مدیریت شهری
ارسطو یاری حصار؛ علی دشتی
چکیده
شوراهای اسلامی و شهرداری ها ارکان اصلی اداره شهرها را در ایران تشکیل می دهند. اهمیت و جایگاه شورای اسلامی شهرها به عنوان نهاد سیاستگذار در قوانین فرادست باعث شده تا این شوراها بر فرایندها و عملکرد مدیریت شهری تأثیرات قابل توجهی داشته باشند و به عبارتی عملکرد مدیریت شهری تابعی از تصمیمات و سیاست های مصوب این نهاد باشد. بنابراین ضروریست ...
بیشتر
شوراهای اسلامی و شهرداری ها ارکان اصلی اداره شهرها را در ایران تشکیل می دهند. اهمیت و جایگاه شورای اسلامی شهرها به عنوان نهاد سیاستگذار در قوانین فرادست باعث شده تا این شوراها بر فرایندها و عملکرد مدیریت شهری تأثیرات قابل توجهی داشته باشند و به عبارتی عملکرد مدیریت شهری تابعی از تصمیمات و سیاست های مصوب این نهاد باشد. بنابراین ضروریست به منظور آسیب شناسی عملکرد و تدوین راهبردهای رفع آسیب، این نهاد مورد ارزیابی قرار بگیرد. طبیعتاً مؤثرترین ابزار ارزیابی عملکرد شوراها را مصوبات آنها تشکیل می دهند. بر این اساس هدف این تحقیق ارزیابی مصوبات شورای اسلامی شهر تهران در دوره پنجم و تحلیل کمی و کیفی محتوای آنهاست. این تحقیق از نوع تحقیق های تحلیل محتواست. داده های مورد نیاز در این تحقیق به روش های میدانی و اسنادی گردآوری شده است. مهمترین مرجع داده های مورد نیاز را سامانه جامع مصوبات شورای اسلامی شهر تهران تشکیل می دهد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مصوبات شورای دوره پنجم شهر تهران تشکیل می دهد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شورای اسلامی دوره پنجم شهر تهران اگرچه به لحاظ شاخص های کمی موفقیت و رشد قابل ملاحظه ای را به دست آورده اما بررسی محتوای مصوبات نشان از عدم توفیق این شورا در انجام مأموریت های محوله در قانون تشکیلات، وظایف و اختیارات شوراهای اسلامی است. بخش عمده ای از عملکرد این دوره از شورا را مصوباتی تشکیل می دهند که عملاً تأثیر چندانی بر افزایش کیفیت زیست شهری نداشته و فاصله قابل توجهی بین نیازهای شهروندان و محتوای مصوبات شورای شهر تهران وجود دارد. همچنین تمرکز اصلی مصوبات شورا بر موضوعات شهرداری بیشتر از مسائل و موضوعات شهری بوده است. بر این اساس راهکارهای پیشنهادی عبارتند از: تمرکز شورا بر روی موضوعات نظارتی تا قانون گذاری، فاصله گیری از موضوعات سطحی و تئوریک و پرداختن به متصویرات اصلی شهر تهران و ارزیابی میزان عملیاتی شدن مصوبات قبلی شورا.
مدیریت شهری
بهناز امین زاده؛ سید هادی حسینی؛ سیدرضا موسویپور
چکیده
نمای ساختمانها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفههای هویتی است. در سالهای اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمانها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعملهای اجرایی مختلفی برای سامانبخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمانها ...
بیشتر
نمای ساختمانها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفههای هویتی است. در سالهای اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمانها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعملهای اجرایی مختلفی برای سامانبخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمانها وضع شده است. اما همچنان آشفتگی قابل توجهی، به خصوص در نماهای ساختمانهای جدید شهر تهران مشهود است. هدف این پژوهش آسیبشناسی قوانین و مقررات تأثیرگذار بر نمای ساختمانهای جدید از طریق سنجش تطبیقی مؤلفههای اصلی هویتساز نما در ادبیات پژوهشی از یک طرف و قوانین و مقررات (اسناد رسمی) کشور از طرف دیگر و نحوه کارکرد آنهاست تا بدین ترتیب چگونگی و چرایی رسیدن به وضع موجود و دلایل آن تحلیل شود. همچنین به دلیل سنجش میزان اثرگذاری و تحقق مؤلفههای مستخرج از اسناد، محله حکیمیه واقع در منطقه 4 شهرداری تهران که در سالهای اخیر بیشترین آمار صدور پروانه و ساخت و ساز آپارتمانی را به خود اختصاص داده، انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل دادههای اسنادی به روش تحلیل محتوا، تعیین حجم نمونه مطالعاتی بر اساس فرمول کوکران و تحلیل دادههای حاصل از مشاهدات میدانی و مؤلفههای سازنده هویت نمای حدود 300 ساختمان با کمتر از سه سال سن، واقع در محله حکیمیه شهر تهران در خصوص تحقق و یا عدم تحقق مؤلفهها، با استفاده از روشهای آماری و تحلیل متون استخراج شده از مصاحبهها به روش تفسیری نشان میدهد، میزان تحقق الزامات و توصیههای مدنظر اسناد رسمی در زمینه مؤلفههای نمای ساختمانهای نمونه در محله حکیمیه، 58 درصد است و سه عامل 1. ضعف محتوایی و ساختاری اسناد، 2. نبود اختیارات و ضمانت اجرایی کافی و 3. ضعف در نظارت و سیاستهای بازدارنده (به ترتیبِ بیشترین به کمترین اهمیت) سبب عدم تطبیق یا کاهش میزان تحقق مؤلفههای هویتساز نمای ساختمانها از منظر اسناد رسمی بوده است.
مدیریت شهری
داود جمینی؛ علی شمس الدینی؛ علیرضا جمشیدی
چکیده
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهمترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( بهعنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و ...
بیشتر
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهمترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( بهعنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و شناسایی تعیینکنندههای آن در شهر ایلام است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 194 هزار و 30 نفر از شهروندان ایلامی بوده که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساختهای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازهای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل دادهها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج اولیه ارزیابی مدل مورد مطالعه در این پژوهش نشان داد، مدل از شاخصهای برازندگی قابل قبولی برخوردار است. نتایج آزمون بررسی میانگین نشان داد، سطح مشارکت شهروندان در محدوده مورد مطالعه با میانگین 62/2، پایینتر از حد متوسط قرار دارد. همچنین مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد، متغیرهای کیفیت زندگی (35/0= γ، 22/9 = t)، رضایت از عملکرد مدیران شهری (05/0= γ، 62/2 = t)، سرمایه اجتماعی (075/0-= γ، 44/2 = t)، رضایت شغلی (131/0= γ، 59/3 = t)، حکمروایی خوب شهری (372/0= γ، 81/11 = t) و تعلق مکانی (163/0= γ، 47/5 = t) تبیین کننده 8/75 درصد از تغییرات واریانس مشارکت شهروندان در مدیریت شهری هستند.
مدیریت شهری
غلامرضا کاظمیان؛ حسین اصلی پور؛ آرش تقی پوراختری
چکیده
«ساختوساز شهری»، عمل ایجاد فضای کالبدی برای پیشبرد عملکردهای شهری است؛ و سازمان فضایی شهر در همبستگی با استمرار آن شکل میگیرد. در اینراستا مدیریت توسعه فضایی_کالبدی شهر، یکی از مأموریتهای مدیریت شهری است؛ که با رد گسست میان محتوا و فرم، می توان تجربهزیسته افراد از مواجهه با این سازمان عمومی را به عنوان یکی از ابعاد ...
