طراحی شهری
فرشاد نوریان؛ بهناز امین زاده؛ مازیار عبایی
چکیده
در این مقاله فرایند طراحی شهری به عنوان اصلیترین مؤلفهی چنته دانش طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته و مناسبت این فرایند با تحقق پروژهها به لحاظ نظری تحلیل شده است. به این منظور فرایند طراحی شهری در بستر نظری رشته طراحی شهری به عنوان یک رشتهی آکادمیک مستقل تحلیل شده و مشکلات تحققپذیری پروژهها در قالب رابطه سه گانه تئوری، حرفه ...
بیشتر
در این مقاله فرایند طراحی شهری به عنوان اصلیترین مؤلفهی چنته دانش طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته و مناسبت این فرایند با تحقق پروژهها به لحاظ نظری تحلیل شده است. به این منظور فرایند طراحی شهری در بستر نظری رشته طراحی شهری به عنوان یک رشتهی آکادمیک مستقل تحلیل شده و مشکلات تحققپذیری پروژهها در قالب رابطه سه گانه تئوری، حرفه و اجرا مورد بحث قرار گرفته است. هدف مقاله دستیابی به روششناسی مناسب برای مواجهه طراحی شهری با مشکلات مرتبط با تحققپذیری پروژههاست. این روششناسی در چارچوب نظری مقاله ارائه شده است. چارچوب نظری مقاله مبتنی بر تبیینی جدید از فرایند طراحی شهری است که به منظور افزایش تحققپذیری پروژهها مطرح شده است. فرایند یاد شده با عنوان فرایند تدریجی طراحی شهری مرحله اجرا را نیز به مراحل متداول فرایند، مطالعه، تحلیل و اجرا میافزاید و آنها را در یک مناسبت غیر خطی و غیر چرخهای به صورت نامنظم و وابسته به مراحل اجرا در نظر میگیرد. این فرایند پیشنهادی در قالب روششناسی پژوهشی اقدامپژوهی در یک پروژه طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته است. پروژه طراحی اراضی کن جنوبی شهر تهران مبتنی بر این روششناسی در بستر عالم واقع و شرایط محیط حرفهای مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بررسی این نمونهی موردی مراتب افزایش تحققپذیری پروژه از طریق به کار گرفتن روش تدریجی شرح داده شده است. همچنین به عنوان شاهد عدم کامیابی فرایند کلاسیک طراحی شهری اسناد تحقق یک نمونه موردی دیگر، طرح جامع ویژهی اراضی عباسآباد، با روش تحلیل محتوا آنالیز شده است. در نهایت در نتیجه بحث تعمیمپذیری فرایند تدریجی طراحی شهری به عنوان یک سازوکار جایگزین یا تکمیلکننده فرایندهای روتین و متداول طراحی شهری مطرح گردیده است.
محیط زیست شهری
پگاه یادگاری؛ حسن سجادزاده
چکیده
آسایش حرارتی به عنوان یکی از عوامل اساسی در حضورپذیری انسانها در فضاهای شهری مطرح است. طراحی فضاهای باز شهری تحت تأثیر عناصر و عوامل مختلف میتواند باعث تغییر درکیفیت آسایش حرارتی استفاده کنندگان شود که در این پژوهش براساس ضرورت نقش دو مؤلفه الگوی هندسی و پوشش گیاهی در ارتباط با میزان آسایش حرارتی در فضاهای باز محلی در بافت قدیمی ...
