جامعه شناسی شهری
افشار کبیری؛ جواد جهانگیرزاده
چکیده
رشد فزایندهی جمعیت شهری در کشور در چند دههی گذشته، کمبود مسکن را به مسئله اصلی جامعه شهری بدل کرده است. طرح مسکن مهر به عنوان یک سیاستگذاری اجتماعی در حوزه مسکن با هدف تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد جامعه و کنترل قیمت مسکن در دهه گذشته اجرا شد. شکل گیری شهرجدید گلمان با اجرای طرح مسکن مهر نه تنها دارای جنبههای مثبت غیرقابل ...
بیشتر
رشد فزایندهی جمعیت شهری در کشور در چند دههی گذشته، کمبود مسکن را به مسئله اصلی جامعه شهری بدل کرده است. طرح مسکن مهر به عنوان یک سیاستگذاری اجتماعی در حوزه مسکن با هدف تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد جامعه و کنترل قیمت مسکن در دهه گذشته اجرا شد. شکل گیری شهرجدید گلمان با اجرای طرح مسکن مهر نه تنها دارای جنبههای مثبت غیرقابل انکاری است و قشری از جامعه را صاحب مسکن نمود که با معادلات اقتصادی روز به هیچ وجه امکان صاحب مسکن شدن نبوده است، اما غفلت از ابعاد اجتماعی و فرهنگی این طرح علیرغم صرف هزینههای هنگفت به لحاظ اقتصادی و مالی، نتیجه آن شکلگیری مجتمعهای مسکونی همگون به لحاظ کالبدی- فیزیکی ولی ناهمگون به لحاظ فرهنگی و ناپایدار از نظر اجتماعی است. این پژوهش با هدف تحلیل کیفی پایداری اجتماعی در مساکن مهر شهر جدید گلمان ارومیه براساس استراتژی استفهامی – تحلیلی طراحی شده است. روش انجام تحقیق باتوجه به ماهیت آن روش کیفی از نوع مردم نگاری است، ابزار و تکنیک گردآوری اطلاعات مصاحبه و مشاهدات مستقیم پژوهشگر بوده است. جامعه آماری پژوهش ساکنین مساکن مهر شهر جدید گلمان بوده که باتوجه به ماهیت پژوهش، 22نفر به شیوه نمونه گیری نظری براساس معیار اشباع نظری تعیین گردید. بعد از تحلیل محتوای مصاحبه، مفاهیم و مقولات با ارجاع به دیدگاه امیک پاسخگویان و برداشت اتیک مبتنی بر مشاهدات و دانش تئوریک محقق، مستندسازی و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از وضعیت ناپایداری اجتماعی در ابعاد ضعف هویت محلهای، ضعف سرمایه اجتماعی، تمرکز فقر، احساس طرد و نابرابری اجتماعی، خلا هنجاری و ضعف فرهنگ آپارتمان نشینی، جدایی گزینی فضایی، عدم تجانس فرهنگی و احساس نارضایتی از کیفیت زندگی علیرغم صاحب مسکن شدن در بین پاسخگویان میباشد که بیتوجهی به چنین وضعیتی این شهر را به گتوی فقرا و حاشیه نشینی مدرن تبدیل خواهد کرد.
جامعه شناسی شهری
سمیه شالچی؛ مریم الله دوستی
چکیده
فرهنگ یکی از مهمترین مؤلفههای حیات شهرها محسوب میشود و سیاستگذاری فرهنگی شهری میتواند در نقش محرک و تسهیلگر سیاستهای توسعه شهری ظاهر شود. شهر تبریز به عنوان یکی از مهمترین کلانشهرهای ایران در طول تاریخ همواره از ابعاد مختلف مورد توجه قرار داشته و یکی از تأثیرگذارترین شهرها بر تحولات فرهنگی ایران محسوب میشود. ...
بیشتر
فرهنگ یکی از مهمترین مؤلفههای حیات شهرها محسوب میشود و سیاستگذاری فرهنگی شهری میتواند در نقش محرک و تسهیلگر سیاستهای توسعه شهری ظاهر شود. شهر تبریز به عنوان یکی از مهمترین کلانشهرهای ایران در طول تاریخ همواره از ابعاد مختلف مورد توجه قرار داشته و یکی از تأثیرگذارترین شهرها بر تحولات فرهنگی ایران محسوب میشود. در این پژوهش سعی بر آن بوده است که سیاستهای فرهنگی شهر تبریز در چهار محور اصلی نامگذاری معابر عمومی، ساخت المانها و تندیسها، مواجهه با گذشته شهر و سیاستهای قومیتی، از چشمانداز ساکنان آن مورد مطالعه قرار بگیرد. همچنین به این موضوع پرداخته شود که ساکنان شهر تبریز سیاستهای فرهنگی شهرشان را چگونه روایت میکنند و چه درکی از آن دارند؟ این پژوهش از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، زنان و مردان تحصیلکرده بالای 25 سال هستند که بیش از 10 سال در شهر تبریز زندگی کرده و آگاهی کافی در رابطه با درک سیاستهای فرهنگی را داشته باشند. نمونه شامل ۱۵ نفر (هشت نفر مرد و هفت نفر زن) بوده که به صورت هدفمند انتخاب شده و نحوه گردآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته بوده است. در بخش نظری این پژوهش، از نظریات لوفور و تولید فضا، بنیامین و خاطره، دوسرتو و مقاومت، میزتال و حافظه بهره بردهایم. یافتههای این پژوهش در قالب هفت تم اصلی " رنج نسیان، ردپای خاطره، فروپاشی مکرر، سیاست حافظه، دیگرِی شهر، کانالیزه کردن فضا و کنشگری مقاومتی" بیان شدهاند. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که در سالهای اخیر با اعمال سیاستهای از بالا به پایین و گاه نامناسب، شهر تبریز از الگوی توسعه شهری تاریخی و پیشین خود فاصله گرفته و مسیری متفاوت در پیش گرفته است. همین امر ساکنان را با مقاومت نسبت به این سیاستها و با نوعی تعصب نسبت به شهرشان روبهرو کرده است.
جامعه شناسی شهری
محمدرضا ضمیری؛ مهین نسترن؛ محمود قلعه نویی
چکیده
سنجش و ارزیابی جداییگزینی اجتماعی_فضایی با ارتقای ابزارهای محاسباتی، جایگاهی برجسته در مطالعات شهری و اجتماعی پیدا کرده است. بجنورد پس از تقسیم استان خراسان در سال ۱۳۸۳ به عنوان مرکز استان خراسان شمالی برگزیده شد و در سالهای اخیر رشد و گسترش سریع و پیشبینی نشدهای را تجربه کرده و جمعیت و مساحت آن به ترتیب دو و سه برابر شدهاند. ...
