برنامه ریزی شهری
بهادر زمانی؛ احسان بابائی سالانقوچ
چکیده
در سالهای اخیر استفاده از روش نظریه زمینهای در نظامهای علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامهریزی شهری افزایش یافته است. از طرفی، عدم توجه کافی پژوهشگران به مبانی و ملاحظات روششناختی نظریه زمینهای و خوانشهای آن، بعضاً به گونهای از روششناسی با خوانشهای التقاطی منجر شده که گاه فاقد و ناقض ماهیت روش ...
بیشتر
در سالهای اخیر استفاده از روش نظریه زمینهای در نظامهای علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامهریزی شهری افزایش یافته است. از طرفی، عدم توجه کافی پژوهشگران به مبانی و ملاحظات روششناختی نظریه زمینهای و خوانشهای آن، بعضاً به گونهای از روششناسی با خوانشهای التقاطی منجر شده که گاه فاقد و ناقض ماهیت روش نظریه زمینهای و ملاحظات اولیه خوانش موردنظر از آن بوده است. با وجود این، بررسی و ارزیابی کیفیت اینگونه پژوهشها در نظامهای علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامهریزی شهری کمتر انجام شده است. از این رو هدف مطالعه حاضر، ارزیابی نظاممندِ مطالعههای انجام شده با استفاده از روش نظریه زمینهای در برنامهریزی و طراحی شهری به منظور شناخت استفاده اصولی از این روش در این عرصه از دانش و ارائه پیشنهاداتی برای کاربردهای آتی میباشد. در این راستا انتخاب پژوهشهای مورد بررسی با جستجوی نظاممند مقالات منتشر شده در پایگاههای معتبر علمی فارسیزبان با استفاده از روش مرور نظاممند انجام شده است. پس از غربالگری مطالعات موجود بر اساس معیارهای مشخص شده، 44 مطالعه منتشر شده تا سال 1399 انتخاب و بر اساس معیارهای ارزیابی روش نظریه زمینهای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی روششناختی پژوهشهای انجام شده مبتنی بر روش نظریه زمینهای نشان داد با وجود اقبال فزاینده به استفاده از این روش در مطالعات حوزه برنامهریزی و طراحی شهری، بسیاری از این پژوهشها در کاربست کامل و دقیق اصول و مراحل روش نظریه زمینهای و خوانشهای آن ناموفق بودهاند و نتیجه آنها به جای نظریه به عنوان دستاورد مورد انتظار از کاربست این روش به صورت دیاگرام، مدل و چارچوب مفهومی تنزل پیدا کرده است. همچنین نتایج بررسی حاضر نشان داد بهرهگیری صرف برخی پژوهشها از مجموعهای از تکنیکهای روش نظریه زمینهای مانند کدگذاری و یا نگارش یادداشتهای تحلیلی و غفلت از فرایندهای مهمی از قبیل نمونهگیری نظری، مقایسه مستمر و تحلیل عمیق مقولهها موجب شده تا این مطالعهها از عرصه توصیف فراتر نرفته و ضمن اکتفا به ارائه تمها و روایتهای تشریحی، کمتر به تولید نظریه به عنوان هدف روش نظریه زمینهای دست یابند. بر اساس یافتههای این مقاله، ارتقای کیفیت پژوهشهای مبتنی بر روش نظریه زمینهای در حوزه برنامهریزی و طراحی شهری نیازمند شناخت صحیح پژوهشگران از ماهیت، ویژگیها و اصول نظریه زمینهای و آگاهی عمیق از خوانشهای این روش و تفاوتهای آنها به منظور تناسبسنجی و توجیه انتخاب خوانش مناسب بر اساس اهداف و ویژگیهای پژوهش است.
برنامه ریزی شهری
محمدرضا یزدان پناه شاه آبادی؛ زینب عادلی
چکیده
حس دلبستگی مکانی یکی از مهمترین شاخصهای سنجش کیفیت مکانی یک فضا از بعد روان شناختی آن است و ارتباط مشخصی با شکلگیری حس مکان در یک فضای شهری دارد. علیرغم استفاده گسترده از این مفهوم در پژوهشهای مختلف در حوزه مکان، به تأثیر "مقیاس مکان" در نحوه شکلگیری و بروز حس دلبستگی مکانی در شهروندان کمتر توجه شده است. لذا در این پژوهش هدف اصلی ...
بیشتر
حس دلبستگی مکانی یکی از مهمترین شاخصهای سنجش کیفیت مکانی یک فضا از بعد روان شناختی آن است و ارتباط مشخصی با شکلگیری حس مکان در یک فضای شهری دارد. علیرغم استفاده گسترده از این مفهوم در پژوهشهای مختلف در حوزه مکان، به تأثیر "مقیاس مکان" در نحوه شکلگیری و بروز حس دلبستگی مکانی در شهروندان کمتر توجه شده است. لذا در این پژوهش هدف اصلی کشف عوامل مؤثر در شکلگیری یا عدم شکلگیری حس دلبستگی مکانی در مقیاسهای مختلف مکانی به تفکیک خانه، محله و شهر است. رویکرد این پژوهش رویکردی کیفی جهت شناسایی عوامل مؤثر بر حس دلبستگی در سه مقیاس خانه، محله و شهر بوده و برای این منظور روش تحلیل محتوی کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. در مجموع 66 مصاحبه عمیق در 6 محله در سطح شهر تهران انجام شده و با تحلیل محتوی این مصاحبهها مفاهیم کلیدی مؤثر بر حس دلبستگی به تفکیک سه مقیاس استخراج و در نهایت در قالب مقولاتی انتزاعی بیان گردید. بر این اساس 4 مقوله ساختار مسکن، تعلق اجتماعی، کارایی محیطی و تعلق معنایی در مقیاس خانه، 4 مقوله کارایی محله، تعلق خاطر به محله، سرمایه اجتماعی و ارزشهای اداراکی-شناختی در مقیاس محله و 4 مقوله سرزندگی، دسترسی و کارایی، وابستگی اجتماعی و ارزشهای ادراکی- معنایی در مقیاس شهر به عنوان عوامل مؤثر بر شکلگیری حس دلبستگی تعیین گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد مقیاس محله به عنوان مهمترین و حلقه واسط میان تمام مقیاسها در شکلگیری حس دلبستگی مکانی عمل مینماید. از طرف دیگر این مقولات متناسب با هرم نیازهای انسانی مازلو بازتعریف و دسته بندی گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد ماهیت مقولات شکل دهنده به حس دلبستگی مکانی در مقیاس خانه ملموس و عینی و در مقیاس شهر ماهیتی غیرملموس و ذهنی و در مقیاس محله ماهیتی بینابین دارد.
برنامه ریزی شهری
بهاره بهرا؛ مجتبی رفیعیان
چکیده
توجه به موضوع مدیریت تعارضات در پیشینه مطالعات حوزه شهرسازی سابقهای تقریباً بهقدمت این رشته دارد و در دهههای اخیر مکاتب مختلف شهرسازی به این موضوع توجه نشان دادهاند. نگاه جدی به این موضوع مشخصاً از دهه 70 شروع میشود و بهتدریج با گسترش اندیشه برنامهریزی مشارکتی در دهه 80 رشد چشمگیری پیدا میکند. این درحالی است که تفکرات ارائهشده ...
بیشتر
توجه به موضوع مدیریت تعارضات در پیشینه مطالعات حوزه شهرسازی سابقهای تقریباً بهقدمت این رشته دارد و در دهههای اخیر مکاتب مختلف شهرسازی به این موضوع توجه نشان دادهاند. نگاه جدی به این موضوع مشخصاً از دهه 70 شروع میشود و بهتدریج با گسترش اندیشه برنامهریزی مشارکتی در دهه 80 رشد چشمگیری پیدا میکند. این درحالی است که تفکرات ارائهشده در خصوص درک تعارضات در برنامهریزی تاکنون، بطور عموم مجموعهای نامنسجم و گاه متضاد بر اساس مبانی فکری ـ فلسفی متنوع و متشت ای است. با توجه به تحول تاریخی تعامل نظریه برنامهریزی با موضوع تعارض، هدف این پژوهش، توصیف و فهم ماهیت تعارض و در ادامه مدیریت تعارضات در بستر اندیشه وتفکر برنامهریزی شهری و تلاش درجهت طبقهبندی دیدگاهها بر اساس رویکردهای نظری ـ فلسفی و زمینهای غالب است. روششناسی، مبتنی بر شیوه فراتحلیل و تحلیل محتوای کیفی است و از مرور سیستماتیک منابع چاپشده در پایگاه داده اسکوپوس و گوگل اسکالر، در قالب چارچوب پریزما برای جمعآوری دادهها استفاده شدهاست. مطابق این چارچوب، به تحلیل محتوای 183 منبع به زبان انگلیسی پرداخته شد. بر این اساس رویکردهای پیرامون ماهیت و مفهوم تعارضات در برنامهریزی شهری را میتوان طبق هدف مطالعات و پاسخگویی به سه سؤال چیستی و چرایی تعارضات و چگونگی مدیریت آن، شامل رهیافتهای «موقعیتمند» ، «مدیریتی» ، «نظریهای» دانست. رهیافت موقعیتمند شامل تعارضات در حوزههای «الگوهای فضایی ـ مکانی شهر» ، «کاربری و مالکیت اراضی» ، «فضاهای شهری» ، «توسعه و حفاظت» و «پروژههای بزرگمقیاس»، رهیافت مدیریتی شامل «فرایند تصمیمگیری» ، «تکنیکهای مدیریت تعارض» ، «ارزیابی تأثیرها» و «تحلیل و طراحی نهادی» و رهیافت نظریهای شامل «نقش نظریه برنامهریزی» ، «نقش نهادهای قدرت» و «نقش برنامهریز» در فهم مسئله تعارض میباشد. رهیافتهای مدیریتی و نظریهای بر اساس سیر تاریخی ماهیت تعارضات در حوزه نظریههای برنامهریزی شهری، در سه پارادایم تحول یافته است. نتایج نشان میدهد، نگاه به مفهوم ماهیت و مدیریت تعارضات، در قالب سه پارادایم «اثباتگرا» با اعتقاد به اجماع هدایتشده، «پسااثباتگرا» با اعتقاد به پایان تعارضات ازطریق اجماع مبتنیبر اخلاق گفتمان و «انتقادی» با تأکید بر هژمونی حاصل از اجماعسازی و بازتولید همیشگی تعارضات در برنامهریزی قابلشناسایی و ساختاربندی است. بدین ترتیب باوجود پیشینههای ایدئولوژیک و رویکردهای مختلف به موضوع تعارض، یک چرخش سیاسی در این حوزه در نظریه و عمل برنامهریزی شهری شناسایی میشود. درنتیجه برنامهریزان باید از تنزل اقداماتشان بهطور سنتی به یک بعد تنظیمی، فراتر رفته و به مفهومسازی مجدد سیاست شهری و دگرگونی بعد فیزیکی و نمادین فضا کمک نمایند.
