طراحی شهری
یاسمن قادری؛ سید مهدی خاتمی
چکیده
حواس پنج گانه به عنوان دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته میشود، از اینرو درک فضاهای شهری از طریق کانالهای حسی مختلف، مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه صورت میگیرد. دریافتهای ناشیاز محرکهای حسی، با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، به نظر میرسد که امروزه کمتر مورد ...
بیشتر
حواس پنج گانه به عنوان دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته میشود، از اینرو درک فضاهای شهری از طریق کانالهای حسی مختلف، مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه صورت میگیرد. دریافتهای ناشیاز محرکهای حسی، با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، به نظر میرسد که امروزه کمتر مورد توجه طراحان شهری و معماران منظر قرار گرفتهاست. در حالی که یکی از راههای ارتقای کیفیت فضاهای شهری، افزایش غنای حسی محیط به منظور به کارگیری تمامی حواس با هدف ایجاد جذابیت، حس تعلق به محیط، افزایش شمولیت و امکان فعالیت برای همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کمتوان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضا و نقشی که این ادراک میتواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از طریق شناسایی و رتبهبندی دریافتهای حسی گوناگون در فضاهای تجاری میپردازد. از همین رو محدوده بازار بزرگ تهران و مرکز خرید باملند به منظور مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفههای غنای حسی دو فضای شهری تجاری مدرن و سنتی انتخاب شدهاند تا به این مهم پرداختهشود که توجه به کیفیت غنای حسی در طراحی فضاهای تجاری از گذشته تا به امروز دستخوش چه تغییراتی شدهاست؟ در راستای دستیابی به هدف پژوهش در بخش مبانی نظری و پیشینه تحقیق از روش کتابخانهای و در بخش مطالعات میدانی، از دو روش «حس گردی» و «یادداشتبرداری حسی» استفاده شدهاست.نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که به طور کلی سطح کیفی مؤلفههای غنای حسی در بازار بزرگ تهران بیشتر از مرکز خرید باملند بوده و در هر دو نمونه، حس بینایی بیشترین تحریک حسی و حس چشایی، کمترین میزان تحریک را داشته است. از طرفی امتیاز مربوط به تحریک حس بینایی در مرکز خرید باملند بیشتر از بازار بزرگ تهران بوده که این امر خود گویای توجه بیشتر به بعد بصری محیط در طراحیهای امروزین فضاهای تجاری است.
معماری شهری
علی اکبر حیدری؛ ملیحه تقی پور؛ مریم باقری
چکیده
حضورپذیری مردم در فضاهای عمومی یکی از مهمترین عوامل در ایجاد سرزندگی در چنین فضاهایی است. این موضوع بهویژه در بازارها و مراکز تجاری، یکی از مهمترین پارامترهایی است که باعث رونق اقتصادی و درنتیجه پاسخده بودن چنین فضاهایی در سطح شهرها میشود. از همین رو مجموعه عواملی که باعث ارتقای حضورپذیری طیفهای مختلف جامعه در چنین فضاهایی ...
