برنامه ریزی شهری
مجتبی رفیعیان؛ گل کو گیاهچی
چکیده
مناطق ساحلی به دلیل ارائه فضاها و فرصتهای متنوع از گذشته تاکنون با تقاضای بالای جمعیت روبهرو بوده که این موضوع با بروز معضلات و آشفتگیهای متعددی در ابعاد مختلف ساحل همراه بوده است. این معضلات در حوزههای متعددی از جمله حوزههای محیطزیستی، کاربری اراضی، سیاسی و امنیتی، مقرراتی و حقوقی در نواحی ساحلی کشور و از جمله ...
بیشتر
مناطق ساحلی به دلیل ارائه فضاها و فرصتهای متنوع از گذشته تاکنون با تقاضای بالای جمعیت روبهرو بوده که این موضوع با بروز معضلات و آشفتگیهای متعددی در ابعاد مختلف ساحل همراه بوده است. این معضلات در حوزههای متعددی از جمله حوزههای محیطزیستی، کاربری اراضی، سیاسی و امنیتی، مقرراتی و حقوقی در نواحی ساحلی کشور و از جمله بندر انزلی دیده میشود. در شهر بندرانزلی طبق اسناد توسعه شهری و گزارشات مطالعاتی دستگاههای اجرایی، پهنه ساحلی شهر در سالهای گذشته دچار افول مشهودی شده؛ به گونهای که به نظر میرسد موجبات بروز آسیبهای محیطزیست، افول اقتصادی و مسائل اجتماعی متعددی را در قالب کاهش کیفیت محیط ایجاد کرده است. بنابراین میتوان گفت مسئله پیشِ رو، شناسایی مؤلفههای حاکم بر ظرفیتهای توسعهای در پهنه ساحلی بندرانزلی است که دچار زوال شده و مدیریت مداخلات میتواند فرایندهای بهبود کیفیت را موجب شود. روش تحلیل دادهها بهرهگیری از مدل معادلات ساختاری (SEM) است که با استفاده از نرمافزار SmartPlS 3 صورت گرفت. برای آزمون مدل، با استفاده از پرسشنامه و براساس آرای کاربران فضا (مصرفکنندگان)، کیفیت محیطی در نواحی ساحلی متشکل از نُه شاخص برآورد و مورد سنجش قرار گرفت. ضریب استاندارد شده مسیر میان مصرفکننده و کیفیت محیطی (86/0) بیانگر این مطلب است که الگوی آماری کاربران به میزان 86 درصد از تغییرات متغیر کیفیت محیطی را تبیین میکند. کیفیت محیطی پهنههای ساحلی با نُه شاخص سنجیده میشود که از میان آنها، نفوذپذیری اولویت نخست در تحلیل کیفیت محیطی ساحلی دارد و سایر شاخصهای مطرح مانند انعطافپذیری، سازگاری، کارایی، بامعنابودن، تناسبات، تنوع، اجتماعپذیری و پایداری به ترتیب در اولویتهای دوم تا نهم قرار میگیرند.
برنامه ریزی شهری
فاطمه اسمعیل پور؛ محمد حسین سرائی؛ نجما اسمعیل پور
چکیده
تفکیک محل زندگی اقشار مختلف در شهرها در رابطه با پایگاه اجتماعی_اقتصادی آنها در تمام طول تاریخ و در تمام مناطق جغرافیایی جهان وجود داشته است. مکتب اکولوژی شهری تمایز در شهرها را ناشی از سه جنبه" پایگاه اجتماعی_ اقتصادی"، "پایگاه خانوادگی" و" پایگاه قومی_نژادی" خانوارها میداند. هدف مقاله حاضر بررسی نقش پایگاه اجتماعی_اقتصادی طبقات منزلتی ...