برنامه ریزی شهری
اسمعیل دلیر
چکیده
اخلاق زیستی می تواند به عنوان مبنایی برای ایجاد یک زیستگاه اخلاقی جهانی و به عنوان فضای واقعی عدالت و یک فرا روایت جدید عمل نماید این مقاله با هدف شناخت و تعیین ابعاد عدالت اجتماعی و میزان رابطه و اثرگذاری آن بر اخلاق زیستی شهروندان اردبیل تدوین گردید. مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر بر اساس فرمول کوکران از بین تعداد 529374 نفر از شهروندان ...
بیشتر
اخلاق زیستی می تواند به عنوان مبنایی برای ایجاد یک زیستگاه اخلاقی جهانی و به عنوان فضای واقعی عدالت و یک فرا روایت جدید عمل نماید این مقاله با هدف شناخت و تعیین ابعاد عدالت اجتماعی و میزان رابطه و اثرگذاری آن بر اخلاق زیستی شهروندان اردبیل تدوین گردید. مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر بر اساس فرمول کوکران از بین تعداد 529374 نفر از شهروندان اردبیل، تعداد 383 نفر را به عنوان نمونه آماری تعیین و سپس به صورت تصادفی ساده تعداد 40 سوال پژوهشی با طیف لیکرت محقق ساخته برای تعداد 20 گویه در اختیار نمونه آماری قرار گرفت. جهت انجام کامل پژوهش از مدل ترکیبی (تحلیل عاملی، مدل وازپس) استفاده شد به طوری که ابتدا دادهها توسط نرم افزار spss نسخه 20 به واسطه تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سپس از طریق مدل وازپس میزان تحقق عدالت اجتماعی در مناطق شهری سنجیده شد نتایج نشان داد: طبق تحلیل عاملی انصاف، برابری، نیاز، فردگرایی اقتصادی، به ترتیب بیشترین تا کمترین میزان اثرگذاری در اخلاق زیستی شهروندان را به خود اختصاص داده اند. خروجی مدل وازپس نشان داد که به ترتیب مناطق شهری: یک، دو، پنج، سه، چهار، بیشترین تا کمترین میزان معیارهای عدالت اجتماعی را در خود محقق نمودهاند به طوری که به غیر از منطقه یک که توانسته حدود 50 درصد از مولفههای عدالت اجتماعی را محقق نماید مابقی مناطق شهری پایینتر از حد متوسط عمل نمودهاند به طوری که در منطقه چهار شهری صرفا چیزی حدود 38 درصد از ابعاد عدالت اجتماعی تحقق یافته است.
برنامه ریزی شهری
محمدرضا پورجعفر؛ سید مهدی خاتمی؛ علی سلطانی؛ فاطمه شمس
چکیده
مفهوم محله سنتی به عنوان واحدی اجتماعی در محدوده ای جغرافیایی و در نقش نظام خوداتکا، شاید به قدمت عمر بشر باشد. برای هزاران سال، محله به مثابه میراث شهری و کالبدی قابل درک با حفظ گروه بندی های اجتماعی سازمان یافته و مکان محور و تمامیت شهری چند سطحی، اجتماع را از فروپاشی نجات داده است. به نظر می رسد در جوامع امروز، برای دستیابی به ارزش ...
بیشتر
مفهوم محله سنتی به عنوان واحدی اجتماعی در محدوده ای جغرافیایی و در نقش نظام خوداتکا، شاید به قدمت عمر بشر باشد. برای هزاران سال، محله به مثابه میراث شهری و کالبدی قابل درک با حفظ گروه بندی های اجتماعی سازمان یافته و مکان محور و تمامیت شهری چند سطحی، اجتماع را از فروپاشی نجات داده است. به نظر می رسد در جوامع امروز، برای دستیابی به ارزش های فراموش شده شهری، بازتعریف محله جایگاه ویژه ای دارد و میتواند بنیادیترین عنصر شهری و حلقه میانجی بین شهر و شهروندان به شمار رود. مطالعه حاضر در پاسخ به چیستی مفهومی و مکانی محله سنتی در ذیل پارادایم تفسیرگرایی و به لحاظ روش تحقیق براساس رویکرد کیفی انجام شده است. از آنجا که هدف درک تحولات مفهومی محله و نیل به نگاهی جامع از لایه های پیدا و پنهان ساحت اجتماعی محله سنتی بود، از مطالعات اسنادی آراء و اندیشههای نظریه پردازان در پایگاه های استنادی معتبر استفاده شد. پس از مرور نظام مند منابع، تحلیل مضمون دادههای مستخرج از منابع داخلی و خارجی انجام و کدگذاری در 6 مرحله و به روش جزء بهکل طراحی گردید و تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. یافته ها نشان می دهد که مضامین فراگیر ظرفیت های اجتماعهای محلی با دربرگیرندگی مضامین سازمان دهنده دلبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی و همچنین اجتماع پذیری محله شامل تعهدات اجتماعی و خیر عمومی و توانمندسازی، مضامین اصلی هستی شناسی ساحت اجتماعی محله سنتی را شکل می دهند که با عملیاتی سازی نمودن هریک می توان در احیای محلههای پریشان یا محدوده های فاقد هویت شهری مداخله نمود.
برنامه ریزی شهری
یعقوب ابدالی؛ سعید زنگنه شهرکی؛ حسین حاتمی نژاد؛ احمد پوراحمد؛ محمد سلمانی
چکیده
عملیاتی کردن مفهوم تابآوری در برابر بلایای شهری نقطه عطفی به منظور درک ویژگیهایی است که به تابآوری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و تعاملات مورد نیاز برای ساخت و حفظ آن کمک میکند. درحالیکه سنجش تابآوری در برابر بلایای شهری اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده، تاکنون رویکرد بهینهای برای عملیاتی کردن این مفهوم به وجود نیامده ...
بیشتر
عملیاتی کردن مفهوم تابآوری در برابر بلایای شهری نقطه عطفی به منظور درک ویژگیهایی است که به تابآوری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و تعاملات مورد نیاز برای ساخت و حفظ آن کمک میکند. درحالیکه سنجش تابآوری در برابر بلایای شهری اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده، تاکنون رویکرد بهینهای برای عملیاتی کردن این مفهوم به وجود نیامده است. بنابراین نیاز به انجام مطالعات تجربی بیشتری وجود دارد که چه چیزی تابآوری در برابر بلایا را تشکیل میدهد و نحوه سنجش آن چگونه است. شهر خرمآباد به دلیل قرار گرفتن در معرض روانابهای سطحی جاری شده از کوههای اطراف، آبگرفتگیها، طغیان رودخانههایی که از مرکز شهر میگذرند و ویژگی ذاتی مکان قرارگیری در درهای منحصربهفرد، مستعد ریسکهای زیادی است. محققان پیشبینی میکنند که رویدادهای مرتبط با آبوهوا در آینده به دلیل تغییرات آب و هوایی، فراوانی و شدت آنها را افزایش میدهد. عواقب این رویدادها ( یعنی خسارات به زیرساختها و اموال ) و همچنین صدمات شخصی و تلفات جانی، احتمالاً افزایش خواهد یافت. در این پژوهش، سنجش تابآوری بر ویژگیها و ظرفیتهای ذاتی شهر خرمآباد در زمینه وقوع سیلابهای ناگهانی از آبهای سطحی یا ناشی از طغیان رودخانهها متمرکز است. رویکرد اندازهگیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی تابآوری جامعه در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیمگیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است؛ مدل ترکیبی DANP برای اولویتبندی شاخصهای انتخابی و مدل TOPSIS بهمنظور رتبهبندی نواحی شهری خرمآباد بر اساس سطوح تابآوری آنها استفاده شده است. بیشتر دادههای ارائهشده برای شاخصها عمدتاً از مرکز آمار ایران بهعنوان مرجع منحصربهفرد آمار رسمی کشور بهدستآمده است. سایر دادههای موردنیاز از منابع اطلاعاتی در دسترس عموم شهرداری خرمآباد، سازمان مدیریت و پیشگیری از بلایای طبیعی، نوسازی و تجهیز مدارس ایران و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران بازیابی شده است. نتایج نشان میدهد که ناحیه 23 تابآورترین ناحیه در شهر خرمآباد است، درحالیکه نواحی 1، 4، 7، 13 و 17 دارای کمترین سطح تابآوری هستند. چنین ارزیابیهایی مبتنی بر مکان فرصت و ابزاری برای ردیابی عملکرد جامعه در طول زمان را در اختیار تصمیمگیرندگان قرار میدهند تا تفکر تابآوری را در توسعه شهری و برنامهریزی شهری تابآور ادغام نمایند.