بیشتر
«ساختوساز شهری»، عمل ایجاد فضای کالبدی برای پیشبرد عملکردهای شهری است؛ و سازمان فضایی شهر در همبستگی با استمرار آن شکل میگیرد. در اینراستا مدیریت توسعه فضایی_کالبدی شهر، یکی از مأموریتهای مدیریت شهری است؛ که با رد گسست میان محتوا و فرم، می توان تجربهزیسته افراد از مواجهه با این سازمان عمومی را به عنوان یکی از ابعاد واقعیت برای «توضیح و تأویل پیرامون چگونگی نظام مدیریت ساختوساز شهری تهران» تلقی کرد. از اینرو هدف این پژوهش ارائه «تبیینی تفسیری از وضع موجود نظام مدیریت ساختوساز شهری تهران در تجربه زیسته سازندگان شهر تهران» است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش متشکل از سازندگان شهر تهران است که به صورت هدفمند نمونهگیری شدند. در نهایت با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی ذیل روش کیفی و پارادایم تفسیری، هشت مصاحبه عمیق با ایشان ترتیب دادهشد. در اینراستا پژوهشگر ضمن رعایت اصول اپوخه(امتناع) در تمام مراحل پژوهش، به خوشهبندی و در نهایت ترکیب تجربیاتزیسته، برای رسیدن به توصیفیغنی اقدام کرد. یافتههای این پژوهش نشان داد، در تجربهزیسته سازندگان، چهار دسته مضمون فراگیر، شامل «مفروضات اساسی ساختوساز شهری تهران»، «عوامل توانمندساز سازندگان»، «ناکارآمدیهای تحمیلی از سوی نظام مدیریت ساختوساز» و در نهایت «نقش ذینفعان مختلف در ساختوساز شهری تهران و پیامد آن» قابل شناسایی است. نتیجه این پژوهش را میتوان به صورت خلاصه چنین بیان کرد که نظام مدیریت ساختوساز شهری تهران، در پی «تثبیت جایگاه و اعمال قدرت» و برای «انجام آن دسته از مأموریتهایی است که تبعات تخطی از آنها، هزینه و پیگرد قانونی دارد» به پیگیری «تحقق درآمدهای مورد نیاز خود» از ساختوساز مشغول بوده؛ و این مسیر را با اتکا به «عوامل توانمندساز سازندگان(مهارتها، امکانات، انگیزهها و نوآوریها)»، به وسیله «فرآیندها و محتواهای ناکارآمد خود» و به قیمت «کالایی شدن فضای شهری» طی میکند.
مدیریت شهری
خاطره امیری؛ محمد مسعود؛ داریوش مرادی چادگانی؛ نگین صادقی؛ فرامرز صافی اصفهانی
چکیده
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق ...
بیشتر
بازآفرینی نواحی دچار افت شهری با مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی، نیازمند ارتقای سطح مشارکت ساکنان بر پایۀ فرایند مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی است، بهگونهای که با قلمرو زدایی از ساختارهای نهادی و قدرت رسمی و استفاده از ظرفیتهای فضای سایبرنتیک در چارچوب مقتدرسازی الکترونیکی، بستر مناسبی به منظور تحقق راهکارهای مقابله با مشکلات این نواحی فراهم شود. این مقاله باهدف دستیابی به الگوی مورد کاربرد (Use Case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی ساکنان نواحی دچار افت شهری اصفهان با استفاده از مهندسی خواسته بر پایة یک پژوهش با ویژگیهای استقرایی، کاربردی و توصیفی_تحلیلی استوارشده است. به این منظور، با بهکارگیری تحلیل ذینفعان و انجام تحلیلهای کمی (آزمون میانگین فریدمن _ آزمون همبستگی اسپیرمن) در محیط نرمافزار SPSS، مراحل فرایند مقتدرسازی الکترونیکی تطبیق یافته برای این نواحی معرفیشده است. سپس با انجام تحلیل محتوا در محیط نرمافزار Atlas ti سازوکار پیادهسازی فرایند مقتدرسازی (تعیین خواستهها) بر پایۀ معرفی کاربران مؤثر در فرایند و فعالیتهای آنها و ارتباط آنها با فعالیتها مشخص میشود. بر این اساس الگوی مورد کاربرد (Use case) فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در محیط نرمافزار Visual paradigm طراحی میشود. در این فرایند کاربران اصلی شامل ساکنان، مسئولان (تصمیمگیرندگان)، کارشناس تسهیلگر، کارشناس پشتیبان، مربی و کارشناس فنی هستند و در یک چرخة پیوسته پنجگانه به ترتیب فرایندهای (1) عضویت در گروههای محلی و تشکیل شبکههای اجتماعی در فضای سایبرنتیک، (2) عضویت در برنامه و فرایند مقتدرسازی الکترونیکی، (3) انجام مراحل مقتدرسازی الکترونیکی (شامل آموزش، یادگیری و کسب مهارت، آگاهی، تعامل، مطالبه گری و پاسخگویی)، (4) تبادلنظر در مورد کاستیها و اصلاح فرایند (ارتقا و بهبود سازوکار مقتدرسازی الکترونیکی) و (5) تصمیمگیری با همکاری و مشارکت ساکنان و مسئولان (تصمیمگیرندگان) در راستای ارتقای مشارکت در بازآفرینی شهری نواحی دچار افت شهری اصفهان را انجام میدهند و زمینه را برای ارتقای سطح مشارکت ساکنان نواحی دچار افت شهری در بازآفرینی محلات خود، فراهم میسازند.
مدیریت شهری
شریفه سرگلزایی؛ محمود محمدی؛ رضا مختاری ملک آبادی؛ غلامرضا شیران
چکیده
توسعه کاربرد فناوریهای نوین در مدیریت و برنامهریزیهای شهری در پی طرح مفاهیم شهر هوشمند، هدف بسیاری از سازمانها گردیده است. تحقیقات بیشماری برای شناخت ابعاد پذیرش و به کارگیری فناوری صورت گرفته است، اما تعداد تحقیقاتی که پذیرش فناوریهای به کاررفته در سازمانها را بررسی کرده باشند، بسیار محدود است. از میان اندک تحقیقات ...
بیشتر
توسعه کاربرد فناوریهای نوین در مدیریت و برنامهریزیهای شهری در پی طرح مفاهیم شهر هوشمند، هدف بسیاری از سازمانها گردیده است. تحقیقات بیشماری برای شناخت ابعاد پذیرش و به کارگیری فناوری صورت گرفته است، اما تعداد تحقیقاتی که پذیرش فناوریهای به کاررفته در سازمانها را بررسی کرده باشند، بسیار محدود است. از میان اندک تحقیقات متمرکز بر عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در مقیاس سازمان نیز تنها تعداد محدودی به ابعاد پذیرش فناوری در سازمانهای غیردولتی در کشورهای در حال توسعه توجه داشتهاند. از اینرو ابعاد اثرگذار بر پذیرش فناوری در شهرداریها (به عنوان یک سازمان غیردولتی در ایران) به طور دقیق شناسایی نشده است. این خلأ میتواند به کارگیری فناوری در شهرداریها را دشوار کرده و یا با شکست مواجه سازد. بنابراین انجام تحقیقات جامع در این زمینه ضروری است. شهرداری اصفهان به عنوان یکی از سازمانهای مدیریت شهری در میان کلانشهرهای ایران به عنوان نمونه انتخاب شد. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در شهرداری اصفهان به عنوان یک سازمان غیردولتی است. با توجه به نوع مسئله پژوهش و جامعه آماری تحقیق از روش نظریه زمینهای استفاده شده است. این روش یکی از کارآمدترین روشهای تحقیق کیفی است. برای این منظور پس از طرح پرسشنامه نیمهساختاریافتهای براساس مرور ادبیات، مصاحبههایی با مدیران و کارشناسان ارشد در شهرداری اصفهان صورت گرفت. حاصل مصاحبهها به صورت دادههای متنی وارد نرمافزار اطلستی شده و به روش تحلیل جز به جز تحلیل شد. بدینترتیب با روشهای کدگذاری، مقولهها و ابعاد مؤثر و روابط میان آنها شناسایی شد. نتایج نشان میدهد، 23 بُعد در پذیرش فناوری در شهرداری اصفهان اثرگذارند که میتوان آنها را در هشت گروه کلان جا داد. این گروهها شامل مقولههای زمینهای، علّی، فنی، تشویقکننده، بازدارنده، تعدیلگر، تصمیمگیری و در نهایت پیامدی هستند. نتایج ارائه شده برای مدیران، برنامهریزان شهری و محققانی که در زمینه پذیرش فناوری با رویکرد شهر هوشمند فعالیت دارند، با اهمیت است. یافتههای پژوهش در راستای تسهیل فرآیند هوشمند شدن شهر با تأکید بر شهرداریها میتواند اثرگذار باشد. همچنین مقولههای ارائه شده در این پژوهش میتوانند در پژوهشهای آتی با استفاده از روشهای کمی مورد آزمون قرار گیرند.
