طراحی شهری
تکتم حنایی؛ ساناز سعیدی مفرد؛ شیما عابدی
چکیده
مسیریابی فعالیتی آگاهانه است که با به کارگیری ابزارها و علائم انجام میشود. گردشگران با توجه به میزان آشنایی متفاوت با محیط از ابزارها و علائم راهنمای مختلف در انتخاب مسیر استفاده میکنند. شناخت متفاوت از محیط باعث تفاوت در شکلگیری نقشههای شناختی در ذهن گردشگران میشود. آشنایی با محیط و داشتن تجربه در فضاهای شهری در مسیریابی ...
بیشتر
مسیریابی فعالیتی آگاهانه است که با به کارگیری ابزارها و علائم انجام میشود. گردشگران با توجه به میزان آشنایی متفاوت با محیط از ابزارها و علائم راهنمای مختلف در انتخاب مسیر استفاده میکنند. شناخت متفاوت از محیط باعث تفاوت در شکلگیری نقشههای شناختی در ذهن گردشگران میشود. آشنایی با محیط و داشتن تجربه در فضاهای شهری در مسیریابی بسیار قابل توجه است. بنابراین توجه به مسیریابی گردشگران از جمله کلیدیترین موضوعات در فضاها و نقاط تصمیمگیری است. هدف از این پژوهش تحلیل فرآیند مسیریابی گردشگران با میزان آشنایی متفاوت است. روش مورداستفاده در پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت پیمایشی است. در این راستا به منظور گردآوری دادهها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از سایت استفاده شده است. روش نمونهگیری با استفاده از فرمول کوکران با توجه به جمعیت محدوده 359 نفر محاسبه شده است. تحلیل دادهها و ارزیابی ابزارهای گردشگران در فرآیند مسیریابی با استفاده از تحلیلهای آماری شامل تحلیل واریانس یکسویه (آنوا)، آزمون تی وابسته و آزمون K2 برای اولویتبندی متغیرها و سطح معناداری شاخصها با استفاده از آزمون دانکن تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که میزان آشنایی با محیط بر انتخاب نوع استراتژی در مسیریابی مؤثر است. گردشگرانی که به دلیل شناخت بیشتر، درک و تحلیل ذهنی عمیقتر از محیط آشنایی بیشتری دارند، از استراتژی پیمایشی با استفاده از بازنمایی جهت و فاصله تعیین مسیر میکنند. این در حالی است که گردشگران با میزان آشنایی کمتر از استراتژی نشانه از طریق بازشناسی نوع نشانهها و تشخیص موقعیت قرارگیری آنها مسیر خود را پیدا میکنند. اولویت گردشگران برای استفاده از ابزارهای بصری در مسیریابی به ترتیب شامل جاذبههای گردشگری، جدارهها، علائم و الگوی شبکه معابر هستند.
برنامه ریزی شهری
محمد غفاری؛ محمد نعمت پور
چکیده
امروزه بخشبندی بازار گردشکری یکی از پیش شرطهای موفقیت مقاصد گردشگری است. در این راستا، بخشبندی گردشگران براساس متغیرهای روان شناختی از مهمترین و پرکاربردترین شیوههای بخشبندی بازار گردشگری است. از این رو هدف پژوهش حاضر بخشبندی بازار گردشگری شهر تهران با استفاده از شناسایی انگیزههای سفر و ویژگیهای سبک زندگی ...