بیشتر
سنجش و ارزیابی جداییگزینی اجتماعی_فضایی با ارتقای ابزارهای محاسباتی، جایگاهی برجسته در مطالعات شهری و اجتماعی پیدا کرده است. بجنورد پس از تقسیم استان خراسان در سال ۱۳۸۳ به عنوان مرکز استان خراسان شمالی برگزیده شد و در سالهای اخیر رشد و گسترش سریع و پیشبینی نشدهای را تجربه کرده و جمعیت و مساحت آن به ترتیب دو و سه برابر شدهاند. بدین ترتیب شکل و شیوة توزیع جمعیت بهویژه خانوادههایی که در پی مهاجرت گسترده در این سالها به فضای شهری بجنورد وارد شدهاند، در ارتباط با تنوع و تکثر قومی و فرهنگی موجود در سطح شهر بجنورد، اهمیت و ضرورت بیشتری پیدا میکند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و مبتنی بر روش تحقیق توصیفی_تحلیلی است و با هدف ارزیابی و تبیین وضعیت و روند جداییگزینی سکونتی گروههای قومی در سطح محلههای شهر بجنورد انجام شده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از دادههای آماری جمعیت محلههای بجنورد، به محاسبه و اندازهگیری شاخصهای نشانگر ابعاد مختلف جداییگزینی سکونتی میان گروههای قومی در سالهای پس از تأسیس استان خراسان شمالی میپردازد. به این منظور دادههای گردآوری شده به کمک نرمافزارهای Geo-Segregation Analyzer و ArcGIS با شاخصهای دوگروهی، چندگروهی، شاخصهای تمرکز و خوشهبندی تحلیل شده و نتیجه در قالب نقشه و جدول ارائه شد. تحلیل و تبیین یافتهها نمایانگر آنست که پس از ارتقای بجنورد به مرکزیت استان، شاخصهای جداییگزینی سکونتی میان قومیتهای بجنورد رو به رشد و شدت گرفتن بوده است. بهویژه در خصوص قومیت ترکمن، روند رشد و تشدید شاخصهای یادشده به اندازهای است که ادامة آن میتواند به بروز بحران جداییگزینی کامل در محلههای ترکمننشین بجنورد بینجامد. با توجه به اهمیت حفظ یکپارچگی و انسجام شهری، هرگونه طرحریزی (بازنگری طرح جامع) به منظور توسعة شهری و بازآفرینی بافت ناکارآمد و سکونتگاههای غیررسمی نیازمند توجه به موضوع جداییگزینی اجتماعی فضایی گروههای قومی شهر بجنورد خواهد بود.
جامعه شناسی شهری
سارا فرهپور؛ سینا رزاقی اصل
چکیده
فضاهای شهری بهویژه در بافتهای تاریخی، تحولی را از سر گذراندهاند که حاصل فرایندهای معنازدایی و ارائه صورتبندیهای جدید از بافتهای ناکارآمد شهری است. فرایندی که به افول کیفیت و بهتبع آن دگرگونی زندگی روزمرة ساکنین در این بافتها میانجامد. از آن روی که فضاهای سینماتیک بهعنوان یک فضای برساخته، به بهترین نحو، منطق سرشتنمای ...
بیشتر
فضاهای شهری بهویژه در بافتهای تاریخی، تحولی را از سر گذراندهاند که حاصل فرایندهای معنازدایی و ارائه صورتبندیهای جدید از بافتهای ناکارآمد شهری است. فرایندی که به افول کیفیت و بهتبع آن دگرگونی زندگی روزمرة ساکنین در این بافتها میانجامد. از آن روی که فضاهای سینماتیک بهعنوان یک فضای برساخته، به بهترین نحو، منطق سرشتنمای زندگی روزمرة شهری را منعکس میکنند، نگاه به فضاهای شهری از دریچة سینما، شاید رهیافتی باشد که شیوة نوینی از مواجهه با فضا و تاریخ را ممکن میکند. از اینرو شناسایی و طبقهبندی مضامین شهری و الگوهای غالب زیست روزمرة ساکنین بافت تاریخی تهران، از خلال دادههای تصویری و روایی فیلمهای سینمای ایران هدف اصلی پژوهش است. نوشتار حاضر از روش تحلیل مضمون بهره میبرد و میکوشد تا نگرشی نوین نسبت به تحولات فضایی در محدوده تاریخی تهران اتخاذ نماید. برای این منظور تعداد 30 اثر سینمایی داستانی از سینمای ایران بین سالهای 1398- 1343 بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافتههای پژوهش، سینمای ایران تصویری واجد معنا از ارتباط میان سیر تحول فضاهای شهری و الگوهای زیست روزمرة ساکنین بافت تاریخی تهران، ارائه مینماید. این الگوها در قالب پنج مضمون با عناوین استحالة شهری، تحولات بافت اجتماعی محلات تاریخی تهران، گشتن و کاویدن در شهر، زندگی جمعی در خانة کاروانسراگونه و مقاومت در متن زندگی روزمرة محلات تاریخی تهران صورتبندی میگردد. به نظر میرسد که تصویر بازنماییشده از زندگی روزمرة ساکنین این محدوده در فیلمهای سینمای ایران، با عبور از دهههای 70 و 80 بهشدت دچار خدشه شده و فضاهایی که روزگاری بهعنوان جایگاه تعاملات روزمره و شکلگیری کنش و دادخواهی بازتاب مییافتند، امروزه با تزریق معنای جدید به درون بافت و دستکاری تصویر ذهنی شهروندان از این محدوده، به فضاهایی ناامن و جداافتاده از جریان زندگی شهر بدل شدهاند.
جامعه شناسی شهری
امیر ابراهیمی حسنکلو؛ ناصر بنیادی؛ آتوسا مدیری
چکیده
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ...
بیشتر
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ترین ابعاد ارتباط انسان و محیط فضایی در آن مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.کمااین که با بررسی محلاتی با سطح بالای دلبستگی به مکان میان ساکنان و بررسی و شناسایی ابعاد مؤثر می توان به افزایش دلبستگی مکانی و تقویت ارتباطات عاطفی در محلاتی با سطوح پایین از ارتباطات دامن زد. از این رو، این پژوهش با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی ساکنان در محله هفت چنار در ناحیه یک از منطقه ده شهرداری تهران انجام گرفته است. حجم نمونه 687 عدد بوده و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 22 نرمافزار Spss انجام شد. بدین منظور از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هریک از ابعاد چهارگانه شامل هویت مکانی، وابستگی مکانی، پیوند اجتماعی با مکان و عاطفه مکانی مناسب ارائه ساختار دلبستگی مکانی به عنوان یک مؤلفه درجه دوم در مطالعات محلات شهری هستند. علاوه بر آن، مدل معادلات ساختاری پژوهش حاکی از برازش خوب مدل و تأیید نقش همه ابعاد در شکل گیری دلبستگی مکانی است. همچنین در میان چهار بعد شناسایی شده عاطفه مکانی و پیوند اجتماعی با مکان بیشترین امتیازات و به ترتیب وابستگی مکانی و هویت مکانی کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.
جامعه شناسی شهری
پرستو محمدیان محمدیان؛ نسیبه زنجری؛ یدالله ابوالفتحی ممتاز؛ احمد دلبری
چکیده
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، بهزیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند میگذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی ...
