هاجر اسدپور؛ محمود قلعه نویی؛ آرمین بهرامیان
چکیده
کمتوجهی به جنبههای بصری مناظر شهری تاریخی منجر شده تا تصاویری مخدوش و ناخوانا از مناظر در ذهن شهروندان ثبت شود؛ بنابراین به فرآیندی برای مدیریت بصری مطلوب مناظر شهری تاریخی نیاز است تا مراحل آن با در نظر داشتن قابلیتهای مناظر شهری بهطور کامل طی شود. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف تبیین فرآیند مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی مبتنی ...
بیشتر
کمتوجهی به جنبههای بصری مناظر شهری تاریخی منجر شده تا تصاویری مخدوش و ناخوانا از مناظر در ذهن شهروندان ثبت شود؛ بنابراین به فرآیندی برای مدیریت بصری مطلوب مناظر شهری تاریخی نیاز است تا مراحل آن با در نظر داشتن قابلیتهای مناظر شهری بهطور کامل طی شود. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف تبیین فرآیند مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی مبتنی بر قابلیتهای محیطی در نمونه موردمطالعه انجامشده است. دلیل انتخاب محدوده زندیه شیراز تغییرات این بخش در فرآیندهای توسعه و ساماندهیهای اخیر است. در پاسخ به پرسشهای پژوهش که فرآیند مدیریت بصری چه مراحلی دارد و در چه وضعیتی قرار دارد؟ و میزان قابلیتهای محیطی در محدوده چقدر است؟ پس از مطالعات کتابخانهای و شناسایی قابلیتهای محیط، با استفاده از تکنیک «شبکه تصویری» محدوده موردمطالعه شبکهبندی گردید. در گام بعد در قالب پرسشنامه تصویری از متخصصین خواسته شد تا به هر قابلیت در این محدوده متناسب با تصاویر و شناخت قبلی امتیاز داده شود. علاوه بر این وضعیت مراحل مختلف فرآیند مدیریت بصری در شیراز نیز ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که «چالشهای طراحی و برنامهریزی»، «چالشهای مدیریتی» و «چالشهای مرتبط با شناخت بستر» سه دسته مشکلات وضعیت فعلی بافت تاریخی شهری شیراز هستند. در فرآیند مدیریت بصری، مراحل «تدوین اهداف حفاظت بصری» و «ساماندهی منظر» از کمترین میزان برخوردار است و دارای اولویت برای اقدام است. در انتها فرآیند مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی قابل کاربست در بافت تاریخی شیراز تبیین گردید و با تأکید بر مرحله چهارچوبگذاری و قابلیتهای محیطی مشخص شد که پهنه شماره 5 محدوده زندیه (محدوده مجاور مسجد و حمام وکیل) تمامی قابلیتها را در حد مطلوب دارد و پهنه شماره 2 (محدوده دیوانخانه) از سایر بخشها امتیاز کمتری را به خود اختصاص داده که نیازمند رسیدگی بیشتر است.
غلامرضا مرادی
چکیده
بررسی و تحلیل صرفه های ناشی از تجمع فعالیتهای اقتصادی از دیرباز مورد توجه محققان بوده است. بیشتر مطالعات صورت گرفته در این رابطه در حوزه اقتصادی و در سطح کشور و منطقه بوده و کمتر به مقیاس کوچکتر از شهر و به خصوص خیابان ها پرداخته شده است. در این پژوهش به جای اینکه شهر بصورت یک کل واحد در نظر گرفته شود ساختارهای اصلی اقتصادی شهر به تفکیک ...