بیشتر
آسایش حرارتی به عنوان یکی از عوامل اساسی در حضورپذیری انسانها در فضاهای شهری مطرح است. طراحی فضاهای باز شهری تحت تأثیر عناصر و عوامل مختلف میتواند باعث تغییر درکیفیت آسایش حرارتی استفاده کنندگان شود که در این پژوهش براساس ضرورت نقش دو مؤلفه الگوی هندسی و پوشش گیاهی در ارتباط با میزان آسایش حرارتی در فضاهای باز محلی در بافت قدیمی شهر همدان با اقلیم سرد و کوهستانی تبیین و تحلیل شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی الگوی پوشش گیاهی و الگوی هندسه فضاهای باز محلی بر آسایش حرارتی در فصل زمستان در این بافت شهری است. در این راستا نُه مرکز محله تاریخی در شهر همدان به عنوان بستر تحلیل پژوهش در نظر گرفته شده که با استفاده از نرم افزار Envi-met، شبیه سازی و با ورود دادههای اقلیمی و فضایی، تحلیلهای مورد نظر انجام شده است. نتایج تحلیل نشان میدهد که در نظر گرفتن الگوی پوشش گیاهی و الگوی هندسی فضاهای باز به طور توأمان نقش مهمی در آسایش حرارتی در این اقلیم دارد. علاوه براین از میان متغیرهای محیطی آسایش حرارتی، سرعت باد بیشترین تأثیر را بر آسایش حرارتی در فصل زمستان داشته است. همچنین وجود پوششهای گیاهی برگ ریز ضمن آن که در تابستان با ایجاد سایه اندازی مناسب شرایط آسایش اقلیمی مناسبی را برای کاربران فراهم مینماید، در زمستان هم مانع تابش نور خورشید بر فضاهای باز گشته ( ضمن آن که در این گونه اقلیمها شاهد وزش بادهای سرد و کمبود رطوبت به خصوص در ایام زمستان هستیم)، وجود این نوع الگوها و درختان باعث جذب رطوبت از زمین و انعکاس آن به محیطهای اطراف میگردد.
برنامه ریزی شهری
زهره اسدی؛ حمید محمدی
چکیده
در چند دهه گذشته، موضوع برند سازی در برنامهریزی گردشگری توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. در بازارهای بهشدت رقابتی جهانی، نیاز مقصدها برای ایجاد یک هویت منحصربهفرد و بینظیر (یعنی متمایز ساختن خودشان از رقبا) بیشازپیش اهمیت حیاتی پیداکرده است. برند سازی در راستای گردشگری به معنی چگونگی ادراک ذهنی استفادهکنندگان از ...
بیشتر
در چند دهه گذشته، موضوع برند سازی در برنامهریزی گردشگری توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. در بازارهای بهشدت رقابتی جهانی، نیاز مقصدها برای ایجاد یک هویت منحصربهفرد و بینظیر (یعنی متمایز ساختن خودشان از رقبا) بیشازپیش اهمیت حیاتی پیداکرده است. برند سازی در راستای گردشگری به معنی چگونگی ادراک ذهنی استفادهکنندگان از یک مقصد گردشگری است. در همین راستا هدف اصلی این پژوهش ایجاد یک تصویر روشن، واضح و خاص از سیمای شهر جونقان برای جذب حداکثری ﺟﺮﯾﺎن ﺑﺎزدﯾﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎن در ازای ارﺗﻘﺎی ﺟﺬاﺑﯿﺖﻫﺎی ﺷﻬﺮ است ﺗﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ ﻓﺮاﻫﻢ ﮔﺮدد. در پژوهش کاربردی و توسعه محور حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی و به کمک شیوه مطالعات کتابخانهای که برای جمعآوری اطلاعات و دادهها استفادهشده، ابتدا چارچوب نظری در رابطه با موضوع برند سازی شهری و گردشگری خلاق و نقش برند سازی شهری در گردشگری تبیین شده و در ادامه با کمک مدل مدیریت برند شهر و شیوه کتابخانهای و مصاحبه نیمه ساختاریافته به ایجاد برند برای شهر جونقان پرداختهشده است. نتایج حاکی از این است که قلعه سردار اسعد بختیاری بهعنوان تصویر و برند شهر جونقان شناساییشده و در راستای توسعه گردشگری خلاق به کمک برند شهر به ایجاد یک مسیر گردشگری منجر میشود که حوزههای تاریخی و طبیعی موجود در شهر را باهم میآمیزد تا با ایجاد محصولات نوآورانه و جذب کارآفرینها، مزیتهای رقابتی نسبت به مقاصد دیگر پیدا کرده و آوازه و چشمانداز شهر را در سراسر جهان بازگو نموده و پشتیبان و هدایت گر خلاقیت در شهر گردد و به پیشبرد گردشگری، صادرات و سرمایه گذاری در شهر منجر شود.