برنامه ریزی شهری
علی اکبر سالاری پور؛ زهرا سیف ریحانی؛ نرگس طالب ولی اله
چکیده
همان طور که مؤلفه هایی هستند که از دلبستگی به مکان تأثیر می پذیرند، مؤلفه هایی هم وجود دارند که بر دلبستگی به مکان تأثیر میگذارند. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا عوامل مثبت و منفی تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان را تعیین نماید. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش ترکیبی کیفی_کمی بهره گرفته شده است. همچنین تصاویر گردآوری شده، بر اساس نوع ...
بیشتر
همان طور که مؤلفه هایی هستند که از دلبستگی به مکان تأثیر می پذیرند، مؤلفه هایی هم وجود دارند که بر دلبستگی به مکان تأثیر میگذارند. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا عوامل مثبت و منفی تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان را تعیین نماید. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش ترکیبی کیفی_کمی بهره گرفته شده است. همچنین تصاویر گردآوری شده، بر اساس نوع مکان و مقیاس جغرافیایی دسته بندی شدند. در پژوهش حاضر، 23 عامل مثبت( خاطرات، شباهت، نماد، احساسات مثبت، آرامش، راحتی، امنیت، تعادل شهر و طبیعت، ارتباط با طبیعت، بوی مطلوب، چشایی، لامسه، شنوایی، زیبایی شناختی، هویت منحصر به فرد، پشتیبانی از علایق، موقعیت مکانی، نوع مسکن، رشد شخصی ، حفظ میراث گذشته، حریم خصوصی، قدمت و انسجام اجتماعی) و هفت عامل منفی(آسیب دیدن محیط زیست، رکود اقتصادی، ناکارآمدی مدیریت شهری، تنهایی، ناآگاهی و بی توجهی به جامعه، فراموش شدن فعالیت های فرهنگی و احساسات منفی) تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان شناسایی شد. نتایج حاصل از پژوهش بیان می دارد که عوامل زیبایی شناختی، خاطرات و احساسات مثبت بیشترین تأثیر مثبت را بر دلسبتگی به مکان و ناکارآمدی مدیریت شهری، احساسات منفی و رکود اقتصادی بیشترین تأثیر منفی را بر دلبستگی به مکان میگذارند. فضای تفریحی، خانه، محله، مکان تجاری، فضای شی، کاربری های فرهنگی،آموزشی،اداری و مکان اجتماعی، به ترتیب، بیشترین میزان فراوانی را کسب نمودند. فضای محیطی، رایج ترین نوع مکان بود که شامل مکان هایی مانند خانه چند طبقه، مسیر کنار دریا، بازار و غیره می شود. مدیریت شهری می تواند با مورد توجه قرار دادن عوامل مثبت و منفی، میزان دلبستگی شهروندان به شهر را افزایش دهد.
برنامه ریزی شهری
سحر فهیمی حمیدآباد؛ توحید حاتمی خانقاهی؛ وحید وزیری
چکیده
پیشبینیهای علمی بیانگر افزایش قابل توجه جمعیت سالمندان در سالهای پیشِرو بوده و بر لزوم توجه به نیازهای متنوع و زندگی اجتماعی آنها تأکید میکند. عدم توجه به نیازهای اجتماعی سالمندان، پتانسیل سالمندان را برای مشارکت در جامعه محدود میکند. مطالعات موجود اغلب به نیازهای کالبدی سالمندان پرداخته و در زمینه نیازهای اجتماعی آنها ...
بیشتر
پیشبینیهای علمی بیانگر افزایش قابل توجه جمعیت سالمندان در سالهای پیشِرو بوده و بر لزوم توجه به نیازهای متنوع و زندگی اجتماعی آنها تأکید میکند. عدم توجه به نیازهای اجتماعی سالمندان، پتانسیل سالمندان را برای مشارکت در جامعه محدود میکند. مطالعات موجود اغلب به نیازهای کالبدی سالمندان پرداخته و در زمینه نیازهای اجتماعی آنها (بهویژه در فضاهای عمومی )کمبود مطالعات مشهود است. هدف تحقیق ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی سالمندان در کالبد فضاهای عمومی شهری در نمونه موردی تحقیق بود. این مطالعه از نوع توصیفی _ تحلیلی است که در بوستان مصلی و پیادهراه شیخ صفی در شهر اردبیل طی دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست تعداد 47 عامل کالبدی درپنج شاخص دستهبندی گردید و 50 نفر از متخصصان معماری عوامل کالبدی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی را در دو نمونه موردی تحقیق مقایسه نمودند. در مرحله دوم 74 نفر از سالمندان حاضر به پرسشنامه استاندارد بهزیستی اجتماعی Keyes دارای پنج شاخص پاسخ دادند. در نهایت دادههای به دست آمده در نرم افزار26 SPSS آنالیز گردید. در مرحله نخست آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون برای مقایسه عوامل کالبدی بین دو نمونه موردی انجام شد. عوامل کالبدی در پیادهراه شیخ صفی نسبت به بوستان مصلی دارای وضعیت مطلوبتری است و در مرحله دوم آزمون کاکران_ منتل_ هانزل برای به دست آوردن میزان اثرپذیری بهزیستی اجتماعی سالمندان از عوامل کالبدی در نمونههای موردی انجام گردید. طبق نتایج، سالمندان در پیادهراه شیخ صفی از بهزیستی اجتماعی بهتری برخوردارند. یافتهها نشان داد، کیفیت عوامل کالبدی و بهبود این عوامل در فضای باز منجر به تأثیر مثبت در بهزیستی اجتماعی سالمندان میگردد.
برنامه ریزی شهری
اسماعیل دویران
چکیده
در پژوهش های شهری بررسی اثر ریتمیک مصرف فضاهای عمومی شهری با نام ضرباهنگ کاوی مطرح است. قرارگاه رفتاری نوعی از تولید و مصرف فضا توسط گروه های اجتماعی مختلف است که در فضاهای عمومی مانند بوستان های شهری بیشتر نمود می یابد. این پژوهش با روش تحقیق کیفی، توصیفی_تحلیلی و با ماهیت اکتشافی به بررسی ضرباهنگ قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری ...
بیشتر
در پژوهش های شهری بررسی اثر ریتمیک مصرف فضاهای عمومی شهری با نام ضرباهنگ کاوی مطرح است. قرارگاه رفتاری نوعی از تولید و مصرف فضا توسط گروه های اجتماعی مختلف است که در فضاهای عمومی مانند بوستان های شهری بیشتر نمود می یابد. این پژوهش با روش تحقیق کیفی، توصیفی_تحلیلی و با ماهیت اکتشافی به بررسی ضرباهنگ قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری با نمونه بوستان بهارستان و ابن سینای شهری زنجان پرداخته است. جمع آوری داده های مورد نیاز به صورت برداشت میدانی و با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی مبتنی بر نمونه دسترس و بدون سوگیری و روش مشاهده و مصاحبه انجام گرفته است. با توجه به طبقه بندی شاخص ها به سه مؤلفه اصلی ساختاری، پویایی و محیط اجتماعی، داده های جمع آوری شده طبقه بندی شده و با روش مبتنی بر جداول کیفی، ماتریس ارتباط و ریتم ضرباهنگ تحلیل صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد قرارگاه های رفتاری مبتنی بر عملکرد ایستا و گروهی، ضرباهنگ مصرف فضای فصلی تابستانه و روزانه بعد از ظهری داشته و قرارگاه های مبتنی بر عملکرد های فردی پویا مانند ورزش عمدتاً مصرف فضای چهار فصل و روزانه صبح و عصر دارند. از طرفی موقعیت و مبلمان مکانی قرارگاه در شکل گیری نوع ضرباهنگ اثر گذار و ارتباط مؤلفه های ضرباهنگی عمدتاً دارای انسجام و همبستگی عملکردی است.
برنامه ریزی شهری
رقیه حیدری؛ اسماعیل علی اکبری؛ احمد پوراحمد
چکیده
شهر در طی حیات خود تحت تأثیر عوامل درونی_بیرونی، در بستر مکان و در گذر زمان دستخوش تغییرات فراوانی قرار گرفته و به رشد و توسعه خود در جهات مختلف شکل و ابعاد بخشیده است. بنابراین، توجه به الگوی رشد و گسترش شهر، پایش تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرهای بزرگ، برای مدیریت رشد و پایداری اکوسیستم شهری امری حیاتی است. بر این اساس، پژوهش حاضر ...