بیشتر
بررسی و تحلیل صرفه های ناشی از تجمع فعالیتهای اقتصادی از دیرباز مورد توجه محققان بوده است. بیشتر مطالعات صورت گرفته در این رابطه در حوزه اقتصادی و در سطح کشور و منطقه بوده و کمتر به مقیاس کوچکتر از شهر و به خصوص خیابان ها پرداخته شده است. در این پژوهش به جای اینکه شهر بصورت یک کل واحد در نظر گرفته شود ساختارهای اصلی اقتصادی شهر به تفکیک خیابانها مورد بررسی قرار گرفته است و با بررسی ۳۸۰۴ فعالیت یا بنگاه اقتصادی در شهر کازرون با استفاده از شاخص نسبت مکانی، هرفیندال-هریشمن و شانون وضعیت تجمع بنگاه ها و آثار آن از جمله تخصصی شدن و تنوع در سطح خیابان ها مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین ضمن شناسایی و ارائه مکان محور خیابان های تخصصی و متنوع، فعالیت اقتصادی مربوطه نیز ارایه شده است. نتایج نشان دهنده این امر است که فعالیتهای اقتصادی با توجه به نوع خدماتی که ارایه می دهند در کنار فضای مورد نیاز برای فعالیت، اهمیت دسترسی سواره میزان جریان پیاده، نزدیکی به مراکز جمعیتی می توانند در موقعیتهای خاصی از شهر متمرکز یا پخش گردند به طوری که فعالیتهای فنی مثل خدمات وسایل نقلیه (بولوار خرمشهر) و خدمات کشاورزی (خیابان فردوسی) در خیابانهای عریض تر و دور تر از مرکز شهر و فاقد جریان پیاده، مشاورین املاک بیشتر در توسعه های جدید(بولوار پردیس)، مراکز درمانی در مرکز شهر (خیابان سلمان فارسی)، خیابانهای متنوع(خیابان شهدای شمالی و جنوبی، ابوذر، حضرتی و امام خمینی) دارای عرض کمتر نسبت به خیابان های تخصصی و در نزدیکی ناحیه تجاری مرکزی شهر، پیاده روهای شلوغ تر، و تنوعی از فعالیتهای مختلف را در خود جای داده اند .اند.
الناز خلیلی؛ سید مسلم سیدالحسینی؛ تکتم حنایی؛ ساناز سعیدی مفرد
چکیده
شتاب مداوم روند شهرنشینی در سراسر جهان منجر به تشدید معضلات زیستمحیطی شده و حفظ عرصههای طبیعی توسط مکانسازی استاندارد و باتوجهبه راهحلهای میتنی بر طبیعت ضمن اینکه نقش مهمی در رفاه کلی جوامع شهری داشته منجر به افزایش مزایای متعددی مانند بهبود کیفیت هوا، کاهش کربن شهری و افزایش تنوع زیستی که از عوامل اصلی کیفیت زیستگاههای ...
بیشتر
شتاب مداوم روند شهرنشینی در سراسر جهان منجر به تشدید معضلات زیستمحیطی شده و حفظ عرصههای طبیعی توسط مکانسازی استاندارد و باتوجهبه راهحلهای میتنی بر طبیعت ضمن اینکه نقش مهمی در رفاه کلی جوامع شهری داشته منجر به افزایش مزایای متعددی مانند بهبود کیفیت هوا، کاهش کربن شهری و افزایش تنوع زیستی که از عوامل اصلی کیفیت زیستگاههای شهری امروزی هستند می گردد.بنابراین این مقاله فراترکیبی از مطالعات جهانی در زمینه مکانسازی با رویکرد بیوفیلیک ارائه میکند و هدف از این تحقیق، تجزیهوتحلیل و ترکیب ادبیات موجود در مکانسازی، بهویژه با تمرکز بر ادغام اصول طراحی بیوفیلیک است.پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت، کیفی با یک بررسی سیستماتیک و فراترکیب کیفی با استفاده از یک رویکرد استقرایی، همانطور که توسط ساندلوسکی و بوروسو پیشنهاد شده است، انجام شد. ما یک جستجوی سیستماتیک ادبیات را در دو پایگاهداده سمانتیک اسکولار و وب آف ساینس در سالهای اخیر، با به روز رسانی در سال 2023 انجام شده و نتایج هر مطالعه با استفاده از کدگذاری استقرایی در نرمافزار مکس کیودا مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت .مطالعات صورتگرفته بین بازه زمانی 2017-2023 قرار دارند. بیشترین مطالعات منتخب این پژوهش به سال 2020با 36 درصد تعلق میگیرد . کدهای استقرایی این پژوهش در قالب پنج مقوله ی اصلی زیستمحیطی،اجتماعی،اقتصادی،عملکردی و کالبدی دستهبندی شدند و باتوجهبه میزان شباهت مفاهیم شناسایی شده، در قالب 12 مقوله ی فرعی و باتوجهبه میزان شباهت مقولههای فرعی، آنها به 28 شاخص طبقهبندی شدند.نتیجه مطالعه ما نشان داد که کیفیت مکانسازی بیوفیلیک میتواند با سطوح مختلف ارتباط با طبیعت و درک انسان مرتبط باشد. اگرچه ادبیات، بیوفیلیک و مکانسازی را بهعنوان پدیدههای مستقل گزارش میکنند، اما نتایج ما داستان متفاوتی را بیان میکند و نشان میدهد که آنها در واقع درهمتنیده شدهاند و باکیفیت محیط نیز مرتبط هستند. این مطالعه تلاش کرده است تا تعاملات که بین مردم و محیطهای طبیعی رخ میدهد را روشنتر کند تا بعد از آن در پژوهشهای آتی بتوان از رویکردی جدید با نام مکانسازی بیوفیلیک استفاده کرد.