بیشتر
امروزه بخشبندی بازار گردشکری یکی از پیش شرطهای موفقیت مقاصد گردشگری است. در این راستا، بخشبندی گردشگران براساس متغیرهای روان شناختی از مهمترین و پرکاربردترین شیوههای بخشبندی بازار گردشگری است. از این رو هدف پژوهش حاضر بخشبندی بازار گردشگری شهر تهران با استفاده از شناسایی انگیزههای سفر و ویژگیهای سبک زندگی گردشگران خارجی بازدید کننده از بازار بزرگ این شهر است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر روش جمعآوری دادهها نیز توصیفی_پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل گردشگران خارجی است که در ماههای اسفند 1396 تا اردیبهشت 1397 به بازار بزرگ و قدیمی شهر تهران سفر کردهاند. از این جامعه، نمونهای به حجم 394 نفر به روش نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته شامل 67 سئوال بوده است. سنجش روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب از روایی محتوا و آلفای کرونباخ استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل خوشهای و آزمون کای اسکوئر در محیط نرمافزار SPSS انجام شده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، گردشگران خارجی بازدید کننده از بازار بزرگ شهر تهران را میتوان در چهار گروه بخشبندی کرد که شامل گردشگران ایدهآل پسند، گردشگران اصولگرای رفتاری، گردشگران میانهرو و گردشگران خاص گراست. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد، بین متغیرهای جمعیت شناختی و خوشههای چهارگانه ارتباط مثبت و معنیداری برقرار است.
سیستم های مکانی جغرافیایی شهری
مهناز آزادطلب؛ هیمن شهابی؛ عطااله شیرزادی؛ کامران چپی
چکیده
سیل دومین بلای طبیعی است که سالانه خسارات زیادی را به جوامع انسانی وارد میآورد. در این میان شهرها و مراکز جمعیتی، بیشترین ریسک و احتمال خسارت فیزیکی قابل لمس ناشی از وقوع سیل را دارا هستند. شهر سنندج به دلیل احاطه شدن به وسیله کوهها و تپهها پتانسیل بالایی در تولید رواناب و انتقال آن به سطح شهر را دارد.بنابراین هدف از این مطالعه ...
بیشتر
سیل دومین بلای طبیعی است که سالانه خسارات زیادی را به جوامع انسانی وارد میآورد. در این میان شهرها و مراکز جمعیتی، بیشترین ریسک و احتمال خسارت فیزیکی قابل لمس ناشی از وقوع سیل را دارا هستند. شهر سنندج به دلیل احاطه شدن به وسیله کوهها و تپهها پتانسیل بالایی در تولید رواناب و انتقال آن به سطح شهر را دارد.بنابراین هدف از این مطالعه پیشبینی مکانی مخاطره سیلاب در شهر سنندج در استان کردستان با استفاده از الگوریتمهای شاخص آماری (SI) و مدل تابع شواهد قطعی (EBF) هم به صورت منفرد و هم به صورت ترکیبی در محیط GIS است.فاکتورهای مؤثر بر وقوع سیل که در این مطالعه در نظر گرفته شدند شامل درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، تجمع جریان، کاربری اراضی، انحنای شیب، لیتولوژی، فاصله از معابر، تراکم معابر، فاصله از ساختمان، تراکم ساختمان و میزان بارندگی بود. پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مورد نیاز، نقشه پیشبینی مکانی حساسیت سیلاب در شهر سنندج تهیه شد. به منظور ارزیابی عملکرد مدلها از سطح زیر نمودار AUC به دست آمده از منحنی ROC استفاده گردید. با توجه به معیار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه (ROC) و با توجه به دادههای اعتبارسنجی، مدل تابع شواهد قطعی (840/0) نسبت به مدل شاخص آماری (827/0) در پهنهبندی خطر سیلخیزی در منطقه مورد نظر دارای بهترین عملکرد بود. در مدل ترکیبی SI-EBF همچنین میزان صحت با توجه به دادههای اعتبارسنجی برابر 849/0 بود که این نشان داد، عملکرد مدل ترکیبی SI-EBF در پیشبینی مکانی خطر سیلاب در مطالعه حاضر نتایج بهتری نسبت به مدلهای منفرد داشته است.در نهایت نتایج مطالعه نشان داد که تراکم ساختمانی و معابر شهری عوامل اصلی در وقوع سیلاب شهر سنندج هستند که براساس نقشه پهنهبندی خطر سیل ارائه شده میتوان اقدامات مدیریتی مناسبی را برای کاهش خسارتها و تلفات ناشی از سیل انجام داد.