بیشتر
شهر در طی حیات خود تحت تأثیر عوامل درونی_بیرونی، در بستر مکان و در گذر زمان دستخوش تغییرات فراوانی قرار گرفته و به رشد و توسعه خود در جهات مختلف شکل و ابعاد بخشیده است. بنابراین، توجه به الگوی رشد و گسترش شهر، پایش تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرهای بزرگ، برای مدیریت رشد و پایداری اکوسیستم شهری امری حیاتی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تحلیل پویش فضایی شهرهای منطقهای در گذار به کلانشهر(مورد مطالعه: شهر رشت) و با روش توصیفی_تحلیلی انجام شده است. دادههای حاصل از پژوهش با روش اسنادی و با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست جمع آوری شده است. برای پردازش دادهها از مدل دیویس، تصاویر ماهوارهای(ایجاد نقشههای کاربری و پوشش اراضی شهر رشت در چهار کلاس) و همچنین کاربست متریکهای فضایی در سطح کلاس، با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS استفاده شده است. یافتههای کیفی پژوهش نشان داد پویش فضایی شهر رشت، پویش فشرده و مبتنی بر گذار سریع بوده است. این پویش، تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون نیروها و توانهای طبیعی، مؤلفههای سیاسی، سیاستهای اقتصادی و طرحهای توسعهای، توسعه زیرساخت ها و نظام ارتباطات، ادغام پدیدههای فضایی پیرامونی در محدوده کالبدی شهر، گسترش اسکان غیررسمی و همچنین جریان های مهاجرتی، همواره دستخوش تحول و دگرگونی شده و بازتاب هایی را به دنبال داشته است. از جمله مشخصههای عینی و بازتاب های آن میتوان به تغییرات نظام کاربری و پوشش زمین، پراکنده رویی شهری، عدم تعادل در سازمان فضایی شبکه و سلسله مراتب شهری، خدماتی شدن و گسترش بنیادهای اقتصاد شهر اشاره نمود. یافتههای کمی پژوهش نیز مؤید افزایش سطوح کلاس کاربری شهری از چهار هزار و 915 هکتار به نُه هزار و 960 هکتار و در مقابل کاهش پوشش کشاورزی از 29 هزار و 504 به 28 هزار و 233 هکتار و آهنگ کاهشی مشابه در پوشش شالیزار و مناطق جنگلی طی سال های 1398-1372 است. همچنین نتایج متریکهای فضایی بیانگر افزایش 103 درصدی مناطق شهری و گسیختگی زمین های کشاورزی و شالیزارهاست که آهنگ پرشتاب پویش فضایی شهر به پراکندگی کالبدی را به دنبال دارد.
برنامه ریزی شهری
نیکو مدقالچی؛ سید حسین بحرینی؛ مجتبی رفیعیان
چکیده
ظهور عصر اطلاعات در قرن 20 به واسطۀ تحولات عظیم حوزۀ فنآوری اطلاعات و ارتباطات، رویکرد غالب حل حداکثری مسائل شهری و نجاتبخشی این فنآوری ها را پیشِ روی برنامه ریزان، طراحان و سیاست گذاران شهری قرار داده است. باوجود جدیدبودن این تحولات، سرعت رشد و توسعۀ گستردۀ آن، میان کنش گسترده ای را در بین بخش های مختلف مطالعات ...
بیشتر
ظهور عصر اطلاعات در قرن 20 به واسطۀ تحولات عظیم حوزۀ فنآوری اطلاعات و ارتباطات، رویکرد غالب حل حداکثری مسائل شهری و نجاتبخشی این فنآوری ها را پیشِ روی برنامه ریزان، طراحان و سیاست گذاران شهری قرار داده است. باوجود جدیدبودن این تحولات، سرعت رشد و توسعۀ گستردۀ آن، میان کنش گسترده ای را در بین بخش های مختلف مطالعات شهری فراهم ساخته است. همزمان با روند رو به افزایشی آن، سرتاسر دنیا با شیوع ویروس کرونا از دسامبر 2019، مواجه شد و نقش فنآوری اطلاعات و ارتباطات را مورد بازخوانی مجدد قرار داد. با توجه به پژوهشهای داخلی کم (در حدود 17 عنوان مقاله) در ارتباط با فنآوری اطلاعات و ارتباطات و شهر و وجود خلأ در این ارتباط و اهمیّت توجه به این حوزه در مطالعات شهری، هدف این مقاله، شناسایی، استخراج و ارائۀ فضای تعاملی و پژوهشی بین توسعۀ فنآوری های اطلاعات و ارتباطات بر زیر حوزه های مطالعات شهری، به منظور معرفی، طبقهبندی موضوعات، رهیافتها و روشها و همچنین بهرهگیری از نتایج پژوهشها است. در این راستا با استفاده از روش تحقیق مرور سیستماتیک، محتوای پژوهش های علمی خارجی انتشاریافته مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این امر با جست و جوی مقالات معتبر آغاز شد و با مطالعۀ چکیده و نتایج تحقیق بیش از 150 مقاله و پایش آنها و در نهایت انتخاب 93 مقاله پس از ورود در محیط نرم افزار اکسل، انجام پذیرفت. مقاله های انتشار یافته به زبان انگلیسی و بین فاصلۀ زمانی 30 سالۀ 1990-2020 هستند. پایش، بررسی و استخراج محورهای کلیدی و اصلی مقالات در نهایت ما را به طبقهبندی هشت گانۀ مندرج در ذیل شامل 1) سیاستگذاری شهری، 2) مشارکت الکترونیک، 3) شهر هوشمند، 4) ساختار و سازمان فضایی شهر، 5) رفتار سفر، 6) شکاف دیجیتال، 7) فضای عمومی و 8) رقابت پذیری و 30 زیرمحور هدایت نمود که به تفکیک هر یک، نویسندگان مطرح، روش انجام کار و یافتههای تحقیقات ارائه گردید. مطالعات اخیر گویای این موضوع هستند که شیوع کروناویروس میزان بهره مندی از فنآوری های اطلاعات و ارتباطات را چندین برابر کرده و این امر بهطور قطع شدت اثرگذاری آن بر شهر و برنامهریزی و طراحی شهری را با سرعت بیشتری دچار تحول و دگردیسی خواهد کرد. از اینرو این مقاله در راستای تبیین ابعاد گوناگون این موضوع ارائه میشود.
برنامه ریزی شهری
زهرا تمجیدی؛ زهرا سادات سعیده زرآبادی؛ فرح حبیب
چکیده
حق به شهر،مسئله ای با ماهیت اجتماعی،سیاسی و حقوقی است که با تکیه بر مفهوم حق شهروندی،مجموعه حقوقی را برای استفاده همه ساکنین شهر از بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه می کند. در شهرها، کودکان به لحاظ شرایط سنی، جسمی و روانی ویژه با مشکلات بسیار زیادی از قبیل رعایت نشدن حقوق اولیه، نبود امنیت و ایمنی، نبود امکانات ...
بیشتر
حق به شهر،مسئله ای با ماهیت اجتماعی،سیاسی و حقوقی است که با تکیه بر مفهوم حق شهروندی،مجموعه حقوقی را برای استفاده همه ساکنین شهر از بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه می کند. در شهرها، کودکان به لحاظ شرایط سنی، جسمی و روانی ویژه با مشکلات بسیار زیادی از قبیل رعایت نشدن حقوق اولیه، نبود امنیت و ایمنی، نبود امکانات و فضای کافی برای فعالیت، بازی و ... و در نتیجه عدم احساس تعلق به فضا روبه رو هستند. هدف این مقاله، بررسی مفهوم حق به شهر و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت فضای عمومی شهر برای حضورپذیری کودکان است. بدین منظور، به صورت توأم از روش تحقیق کیفی و کمی استفاده شده است. با توجه به این که هر دو تحلیل کیفی و کمی به صورت متوالی مورد تفسیر قرار می گیرند، مقاله حاضر در زمره تحقیقات متوالی_اکتشافی قرار دارد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و داده بنیاد و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند است. برای بررسی چگونگی روابط و میزان پشتیبانی مؤلفه های حق کودک به شهر از کیفیت فضای شهری از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. شاخص کیفیت فضای شهری به عنوان متغیر وابسته و مؤلفه های حق کودک به شهر (حاکمیت، شمولیت اجتماعی، دسترسی فضا و تنوع و سرزندگی) به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدند. بر این اساس، مؤلفه حاکمیت شهری 35.5 درصد و سایر مؤلفه ها شامل شمولیت اجتماعی، دسترسی فضایی و تنوع و سرزندگی به ترتیب 31.2درصد، 28.9درصد و 14.6درصد در میزان ارتقای کیفیت فضای شهری برای حصول مفهوم حق کودک به شهر مؤثر هستند. همچنین همبستگی و میزان تأثیرگذاری هر یک از زیرمؤلفه های حق کودک به شهر بر کیفیت فضاهای شهری نیز به تفکیک بررسی شد.
برنامه ریزی شهری
مهدی کروبی؛ محمدتقی تقوی فرد؛ سوران احمدی زاد
چکیده
گردشگری از بزرگترین، وسیع ترین و سریع ترین صنایع در حال رشد جهان است که منبع مهم افزایش درآمد، اشتغال و سرمایه در بسیاری از کشور هاست. توسعه گردشگری به عنوان پدیده فرهنگی، موجب می شود که فرصت کافی برای تبادل فرهنگی بین گردشگر و جامعه میزبان به وجود آید. بر این مبنا، آنان می توانند یکدیگر را بهتر درک کرده و به فرهنگ هم بیشتر احترام بگذارند. ...