علیرضا دویران
چکیده
کنش مبتنی بر تعامل و تفاهم چندجانبه، الگویی است ریشه در نظریه کنشی یورگن هابرماس که اصول آن در مشارکت، مباحثه و تفاهم، تمرکز و انحصار خارج از قدرت تبیین میشود. مدیریت شهری نوین با این رویکرد توانسته است توسعه شهری را با نگاه جمعی و کارشناسی کثرتگرا به پایداری سوق دهد. این پژوهش باهدف تبیین رویکرد کنش ارتباطی هابرماس در مدیریت میانی ...
بیشتر
کنش مبتنی بر تعامل و تفاهم چندجانبه، الگویی است ریشه در نظریه کنشی یورگن هابرماس که اصول آن در مشارکت، مباحثه و تفاهم، تمرکز و انحصار خارج از قدرت تبیین میشود. مدیریت شهری نوین با این رویکرد توانسته است توسعه شهری را با نگاه جمعی و کارشناسی کثرتگرا به پایداری سوق دهد. این پژوهش باهدف تبیین رویکرد کنش ارتباطی هابرماس در مدیریت میانی در پیشبرد پروژههای توسعه شهری انجامگرفته است. روش تحقیق از نوع کیفی مبتنی بر رویکرد دادهبنیاد است که به شیوه پدیدارشناسی (تفسیری استقرایی) شکل یافته است. واحد جغرافیایی و جامعه موردمطالعه، شهر زنجان و مدیریتهای اثرگذار بر توسعه شهری میباشند. گردآوری دادهها حاصل مصاحبههای نیمهساختارمند و مشاهدههای موردی است که در آن مدیران میانی سازمانهای با اثرگذاری بیشتر در مدیریت شهری با حجم نمونهای بالغ بر 45 نفر بودهاند. تحلیل داده بر اساس مدل دادهبنیاد در فرایند کدگذاری باز انجام و با کدگذاری محوری و انتخابی مفاهیم و مقولههای کلیدی استخراج گردید. تبیین تفسیری مقولهها و مفاهیم مستخرج در مدل پارادایمی مبتنی بر شرایط علّی، زمینهای، میانجی، راهبردی انجامگرفته و شرایط پیامدی تبیین گردید. نتایج نشان میدهد مقولههای قدرت، ترس، مقاومت، اجبار، فردگرایی و انحصارگرایی، اطاعت و دستورپذیری، وابستگی و منافع سازمانی بهعنوان عوامل غیر کنشی و تعامل، پذیرش و مقبولیت، نقدپذیری، تفاهم، مشارکت نهادی و ارتباط دادهای بهعنوان عوامل کنشی فعال شناخته میشوند. پیامدیهای حاصل از شرایط علّی، زمینهای میانجی و راهبردی نشان میدهد یکجانبهنگری، فردگرایی، تفکر سیاسی و جناحی، تغییرات مداوم، رویههای اداری، کاهش سرمایه اجتماعی ناشی از انحصارطلبی، ناتوانی مدیریت شهری در پیشبرد کیفی و به هنگام پروژههای شهری و نارضایتی شهروندان پیامد مانع برای ایجاد کنش ارتباطی است. شرایط پیامدی تقویت حس تعلق، کنش مفاهمهای، همیاری و همکاری نهادی، تخصص مبتنی بر مشورت، کثرتگرایی و همافزایی نهادی را مؤثرترین شرایط پیامدی در پیشبرد کیفی مدیریت پروژههای شهری تبیین کرده است.