بیشتر
حضورپذیری مردم در فضاهای عمومی یکی از مهمترین عوامل در ایجاد سرزندگی در چنین فضاهایی است. این موضوع بهویژه در بازارها و مراکز تجاری، یکی از مهمترین پارامترهایی است که باعث رونق اقتصادی و درنتیجه پاسخده بودن چنین فضاهایی در سطح شهرها میشود. از همین رو مجموعه عواملی که باعث ارتقای حضورپذیری طیفهای مختلف جامعه در چنین فضاهایی میشود، در طراحی چنین فضاهایی حائز اهمیت هستند. از سویی در هر مجموعه معماری، ورودی آن بهعنوان نقطه اصلی نفوذپذیری به آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ بهنحویکه کیفیت ورودی میتواند نشاندهنده شخصیت یک بنا و کارکرد فضایی درون آن باشد. بر همین اساس چنین به نظر میرسد که کیفیت ورودی در یک بنا میتواند تأثیر بسزایی در دعوتکنندگی و تمایل به حضورپذیری در آن فضا داشته باشد. با این توضیح، پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سئوال است که "کیفیت نفوذپذیری به یک بنا" چگونه میتواند باعث "افزایش تمایل به حضورپذیری" افراد در آن فضا شود؟ بهمنظور بررسی این موضوع، فضایی بهعنوان بستر مکانی تحقیق انتخاب شد که نخست تنوع ورودی در آن زیاد باشد و دوم، حضورپذیری در آن مسئلهای حیاتی در تداوم کارکرد آن به شمار آید. بر همین اساس مجموعه بازار سنتی شیراز بهعنوان نمونه موردی در تحقیق حاضر انتخاب گردید. روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از روشهای کمی و کیفی است که در بخش کمی با استفاده از مطالعات میدانی و نیز ابزارهای رایانهای همچون نرمافزار Depthmap به تحلیل ساختار کالبدی فضا پرداخته و در بخش کیفی با استناد به مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه با استفادهکنندگان از بازار، به تحلیل نتایج بخش کمی و نیز عوامل مؤثر بر این موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه مؤلفه دسترسیپذیری، پیوستگی فضایی و کیفیت هم جواریها، مهمترین عوامل در ارتقای حضورپذیری در بازار هستند که دراینارتباط امکان رؤیت مجاری ورودی از بافت اطراف، میزان سازگاری و وابستگی میان کاربریهای موجود در راستههای منتهی به ورودیها، میزان تراکم و تنوع این کاربریها و درنهایت ویژگیهای هندسی و فضایی ورودیهای بازار بهعنوان مهمترین عوامل مرتبط باکیفیت نفوذپذیری ورودیهاست که بر میزان حضور پذیری افراد در بازار تأثیرگذارند.
جامعه شناسی شهری
امیر ابراهیمی حسنکلو؛ ناصر بنیادی؛ آتوسا مدیری
چکیده
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ...
بیشتر
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ترین ابعاد ارتباط انسان و محیط فضایی در آن مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.کمااین که با بررسی محلاتی با سطح بالای دلبستگی به مکان میان ساکنان و بررسی و شناسایی ابعاد مؤثر می توان به افزایش دلبستگی مکانی و تقویت ارتباطات عاطفی در محلاتی با سطوح پایین از ارتباطات دامن زد. از این رو، این پژوهش با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی ساکنان در محله هفت چنار در ناحیه یک از منطقه ده شهرداری تهران انجام گرفته است. حجم نمونه 687 عدد بوده و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 22 نرمافزار Spss انجام شد. بدین منظور از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هریک از ابعاد چهارگانه شامل هویت مکانی، وابستگی مکانی، پیوند اجتماعی با مکان و عاطفه مکانی مناسب ارائه ساختار دلبستگی مکانی به عنوان یک مؤلفه درجه دوم در مطالعات محلات شهری هستند. علاوه بر آن، مدل معادلات ساختاری پژوهش حاکی از برازش خوب مدل و تأیید نقش همه ابعاد در شکل گیری دلبستگی مکانی است. همچنین در میان چهار بعد شناسایی شده عاطفه مکانی و پیوند اجتماعی با مکان بیشترین امتیازات و به ترتیب وابستگی مکانی و هویت مکانی کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.
برنامه ریزی شهری
رقیه حیدری؛ اسماعیل علی اکبری؛ احمد پوراحمد
چکیده
شهر در طی حیات خود تحت تأثیر عوامل درونی_بیرونی، در بستر مکان و در گذر زمان دستخوش تغییرات فراوانی قرار گرفته و به رشد و توسعه خود در جهات مختلف شکل و ابعاد بخشیده است. بنابراین، توجه به الگوی رشد و گسترش شهر، پایش تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرهای بزرگ، برای مدیریت رشد و پایداری اکوسیستم شهری امری حیاتی است. بر این اساس، پژوهش حاضر ...