مدیریت شهری
سارا وثوقی؛ بهناز امین زاده
چکیده
در بسیاری از کلانشهرهای جهان برای کاهش آثار استفاده روزافزون از اتومبیل از جمله ترافیک و آلودگی هوا، طرحهای قیمتگذاری ترافیک بهعنوان یک راهبرد به اجرا گذاشته میشود. بهزعم مطالعات صورت گرفته "قابلیت پذیرش عمومی" طرحهای قیمتگذاری ترافیک نقش مهمی در موفقیت اجرای این طرحها دارد. با توجه به تأکید محققان بر این که عوامل ...
بیشتر
در بسیاری از کلانشهرهای جهان برای کاهش آثار استفاده روزافزون از اتومبیل از جمله ترافیک و آلودگی هوا، طرحهای قیمتگذاری ترافیک بهعنوان یک راهبرد به اجرا گذاشته میشود. بهزعم مطالعات صورت گرفته "قابلیت پذیرش عمومی" طرحهای قیمتگذاری ترافیک نقش مهمی در موفقیت اجرای این طرحها دارد. با توجه به تأکید محققان بر این که عوامل مؤثر بر قابلیت پذیرش عمومی طرحهای قیمتگذاری ترافیک و درجه اهمیت آنها در هر زمینه و کشوری باتوجهبه شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن کشور متفاوت است و با توجه به معدود بودن مطالعات در این زمینه در ایران، این مقاله با بهکارگیری روش تحلیل محتوای مبتنی بر اینترنت، عوامل مؤثر بر قابلیت پذیرش عمومی در طرح اخیر ترافیک تهران (98- 1397) را بررسی و آن را از ابعاد مختلف تحلیل کرده است. بدین منظور نظرات شهروندان (حدود 350 نظر) ارائه شده در ذیل اخبار اطلاعرسانی در ارتباط با طرح ترافیک تهران در رسانههای خبری آنلاین در بازههای زمانی مشخص گردآوری و بر مبنای عوامل مؤثر بر قابلیت پذیرش عمومی استخراج شده از ادبیات نظری، کدگذاری و تحلیل گردید. یافتهها حاکی از آن است که شش عامل ادراکی شامل اعتماد، عدالت، میزان تأثیرگذاری، تحمیل شدگی، پیچیدگی طرح و باور به نحوه مناسب تخصیص درآمدهای حاصل از طرح آن گونه که مطرح شده بر قابلیت پذیرش عمومی طرح ترافیک تهران مؤثر بودهاند. از میان این عوامل پایین بودن "اعتماد" و "عدالت" دو عاملی است که به ترتیب تأثیر بسزایی در کاهش قابلیت پذیرش عمومی داشته است. همچنین با گذشت زمان و اجرای این طرح در دو سال متمادی، عامل ادراک شده "تأثیرگذاری" نقش مهمتری در کاهش قابلیت پذیرش عمومی طرح ترافیک تهران در سال 1398 داشته است.
مدیریت شهری
ملیحه تقی پور؛ علی اکبر حیدری؛ مریم حقایق
چکیده
وضعیت اقتصادی افراد در جوامع کنونی، نقش مهمی در گرایش به زندگی آنها در گونههای آپارتمانی و تبدیل آن به یک الگوی رایج در مسکن شهری دارد. این در حالی است که زندگی در این گونه فضاها با مشکلات عدیدهای چون افزایش میزان کمبود ویتامینD ، اضافه وزن و کاهش سلامت جسمانی، انواع آسیبهای اجتماعی، کاهش فضاهای شخصی و کاهش سطح سلامت روانی همراه ...
بیشتر
وضعیت اقتصادی افراد در جوامع کنونی، نقش مهمی در گرایش به زندگی آنها در گونههای آپارتمانی و تبدیل آن به یک الگوی رایج در مسکن شهری دارد. این در حالی است که زندگی در این گونه فضاها با مشکلات عدیدهای چون افزایش میزان کمبود ویتامینD ، اضافه وزن و کاهش سلامت جسمانی، انواع آسیبهای اجتماعی، کاهش فضاهای شخصی و کاهش سطح سلامت روانی همراه است که این موارد خود تهدید کننده سلامت ساکنان به شمار میرود. با این حال از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، سلامت به معنای تأمین همزمان سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی افراد است. بنابراین به نظر میرسد که وضعیت اقتصادی افراد، تأثیر مستقیم و بیواسطهای بر کیفیت زندگی و تأمین سلامت آنها دارد. به همین منظور پژوهش حاضر به دنبال بررسی سه بعد سلامت در ترجیحات مردم با وضعیت اقتصادی متفاوت، به هنگام انتخاب مسکن آپارتمانی و اولویت مؤلفههای تأثیرگذار در انتخاب آنها در این سه حوزه است. به عبارت دیگر پژوهش حاضر به دنبال آن است تا روشن نماید کدام بعد سلامت در ترجیحات افراد در انتخاب مسکن در اولویت قرار دارد و آیا وضعیت اقتصادی مردم بر ترجیحات آنان تأثیرگذار است یا خیر؟ به همین منظور روش پژوهش حاضر، ترکیبی از نوع توصیفی_پیمایشی انتخاب شده و از نرمافزارهای SPSS22 و AMOS23 برای تحلیل دادهها و از آزمونهای فریدمن و آنوا برای به آزمون گذاشتن فرضیات بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، مبین آن است که میان سطح اقتصادی افراد بر نوع ترجیحات آنها در انتخاب مسکن از بعد سلامت تأثیرگذار است. به این ترتیب که توجه به شاخصهای سلامت روان در بالاترین سطح در انتخاب مسکن برای همه اقشار اقتصادی قرار دارد و با افزایش توان اقتصادی خانوار، توجه به شاخصهای سلامت اجتماعی بر شاخصهای سلامت جسمانی پیشی میگیرد.
مدیریت شهری
داریوش اردلان؛ زهره داودپور؛ کرامت ا... زیاری
چکیده
با جدیتر شدن موضوع تابآوری شهری از سال 2005 میلادی (اجلاس هیوگو)، پژوهش در زمینه توانمندسازی مدیریت شهرها برای عملکرد مطلوبتر در زمان بروز حادثه، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت. این مسئله در شهرهایی که در آنها خطر زمین لرزه وجود دارد (مانند شهر قزوین) اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. از آنجا که ساختار ستاد مدیریت بحران در شهر قزوین ...