بیشتر
گردشگری از بزرگترین، وسیع ترین و سریع ترین صنایع در حال رشد جهان است که منبع مهم افزایش درآمد، اشتغال و سرمایه در بسیاری از کشور هاست. توسعه گردشگری به عنوان پدیده فرهنگی، موجب می شود که فرصت کافی برای تبادل فرهنگی بین گردشگر و جامعه میزبان به وجود آید. بر این مبنا، آنان می توانند یکدیگر را بهتر درک کرده و به فرهنگ هم بیشتر احترام بگذارند. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه مدل توسعه گردشگری فرهنگی در استان کردستان است. پژوهش ماهیتاً کاربردی و روش پژوهش، آمیخته (کیفی و کمی) است. محقق به شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه گردشگری فرهنگی استان کردستان با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته (با نظرخواهی از اساتید و مدیران)و استفاده از اطلاعات پژوهشی می پرازد که از طریق پرسشنامه های موجود در زمینه گردشگری فرهنگی بر اساس تحقیقات گذشته، مبانی نظری و مطالعات کتابخانه ای، بررسی نتایج و عوامل شناسایی شده در زمینه گردشگری فرهنگی است. جامعه آماری در هر دو بخش نظری و کاربردی شامل الف) کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه ها (شامل اساتید مدیریت گردشگری استان کردستان و همچنین اساتید دانشگاه های استان های همجوار که در زمینه گردشگری فرهنگی حداقل یک مقاله پژوهشی داشتند)، ب) مدیران گردشگری و کارشناسان و صاحبنظران بازاریابی ادارات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در شهرستان های استان کردستان، ج) مدیران آژانس های گردشگری استان کردستان و د) گردشگران فرهنگی است. در مرحله اول گردآوری داده ها از طریق مصاحبه کیفی و در مرحله دوم با روش کمی و پرسشنامه ای صورت گرفت و در بخش کمی ابزار گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه کتبی انجام شد. سپس با استفاده از مفاهیم مشترک، مقوله ها ی هشت گانه مؤلفه پتانسیل شهری، شهروندان، تأثیر شهرهای مرزی، مدیریت رویدادها، گرایش به سایر مقاصد گردشگری، اقتصاد گردشگری، مدیریت دولتی و تبلیغات استخراج شد. نتایج پژوهش حکایت ازوضعیت مطلوب پتانسیل شهری، شهروندان، تأثیر شهرهای مرزی، مدیریت رویدادها، گرایش به سایر مقاصد گردشگری و اقتصاد گردشگری داشت؛ ولی مدیریت دولتی و تبلیغات در استان کردستان وضعیت مطلوبی نداشت.
برنامه ریزی شهری
فهیمه نامور؛ خلیل حاجی پور؛ امیر حسین شبانی؛ محمود محمدی
چکیده
رشد وگسترش فزاینده شهرها در دهههای اخیر باعث تبدیل اراضی کشاورزی، بالا رفتن هزینههای خدماترسانی شهری، عدم توجه و رسیدگی به بافتهای فرسوده در قالب توسعه درونزا شده است. شهر شیراز نیز با دارا بودن هزار و 700 هکتار بافت فرسوده از مسائل یادشده برکنار نبوده است. در سالهای اخیر توجه به بافت فرسوده و توسعه درونزا مورد توجه قرار گرفته ...
بیشتر
رشد وگسترش فزاینده شهرها در دهههای اخیر باعث تبدیل اراضی کشاورزی، بالا رفتن هزینههای خدماترسانی شهری، عدم توجه و رسیدگی به بافتهای فرسوده در قالب توسعه درونزا شده است. شهر شیراز نیز با دارا بودن هزار و 700 هکتار بافت فرسوده از مسائل یادشده برکنار نبوده است. در سالهای اخیر توجه به بافت فرسوده و توسعه درونزا مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور از سیاستهای مدیریت و مهار رشد استفاده میشود که یکی از این سیاستها تنظیم مجدد زمین است. بهمنظور کارایی و اثربخشی بیشتر فرآیند تنظیم مجدد زمین که متأثر از ویژگیهای قانونی، نهادی، اقتصادی و اجتماعی محل است، شناسایی و دستهبندی عوامل مؤثر بر آن ضروری است. بر این اساس هدف این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر فرآیند تنظیم مجدد زمین در بافتهای فرسوده و بررسی روابط علی_ معلولی بین آنها به منظور شناخت مهمترین متغیرها در فرآیند اجراست. این امر میتواند رهنمونی باشد برای مدیریت شهری در دستیابی به توسعه درونزا از طریق تحریک و تحقق مهمترین متغیرها و به تبع آن افزایش تحققپذیری کل پروژه تنظیم مجدد زمین. بهمنظور نیل به این هدف از روش توصیفی_ تحلیلی در قالب مدل تحلیل تفسیری_ساختاری با استفاده از نرمافزار Micmac شدت و جهت روابط بین متغیرها مشخص شده است. برای این منظور از پرسشنامه دلفی دو مرحلهای و نظرات 17 نفر از کارشناسان امور شهری شهر شیراز استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که متغیر مشارکت پذیر بودن دولت محلی از طریق نهادهای واسط و تسهیل گر جزو گروه تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین متغیرهاست. بنابراین این متغیر نقشی کلیدی و راهبردی ایفا میکند. بهاینمعنا که کلید اجرای تنظیم مجدد زمین در بافت های فرسوده و حل مشکلات مربوط به آن ایجاد نهادی واسط برای شنیدن خواستهها و نظرات مردم است. همچنین سایر متغیرهای راهبردی تنظیم مجدد زمین در بافت فرسوده توجه به عدالت فردی و اجتماعی در دولت محلی، بینش راهبردی و منعطف بودن دولت محلی، تعریف اهداف ملموس و قابلدستیابی در تنظیم مجدد زمین و ارزیابی مناسب قیمت زمین قبل و بعد از اجرا هستند. بنابراین رصد مداوم این متغیرها در طول فرآیند تهیه طرح و اجرای تنظیم مجدد زمین در بافت فرسوده لازم و ضروری است.
برنامه ریزی شهری
محمدرضا حقی؛ احسان حیدرزاده
چکیده
امروزه تابآوری شهرها در برابر تهدیدات طبیعی و مصنوع یکی از مهمترین چالشهای نظام برنامهریزی و مدیریت شهری است. در این میان، بیماریهای همهگیر یکی از تهدیدات نوظهوری هستند که به سبب گستردگی و رفتار غیرقابل پیشبینی به شدت جوامع شهری را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. از همینرو پژوهش حاضر مسئله تابآوری شهرها در برابر ...
بیشتر
امروزه تابآوری شهرها در برابر تهدیدات طبیعی و مصنوع یکی از مهمترین چالشهای نظام برنامهریزی و مدیریت شهری است. در این میان، بیماریهای همهگیر یکی از تهدیدات نوظهوری هستند که به سبب گستردگی و رفتار غیرقابل پیشبینی به شدت جوامع شهری را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. از همینرو پژوهش حاضر مسئله تابآوری شهرها در برابر بیماریهای اپیدمیک و همهگیر را مورد بحث و بررسی قرار داده است. روش تحقیق حاضر توصیفی_تفسیری و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است. بنابراین شهر کرمانشاه به عنوان قلمرو پژوهش انتخاب شده و تحلیل تابآوری آن در برابر همهگیری بیماری کووید 19 در دستور کار قرار گرفته است. از این رو متغیرهای مرتبط با موضوع، از منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج شده که ماحصل آن دستیابی به 19 متغیر در شش بعد اقتصادی_اجتماعی، زیستمحیطی، بهداشتی_درمانی، مدیریت شهری، زیرساختهای شهری و ساختار شهری بوده است. در ادامه 19 متغیر تدوین شده به کمک روش تحلیل اثرات متقاطع در نرمافزار Micmac وارد شدهاند و مقایسات زوجی میان متغیرها به روش دلفی و با مشارکت 15 کارشناس انجام پذیرفته است. یافتهها نشان میدهد، متغیرهای «زیرساخت خدمات کاری، اداری، آموزشی، پزشکی و ... از راه دور»، «دسترسی به فضاهای سبز و باز و کاربریهای تفریحی_ورزشی»، «دسترسی به خدمات و کاربریهای مقیاس محلهای»، «ظرفیت تأسیسات و تجهیزات شهری همچون شبکه برق، اینترنت و ...» و «مدیریت واحد و یکپارچه در شرایط بحران» بیشترین تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را بر دیگر متغیرهای تابآوری شهر کرمانشاه در مواجهه با همهگیری کووید 19 دارند. علاوه بر این، دو متغیر «قابلیت محلات در پیادهروی و دوچرخهسواری» و «تقویت مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی جوامع محلی» دارای ماهیتی دووجهی در مسئله تابآوری شهر کرمانشاه هستند؛ بدین معنا که ضمن تأثیرگذاری بالا بر سایر متغیرها، از دیگر متغیرها نیز تأثیر میپذیرند. تفسیر این یافتهها و انطباق آن با پژوهشهای مشابه نشان میدهد، تحقق تابآوری شهر کرمانشاه در مواجهه با بیماریهای همه گیر در گِرو حرکت به سمت «مدیریت واحد شهری»، «شهر دیجیتال»، «محله محوری» و «سرمایه اجتماعی» است.
برنامه ریزی شهری
حجت قیاسوند؛ محمدجواد ثقفی؛ حسین مدی
چکیده
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیدهای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمانهایی است که آنها را تشکیل میدهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمانهای مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ...
بیشتر
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیدهای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمانهایی است که آنها را تشکیل میدهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمانهای مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیهسازیهای حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق بهصورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(دادههای عددی شبیهسازی) است. در مرحله شبیهسازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازیها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافتهها از روشهای آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهرهگرفته شده است. نتایج بیان میدارد که در تمام قطعاتمسکونی الگوهایشمالی، بین (متغّیر(6الی36متری)W/ثابتH) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهایجنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین (ثابتW/متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمانها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(درههای کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش مییابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخصهای هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیینکننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینهترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.
