گردشگری شهری
محمدباقر نادی؛ رضا اکبری؛ محسن رفیعیان
چکیده
برندسازی شهری به عنوان روشی برای افزایش جاذبه شهر مطرح است که با شکلدهی یا تغییر تصاویر ذهنی مخاطبان، موجب تمایز شهرها میشود. هدف مقاله حاضر ارائه مدلی است تا برندسازی شهری در راستای توسعه گردشگری را تسهیل کند. در این پژوهش، شهر یزد به عنوان محدوده مطالعاتی مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر، کیفی بوده و تلاش دارد تا با استفاده ...
بیشتر
برندسازی شهری به عنوان روشی برای افزایش جاذبه شهر مطرح است که با شکلدهی یا تغییر تصاویر ذهنی مخاطبان، موجب تمایز شهرها میشود. هدف مقاله حاضر ارائه مدلی است تا برندسازی شهری در راستای توسعه گردشگری را تسهیل کند. در این پژوهش، شهر یزد به عنوان محدوده مطالعاتی مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر، کیفی بوده و تلاش دارد تا با استفاده از راهبرد دادهبنیاد، مدل گفته شده را از مصاحبههای نیمهساختاریافته با حرفهمندان، دانشگاهیان و نخبگان استخراج کند. مصاحبهشوندگان با تکنیک ارجاعی زنجیرهای (گلوله برفی) انتخاب شدند و در نمونه دوازدهم، اشباع نظری تا حدودی شکل گرفت، اما روند پژوهش تا مصاحبه چهاردهم ادامه یافت. نتایج پژوهش بیان میکند که «لزوم رقابت شهرها در عرصه جهانی»، «مشکلات اقتصادی و لزوم توجه به گردشگری و برندسازی شهری» و «پتانسیل بالای شهر یزد برای توسعه گردشگری و برندسازی شهری» از شرایط علی تحقیق بوده و لزوم بررسی موضوع را آشکار میسازد. همچنین این پژوهش نشان میدهد با مجموعه راهکارهایی از جمله «تشکیل کارگروه ویژه برندسازی در شهر یزد»، «جلب مشارکت نهادهای مردمی در تدوین و اجرای طرحهای برندسازی»، «آموزش به مدیران و کارمندان برای اجرای هرچه بهتر طرحهای برندسازی شهری»، «برگزاری جشنها و رویدادهای ملی و بینالمللی به منظور توسعه برند» و «توسعه زیرساختهای گردشگری» میتوان توسعه گردشگری را از طریق برندسازی در شهر یزد دنبال کرد که پیامدهایی همچون «تأمین درآمد پایدار برای مجموعه مدیریت شهری یزد»، «تقویت هویت منحصر به فرد شهر یزد»، «کاهش مهاجرت»، «افزایش رضایتمندی گردشگران داخلی و خارجی شهر یزد»، «جهانی شدن»، «توسعه سرمایه اجتماعی»، «دستیابی به رشد اقتصادی» و «دستیابی به مدیریت شهری یکپارچه» را در پی خواهد داشت.
پدافند غیرعامل
حسین مهدیزاده؛ قادر احمدی؛ محمدرضا پاکدل فرد؛ مهسا فرامرزی
چکیده
هر ساله بلایای طبیعی و غیر طبیعی در سراسر جهان مرگ و میر، آسیب های جسمی و بیماری های زیادی را به بار می آورند. به طوری که از 70 نوع بلایای طبیعی ثبت شده در جهان، 13 نوع آن در کشور ما به ثبت رسیده است. این تحقیق با هدف سنجش و مدل سازی آسیب پذیری در بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق ...