بیشتر
با جدیتر شدن موضوع تابآوری شهری از سال 2005 میلادی (اجلاس هیوگو)، پژوهش در زمینه توانمندسازی مدیریت شهرها برای عملکرد مطلوبتر در زمان بروز حادثه، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت. این مسئله در شهرهایی که در آنها خطر زمین لرزه وجود دارد (مانند شهر قزوین) اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. از آنجا که ساختار ستاد مدیریت بحران در شهر قزوین مشابه شهرهایی است که در سالهای اخیر عملکرد ناموفقی در برخورد با زلزله داشتهاند (مانند ورزقان، قصر شیرین و غیره)، مسئله اصلی (با توجه به خطر بالقوه زلزله در شهر قزوین) این است که ساختار این ستاد باید به چه صورت باشد تا بتواند عملکرد مطلوبتری نسبت به زمین لرزه داشته باشد. مقاله حاضر از نظر نوع روش توصیفی_تحلیلی است که ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین را مورد ارزیابی قرار میدهد. لازم به توضیح است که شهر قزوین به دلیل نزدیکی به گسلهای فشاری، همواره در معرض خطر زمین لرزه با شدت بسیار بالا قرار دارد. در بخش مبانی نظری با مطالعه اسناد مختلف، متغیرها و شاخصهای مطرح در تابآوری نهادی شناسایی گردیدند. سپس به تشریح ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین و الگوهای پیشنهادی در اسناد سازمان ملل متحد و سایر کشورهای موفق در برخورد با حوادث (همچون ژاپن و ایالات متحده امریکا) پرداخته شد. در بخش تحلیل یافتهها، ابتدا با ارزیابی متغیرها و شاخصها به روش CVR (نسبت روایی محتوایی) موارد ضروری با توجه به شرایط شهر قزوین شناسایی گردیدند. در این بخش از 30 کارشناس شهرسازی نظرسنجی به عمل آمد که در مجموع نُه متغیر و نُه شاخص با توجه به شرایط قزوین برای دستیابی به تابآوری نهادی برگزیده شدند. سپس پرسشنامهای در قالب طیف لیکرت تنظیم گردید که سئوالات این پرسشنامه براساس وظایفی است که قانون برای کارگروههای مختلف این ستاد مشخص کرده است. سئوالات به تفکیک کارگروههای مختلف دستهبندی شده و در هر سئوال متغیر و شاخص مورد هدف تعیین گردیده است. پس از نظرسنجی از 110 کارشناس حوزه شهرسازی، دادهها با کمک نرمافزار spss تحلیل شدند. با استفاده از آزمون T.Student وضعیت موجود متغیرها در شاخصهای مختلف برای این ستاد در شهر قزوین مورد سنجش قرار گرفت. برآیند نتایج نشان دهنده عدم توجه به متغیرهای نُهگانه اثرگذار بود. همچنین مقایسه ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین با الگوهای مطرح در دنیا، نشان دهنده آن بود که بر خلاف الگوهای موفق که از چهار بخش اصلی تشکیل شده بودند، ساختار این ستاد در شهر قزوین تنها از دو بخش نیروهای عملیاتی و اداری تشکیل شده است، که البته این دو بخش نیز نیازمند اصلاح سازمانی می باشند. در نتیجه ستاد مورد نظر برای تحقق تابآوری نهادی لازم است حول سه محور اقدام نماید. نخست، اصلاح ساختار ستاد برای رفع نواقص موجود، دوم، تغییر نگرش در نحوه مدیریت امور از حکومت به حکمروایی و سوم، مجهز شدن به فناوریهای نوین سختافزاری و نرمافزاری در راستای آمادگی و پیشگیری. اقدامات لازم حول سه محور فوق باید به صورت همزمان پیگیری شود تا اثربخشی لازم را نشان دهد.
مدیریت شهری
اندیشه آریانا؛ غلامرضا کاظمیان؛ محمود محمدی
چکیده
تعارضات ذینفعان بازآفرینی شهری مانع بهرهگیری از ظرفیتهای کامل مشارکت ذینفعان در بافتهای دچار افت شهری است و از آنجا که مشارکت یکی از ارکان اصلی بازآفرینی شهری است، در نتیجه موجب عدم تحقق کامل برنامههای مذکور شده است. از این رو، مدیریت تعارض ذینفعان میتواند اختلاف نظر و تعارضهای بین ذینفعان بازآفرینی شهری را ...
بیشتر
تعارضات ذینفعان بازآفرینی شهری مانع بهرهگیری از ظرفیتهای کامل مشارکت ذینفعان در بافتهای دچار افت شهری است و از آنجا که مشارکت یکی از ارکان اصلی بازآفرینی شهری است، در نتیجه موجب عدم تحقق کامل برنامههای مذکور شده است. از این رو، مدیریت تعارض ذینفعان میتواند اختلاف نظر و تعارضهای بین ذینفعان بازآفرینی شهری را تعادل بخشد و موجب برقراری تعامل، مشارکت و همکاری بین آنها و ایجاد خلاقیت، اثربخشی و بهبود روند اجرایی طرحهای بازآفرینی شهری شود. این مقاله بر آن است تا ضمن تبیین نقش ذینفعان بازآفرینی شهری در تحقق برنامههای توسعه شهری و جایگاه مدیریت تعارضات بین ذینفعان به عنوان یکی از عوامل موفقیت یا ناکامی طرحهای یادشده، مدل «مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری» در ایران را بر پایه نظریه نهادی و حکمروایی همکارانه و با روش تحلیل محتوای کیفی در محله همتآباد اصفهان (به عنوان مورد مطالعه این پژوهش) ارائه کند. از این رو با مطالعه مبانی نظریه نهادی و مفاهیم پایه شامل بازآفرینی شهری، مدیریت تعارض ذینفعان و حکمرواییِ همکارانه، مؤلفههای مدل مفهومی پیشنهادی حاصل از بررسی متون و ادبیات بینالمللی بازآفرینی شهری، تدقیق و ارائه میشود. سپس مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، در زمینه محله همتآباد اصفهان مورد آزمون و تحلیل واقع میگردد. بدین منظور پس از شناسایی ذینفعان کلیدی و تعارضات اصلی آنان، از متن مصاحبههای انجام شده با ذینفعان کلیدی و اسناد بازآفرینی محله یادشده، استفاده شده است. در نهایت، مدل مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری منطبق با زمینه همتآباد اصفهان به دست میآید. نتایج تحقیق نشان میدهد که مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری مستلزم شناسایی ذینفعان کلیدی، شناسایی تعارضات ذینفعان و ارائه راهبردهای حل تعارض مبتنی بر فرآیندهای همکارانه شامل برقراری چرخه تعاملی بین سهگانه مشارکت و درگیری اصولی، انگیزه مشترک و ظرفیت عمل مشترک است که با بهرهگیری از فنون حل تعارض به ویژه مذاکره و گفتگوی چهره به چهره، موجب رسیدن به همرأیی (اجماعنظر) ذینفعان در موضوع موردِ تعارض میشود. مدل یادشده با مدیریت مؤثر تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری میتواند نقشی مؤثر در ظرفیتسازی و اثربخشی طرحهای بازآفرینی اجتماع محلی در ایران ایفا کند.
مدیریت شهری
جواد مهدیان پور؛ محمد تقوی زواره؛ حمید رضا صارمی
چکیده
توسعه شهرها، افزایش جمعیت افراد و شدت گرفتن شهرنشینی موجب پدید آمدن مسائل متعددی در زمینههای مختلف مانند فرسودگی و افول کالبدی در بیشتر شهرهای جهان شده است. این موضوع علاوه بر ایجاد اثرات کالبدی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی را به محلات شهری تحمیل نموده است. بنابراین بررسی، سنجش و شناخت این پیامدها و اتخاذ راهحل برای ...
بیشتر
توسعه شهرها، افزایش جمعیت افراد و شدت گرفتن شهرنشینی موجب پدید آمدن مسائل متعددی در زمینههای مختلف مانند فرسودگی و افول کالبدی در بیشتر شهرهای جهان شده است. این موضوع علاوه بر ایجاد اثرات کالبدی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی را به محلات شهری تحمیل نموده است. بنابراین بررسی، سنجش و شناخت این پیامدها و اتخاذ راهحل برای برونرفت از شرایط موجود و ارتقای آن ضروری مینماید. هدف از این پژوهش، تبیین رویکرد طب سوزنی شهری در راستای تدوین چارچوب ارزیابی و ارائه راهکارهای محلی به منظور ساماندهی مسائل و معضلات موجود در مقیاس محلات شهری است. پژوهش حاضر در هدف، بنیادی _ کاربردی، از نظر ماهیتِ پژوهشی، توصیفی _ تحلیلی و به لحاظ روش، از ساختار توصیفی _ پیمایشی بهره میگیرد. محله تجریش در شهر تهران به عنوان محدوده مطالعه این پژوهش انتخاب شده است. این محله یکی از هستههای تاریخی شهر تهران بوده و نقش فرامحلی به واسطه وجود پتانسیلهای متعدد به خود گرفته است. اما امروزه با مشکلاتی مانند فرسودگی و افول کالبدی، مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی درگیر است. در تحقیق پیشِ رو برای سنجش راهکارهای طب سوزنی شهری در محدوده مطالعه، ابتدا پس از مرور پایگاه نظری، ابزارها و راهکارهای طب سوزنی شهری، به تبیین نظامهای تأثیرگذار در ابعاد کالبدی _ محیطی، اجتماعی و اقتصادی برای مشخص نمودن پهنههای مداخله در محله تجریش پرداخته شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل شبکه، به تحلیل نتایج حاصل از عواملی مانند ذینفعان مؤثر در محدوده، نتایج احتمالی طب سوزنی شهری و نیز محرکهای مؤثر در محدوده اقدام شده است. سپس در راستای اعمال محرکهای طب سوزنی شهری بر پهنههای مداخله، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرمافزار(Expert Choice)، اولویتبندی محرکها صورت گرفته و پس از آن با بهرهگیری از تکنیک سوات(SWOT) به تحلیل پهنههای مداخله پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد، مکانهایی مانند بازار تجریش، روددره مقصودبیک، بوستان آرزو و موزه موسیقی، حساسترین نقاط محله را برای اعمال محرکهای مداخله تشکیل میدهند.