معماری شهری
علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور
چکیده
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط ...
بیشتر
بیتوجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعههاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سلامت را به عنوان متغیر میانجی مد نظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای یادشده نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سلامت با سه شاخص سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مد نظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چند جانبه تعریف گردید. گردآوری اطلاعات در حوزه کیفیت معماری و سلامت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنان سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنان و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخصهای محیطی و معماری، دارای تفاوتهایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی _ کیفی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبههای صورت گرفته از ساکنان انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنان در مجتمعهای مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقای سطوح مختلف سلامت ساکنان شکل میگیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقای سلامت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقای سلامت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقای سلامت اجتماعی ساکنان میشود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقای کیفیت زندگی در مجتمعهای مسکونی میشود.
محیط زیست شهری
سیامک شکیبائی؛ ساناز سعیدی مفرد
چکیده
کیفیت طراحی فضاهای باز عمومی به عنوان یک قرارگاه رفتاری برای اوقات فراغت نقش مهمی در میزان رضایتمندی افراد دارد. احساس لذت و رضایتمندی زمانی اتفاق خواهد افتاد که فرد به حد نسبی از آسایش جسمی و روحی (آسایش محیطی) رسیده و فاقد از امور مقید کننده باشد. همچنین یکی دیگر از عوامل رضایتمندی، آسایش محیطی ناشی از سلسله مراتب اقلیمی است. به همین ...
بیشتر
کیفیت طراحی فضاهای باز عمومی به عنوان یک قرارگاه رفتاری برای اوقات فراغت نقش مهمی در میزان رضایتمندی افراد دارد. احساس لذت و رضایتمندی زمانی اتفاق خواهد افتاد که فرد به حد نسبی از آسایش جسمی و روحی (آسایش محیطی) رسیده و فاقد از امور مقید کننده باشد. همچنین یکی دیگر از عوامل رضایتمندی، آسایش محیطی ناشی از سلسله مراتب اقلیمی است. به همین دلیل توجه به اقلیم در طراحیها از اولویتهای مهم در توسعه پایدار و طراحی پایدار است. با این حال، خرد اقلیم شهری از عواملی است که برای طراحی فضاهای شهری و فضاهای باز عمومی در راستای رسیدن به آسایش و رضایت محیطی ضروری است. در این راستا میدان شهدای شهر مشهد نیز به عنوان فضای باز عمومی و محصور توسط بناهای اداری و تجاری و ساختار کالبدی فضایی ویژه و همچنین درگیری با مسائل خرد اقلیم شهری، احتمالاً دچار ضعف آسایش محیطی برای شهروندان شده است. بنابراین با هدف بررسی میدان شهدا در راستای ایجاد آسایش محیطی به کمک خرد اقلیم شهری، پرسشنامهای با سئوالات بسته (در قالب طیف لیکرت) بر روی حجم نمونه 112 نفرآزمایش شد. در این راستا روش شناسی تحقیق مبتنی بر روش تحلیلی به کمک آمار استنباطی (آزمون تحلیل عاملی تأییدی) و تحلیل با نرم افزار اسکچاپ و در نهایت تحلیل راینو(پلاگین umi)، برای یافتن عوامل خرد اقلیمی مؤثر بر آسایش محیطی در میدان است. با توجه به تفکیک معیارهای متأثر از خرد اقلیم و تحلیل آنها و بررسی تأثیرشان بر آسایش محیطی، نتایج حاکی از آن است که عوامل محیطی و فرمی مانند شکل میدان و بناهای اطراف آن و جایگاه قرارگیری میدان، فضاهای عملکردی و فعالیتی موجود نظیر ساختمان های تجاری و اداری حاشیه میدان به عنوان اماکن پر مخاطب شهروندان و در نهایت آسایش حرارتی و کیفیت هوای درون میدان به عنوان مهمترین زیرمعیارهای خرد اقلیمی تأثیرگذار بر آسایش محیطی از نظر شهروندان واقع در میدان شهدا محسوب شده است.