بیشتر
تفکیک محل زندگی اقشار مختلف در شهرها در رابطه با پایگاه اجتماعی_اقتصادی آنها در تمام طول تاریخ و در تمام مناطق جغرافیایی جهان وجود داشته است. مکتب اکولوژی شهری تمایز در شهرها را ناشی از سه جنبه" پایگاه اجتماعی_ اقتصادی"، "پایگاه خانوادگی" و" پایگاه قومی_نژادی" خانوارها میداند. هدف مقاله حاضر بررسی نقش پایگاه اجتماعی_اقتصادی طبقات منزلتی بالا بر ارزش بالای زمین در بافت میانی شهر اراک و تأثیر آن بر بازآفرینی محلات درونی شهر است. ماهیت پژوهش کاربردی و کمّی و روش آن توصیفی و علّی است. برای بررسی علل گرایش به بافت درونی و تأثیرات آن بر این بافت، از ابعاد مختلف تحلیل دادههای پرسشنامه و مصاحبه عمیق با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری به کمک نرمافزار smart-Pls استفاده شد. یافتهها نشان داد: اصالت و منزلت اجتماعی طبقه ساکن در بافت میانی شهر اراک سبب افزایش قیمت بالای زمین و مهمترین علت گرایش به این بافت است (T value=2.682). در درجه بعد دسترسی آسان این بافت به مرکز شهر عامل گرایش به آن و افزایش قیمت زمین در این بافت است. تأثیر پایین بودن هزینه حملونقل، در تصمیم افراد برای انتخاب این محلات برای زندگی تأیید نشد (T value=1.306). بازآفرینی این بافت در تغییرات دموگرافی آن و خروج ساکنان بومی و طبقات منزلتی پایین _ به دلیل افزایش هزینههای زندگی در این محلات به سبب اعیان سازی _ مورد تأیید قرار گرفت(T value=23.861). خروجی ماتریس دستیابی نهایی و ترسیم مدل ساختاری تفسیری، دو متغیر حملونقل و منزلت اجتماعی را در ناحیه وابستگی، متغیر قیمت مسکن را در ناحیه پیونددهنده و متغیرهای تغییرات دموگرافی و تنوع کاربری را در ناحیه مستقل قرار داد. اصالت و منزلت اجتماعی بافت میانی شهر اراک سبب شده این بافت در شهر اراک برخلاف نظریه برگس _ که آن را بافتی با محلههای افسرده با ظاهری اندوهبار و گاهی مخروبه، محل سکونت مهاجران و طبقات کم درآمد شهری معرفی میکند _ به منطقهای جاذب برای بسیاری از شهروندان این شهر و محل سکونت اقشار بالای اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. نگارندگان در ادامه، برنامهریزی دقیق برای انجام اقدامات لازم به منظور کاهش تأثیرات منفی توسعه مجدد را پیشنهاد میکنند.
طراحی شهری
سید مجتبی صفدرنژاد؛ سید عبدالهادی دانشپور؛ مصطفی بهزادفر
چکیده
رودخانهها، بهواسطه عملکردهای متعدد، کیفیات متنوعی را برای انسانها و سکونتگاههایشان همراه دارند و مستقیم و غیرمستقیم، بر کیفیت زندگی آنها تأثیر میگذارند؛ اما تغییر سبک زندگی جوامع، ناآگاهی از ابعاد رودخانهها و نگرش و توسعه تکبعدی، آسیبهای فراوانی به این پدیدههای طبیعی رسانده و موجب ناپایداری آنها شده است. این پژوهش، ...