برنامه ریزی شهری
مصطفی دهقانی؛ غلامرضا حقیقت نائینی؛ اسفندیار زبردست
چکیده
امروزه با توجه به ضرورت استفاده از راهحلهای نوآورانه مؤثر، باز و مشارکتی و بهرهبرداری از قابلیتهای ICT برای ایجاد زندگی پایدار در شهرها، به تدریج انواع مختلفی از مفاهیم با عنوان فضاهای دانش بنیان با اهداف و کارکردهای گوناگون شکل گرفته است. درک ابعاد، ویژگیها و تمایز این مفاهیم، موجب کمک به سیاست گذاران شهری در انتخاب راهبردها ...
بیشتر
امروزه با توجه به ضرورت استفاده از راهحلهای نوآورانه مؤثر، باز و مشارکتی و بهرهبرداری از قابلیتهای ICT برای ایجاد زندگی پایدار در شهرها، به تدریج انواع مختلفی از مفاهیم با عنوان فضاهای دانش بنیان با اهداف و کارکردهای گوناگون شکل گرفته است. درک ابعاد، ویژگیها و تمایز این مفاهیم، موجب کمک به سیاست گذاران شهری در انتخاب راهبردها و سیاستها و سرمایهگذاری در این حوزهها از طریق جلوگیری از اغتشاش ذهنی و بروز تناقضهای درونی و التقاطهای نامنسجم این مفاهیم میشود. تاکنون گونهبندیهای مختلفی از فضاهای دانش بنیان ارائه شده ولی بررسی تطبیقی یکپارچهای برای تمامی مفاهیم فضاهای دانش بنیان که تصویری روشن و جامع و درکی عمیق و منسجم از این فضاها را ارائه نماید، انجام نشده است. در این راستا، پژوهش حاضر با رویکرد فراترکیب و در چارچوب مرور نظاممند کیفی و با هدفی توصیفی_اکتشافی، به بررسی تطبیقی مفاهیم فضاهای دانش بنیان بر اساس شش مؤلفه گفتمان توسعه، نوع دانش مورد نیاز برای توسعه، مکانمندی، کنشگران اصلی، الگوی مدیریت و دوره تاریخی پرداخته است. همچنین گونهشناسی فضاهای دانش بنیان، برای به دست دادن درکی بهتر، بر اساس دو مؤلفه مکانمندی و نوع دانش مورد نیاز برای توسعه صورت گرفته است که چهار گونه فضای دانش 1- مبتنی بر فناوری_غیرمکانمند، 2- مبتنی بر فناوری_مکانمند، 3- مبتنی بر دانش_غیرمکانمند و 4- مبتنی بر دانش_مکانمند قابل شناسایی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اکنون مفاهیمی چون شهر هوشمند و شهر دانش (بهدلیل شمول معنایی) تا حدود زیادی جایگزین مفاهیمی مانند شهر دیجیتال و شهر مجازی شدهاند. مفهوم شهر دانش نیز به عنوان چتری برای سایر مفاهیم همچون مکان دانش، شهر یادگیری و شهر هوشمند تلقی شده است. فضاهای دانش بنیان با گذشت زمان با تغییرات پارادایمی مواجه بوده است. گذار از مفهوم فناورانه دانش به مفهوم وسیعتر دانش، مشارکت فعالانه شهروندان در ایجاد، توسعه و مدیریت فضاهای دانش بنیان، حکمروایی شبکهای مبتنی بر تعامل طیف وسیعی از کنشگران، تأکید بر سرمایههای فکری غیرملموس و ظرفیتسازی تعامل شهروندان برای یادگیری بلندمدت است.
برنامه ریزی شهری
مجید روستا؛ محمد سلیمانی مهرجانی؛ مظفر صرافی؛ مجتبی رفیعیان
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای کلانشهرهای امروز، وجود محلههای شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیهای است. مجموعه سیاستها و برنامههای بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابلتوجهی ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای کلانشهرهای امروز، وجود محلههای شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیهای است. مجموعه سیاستها و برنامههای بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابلتوجهی همراه بوده است. پیشفرض پژوهش حاضر این است که یکی از دلایل اصلیِ چنین شکستهایی، کمتوجهی به مقیاسِ برنامهها و طرحهای بازآفرینی شهری بوده است. بر این اساس در این پژوهش، دو پرسش اصلی طرح شده است: نخست، چرا مفهوم مقیاس باید در محوریت برنامههای بازآفرینی شهری قرار بگیرد و چنین محوریتی چگونه میتواند به کارآمدترسازیِ برنامهها و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین شهریِ هدف کمک کند؟ و دوم، وضعیت پروژههای بازآفرینی شهری، بر اساس معیارها و شاخصهای موردنظر در این پژوهش، چه اثراتی بر کارایی پروژه و وضعیت کیفیت زندگی ساکنین هدف میتواند داشته باشد؟ برای پاسخ به چنین پرسشهایی، از دو روششناسی زمینهگرا برای تحلیل مفهوم مقیاس و پیمایشی_دادهنگر برای سنجش کیفیت زندگی استفاده شده است. منابع داده و اطلاعات، شامل سرشماریها و پرسشگری و همچنین کتابخانهای_اسنادی، برنامهها و طرحها و تکنیکهای تجزیه و تحلیل نیز شامل همبستگی و رگرسیون(برای سنجش کیفیت زندگی) و فرا_تحلیل(در مقیاسشناسی) بوده است. نتایج این پژوهش در چهار نمونه شهر رشت، همدان، سنندج و گرگان نشان میدهد که همبستگی معناداری بین تعداد پروژههای بازآفرینی، انرژی اولیه و موقعیت مکانی آنها (متغیرهای مستقل) و اثرگذاری آنها بر کیفیت زندگی ساکنین هدف (متغیر وابسته) وجود دارد. وجود چنین همبستگی بدین معناست که برنامههای بازآفرینی شهری در ایران میتواند از طریق توجه بنیادی به مقیاس برنامه بازآفرینی، تأثیر بیشتری در ارتقای کیفیت زندگی ساکنین هدف داشته باشد.
برنامه ریزی شهری
زهره اسدی؛ حمید محمدی
چکیده
در چند دهه گذشته، موضوع برند سازی در برنامهریزی گردشگری توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. در بازارهای بهشدت رقابتی جهانی، نیاز مقصدها برای ایجاد یک هویت منحصربهفرد و بینظیر (یعنی متمایز ساختن خودشان از رقبا) بیشازپیش اهمیت حیاتی پیداکرده است. برند سازی در راستای گردشگری به معنی چگونگی ادراک ذهنی استفادهکنندگان از ...
بیشتر
در چند دهه گذشته، موضوع برند سازی در برنامهریزی گردشگری توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. در بازارهای بهشدت رقابتی جهانی، نیاز مقصدها برای ایجاد یک هویت منحصربهفرد و بینظیر (یعنی متمایز ساختن خودشان از رقبا) بیشازپیش اهمیت حیاتی پیداکرده است. برند سازی در راستای گردشگری به معنی چگونگی ادراک ذهنی استفادهکنندگان از یک مقصد گردشگری است. در همین راستا هدف اصلی این پژوهش ایجاد یک تصویر روشن، واضح و خاص از سیمای شهر جونقان برای جذب حداکثری ﺟﺮﯾﺎن ﺑﺎزدﯾﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎن در ازای ارﺗﻘﺎی ﺟﺬاﺑﯿﺖﻫﺎی ﺷﻬﺮ است ﺗﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ ﻓﺮاﻫﻢ ﮔﺮدد. در پژوهش کاربردی و توسعه محور حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی و به کمک شیوه مطالعات کتابخانهای که برای جمعآوری اطلاعات و دادهها استفادهشده، ابتدا چارچوب نظری در رابطه با موضوع برند سازی شهری و گردشگری خلاق و نقش برند سازی شهری در گردشگری تبیین شده و در ادامه با کمک مدل مدیریت برند شهر و شیوه کتابخانهای و مصاحبه نیمه ساختاریافته به ایجاد برند برای شهر جونقان پرداختهشده است. نتایج حاکی از این است که قلعه سردار اسعد بختیاری بهعنوان تصویر و برند شهر جونقان شناساییشده و در راستای توسعه گردشگری خلاق به کمک برند شهر به ایجاد یک مسیر گردشگری منجر میشود که حوزههای تاریخی و طبیعی موجود در شهر را باهم میآمیزد تا با ایجاد محصولات نوآورانه و جذب کارآفرینها، مزیتهای رقابتی نسبت به مقاصد دیگر پیدا کرده و آوازه و چشمانداز شهر را در سراسر جهان بازگو نموده و پشتیبان و هدایت گر خلاقیت در شهر گردد و به پیشبرد گردشگری، صادرات و سرمایه گذاری در شهر منجر شود.
برنامه ریزی شهری
اکبر اصغری زمانی؛ شهریور روستایی؛ نادر زالی؛ سیده سمیرا شفیعی ماسوله
چکیده
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روالهای مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت میکوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت میتواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیتهای زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمعآوری ...
