برنامه ریزی شهری
محمدرضا حقی؛ احسان حیدرزاده
چکیده
امروزه تابآوری شهرها در برابر تهدیدات طبیعی و مصنوع یکی از مهمترین چالشهای نظام برنامهریزی و مدیریت شهری است. در این میان، بیماریهای همهگیر یکی از تهدیدات نوظهوری هستند که به سبب گستردگی و رفتار غیرقابل پیشبینی به شدت جوامع شهری را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. از همینرو پژوهش حاضر مسئله تابآوری شهرها در برابر ...
بیشتر
امروزه تابآوری شهرها در برابر تهدیدات طبیعی و مصنوع یکی از مهمترین چالشهای نظام برنامهریزی و مدیریت شهری است. در این میان، بیماریهای همهگیر یکی از تهدیدات نوظهوری هستند که به سبب گستردگی و رفتار غیرقابل پیشبینی به شدت جوامع شهری را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. از همینرو پژوهش حاضر مسئله تابآوری شهرها در برابر بیماریهای اپیدمیک و همهگیر را مورد بحث و بررسی قرار داده است. روش تحقیق حاضر توصیفی_تفسیری و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است. بنابراین شهر کرمانشاه به عنوان قلمرو پژوهش انتخاب شده و تحلیل تابآوری آن در برابر همهگیری بیماری کووید 19 در دستور کار قرار گرفته است. از این رو متغیرهای مرتبط با موضوع، از منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج شده که ماحصل آن دستیابی به 19 متغیر در شش بعد اقتصادی_اجتماعی، زیستمحیطی، بهداشتی_درمانی، مدیریت شهری، زیرساختهای شهری و ساختار شهری بوده است. در ادامه 19 متغیر تدوین شده به کمک روش تحلیل اثرات متقاطع در نرمافزار Micmac وارد شدهاند و مقایسات زوجی میان متغیرها به روش دلفی و با مشارکت 15 کارشناس انجام پذیرفته است. یافتهها نشان میدهد، متغیرهای «زیرساخت خدمات کاری، اداری، آموزشی، پزشکی و ... از راه دور»، «دسترسی به فضاهای سبز و باز و کاربریهای تفریحی_ورزشی»، «دسترسی به خدمات و کاربریهای مقیاس محلهای»، «ظرفیت تأسیسات و تجهیزات شهری همچون شبکه برق، اینترنت و ...» و «مدیریت واحد و یکپارچه در شرایط بحران» بیشترین تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را بر دیگر متغیرهای تابآوری شهر کرمانشاه در مواجهه با همهگیری کووید 19 دارند. علاوه بر این، دو متغیر «قابلیت محلات در پیادهروی و دوچرخهسواری» و «تقویت مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی جوامع محلی» دارای ماهیتی دووجهی در مسئله تابآوری شهر کرمانشاه هستند؛ بدین معنا که ضمن تأثیرگذاری بالا بر سایر متغیرها، از دیگر متغیرها نیز تأثیر میپذیرند. تفسیر این یافتهها و انطباق آن با پژوهشهای مشابه نشان میدهد، تحقق تابآوری شهر کرمانشاه در مواجهه با بیماریهای همه گیر در گِرو حرکت به سمت «مدیریت واحد شهری»، «شهر دیجیتال»، «محله محوری» و «سرمایه اجتماعی» است.
برنامه ریزی شهری
حجت قیاسوند؛ محمدجواد ثقفی؛ حسین مدی
چکیده
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیدهای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمانهایی است که آنها را تشکیل میدهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمانهای مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ...
بیشتر
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیدهای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمانهایی است که آنها را تشکیل میدهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمانهای مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیهسازیهای حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق بهصورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(دادههای عددی شبیهسازی) است. در مرحله شبیهسازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازیها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافتهها از روشهای آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهرهگرفته شده است. نتایج بیان میدارد که در تمام قطعاتمسکونی الگوهایشمالی، بین (متغّیر(6الی36متری)W/ثابتH) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهایجنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین (ثابتW/متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمانها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(درههای کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش مییابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخصهای هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیینکننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینهترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.