بیشتر
رودخانهها، بهواسطه عملکردهای متعدد، کیفیات متنوعی را برای انسانها و سکونتگاههایشان همراه دارند و مستقیم و غیرمستقیم، بر کیفیت زندگی آنها تأثیر میگذارند؛ اما تغییر سبک زندگی جوامع، ناآگاهی از ابعاد رودخانهها و نگرش و توسعه تکبعدی، آسیبهای فراوانی به این پدیدههای طبیعی رسانده و موجب ناپایداری آنها شده است. این پژوهش، در پی خاطرنشان ابعاد رودخانهها، اهمیت حفاظت آنها در حین توسعه، ضرورت دیدگاه فراگیر در مواجهه با رودخانه و چگونگی استفاده از رودخانه بهعنوان محور مکانهای عمومی در چارچوب طراحی شهری است. این پژوهش توسعهای_کاربردی، بر مبنای رویکرد کیفی متکی بر تجربهگرایی، به گردآوری دادههای مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانهای و میدانی پرداخته و با انتخاب روش مطالعه میان موردی، از ابزارهای مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بازدیدهای میدانی رودخانه در شهرهای اردبیل، اصفهان، اهواز و رشت بهره گرفته است. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از تحلیلهای کیفی (تلخیص، دستهبندی) در کنار تحلیلهای کمّی آماری استفاده شده و اعتبار نتایج، براساس اظهارنظر تضمین شده در موارد کیفی و بررسی آزمون اسمیرنف و T تک نمونهای در تحلیل کمّی بررسی شده است. پژوهش حاضر، نقشها، ارزشها و کیفیات رودخانه را در قالب مؤلفههای نظامهای مطالعاتی زیستمحیطی/ اکولوژیکی، کالبدی/ فضایی، عملکردی، اقتصادی، اجتماعی/ فرهنگی، ادراکی/ روانی و ... تدوین کرده و به مقایسه تطبیقی وضعیت آنها در شهرهای بیان شده، پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که با توجه به تنوع عملکردها، ارزشها و نیز ابعاد رودخانهها هرگونه توسعه مرتبط با آنها، باید با دیدی جامعنگر انجام شود. به علاوه، توجه به آب، ویژگیها و تأثیرات آن، بهمثابه مهمترین عامل تمایز مکانهای عمومی رودخانه محور، باید با اتخاذ رویکردهای مناسبی ازجمله درزمینه فعالیتها، در مکانسازی مبتنی بر رودخانه مورد توجه قرار گیرد. برخی کاربردهای پژوهش حاضر، عبارتند از: یکپارچهسازی برنامهریزی، طراحی و مدیریت رودخانهها، مکان سازی و بازآفرینی پایدار با محوریت رودخانهها، بازنگری اسناد توسعه شهری، بازنگری قوانین مرتبط و ... .
معماری شهری
سودا نوروزی؛ علی جوان فروزنده
چکیده
توجه به مقوله مشارکت بهرهبرداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونههای عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علیرغم ...
بیشتر
توجه به مقوله مشارکت بهرهبرداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونههای عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علیرغم وجود روش مشخص انگیختگی مشارکتی در طراحی، در کشور ما توجه به این مقوله عمدتاً به سطح پایینی از روشهای دریافت اطلاعات مانند مصاحبه و ضبط نظرات بهرهبرداران اکتفا شده و نوعی اغفال در سطوح کلان طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی مشاهده میگردد؛ به طوری که نتایج به دست آمده از این اقدامات یا در حد صرفاً نوشتاری و یا در سطح پایین مداخله عملیاتی منحصر گردیده است. نکته حائز اهمیت در این میان، عدم تبیین مناسب از مؤلفههای تأثیرگذار مشارکت از یک طرف و نبود ساختار تأثیرگذاری این مؤلفهها و ارتباط آن با فرآیند طراحی از طرف دیگر است. بنابراین مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل مشارکتی به تحلیل و ارائه مدل مفهومی _ ساختاری تأثیرگذاری این عوامل در فرآیند طراحی میپردازد. روش تحلیل و ارائه مدل مقاله براساس روش قیاسی _ مروری است. بر این اساس، سه مؤلفه اصلی ابعاد فردی، اجتماعی و مکانی به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در طراحی مشارکتی استخراج گردید که توجه به این عوامل در قالب سه گانه ذهنیتهای فردی، ترجیحات اجتماعی و نیازهای عملکردی _ معنایی به عنوان شاخصههای مفهومی طراحی مشارکتی ارائه گردیده است. در این میان حاصل تلاقی این سهگانه با مفاهیمی مانند حس تعلق به مکان (در ابعاد معنایی)، تنوع کالبدی و عملکردی (در ابعاد اجتماعی _ مکانی)، نفوذپذیری و خوانایی (در بعد مکانی) بیشترین نقش در سطوح مداخله مشارکتی را دارا و در سطح ثانویه مؤلفههای دسترسی، امنیت و دعوت کنندگی (در ابعاد مکانی) نقش بعدی را عهدهدار هستند. سطح ثانویه تأثیرگذاری مکان باعث تسهیل حضور افراد در مکانهای عمومی گردیده و سطح اولیه تأثیرگذاری سبب تعمیق مشارکت در مکانهای عمومی و ایجاد ساختار عاطفی، ناخودآگاه و معنایی در مکان میگردد.