بیشتر
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، بهزیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند میگذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی است که بر روی 280 نفر از سالمندان شهر سنندج در سال 1400 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه سالمندان 60 ساله و بالاتر ساکن شهر سنندج بودند. در این مطالعه از روش نمونهگیری چند مرحلهای_خوشهای استفاده شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه رضایت از محل سکونت توسط پرسشگر جمعآوری و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه24 استفاده شد. میانگین سنی سالمندان در پژوهش حاضر7.26 ±68.34 بود. میانگین رضایت از محل سکونت در این مطالعه 0.54± 3.65 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که رضایت از محل سکونت سالمندان در حد متوسط است. نتایج مطالعه میتواند به سیاستگذاران در حوزه مسکن و شهرسازی کمک کند تا با برنامهریزی به میزان رضایت سالمندان از محل سکونت و وضعیت سلامت و بهزیستن آنان توجه نمایند.
جامعه شناسی شهری
نرگس قدسی؛ مهین نسترن؛ وحید قاسمی
چکیده
جداشدگی شهری به عنوان یکی از ویژگی های ذاتی شهرها، به فاصله اجتماعی و جدایی فیزیکی میان ساکنان در یک بستر شهری اشاره دارد؛ هنگامی که این پدیده مانع از دسترسی برخی گروهها به خدمات، فعالیتها و فضاها شود، به یک مسئله و مشکل شهری تبدیل میگردد. ماهیت بین رشته ای و ابعاد گسترده و در هم تنیده این پدیده باعث شده در سه دهه اخیر، پژوهشگرانی ...
بیشتر
جداشدگی شهری به عنوان یکی از ویژگی های ذاتی شهرها، به فاصله اجتماعی و جدایی فیزیکی میان ساکنان در یک بستر شهری اشاره دارد؛ هنگامی که این پدیده مانع از دسترسی برخی گروهها به خدمات، فعالیتها و فضاها شود، به یک مسئله و مشکل شهری تبدیل میگردد. ماهیت بین رشته ای و ابعاد گسترده و در هم تنیده این پدیده باعث شده در سه دهه اخیر، پژوهشگرانی از گروه های تخصصی مختلف به بررسی آن بپردازند. اگرچه تعداد پژوهشها در این زمینه کم نیست، اما پراکندگی محورها و موضوعات مورد بررسی و در نتیجه فقدان چارچوب های مفهومی منسجم به دلیل تنوع تخصص های مرتبط به چشم می خورد. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی وضعیت مقاله های فارسی و ارائه صورت بندی منظمی از آنها گامی در جهت روشن تر شدن خلأهای پژوهشی در حوزه مفهومی جداشدگی بردارد. در این پژوهش از روش شناسی کیفی به عنوان رویکرد پژوهش و از تکنیک های متن پایه ای چون مرور نظام مند و فراتحلیل کیفی استفاده شده است. بدین منظور 50 مقاله منتخب فارسی در بازه سالهای 1400-1375در موضوع جداشدگی، در دو بخش ویژگی های ساختاری و محتوایی در قالب 15مقوله بررسی شده اند. یافته های این پژوهش، مقالات منتخب را بر اساس نوع پرسش اصلی آنها (چیستی، چرایی و چگونگی) در قالب پنج محور موضوعی اصلی دسته بندی کرده است. همچنین سیر تحول مفهوم جداشدگی در پژوهش های این حوزه به چهار دوره کلی اولیه، میانی، متأخر (دوره کنونی) و آینده تقسیم و با یکدیگر مقایسه شده اند و بر اساس آن تعریفی برای جداشدگی اجتماعی _ فضایی ارائه شده است. نتایج این مقایسه بیانگر آن است که جداشدگی شهری به عنوان موضوعی میان رشته ای، چندوجهی و زمینه گرا، دارای ابعاد اجتماعی _ اقتصادی، کالبدی _ فضایی و سیاسی _ مدیریتی بوده که در شرایط کنونی پژوهشی کشور، نیازمند پژوهش های کیفی با محوریت موضوعاتی چون مدل سازی مفهومی و مدل سازی سنجش جداشدگی (در تبیین چیستی)، شناسایی و بررسی عوامل زمینه ای مؤثر بر جداشدگی از جمله ساختار و پیکره بندی شهرها (در تبیین چرایی) و همچنین شناسایی و بررسی سیاست ها و گرایش های اثرگذار بر جداشدگی (در تبیین چگونگی) با در نظر گرفتن تمامی ابعاد آن است. در این صورت می توان با دستیابی به درک درستی از این مفهوم، در مباحث شهرسازی، برنامه ریزی و طراحی شهری دقیقتر به بررسی الگوهای فضایی آن در طول زمان پرداخت.
جامعه شناسی شهری
سحر اسماعیل پورهمدانی؛ اسماعیل شیعه؛ کیانوش ذاکرحقیقی
چکیده
تخریبگرایی به عنوان یکی از انواع جرمهای رایج در شهرهای امروز، پیامدهای منفی متعددی را در بر داشته و موجب مشکلات اجتماعی، فرهنگی، خسارات مالی و... شده که نمود بصری آن نیز بیش از سایر جرائم در فضاهای عمومی شهری ماندگاری دارد. در این میان گروهی اعم از روانشناسان و جامعهشناسان بر نقش عوامل درونی و شخصیتی و گروهی از جمله معماران ...
بیشتر
تخریبگرایی به عنوان یکی از انواع جرمهای رایج در شهرهای امروز، پیامدهای منفی متعددی را در بر داشته و موجب مشکلات اجتماعی، فرهنگی، خسارات مالی و... شده که نمود بصری آن نیز بیش از سایر جرائم در فضاهای عمومی شهری ماندگاری دارد. در این میان گروهی اعم از روانشناسان و جامعهشناسان بر نقش عوامل درونی و شخصیتی و گروهی از جمله معماران و شهرسازان بر چگونگی نقش موقعیت مکانی بر تخریبگرایی معتقدند. دیدگاه اصلی این مقاله بر نقش توأمان هر دو عامل استوار است. هدف اصلی دستیابی به نقش مکان و موقعیت مکانی بر پیشگیری از رفتارهای تخریب گرایانه از طریق ایجاد مخاطرات ادراکی و حس ترس از ارتکاب به تخریب (جرم) است. با توجه به شرایط محیطی، اجتماعی، فرهنگی و... در فضاهای شهری ایران به این موضوع پرداخته شده است. مطالعه موردی محله برج قربان شهر همدان است که با توجه به عوامل درونی، به عنوان یک محله دارای افراد بالقوه تخریبگرا مورد ارزیابی قرار گرفته است. تحقیق اسنادی، تحلیلی است که به روش همبستگی به بررسی نسبت متغیرها میپردازد. فرض مقاله بر پراکنش یکسان افراد تخریبگرا در فضاهای عمومی شهری این محله است. برداشت متغیرهای مکانی مورد نظر و میزان وقوع رفتارهای تخریب گرایانه از طریق مشاهدات میدانی عینی و پرسشنامه صورت گرفته است. سپس با نرمافزار spss و آزمونهای آماری، دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. یافتهها با انتظارات نظری و پیشینه پژوهشی مقاله مطابقت دارد. نتایج حاکی از آن است که چگونگی میزان نظارت و تراکم جمعیتی موجود و موقعیت مکانی اعم از دید پیدرپی، حس مکان، بهداشت محیط، بهداشت بصری، بهداشت رفتاری و فضاهای پنهان در فضاهای عمومی شهر بر میزان مخاطرات ادراکی تخریب گرایان در هنگام ارتکاب به تخریب مؤثرند. به عبارتی حضور در موقعیتهای مکانی خاص، منجر به ایجاد حس ترس از تخریب (جرم) به دلیل پیامدهای پیشِ رو شده و در نهایت موجب از بین رفتن رفتارهای تخریب گرایانه و یا جابهجایی مکان تخریب میشود.
