذیرش/ عدمپذیرش تبعات اعمال قانون، سازوکارهای عرفی مقرراتزدایی/ سازوکارهای رسمی مقررات گرایی دارد. این تضاد درونی منجر به ایجاد تقابل قدرت در بستر سیاسی _ اجتماعی شده که در نتیجه آن عرصهای فراهم میشود که قشر فرادست در جایگاه تصمیمگیری رسمی قرار گرفته، منافع آن ذیل منافع عمومی بازتعریف شده و قانون به نفع قشر فرادست تفسیر شود. بدین ترتیب توسعههای غیرقانونی قشرفرادست قانونی شده و غیررسمیت در بستر تضاد درونی نظام رسمی برنامهریزی شهری بازتولید میشود.
برنامه ریزی شهری
امیرحمزه شهبازی
چکیده
برنامهریزانشهری با این پرسش مواجهند که پیدایش شبکههای جهانی اینترنت، پایگاههای داده علمی با میلیاردها آیتم و شبکههای اجتماعی با میلیاردها عضو، تا چه حدی کتابخانههایدانشگاهی همچون کاربریهای مکانمحور سنتی با تغییر در نقش و جایگاه مواجه ساخته و از قید چهار ویژگی، مکانمعین، شعاع عملکردی معین، آستانه جمعیتی معین ...
بیشتر
برنامهریزانشهری با این پرسش مواجهند که پیدایش شبکههای جهانی اینترنت، پایگاههای داده علمی با میلیاردها آیتم و شبکههای اجتماعی با میلیاردها عضو، تا چه حدی کتابخانههایدانشگاهی همچون کاربریهای مکانمحور سنتی با تغییر در نقش و جایگاه مواجه ساخته و از قید چهار ویژگی، مکانمعین، شعاع عملکردی معین، آستانه جمعیتی معین و زمان سرویسدهی معین رها شدهاند؟ این پژوهش کاربردی با روش توصیفیتحلیلی و حجمنمونه 480نفر(دانشجویان دکتری، کارشناسیارشد وکارشناسی) با پرسشنامه محققساخته و نمونهبرداری تصادفی در زاهدان (سه دانشگاه سیستانوبلوچستان، دانشگاه علومپزشکی زاهدان و دانشگاه آزاداسلامی زاهدان) انجام شده است. مدل های تحلیل:Uمانویتنی، کروسکالوالیس، کایدو، کرامرزV، جدولمتقاطع، کندالتائوC، کرامرزC و تست نشانه بودند. یافتهها نشانداد، جایگاه سنتی کتابخانههای دانشگاهی دگرگون شده است. بهایناعتبار که 58 درصد دانشجویان گفتهاند به ندرت کتابخانه رفته یا هرگز نرفتهاند. 44 درصد دانشجویان جایگاه سنتی کتابخانهها را کاهشی میدانند. دسترسی به پایگاههای علمی مانند Scopus, SID, در حد معنی داری، سبب اعتقاد دانشجویان به کاهشی بودن جایگاه کتابخانه بود (به استثنای دانشجویان پزشکی و پرستاری).دانشجویان به منابع علمی در هشت پایگاه علمی آکادمیک (Scopus، Web of Science، Pub Med و مشابه آن با میلیاردها آیتم علمی) مراجعه میکنند.نتیجه این که علیرغم پابرجایی نقش و جایگاه کتابخانههای دانشگاهی، پدیده «پژوهش، بدون مراجعه فیزیکی به کتابخانه دانشگاهی» سبب میشود برنامهریزی و تخصیص فضا، محاسبه آستانه جمعیتی و شعاع عملکرد معین، نیازمند بازنگری گردد. نوآوری این پژوهش مراجعه مستقیم به دانشجویان و سنجش میزان مراجعهشان به کتابخانه و ادراکشان از جایگاه کتابخانه است که در پژوهشهای داخلی و خارجی دیده نشد. ادامه پژوهش در کتابخانههای عمومی وگسترش مرزهای دانش مورد تأکید است.
روان شناسی محیطی
نسرین محمدی ایرلو؛ روح اله رحیمی؛ وحید وزیری
چکیده
تغییرات سریع شهرها و رشد بیرویه توسعه شهری باعث کاهش ارتباط شهروندان با فضاهای شهری و کاهش حس تعلق به مکان شده است. این پدیده در بسیاری از شهرهای تاریخی که دارای هویتهای فرهنگی منحصربهفرد هستند، مشهودتر است. با وجود این، برنامهریزی شهری معاصر بهندرت به ارتباط عاطفی شهروندان با محیط پیرامون خود پرداخته است. خیابان امام خمینی ...