برنامه ریزی شهری
پروانه ژاله رجبی؛ رضا احمدیان؛ زهرا سادات سعیده زرآبادی
چکیده
یکی از مهمترین دغدغههای برنامهریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع و تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در سطح مناطق مختلف شهر برحسب نیازهای جامعه شهری است. تخصیص بهینه خدمات، ارتباط مستقیمی با برنامهریزی کاربری اراضی دارد. موفقیت درعرصه برنامهریزی کاربری اراضی شهری نیز وابسته به وجود قوانین مناسب در زمینه نحوه استفاده ...
بیشتر
یکی از مهمترین دغدغههای برنامهریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع و تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در سطح مناطق مختلف شهر برحسب نیازهای جامعه شهری است. تخصیص بهینه خدمات، ارتباط مستقیمی با برنامهریزی کاربری اراضی دارد. موفقیت درعرصه برنامهریزی کاربری اراضی شهری نیز وابسته به وجود قوانین مناسب در زمینه نحوه استفاده از زمین و همچنین استفاده از روشهای کارآمد در تهیه واجرای طرحهای شهری و برنامه کاربری زمین است. این مقاله با هدف ارائه مدلی بر مبنای روشهای بهینهسازی چند هدفه انجام گرفته است تا تخصیص کاربریهای شهری را از منظر عدالت فضایی در سطح پلاک شهری و در طبقات هر قطعه زمین مدلسازی کند. به این منظور از الگوریتم ژنتیک رتبهبندی نامغلوب و یــک کــد کامپیوتری در نــرمافــزار Matlab R2018a استفاده شده است. مدل بر مبنای پنج تابع هدف شامل بیشینهسازی سازگاری، وابستگی، دسترسی به خدمات، تنوع و تناسب فیزیکی، در طبقات و در همجواریها و نیز تعداد مشخصی شرایط مورد نیاز پیکربندی شده است. از میان نتایج حاصل از پیادهسازی الگوریتم که مجموعهای از راهحلهای بهینه پارتو است، یک جبهه جواب انتخاب و سپس برای انتخاب مناسبتترین چینش کاربریها از میان این راهحلهای بهینه، روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی، برای تعیین وزن هر یک از اهداف تخصیص کاربری زمین به کار رفته است. وزن حاصل در مقادیر برازش اهداف ضرب شده و پس از اعمال روش مجموع وزندار جوابی که بیشترین وزن را در جبهه جوابهای بهینه به دست آورده، به نقشه کاربری زمین تبدیل شده و به عنوان چینش پیشنهادی ارائه گردیده است. ارزیابی کمی نتایج حاصل از تخصیص نشان داد که کاربریهای تجاری، آموزشی ، درمانی، ورزشی و فرهنگی هم از نظر سرانه و هم از نظر توزیع در سطح محلات و ناحیه مورد مطالعه به خوبی تخصیص داده شدهاند و سطح برخورداری محلات را در محدوده مطالعه افزایش دادهاند.
مدیریت شهری
ملیحه تقی پور؛ علی اکبر حیدری؛ مریم حقایق
چکیده
وضعیت اقتصادی افراد در جوامع کنونی، نقش مهمی در گرایش به زندگی آنها در گونههای آپارتمانی و تبدیل آن به یک الگوی رایج در مسکن شهری دارد. این در حالی است که زندگی در این گونه فضاها با مشکلات عدیدهای چون افزایش میزان کمبود ویتامینD ، اضافه وزن و کاهش سلامت جسمانی، انواع آسیبهای اجتماعی، کاهش فضاهای شخصی و کاهش سطح سلامت روانی همراه ...