برنامه ریزی شهری
اکبر اصغری زمانی؛ شهریور روستایی؛ نادر زالی؛ سیده سمیرا شفیعی ماسوله
چکیده
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روالهای مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت میکوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت میتواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیتهای زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمعآوری ...
بیشتر
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روالهای مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت میکوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت میتواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیتهای زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (آزمون خیدو و تحلیل خوشهای دومرحلهای) بهوسیله نرمافزار SPSS انجام شد. تفاوتهای چشمگیری در نوع مصرف حیات شبانه در مرکز شهر با استفاده از تحلیل خوشهای آشکار شد. با وجود این، عدم تجانس در مسیرهای فضا_زمان را میتوان در دو الگوی مشخص خلاصه کرد: «پارکگردی» و «خرید». این الگوها از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت بودند اما از نظر موقعیت در یک بخش از مرکز شهر (سبزه میدان) دیده شدند. اهمیت پیشبین های اصلی به ترتیب نزولی عبارت بودند از: قومیت گروه (00/1)، جنس گروه (00/1)، اندازه گروه (00/1)، نوع فعالیت/ تفریح شبانه (82/0)، متوسط زمان صرفشده (60/0)، شرایط زندگی (48/0)، قومیت (42/0)، مکان (33/0)، جنس (27/0) و سطح تحصیلات (18/0). در مقابل، نقش حرفه و نوع کار، محل اقامت و سن بسیار کم بود. نتایج نشان داد که اکثریت مصرفکنندگان حیات شبانه احساس امنیت میکردند و این امنیت ادراکشده را بیشتر (%2/78) ناشی از «فعالیتها/ مردم در خیابان و...» میدانستند. در محدوده مورد مطالعه، زنان نقش و حضور گستردهای در تولید اجتماعی فضا داشتند و این نقش و حضور را میتوان به ادراک آنها از احساس امنیت در حیات شبانه مرکز شهر نسبت داد. طبق نتایج بالا و همچنین متوسط زمان رسیدن به نخستین فعالیت شبانه (19:28) و متوسط زمان صرفشده در مرکز شهر (21/3 ساعت)، رشت میتواند تنها بستر مناسبی برای جریان فضایی_زمانی فعالیتهای زمان غروب باشد (بین ساعات 18 تا 23). سه پیشنهاد اثربخش بهصورت توأمان برای تغییر رویه فعلی مطرح میشود که عبارتند از ایجاد تنوع فعالیتی بیشتر در مرکز شهر، مدیریت منطقه از طریق افزایش کیفیت فضاهای شهری و حمایت از طولانیشدن ساعات فعالیت شبانه و حملونقل عمومی همیشگی در اواخر شب.
برنامه ریزی شهری
فضیلت طهری؛ مهین نسترن؛ پرویز اجلالی
چکیده
شهر رشت، به عنوان نمونه یک شهر ایرانی، از افراد متنوع و گوناگون با سنین، جنسیتها، تواناییهای جسمی و پیشینههای قومی مختلف تشکیلشدهاست. بسیاری از سازوکارهای برنامهریزی شهری جهان با پذیرش تنوع و گوناگونی ساکنان شهری به سوی بهکارگیری رویکردهای تنوعگرا و گنجاندن تنوعها و تفاوتها در فرایندهای برنامهریزی شهری تغییرمسیردادهاند، ...