بیشتر
هر ساله بلایای طبیعی و غیر طبیعی در سراسر جهان مرگ و میر، آسیب های جسمی و بیماری های زیادی را به بار می آورند. به طوری که از 70 نوع بلایای طبیعی ثبت شده در جهان، 13 نوع آن در کشور ما به ثبت رسیده است. این تحقیق با هدف سنجش و مدل سازی آسیب پذیری در بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی_ تحلیلی است و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، تعداد 14 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آنها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چند معیاره BWM استفاده شده و نتایج آن در نرم افزار GAMS مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام وزن به دست آمده از روش BWM در شاخص های 14 گانه استاندارد شده با توابع فازی و منطق بولین ضرب شده و با هم ترکیب شده است. نتایج بیانگر آن است که در بافت شطرنجی، چهار هزار و 866 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 719 قطعه آسیب پذیری کم، دو هزار و 862 قطعه آسیب پذیری متوسط، سه هزار و 435 قطعه آسیب پذیری زیاد و 430 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد واقع شده اند. در بافت نیمه شطرنجی، 611 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 598 قطعه آسیب پذیری کم، سه هزار و 669 قطعه آسیب پذیری متوسط، پنج هزار و 350 قطعه آسیب پذیری زیاد و سه هزار و 57 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد قرار دارند. به طور کلی می توان گفت میزان آسیب پذیری در بافت شطرنجی نسبت به بافت نیمه شطرنجی کمتر است.
معماری شهری
سارا محبی نژآد؛ خسرو موحد؛ علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور
چکیده
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیرگذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی ...
بیشتر
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیرگذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شدهاند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرمافزاری در محیط نرمافزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداختهاست. براین اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهرهگیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحوفضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمعهای مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماعپذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم میتواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
برنامه ریزی شهری
مهدی کروبی؛ محمدتقی تقوی فرد؛ سوران احمدی زاد
چکیده
گردشگری از بزرگترین، وسیع ترین و سریع ترین صنایع در حال رشد جهان است که منبع مهم افزایش درآمد، اشتغال و سرمایه در بسیاری از کشور هاست. توسعه گردشگری به عنوان پدیده فرهنگی، موجب می شود که فرصت کافی برای تبادل فرهنگی بین گردشگر و جامعه میزبان به وجود آید. بر این مبنا، آنان می توانند یکدیگر را بهتر درک کرده و به فرهنگ هم بیشتر احترام بگذارند. ...
بیشتر
گردشگری از بزرگترین، وسیع ترین و سریع ترین صنایع در حال رشد جهان است که منبع مهم افزایش درآمد، اشتغال و سرمایه در بسیاری از کشور هاست. توسعه گردشگری به عنوان پدیده فرهنگی، موجب می شود که فرصت کافی برای تبادل فرهنگی بین گردشگر و جامعه میزبان به وجود آید. بر این مبنا، آنان می توانند یکدیگر را بهتر درک کرده و به فرهنگ هم بیشتر احترام بگذارند. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه مدل توسعه گردشگری فرهنگی در استان کردستان است. پژوهش ماهیتاً کاربردی و روش پژوهش، آمیخته (کیفی و کمی) است. محقق به شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه گردشگری فرهنگی استان کردستان با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته (با نظرخواهی از اساتید و مدیران)و استفاده از اطلاعات پژوهشی می پرازد که از طریق پرسشنامه های موجود در زمینه گردشگری فرهنگی بر اساس تحقیقات گذشته، مبانی نظری و مطالعات کتابخانه ای، بررسی نتایج و عوامل شناسایی شده در زمینه گردشگری فرهنگی است. جامعه آماری در هر دو بخش نظری و کاربردی شامل الف) کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه ها (شامل اساتید مدیریت گردشگری استان کردستان و همچنین اساتید دانشگاه های استان های همجوار که در زمینه گردشگری فرهنگی حداقل یک مقاله پژوهشی داشتند)، ب) مدیران گردشگری و کارشناسان و صاحبنظران بازاریابی ادارات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در شهرستان های استان کردستان، ج) مدیران آژانس های گردشگری استان کردستان و د) گردشگران فرهنگی است. در مرحله اول گردآوری داده ها از طریق مصاحبه کیفی و در مرحله دوم با روش کمی و پرسشنامه ای صورت گرفت و در بخش کمی ابزار گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه کتبی انجام شد. سپس با استفاده از مفاهیم مشترک، مقوله ها ی هشت گانه مؤلفه پتانسیل شهری، شهروندان، تأثیر شهرهای مرزی، مدیریت رویدادها، گرایش به سایر مقاصد گردشگری، اقتصاد گردشگری، مدیریت دولتی و تبلیغات استخراج شد. نتایج پژوهش حکایت ازوضعیت مطلوب پتانسیل شهری، شهروندان، تأثیر شهرهای مرزی، مدیریت رویدادها، گرایش به سایر مقاصد گردشگری و اقتصاد گردشگری داشت؛ ولی مدیریت دولتی و تبلیغات در استان کردستان وضعیت مطلوبی نداشت.
