طراحی شهری
کیمیا حق نگهدار؛ مهسا شعله؛ سهند لطفی؛ علیرضا صادقی
چکیده
با افزایش نرخ شهرنشینی و پیدایش پیامدهای زیستمحیطی، ضمن افزایش تقاضای انرژی برای تعدیل شرایط حرارتی، اهمیت پیامدهای خرداقلیمی توسعه شهری نزد طراحان و برنامهریزان شهری دوچندان شد. طراحی بهینه هندسه شهری میتواند به منظور تعدیل شرایط خرداقلیمی و ارتقای کیفیت فضاهای شهری مفید واقع گردد. هندسه شهری همساز با اقلیم بافت تاریخی شهر ...
بیشتر
با افزایش نرخ شهرنشینی و پیدایش پیامدهای زیستمحیطی، ضمن افزایش تقاضای انرژی برای تعدیل شرایط حرارتی، اهمیت پیامدهای خرداقلیمی توسعه شهری نزد طراحان و برنامهریزان شهری دوچندان شد. طراحی بهینه هندسه شهری میتواند به منظور تعدیل شرایط خرداقلیمی و ارتقای کیفیت فضاهای شهری مفید واقع گردد. هندسه شهری همساز با اقلیم بافت تاریخی شهر شیراز گواهی است بر این مدعا که با به کارگیری سیاستهای طراحانه توانسته بود شرایط آسایش حرارتی مناسبی را در فضاهای شهری به وجود آورد. با توجه به این که این ساختار ارزشمند تاریخی همچون سایر بافتهای پویای شهری در معرض تحول و دگرگونی قرار دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا به مقایسه تطبیقی عملکرد هندسه شهری تاریخی محدوده مطالعاتی و بررسی پیامدهای خرداقلیمی منتج از تغییرات هندسه شهری صورت گرفته در آن بپردازد. در این راستا، با روشی توصیفی_تحلیلی با بهرهمندی از مطالعه و تحلیل اسناد، تصاویر و نقشههای تاریخی و پیمایش میدانی، هندسه شهری تاریخی و معاصر محدوده مطالعاتی در محیط نرمافزار انویمت شبیهسازی شده و شرایط خرداقلیمی و سطح آسایش حرارتی منتج از دو گونه بافت شهری مورد ارزیابی تطبیقی قرار گرفته است. اعتبارسنجی دادههای حاصل از این شبیهسازی با برداشت میدانی شاخص خرداقلیمی دما در تاریخ 10تیرماه و محاسبه ضریب همبستگی دادههای اندازهگیری و شبیه سازی شده به اثبات رسید. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داده با تغییرات کالبدی صورت گرفته شاخصهای هندسه شهری مطالعاتی نسبت ارتفاع به عرض و شاخص دید به آسمان به طور میانگین به ترتیب 58.41درصد کاهش و 42.71درصد افزایش یافتهاند. در نتیجه این تغییرات، دمای هوا در محدوده به طور میانگین 0.3درجه سلسیوس افزایش یافته است. همچنین دمای تابشی افزایش چشمگیری داشته و با کاهش سطوح تحت پوشش سایه همراه بوده است. در ادامه به سبب تخریب موانع کالبدی هدایتکننده جریان هوا، سرعت باد افزایش یافته و سطح رطوبت را به حداقل رسانده است. برآیند تغییرات یادشده کاهش سطح آسایش حرارتی را در محدوده مطالعاتی به دنبال داشته است. بدین ترتیب ضروری مینماید ضمن جلوگیری از تغییرات گستردهتر این بافت ارزشمند، از الگوهای هندسه شهری تاریخی برای بهبود شرایط خرداقلیمی فضاهای شهری و توسعه همساز با اقلیم کلانشهر شیراز بهره گرفته شود.