بیشتر
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روالهای مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت میکوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت میتواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیتهای زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (آزمون خیدو و تحلیل خوشهای دومرحلهای) بهوسیله نرمافزار SPSS انجام شد. تفاوتهای چشمگیری در نوع مصرف حیات شبانه در مرکز شهر با استفاده از تحلیل خوشهای آشکار شد. با وجود این، عدم تجانس در مسیرهای فضا_زمان را میتوان در دو الگوی مشخص خلاصه کرد: «پارکگردی» و «خرید». این الگوها از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت بودند اما از نظر موقعیت در یک بخش از مرکز شهر (سبزه میدان) دیده شدند. اهمیت پیشبین های اصلی به ترتیب نزولی عبارت بودند از: قومیت گروه (00/1)، جنس گروه (00/1)، اندازه گروه (00/1)، نوع فعالیت/ تفریح شبانه (82/0)، متوسط زمان صرفشده (60/0)، شرایط زندگی (48/0)، قومیت (42/0)، مکان (33/0)، جنس (27/0) و سطح تحصیلات (18/0). در مقابل، نقش حرفه و نوع کار، محل اقامت و سن بسیار کم بود. نتایج نشان داد که اکثریت مصرفکنندگان حیات شبانه احساس امنیت میکردند و این امنیت ادراکشده را بیشتر (%2/78) ناشی از «فعالیتها/ مردم در خیابان و...» میدانستند. در محدوده مورد مطالعه، زنان نقش و حضور گستردهای در تولید اجتماعی فضا داشتند و این نقش و حضور را میتوان به ادراک آنها از احساس امنیت در حیات شبانه مرکز شهر نسبت داد. طبق نتایج بالا و همچنین متوسط زمان رسیدن به نخستین فعالیت شبانه (19:28) و متوسط زمان صرفشده در مرکز شهر (21/3 ساعت)، رشت میتواند تنها بستر مناسبی برای جریان فضایی_زمانی فعالیتهای زمان غروب باشد (بین ساعات 18 تا 23). سه پیشنهاد اثربخش بهصورت توأمان برای تغییر رویه فعلی مطرح میشود که عبارتند از ایجاد تنوع فعالیتی بیشتر در مرکز شهر، مدیریت منطقه از طریق افزایش کیفیت فضاهای شهری و حمایت از طولانیشدن ساعات فعالیت شبانه و حملونقل عمومی همیشگی در اواخر شب.
برنامه ریزی شهری
فضیلت طهری؛ مهین نسترن؛ پرویز اجلالی
چکیده
شهر رشت، به عنوان نمونه یک شهر ایرانی، از افراد متنوع و گوناگون با سنین، جنسیتها، تواناییهای جسمی و پیشینههای قومی مختلف تشکیلشدهاست. بسیاری از سازوکارهای برنامهریزی شهری جهان با پذیرش تنوع و گوناگونی ساکنان شهری به سوی بهکارگیری رویکردهای تنوعگرا و گنجاندن تنوعها و تفاوتها در فرایندهای برنامهریزی شهری تغییرمسیردادهاند، ...
بیشتر
شهر رشت، به عنوان نمونه یک شهر ایرانی، از افراد متنوع و گوناگون با سنین، جنسیتها، تواناییهای جسمی و پیشینههای قومی مختلف تشکیلشدهاست. بسیاری از سازوکارهای برنامهریزی شهری جهان با پذیرش تنوع و گوناگونی ساکنان شهری به سوی بهکارگیری رویکردهای تنوعگرا و گنجاندن تنوعها و تفاوتها در فرایندهای برنامهریزی شهری تغییرمسیردادهاند، اما سازوکار برنامهریزی شهری کشور ایران و به تبع آن شهر رشت در سایۀ تفکرات مدرنیسم همچنان با شهروندان به صورت نوعی واحد برخوردمیکنند و تفاوتهای سنی، جنسیتی، قومی نژادی، مذهبی، تفاوت در توانایی جسمی و در نتیجه تفاوت در نیازهای شهروندان در شهر را درنظرنمیگیرند. نظریه و عمل برنامهریزی به تازگی از ضرورت خدماترسانی به طیف متنوعی از نیازها و ترجیحات آگاهتر شده و برنامهریزی برای تنوع و تفاوت، تفسیری اجتماعی از برنامهریزی برای شهرها و رویکردی است که نیازهای گروههای اجتماعی مختلف را درنظرمیگیرد. در کشورمان با خلأ مطالعات دانشگاهی در زمینۀ معرفی رویکرد برنامهریزی برای تنوع و تفاوت و شناسایی عوامل مؤثر بر به کارگیری و تحقق آن روبه روهستیم. از این رو هدف از این مطالعه معرفی اجمالی این رویکرد و شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق آن در شهر رشت بر مبنای دیدگاههای صاحب نظران برنامهریزی این شهر است. با توجه به نوع مسئله و جامعۀ آماری تحقیق از روش نظریۀ زمینهای نظاممند استفاده شدهاست. برای گردآوری دادهها ابتدا پرسشنامۀ نیمهساختاریافتهای طراحی و سپس با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از نوع گلولهبرفی با 10 نفر از صاحب نظران برنامهریزی این شهر مصاحبههای عمیق انجامشد. دادههای متنی حاصل از مصاحبهها با استفاده از فرایند کدگذاری و روش تحلیل سطر به سطر در نرم افزار مکس کیو دی اِی تحلیل شدند. درنهایت عوامل مؤثر بر تحقق الگوی برنامهریزی شهری تنوعگرا در قالب 17 مقولۀ اصلی و 59 مقولۀ فرعی و روابط میان آنها شناسایی شدند و مدل پارادایمی الگوی برنامهریزی شهری تنوعگرا با تأکید بر شرایط علّی، زمینهای، مداخلهگر، پیامدی و راهبردهای تحقق این الگو ارائه شد. نتایج نشانمیدهد طیف گستردهای از زیرساخت های اندیشهای، سیاستی، ابزاری، سازمانی، قانونی، مالی، آموزشی و فرهنگی اجتماعی در تحقق این رویکرد مؤثرند که شناسایی و تبیین آنها میتواند راهنمای تصمیمگیریها و اقدامات آیندۀ مراجع برنامهریزی شهری کشورمان باشد.
برنامه ریزی شهری
مژگان ثابت تیموری؛ ساجده باغبان خیابانی؛ علی علیزاده زوارم
چکیده
شهر شاندیز در استان خراسان رضوی به دلیل برخورداری از جاذبههای مختلف گردشگری یکی از مهمترین مقاصد گردشگری این استان به شمار میآید. در کنار پیامدهای مثبت توسعه گردشگری در این شهر مانند بهبود ارائه خدمات و امکانات مختلف، مواردی نظیر تخریب اراضی کشاورزی نیز از آثار و پیامدهای منفی آن محسوب میشوند. مدیریت مناسب در چنین وضعیتی نیازمند ...
بیشتر
شهر شاندیز در استان خراسان رضوی به دلیل برخورداری از جاذبههای مختلف گردشگری یکی از مهمترین مقاصد گردشگری این استان به شمار میآید. در کنار پیامدهای مثبت توسعه گردشگری در این شهر مانند بهبود ارائه خدمات و امکانات مختلف، مواردی نظیر تخریب اراضی کشاورزی نیز از آثار و پیامدهای منفی آن محسوب میشوند. مدیریت مناسب در چنین وضعیتی نیازمند برخورداری از یک تفکر جامع سیستمی است. در این راستا، مطالعه حاضر با بهرهگیری از رویکرد آیندهپژوهی مبتنی بر روش سناریونگاری، به تحلیل سیستمی اثرات مختلف کالبدی و عملکردی توسعه این شهر گردشگری پرداختهاست. در فرآیند اجرایی پژوهش و براساس مطالعات پیشین، ابتدا فهرستی از پیشرانهای سیستمی شناسایی شد و در ادامه، پیشرانهای کلیدی با استفاده از روش دلفی مبتنی بر نظر خبرگان انتخاب شدند. پس از تعریف حالتهای محتمل آینده برای هر یک از پیشرانهای کلیدی و ارزیابی آنها براساس تحلیل اثرات متقابل مبتنی بر پرسشنامه امتیازدهی مربوطه، به شناسایی و تحلیل سناریوها در محیط برنامه نرمافزاری SCENARIO WIZARD پرداختهشد. براساس یافتههای پژوهش، یک سناریوی مطلوب و دو سناریوی فاجعه از میان 39 هزار و 366 سناریو شناسایی گردید. براین اساس، عدم تحقق سناریوی نخست که مطلوبترین آینده پیشروی شهر است، تحقق سناریوهای فاجعه را به دنبال خواهدداشت. تحلیل سناریوهای پیشروی پژوهش نشانمیدهد که تقویت ویژگیهای سنتی شهر در کنار حفظ پیوند بین بافت شهری جدید و قدیم، از مهمترین و مؤثرترین عوامل رسیدن به آینده مطلوب شهر به شمار میرود و در مقابل، تخریب بافت سنتی و تخریب اراضی کشاورزی، تحقق آینده فاجعه را در افق سال 1408 برای این شهر تسریع میکند.
برنامه ریزی شهری
سروش خلیلی؛ جمیله توکلی نیا؛ نغمه مبرقعی دینان؛ حمید سلطانی نژاد
چکیده
در چند دهه اخیر تغییرات فضایی ناشی از گسترش کاربریهای تجاری در شهرها، نقش برنامهریزی فضایی را دو چندان کرده است. اگر مراکز بزرگ خرید در مکانهای مناسب شهر مکانیابی و احداث نشوند، مشکلات متعدد محیطزیستی را ایجاد خواهند کرد. ارگ تجاری تجریش یکی از مجتمعهای تجاری شهر تهران است که در محیطی جغرافیایی به نام باغ گیاهی احداث ...