طراحی شهری
مونا مهرانفر؛ جمال الدین سهیلی؛ رضا افهمی
چکیده
در دوران کنونی در حوزة گرافیک محیطی، به گرافیک محیطی و خلق تجربههای نو به منظور القای حس مکان، اهمیت چندانی داده نشده و گرافیک محیطی در این عرصه با سکون و بی تحرکی روبه روست. این امر ناشی از عدم شناخت و پرداخت کافی به آن در پژوهشهای راهبردی است. از این رو پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی_کمی از نوع توصیفی_پیمایشی و ابزار کتابخانه ...
بیشتر
در دوران کنونی در حوزة گرافیک محیطی، به گرافیک محیطی و خلق تجربههای نو به منظور القای حس مکان، اهمیت چندانی داده نشده و گرافیک محیطی در این عرصه با سکون و بی تحرکی روبه روست. این امر ناشی از عدم شناخت و پرداخت کافی به آن در پژوهشهای راهبردی است. از این رو پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی_کمی از نوع توصیفی_پیمایشی و ابزار کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) و استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل محتوا به دنبال رهیافت به هدف اصلی پژوهش" تدوین مدل خوانش گرافیک شهری با تأکید بر ارتقای حس مکان در منطقه 2 شهر قزوین" است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار کالبدی گرافیک شهری منطقه 2 شهر قزوین، کیفیتی متعادل از نشانههای معنادار است که بسته به نوع فرم، رنگ و مصالح خود سبب جلب توجه مخاطبان شده و حس مکان را در این منطقه رقم میزنند. درضمن از میان مؤلفههای خوانش گرافیک محیطی در منطقه 2 شهر قزوین، مؤلفه ساختار بصری و معماری بیشترین نقش را دارند که در این میان توانستهاند از طریق تناسبات با بستر خود و نوع ترکیبات رنگی به کار رفته، حس مکان را در شهروندان این منطقه ایجاد نمایند. چرا که میان مؤلفه تناسبات و ترکیبات رنگی با خوانش گرافیک محیطی ارتباطی دوسویه و قوی برقرار است. همچنین در میان عناصر گرافیک شهری در ایجاد حس مکان در این منطقه، عنصر صندلی و مکانهای نشستن همراه با المانهای میادین، بالاترین رتبه و عناصری مثل سطلهای زباله و نقاشیهای دیواری کمترین رتبه را از نگاه شهروندان در رابطه با القای حس مکان به آنها دارند.
برنامه ریزی شهری
فهیمه نامور؛ خلیل حاجی پور؛ امیر حسین شبانی؛ محمود محمدی
چکیده
رشد وگسترش فزاینده شهرها در دهههای اخیر باعث تبدیل اراضی کشاورزی، بالا رفتن هزینههای خدماترسانی شهری، عدم توجه و رسیدگی به بافتهای فرسوده در قالب توسعه درونزا شده است. شهر شیراز نیز با دارا بودن هزار و 700 هکتار بافت فرسوده از مسائل یادشده برکنار نبوده است. در سالهای اخیر توجه به بافت فرسوده و توسعه درونزا مورد توجه قرار گرفته ...