مدیریت شهری
محمدعلی فیروزی؛ سعید امانپور؛ جواد زارعی
چکیده
از تشریک مساعی نهادی در مدیریت شهری با عنوان ماحصل فعالیتهای درون و میان نهادی سازمانهای شهری یاد میشود که مکمل عمل جمعی بوده و در فرآیند مدیریت شهری دارای ویژگیهای اعتماد، همکاری، مشارکت، تعامل، تسهیلگری و انسجام است. دراین راستا موجبات شکلگیری نقش کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری پایدار در حوزههای سیاستگذاری ...
بیشتر
از تشریک مساعی نهادی در مدیریت شهری با عنوان ماحصل فعالیتهای درون و میان نهادی سازمانهای شهری یاد میشود که مکمل عمل جمعی بوده و در فرآیند مدیریت شهری دارای ویژگیهای اعتماد، همکاری، مشارکت، تعامل، تسهیلگری و انسجام است. دراین راستا موجبات شکلگیری نقش کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری پایدار در حوزههای سیاستگذاری اجرایی، مدیریت اجرایی، توسعهگری اجرایی و تسهیلگری و تعامل نهادی میشود. پژوهش حاضر به بررسی ظرفیت تشریک مساعی میاننهادی مدیریت بازآفرینی بافتهای فرسوده شهرهای ایران به صورت عام و کلانشهر اهواز به صورت خاص میپردازد. جامعه آماری این پژوهش اعضای ستاد بازآفرینی شهری پایدار است. روش پژوهش از نوع توصیفی_تبیینی با رویکرد تحلیل کمی و کیفی است و به همین منظور اطلاعات مورد نیاز بر پایه رجوع به اسناد معتبر علمی، برداشتهای میدانی و پرسشنامه از کارشناسان و مصاحبه با مدیران نهادهای عضو ستاد بازآفرینی بافتهای فرسوده شهری به عنوان کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری کلانشهر اهواز جمعآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیکهای آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره در غالب نرمافزار SPSS و همچنین از نرمافزار تحلیل شبکههای اجتماعی UCI NET برای تجزیه و تحلیل مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام گرفته، استفاده شده است. نتایج بیانگر این است که با توجه به نقش هر کنشگر، باید ارتقای ظرفیتهای نهادی، متناسب با ضرورتها و الزامات تحقق بازآفرینی شهری پایدار به عنوان پیشفرض در نظر گرفته شود و با استفاده از رویکرد نونهادگرایی تلاش اصلی بر استفاده از ظرفیتهای تعاملی و تشریک مساعی مبتنی بر ارتباط و همکاری میان کنشگران، در مقابل ایجاد ساختارهای جدید باشد. به منظور تحقق رهیافت مدیریت یکپارچه در بازآفرینی شهری پایدار در سطح کلانشهر اهواز ضروری است هر کدام از کنشگران این حوزه در رهیافتی مشارکتی، وضعیتی متناسب با منابع قدرت و علایق و منافعی که دارند ایفای نقش نمایند. در این راستا تنظیم روابط متقابل میان کنشگران و همکاری میان آنها باید مبتنی بر برنامه بلندمدت و در نظر گرفتن منافع عمومی باشد. فعالیتهای
مدیریت شهری
موسی کمانرودی؛ طاهر پریزادی؛ محمد بیگدلی
دوره 6، شماره 21 ، بهمن 1395، ، صفحه 51-64
چکیده
تمرکزگرایی و فقدان رویکرد کارآمد آمایشی در ایران از دهه 1330 ه.ش به بعد موجب قطبش فضایی توسعه در این پهنه سرزمینی شده است. شهر تهران در این فرآیند به جهت جایگاه پایتختی و تنوع و تراکم کارکردیان قطبش بیشتری برخوردار گردیده است. این روند فاصله روزافزون توسعه مرکز-پیرامون و مهاجرت از پیرامون به مراکز بهویژه منطقه و شهر تهران را ...
بیشتر
تمرکزگرایی و فقدان رویکرد کارآمد آمایشی در ایران از دهه 1330 ه.ش به بعد موجب قطبش فضایی توسعه در این پهنه سرزمینی شده است. شهر تهران در این فرآیند به جهت جایگاه پایتختی و تنوع و تراکم کارکردیان قطبش بیشتری برخوردار گردیده است. این روند فاصله روزافزون توسعه مرکز-پیرامون و مهاجرت از پیرامون به مراکز بهویژه منطقه و شهر تهران را دری داشته است. این روند اغلب بهواسطه حومه و حاشیهنشینی فقر، موجب پراکندهگویی فضایی و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی در این منطقه و این شهر شده است. این روند بهگونهای به وقوع پیوست که از سازماندهی مدیریت و برنامهریزی ملی، منطقهای و محلی پیشی گرفت و بر آن استیلا یافت. یکی از محدودههای مکانی شکلگیری این نوع سکونتگاهها در منطقه تهران، محدوده شهری اسلامشهر-رباط کریم در حاشیه جنوب غربی شهر تهران میباشد. منابع زیستی سرشار آبوخاک، قیمت پایین زمین و مسکن،سهولت خریدوفروش زمین، سهولت ساختوسازهای مسکونی غیرمجاز، وجود جاده ساوه و فاصله کم و سهولت دسترسی به شهر تهران ازجمله زمینهها و عوامل محلی بودند که این روند در این محدوده را در قیاس با کل کشور و سایر مناطق تشدید و متمایز نموده است. هدف این تحقیق، آشکارسازی تغییرات فضایی کانونهای شهری این محدوده از سال 1355 تا 1394 است. دادههای موردنیاز این تحقیق به روش مطالعات کتابخانهای، ازجمله تصاویر ماهوارهای لندست بهدستآمده و با استفاده از نرمافزارهای ENVI,ARCGIS,QGIS پردازش و تحلیلشدهاند. جامعه آماری این پژوهش، کانونهای شهری واقع در این محدوده است. ازاینرو این تحقیق ازنظر هدف؛ شناختی، ازنظر زمان؛ مقطعی، ازنظر داده؛ کیفی و ازنظر روش؛ توصیفی-تحلیلی است. طبق یافتههای این تحقیق، بیشترین و کمترین میزان توسعه فیزیکی این کانونها در طول این دوره، به ترتیب در اسلامشهر، گلستان، نسیم شهر،رباطکریم، صالحیه و نصیرشهر به وقوع پیوسته است. توسعه فیزیکی شتابان این کانونها در این دوره، اراضی کشاورزی را بهشدت بلعیده و به شهرها الحاق و ادغام نموده است.
مدیریت شهری
سید هادی حسینی
دوره 5، شماره 20 ، آبان 1395، ، صفحه 43-52
چکیده
طی سه دهه گذشته، حکمروایی خوب شهری در مقابل رویکرد مدیریت شهری دولت محور مورد تأیید و تأکید سازمانهای بینالمللی و ملی قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از پیش نیازها و ویژگیهای شهرهای پایدار یاد میکنند. این پژوهش با توجه بر این مهم، دو هدف اصلی را دنبال میکند: نخست، بررسی وضعیت حکمروایی شهری در شهر تربت حیدریه و دوم، تلاش ...