بیشتر
شهر در طی حیات خود تحت تأثیر عوامل درونی_بیرونی، در بستر مکان و در گذر زمان دستخوش تغییرات فراوانی قرار گرفته و به رشد و توسعه خود در جهات مختلف شکل و ابعاد بخشیده است. بنابراین، توجه به الگوی رشد و گسترش شهر، پایش تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرهای بزرگ، برای مدیریت رشد و پایداری اکوسیستم شهری امری حیاتی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تحلیل پویش فضایی شهرهای منطقهای در گذار به کلانشهر(مورد مطالعه: شهر رشت) و با روش توصیفی_تحلیلی انجام شده است. دادههای حاصل از پژوهش با روش اسنادی و با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست جمع آوری شده است. برای پردازش دادهها از مدل دیویس، تصاویر ماهوارهای(ایجاد نقشههای کاربری و پوشش اراضی شهر رشت در چهار کلاس) و همچنین کاربست متریکهای فضایی در سطح کلاس، با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS استفاده شده است. یافتههای کیفی پژوهش نشان داد پویش فضایی شهر رشت، پویش فشرده و مبتنی بر گذار سریع بوده است. این پویش، تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون نیروها و توانهای طبیعی، مؤلفههای سیاسی، سیاستهای اقتصادی و طرحهای توسعهای، توسعه زیرساخت ها و نظام ارتباطات، ادغام پدیدههای فضایی پیرامونی در محدوده کالبدی شهر، گسترش اسکان غیررسمی و همچنین جریان های مهاجرتی، همواره دستخوش تحول و دگرگونی شده و بازتاب هایی را به دنبال داشته است. از جمله مشخصههای عینی و بازتاب های آن میتوان به تغییرات نظام کاربری و پوشش زمین، پراکنده رویی شهری، عدم تعادل در سازمان فضایی شبکه و سلسله مراتب شهری، خدماتی شدن و گسترش بنیادهای اقتصاد شهر اشاره نمود. یافتههای کمی پژوهش نیز مؤید افزایش سطوح کلاس کاربری شهری از چهار هزار و 915 هکتار به نُه هزار و 960 هکتار و در مقابل کاهش پوشش کشاورزی از 29 هزار و 504 به 28 هزار و 233 هکتار و آهنگ کاهشی مشابه در پوشش شالیزار و مناطق جنگلی طی سال های 1398-1372 است. همچنین نتایج متریکهای فضایی بیانگر افزایش 103 درصدی مناطق شهری و گسیختگی زمین های کشاورزی و شالیزارهاست که آهنگ پرشتاب پویش فضایی شهر به پراکندگی کالبدی را به دنبال دارد.
پایداری شهری
علی ریاحی دهکردی؛ مهدی منتظرالحجه
چکیده
محلات در همهگیری ویروس کرونا میتوانند با بالا بردن کیفیت زندگی ساکنین نقش مهمی در مقابله با ویروس داشته باشند. از میان ابعاد مؤثر بر کیفیت زندگی در محلات، بعد کالبد به دلیل دخیل بودن در ساماندهی محیط و پاسخگویی به نیازهای ساکنین بهمنظور خودکفایی محلات ، جلوگیری از رفتوآمد به داخل شهرها و کاهش تراکم جمعیتی در مراکز ...
بیشتر
محلات در همهگیری ویروس کرونا میتوانند با بالا بردن کیفیت زندگی ساکنین نقش مهمی در مقابله با ویروس داشته باشند. از میان ابعاد مؤثر بر کیفیت زندگی در محلات، بعد کالبد به دلیل دخیل بودن در ساماندهی محیط و پاسخگویی به نیازهای ساکنین بهمنظور خودکفایی محلات ، جلوگیری از رفتوآمد به داخل شهرها و کاهش تراکم جمعیتی در مراکز شهری به منظور قطع زنجیره انتقال ویروس تأثیرشگرفی دارد. از همین رو پژوهش حاضر سعی دارد به مقایسه کیفیت کالبدی زندگی ساکنین محلاتِ معاصر ایران در سه مقیاس مجزا کلانشهری، شهرهای میانی و شهر کوچک بپردازد. روش پژوهش مقاله علی_ قیاسی بوده و برای جمعآوری اطلاعات از منابع کتابخانهای و پرسشنامه اینترنتی استفادهشده است. حجم جامعه آماری بر اساس فرمول دوم کوکران که به دلیل نامشخص بودن جمعیت 90 عدد نمونه را مطرح میکند، مشخص گردید. اما برای بالا بردن اعتبار پژوهش 300 پرسشنامه با شیوه نمونهگیری طبقهبندیشده توزیع گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون کروسکال_ والیس و تحلیل واریانس یکطرفه بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در بین شش دسته عوامل کالبدی، در کلانشهرها طبق میانگین نظرات، سلامت روانی(29/170)، طراحی محیطی(28/159)، نورپردازی(19/178) و سکونتی(01/188) ، در شهرهای میانی بهداشت محیطی (55/171) و در شهرهای کوچک دسترسی (48/159) اولویت داشتهاند. علاوه بر این دستههای بهداشت محیطی، نورپردازی، دسترسی،طراحی محیطی و سکونتی تفاوت چشمگیری بین سه گروه شهری ندارند و فقط دسته سلامت روانی با آماره خی دو (163/14) و سطح معناداری 001/ در بین سه مقیاس شهری دارای تفاوت معناداری است.