بیشتر
رشد وگسترش فزاینده شهرها در دهههای اخیر باعث تبدیل اراضی کشاورزی، بالا رفتن هزینههای خدماترسانی شهری، عدم توجه و رسیدگی به بافتهای فرسوده در قالب توسعه درونزا شده است. شهر شیراز نیز با دارا بودن هزار و 700 هکتار بافت فرسوده از مسائل یادشده برکنار نبوده است. در سالهای اخیر توجه به بافت فرسوده و توسعه درونزا مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور از سیاستهای مدیریت و مهار رشد استفاده میشود که یکی از این سیاستها تنظیم مجدد زمین است. بهمنظور کارایی و اثربخشی بیشتر فرآیند تنظیم مجدد زمین که متأثر از ویژگیهای قانونی، نهادی، اقتصادی و اجتماعی محل است، شناسایی و دستهبندی عوامل مؤثر بر آن ضروری است. بر این اساس هدف این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر فرآیند تنظیم مجدد زمین در بافتهای فرسوده و بررسی روابط علی_ معلولی بین آنها به منظور شناخت مهمترین متغیرها در فرآیند اجراست. این امر میتواند رهنمونی باشد برای مدیریت شهری در دستیابی به توسعه درونزا از طریق تحریک و تحقق مهمترین متغیرها و به تبع آن افزایش تحققپذیری کل پروژه تنظیم مجدد زمین. بهمنظور نیل به این هدف از روش توصیفی_ تحلیلی در قالب مدل تحلیل تفسیری_ساختاری با استفاده از نرمافزار Micmac شدت و جهت روابط بین متغیرها مشخص شده است. برای این منظور از پرسشنامه دلفی دو مرحلهای و نظرات 17 نفر از کارشناسان امور شهری شهر شیراز استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که متغیر مشارکت پذیر بودن دولت محلی از طریق نهادهای واسط و تسهیل گر جزو گروه تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین متغیرهاست. بنابراین این متغیر نقشی کلیدی و راهبردی ایفا میکند. بهاینمعنا که کلید اجرای تنظیم مجدد زمین در بافت های فرسوده و حل مشکلات مربوط به آن ایجاد نهادی واسط برای شنیدن خواستهها و نظرات مردم است. همچنین سایر متغیرهای راهبردی تنظیم مجدد زمین در بافت فرسوده توجه به عدالت فردی و اجتماعی در دولت محلی، بینش راهبردی و منعطف بودن دولت محلی، تعریف اهداف ملموس و قابلدستیابی در تنظیم مجدد زمین و ارزیابی مناسب قیمت زمین قبل و بعد از اجرا هستند. بنابراین رصد مداوم این متغیرها در طول فرآیند تهیه طرح و اجرای تنظیم مجدد زمین در بافت فرسوده لازم و ضروری است.
منظر شهری
نازیلا رشیدپور؛ محسن حبیبی؛ منوچهر طبیبیان
چکیده
کلانشهر به مثابه فضای اجتماعی و تولید فرهنگی مدرنیته و اقتصاد سرمایه داری برای انتقال معانی مرجح فضایی آکنده از محتوا و معنای رمزگذاری شده است که برای رمزگشایی فارغ از روشهای متداول پوزیتویستی نیازمند تجربه پدیدارشناسانه و خوانش نشانه شناسانه مناظر ذهنی آگاهانه و ناآگاهانه ای است که توسط قدرت، گفتمان حاکم و ایدئولوژی ...