بیشتر
طی سه دهه گذشته، حکمروایی خوب شهری در مقابل رویکرد مدیریت شهری دولت محور مورد تأیید و تأکید سازمانهای بینالمللی و ملی قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از پیش نیازها و ویژگیهای شهرهای پایدار یاد میکنند. این پژوهش با توجه بر این مهم، دو هدف اصلی را دنبال میکند: نخست، بررسی وضعیت حکمروایی شهری در شهر تربت حیدریه و دوم، تلاش برای شناخت تفاوتها و تشابهها در نوع نگاه و ادراک دو ذینفع اصلی در موضوع حکمروایی خوب (یعنی شهروندان و مدیران و کارشناسان) از شاخصهای حکمروایی در شهر تربت حیدریه. روش تحقیق توصیفی _تحلیلی و گردآوری دادهها مبتنی بر مطالعات کتابخانه و بررسیهای پیمایشی میباشد. نمونه آماری شامل 383 نفر از شهروندان بالای 20 سال و 170 نفر از مدیران و کارشناسان سازمانهای شهری است. یافتههای تحقیق گویای آن است که امتیاز کلی شاخص حکمروایی از نظر شهروندان برابر با 98/1 و از نظر کارشناسان برابر با 35/2 می باشد که گویای وضعیت نامطلوب حکمروایی شهری از نظر هر دو گروه میباشد. همچنین بررسیها نشان دادند که از مجموع نُه شاخص اصلی حکمروایی شهری مورد بررسی در این پژوهش، در 80 درصد آنها، میانگین امتیازهای شهروندان پایینتر از کارشناسان میباشد و تنها در دو شاخص جهتگیری توافقی و بینش راهبردی، وضعیت برعکس است. یافتهها نشان میدهد که بیشترین اختلاف نظر میان شهروندان با مدیران و کارشناسان در شاخصهای قانونمداری و کارایی و اثربخشی و بیشترین وجه اشتراک میان آنها در سه شاخص مسئولیتپذیری، شفافیت و عدالت میباشد. در مورد شاخص مشارکت، یکی از وجوه اشتراک مهم هر دو گروه مورد مطالعه، تأکید آنها بر صوری و شعاری بودن مشارکت در سازمانها و نهادهای مدیریت شهری و نگاه عوام فریبانه و استفادههای ابزاری و سیاسی مدیران از مفهوم مشارکت میباشد. نتیجه نهایی این پژوهش گویای آن است که پیادهسازی حکمروایی خوب شهری در تربت حیدریه، نیازمند وجود یک عزم سیاسی و اراده قوی در سطوح بالای حاکمیت و به خصوص اعتقاد آنها به چنین الگوی مدیریتی است.
مدیریت شهری
احمد پوراحمد؛ علیرضا دربان آستانه؛ شیوا پورقربان
دوره 5، شماره 19 ، مرداد 1395، ، صفحه 37-56
چکیده
گسترش شهرنشینی و مسائل و مشکلات خاص زندگی شهری، بیش از پیش ضرورت توجه همه جانبه به راهبردها و راه حل های سودمند برای بهینه سازی زندگی ساکنان شهرها را روشن ساخته است. در میان موضوعاتی مانند محیط زیست شهری، ایمنی شهری، برنامه ریزی شهری و توسعه شهری، یک عامل بسیار مهم مدیریت شهری است. استراتژی توسعه شهری، یک ابزار جدید برای کمک ...
بیشتر
گسترش شهرنشینی و مسائل و مشکلات خاص زندگی شهری، بیش از پیش ضرورت توجه همه جانبه به راهبردها و راه حل های سودمند برای بهینه سازی زندگی ساکنان شهرها را روشن ساخته است. در میان موضوعاتی مانند محیط زیست شهری، ایمنی شهری، برنامه ریزی شهری و توسعه شهری، یک عامل بسیار مهم مدیریت شهری است. استراتژی توسعه شهری، یک ابزار جدید برای کمک به توسعه و برای پاسخ به تغییرات جزر و مدی فراگیر جهانی و کاهش فقر شهری و توسعه اقتصاد محلی میباشد. بیشتر استراتژیهای توسعه شهری به عنوان یک فرآیند مشارکتی، سه هدف اصلی: بهبود مدیریت شهری، رشد اقتصادی و کاهش فقر شهری را دنبال می کنند. توسعه گردشگری یکی از ابعاد توسعه ملی است که در کشورهای مختلف چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حائز اهمیت است و یکی از ابزارهای مهم استراتژی توسعه شهری می باشد. هدف این پژوهش، بررسی نقش موثر مدیریت در استراتژی توسعه شهری، برای دستیابی به توسعه گردشگری و رونق اقتصادی و اجتماعی جزیره هرمز می باشد. روش تحقیق بر مبنای روشهای توصیفی و تحلیلی و کاربردی است که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی ( مصاحبه و پرسشنامه) انجام گرفته و نتایج حاصل از آن با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون کای اسکوئر تک نمونه ای محاسبه شده است و از تحلیل SWOT برای شناسایی قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها و از مدل استراتژیک SOAR برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمانها و نتایج استفاده شده است. توسعه گردشگری در دنیا، به کارآمدی نظام مدیریتی، تقویت زیر ساختها و بهبود ظرفیت های لازم نیاز دارد. یکی از مهمترین عوامل موثر در توسعه گردشگری در هر منطقه، چگونگی مدیریت آن است. نتایج بدست آمده نشان میدهد توسعه گردشگری در جزیره هرمز با وجود جاذبه های تاریخی و طبیعی به دلیل نداشتن امکانات خدماتی و رفاهی و زیر ساخت های لازم و مدیریت صحیح، به کندی پیش می رود و چشم انداز آن بر پایه تبدیل جزیره هرمز به منطقه آزاد، در یک نظام مدیریتی کارآمد با هدف توسعه گردشگری و رونق اقتصادی و اجتماعی منطقه در سه حوزه گردشگری تاریخی، فرهنگی و اکوتوریسم - ژئوتوریسم قرار دارد.
مدیریت شهری
احمد خلیلی؛ حانیه نورالهی؛ نعیمه رشیدی؛ مریم رحمانی
دوره 4، شماره 13 ، بهمن 1393، ، صفحه 83-92
چکیده
مسکن مهر موضوعی است که در سالهای اخیر در راستای بهبود وضعیت مسکن از سوی دولت در دستور کار قرار گرفته است. این طرح با هدف تأمین مسکن برای اقشار کم درآمد جامعه، قیمت زمین را از قیمت مسکن حذف نموده و واحدهای مسکونی را به صورت اجاره 99 ساله در اختیار آنها قرار داده است. این واحدها در کلانشهرها، شهرهای بزرگ و شهرهای میانی با شرایط و وضعیت ...
بیشتر
مسکن مهر موضوعی است که در سالهای اخیر در راستای بهبود وضعیت مسکن از سوی دولت در دستور کار قرار گرفته است. این طرح با هدف تأمین مسکن برای اقشار کم درآمد جامعه، قیمت زمین را از قیمت مسکن حذف نموده و واحدهای مسکونی را به صورت اجاره 99 ساله در اختیار آنها قرار داده است. این واحدها در کلانشهرها، شهرهای بزرگ و شهرهای میانی با شرایط و وضعیت گوناگونی در اختیار متقاضیان قرار گرفته است. مقاله حاضر بر آن است تا با مطالعه و ارزیابی سیاستهای مسکن مهر در ایران، نقاط ضعف آن را دریافته و راهکارهایی برای رفع آنها و تدوین شرایط مسکن مطلوب ارائه دهد. به منظور دستیابی بدین مهم، ابتدا با مطالعه ویژگیهای مسکن ایران و جهان، شاخصهایی برای آن استخراج شده و سپس 36 شاخص مسکن به کمک روش تحلیل عاملی به نُه عامل تقلیل یافته و درجه تأثیرگذاری هر عامل بر سیاستهای مسکن مهر مشخص شده است. در گام بعدی به کمک تحلیل رگرسیونی اثر عوامل مربوطه اندازهگیری شده و درجه اهمیت هر کدام محاسبه شده است. سپس اولویت اصلاح سیاستها با توجه به این رتبهبندی تعیین گردیده است. نتایج به دست آمده گویای این است که عامل« طراحی و ساخت مسکن و محیط پیرامونی » در اولویت نخست، عامل « مکان و موقعیت » در اولویت دوم، «تسهیلات و خدمات» در اولویت سوم، «اندازه واحدهای مسکونی» اولویت چهارم، «پوشش گروههای نیازمند» اولویت پنجم، «توجیه اقتصادی» اولویت ششم، «تراکم» اولویت هفتم، «تأسیسات و تجهیزات زیربنایی» اولویت هشتم و «فضای شهری» در اولویت نهم اصلاحات قرار دارند. در نهایت بر اساس نتایج به دست آمده، راهکارهایی از قبیل بهبود وضعیت ساخت واحدهای مسکونی و نوع مصالح مورد استفاده، نظارت بر عملکرد پیمانکاران، تعبیه کاربریهای آموزشی، بهداشتی، اداری و تجاری در پروژههای مسکن مهر و ... برای ارتقای پروژههای مسکن مهر تدوین شده است.