علی مهدی
چکیده
اهمیت موضوع سلامت شهری باعث شده که امروزه مفهوم قلب شهری در بیش از 40 کشور دنیا با محوریت موضوع رفع نابرابریهای محیطی بدل شود. از همینرو، برای بسیاری از دولتها، آگااهی بخشی روزافزون در مورد تاثیرات محیطی بر سلامت انسان، به یکی از وظائف اصلی دولتها در ارتباط با شهروندان و تببین رویکردهای جدید در مطالعات و برنامهریزی شهری گردیده ...
بیشتر
اهمیت موضوع سلامت شهری باعث شده که امروزه مفهوم قلب شهری در بیش از 40 کشور دنیا با محوریت موضوع رفع نابرابریهای محیطی بدل شود. از همینرو، برای بسیاری از دولتها، آگااهی بخشی روزافزون در مورد تاثیرات محیطی بر سلامت انسان، به یکی از وظائف اصلی دولتها در ارتباط با شهروندان و تببین رویکردهای جدید در مطالعات و برنامهریزی شهری گردیده است. این مطالعه مبتنی بر اهمیت موضوع برنامهریزی و کیفیت محیطی و سلامت شهری، به بررسی این مهم در شهر قم پرداخته است. پژوهش حاضر که از نوع مطالعات کتابخانهای و میدانی است با روش توصیفی- تحلیل و پیمایشی و با بهرهگیری از پویش محیطی گسترده توسط تیم اجرایی(عکسبرداری، فیش برداری، مصاحبه و تهیه گزارشهای غیررسمی با شهروندان هر منطقه، مشاهدات میدانی و توزیع پرسشنامه)، به مرحله انجام رسیده و نتایج آن که با استفاده از نرمافراهایSpss16، ArcGIS تجزیه و تحلیل شده نشان میدهد که تحت تأثیر مسائل، مشکلات، کمبودها و ضعف شناخت و برنامهریزیهای مورد نیاز در حوزه ارتقاء و بهبود شاخصهای کیفیت محیطی، کالبدی و بصری حال حاضر شهر قم، ابعاد مختلف سلامت شهری(سلامت اجتماعی، روانی و جسمانی)، شهروندان قم در درجات مختلف تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی را دریافت مینمایند که در این میان، بُعد روانی شهروندان شهر قم در اولویت بررسی و برنامهریزی برای آینده بایستی قرار گیرد . مقایسه میانگین زیرشاخصهای سلامت شهری(روانی، جسمانی، اجتماعی) نشان میدهد که بالاترین میانگین (2.57) متعلق به زیرشاخص سلامت اجتماعی و پایینترین میانگین (2.30) متعلق به زیرشاخص سلامت روانی است. در کل با توجه به میانگین-های بدست آمده هیچ کدام از ابعاد سلامت در شهر قم وضعیت مناسبی ندارند زیرا میانگین تمام زیرشاخصها بسیار کمتر از حد متوسط(3) میباشد.
افشار کبیری؛ جواد جهانگیرزاده
چکیده
رشد فزایندهی جمعیت شهری در کشور در چند دههی گذشته، کمبود مسکن را به مسئله اصلی جامعه شهری بدل کرده است. طرح مسکن مهر به عنوان یک سیاستگذاری اجتماعی در حوزه مسکن با هدف تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد جامعه و کنترل قیمت مسکن در دهه گذشته اجرا شد. شکل گیری شهرجدید گلمان با اجرای طرح مسکن مهر نه تنها دارای جنبههای مثبت غیرقابل ...