جامعه شناسی شهری
معصومه هدایتی مرزبالی؛ محمدجواد مقصودی تیلکی
دوره 5، شماره 18 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 21-36
چکیده
افزایش وقوع جرایم شهری و راهبرد محوری شهرها در دستیابی به توسعه پایدار، موجب شده تا در طی نیم قرن اخیر محققان در خصوص ریشه های ناامنی و نتایج آن در شهرهای کشورهای توسعه یافته نظریهپردازی کنند. مجموعهای از این نظریهها که به ناهنجاری های محیطی شهره گشته اند، تاکید دارند که ناهنجاری های محیطی می تواند بر افزایش ترس از جرم تاثیرگذار ...
بیشتر
افزایش وقوع جرایم شهری و راهبرد محوری شهرها در دستیابی به توسعه پایدار، موجب شده تا در طی نیم قرن اخیر محققان در خصوص ریشه های ناامنی و نتایج آن در شهرهای کشورهای توسعه یافته نظریهپردازی کنند. مجموعهای از این نظریهها که به ناهنجاری های محیطی شهره گشته اند، تاکید دارند که ناهنجاری های محیطی می تواند بر افزایش ترس از جرم تاثیرگذار باشد. اگرچه مباحث تئوریک و پیشنیه تحقیقات نظری اتفاق نظر بر رابطه مستقیم میان گستردگی ناهنجاری ها و احساس ترس شهروندان در محیط های شهری دارند، اما تحقیقات ناشی از آزمایش های عملی برای سنجش این رابطه بسیار محدود و در شهرهای کشورهای در حال توسعه علیرغم همه چالش های امنیتی رو به رشد آن، نادر می باشد. از این رو، این تحقیق تلاش میکند ارتباط میان بینظمی، ریسک درکشده و ترس از جرم با تکیه بر متغیر جنسیت به عنوان یک متغیر کنترل را بواسطه یک آزمون عملی بررسی نماید. برای نیل به هدف تحقیق، جامعه آماری مشتمل بر 160 نفر از ساکنین یکی از محلات مسکونی در مالزی مورد پیمایش میدانی با ابزار پرسشنامه قرار گرفته اند و دادههای جمعآوری شده بواسطه مدلیابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان میدهد علاوه بر رابطهی مستقیم، یک رابطهی غیرمستقیم نیز میان میزان بینظمی و احساس نگرانی از جرم به واسطهی ریسک درکشده وجود دارد. همسو با تحقیقات پیشین، این پژوهش تاکید می کند که زنان بیش از مردان، در برابر افزایش ناهنجاری های محیطی، ریسک درکشده و نگرانی از جرم فزاینده تری را تجربه کرده اند. نتایج این پژوهش، با آزمون عملی نظریهی بینظمی در یک محله شهری کشور در حال توسعه، نشان می دهد که یافته-های مطالعات تحقیقاتی پیشین ارجاع پذیر و قابل تعمیم می باشد.
جامعه شناسی شهری
الهام داودی؛ آتوسا مدیری
دوره 4، شماره 16 ، آبان 1394، ، صفحه 81-92
چکیده
در تعریفی که پروفسور الدنبرگ از مکان سوم ارائه میدهد، یک مکان سوم عرصهای معرفی شده است که مردم را بدون در نظر گرفتن درجات و طبقات اجتماعی و تفاوتهای قومی، نژادی و ... گردهم میآورد. این در حالی است که به نظر میرسد حضور چنین مکانهایی در جامعه ما، خود ارتباط ویژهای با طبقات اجتماعی داشته باشد. به این معنا که سطوح طبقات اجتماعی ...
بیشتر
در تعریفی که پروفسور الدنبرگ از مکان سوم ارائه میدهد، یک مکان سوم عرصهای معرفی شده است که مردم را بدون در نظر گرفتن درجات و طبقات اجتماعی و تفاوتهای قومی، نژادی و ... گردهم میآورد. این در حالی است که به نظر میرسد حضور چنین مکانهایی در جامعه ما، خود ارتباط ویژهای با طبقات اجتماعی داشته باشد. به این معنا که سطوح طبقات اجتماعی مختلف، مستعد شکلگیری تعداد و البته گونه متفاوتی از مکانهای سوم هستند. بنابراین پژوهش حاضر برآن است که به مطالعه ارتباط طبقات اجتماعی شهر زنجان با نحوه پراکنش مکانهای سوم پرداخته و دلایل آن را مورد بررسی و کاوش قرار دهد. در این راستا، در پژوهش حاضر شهر زنجان که بین دو کلانشهر اصلی ایران قرار گرفته ولی برخلاف آنها از یکپارچگی نسبی اجتماعی برخوردار بوده و همچنین در جریان تحولات اجتماعی سیاسی دهههای گذشته، کمترین تغییرات کالبدی و عملکردی را تجربه کرده، به عنوان نمونه مطالعاتی در نظر گرفته شده و دادههای مورد نیاز با استفاده از روشهای مصاحبه با متخصصان، پرسشنامه، مصاحبه گروهی متمرکز و مشاهده گردآوری شده و در محیط GIS تحلیل شدهاند. به صورت کلی باید گفت، روش تحقیق در پژوهش حاضر روش ارزیابی است. نتایج پژوهش نشان میدهند، ویژگیهای خاص هر یک از طبقات اجتماعی، نوع خاصی از روابط و مناسبات اجتماعی را میان اعضای طبقه یاد شده با یکدیگر و با سایر شهروندان تعریف کرده و بدینترتیب بر نوع و تعداد مکانهای سوم شکل گرفته، تأثیر مستقیمی میگذارد. با توجه به این موضوع، به نظر میرسد بتوان با گسترش چنین مکانهایی در محدودههای کمتر توسعه یافته و محدودههایی که در سطوح طبقاتی پایینتر قرار دارند، به تقویت روابط اجتماعی ساکنان هریک از این محدودهها با یکدیگر و نیز با سایر شهروندان کمک کرد و با فراهم نمودن زمینه ورود افراد از طبقات اجتماعی بالاتر به محدودههای کمتر توسعه یافته از طریق ارتقای مکانهای سوم و به تبع آن اختلاط هر چه بیشتر شهروندان از طبقات اجتماعی مختلف، نابرابری اجتماعی را کاهش داده و بدینترتیب موجبات ارتقای زندگی اجتماعی عمومی شهر را فراهم آورد.
جامعه شناسی شهری
محسن فیضی؛ علی اسدپور
دوره 2، شماره 7 ، مرداد 1392، ، صفحه 3-14
چکیده
مهاجرت، تفاوت، جابجایی دائمی و رشد سریع جمعیت در تهران مانع از شکلگیری روابط اجتماعی در محلات آن شده است. این در حالی است که کنشهای متقابل اجتماعی میتوانند به عنوان یکی از مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی شهر، نقش مهمی در بازآفرینی شهری به مثابه رویکردی مداخلهگر در مرمت شهری تلقی گردند. موضوع بازآفرینی شهری با توجه به ماهیت ...