زیست پذیری شهری
آرام خضرلو؛ اصغر عابدینی
چکیده
گسترش بیضابطه شهرها و غلبه رویکردهای کیفی نسبت به استانداردهای کمی باعث طرح موضوعاتی مانند زیستپذیری شهری شده که در جهت ارتقای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی توسعه پایدار گام بر میدارد. این پژوهش بر آن بوده تا با مطالعه تطبیقی، میزان زیستپذیری را در بافت قدیمی و جدید شهر ارومیه مورد واکاوی قرار دهد. نوع تحقیق ...
بیشتر
گسترش بیضابطه شهرها و غلبه رویکردهای کیفی نسبت به استانداردهای کمی باعث طرح موضوعاتی مانند زیستپذیری شهری شده که در جهت ارتقای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی توسعه پایدار گام بر میدارد. این پژوهش بر آن بوده تا با مطالعه تطبیقی، میزان زیستپذیری را در بافت قدیمی و جدید شهر ارومیه مورد واکاوی قرار دهد. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانهای و میدانی صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، تعداد 12 شاخص براساس موجود بودن اطلاعات انتخاب شده و در نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی لایههای اطلاعاتی برای آنها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخصها از روش تصمیمگیری چندمعیاره بهترین- بدترین استفاده شده و نتایج آن در نرمافزار گامز مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام، وزن به دست آمده از روش بهترین- بدترین در شاخصهای 12 گانه استاندارد ضرب شده و باهم ترکیب شده است. خروجی به دست آمده بیانگر آن بوده که بهطور کلی میزان زیستپذیری در بافت قدیمی شهر ارومیه نسبت به بافت جدید شهر بیشتر بوده است. همچنین میزان زیستپذیری در بافت قدیم براساس شاخصهای دسترسی به معابر اصلی، متوسط قیمت زمین، تراکم جمعیتی، دسترسی به کاربری ورزشی و تفریحی، دسترسی به کاربری درمانی، دسترسی به کاربری آموزشی و فرهنگی، دسترسی به کاربری تجاری، تعداد افراد باسواد و تعداد شاغلان نسبت به بافت جدید در وضعیت بهتری قرار داشته؛ از طرف دیگر میزان زیستپذیری براساس شاخصهای کیفیت ابنیه، محدوده تحت پوشش فاضلاب و دسترسی به کاربری فضای سبز در بافت جدید نسبت به بافت قدیم وضعیت خوبی را دارا بوده است.
اقتصاد شهری
بختیار جواهری؛ صلاح ابراهیمی
چکیده
در مراحل مختلف تاریخی، کشورها اشکال مختلفی از شهرنشینی را با توجه به تأثیرات مختلف سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و شرایط فرهنگی و سیستمهای اجتماعی توسعه دادهاند. مطاالعات تجربی در زمینه فاکتورهای مؤثر بر نرخ شهرنشینی، به منظور درک میزان، روند و الگوی شهرنشینی و همچنین پیامدهای آن در زمینه های اجتماعی و اقتصادی برای هدایتِ توسعه ...
بیشتر
در مراحل مختلف تاریخی، کشورها اشکال مختلفی از شهرنشینی را با توجه به تأثیرات مختلف سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و شرایط فرهنگی و سیستمهای اجتماعی توسعه دادهاند. مطاالعات تجربی در زمینه فاکتورهای مؤثر بر نرخ شهرنشینی، به منظور درک میزان، روند و الگوی شهرنشینی و همچنین پیامدهای آن در زمینه های اجتماعی و اقتصادی برای هدایتِ توسعه سالم و پایدارِ آینده شهرنشینی اهمیت دارد. راهبرد های رشد و توسعه نوین، با تمرکز بر شهرها، راه را برای تغییرات ساختاری- عملکردی هموار کرده است. امروزه شهرها با توجه به توسعه زیرساختهای اقتصاد شهری، نقشی برجسته در اقتصاد جهانی و منطقهای بازی میکنند. با توجه به رشد سریع شهرنشینی در ایران طی سالهای اخیر، بررسی عوامل مؤثر بر شهرنشینی از جنبه سیاستگذاری در زمینه شهری مهم و ضروری است. هدف این مطالعه بررسی اثر عوامل مؤثر بر شهرنشینی در استانهای ایران با رویکردی اقتصادی طی دوره زمانی 1396-1385 با روش اقتصادسنجی فضایی ترکیبی است. نتایج بیانگر وجود خودهمبستگی فضایی و همچنین تأیید مدل دوربین فضایی (SDM) در برابر سایر روشهای فضایی است. سایر نتایج نشان داد که ارزش افزوده بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات و نرخ بیکاری مناطق روستایی، اثرات مثبت و معنیداری بر نرخ شهرنشینی در هر استان و استانهای مجاور داشته است. همچنین شاخص قیمت مناطق و مساحت زمینهای کشاورزی در مناطق روستایی اثر منفی و معنیدار بر نرخ شهرنشینی داشته است. مطالعات آینده در این زمینه میتوانند به بررسی مقایسهای تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر نرخ شهرنشینی در استانهای مختلف به صورت انفرادی پرداخته و تفاوتهای منطقهای در نرخ شهرنشینی در مناطق مختلف را توضیح دهند.