بیشتر
در چند دهه اخیر تغییرات فضایی ناشی از گسترش کاربریهای تجاری در شهرها، نقش برنامهریزی فضایی را دو چندان کرده است. اگر مراکز بزرگ خرید در مکانهای مناسب شهر مکانیابی و احداث نشوند، مشکلات متعدد محیطزیستی را ایجاد خواهند کرد. ارگ تجاری تجریش یکی از مجتمعهای تجاری شهر تهران است که در محیطی جغرافیایی به نام باغ گیاهی احداث گردیده است. احداث این مجتمع با قطع درختان تنومند و قدیمی باغ همراه بوده است. در مقاله پیش رو هدف ارزیابی اثرات محیطزیستی ناشی از احداث مجتمعهای تجاری بزرگ در کلانشهرهای کشور و همچنین ارائه برنامهای مدون برای مدیریت و پایش آنها با تأکید بر ارگ تجریش است. این پژوهش به روش توصیفی و با کاربست مدلهای ارزیابی محیطی انجام شده است. از تکنیک ارزیابی پیامدهای محیطزیستی (EIA) با روش ماتریس سریع پاستاکیا (RIAM) بهره گرفته شده و در نهایت برنامه مدیریت محیطزیست (EMP) نیز به منظور کاهش آثار سوء بر محیط تدوین شده است. از نتایج ماتریس RIAM و مجموع امتیازات به دست آمده در چهار محیط فیزیکی _ شیمیایی، بیولوژیکی _ اکولوژیکی، اجتماعی _ فرهنگی و اقتصادی _ فنی با عدد 737- ، چنین استنباط میشود که اثرات منفی (30 اثر) دارای چیرگی بر اثرات مثبت (11 اثر) بوده است. پس از تحلیل و بررسی تفصیلی هر یک از چهار محیط تحت تأثیر مشخص شد که محدوده –D (در بین کلاسها از +E تا –E) با بازه امتیاز محیطزیستی "36- تا 71-"، دارای بیشترین تعداد اثر سوء است که نشان دهنده شدت پیامدهای منفی به وجود آمده ناشی از احداث مرکز تجاری ارگ در تجریش است؛ افزون بر آن محیط فیزیکی _ شیمیایی دارای بیشترین تعداد مؤلفه منفی در بین سایر محیطهاست. به عنوان نتیجه نهایی با استناد به تمامی تحقیقات صورت گرفته، به این مهم دست یافتهایم که ساخت ارگ تجاری در محل باغ گیاهی با اصول محیطزیست هماهنگ نبوده و از شاخصهای توسعه پایدار پیروی نکرده است. به بیان دیگر بستر مجتمع ارگ و محل استقرار آن دارای توان اکولوژیکی و اجتماعی _ اقتصادی لازم نبوده است؛ بنابراین اقداماتی کاهشی برای این پیامدها در حوزههای آلودگی هوا، صدا، آب، پسماند، صرفهجویی در انرژی، محیط بیولوژیکی، محیط اجتماعی _ اقتصادی و همچنین خدمات آتشسوزی در قالب برنامه EMP و مختص مرحله بهرهبرداری ارگ تجاری ارائه شده است.
برنامه ریزی شهری
مجتبی رفیعیان؛ گل کو گیاهچی
چکیده
مناطق ساحلی به دلیل ارائه فضاها و فرصتهای متنوع از گذشته تاکنون با تقاضای بالای جمعیت روبهرو بوده که این موضوع با بروز معضلات و آشفتگیهای متعددی در ابعاد مختلف ساحل همراه بوده است. این معضلات در حوزههای متعددی از جمله حوزههای محیطزیستی، کاربری اراضی، سیاسی و امنیتی، مقرراتی و حقوقی در نواحی ساحلی کشور و از جمله ...
بیشتر
مناطق ساحلی به دلیل ارائه فضاها و فرصتهای متنوع از گذشته تاکنون با تقاضای بالای جمعیت روبهرو بوده که این موضوع با بروز معضلات و آشفتگیهای متعددی در ابعاد مختلف ساحل همراه بوده است. این معضلات در حوزههای متعددی از جمله حوزههای محیطزیستی، کاربری اراضی، سیاسی و امنیتی، مقرراتی و حقوقی در نواحی ساحلی کشور و از جمله بندر انزلی دیده میشود. در شهر بندرانزلی طبق اسناد توسعه شهری و گزارشات مطالعاتی دستگاههای اجرایی، پهنه ساحلی شهر در سالهای گذشته دچار افول مشهودی شده؛ به گونهای که به نظر میرسد موجبات بروز آسیبهای محیطزیست، افول اقتصادی و مسائل اجتماعی متعددی را در قالب کاهش کیفیت محیط ایجاد کرده است. بنابراین میتوان گفت مسئله پیشِ رو، شناسایی مؤلفههای حاکم بر ظرفیتهای توسعهای در پهنه ساحلی بندرانزلی است که دچار زوال شده و مدیریت مداخلات میتواند فرایندهای بهبود کیفیت را موجب شود. روش تحلیل دادهها بهرهگیری از مدل معادلات ساختاری (SEM) است که با استفاده از نرمافزار SmartPlS 3 صورت گرفت. برای آزمون مدل، با استفاده از پرسشنامه و براساس آرای کاربران فضا (مصرفکنندگان)، کیفیت محیطی در نواحی ساحلی متشکل از نُه شاخص برآورد و مورد سنجش قرار گرفت. ضریب استاندارد شده مسیر میان مصرفکننده و کیفیت محیطی (86/0) بیانگر این مطلب است که الگوی آماری کاربران به میزان 86 درصد از تغییرات متغیر کیفیت محیطی را تبیین میکند. کیفیت محیطی پهنههای ساحلی با نُه شاخص سنجیده میشود که از میان آنها، نفوذپذیری اولویت نخست در تحلیل کیفیت محیطی ساحلی دارد و سایر شاخصهای مطرح مانند انعطافپذیری، سازگاری، کارایی، بامعنابودن، تناسبات، تنوع، اجتماعپذیری و پایداری به ترتیب در اولویتهای دوم تا نهم قرار میگیرند.
برنامه ریزی شهری
فاطمه اسمعیل پور؛ محمد حسین سرائی؛ نجما اسمعیل پور
چکیده
تفکیک محل زندگی اقشار مختلف در شهرها در رابطه با پایگاه اجتماعی_اقتصادی آنها در تمام طول تاریخ و در تمام مناطق جغرافیایی جهان وجود داشته است. مکتب اکولوژی شهری تمایز در شهرها را ناشی از سه جنبه" پایگاه اجتماعی_ اقتصادی"، "پایگاه خانوادگی" و" پایگاه قومی_نژادی" خانوارها میداند. هدف مقاله حاضر بررسی نقش پایگاه اجتماعی_اقتصادی طبقات منزلتی ...
بیشتر
تفکیک محل زندگی اقشار مختلف در شهرها در رابطه با پایگاه اجتماعی_اقتصادی آنها در تمام طول تاریخ و در تمام مناطق جغرافیایی جهان وجود داشته است. مکتب اکولوژی شهری تمایز در شهرها را ناشی از سه جنبه" پایگاه اجتماعی_ اقتصادی"، "پایگاه خانوادگی" و" پایگاه قومی_نژادی" خانوارها میداند. هدف مقاله حاضر بررسی نقش پایگاه اجتماعی_اقتصادی طبقات منزلتی بالا بر ارزش بالای زمین در بافت میانی شهر اراک و تأثیر آن بر بازآفرینی محلات درونی شهر است. ماهیت پژوهش کاربردی و کمّی و روش آن توصیفی و علّی است. برای بررسی علل گرایش به بافت درونی و تأثیرات آن بر این بافت، از ابعاد مختلف تحلیل دادههای پرسشنامه و مصاحبه عمیق با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری به کمک نرمافزار smart-Pls استفاده شد. یافتهها نشان داد: اصالت و منزلت اجتماعی طبقه ساکن در بافت میانی شهر اراک سبب افزایش قیمت بالای زمین و مهمترین علت گرایش به این بافت است (T value=2.682). در درجه بعد دسترسی آسان این بافت به مرکز شهر عامل گرایش به آن و افزایش قیمت زمین در این بافت است. تأثیر پایین بودن هزینه حملونقل، در تصمیم افراد برای انتخاب این محلات برای زندگی تأیید نشد (T value=1.306). بازآفرینی این بافت در تغییرات دموگرافی آن و خروج ساکنان بومی و طبقات منزلتی پایین _ به دلیل افزایش هزینههای زندگی در این محلات به سبب اعیان سازی _ مورد تأیید قرار گرفت(T value=23.861). خروجی ماتریس دستیابی نهایی و ترسیم مدل ساختاری تفسیری، دو متغیر حملونقل و منزلت اجتماعی را در ناحیه وابستگی، متغیر قیمت مسکن را در ناحیه پیونددهنده و متغیرهای تغییرات دموگرافی و تنوع کاربری را در ناحیه مستقل قرار داد. اصالت و منزلت اجتماعی بافت میانی شهر اراک سبب شده این بافت در شهر اراک برخلاف نظریه برگس _ که آن را بافتی با محلههای افسرده با ظاهری اندوهبار و گاهی مخروبه، محل سکونت مهاجران و طبقات کم درآمد شهری معرفی میکند _ به منطقهای جاذب برای بسیاری از شهروندان این شهر و محل سکونت اقشار بالای اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. نگارندگان در ادامه، برنامهریزی دقیق برای انجام اقدامات لازم به منظور کاهش تأثیرات منفی توسعه مجدد را پیشنهاد میکنند.