بیشتر
مهاجرت، تفاوت، جابجایی دائمی و رشد سریع جمعیت در تهران مانع از شکلگیری روابط اجتماعی در محلات آن شده است. این در حالی است که کنشهای متقابل اجتماعی میتوانند به عنوان یکی از مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی شهر، نقش مهمی در بازآفرینی شهری به مثابه رویکردی مداخلهگر در مرمت شهری تلقی گردند. موضوع بازآفرینی شهری با توجه به ماهیت و راهبردهای آن میتواند تنها پاسخ مناسب پیش ِروی برنامهریزان شهری در تهران معاصر باشد. در این میان بازآفرینی منظر میادین شهر تهران میتواند به عنوان یکی از مؤلفههای مهم در ارتقای میزان تعاملات اجتماعی رودرروی شهروندان دانسته شود. در این نوشتار از راهبرد کیفی در رویکردی استنتاجی استفاده شده و از مورد پژوهشی، در بررسی 10 نمونه از میادین شهر بهره گرفته شده است. از آنجا که تعاملات اجتماعی دارای مؤلفههای زمانی _ مکانی هستند، عوامل محیطی مؤثر در شکلگیری آنها مورد مداقه قرار گرفته و مؤلفههای عینی (طبیعی و کالبدی) و ذهنی (خاطرات و روابط انسانی) منظر این نواحی مورد بررسی قرار گرفتهاند. در نتیجه مجموعهای از راهبردها و راهکارهای اصلاح منظر این میادین شامل ساماندهی عناصر طبیعی و مبلمان شهری میادین، ساماندهی جریان پیاده و سواره، ایجاد و تقویت فعالیتهای انتخابی و در نهایت احیا و تداوم جریان خاطرات میادین پیشنهاد شده است. اصول بازآفرینی منظر میادین شهری حاصل از این پژوهش، در قالب نموداری شامل تحلیل مؤلفههای طبیعی، انسان ساخت و انسانی میباشد که هر مؤلفه به تبیین راهبردهای طبیعی، انسان ساخت و اجتماعی با هدف ارتقای تعاملات اجتماعی منتهی میشود. ترکیب همزمان هر سه راهبرد، مجموعه اصول بازآفرینی هر میدان را متناسب با ویژگیهای اجتماعی، کالبدی، تاریخی و طبیعی آن شکل خواهد داد.
جامعه شناسی شهری
جمال محمدی؛ حسین دانشمهر
دوره 2، شماره 7 ، مرداد 1392، ، صفحه 61-72
چکیده
امروزه شهرها عالیترین تجلی کالبدی و عملکردی عصر معاصر قلمداد میشوند و خواسته یا ناخواسته زمینههای گسترش حوزه عمومی را فراهم میآورند. در این میان پارکها به عنوان بخشی از فضاهای عمومی شهری( علیرغم نقش مهمی که در گسترش قلمرو عمومی جامعه دارند) چندان مورد توجه قرار نگرفته و ظرفیتهای آنها بلا استفاده مانده است. گفتنی است ، ترمیم ...
بیشتر
امروزه شهرها عالیترین تجلی کالبدی و عملکردی عصر معاصر قلمداد میشوند و خواسته یا ناخواسته زمینههای گسترش حوزه عمومی را فراهم میآورند. در این میان پارکها به عنوان بخشی از فضاهای عمومی شهری( علیرغم نقش مهمی که در گسترش قلمرو عمومی جامعه دارند) چندان مورد توجه قرار نگرفته و ظرفیتهای آنها بلا استفاده مانده است. گفتنی است ، ترمیم و ارتقای کیفی این نوع فضاها، تجربهای امید بخش برای مشارکتهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیباییشناسی به منظور بازسازی محیط شهری مطبوع و کارآمد و رشد فعالیتهای فراغتی به ارمغان میآورد. هدف این مقاله، به پرسشگرفتن ماهیت توسعه، از طریق ترمیم و بازسازی پارکهای سطح منطقه 18 میباشد، تا ضمن معرفتشناسی، به اثرات ابعاد مختلف بازسازی پارکها، راهکارهای مناسب برای تقویت تأثیرات مثبت و در عین حال تعدیل تأثیرات منفی ارائه نماید. اطلاعات مطالعه کیفی حاضر از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و قدم زدن عرضی در میدان مورد مطالعه گردآوری شده و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. در مجموع اطلاعات جمعآوری شده در قالب 36 مفهوم، هفت مقوله عمده و یک هسته مرکزی، کدگذاری و تحلیل شدهاند. هفتمقوله عمده عبارتند از: تعاملات اجتماعی، امنیت اجتماعی، بهداشت جسمی و روانی، دسترسی به تسهیلات، انسجام شهروندی، رونق اقتصادی و بهبود وضعیت زیستمحیطی. در این مطالعه مقوله نهایی که همان هسته مرکزی میباشد «ارتقای کیفیت زندگی شهروندان» است. هسته مرکزی مورد اشاره در قالب یک مدل مبنایی در قالب شرایط علی، راهبردها و پیامدها ارائه شده است.
جامعه شناسی شهری
علی کاظمی؛ مصطفی بهزادفر
دوره 2، شماره 6 ، خرداد 1392، ، صفحه 75-87
چکیده
چارچوب رابطه غیرکلامی انسان_ محیط (که به ایجاد معانی محیطی و ادراک آن از سوی مخاطبان منجر میگردد) در بافتهای تاریخی با توجه به جریان بطئی تحولات فیزیکی در آنها، از شرایط خاصی برخوردار است؛ چنان که در این بافتها، بیشتر ِ تحول در شاخصهای فردی و اجتماعی مخاطبان است که عامل اصلی دگرگونی در معانی محیطی محسوب میگردد. بر این اساس، ...
بیشتر
چارچوب رابطه غیرکلامی انسان_ محیط (که به ایجاد معانی محیطی و ادراک آن از سوی مخاطبان منجر میگردد) در بافتهای تاریخی با توجه به جریان بطئی تحولات فیزیکی در آنها، از شرایط خاصی برخوردار است؛ چنان که در این بافتها، بیشتر ِ تحول در شاخصهای فردی و اجتماعی مخاطبان است که عامل اصلی دگرگونی در معانی محیطی محسوب میگردد. بر این اساس، سطح تحول یافتگی جامعه، میتواند مبنای تداومپذیری معانی دیروزین و یا گونهگونی آنها در شرایط امروزین باشد. این پژوهش به کنکاش در چگونگی ادراک معانی محیطی از سوی مخاطبان و سنجش گوناگونیهای آن، بر پایه تفاوت در سطح تحول یافتگی اجتماعی آنها میپردازد. فرضیات پژوهش بدین موضوع اشاره دارند که گروههای اجتماعی تحول یافتهتر، بر پایه شرایط امروزین، معانی جدیدی را در مواجهه با بافتها و عناصر تاریخی خلق میکنند، در حالی که گروههای اجتماعی کمتر تحول یافته، به دنبال کشف معانی دیروزین فضای تاریخی هستند. در این بین، گروه میانهای نیز ضمن درک معانی دیروزین فضا، در پی بسط و تداوم آن در شرایط کنونی میباشند. روش تحقیق همبستگی در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته و در بخشهایی از تحقیق نیز از روش تفسیری_ تاریخی استفاده شده است. همچنین شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی_ میدانی (در محله تاریخی صیقلان رشت) بوده و داوری بر دادههای گردآوری شده از طریق آزمون آماری کای دو، صورت گرفته است. یافتههای پژوهش ضمن پاسخ به سؤالات تحقیق، بر این واقعیت تأکید دارند که درصد بالایی از جامعه آماری پژوهش، در گروه میانهای قرار میگیرند که در پی تغییر بطئی معانی دیروزین و تداوم یافتن آنها متناسب با شرایط تحولات امروزین جامعه هستند.