مدیریت شهری
خاطره امیری؛ محمد مسعود؛ داریوش مرادی چادگانی؛ نگین صادقی؛ فرامرز صافی اصفهانی
چکیده
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق ...
بیشتر
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق راهکارهای مقابله با مشکلات این نواحی فراهم شود. این مقاله باهدف دستیابی به الگوی مورد کاربرد (Use Case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی ساکنان نواحی دچار افت شهری اصفهان با استفاده از مهندسی خواسته بر پایة یک پژوهش با ویژگیهای استقرایی، کاربردی و توصیفی_تحلیلی استوارشده است. به این منظور، با بهکارگیری تحلیل ذینفعان و انجام تحلیلهای کمی (آزمون میانگین فریدمن _ آزمون همبستگی اسپیرمن) در محیط نرمافزار SPSS، مراحل فرایند مقتدرسازی الکترونیکی تطبیق یافته برای این نواحی معرفیشده است. سپس با انجام تحلیل محتوا در محیط نرمافزار Atlas ti سازوکار پیادهسازی فرایند مقتدرسازی (تعیین خواستهها) بر پایۀ معرفی کاربران مؤثر در فرایند و فعالیتهای آنها و ارتباط آنها با فعالیتها مشخص میشود. بر این اساس الگوی مورد کاربرد (Use case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در محیط نرمافزار Visual paradigm طراحی میشود. در این فرایند کاربران اصلی شامل ساکنان، مسئولان (تصمیمگیرندگان)، کارشناس تسهیلگر، کارشناس پشتیبان، مربی و کارشناس فنی هستند و در یک چرخة پیوسته پنجگانه به ترتیب فرایندهای (1) عضویت در گروههای محلی و تشکیل شبکههای اجتماعی در فضای سایبرنتیک، (2) عضویت در برنامه و فرایند مقتدرسازی الکترونیکی، (3) انجام مراحل مقتدرسازی الکترونیکی (شامل آموزش، یادگیری و کسب مهارت، آگاهی، تعامل، مطالبه گری و پاسخگویی)، (4) تبادلنظر در مورد کاستیها و اصلاح فرایند (ارتقا و بهبود سازوکار مقتدرسازی الکترونیکی) و (5) تصمیمگیری با همکاری و مشارکت ساکنان و مسئولان (تصمیمگیرندگان) در راستای ارتقای مشارکت در بازآفرینی شهری نواحی دچار افت شهری اصفهان را انجام میدهند و زمینه را برای ارتقای سطح مشارکت ساکنان نواحی دچار افت شهری در بازآفرینی محلات خود، فراهم میسازند.