بیشتر
وضعیت اقتصادی افراد در جوامع کنونی، نقش مهمی در گرایش به زندگی آنها در گونههای آپارتمانی و تبدیل آن به یک الگوی رایج در مسکن شهری دارد. این در حالی است که زندگی در این گونه فضاها با مشکلات عدیدهای چون افزایش میزان کمبود ویتامینD ، اضافه وزن و کاهش سلامت جسمانی، انواع آسیبهای اجتماعی، کاهش فضاهای شخصی و کاهش سطح سلامت روانی همراه است که این موارد خود تهدید کننده سلامت ساکنان به شمار میرود. با این حال از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، سلامت به معنای تأمین همزمان سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی افراد است. بنابراین به نظر میرسد که وضعیت اقتصادی افراد، تأثیر مستقیم و بیواسطهای بر کیفیت زندگی و تأمین سلامت آنها دارد. به همین منظور پژوهش حاضر به دنبال بررسی سه بعد سلامت در ترجیحات مردم با وضعیت اقتصادی متفاوت، به هنگام انتخاب مسکن آپارتمانی و اولویت مؤلفههای تأثیرگذار در انتخاب آنها در این سه حوزه است. به عبارت دیگر پژوهش حاضر به دنبال آن است تا روشن نماید کدام بعد سلامت در ترجیحات افراد در انتخاب مسکن در اولویت قرار دارد و آیا وضعیت اقتصادی مردم بر ترجیحات آنان تأثیرگذار است یا خیر؟ به همین منظور روش پژوهش حاضر، ترکیبی از نوع توصیفی_پیمایشی انتخاب شده و از نرمافزارهای SPSS22 و AMOS23 برای تحلیل دادهها و از آزمونهای فریدمن و آنوا برای به آزمون گذاشتن فرضیات بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، مبین آن است که میان سطح اقتصادی افراد بر نوع ترجیحات آنها در انتخاب مسکن از بعد سلامت تأثیرگذار است. به این ترتیب که توجه به شاخصهای سلامت روان در بالاترین سطح در انتخاب مسکن برای همه اقشار اقتصادی قرار دارد و با افزایش توان اقتصادی خانوار، توجه به شاخصهای سلامت اجتماعی بر شاخصهای سلامت جسمانی پیشی میگیرد.
مدیریت شهری
داریوش اردلان؛ زهره داودپور؛ کرامت ا... زیاری
چکیده
با جدیتر شدن موضوع تابآوری شهری از سال 2005 میلادی (اجلاس هیوگو)، پژوهش در زمینه توانمندسازی مدیریت شهرها برای عملکرد مطلوبتر در زمان بروز حادثه، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت. این مسئله در شهرهایی که در آنها خطر زمین لرزه وجود دارد (مانند شهر قزوین) اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. از آنجا که ساختار ستاد مدیریت بحران در شهر قزوین ...
بیشتر
با جدیتر شدن موضوع تابآوری شهری از سال 2005 میلادی (اجلاس هیوگو)، پژوهش در زمینه توانمندسازی مدیریت شهرها برای عملکرد مطلوبتر در زمان بروز حادثه، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت. این مسئله در شهرهایی که در آنها خطر زمین لرزه وجود دارد (مانند شهر قزوین) اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. از آنجا که ساختار ستاد مدیریت بحران در شهر قزوین مشابه شهرهایی است که در سالهای اخیر عملکرد ناموفقی در برخورد با زلزله داشتهاند (مانند ورزقان، قصر شیرین و غیره)، مسئله اصلی (با توجه به خطر بالقوه زلزله در شهر قزوین) این است که ساختار این ستاد باید به چه صورت باشد تا بتواند عملکرد مطلوبتری نسبت به زمین لرزه داشته باشد. مقاله حاضر از نظر نوع روش توصیفی_تحلیلی است که ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین را مورد ارزیابی قرار میدهد. لازم به توضیح است که شهر قزوین به دلیل نزدیکی به گسلهای فشاری، همواره در معرض خطر زمین لرزه با شدت بسیار بالا قرار دارد. در بخش مبانی نظری با مطالعه اسناد مختلف، متغیرها و شاخصهای مطرح در تابآوری نهادی شناسایی گردیدند. سپس به تشریح ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین و الگوهای پیشنهادی در اسناد سازمان ملل متحد و سایر کشورهای موفق در برخورد با حوادث (همچون ژاپن و ایالات متحده امریکا) پرداخته