جامعه شناسی شهری
دوره 2، شماره 5 ، اسفند 1391، ، صفحه 13-26
چکیده
پروژه مسکن مهر بزرگترین طرح ملی مسکن می باشد که به علت گستردگی طرح و نو بودن آن نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه احساس می شود. از این رو هدف اصلی این مقاله ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر فاطمیه شهر یزد می باشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و پیمایشی از طریق توزیع ...
بیشتر
پروژه مسکن مهر بزرگترین طرح ملی مسکن می باشد که به علت گستردگی طرح و نو بودن آن نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه احساس می شود. از این رو هدف اصلی این مقاله ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر فاطمیه شهر یزد می باشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و پیمایشی از طریق توزیع پرسشنامه و مصاحبه با ساکنان می باشد. جامعه آماری این پژوهش ساکنان مسکن مهر فاطمیه و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 363 نفر برآورده شد که برای دقت بیشتر به 400 نفر افزایش یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 انجام شد. براساس یافته های توصیفی حاصل از آزمون کای اسکوئر بین متغیرهای مستقل از قبیل: جنسیت، اشتغال و وضعیت تأهل افراد با رضایتمندی از واحدهای مسکونی رابطه معنی داری وجود دارد و همچنین نتایج حاصل از تحلیل همبستگی پیرسون نشان می دهد که رابطه متغیر سن با رضایت از مجتمع مسکونی معنی دار و مثبت و رابطه متغیرهای تحصیلات و متوسط درآمد ماهیانه معنی دار و منفی می باشد. نتایج تحلیلی تحقیق حاکی از آن است که میزان رضایت مندی ساکنان از مجتمع مسکن مهر فاطمیه در حد متوسط (3.22 با میانه نظری 3) می باشد و ساکنان از شرایط اقتصادی (هزینه خرید و تسهیلات وام مسکن) مجتمع اظهار نارضایتی کردند. ساکنان محدوده مورد مطالعه، از معیارهای امنیت، روشنایی و تهویه و ویژگی های کالبدی مجتمع اظهار رضایت داشته و از سایر معیارهای پژوهش در حد متوسط رضایت داشته اند و در نهایت راهکارهایی برای بهبود طرح مسکن مهر و ارتقای تسهیلات و خدمات در محدوده مورد مطالعه ارائه شده است.
جامعه شناسی شهری
دوره 1، شماره 4 ، آبان 1391، ، صفحه 3-12
چکیده
این مقاله با پذیرش ساکنین محلات غیررسمی به عنوان شهروندان صاحب حق شهری و با انتخاب راه کارهای مداخله در ظرفیت های اجتماعی به جای بازسازی محیطی نگارش شده است. هدف مقاله معرفی سازه ظرفیتاجتماعی و ارتباط آن با توسعهپایدارمحلی به تفکیک گروههای اجتماعی ساکنین و فعالان اقتصادی است. بررسی نتایج به تفکیک دو گروه مذکور، امکان شناسایی ...
بیشتر
این مقاله با پذیرش ساکنین محلات غیررسمی به عنوان شهروندان صاحب حق شهری و با انتخاب راه کارهای مداخله در ظرفیت های اجتماعی به جای بازسازی محیطی نگارش شده است. هدف مقاله معرفی سازه ظرفیتاجتماعی و ارتباط آن با توسعهپایدارمحلی به تفکیک گروههای اجتماعی ساکنین و فعالان اقتصادی است. بررسی نتایج به تفکیک دو گروه مذکور، امکان شناسایی روشهای مختلف دستیابی به پایداریمحلی را فراهم خواهدساخت. روش تحقیق، از نوع توصیفیپیمایشی است. این تحقیق تایید نمود، ظرفیتاجتماعی سازهای ذهنی است، که از انگیزههای اصلی کنشگران برای حضور در محله اثر میپذیرد. میان ظرفیتاجتماعی گروههای تحقیق با توسعه پایدار محلی ارتباط مثبت و معنیداری برقرار است، که در صورت بهره برداری هوشمندانه، دستیابی به پایداری محلی دور از انتظار نیست. در گروه ساکنین، اعتماد به نهادهای رسمی و در گروه فعالان اقتصادی، میزان اهمیت دادن به محله، مولفههای مهمی هستند که با بیشتر مولفههای ظرفیتاجتماعی همبستگی معنیداری دارند.
جامعه شناسی شهری
دوره 1، شماره 4 ، آبان 1391، ، صفحه 69-80
چکیده
خاطرهجمعی خاطره مشترک افراد از وقایع و رویدادهای تجربه شده به وسیله آنها، به عنوان عضوی از گروه، در چارچوبی اجتماعی و فضایی است. خاطرات جمعی از طریق افزودن معنی به فضا، به ارتقای هویت مکانی میانجامند و این هویت مکانی، بازشناسی و ارتقای هویت شخص را به دنبال دارد. از این منظر، بیتوجهی به مقوله خاطرهجمعی در شهر میتواند عواقب ...