برنامه ریزی شهری
فاطمه شمس؛ محمدرضا پورجعفر؛ سید مهدی خاتمی؛ علی سلطانی
چکیده
مفهوم محله سنّتی به عنوان واحدی اجتماعی در محدودهای جغرافیایی و در نقش نظام خوداتکا، شاید به قدمت عمر بشر باشد. برای هزاران سال، محله به مثابه میراث شهری و کالبدی قابل درک با حفظ گروهبندیهای اجتماعی سازمانیافته و مکانمحور و تمامیت شهری چند سطحی، اجتماع را از فروپاشی نجات دادهاست. به نظر میرسد در جوامع امروز، برای ...
بیشتر
مفهوم محله سنّتی به عنوان واحدی اجتماعی در محدودهای جغرافیایی و در نقش نظام خوداتکا، شاید به قدمت عمر بشر باشد. برای هزاران سال، محله به مثابه میراث شهری و کالبدی قابل درک با حفظ گروهبندیهای اجتماعی سازمانیافته و مکانمحور و تمامیت شهری چند سطحی، اجتماع را از فروپاشی نجات دادهاست. به نظر میرسد در جوامع امروز، برای دستیابی به ارزشهای فراموششده شهری، بازتعریف محله جایگاه ویژهای دارد و میتواند بنیادیترین عنصر شهری و حلقه میانجی بین شهر و شهروندان به شمار رود. مطالعه حاضر در پاسخ به چیستی مفهومی و مکانی محله سنّتی در ذیل پارادایم تفسیرگرایی و به لحاظ روش تحقیق براساس رویکرد کیفی انجام شدهاست. از آنجا که هدف، درک تحولات مفهومی محله و نیل به نگاهی جامع از لایههای پیدا و پنهان عرصه اجتماعی محله سنّتی بود، از مطالعات اسنادی آرا و اندیشههای نظریهپردازان در پایگاههای استنادی معتبر استفاده شد. پس از مرور نظاممند منابع، تحلیل مضمون دادههای مستخرج از منابع داخلی و خارجی انجام و کدگذاری در شش مرحله و به روش جزء بهکل طراحی گردید و تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. یافتهها نشان میدهد که تعریف محله در گذر زمان از مفهوم کالبدی صرف به مفهوم معنایی _ادراکی و ذهنی متمایل شدهاست؛ با این حال در تمام تعاریف ارائهشده، چهارگانه فضا (کالبد)، زمان (تاریخ)، شهروند (افراد، گروهها و نهادها) و فعالیت یا عملکرد ملموس است. چهارگانه گفته شده در تعامل با یکدیگر، همزمان که به تکمیل مفهوم محله به عنوان موجودیت مدنی هویتمند میپردازند، بازتولید امر شهری و شهروندی را نیز موجب میشوند. همچنین مضامین فراگیر ظرفیتهای اجتماعات محلی با دربرگیرندگی مضامین سازماندهنده دلبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی و همچنین اجتماعپذیری محله شامل تعهدات اجتماعی و خیر عمومی و توانمندسازی، مضامین اصلی هستیشناسی عرصه اجتماعی محله سنّتی را شکل میدهند که با عملیاتیسازی نمودن هریک میتوان در احیای محلههای پریشان یا محدودههای فاقد هویت شهری مداخله نمود.
شهر اسلامی-ایرانی
سید مجتبی حسینی؛ محمود رضایی؛ علیرضا بندر آباد
چکیده
آرمانشهر ایرانی _اسلامی اصفهان واجد مراکز تاریخی نمادینی بوده که مبتنی بر جهان بینی های "نقلی _ عرفانی"،"عقلی _ فلسفی" و"علمی" شکل گرفته اند. میدان کهنه، بازار و نقش جهان در ترکیبی پیوسته، وابسته و همبسته با هم این مجموعه مرکزی را شکل داده اند. وجهی که جامعه پذیری جمعیت و حضور پذیری حکومت، اصناف، امت و مذهب را در مکانی همچون مرکز فراهم ...