برنامه ریزی شهری
محمدحسن سعیدی مطلق؛ ناصر براتی
چکیده
کیفیت ادراک محیط سکونتی بهعنوان ابزار برنامهریزان شهری به منظور ارتقا و ساماندهی محیط، قابلیت فراهمکردن بسترهای لازم برای شکلگیری و ارتقای کنش متقابل اجتماعی را دارند. وظایف واحدهای همسایگی و محلات را میتوان ابزاری برای افزایش تعاملات اجتماعی، مکانی برای رویارویی شهروندان با یکدیگر و مدیریت و هماهنگسازی فعالیتهای شهروندی ...
بیشتر
کیفیت ادراک محیط سکونتی بهعنوان ابزار برنامهریزان شهری به منظور ارتقا و ساماندهی محیط، قابلیت فراهمکردن بسترهای لازم برای شکلگیری و ارتقای کنش متقابل اجتماعی را دارند. وظایف واحدهای همسایگی و محلات را میتوان ابزاری برای افزایش تعاملات اجتماعی، مکانی برای رویارویی شهروندان با یکدیگر و مدیریت و هماهنگسازی فعالیتهای شهروندی بیان کرد. بر این اساس، هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر شاخصهای کیفیت ادراک محیط سکونتی بر کنش متقابل اجتماعی پیوسته است. این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی و بهصورت پیمایشی انجام گرفتهاست. جامعه آماری مورد مطالعه نیز محله باغ شاطر در شهر تهران است. ابتدا به شناسایی شاخصها و معیارهای مؤثر در ارزیابی شاخصهای کیفیت ادراک محیط سکونتی پرداخته شد و با استفاده از پرسشنامه شاخص کیفیت ادراک محیط سکونتی به وسیله بونیتو، فورنارا و بونز در سال 2003، تأثیر مؤلفههای کیفیت ادراک محیط سکونتی بر کنش متقابل اجتماعی پیوسته با استفاده از رگرسیون دوگانه تبیین شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که شاخصهای کیفیت ادراک محیط سکونتی توانسته نزدیک به نیمی از تغییرات کنش متقابل اجتماعی را تبیین کند. به طوری که در میان شاخصها، بیشترین ضریب تأثیر بهترتیب متعلق به نگهداری و مراقبت از محیط، تعلق خاطر و راه شهری است. با توجه به نتایج حاصل شده، به نظر میرسد تقویت ظرفیت اجتماعات محلی مبتنی بر توانمندسازی افراد برای حفظ و مراقبت از محل زندگیشان و تشریک مساعی با سایر اهالی برای رفع مشکلات محیطی میتواند به نحو معناداری کنش متقابل اجتماعی پیوسته را نیز تقویت کند.
اسکان غیر رسمی
علیرضا نظرنیا؛ لیلا زارع؛ فریبرز دولت آبادی
چکیده
سکونتگاههای غیررسمی یکی از تبعات شهرنشینی سریع است که عمدتاً مهاجران روستایی و تهیدستان شهری را در خود جای داده و بدون مجوز و خارج از برنامهریزی رسمی و قانون توسعه شهری در درون یا خارج از محدوده شهرها شکل میگیرند. این نوع سکونتگاهها نتیجه ناکارآمدی نظام تأمین مسکن شهری است که در امتداد رشد کنترل نشده آن و عدم ثبات اقتصادی ...