شد. در بخش تحلیل یافتهها، ابتدا با ارزیابی متغیرها و شاخصها به روش CVR (نسبت روایی محتوایی) موارد ضروری با توجه به شرایط شهر قزوین شناسایی گردیدند. در این بخش از 30 کارشناس شهرسازی نظرسنجی به عمل آمد که در مجموع نُه متغیر و نُه شاخص با توجه به شرایط قزوین برای دستیابی به تابآوری نهادی برگزیده شدند. سپس پرسشنامهای در قالب طیف لیکرت تنظیم گردید که سئوالات این پرسشنامه براساس وظایفی است که قانون برای کارگروههای مختلف این ستاد مشخص کرده است. سئوالات به تفکیک کارگروههای مختلف دستهبندی شده و در هر سئوال متغیر و شاخص مورد هدف تعیین گردیده است. پس از نظرسنجی از 110 کارشناس حوزه شهرسازی، دادهها با کمک نرمافزار spss تحلیل شدند. با استفاده از آزمون T.Student وضعیت موجود متغیرها در شاخصهای مختلف برای این ستاد در شهر قزوین مورد سنجش قرار گرفت. برآیند نتایج نشان دهنده عدم توجه به متغیرهای نُهگانه اثرگذار بود. همچنین مقایسه ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین با الگوهای مطرح در دنیا، نشان دهنده آن بود که بر خلاف الگوهای موفق که از چهار بخش اصلی تشکیل شده بودند، ساختار این ستاد در شهر قزوین تنها از دو بخش نیروهای عملیاتی و اداری تشکیل شده است، که البته این دو بخش نیز نیازمند اصلاح سازمانی می باشند. در نتیجه ستاد مورد نظر برای تحقق تابآوری نهادی لازم است حول سه محور اقدام نماید. نخست، اصلاح ساختار ستاد برای رفع نواقص موجود، دوم، تغییر نگرش در نحوه مدیریت امور از حکومت به حکمروایی و سوم، مجهز شدن به فناوریهای نوین سختافزاری و نرمافزاری در راستای آمادگی و پیشگیری. اقدامات لازم حول سه محور فوق باید به صورت همزمان پیگیری شود تا اثربخشی لازم را نشان دهد.
اقتصاد شهری
مهدی مودودی ارخودی؛ سجاد فردوسی
چکیده
همواره برنامهریزی برای توسعه گردشگری، مستلزم توجه به مسئله عرضه و تقاضاست. در این میان، بهطورخاص حوزه بازاریابی گردشگری متکی بر شناخت ویژگیهای بخش عرضه و تقاضاست. بر این اساس در این پژوهش به سنجش الگوی رفتاری عرضه و تقاضای گردشگری با تأکید بر تحولات نظام سرمایهداری در شهر کرج و روستاهای پیرامونی آن پرداخته شد. به طورکلی ...
بیشتر
همواره برنامهریزی برای توسعه گردشگری، مستلزم توجه به مسئله عرضه و تقاضاست. در این میان، بهطورخاص حوزه بازاریابی گردشگری متکی بر شناخت ویژگیهای بخش عرضه و تقاضاست. بر این اساس در این پژوهش به سنجش الگوی رفتاری عرضه و تقاضای گردشگری با تأکید بر تحولات نظام سرمایهداری در شهر کرج و روستاهای پیرامونی آن پرداخته شد. به طورکلی این پژوهش از نوع کمی است. جامع آماری این تحقیق شامل متخصصان مرتبط با موضوع تحقیق و همچنین شامل جامعه محلی است که در قالب دو دسته ساکنان شهر کرج و روستاهای پیرامونی به عنوان متقاضی سفر و شرکتهای مسافرتی در شهر کرج به عنوان عرضهکننده سفر، مورد بررسی قرار گرفتند. نظرسنجی از متخصصان به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس و نمونهگیری از ساکنان به روش نمونهگیری تصادفی ساده، و نمونهگیری از شرکتهای مسافرتی نیز به روش تمام شماری انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که الگوی رفتاری متقاضیان سفر بین ساکنان شهر کرج و روستاهای پیرامونی با یکدیگر متفاوت است. بر این اساس رفتار ساکنان روستاهای پیرامونی با میانگین وزنی 521/0، متمایل به ویژگیهای گردشگری فوردیسمی_پسافوردیمی است؛ در مقابل بررسی الگوی رفتاری ساکنان شهر کرج نشان داد که با میانگین وزنی 711/0، متمایل به ویژگیهای گردشگری نسبتاً پسافوردیسمی هستند. در این میان، الگوی رفتاری شرکتهای مسافرتی در شهر کرج با میانگین وزنی 751/0، به ویژگیهای گردشگری پسافوردیسمی متمایل است. در مجموع، الگوی رفتاری عرضه و تقاضای گردشگری در شهر کرج، نسبتاً پسافوردیسمی ارزیابی میشود.