بیشتر
کلانشهر به مثابه فضای اجتماعی و تولید فرهنگی مدرنیته و اقتصاد سرمایه داری برای انتقال معانی مرجح فضایی آکنده از محتوا و معنای رمزگذاری شده است که برای رمزگشایی فارغ از روشهای متداول پوزیتویستی نیازمند تجربه پدیدارشناسانه و خوانش نشانه شناسانه مناظر ذهنی آگاهانه و ناآگاهانه ای است که توسط قدرت، گفتمان حاکم و ایدئولوژی مسلط شکل گرفته است. فهم تصویر ذهنی عموم از شهری که درآن ساکن هستند می تواند در نمایش واقعیات مغفول مانده اجتماعی مؤثر افتد. پوشش های رسانه ای، تولیدات فرهنگی، تصورات کلیشه ای و قالبی و ... به عنوان مهمترین مؤلفه های برسازنده منظر ذهنی عموم از شهری که در آن زندگی می کنند و در مقام بستری بدیع برای بازخوانی رابطه کالبد و روح و روان شهر مدرن می تواند در تشخیص ابعاد غیرمادی، نمادین و روان شناختی شکل گیری شهرها نقش مهمی ایفا کند. خوانش شهر از خلال مناظر ذهنی دستیابی به تصویر بازنمایی شده از شهر است که چون عینکی بر چشم شناسنده شهر می تواند در نحوه تجربه شهر حتی قبل از تجربه بصری نیز اثرگذار باشد. در این پژوهش با فرض شهر به مثابه متن با هدف تبیین زبان پنهان کلانشهر مدرن تهران بر اساس امر بازنمایی شده، از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی استفاده شد و برای مطالعه انضمامی شهر از طریق روایت های رسمی، نحوه بازنمایی شهر در آثار سینمایی منتخب سال 1395 مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان ادعا نمود امکان تجربه کلانشهر تهران از طریق فیلم های سینمایی مقدور نبوده و فیلم های ساخته شده در تهران در شناساندن فضای کالبدی شهر در معنای بالزاکی و حتی زولایی نیز موفق عمل نکرده اند و تهران مدرن فارغ از نگاهی تمامیت نگر که جنبه های سلبی و ایجابی مدرنیته را همزمان دربرگیرد، به عنوان مکان روابط رو به اضمحلال و آکنده از دوگانه های کلیشه ای ضمن نمایش جنبه های اغواگر مدرنیته به محملی برای بروز تیره و تارترین سویه های مدرنیته و حیات ذهنی گونه کلانشهری چون بی هویتی، فقدان عاطفی، خیانت، ازخودبیگانگی و دروغ تبدیل شده است.
طراحی شهری
شیما عابدی؛ ساناز سعیدی مفرد
چکیده
مسیریابی توانایی شناسایی موقعیت مکانی و رسیدن به مقصد، حرکت در محیطهای فضایی است. این موضوع در خصوص کودکان که معمولاً استقلال و تجربه کافی در جابهجایی در محیطهای شهری را ندارند، بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر نشانههای شهری بر مسیریابی کودکان در فضای شهری تدوین گردیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کاربردی و ...
بیشتر
مسیریابی توانایی شناسایی موقعیت مکانی و رسیدن به مقصد، حرکت در محیطهای فضایی است. این موضوع در خصوص کودکان که معمولاً استقلال و تجربه کافی در جابهجایی در محیطهای شهری را ندارند، بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر نشانههای شهری بر مسیریابی کودکان در فضای شهری تدوین گردیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کاربردی و پیمایشی است. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران و تکمیل پرسشنامه توسط 106 نفر از کودکانی که در بازه سنی 12-8 سال هستند، انجام گردیده است. در تحلیل دادهها به منظور ارزیابی تأثیر نقش نشانهها در مسیریابی کودکان پس از جمعآوری دادهها، اطلاعات حاصل با روش تحلیل عاملی تأییدی و با استفاده از نرمافزار Amos مورد تحلیل قرار گرفتند. همچنین برای تحلیل دادههای کیفی به بررسی نقاشیهای کودکان پرداختهشده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تفاوت در گروههای سنی کودکان باعث تفاوت در میزان تأثیرگذاری نشانهها در مسیریابی کودکان میگردد. همچنین عناصر کالبدی و نشانهها در فضاهای شهری در مسیریابی کودکان در محدوده مطالعاتی پژوهش بسیار تأثیرگذارند. ازجمله ویژگیهای اشاره شده کودکان هشت ساله در فرآیند مسیریابی میتوان به فضای سبز و فرم ابنیه اشاره نمود. کودکان 9-10 ساله به فرم کالبدی و تمایز ساختمانها در فرآیند مسیریابی توجه دارند. کودکان 10-12 ساله به ساختمانهایی اشاره دارند که در آنها تنوع رنگی بیشتر و ساختمانهایی که فرم معماری متمایزتری نسبت به سایر ساختمانها دارند. کودکان 10-12 ساله از معابر و ساختمانهای شاخص در مسیریابی استفاده مینمایند. بررسیهای صورت گرفته تأثیر کالبد متمایز در رفتار مسیریابی کودکان را نشان میدهد.