بیشتر
سکونتگاههای غیررسمی یکی از تبعات شهرنشینی سریع است که عمدتاً مهاجران روستایی و تهیدستان شهری را در خود جای داده و بدون مجوز و خارج از برنامهریزی رسمی و قانون توسعه شهری در درون یا خارج از محدوده شهرها شکل میگیرند. این نوع سکونتگاهها نتیجه ناکارآمدی نظام تأمین مسکن شهری است که در امتداد رشد کنترل نشده آن و عدم ثبات اقتصادی بازار مسکن رخ میدهد. این پژوهش بر سیاست مسکن اندکافزا به مثابه فرآیندی برای بهسازی کالبدی مسکن در سکونتگاههای غیررسمی در شهر چابهار تأکید دارد و میتواند برای بهبود کیفیت فضایی_کالبدی زاغهها و ادغام آن با مناطق رسمی شهری مورد استفاده قرار گیرد. رویکردی است در جهت تطبیق سیاست مسکن این نوع بافت و محلات با محدودیتها و قیود تأمین منابع مالی و شرایط اقتصادی ساکنان. در الگوی پیشنهادی به حفظ ساختارهای حائز اهمیت مردمان محدوده پژوهش توجه جدی شده است. تأکید بر حفظ ساختار فضایی ساکنان که منطبق بر فرهنگ سکونت جامعه مخاطب طرح است و از الگوهای فعالیتی حیات روزمره ایشان تبعیت میکند، از اهداف پژوهش پیشِ روست. نتایج تحقیق نشان میدهد که با بهرهگیری از مسکن اندکافزا و رویکردهای مرتبط با آن افراز، تجمیع و تکمیل فضایی میتوان به مدلی مطلوب و بهینه دست پیدا کرد که در آن راهبرد عمودی از بالا به پایین و بیتوجه به ساکنان جای خود را به شکل همدلانهتری از توسعه داده است. روش پژوهش با درگیری فعال محقق در میدان تحقیق و مصاحبههای عمیق با ساکنان همراه بوده تا شیوه برآمده از تجربه زیسته آنها شناسایی و در ارائه الگو استفاده گردد. طراح در این فرآیند عمدتاً نقش پیشران یا کاتالیزور را خواهد داشت و نه فراتر. طراح قرار است صرفاً تسهیلگر باشد و در ادامه خود ساکنان میتوانند تصمیم به افراز، تجمیع یا تکمیل درون واحدهای سکونتی خود را بگیرند.
معماری شهری
سحر برهانی فر؛ محمد ابراهیم مظهری؛ ویدا تقوایی؛ بهزاد وثیق؛ رضا اشرف زاده
چکیده
در مجموعههای مسکونی ، تأمین خلوت در دو بعد اصلی خود (یعنی حفظ حریم خانوادگی و حریم خصوصی) به عنوان مؤلفههای مؤثر در تأمین امنیت و آرامش ساکنان، در اولویت قرار دارد. در حقیقت نگرش افراد به خلوت، بخشی از فرایند اجتماعی شدن آنهاست و به منظور تثبیت روابط اجتماعی باید به خلوت افراد و گروهها در عرصه عمومی توجه شود. ایجاد تعادل میان ...