بیشتر
خاطرهجمعی خاطره مشترک افراد از وقایع و رویدادهای تجربه شده به وسیله آنها، به عنوان عضوی از گروه، در چارچوبی اجتماعی و فضایی است. خاطرات جمعی از طریق افزودن معنی به فضا، به ارتقای هویت مکانی میانجامند و این هویت مکانی، بازشناسی و ارتقای هویت شخص را به دنبال دارد. از این منظر، بیتوجهی به مقوله خاطرهجمعی در شهر میتواند عواقب ناخوشایندی همچون بحرانهای هویتی را در پی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معیارها و عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری و حفظ خاطراتجمعی در میادین شهری صورت گرفته است. به این منظور، در ابتدا مفهوم خاطره و خاطرهجمعی و ارتباط آن با مکان و میدان از طریق مطالعه اسنادی آرای اندیشمندان شناسایی شده و معیارها و عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری و حفظ خاطرات جمعی در عرصه عمومی شهر و به ویژه میدان استخراج گردیده است. سپس این مؤلفهها از طریق مطالعه اسنادی و برداشتهای میدانی در میادین تجریش و بهارستان مورد بررسی مجدد و تدقیق قرار گرفتهاند. در مرحله بعد، در راستای آزمون مدل اولیه( مؤلفههای استخراجشده از مرحله مطالعات اسنادی)، مصاحبههای ژرفکاوانهای با گروههای دارای خاطرات جمعی از میادین تجریش و بهارستان صورت گرفتهاست. پس از آن، عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری، یادآوری و تداوم خاطره در میادین تجریش و بهارستان با استفاده از تحلیل محتوای ترکیبی( کمیو کیفی، با غلبه روشکیفی) از میان مصاحبهها استخراج گردیده و در نهایت اهمیت هر یک از این عوامل با استفاده از نتایج بررسی تطبیقی تعیین شدهاست. نتایج حاصل از مطالعات اسنادی به شناسایی مؤلفههای فضایی و مؤلفههای مرتبط با کاراکتر مکان انجامید. سکون، تجمعپذیری، انعطافپذیری، دیالکتیکدرونوبیرون، تعینفضایی، یکپارچگی و تداوم از جمله مؤلفههای فضایی و جهتیابی، شناسایی و شفافیت( عناصر یادمانی، نامهاواسامی و فعالیتهاوعملکردها) از جمله مؤلفههای مرتبط با کاراکتر مکان بودهاند. این در حالیست که نتایج مصاحبههای ژرفکاوانه، تحلیلمحتوا و بررسیتطبیقی، سیما و منظر را نیز به مؤلفههای فوق افزود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که این عوامل از سه طریق بر شکلگیری و تداوم خاطره تأثیرگذارند: زمینهسازی برای وقوع رویداد، کمک به شکلگیری تصویرذهنی و زمینهسازی برای تداوم خاطره. علاوه براین، نتایج پژوهش حاضر نشان داده است که کاراکتر میادین تجریش و بهارستان بیش از فضای آنها در شکلگیری و تداوم خاطره حائز اهمیت بوده است.
جامعه شناسی شهری
دوره 1، شماره 4 ، آبان 1391، ، صفحه 81-94
چکیده
با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هرچه بیشتر در برنامهریزی توسعه شهرها مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که پیمودن این راه بدون آگاهی از وضعیت شهرها در طی مسیر امکانپذیر نخواهد بود، سنجش میزان دستیابی به اهداف توسعه پایدار در دستور کار دولتها قرار گرفته است. سنجش میزان ...
بیشتر
با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هرچه بیشتر در برنامهریزی توسعه شهرها مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که پیمودن این راه بدون آگاهی از وضعیت شهرها در طی مسیر امکانپذیر نخواهد بود، سنجش میزان دستیابی به اهداف توسعه پایدار در دستور کار دولتها قرار گرفته است. سنجش میزان پیشرفت پایداری در شهرها از دو بعد اصلی محتوایی و فرایندی قابل بررسی است. بعد محتوایی شامل متغیرهایی است که بر نتیجه نهایی سیاستها تأثیر میگذارند و شامل سنجش شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی توسعه پایدار میشوند. در مقابل بعد فرایندی شامل ابزار، روشها و فرایندهای مختلفی است که برای دستیابی به سیاستهای توسعه پایدار مورد استفاده قرار میگیرند و به عنوان پشتیبان و محرک توسعه پایدار محسوب میشوند. هدف تحقیق حاضر علاوه بر تبیین نظری و تشریح رابطه توسعه پایدار با سرمایه اجتماعی، سرمایه نهادی و ظرفیتسازی توسعه پایدار، ارزیابی و مقایسه شاخصهای بعد فرایندی توسعه پایدار در دو شهر کرج و قزوین بوده است. تکنیکهای اصلی مورد استفاده برای گردآوری دادهها، مصاحبه با مدیران و کارشناسان و استفاده از پرسشنامه بوده است. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها نیز از آمار استنباطی و آزمون معناداری میانگینها و همچنین از روش توصیفی و کیفی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده تفاوت معناداری بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه نهادی و ظرفیتسازی در دو شهر و سطح بالاتر آنها در شهر قزوین نسبت به شهر کرج است. بدینترتیب به نظر میرسد که شهر قزوین جهتگیری مناسبتری در حرکت به سوی توسعه پایدار در مقایسه با شهر کرج دارد.
جامعه شناسی شهری
شهاب عباس زاده؛ سودا تمری
دوره 1، شماره 4 ، آبان 1391، ، صفحه 95-104
چکیده
با شروع انقلاب صنعتی،اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیادهمحور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصههای عمومی شهر ، فضاهای باز شهری و پیادهراهها کاسته شده است؛ عرصههایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقای سطح تماسها،ارتباطات و تعاملات اجتماعی ...
بیشتر
با شروع انقلاب صنعتی،اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیادهمحور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصههای عمومی شهر ، فضاهای باز شهری و پیادهراهها کاسته شده است؛ عرصههایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقای سطح تماسها،ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین شهروندان ایفا میکنند.در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش ِ رو میباشد، به طوری که کمبود و نبود کیفیت در پیادهراهها منجر به تضعیف حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان شده است. بنابراین ضرورت شناخت مؤلفههای تأثیرگذار بر کیفیت این فضاها به منظور پاسخگویی به نیازهای شهروندان در راستای ارتقای حضور و سطح تعاملات اجتماعی ایشان، بیش از پیش مهم جلوه مینماید. کلانشهر تبریز نیز از این قاعده مستثنی نبوده و غلبه فضاهای سواره بر مسیرهای پیاده، عرصه را بر حضور شهروندان در فضاهای شهری تنگ نموده است. مطالعه حاضر به بررسی نمونههایی از فضاهای پیاده در این کلانشهر پرداخته است. متد پژوهش از نوع متد ترکیبی میباشد که در آن با مطالعه مبانی نظری پژوهش در قسمت کیفی،چارچوب مبانی نظری تحقیق (شامل مؤلفههای تأثیرگذار بر کیفیات پیادهراهها) استخراج شده است.در ادامه در بخش کمی که برای اعتباردهی پژوهش و نتایج حاصله از بخش کیفی مورد استفاده قرار گرفته، به مطالعه موردی محورهای تربیت و ولیعصر کلانشهر تبریز پرداخته شده است. درنهایت در قسمت گردآوری دادهها،پژوهش حاضر از تکنیک پرسشنامه در باب تدقیق رابطه کیفیت فضایی پیادهراهها و میزان رضایتمندی شهروندان از این فضاها سود جسته است. برای انتخاب نمونه آماری از فرمول کوکران و نرمافزار (G*POWER) و انجام تحلیلهای استنباطی و توصیفی آماری مطالعه حاضر از نرمافزار SPSS بهره برده است. نتایج حاصل از این پژوهش، نشانگر این مدعاست که مؤلفههای سرزندگی، خوانایی، ایمنی و امنیتو نفوذپذیری که از مؤلفههای اصلی کیفیت فضاهای شهری محسوب میشوند، ارتباط معنیداری با سطح تعاملات اجتماعی و میزان حضور شهروندان در فضاهای شهری پیادهمحور کلانشهر تبریز دارند.
جامعه شناسی شهری
فرهنگ مظفر؛ علی اسدپور
دوره 1، شماره 3 ، شهریور 1391، ، صفحه 3-12
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای اجتماعی و شکلی در برنامهریزی فضاهای باز مسکونی در نظریهها و پروژههای شاخص شهرسازی قرن بیستم و قیاس آن با الگوهای بومی و معاصر کشور میپردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این نوشتار تفسیری– تاریخی با رویکردی استنتاجی است. از نمونههای موردی نیز در تحلیل و ارائه مصادیق گونهشناسی استفاده شده است. ...