پایداری شهری
فرشاد نوریان؛ رضا قاضی؛ سیدسجاد عبدالله پور
چکیده
توجه به شادی و ابعاد راهبردی آن، نقش اساسی در مطلوبیت کیفیت محیطی محلات شهری دارد که امروزه عدم توجه به آن، یکی از چالشهای پیشِ رو شهرها به ویژه کلانشهرهایی مانند مشهد به عنوان بستر زیست انسان در راه رسیدن به زندگی پایدار شهری است. طی دهههای اخیر با توسعههای جدید و قدیم شکل گرفته در سطح کلانشهر مشهد، محلاتی ایجاد شدهاند که ...
بیشتر
توجه به شادی و ابعاد راهبردی آن، نقش اساسی در مطلوبیت کیفیت محیطی محلات شهری دارد که امروزه عدم توجه به آن، یکی از چالشهای پیشِ رو شهرها به ویژه کلانشهرهایی مانند مشهد به عنوان بستر زیست انسان در راه رسیدن به زندگی پایدار شهری است. طی دهههای اخیر با توسعههای جدید و قدیم شکل گرفته در سطح کلانشهر مشهد، محلاتی ایجاد شدهاند که از سطح کیفی مطلوبی برخوردار نبوده و با مشکلات و معضلات فراوانی مانند فقدان عرصههای همگانی، ناامنی، نبود زیباییهای بصری، نبود امکانات محلی، تعلق پایین، آلودگیهای محیطی، فقدان بسترهای مناسب روابط همسایگی و... روبهرو بوده که به واقع از میزان شادی و نشاط به عنوان حلقه مفقوده و فراموش شده زندگی شهروندان مشهدی، کاسته و ضرورت طراحی محیطی مناسب و شاد را افزایش داده است. از جمله این محلات در توسعه جدید، محله فارغالتحصیلان و در توسعه قدیم، محله طبرسی است. از این روهدف مطالعه حاضر، ارزیابی ابعاد و شاخصهای شادی در دو بافت قدیم و جدید شهر مشهد با خصیصههای متفاوت است تا ضمن شناسایی ابعاد و شاخصهای شهر شاد به حل مشکلات محلات شهری به روشی اصولی و کارآمد برای حرکت به سوی پایداری بیشتر جوامع محلی دست یافت. مطالعه حاضر از نظر نتایج، کاربردی_توسعهای، از نظر فرآیند اجرا به صورت کمی و از نظر هدف توصیفی_تحلیلی با استناد به مطالعات کتابخانهای است و از میان ساکنان محلات طبرسی و فارغالتحصیلان، 320 نفر به صورت تصادفی برای تکمیل پرسشنامهها انتخاب شدهاند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمونهای آماری شامل فریدمن، من_ویتنی، اسپیرمن، کای اسکوئر و ضریب کرامر در نرمافزار SPSS انجام شده است. براساس نتایج به دست آمده از تحلیل، تنها بعد کالبدی در محله فارغالتحصیلان (3.22) در بین ابعاد شادی شرایط نسبتاً مطلوبی دارد و در سایر ابعاد، هر دو محله شرایط نامطلوبی دارند. همچنین اختلاف معنیداری میان شاخصهای شادی در محلات قدیم و جدید وجود دارد. از دیگر یافتههایتحقیق اینست که میانگین رتبه شادی در محله فارغالتحصیلان (167.90) بیشتر از محله طبرسی (135.45) است که نشان از شادتر بودن ساکنان محله جدید در مقایسه با محله قدیم دارد. اما تفاوت این دو از نظر شادی زیاد و محسوس نیست. شادی با متغیرهای درآمد، مالکیت مسکونی، قومیت، اشتغال، وضعیت تأهل و تعداد اعضای خانوار رابطه مثبت و با سن رابطه منفی و معنیداری دارد. در نهایت، شاخصهای امنیت شغلی در هر دو محله از بعد اقتصادی، سطح ایمنی و کیفیت نورپردازی در محله قدیم و دسترسی به فضای سبز، کیفیت فضای آبی در محله جدید از بعد کالبدی، سطح امنیت در محله قدیم و شرکت در جشنهای بومی و مشارکت در حل مشکلات در محله جدید از بعد اجتماعی، دارای بیشترین میزان همبستگی با شادی و نشاط هستند.