جامعه شناسی شهری
پرستو محمدیان محمدیان؛ نسیبه زنجری؛ یدالله ابوالفتحی ممتاز؛ احمد دلبری
چکیده
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، بهزیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند میگذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی ...
بیشتر
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، بهزیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند میگذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی است که بر روی 280 نفر از سالمندان شهر سنندج در سال 1400 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه سالمندان 60 ساله و بالاتر ساکن شهر سنندج بودند. در این مطالعه از روش نمونهگیری چند مرحلهای_خوشهای استفاده شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه رضایت از محل سکونت توسط پرسشگر جمعآوری و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه24 استفاده شد. میانگین سنی سالمندان در پژوهش حاضر7.26 ±68.34 بود. میانگین رضایت از محل سکونت در این مطالعه 0.54± 3.65 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که رضایت از محل سکونت سالمندان در حد متوسط است. نتایج مطالعه میتواند به سیاستگذاران در حوزه مسکن و شهرسازی کمک کند تا با برنامهریزی به میزان رضایت سالمندان از محل سکونت و وضعیت سلامت و بهزیستن آنان توجه نمایند.
پایداری شهری
محراب محرابی؛ مجید انصاری؛ محسن رفیعیان
چکیده
پایداری مفهومی پیچیده است و در مناطق شهری کاربرد فراوانی دارد. در نگاه پایداری شهرهای میراث جهانی همچون یزد جایگاه ویژهای دارند. مطالعات پایداری شهرهای میراثی همچون شهر یزد با توجه به وجود عناصر میراث تاریخی_فرهنگی در آنها نسبت به سایر شهرها متفاوتتر است. بر این اساس با توجه به این که شهر یزد حاوی میراثی گرانبهاست که از نسلی ...
بیشتر
پایداری مفهومی پیچیده است و در مناطق شهری کاربرد فراوانی دارد. در نگاه پایداری شهرهای میراث جهانی همچون یزد جایگاه ویژهای دارند. مطالعات پایداری شهرهای میراثی همچون شهر یزد با توجه به وجود عناصر میراث تاریخی_فرهنگی در آنها نسبت به سایر شهرها متفاوتتر است. بر این اساس با توجه به این که شهر یزد حاوی میراثی گرانبهاست که از نسلی به نسل امروز به ارث رسیده است، براساس نگاه پایداری این ضرورت وجود دارد، نسل حاضر نیز در حفظ و انتقال آن به نسل آتی کوشا باشد و همچنین تغییرات روزافزون بافت میراث جهانی شهر یزد این ضرورت را ایجاد میکند تا از آیندههای پیش روی این بافت ارزشمند آگاه شده و بر اساس این شناخت، بر تحولات آتی محدوده مورد مطالعه فائق آمد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشرانهای اثرگذار بر روند توسعه پایدار بافت میراث جهانی شهر یزد و همچنین ترسیم سناریوهای آینده این میراث جهانی زنده با تاکید بر توسعه پایدار، صورت پذیرفته است. در این پژوهش ابتدا با مطالعه اسناد مربوط، 24 متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر روند توسعه پایدار بافت میراث جهانی شهر یزد شناسایی شدند. سپس با هدف شناسایی پیشرانهای محدوده مورد مطالعه، میزان اثرگذاری و اثرپذیری این عوامل بر روی ابعاد توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) به کمک تکنیک تاپسیس فازی و نظرخواهی از متخصصین صاحبنظر این حوزه، بر اساس طیف لیکرت (طیف 7تایی) و در دو پرسشنامه مجزا، مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به یافتههای پژوهش جمعیت، مشارکت ساکنین، مهاجرت، رقابتپذری، خدمات گردشگری، حفاظت از بافت میراث جهانی (کالبدی_عملکردی) و اشتغال بیشترین نقش را در وضعیت آتی بافت میراث جهانی شهر یزد ایفا میکنند. در تحلیل وضعیت سناریوهای بافت میراث جهانی شهر یزد ، شرایط حاضر میراث تاریخی شهر یزد با سناریوی ایده آل فاصله دارد و بیشتر به سوی سناریوی بحرانی تمایل دارد و برای حفظ پایداری راه پر فراز و نشیبی پیش روی خود میبیند. اگر صحنه برنامهریزی را در قالب طیفی از شرایط بحرانی تا مطلوبیت کامل فرض کنیم و شـرایط بحرانـی را دوری کامل از اهداف آرمانی و مطلوبیت را نزدیکی کامل با اهداف آرمانی بدانیم، باید گفت بافت تاریخی در حال حاضر مسیر درستی را طی نمیکند و از شرایط خوبی برخوردار نیست.