بیشتر
پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای اجتماعی و شکلی در برنامهریزی فضاهای باز مسکونی در نظریهها و پروژههای شاخص شهرسازی قرن بیستم و قیاس آن با الگوهای بومی و معاصر کشور میپردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این نوشتار تفسیری– تاریخی با رویکردی استنتاجی است. از نمونههای موردی نیز در تحلیل و ارائه مصادیق گونهشناسی استفاده شده است. از نظر شکلی در نظریههای اوایل قرن بیستم، 4 گونه ساماندهی فضاهای باز شامل الگوهای «ساماندهی شبکهای»، «خطی»، «مرکزی» و «مجموعهای» قابل تشخیص هستند که در طول نیمه دوم قرن، به سمت الگوهای مجموعهای تمایل بیشتری حاصل شده است. همچنین تلاش برای حذف سلسله مراتب اجتماعی، ایجاد برابری طبقاتی و مالکیت اشتراکی در فضاهای باز که در نیمه اول قرن مشهود بودند، جای خود را به پایداری اجتماعی، برابری اجتماعی و توجه توامان به فضاهای باز خصوصی و عمومی دادهاست. اما جریان معاصر ساخت و ساز در کشور، بیشتر ادامه راهبردهای آزموده ابتدای قرن هستند که عمدتاً از الگوهای شبکهای و مرکزی استفاده مینمایند و فاقد الگوی اجتماعی معینی در طرح خود هستند. از اینرو با توجه به شرایط جهان کنونی و با عنایت به دستاوردهای بومی و اصول اعتقادی کشور، توجه به مفاهیم اجتماعی همچون سرمایه اجتماعی و تعاملات اجتماعی در کنار الگوهای مناسب سازماندهی فضای باز (مانند مجموعهای) ضمن تفکیک و عرصهبندی مشخص عرصههای عمومی-خصوصی و سنجش اولویت های عمومی پیشنهاد شده است.
جامعه شناسی شهری
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1391، ، صفحه 71-85
چکیده
فرآیند جنسیتی شدن عرصههای عمومی شهری و عدم توجه طراحان شهری به ویژگیها، نیازهای گروههای مختلف اجتماعی موجب گشته تا این عرصهها هویت متعالی خویش را از دست بدهند. در این بین به نظر میرسد زنان از جمله گروههایی باشند که توجه به ویژگیها و نیازهایشان در طراحی عرصههای عمومی شهری، برای ایجاد انگیزش حضور و برقراری تعاملات ...
بیشتر
فرآیند جنسیتی شدن عرصههای عمومی شهری و عدم توجه طراحان شهری به ویژگیها، نیازهای گروههای مختلف اجتماعی موجب گشته تا این عرصهها هویت متعالی خویش را از دست بدهند. در این بین به نظر میرسد زنان از جمله گروههایی باشند که توجه به ویژگیها و نیازهایشان در طراحی عرصههای عمومی شهری، برای ایجاد انگیزش حضور و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی، بیش از سایر گروها نادیده انگاشته شده است. از اینرو پژوهش حاضر، با هدف ارایه انگارههای مؤثر بر حضور و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی زنان در عرصههای عمومی شهری و با تأکید بر ترجیحات آنان شکل گرفته است. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی در بستری از مطالعات کتابخانهای و از روش تحقیق پیمایشی در بستر مطالعات میدانی و از شیوههای تحقیق مرور متون و منابع، مشاهده و مصاحبه بهره گرفته شدهاست. همچنین از پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، از نرم افزارهای SPSS و LISRER به عنوان ابزار تحلیل و ارزیابی دادهها و از مدل ساختاری (تحلیل عاملی تاییدی) و روش تحلیل حداقل مربعات غیر وزنی به عنوان روش تحلیل دادهها استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که وجود انگارههای دسترسی، امنیت، آسایش، هم آوایی با طبیعت، پویایی و جذابیت، رویداد پذیری و رمزگرایی در عرصههای عمومی شهری، بر انگیزش حضور زنان در این عرصهها موثر هستند.
جامعه شناسی شهری
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1391، ، صفحه 87-100
چکیده
برنامهریزی اصولی ترابری شهری در تامین یکی از ضروریات شهرنشینی یعنی جابجایی، امر اجتنابناپذیری است. تاریخ سیستمهای ترابری مدرن ایران به50 سال محدود شده و سالها پس از پایگذاری شهرسازی در مفهوم واقعی آن، ظاهر شده است. منطق موضوع و نیاز انکارناپذیر آن حکم می کند تا ترابری، توسعه شهر و جمعیت موازی با هم حرکت کرده و نقش خود را در فعالیتهای ...
بیشتر
برنامهریزی اصولی ترابری شهری در تامین یکی از ضروریات شهرنشینی یعنی جابجایی، امر اجتنابناپذیری است. تاریخ سیستمهای ترابری مدرن ایران به50 سال محدود شده و سالها پس از پایگذاری شهرسازی در مفهوم واقعی آن، ظاهر شده است. منطق موضوع و نیاز انکارناپذیر آن حکم می کند تا ترابری، توسعه شهر و جمعیت موازی با هم حرکت کرده و نقش خود را در فعالیتهای جامعه ایفا کنند. شهرهای کشور ما، ویژگیهای شهری و ترابری زیادی با شهرهای کشورهای توسعه یافته دارد، لیکن شرایط خاص هریک حکم می کند تا نتوان پاسخ یکسانی به رفع مشکلات آنها داد. در این مطالعات، بر اساس تاریخچه جمعیتی و ترابری گذشته دو کشور در حال توسعه و توسعه یافته ایران و فرانسه، ویژگیها و روند پیشرفت ترابری شهری آنها مقایسه شده است. برای این منظور پایتختهای تهران و پاریس به عنوان دو مرکز شهرنشینی خیلی بزرگ و دو شهر سنندج و رن از شهرهای با جمعیت نسبتاً کم با ویژگیهای حدوداً مشابه انتخاب و مطالعات مربوطه انجام شده است. از نتایج بررسیها میتوان به افزایش قابل توجه جمعیت شهرهای در حال توسعه نسبت به نمونههای توسعه یافته اشاره کرد که با الگوبرداری نامطلوب رشد ترابری خصوصی و نیمه خصوصی آنها نسبت به کشورهای توسعه یافته مشکلات را دو چندان کرده است. در مقابل، توسعه ترابری عمومی و به ویژه سیستمهای ریلی ایران همسان با کشورهای توسعه یافته نبوده و روند رشد آن بسیار کند و یا ناچیز بوده است. مهمترین ویژگی ترابری شهری کشور ما کارگماری بالای آن است. لذا ضروری است، با سرمایهگذاری مناسب و تغییر الگوی سنتی،فرهنگی و کارگماری جامعه، روند فعلی توسعه حمل و نقلی اندک اندک اصلاح شود، در غیر این صورت چالشهای ترافیکی، آلودگیهای زیستمحیطی و مصرف بیرویه انرژی فسیلی زندگی سالم اکثر مناطق شهری را به خطر خواهد انداخت.