بیشتر
رشد فزایندهی جمعیت شهری در کشور در چند دههی گذشته، کمبود مسکن را به مسئله اصلی جامعه شهری بدل کرده است. طرح مسکن مهر به عنوان یک سیاستگذاری اجتماعی در حوزه مسکن با هدف تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد جامعه و کنترل قیمت مسکن در دهه گذشته اجرا شد. شکل گیری شهرجدید گلمان با اجرای طرح مسکن مهر نه تنها دارای جنبههای مثبت غیرقابل انکاری است و قشری از جامعه را صاحب مسکن نمود که با معادلات اقتصادی روز به هیچ وجه امکان صاحب مسکن شدن نبوده است، اما غفلت از ابعاد اجتماعی و فرهنگی این طرح علیرغم صرف هزینههای هنگفت به لحاظ اقتصادی و مالی، نتیجه آن شکلگیری مجتمعهای مسکونی همگون به لحاظ کالبدی- فیزیکی ولی ناهمگون به لحاظ فرهنگی و ناپایدار از نظر اجتماعی است. این پژوهش با هدف تحلیل کیفی پایداری اجتماعی در مساکن مهر شهر جدید گلمان ارومیه براساس استراتژی استفهامی – تحلیلی طراحی شده است. روش انجام تحقیق باتوجه به ماهیت آن روش کیفی از نوع مردم نگاری است، ابزار و تکنیک گردآوری اطلاعات مصاحبه و مشاهدات مستقیم پژوهشگر بوده است. جامعه آماری پژوهش ساکنین مساکن مهر شهر جدید گلمان بوده که باتوجه به ماهیت پژوهش، 22نفر به شیوه نمونه گیری نظری براساس معیار اشباع نظری تعیین گردید. بعد از تحلیل محتوای مصاحبه، مفاهیم و مقولات با ارجاع به دیدگاه امیک پاسخگویان و برداشت اتیک مبتنی بر مشاهدات و دانش تئوریک محقق، مستندسازی و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از وضعیت ناپایداری اجتماعی در ابعاد ضعف هویت محلهای، ضعف سرمایه اجتماعی، تمرکز فقر، احساس طرد و نابرابری اجتماعی، خلا هنجاری و ضعف فرهنگ آپارتمان نشینی، جدایی گزینی فضایی، عدم تجانس فرهنگی و احساس نارضایتی از کیفیت زندگی علیرغم صاحب مسکن شدن در بین پاسخگویان میباشد که بیتوجهی به چنین وضعیتی این شهر را به گتوی فقرا و حاشیه نشینی مدرن تبدیل خواهد کرد.
میترا عظیمی؛ محسن افشاری
چکیده
در عصر انقلاب شهری و همزمان با رشد روزافزون شهرنشینی، چالشهای جدیدی پیش روی شهرنشینان قرار میگیرد که مواجهه صحیح با آنها نیازمند اتخاذ تدابیر نوین است. آموزش شهروندی یکی از پایدارترین و به صرفهترین اقدامات در جهت مواجهه مؤثر با این چالشها در آینده است. کارشناسان بر این باورند، حرکت در جهت توسعه پایدار و استمرار روندهای توسعهای ...