برنامه ریزی شهری
ارسطو یاری حصار؛ سمیرا سعیدی زارنجی؛ ژیلا فرزانه سادات زارنجی؛ هادی اسکندری عین الدین
چکیده
معلولیت به منزله پدیدهای زیستی و اجتماعی، واقعیتی است که تمام جوامع، صرف نظر از میزان توسعه یافتگی، اعم از کشورهای صنعتی و غیرصنعتی با آن مواجه هستند. فضاهای عمومی شهری نقش مهمی در برنامههای توسعه مناطق شهری دارند و در فرآیند برنامهریزی شهری، هنر برنامهریزی این است که بتواند تعامل و تعادلی بین گروههای ذینفع ایجاد کند. ...
بیشتر
معلولیت به منزله پدیدهای زیستی و اجتماعی، واقعیتی است که تمام جوامع، صرف نظر از میزان توسعه یافتگی، اعم از کشورهای صنعتی و غیرصنعتی با آن مواجه هستند. فضاهای عمومی شهری نقش مهمی در برنامههای توسعه مناطق شهری دارند و در فرآیند برنامهریزی شهری، هنر برنامهریزی این است که بتواند تعامل و تعادلی بین گروههای ذینفع ایجاد کند. با توجه به اهمیت موضوع مناسبسازی فضاهای شهری برای معلولان (جسمی_حرکتی و نابینایان) از یکسو و نیز تعداد قابل توجه شهروندان کمتوان جسمی و حرکتی در شهر اردبیل از سوی دیگر، پژوهش حاضر با هدف واکاوی و بررسی میزان رضایتمندی معلولان و ارزیابی وضع موجود مناسبسازی بخش مرکزی شهر اردبیل با رویکردی نظاممند، در جهت پاسخدهی به نیاز این قشر از شهروندان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی_تحلیلی است. دادههای مورد نیاز از طریق روشهای میدانی گردآوری شدهاند و با استفاده از نرمافزارspss و آزمونهای،T تک نمونهای،t مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش(آزمونT) نشان میدهد که میزان رضایتمندی معلولان از شاخصهای مناسبسازی کمتر از حد متوسط(3) است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان میدهد که سطح معنیداری متغیرهای شغل، سن و نوع معلولیت کمتر از 05/.، (000/.) بوده و به لحاظ آماری رابطه معنیداری در سطح 95درصد وجود دارد که نشاندهنده تأثیر متغیرهای مورد بررسی بر میزان رضایتمندی از شاخصهای مناسبسازی است. همچنین آزمون tمستقل گویای اینست که در متغیر جنسیت بین میانگین نظری دو گروه مردان و زنان در خصوص ارزیابی رضایتمندی معلولان از مناسبسازی با توجه به این که سطح معنیداری (000/.) کمتر از 05/. است، رابطه معنیداری بین نظرات دو گروه زن و مرد وجود دارد. نتایج بهدستآمده از مطالعه حاکی از آن است که با توجه به اقدامات صورت گرفته به منظور مناسبسازی بخش مرکزی شهر اردبیل، شرایط کالبدی، اجتماعی_اقتصادی، وضعیت مبلمان شهری و مدیریت کنونی قادر به رفع نیازهای معلولان به شکل شایسته نیست.