بیشتر
آرمانشهر ایرانی _اسلامی اصفهان واجد مراکز تاریخی نمادینی بوده که مبتنی بر جهان بینی های "نقلی _ عرفانی"،"عقلی _ فلسفی" و"علمی" شکل گرفته اند. میدان کهنه، بازار و نقش جهان در ترکیبی پیوسته، وابسته و همبسته با هم این مجموعه مرکزی را شکل داده اند. وجهی که جامعه پذیری جمعیت و حضور پذیری حکومت، اصناف، امت و مذهب را در مکانی همچون مرکز فراهم ساخته و به یگانگی می کشاند. پرسش اینجاست که نظام معنایی عمیق یا معنوی این مجموعه مرکزی با کدام مؤلفه ها برای انسان ها _ با هر نگرش و جایگاه وجودی _ ادراک پذیر و قابل دریافت می شود؟ هدف، فرارفتن از ادراک حسی و دسته بندی دریافت معنایی از مراکز نمادین تاریخی بر پایه اوج فهم معنایی مشترک افراد است. بازخلق چنین فضاهایی بدون حصول مؤلفه های ادراک معنایی و معنوی ممکن نیست. روش پژوهش پدیدارشناسی هرمنوتیک است که از رویکردهای تاریخی _ تفسیری و راهبرد مورد پژوهی عمیق درونی بهره می برد. کشف جوهر مشترک تجربه زیسته افراد از طریق طبقه بندی و تحلیل اطلاعات بر پایه مرور سیستماتیک متون و مشاهدات میدانی استوار بوده است. بر پایه نتایج حاصل از پژوهش، مجموعه مرکز نمادین تاریخی شهر اصفهان بر پایه زبانی با منش کالبدی _ فضایی، از مبدأ میدان کهنه شروع شده، مسیر بازار را می پیماید و به مقصد نقش جهان می رسد. در این گذر و گذار از مبدأ به مقصد، دریافت معانی با ارجاع به مؤلفه های"پایداری فرازمینه ای"،"رویداد فراعملکردی _اجتماعی"،"موضع فراریخت شناسی"،"سیماشناسی فرادیداری" و"گونه شناسی فرافضایی" بیشتر قابل ادراک می شود. فرایند بازخلق مراکز نمادین کهن ایرانی در کشاکش مؤلفه های ادراک معنایی بیشتر رخ میدهد، اگر تجربه زیسته "تهی از هر" بتواند از موقعیت پیرامونی آگاهی به مرکز سیر کند. این وضعیت با عاملیت یافتن بیشتر وجوه نمادین (به نسبت شمایلی) مکان همچنین کنش شدنی (به نسبت بودنی) ناظر در فضا افزایش مییابد. در این حالت، ادراک معنایی در اوج خود به یگانگی کنشگران در فضا منتهی می شود.
گردشگری شهری
لیلا اویسی؛ اکبر پورفرج؛ محمد امیر اویسی
چکیده
ظهور گردشگری دوستدار کودک از مظاهر پاسخ به نیازهای کودکان به فراغت و هماهنگ با تغییرات سبک زندگی بوده است. با توسعة شهر، افزایش جمعیت و تغییرات روزافزون در حوزه فراغت و مصرف، مجتمعهای تجاری تفریحی وارد چرخة گردشگری و فراغت شهروندی شدهاند. طراحی نامناسب و بیتوجهی به نیاز کودکان در این فضاهای شهری سبب بروز خستگی، ناهنجاریهای ...