بیشتر
در عصر انقلاب شهری و همزمان با رشد روزافزون شهرنشینی، چالشهای جدیدی پیش روی شهرنشینان قرار میگیرد که مواجهه صحیح با آنها نیازمند اتخاذ تدابیر نوین است. آموزش شهروندی یکی از پایدارترین و به صرفهترین اقدامات در جهت مواجهه مؤثر با این چالشها در آینده است. کارشناسان بر این باورند، حرکت در جهت توسعه پایدار و استمرار روندهای توسعهای در شهرها و محلات مستلزم وجود شهروندان آگاه، آموزشدیده و مسئول است. از این رو، در بسیاری از کشورها ارایه آموزشهای شهروندی را از کودکستانها و مدارس آغاز نموده و از طریق تدوین و اجرای طرحهای توسعهای بویژه در سطح محلات، این نوع آموزشها را بصورت فراگیر پیگیری مینمایند. محله هرندی تهران واقع در منطقه 12 شهرداری، با وجود برخورداری از سابقه تاریخی و نیز ارایه خدمات ویژه در شبکه فعالیتهای اقتصادی شهر، یکی از نقاط کانونی آسیبهای اجتماعی در تهران قلمداد میشود. در جهت کاهش این آسیبها تاکنون بیش از 18 طرح توسعهای به اجرا گذارده شده است. بررسی این طرحها نشان میدهد، برغم اهمیت و نقش آموزش شهروندی در کاهش آسیبها و مشکلات زندگی شهری، تمامی ابعاد و جوانب آن مطمح نظر برنامهریزان قرار نگرفته است. حال در این پژوهش تلاش شده است تا مقوله آموزش شهروندی در طرحهای محله از منظر موجودیت و اثربخشی مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. این تحقیق از نوع کیفی بوده و ضمن انجام تحلیل محتوای اسنـــادی، مصــاحبههای نیمه ساختمند با 15 نفر از مدیران شهرداری، کارکنان سمنهای فعال در محله و کارشناسان حوزه شهری انجام شده و تمامی دادهها با استفاده از نرم افزار maxqda مورد تحلیل قرار گرفتهاند تا تصویر دقیقتری از جایگاه آموزش شهروندی در طرح های توسعه محله هرندی ارایه شود. خروجی تحقیق حاضر نشان میدهد، ضمن ضرورت توجه به تفاوتهای ساختاری محله هرندی با دیگر محلات شهر تهران، توسعه این محله و تخفیف آسیبهای آن نیازمند یک بازنگری ویژه در طرحهای توسعه محلی بر اساس شاخصهای آموزش شهروندی است.
نسیم لیلیئیون؛ احمد دانائی نیا
چکیده
شاکله شکلگیری و توسعه هسته تاریخی شهر اصفهان مبتنی بر نظام مادیها است. مادیها در مقیاس کلان بر پیکرهبندی و انتظام فضاهای شهری و در مقیاس خرد، بر استقرار واحدهای مسکونی اثر مستقیم داشتهاند. این عنصر طی تغییراتی که عمدتاً پس از دهه ۴۰ ه.ش به وقوع پیوسته، بهتدریج تبدیل به مانع توسعه فضاهای شهری- محلی گردیده است. هدف پژوهش حاضر ...
بیشتر
شاکله شکلگیری و توسعه هسته تاریخی شهر اصفهان مبتنی بر نظام مادیها است. مادیها در مقیاس کلان بر پیکرهبندی و انتظام فضاهای شهری و در مقیاس خرد، بر استقرار واحدهای مسکونی اثر مستقیم داشتهاند. این عنصر طی تغییراتی که عمدتاً پس از دهه ۴۰ ه.ش به وقوع پیوسته، بهتدریج تبدیل به مانع توسعه فضاهای شهری- محلی گردیده است. هدف پژوهش حاضر تبیین شاخصه انعطاف-پذیری مادی و اثرگذاری آن بر پیکرهبندی مسکن است تا از این طریق، ضرورت همپیوندی مجدد معماری مسکن با این عنصر حیاتی آشکار گردد. پژوهش تلفیقی از روش کمی و کیفی است و در حوزه روششناسی مبتنی بر مشاهده و تحلیل است. دادهها در دو مرحله مطالعات کتابخانهای و برداشتهای میدانی بهدستآمده و باهدف یافتن الگوی مسکن و نحوه انتظام واحدهای مسکونی، نتایج مبتنی بر دو روش استنباطی و تحلیل محتوا، استخراج شده است. اطلاعات پایه از طریق عکسهای هوایی دهه 40 ه.ش استخراج و به کمک نرمافزار Autocad، GIS و Depthmap تحلیلشده است. یافتهها بیانگر شکلگیری نظام پیکرهبندی مسکن بر پایه چهار شاخص الگوی ساخت، مساحت، نسبت فضای پر به فضای خالی و یکپارچگی و انسجام فضایی است. سازگارترین الگوی ساخت مسکن، الگوی یکجبهه ساخت و تمامساخت و پسازآن الگوهای Uشکل و Lشکل میباشد. در رابطه با شاخص مساحت، عرصههای مسکونی با مساحت ۲00-500 مترمربع و پسازآن ۵۰۰-۱۰۰۰ مترمربع و در شاخص نسبت پر به فضای خالی، عرصههایی با مقادیر (7/0-96/0)، دارای بیشترین میزان انعطافپذیری هستند. در رابطه با شاخص یکپارچگی و انسجام فضایی نیز حداکثر میزان شاخص به محور مادیها، گذرهای متصل به مادی و گذرهای متصل به خیابانهای اصلی حاشیه محله را شامل می شود. نتیجه نشان می دهد که معماری مادی در پیوند کامل با شهر و محله، مهمترین الگوی طبیعی است که در شکلگیری واحدهای مسکونی و ایجاد همپیوندی در همه نقاط محله، اثرگذار است. به منظور ایجاد و یا تقویت این الگو، طراحی مسکن مبتنی بر چهار شاخصه برشمرده شده، نقش آفرین است. در مقابل، عدم توجه به این شاخصه ها، تأثیرات منفی فراوانی را بر پیکرهبندی مسکن و نظام محله ها به همراه خواهد داشت.