محیط زیست شهری
پریا دری؛ سید محمد شبیری؛ مهدیه رضایی
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی رفتارهای محیطزیستی شهری شهروندان 18 ساله و بالاتر شهر مشهد بوده است. در این پژوهش از رویکرد پژوهشی قیاسی برای تبیین و از پرسشنامه برای گرداوری دادهها استفاده شد. در مبانی نظری، مفاهیم شهروندی محیطزیستی و سواد محیطزیستی توضیح داده شده است. نمونهای با حجم 689 نفر در شهر مشهد به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی رفتارهای محیطزیستی شهری شهروندان 18 ساله و بالاتر شهر مشهد بوده است. در این پژوهش از رویکرد پژوهشی قیاسی برای تبیین و از پرسشنامه برای گرداوری دادهها استفاده شد. در مبانی نظری، مفاهیم شهروندی محیطزیستی و سواد محیطزیستی توضیح داده شده است. نمونهای با حجم 689 نفر در شهر مشهد به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. در این مرحله آگاهی، دانش، دغدغه و رفتار محیطزیستی بهعنوان ابعاد سواد محیطزیستی سنجیده شده و در قالب پرسشنامه، با مراجعه پرسشگران به در منازل و گفت وگوی حضوری تکمیل شد. آزمون فرضیهها و تجزیهوتحلیل دادهها به کمک آزمونهای آماری ناپارامتریک انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد که سواد محیطزیستی جامعه مورد مطالعه در ابعاد آگاهی و دانش در سطح بالایی است، درحالیکه در ابعاد دغدغه و رفتار محیطزیستی نمره پاسخگویان تنها اندکی از حد متوسط بالاتر بود. همچنین میان سواد محیطزیستی در همه ابعاد آن با متغیر تحصیلات رابطه معنادار در جهت مستقیم، اما ضعیف مشاهده شد. رفتار محیطزیستی جمعی مردان بیش از زنان، اما رفتار فردی محیطزیست در میان زنان بیش از مردان است. هیچکدام از شاخصهای سواد محیطزیستی با سن رابطه نداشتند. درنهایت اینکه بین متغیرهای آگاهی، دانش و دغدغه محیطزیستی با رفتار محیطزیستی رابطه معنادار در جهت مستقیم و با شدت ضعیف برقرار بود.
آزیتا بلالی اسکویی؛ پرستو جعفری
چکیده
انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است و فضای احاطه کننده وی، محل شکل گیری و برقراری روابط اجتماعی اوست. میزان و چگونگی اثرگذاری محیط بر عملکرد انسان، همواره یکی از دغدغههای مهم طراحان محیطی بوده است. در این بین بازارها به عنوان مکانهایی عمومی، پررونق و پر رفت و آمد، در درجه بالایی از اهمیت قرار دارند. هدف از این تحقیق دستیابی به مؤلفههای ...
بیشتر
انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است و فضای احاطه کننده وی، محل شکل گیری و برقراری روابط اجتماعی اوست. میزان و چگونگی اثرگذاری محیط بر عملکرد انسان، همواره یکی از دغدغههای مهم طراحان محیطی بوده است. در این بین بازارها به عنوان مکانهایی عمومی، پررونق و پر رفت و آمد، در درجه بالایی از اهمیت قرار دارند. هدف از این تحقیق دستیابی به مؤلفههای اثرگذار کالبد بر تعامل موجود در آن و بررسی میزان نقش فضای بازار تبریز به عنوان نمونه زنده و پویایی از بازارهای سنتی ایران، بر تعاملات موجود در آن است. در این تحقیق از دو روش توصیفی_تحلیلی و روش پیمایشی برای بررسی تعاملات اجتماعی و تأثیر کالبد بر میزان تعاملات استفاده شده که پس از به دست آوردن مؤلفههای نحو فضای بازار و تعاملات اجتماعی به بررسی تأثیر بازار بر تعاملات و مقایسه تطبیقی فعالیتهای مختلف یک مجموعه به وسیله نرم افزار تخصصی نحو فضا (دپث مپ) میپردازد؛ سپس با کمک پرسشنامه، میزان تأثیر کالبد بر تعاملات موجود در بازار را ارزیابی میکند. از جمله سراهای این بازار دو سرای امیر و دودری هستند که از نظر کارکرد و شکل هندسی متفاوت از یکدیگر بوده و تعاملات متفاوتی ایجاد مینمایند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه عامل ارتباط، همپیوندی و کنترل تأثیر مستقیمی بر میزان دسترسی، نفوذپذیری و انعطافپذیری فضایی دارند که هر سه این عوامل از جمله عوامل ارتقای تعاملات اجتماعی از منظر نحو فضا هستند؛ بررسی نحو فضا در هر دو سرا نشانگر تأثیر مرکزی بودن فضا و ورودیها بر ارتقای رفت و آمد و متمرکز کردن مخاطب و محوری بودن این دو مورد بر جذب کمتر مخاطب و ایجاد فضاهای دنج برای تعاملات اجتماعی است. بررسی عوامل کالبدی بیانگر تأثیر مثبت کفسازی مناسب، امکان رؤیت، خوانایی، استفاده از عناصر طبیعی در میزان تعاملات اجتماعی بوده و هرکدام از مؤلفههای مبلمان مناسب، دسترسی و فضاهای مکث در دو سرا متفاوت بوده که بیانگر تفاوت در میزان تعامل در دوسرا هستند.