بیشتر
تغییرات سریع شهرها و رشد بیرویه توسعه شهری باعث کاهش ارتباط شهروندان با فضاهای شهری و کاهش حس تعلق به مکان شده است. این پدیده در بسیاری از شهرهای تاریخی که دارای هویتهای فرهنگی منحصربهفرد هستند، مشهودتر است. با وجود این، برنامهریزی شهری معاصر بهندرت به ارتباط عاطفی شهروندان با محیط پیرامون خود پرداخته است. خیابان امام خمینی در اردبیل، بهعنوان یک فضای شهری با قدمت تاریخی، نمونهای از چنین مکانهایی است که نیازمند بازتعریف مؤلفههای حس تعلق به مکان و تقویت نقش آن در ایجاد پیوند اجتماعی میان شهروندان است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی مؤلفههای ارتقای حس تعلق در قرارگاههای رفتاری، بر اساس نقشه ذهنی شهروندان در فضاهای شهری انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی شامل تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) بوده و همچنین از دادههای کمی برای دستیابی به این هدف استفاده شده است. دادهها از طریق پرسشنامه و مصاحبه با 384 شهروند و 15 متخصص معماری و شهرسازی جمعآوری شد. یافتههای تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفههای قرارگاه رفتاری به سه گروه اصلی تقسیم میشوند؛ حفظ هویت و افزایش حس تعلق به مکان، ارتقای حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربریها و بنای شاخص و ارتقای تصویر ذهنی از بدنههای شهری. با توجه به یافتهها، معیار ارتقای حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربریها و بنای شاخص بیشترین تأثیرگذاری را در ادراک ذهنی شهروندان داشته است. این نتایج نشان میدهد که توجه به ویژگیهای تاریخی، هویتی و فرهنگی سایت مورد مطالعه، همچنین ایجاد فضاهای منحصر به فرد با الگوهای طراحی مناسب و توجه به نیازهای شهروندان، میتواند به افزایش حس تعلق در فضاهای شهری کمک کند. راهکارهایی که با ویژگیهای بصری و عملکردی فضا، شناخت خواستههای شهروندان و قرارگیری عملکردهای مناسب در فضاهای مناسب در ارتباط است، بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش حس تعلق میان شهروندان دارند. این راهکارها به ویژگیهای هویتی و فرهنگی در کالبد فضا اشاره دارند و میتوانند بهبودی محسوس در تجربه شهروندان از فضاهای شهری ایجاد کنند. این پژوهش با ارائه چارچوبی تحلیلی برای اولویتبندی مؤلفههای حس تعلق در فضاهای شهری، میتواند به برنامهریزان و طراحان شهری کمک کند تا بهبودهای مدنظر شهروندان را در نظر بگیرند و فضاهای شهری را بر اساس نیازهای واقعی ساکنان بهبود بخشند.
برنامه ریزی شهری
میترا عظیمی؛ محسن افشاری
چکیده
در عصر انقلاب شهری و همزمان با رشد روزافزون شهرنشینی، چالشهای جدیدی پیش روی شهرنشینان قرار میگیرد که مواجهه صحیح با آنها نیازمند اتخاذ تدابیر نوین است. آموزش شهروندی یکی از پایدارترین و به صرفهترین اقدامات به منظور مواجهه مؤثر با این چالشها در آینده است. کارشناسان بر این باورند، حرکت در جهت توسعه پایدار و استمرار روندهای ...
بیشتر
در عصر انقلاب شهری و همزمان با رشد روزافزون شهرنشینی، چالشهای جدیدی پیش روی شهرنشینان قرار میگیرد که مواجهه صحیح با آنها نیازمند اتخاذ تدابیر نوین است. آموزش شهروندی یکی از پایدارترین و به صرفهترین اقدامات به منظور مواجهه مؤثر با این چالشها در آینده است. کارشناسان بر این باورند، حرکت در جهت توسعه پایدار و استمرار روندهای توسعهای در شهرها و محلات مستلزم وجود شهروندان آگاه، آموزشدیده و مسئول است. از این رو، در بسیاری از کشورها ارائه آموزشهای شهروندی را از کودکستانها و مدارس آغاز نموده و از طریق تدوین و اجرای طرحهای توسعهای به ویژه در سطح محلات، این نوع آموزشها را به صورت فراگیر پیگیری مینمایند. محله هرندی تهران واقع در منطقه 12 شهرداری، با وجود برخورداری از سابقه تاریخی و نیز ارائه خدمات ویژه در شبکه فعالیتهای اقتصادی شهر، یکی از نقاط کانونی آسیبهای اجتماعی در تهران قلمداد میشود. به منظور کاهش این آسیبها تاکنون بیش از 18 طرح توسعهای به اجرا گذارده شده است. بررسی این طرحها نشان میدهد، برغم اهمیت و نقش آموزش شهروندی در کاهش آسیبها و مشکلات زندگی شهری، تمامی ابعاد و جوانب آن مطمح نظر برنامهریزان قرار نگرفته است. حال در این پژوهش تلاش شده است تا مقوله آموزش شهروندی در طرحهای محله از منظر موجودیت و اثربخشی مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. این تحقیق از نوع کیفی بوده و ضمن انجام تحلیل محتوای اسنـــادی، مصــاحبههای نیمه ساختمند با 15 نفر از مدیران شهرداری، کارکنان سمنهای فعال در محله و کارشناسان حوزه شهری انجام شده و تمامی دادهها با استفاده از نرم افزار maxqda مورد تحلیل قرار گرفتهاند تا تصویر دقیقتری از جایگاه آموزش شهروندی در طرح های توسعه محله هرندی ارائه شود. خروجی تحقیق حاضر نشان میدهد، ضمن ضرورت توجه به تفاوتهای ساختاری محله هرندی با دیگر محلات شهر تهران، توسعه این محله و تخفیف آسیبهای آن نیازمند یک بازنگری ویژه در طرحهای توسعه محلی بر اساس شاخصهای آموزش شهروندی است.