علی اکبر سالاری پور؛ مانی طالبی صومعه سرائی
چکیده
پداگوژی (آموزش و پرورش در زمینههای گوناگون) شهرسازی، نیازی زیرساختی برای مشارکت آگاهانهی عمومی در مسیر تحقق برنامههای توسعهی شهری بوده که باعث کمتر شدن خطاهای هر دو گروهِ مدیریت شهری و شهروندان، در فرایند برنامهریزی تا اجرا میشود. نبود نگرش بلندمدت به تأثیرگذاریهای عمیق آموزشهای شهرسازی، پایین بودن باور و اعتماد به ...
بیشتر
پداگوژی (آموزش و پرورش در زمینههای گوناگون) شهرسازی، نیازی زیرساختی برای مشارکت آگاهانهی عمومی در مسیر تحقق برنامههای توسعهی شهری بوده که باعث کمتر شدن خطاهای هر دو گروهِ مدیریت شهری و شهروندان، در فرایند برنامهریزی تا اجرا میشود. نبود نگرش بلندمدت به تأثیرگذاریهای عمیق آموزشهای شهرسازی، پایین بودن باور و اعتماد به یادگیری مستمر و شکاف موجود میان محیطهای آموزشی و حوزههای عملیاتی شهرسازی، از علل اصلی پرداختن به موضوع پداگوژی شهرسازی انتقادی در شهر خلاق رشت، به عنوان محدودهی پژوهش است. رویکرد پژوهش کیفی است و بر اساس مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته، با استفاده از روشِ استقراییِ نظریهی دادهبنیاد، 102 کد باز، 29 کد محوری و 8 کد گزینشی تجزیه و تحلیل شدهاند. حجم نمونه شامل 15 متخصص از سمنها، اساتید دانشگاهی و مجموعهی مدیریت شهری است. مدل مفهومی_ اجرایی حاصل شده نشان میدهد، «پداگوژی شهرسازی انتقادی» دارای 5 مرحلهی اصلی است که نیازمند طی نمودن گامهایی ترتیبی، شامل: 1.شناخت مسائل و بسترها (به عنوان شرایط عِلی) ؛ 2. پذیرش و تعدیل تعارضات اجتماعی و فرهنگی (به عنوان شرایط زمینهای)؛ 3. اصلاح رویکردهای ناکارامد پداگوژیکال (به عنوان شرایط مداخلهگر)؛ 4. تحول مدلهای اجرایی با تقویت نهادهای پاسخگو و نقدپذیر (به عنوان راهبردِ کلان)؛ 5. توسعهی محیطهای یادگیرنده با مشارکتپذیری و مسئولیتپذیری ذینفعان (به عنوان پیامدِ اصلی) است. در این الگو شهر خلاق رشت تحت تأثیر دو رویکرد: 1. تأثیرپذیری از ابعاد آموزشیِ اهداف توسعهی پایدار 2030، و 2. نقشآفرینی شهروندان خلاق است. نتیجهی نهایی نشان میدهد اصلاح ساختارهای اجرایی و محتوایی در آموزشهای جریانِ اصلی ضروری بوده، اما کافی نیست و دستیابی به محیطهای یادگیرنده، نتیجهای مؤثرتر و کارامدتر خواهد داشت. بدین منظور تولید محتوا با ابزارهای متنوع در فضاهای شهری و مجازی، برگزاری رویدادهای آموزشمحور با مشارکت تمامی ذینفعان و تأمین زیرساختهای فیزیکی با مشوقهای سرمایهگذاری، دولتی و یا جهتدهی اقدامات خیرخواهانهی شهرسازی؛ پیشنهادات اجرایی پژوهش است.