بیشتر
در مجموعههای مسکونی ، تأمین خلوت در دو بعد اصلی خود (یعنی حفظ حریم خانوادگی و حریم خصوصی) به عنوان مؤلفههای مؤثر در تأمین امنیت و آرامش ساکنان، در اولویت قرار دارد. در حقیقت نگرش افراد به خلوت، بخشی از فرایند اجتماعی شدن آنهاست و به منظور تثبیت روابط اجتماعی باید به خلوت افراد و گروهها در عرصه عمومی توجه شود. ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است و باید با توجه به ارزشهای فرهنگی هر جامعهای بررسی شود. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و اولویتبندی شاخصهای تأثیرگذار خلوت بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. روش انجام پژوهش "توصیفی_تحلیلی" است و برای شناسایی مؤلفههای خلوت مؤثر بر تعاملات اجتماعی از روش اسنادی و کتابخانهای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر ساکنان مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 322 نفر است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و PLS استفاده گردید. برای بررسی مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی، برای مقایسه میانگینها از آزمون تی تک نمونهای و برای رتبهبندی مؤلفهها از آزمون رتبهبندی فریدمن استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مؤلفههای قلمروخواهی مانند فواصل میان فردی، مشخصات فیزیکی، قلمروهای فضایی و حریم سمعی و بصری به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه با رویکردی به حفظ خلوت هستند. یافتههای آزمون تی تک نمونه جامعه آماری نشان داد میانگین تمامی مؤلفهها و زیرمؤلفهها بالاتر از مقدار متوسط به دست آمده و تمامی مؤلفهها و شاخصهای تعیین شده دارای تأثیر نسبتاً زیادی بر تعاملات اجتماعی هستند(05/0>p). میانگین مؤلفه فواصل میان فردی برابر با 4.48، مرز و قلمرو برابر با 4.38، مشخصات کالبدی برابر با 4.12 و حریم سمعی بصری برابر با 4.06 هستند. نتایج آزمون رتبهبندی فریدمن همچنین نشان داد که مؤلفههای مرز و قلمرو و فواصل میان فردی دارای بیشترین میانگین رتبه و در نتیجه بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی دارند . همچنین در میان زیرمؤلفهها، انعطافپذیری کالبدی، همگنی اجتماعی و انعطافپذیری میان فردی دارای بالاترین میانگین رتبه و بیشترین تأثیر بر تعاملات اجتماعی هستند.
معماری شهری
راحله عبدالهی؛ اسلام کرمی؛ احد نژادابراهیمی؛ لیلا رحیمی
چکیده
عدم تابآوری برخی از فضاهای معاصر و رهاسازی در برابر تحولات بهعنوان معضل جدی در ساختار شهرهای معاصر مطرح است که تبعات فراوانی را در عرصه حیات شهرها به دنبال داشته است. به نظر میرسد عمر کوتاه فضاها بهواسطه همخوانی با زمینه و برخورداری از ویژگیهای محیطی قابل اصلاح و بهبود باشد تا در برخورد با اختلالات، تابآوری لازم ...
بیشتر
عدم تابآوری برخی از فضاهای معاصر و رهاسازی در برابر تحولات بهعنوان معضل جدی در ساختار شهرهای معاصر مطرح است که تبعات فراوانی را در عرصه حیات شهرها به دنبال داشته است. به نظر میرسد عمر کوتاه فضاها بهواسطه همخوانی با زمینه و برخورداری از ویژگیهای محیطی قابل اصلاح و بهبود باشد تا در برخورد با اختلالات، تابآوری لازم را در پی داشته باشند. ازاین رو هدف تحقیق حاضر که به منظور ارتقای پایداری و هویت شهری انجام یافته، بررسی تأثیر مؤلفههای زمینهای و قابلیتهای فضایی بر تابآوری فضایی بازار تاریخی تبریز است. مطالعه حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی_تحلیلی مبتنی بر تحلیل پرسشنامهها بهروش همبستگی است. در این مطالعه متغیرهای زمینهای و قابلیتهای فضایی به عنوان متغیرهای مستقل و متغیرهای تابآوری بهعنوان متغیرهای وابسته مورد سنجش قرار گرفت. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 357 نفر از مراجعان بازار تاریخی تبریز بهعنوان نمونه آماری انتخاب و ضریب آلفای کرونباخ برای سئوالات پرسشنامه 899/0 محاسبه شد که بیانگر پایایی مناسب ابزار تحقیق است. برای تحلیل دادهها و سنجش وضعیت موجود از آزمون t مستقل و برای بررسی روابط همزمانی و میزان اثرگذاری میان متغیرها از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان داد، رابطه معنیداری بین مؤلفههای زمینهای (کالبدی، تاریخی، فرهنگی و اقلیمی_محیطی) و قابلیتهای فضایی (انعطافپذیری، تطبیقپذیری، تغییرپذیری و واکنشپذیری) با تابآوری فضایی برقرار است و بیشترین اثرگذاری بهترتیب مربوط به قابلیتهای تطبیقپذیری و واکنشپذیری و سپس مؤلفههای اقلیمی و تاریخی زمینهای است؛ در حالی که قابلیت تطبیقپذیری و زمینه اقلیمی دارای کمترین امتیاز هستند. همچنین یافتهها حاکی از آن است که زمینه فرهنگی و اقلیمی از نظر میزان برخورداری از قابلیتهای فضایی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. در نتیجه بازار تاریخی تبریز از لحاظ تابآوری بیشتر تحت تأثیر قابلیتهای فضایی و سپس مؤلفههای زمینهای قرار دارد؛ یعنی علاوه بر تواناییهای فضایی باید به مؤلفههای زمینهای نیز توجه گردد. تأکید توأم به هر دو ویژگی در کاهش آسیبپذیری و افزایش تابآوری مؤثر واقع خواهد شد و رسیدن به تابآوری مستلزم همخوانی فضا با زمینه است که توانایی مقابله فضا با اختلالات، با ارتقای قابلیت فضایی از طریق پتانسیل ذاتی زمینه تحقق مییابد.