برنامه ریزی شهری
مصطفی دهقانی؛ غلامرضا حقیقت نائینی؛ اسفندیار زبردست
چکیده
امروزه با توجه به ضرورت استفاده از راهحلهای نوآورانه مؤثر، باز و مشارکتی و بهرهبرداری از قابلیتهای ICT برای ایجاد زندگی پایدار در شهرها، به تدریج انواع مختلفی از مفاهیم با عنوان فضاهای دانش بنیان با اهداف و کارکردهای گوناگون شکل گرفته است. درک ابعاد، ویژگیها و تمایز این مفاهیم، موجب کمک به سیاست گذاران شهری در انتخاب راهبردها ...
بیشتر
امروزه با توجه به ضرورت استفاده از راهحلهای نوآورانه مؤثر، باز و مشارکتی و بهرهبرداری از قابلیتهای ICT برای ایجاد زندگی پایدار در شهرها، به تدریج انواع مختلفی از مفاهیم با عنوان فضاهای دانش بنیان با اهداف و کارکردهای گوناگون شکل گرفته است. درک ابعاد، ویژگیها و تمایز این مفاهیم، موجب کمک به سیاست گذاران شهری در انتخاب راهبردها و سیاستها و سرمایهگذاری در این حوزهها از طریق جلوگیری از اغتشاش ذهنی و بروز تناقضهای درونی و التقاطهای نامنسجم این مفاهیم میشود. تاکنون گونهبندیهای مختلفی از فضاهای دانش بنیان ارائه شده ولی بررسی تطبیقی یکپارچهای برای تمامی مفاهیم فضاهای دانش بنیان که تصویری روشن و جامع و درکی عمیق و منسجم از این فضاها را ارائه نماید، انجام نشده است. در این راستا، پژوهش حاضر با رویکرد فراترکیب و در چارچوب مرور نظاممند کیفی و با هدفی توصیفی_اکتشافی، به بررسی تطبیقی مفاهیم فضاهای دانش بنیان بر اساس شش مؤلفه گفتمان توسعه، نوع دانش مورد نیاز برای توسعه، مکانمندی، کنشگران اصلی، الگوی مدیریت و دوره تاریخی پرداخته است. همچنین گونهشناسی فضاهای دانش بنیان، برای به دست دادن درکی بهتر، بر اساس دو مؤلفه مکانمندی و نوع دانش مورد نیاز برای توسعه صورت گرفته است که چهار گونه فضای دانش 1- مبتنی بر فناوری_غیرمکانمند، 2- مبتنی بر فناوری_مکانمند، 3- مبتنی بر دانش_غیرمکانمند و 4- مبتنی بر دانش_مکانمند قابل شناسایی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اکنون مفاهیمی چون شهر هوشمند و شهر دانش (بهدلیل شمول معنایی) تا حدود زیادی جایگزین مفاهیمی مانند شهر دیجیتال و شهر مجازی شدهاند. مفهوم شهر دانش نیز به عنوان چتری برای سایر مفاهیم همچون مکان دانش، شهر یادگیری و شهر هوشمند تلقی شده است. فضاهای دانش بنیان با گذشت زمان با تغییرات پارادایمی مواجه بوده است. گذار از مفهوم فناورانه دانش به مفهوم وسیعتر دانش، مشارکت فعالانه شهروندان در ایجاد، توسعه و مدیریت فضاهای دانش بنیان، حکمروایی شبکهای مبتنی بر تعامل طیف وسیعی از کنشگران، تأکید بر سرمایههای فکری غیرملموس و ظرفیتسازی تعامل شهروندان برای یادگیری بلندمدت است.