بیشتر
ظهور گردشگری دوستدار کودک از مظاهر پاسخ به نیازهای کودکان به فراغت و هماهنگ با تغییرات سبک زندگی بوده است. با توسعة شهر، افزایش جمعیت و تغییرات روزافزون در حوزه فراغت و مصرف، مجتمعهای تجاری تفریحی وارد چرخة گردشگری و فراغت شهروندی شدهاند. طراحی نامناسب و بیتوجهی به نیاز کودکان در این فضاهای شهری سبب بروز خستگی، ناهنجاریهای رفتاری در کودکان و خلق تجربهای نامطلوب می شود که میتواند بر تجربة همراهان، سایر بازدیدکنندگان و گردشگران تأثیری منفی بگذارد. در پژوهش حاضر برآنیم تا به تحلیل تحققپذیری مؤلفههای کلیدی توسعه دوستدار کودک در مجتمعهای تجاری تفریحی به عنوان یک بخش و زیرسیستمی از گردشگری بپردازیم. مورد مطالعة ما، مجتمع تجاری، تفریحی و گردشگری خلیج فارس یزد است. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته در دوفاز متوالی انجام پذیرفته است. فاز نخست پژوهش، کیفی با رویکرد مبتنی بر نظریهپردازی زمینه بنیان است که برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها، از تکنیک تجزیه و تحلیل تم کلارک و براون استفاده شده است. دادهها از طریق مصاحبة عمیق و نیمه ساختاریافته از ۳۱ تن از خبرگان حوزه گردشگری کودک، معماری و طراحی فضاهای دوستدار کودک و روان شناسی کودک که به روش هدفمند و به صورت ارجاع زنجیرهای انتخاب شده بودند، گردآوری شد. فاز دوم پژوهش کمی است که به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تجزیه و تحلیل شکست و اثرات آن استفاده گردیده است. نتایج پژوهش طی فراگرد تحلیل تم که شامل پنج مرتبه مرور مستمر رفت و برگشتی بین مجموعه دادهها و خلاصههای استخراجی کدگذاری شده بود، منجر به شناسایی ۳۹ مقوله درقالب هفت مقوله اصلی «تسهیلات و امکانات فیزیکی، مدیریت و برنامهریزی، ایمنی و احساس امنیت، نیازهای آموزشی و خودشکوفایی، نیازهای اجتماعی و فرهنگی، نیازهای بصری و ظاهری و تفریحات، سرگرمیها و رویدادهای اجتماعی» گردید. همان طور که نتایج تکنیک FMEA نشان میدهد، مقوله تدوین آییننامهای مدون برای برنامهریزی و مدیریت مکانی در حوزه کودک با ۵۸/۳۷۰ ضریب RPN اولویت ۱، مقولههای توجه به مقیاسهای کودکان در طراحی فضا، طراحی فضای تعاملات کودکانه به منظور ادغام اجتماعی و برانگیختن حس تعلق فضایی در کودک ، ساخت محیطی ایمن از نظر جسمانی، اولویت های بعدی را دریافت کردند. این مقولهها مربوط به مقولههای اصلی مدیریت و برنامهریزی، نیازهای بصری و ظاهری و امنیت بودند. این مقولهها همگی بر بهبود قابلیتهای مجتمع تجاری _ تفریحی اشاره دارند. ازآنجایی که نیازهای کودکان پویایی زیادی از خود نشان نمی دهند، لازم است با برنامهریزی و سرمایهگذاری مناسب در بخش خصوصی و دولتی توسعه گردشگری کودک مدنظر قرار گیرد.
زیست پذیری شهری
زینب کیا؛ علی اکبر شمسی پور؛ قاسم عزیزی
چکیده
فضاهای شهری با ویژگیهای متفاوت از محیطهای طبیعی، نیازمند تجدید نظر در پهنهبندیهای اقلیمی سنتی هستند تا شرایط اقلیمی در برنامهریزیها و مدیریت شهر، قابل استفاده باشد. شهر تهران با ویژگیهای طبیعی و الگوی توسعه شهری متفاوت، پاسخهای متفاوتی در برابر شرایط اقلیمی دارد. واحدهای همگن واکنش به اقلیم (HCR) طبقهبندی اقلیم ...