معماری شهری
محمد تقی زاده کردی؛ محمود رضا ثقفی؛ محسن افشاری؛ سعید صفایی موحد
چکیده
پژوهش حاضر قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که الزامات معماری برای تحقق «مدرسه بهعنوان کانون محله» چیست؟ مطابق دیدگاه برخی از محققان، رویکرد بومشناسی یادگیری و نیز سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، معماری هر دوره محصول فلسفه تربیتی آن دوره است؛ بنابراین برای طراحی مدرسه باید از فلسفه تربیتی آن شروع کرد که فیشر آن را پداگوژی ...
بیشتر
پژوهش حاضر قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که الزامات معماری برای تحقق «مدرسه بهعنوان کانون محله» چیست؟ مطابق دیدگاه برخی از محققان، رویکرد بومشناسی یادگیری و نیز سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، معماری هر دوره محصول فلسفه تربیتی آن دوره است؛ بنابراین برای طراحی مدرسه باید از فلسفه تربیتی آن شروع کرد که فیشر آن را پداگوژی روانی_ اجتماعی فضا مینامد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی از نوع اسنادی_ تحلیلی، با هدف کاربردی و با استفاده از رویکرد بومشناسی یادگیری و برنامهریزی به روش دورک بهاینصورت انجام گرفته که ابتدا سند تحول برای استخراج مأموریت، مبانی، اصول و اهداف مرتبط موردبررسی قرار گرفت. سپس دادههای لازم از طریق سندکاوی و مصاحبههای نیمهساختاریافته با اطلاعرسانها اخذ گردید. اطلاعرسانها شامل 23 نفر از معلمین بودند که بهصورت هدفمند و با بهکارگیری راهبرد نمونهگیری ملاکمحور، گلوله برفی و با حداکثر تنوع برای تأمین مقبولیت دادهها، انتخاب گردیدند. به منظور تحلیل دادهها، از روش تحلیل محتوا و برای باورپذیری یافتهها، از راهبردهای چندسویهسازی و ممیزی همگنان بهره گرفته شد. بهمنظور تأمین معیار اعتمادپذیری، فرایند تحلیل دادهها تا حد ممکن توصیف شد. درنهایت فهرستی از الزامات معماری، برای تحقق مدرسه بهعنوان کانون محله در سه موضوع اصلی و نُه مقوله شامل ویژگی محیط فیزیکی (عملکردی، انعطافپذیری، تنوع و خوشایند بودن)، تأمین نیاز کاربر (فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی و مشارکت) و ویژگیهای سازمانی (فرهنگی و همهجانبهنگری) ارائه گردید. الزامات معماری ارائهشده شباهتها و تفاوتهایی با اسناد قبلی داشته که با توجه به منبع جمعآوری دادهها، به سه گروه مختص مصاحبهها (ناشی از تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی _ ایرانی)، مختص اسناد قبلی (شامل نیازهای ردههای بالاتر هرم مازلو) و مشترک (شامل نیازهای ردههای پایینتر هرم مازلو) تقسیم گردیدند. مهمترین ویژگی مدارس محله برای موفقیت، گسترش و تأمین همهجانبه عدالت بوده که برجستهترین اصل آن تنوع و انعطافپذیری در همه ابعاد آن ازجمله معماری است.