مدیریت شهری
پارسا ارباب؛ محمد مهدی عزیزی؛ اسفندیار زبردست
دوره 3، شماره 12 ، آبان 1393، ، صفحه 59-72
چکیده
مقاله حاضر به واکاوی ارتباط مدت زمان سکونت با شکل گیری هویت مکان در توسعه شهری جدید، نمونه منطقه 22 تهران می پردازد. بر این اساس، تمرکز عمده بر مدت زمان سکونت در میان سایر معیارها یا عوامل مهم در فرآیند شکل گیری هویت مکان در توسعه شهری جدید، جهت گیری و سهم اصلی مقاله را به خود اختصاص می دهد. در سطح نظری و به واسطه دیدگاه ها و نیز پژوهش ...
بیشتر
مقاله حاضر به واکاوی ارتباط مدت زمان سکونت با شکل گیری هویت مکان در توسعه شهری جدید، نمونه منطقه 22 تهران می پردازد. بر این اساس، تمرکز عمده بر مدت زمان سکونت در میان سایر معیارها یا عوامل مهم در فرآیند شکل گیری هویت مکان در توسعه شهری جدید، جهت گیری و سهم اصلی مقاله را به خود اختصاص می دهد. در سطح نظری و به واسطه دیدگاه ها و نیز پژوهش های شناسایی شده و مورد استناد در چارچوب هدف یادشده، ارتباط قابل توجه و در عین حال معنادار و مثبت مدت زمان سکونت با فرآیند فوق مبنی بر شکل گیری و توسعه تدریجی و مستمر هویت مکان در سایه پیوستگی، توالی و آن طور که عموماً یاد می شود، تداوم ارتباط متقابل (تعامل) ساکن و محل سکونت در گذر زمان، مورد تأکید قرار می گیرد. این در حالی است که در سطح تجربی نیز در ارتباط با مطالعه موردی شامل شهرک های دهکده المپیک، چشمه، راه آهن و صدرا، ارتباط معنادار و مثبت یادشده به واسطه بررسی و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن تأیید می شود. این مدت زمان سکونت، احراز و تشخیص هویت مکان از نقطه نظر ساکنانی که در یک توسعه شهری جدید سکونت خود را اختیار کرده اند، ارتقا می یابد. این یافته، گویای این است که مدت زمان سکونت عاملی کلیدی در فرآیند شکل گیری هویت مکان در توسعه شهری جدید است. ضریب این همبستگی در شهرک های دهکده المپیک، چشمه، راه آهن و صدرا به ترتیب 0.57 به ازای 451 نمونه، 0.58 به ازای 751 نمونه، 0.78 به ازای 661 نمونه و0.77 به ازای 161 نمونه مورد توجه است. این چنین، شهرک های چشمه و راه آهن گویای همبستگی قویتری در این زمینه نسبت به دو شهرک دیگر هستند. تخمین این ارتباط و ترسیم آن در قالب هر سه نوع رابطه خطی، توانی و لگاریتمی امکان پذیر بوده، اما مدل مبتنی بر رگرسیون خطی، از برازندگی بهتری نسبت به دو حالت دیگر برخوردار است.
مدیریت شهری
میلاد همافر؛ نوید سعیدی رضوانی
دوره 3، شماره 12 ، آبان 1393، ، صفحه 73-86
چکیده
علی رغم گذشت بیش از دو دهه از تصویب مصوبه ی مجموعه های شهری و تهیه ی طرح ها و پژوهش های متعدد دانشگاهی، نهادهای مسئول برنامه ریزی کلان کشور از دستیابی به یک الگوی برنامه ریزی و مدیریتی مطلوب برای مجموعه های شهری ناکام مانده اند. مهمترین علل این ناکامی را می توان عدم توجه پژوهش ها به واقعیت های فضایی، سازمانی وساختار تصمیم گیری در ایران، ...
بیشتر
علی رغم گذشت بیش از دو دهه از تصویب مصوبه ی مجموعه های شهری و تهیه ی طرح ها و پژوهش های متعدد دانشگاهی، نهادهای مسئول برنامه ریزی کلان کشور از دستیابی به یک الگوی برنامه ریزی و مدیریتی مطلوب برای مجموعه های شهری ناکام مانده اند. مهمترین علل این ناکامی را می توان عدم توجه پژوهش ها به واقعیت های فضایی، سازمانی وساختار تصمیم گیری در ایران، فقدان بررسی های موشکافانه ی سازوکارهای اجرایی و کم توجهی به لزوم انطباق رویکردهای برنامه ریزی با ساختار اداری-برنامه ریزی کشور دانست. هدف این پژوهش شناسایی تحولات ساختاری و محتوایی لازم برای بهبود عملکرد مدیریتی، در سطح مجموعه های شهری است. لذا در تلاش است در یک بررسی تطبیقیِ عمومیت گرا با اتخاذ روش اسنادی در یک فرآیند سه مرحله ای، با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات مرتبط با پژوهش پس از بررسی تجربیات برنامه ریزی و مدیریتی دو منطقه ی کلان شهری سیدنی و تورنتو ضمن لحاظ نمودن واقعیت ها و تفاوت های ساختار تصمیم گیری - اداری نمونه های مطالعاتی با ایران، با درک اقدامات و نهادهای کلیدی موثر در کارآیی نظام مدیریت کلان شهری، پیشنهاداتی در راستای بهبود مدیریت و برنامه ریزی مجموعه های شهری ارائه نماید. نتایج این پژوهش دو دسته مشکلات عام)مربوط به سطح کلان برنامه ریزی( و مشکلات سطح منطقه ای)در سطح مجموعه های شهری( را نمایان می سازد لذا دو دسته پیشنهادات 1-ساختاری- مدیریتی در راستای بهبود ساختار اداری و نظام تصمیم گیری و 2-برنامه ریزی-مدیریتی در راستای ارتقای کیفی محتوای طرح ها و برنامه های مجموعه شهری ارائه گردید. لزوم ایجاد نهاد مسئول منطقه ای در سطح مجموعه های شهری و برنامه ریزی چرخشی بجای برنامه ریزی سلسله مراتبی رئوس اصلی پیشنهادات هر بخش را تشکیل می دهند.
مدیریت شهری
موسی کمانرودی کجوری؛ محمد بیگدلی
دوره 3، شماره 11 ، مرداد 1393، ، صفحه 37-48
چکیده
حکمراویی خوب را میتوان رویکرد، فرایند و شیوه مشارکتی اداره امور عمومی با مشارکت سه بخش دولتی، خصوصی و مدنی تعریف نمود. در سالهای اخیر در ایران، به طور گسترده از این رویکرد به عنوان ضرورت توسعه مدیریت شهری کشور نام برده شده و در موارد متعددی به ارزیابی تحقق آن در اداره امور عمومی شهرها نیز پرداخته شده است. این در حالی است که به ...