برنامه ریزی شهری
محمدمهدی قاجارخسروی؛ غلامرضا حقیقت نائینی
چکیده
جایگاه و اهمیت طرحها در برنامهریزی و ارزیابی آنها در جهات مختلف، همچنان موضوعی داغ، مورد توجه و قلمروی چالش برانگیز در محافل علمی و حرفهای است. یکی از رویکردهای رو به گسترش ارزیابی طرحها، بررسی "کیفیت طرحها" برای بررسی مطلوبیت طرحها، کاربرد روشها و تئوریهای برنامهریزی و نقاط قوت و ضعف آنها نسبت به وضعیت آرمانی است. ...
بیشتر
جایگاه و اهمیت طرحها در برنامهریزی و ارزیابی آنها در جهات مختلف، همچنان موضوعی داغ، مورد توجه و قلمروی چالش برانگیز در محافل علمی و حرفهای است. یکی از رویکردهای رو به گسترش ارزیابی طرحها، بررسی "کیفیت طرحها" برای بررسی مطلوبیت طرحها، کاربرد روشها و تئوریهای برنامهریزی و نقاط قوت و ضعف آنها نسبت به وضعیت آرمانی است. هدف اصلی این مطالعه نیز ارزیابی کیفیت طرحهای توسعه شهری (طرح جامع) در ایران برای شناسایی و تحلیل نقاط قوت و ضعف درونی طرحها در زمینههای یاد شده است. روش تحقیق، ترکیبی از رویکردهای پژوهشی تحلیلی و تبیینی است. بدین روی طرحها براساس چارچوب نظری و مدل مفهومی طراحی شده کیفیت طرحهای جامع شامل هفت مؤلفه پایه (مبنای واقعی، تجزیهوتحلیل، طرح و برنامه، اجرا، هماهنگی سازمانی، سازماندهی و ارائه، روش برنامهریزی) و سه مؤلفه پیشرو (مشارکت، نظارت و ارزیابی و توسعه پایدار) ارزیابی شدهاند. جامعه آماری این مطالعه، طرحهای شهرهای میانی (29 طرح) و بزرگ (پنج طرح) در نظر گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد، امتیاز کلی کیفیت طرحهای جامع در هر دو گروه شهرهای میانی و بزرگ در حد متوسط (میانگین نمره 4.95 از 10) قرار دارد. از میان هفت مؤلفه پایه کیفیت طرح، مؤلفههای مبنای واقعی، تجزیهوتحلیل، سازماندهی و ارائه، وضعیت مطلوبی داشته و مؤلفههای طرح و برنامه، هماهنگی سازمانی، اجرا و روش برنامهریزی دارای وضعیت مطلوبی نیستند. مؤلفههای پیشرو توسعه پایدار نیز علیرغم نمره پایین، وضعیت مستعد و قابل پیشرفت دارند و مؤلفههای "مشارکت" و "نظارت و ارزیابی" به صورت عمومی در طرحها مورد توجه قرار نمیگیرند. در بین طرح مورد بررسی طرح جامع شهر رشت و پس از آن چهار طرح مهاباد، بجنورد، آمل، سبزوار، کرمان و بیرجند بهعنوان بهترین طرحها شناسایی شدند و میتوان از آنها بهعنوان طرحهای پیشرو یاد کرد. در بررسی همبستگی درونی اجزای طرح نیز مشخص شد، مؤلفه "طرح و برنامه" مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفه کیفیت طرح است و آن را میتوان به عنوان شاخص اصلی و نمایانگر کیفیت طرحهای جامع برشمرد. همچنین بین کیفیت طرحهای شهرهای بزرگ و شهرهای میانی تفاوت معنیداری وجود ندارد و طرحها به صورت عمومی دارای وضعیت مشابه هم هستند. با این حال کیفیت طرحها طی دو دهه گذشته افزایش یافتهاست.