بیشتر
شهر رشت، به عنوان نمونه یک شهر ایرانی، از افراد متنوع و گوناگون با سنین، جنسیتها، تواناییهای جسمی و پیشینههای قومی مختلف تشکیلشدهاست. بسیاری از سازوکارهای برنامهریزی شهری جهان با پذیرش تنوع و گوناگونی ساکنان شهری به سوی بهکارگیری رویکردهای تنوعگرا و گنجاندن تنوعها و تفاوتها در فرایندهای برنامهریزی شهری تغییرمسیردادهاند، اما سازوکار برنامهریزی شهری کشور ایران و به تبع آن شهر رشت در سایۀ تفکرات مدرنیسم همچنان با شهروندان به صورت نوعی واحد برخوردمیکنند و تفاوتهای سنی، جنسیتی، قومی نژادی، مذهبی، تفاوت در توانایی جسمی و در نتیجه تفاوت در نیازهای شهروندان در شهر را درنظرنمیگیرند. نظریه و عمل برنامهریزی به تازگی از ضرورت خدماترسانی به طیف متنوعی از نیازها و ترجیحات آگاهتر شده و برنامهریزی برای تنوع و تفاوت، تفسیری اجتماعی از برنامهریزی برای شهرها و رویکردی است که نیازهای گروههای اجتماعی مختلف را درنظرمیگیرد. در کشورمان با خلأ مطالعات دانشگاهی در زمینۀ معرفی رویکرد برنامهریزی برای تنوع و تفاوت و شناسایی عوامل مؤثر بر به کارگیری و تحقق آن روبه روهستیم. از این رو هدف از این مطالعه معرفی اجمالی این رویکرد و شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق آن در شهر رشت بر مبنای دیدگاههای صاحب نظران برنامهریزی این شهر است. با توجه به نوع مسئله و جامعۀ آماری تحقیق از روش نظریۀ زمینهای نظاممند استفاده شدهاست. برای گردآوری دادهها ابتدا پرسشنامۀ نیمهساختاریافتهای طراحی و سپس با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از نوع گلولهبرفی با 10 نفر از صاحب نظران برنامهریزی این شهر مصاحبههای عمیق انجامشد. دادههای متنی حاصل از مصاحبهها با استفاده از فرایند کدگذاری و روش تحلیل سطر به سطر در نرم افزار مکس کیو دی اِی تحلیل شدند. درنهایت عوامل مؤثر بر تحقق الگوی برنامهریزی شهری تنوعگرا در قالب 17 مقولۀ اصلی و 59 مقولۀ فرعی و روابط میان آنها شناسایی شدند و مدل پارادایمی الگوی برنامهریزی شهری تنوعگرا با تأکید بر شرایط علّی، زمینهای، مداخلهگر، پیامدی و راهبردهای تحقق این الگو ارائه شد. نتایج نشانمیدهد طیف گستردهای از زیرساخت های اندیشهای، سیاستی، ابزاری، سازمانی، قانونی، مالی، آموزشی و فرهنگی اجتماعی در تحقق این رویکرد مؤثرند که شناسایی و تبیین آنها میتواند راهنمای تصمیمگیریها و اقدامات آیندۀ مراجع برنامهریزی شهری کشورمان باشد.
اسکان غیر رسمی
سعید خانی؛ کیومرث ایراندوست؛ علیرضا کمالی
چکیده
سکونتگاههای غیررسمی چالشی بنیادین در شهرنشینی نو به شمار میروند. در برخورد با این چالش، رویکردها و برنامههای گوناگونی بهکار گرفته شده است، ولی بسیاری از برنامهها به دلایل گوناگون ازآن گونه نبود شناخت ویژگیهای این سکونتگاهها بهویژه ابعاد جمعیتی با کامیابی همراه نبوده است. بررسیها نشان میدهد ابعاد اسکان در ...