بیشتر
حکمراویی خوب را میتوان رویکرد، فرایند و شیوه مشارکتی اداره امور عمومی با مشارکت سه بخش دولتی، خصوصی و مدنی تعریف نمود. در سالهای اخیر در ایران، به طور گسترده از این رویکرد به عنوان ضرورت توسعه مدیریت شهری کشور نام برده شده و در موارد متعددی به ارزیابی تحقق آن در اداره امور عمومی شهرها نیز پرداخته شده است. این در حالی است که به ظرفیتهای موجود آن در قوانین و برنامههای توسعه شهری کشور توجه نشده است. اقدمات صورت پذیرفته در اینخصوص، بیشتر در نفی انفعالی انحصار مدیریت دولتی در اداره کشور و شهرها انجام پذیرفته است. به همین دلیل این تلاشها و اقدامات منجر به تبدیل این رویکرد به گفتمان رایج علمی و اجرایی حوزه مدیریت توسعه شهری در ایران نشد. از این رو این پژوهش در پاسخ به این سئوال اساسی انجام پذیرفت که میزان تطبیق قوانین و برنامههای توسعه شهری ایران و شهر تهران با اصول حکمراویی خوب چیست؟ هدف این پژوهش، شناخت و تشریح میزان تطبیقپذیری محتوای قوانین و برنامههای توسعه شهری ایران و شهر تهران با اصول حکمراویی خوب و کمک به بازنگری مبانی ارزشی، جهتگیریهای دانشی و توسعه مدیریت شهری کشور است. این پژوهش از نوع پژوهشهای نظری و کیفی میباشد که به روش تحلیل محتوایی، مقایسهای و دلفی انجام پذیرفته است. روش دلفی برای نظرسنجی و تطبیق نهایی محتوای قوانین و برنامههای مورد مطالعه با اصول حکمروایی استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش مطالعات کتابخانهای جمعآوری گردیده است. قوانین و برنامههای مورد استفاده در این پژوهش، شامل قوانین توسعه شهری کشور، برنامههای توسعه شهری شهر تهران و برنامههای سازمانی شورای اسلامی شهر و شهرداری تهران میباشد. بر اساس یافتههای این پژوهش، قوانین و برنامههای توسعه شهری ایران با اصول حکمراویی خوب شهری ارتباط دارند، اما به ندرت با آنها منطبق میباشند. میزان ارتباط این قوانین و برنامهها با این اصول، از قوانین و برنامههای توسعه شهری کشور و شهر تهران به برنامههای سازمانی شورای اسلامی و شهرداری بیشتر میشود. این قوانین و برنامهها بدون رویکرد حکمروایی و صرفاً با هدف استانداردسازی فنی عملکرد سازمانی مدیریت شهری تدوین شدهاند.
مدیریت شهری
ابوالفضل مشکینی؛ سید موسی پورموسوی؛ سهراب مؤذن
دوره 2، شماره 6 ، خرداد 1392، ، صفحه 31-42
چکیده
در سالهای اخیر در کلانشهر تهران مدیریت شهری در قالب تشکیل و حمایت از فعالیت شورایاریهای محلات، اقدامات خوبی در زمینه استفاده از ظرفیت مشارکت و همکاری شهروندان و توجه به اولویتها و نیازهای محلی با توجه به جایگاه ویژه محلات در سازماندهی و شکلدهی امور شهری، انجام داده که اجرای -طرح مدیریت محله- در این راستا بوده است. همچنین در دهههای ...
بیشتر
در سالهای اخیر در کلانشهر تهران مدیریت شهری در قالب تشکیل و حمایت از فعالیت شورایاریهای محلات، اقدامات خوبی در زمینه استفاده از ظرفیت مشارکت و همکاری شهروندان و توجه به اولویتها و نیازهای محلی با توجه به جایگاه ویژه محلات در سازماندهی و شکلدهی امور شهری، انجام داده که اجرای -طرح مدیریت محله- در این راستا بوده است. همچنین در دهههای اخیر، رویکردهای مختلفی در ارتباط با مدیریت شهری به ویژه مدیریت کلانشهرها به وجود آمده که رویکرد -حکمروایی مطلوب شهری- در زمره مهمترین این رویکردهاست که خواستار تعامل میان سه نهاد دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی به منظور مدیریت بهتر شهرها میباشد. با توجه به همین امر، مقاله حاضر به بررسی وضعیت مدیریت محله اوین از لحاظ شاخصهای هشتگانه حکمروایی مطلوب شهری میپردازد و در پی پاسخگویی به سؤالات تحقیق میباشد که شامل چه شاخصهایی عملکرد بیشتری در شکلگیری الگوی مطلوب محدوده مورد مطالعه داشتهاند؟ و مدیریت محله اوین از نظر شاخصهای حکمروایی مطلوب شهری در چه وضعیتی میباشد؟ این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و ابزار سنجش، پرسشنامه میباشد. با طراحی گویهها برای هر شاخص با استفاده از طیف لیکرت از کارشناسان ساکن محله اوین تنظیم شده و حجم نمونه برابر با 40 نفر از کارشناسان بوده است. روش نمونهگیری در این تحقیق، نمونهگیری تصادفی ساده بوده و نوع پژوهش از لحاظ هدف نیز، کاربردی میباشد. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری T-TEST، ANOVA و آزمونهای تعقیبی TUKEY و DUNNETT در فضای نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمون آماری نشان میدهد که شاخصهای اثربخشی و پاسخگویی، از کارکرد بیشتری در شکلگیری الگوی مطلوب مدیریت محله اوین نقش داشتهاند(تأیید فرضیه اول) و مدیریت محله اوین از لحاظ شاخصهای حکمروایی مطلوب شهری در وضعیت خوبی قرار دارد(تأیید فرضیه دوم).
مدیریت شهری
کیومرث ایراندوست؛ امین امینی
دوره 1، شماره 1 ، اسفند 1390، ، صفحه 91-108
چکیده
توسعه شهرنشینی در جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه، عوارض و مسائل گوناگونی را به همراه داشته است. ظهور شهرهای کوچک و نوبنیاد، با ماهیت روستا شهری، پدیدهای است که بسیاری از کشورهای مختلف و از جمله ایران با آن روبرو هستند. مزایای شهرهای کوچک در تعادل بخشی در توسعهی منطقهای و زندگی در شهرهای کوچک، باعث شده است تا در سالهای ...
بیشتر
توسعه شهرنشینی در جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه، عوارض و مسائل گوناگونی را به همراه داشته است. ظهور شهرهای کوچک و نوبنیاد، با ماهیت روستا شهری، پدیدهای است که بسیاری از کشورهای مختلف و از جمله ایران با آن روبرو هستند. مزایای شهرهای کوچک در تعادل بخشی در توسعهی منطقهای و زندگی در شهرهای کوچک، باعث شده است تا در سالهای اخیر در سیاستگذاری توسعه شهری و ملی توجه بیشتری را به خود جلب کنند. این شهرها با وجود نقاط قوت و فرصتهای متنوع پیش رو، به لحاظ مدیریتی به ویژه در امور مالی با مشکلات زیادی روبرو هستند. شهرهای کوچک، با گرایشهای شهری، در دل خود، سادگی روستا را دارند و غالباً از مناسبات اقتصادی و اجتماعی روستایی برخوردارند، این شهرها با ماهیتی ویژه، دارای مشکلات خاص خود (از جمله منابع مالی ناپایدار، ضعف نیروی انسانی و فنی و ...) هستند و از این رو نیازمند مدیریت ویژه هستند. از رو در این نوشتار با نگاهی تازه به مدیریت شهری در شهرهای کوچک، سعی شده مشکلات مدیریتی فراروی این شهرها شناسایی و تاحدی تحلیل گردد. به این منظور ضمن بررسی کتابخانهای اسناد و اطلاعات موجود، در یک بررسی میدانی، با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه با شهرداران چند شهر در استانهای کرمانشاه، همدان و کردستان، چند و چون مشکلات مدیریتی این شهرها تحلیل شده است. اطلاعات به دست آمده از این بررسی نشان میدهد که عمدهترین مسأله بر سر راه مدیریت شهری در شهرهای کوچک، مسائل مالی و کمبود منابع مالی پایدار است، که البته این ضعف با مشکلاتی همچون عدم انتخاب صحیح مدیران، عدم استفاده از فرصتهای موجود (به دلیل ضعف مدیریتی و اقتصادی) تشدید میشود؛ این بررسی نشان میدهد که تامین مالی و درآمد پایدار برای شهر و استفاده از تجربههای بخش خصوصی، از نیازهای ضروری مدیریت شهری در شهرهای کوچک است. همزمان این شهرها باید به رفع مشکلاتی در عرصه نیروی انسانی، فنی و ظرفیت سازی در حوزههای مختلف توجه جدی نشان دهند. اگرچه محدودیت منابع مالی خود عاملی اصلی در دامن زدن به سایر مشکلات، همچون کاستی زیرساختها و ظرفیتهای انسانی و فنی است، اما مقایسه شهرهای مختلف نشان میدهد که مدیریت شهری و نوآوری مدیران شهری به عنوان یک عامل تعیین کننده، نقشی اساسی در کاهش مشکلات مالی و مادی شهرهای کوچک دارد. همچنین شهرهای کوچک دارای وضعیت و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی خاص هستند که برای این شهرها ممکن است به فرصتهای مانند بهرهگیری از سرمایه اجتماعی موجود، و تهدیدهایی مانند ندیده گرفتن قوانین و مقررات موجود بیانجامد.