نسرین محمدی ایرلو؛ روح اله رحیمی؛ وحید وزیری
چکیده
تغییرات سریع شهرها و رشد بیرویه توسعه شهری باعث کاهش ارتباط شهروندان با فضاهای شهری و کاهش حس تعلق به مکان شده است. این پدیده در بسیاری از شهرهای تاریخی که دارای هویتهای فرهنگی منحصربهفرد هستند، مشهودتر است. با وجود این، برنامهریزی شهری معاصر بهندرت به ارتباط عاطفی شهروندان با محیط پیرامون خود پرداخته است. خیابان امام خمینی ...
بیشتر
تغییرات سریع شهرها و رشد بیرویه توسعه شهری باعث کاهش ارتباط شهروندان با فضاهای شهری و کاهش حس تعلق به مکان شده است. این پدیده در بسیاری از شهرهای تاریخی که دارای هویتهای فرهنگی منحصربهفرد هستند، مشهودتر است. با وجود این، برنامهریزی شهری معاصر بهندرت به ارتباط عاطفی شهروندان با محیط پیرامون خود پرداخته است. خیابان امام خمینی در اردبیل، بهعنوان یک فضای شهری با قدمت تاریخی، نمونهای از چنین مکانهایی است که نیازمند بازتعریف مؤلفههای حس تعلق به مکان و تقویت نقش آن در ایجاد پیوند اجتماعی میان شهروندان است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی مؤلفههای ارتقاء حس تعلق در قرارگاههای رفتاری، بر اساس نقشه ذهنی شهروندان در فضاهای شهری انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی شامل تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) بوده و همچنین از دادههای کمی برای دستیابی به این هدف استفاده شده است. دادهها از طریق پرسشنامه و مصاحبه با 384 شهروند و 15 متخصص معماری و شهرسازی جمعآوری شد. یافتههای تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفههای قرارگاه رفتاری به سه گروه اصلی تقسیم میشوند؛ حفظ هویت و افزایش حس تعلق به مکان، ارتقاء حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربریها و بنای شاخص، و ارتقاء تصویر ذهنی از بدنههای شهری. با توجه به یافتهها، معیار ارتقاء حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربریها و بنای شاخص بیشترین تأثیرگذاری را در ادراک ذهنی شهروندان داشته است. این نتایج نشان میدهد که توجه به ویژگیهای تاریخی، هویتی، و فرهنگی سایت مورد مطالعه، همچنین ایجاد فضاهای منحصر به فرد با الگوهای طراحی مناسب و توجه به نیازهای شهروندان، میتواند به افزایش حس تعلق در فضاهای شهری کمک کند. راهکارهایی که با ویژگیهای بصری و عملکردی فضا، شناخت خواستههای شهروندان و قرارگیری عملکردهای مناسب در فضاهای مناسب در ارتباط است، بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش حس تعلق میان شهروندان دارند. این راهکارها به ویژگیهای هویتی و فرهنگی در کالبد فضا اشاره دارند و میتوانند بهبودی محسوس در تجربه شهروندان از فضاهای شهری ایجاد کنند. این پژوهش با ارائه چارچوبی تحلیلی برای اولویتبندی مؤلفههای حس تعلق در فضاهای شهری، میتواند به برنامهریزان و طراحان شهری کمک کند تا بهبودهای مدنظر شهروندان را در نظر بگیرند و فضاهای شهری را بر اساس نیازهای واقعی ساکنان بهبود بخشند.