برنامه ریزی شهری
عیسی پیری؛ لیلا هاشمی
چکیده
پژوهشِ حاضر مبتنی بر نگرش دیالکتیکی، تفسیری هرمنوتیکی از رنسانس خیابانی بهعنوان ابزاری در دستیابی به استراتژیهای نوزایی و برنامهریزیهای انسانمحور به منظور بهبود کیفیت زیست اجتماعی و ارتقای روزمرگی شهروندان در قلمروهای باز شهری است. این مطالعه درصدد است تا تأثیرپذیری فضاهای باز شهری را از مقولههای ...
بیشتر
پژوهشِ حاضر مبتنی بر نگرش دیالکتیکی، تفسیری هرمنوتیکی از رنسانس خیابانی بهعنوان ابزاری در دستیابی به استراتژیهای نوزایی و برنامهریزیهای انسانمحور به منظور بهبود کیفیت زیست اجتماعی و ارتقای روزمرگی شهروندان در قلمروهای باز شهری است. این مطالعه درصدد است تا تأثیرپذیری فضاهای باز شهری را از مقولههای متنوعِ اقتصادی، اجتماعی _ فرهنگی، کالبدی و زیبایی شناسانه که سابقاً بهواسطه رنسانس شهری بهعنوان متأخرترین پارادایم در حل پرابلماتیک شهر شناخته شده است را در قالب استراتژیهایی بیان نماید. از آنجایی که این قلمروها تجلّیگاه حیات اجتماعی شهر و مکانی بر تبلور اندیشههای مدنی شهروندان هستند، این مطالعه گامی در راستای نوزایی، تحولات فضایی و تولید و بازتولید فضاهای اجتماعی از دست رفته شهر و ایدهای برخاسته از نظریه با رویکرد انسانمحوری است. در حالی که گردآوری اطلاعات بهصورت اسنادی و میدانی با استفاده از پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه و شاخص سازی تجزیهوتحلیل دادهها به روش کیفی با تحلیل محتوای متن، کدگذاری و تحلیل با نرمافزار MAXQDA انجام میگیرد، به دلیل موردی بودن پژوهش، تجزیهوتحلیل یافتههای کمی در راستای توجیه یافتههای کیفی با Amos انجام شد. جامعه آماری پژوهش، پانلهای هموژن از متخصصان امر هستند. نتایج حاصل از واکاویها، حکایت از وجود توانهای بالقوه و پتانسیلهای بالای محدوده موردمطالعه و البته مطلوبیتِ شرایط در انسانی شدن فضا دارند که بهواسطه استراتژیهای رنسانس مبنای ارائه شده در متن محقق میشوند. این پژوهش رنسانس خیابانی را بهعنوان پاسخی بر ارتقای این پتانسیلها معرفی مینماید، در حالی که رنسانس خیابانی منجر به پایداری اجتماعی در محدوده مطالعاتی و درنهایت در کل شهر خواهد شد.