بیشتر
سکونتگاههای غیررسمی چالشی بنیادین در شهرنشینی نو به شمار میروند. در برخورد با این چالش، رویکردها و برنامههای گوناگونی بهکار گرفته شده است، ولی بسیاری از برنامهها به دلایل گوناگون ازآن گونه نبود شناخت ویژگیهای این سکونتگاهها بهویژه ابعاد جمعیتی با کامیابی همراه نبوده است. بررسیها نشان میدهد ابعاد اسکان در سکونتگاههای غیررسمی در سنندج بسیار فراتر از میانگین کشوری است و بیش از نیمی از جمعیت شهر را فرا گرفته است. هدف این نوشتار واکاوی شاخصها و ویژگیهای جمعیتی در سکونتگاههای غیررسمی و همسنجی آن با دیگر سکونتگاههای شهر سنندج است. این پژوهش یک بررسی توصیفی و از گونه اکتشافی است و با کمک دادههای ثانویه (اطلاعات سرشماری در سالهای 1385، 1390 و 1395) درباره محلههای سنندج به نتیجه رسیده است. دستاوردها نشان میدهد که بیشترین دگرگونیهای جمعیتی شهر سنندج دربرگیرنده حجم، آهنگ رشد جمعیت و مهاجرت در سکونتگاههای غیررسمی شکل میگیرد. افزون بر این، از دید ویژگیهای ایستای جمعیت شامل تراکم در خانوار، تراکم در زمین، چگونگی آموزش، بار تکفل و چندوچونی اشتغال گونهای ناپایداری و نبود توازن در میان سکونتگاهها برپاست که همگی میتوانند زمینهساز نمایان شدن دیگر چالشهای شهری باشند. راهکار سیاستی نوشتار این است که در فراهمآوری و پیشبرد یک رویکرد فراگیر برای برنامهریزی و مدیریت بر پایه بهسازی و بازآفرینی این سکونتگاهها، توجه به ویژگیها و شاخصهای جمعیتی آنها بایسته و بنیادین است. نتایج این مقاله، علاوه بر نشان دادن ابعاد و ویژگیهای مختلف جمعیت در مناطق و محلات سنندج، درسهای مهمی را برای برنامهریزان و سیاستگذاران در مورد سیاستهای توزیع مجدد جمعیت و مدیریت شهری ارائه میدهد.
اسکان غیر رسمی
مریم سلیمانی؛ مینو قره بگلو
چکیده
یکی از عوامل تعیین کننده در سکونتگاه های خودانگیخته مناطق حاشیه نشین، الگوهای رفتاری در جریان زندگی ساکنین و فعالیت های روزمره وابسته به آن است که بر شکل سکونت تأثیرگذار خواهد بود. هدف پژوهش حاضر واکاوی و شناسایی الگوی کالبدی سکونتگاه های خودانگیخته و راهبردهای برساخت آن در پیوند با شیوه زندگی ساکنین مناطق حاشیه نشین پهنه شمالی شهر ...
بیشتر
یکی از عوامل تعیین کننده در سکونتگاه های خودانگیخته مناطق حاشیه نشین، الگوهای رفتاری در جریان زندگی ساکنین و فعالیت های روزمره وابسته به آن است که بر شکل سکونت تأثیرگذار خواهد بود. هدف پژوهش حاضر واکاوی و شناسایی الگوی کالبدی سکونتگاه های خودانگیخته و راهبردهای برساخت آن در پیوند با شیوه زندگی ساکنین مناطق حاشیه نشین پهنه شمالی شهر تبریز است. رویکرد مدنظر این پژوهش کیفی بوده و با روش نظریه زمینهای انجام شده است. در این پژوهش برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند با بیشترین تنوع و برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختیافته، مشاهده و برداشت های پلانی استفاده شده است. در نمونه پژوهش، 40 نفر از ساکنین این مناطق مشارکت داشتهاند و تعداد 30 نمونه از خانه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساماندهی فضاها و الگوی کالبدی سکونتگاه های خودانگیخته در رابطه با سه ساختار مشروع، معنا و سلطه بیشتر تابع ساختارهای مشروع و معنایی بوده است. در این روند ویژگی های زندگی ساکنین و سیستم شکل گیری کالبدی محیط در رابطه با این ساختارها بر مولفه های محیطی چون حضورپذیری کودکان و ایجاد قرارگاه اجتماعی در محله، انعطاف پذیری و تطبیق پذیری کالبد، بسط پذیری کالبدی در سکونت گسترده (اشاره به همزیستی نسل ها)، ادغام پذیری فضای زیستی و کار، افزایش زیست پذیری فضای باز و توجه به محرمیت و ارزش های مذهبی(حجاب، مراسمات و ...) اشاره داشته اند. این مقولات از جمله موارد ضروری است که می بایست در طراحی و بهسازی مناطق حاشیه نشین بدان اهتمام داشت تا بتوان کالبد را در همسویی با شکل زندگی ساکنین قرار داد؛ فرایندی که منجر به پایداری و انس با مکان نیز خواهد شد.