بیشتر
فضاهای شهری با ویژگیهای متفاوت از محیطهای طبیعی، نیازمند تجدید نظر در پهنهبندیهای اقلیمی سنتی هستند تا شرایط اقلیمی در برنامهریزیها و مدیریت شهر، قابل استفاده باشد. شهر تهران با ویژگیهای طبیعی و الگوی توسعه شهری متفاوت، پاسخهای متفاوتی در برابر شرایط اقلیمی دارد. واحدهای همگن واکنش به اقلیم (HCR) طبقهبندی اقلیم شهری را بر اساس نقشههای تراکم ساختمانی و ژئومورفولوژی طبیعی زمین انجام میدهد. هدف آن تهیه نقشهای با مجموعهای از مناطق همگن با فضای شهری است و مزیت آن در ارائه دستورالعملهای اقلیمی برای برنامهریزی در طرحهای جامع شهری است. برای مطالعه از لایههای اطلاعات مکانی کاربری/پوشش اراضی، تراکم ساختمانی، شبکه هیدروگرافی، عناصر جوی، تراکم جمعیتی و توپوگرافی شهری استفاده گردید. نتیجه آن تهیه نقشه اقلیم شهری تهران در 17 واحد اقلیمی و بهدنبال آن ارائه هشت دستورالعمل اقلیمی برای برنامهریزی شهری است. ترکیب مورفولوژی زمین، سطوح ارتفاعی، شیب سطحی، بستر رودخانهها با مشخصات فیزیکی و کالبدی شهری مهمترین مشخصه مدل HCR استفاده شده در پژوهش است. نتایج به دست آمده گویای واحد اقلیمی همگنی در نوار شمالی تهران در مجاورت کوهستان با مخروطافکنهها، روددرهها، پوشش گیاهی غنیتر و رخنمونهای سنگی است. در حالی که تکهتکه شدن زیستگاهها، بافت ساختمانی فشرده، دشت رسوبی هموار مشخصه اصلی مناطق مرکزی شهر هستند. نوار میانی تهران با توالی تپهها و درهها از پارک جنگلی چیتگر در غرب تا تپههای گیشا، پردیسان، عباسآباد و لویزان واحد اقلیمی همگن میانی را تشکیل داده که فضاهای تنفسی شهر هستند. گسترش فیزیکی شهر در سمت ارتفاعات و به ویژه در مسیر روددرهها اغلب ظرفیت پویایی، تهویه طبیعی و گردش هوا را کاهش داده و از عوامل افزایش بار گرمای محیطی و شکلگیری جزیره گرمای شهری و تشدید آلودگی هوا در مناطق مرکزی شهر هستند.
برنامه ریزی شهری
اسمعیل دلیر
چکیده
اخلاق زیستی مبنای ایجاد یک زیستگاه اخلاقی و فضای واقعی عدالت است. این مقاله با هدف بررسی ابعاد عدالت اجتماعی در اخلاق زیستی و میزان تحقق آن در هر یک از مناطق شهری اردبیل انجام شد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی و تحلیلی بود. تعداد 40 سئوال پژوهشی در قالب20 گویه با طیف لیکرت محقق ساخته تهیه و تدوین شد. از بین 529 هزار و 374 ...
بیشتر
اخلاق زیستی مبنای ایجاد یک زیستگاه اخلاقی و فضای واقعی عدالت است. این مقاله با هدف بررسی ابعاد عدالت اجتماعی در اخلاق زیستی و میزان تحقق آن در هر یک از مناطق شهری اردبیل انجام شد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی و تحلیلی بود. تعداد 40 سئوال پژوهشی در قالب20 گویه با طیف لیکرت محقق ساخته تهیه و تدوین شد. از بین 529 هزار و 374 نفر جمعیت شهر اردبیل طبق فرمول کوکران، 383 نفر به عنوان حجم نمونه آماری تعیین شد. به روش نمونه گیری تصادفی ساده طبقه بندی شده، سئوالات در اختیار نمونه آماری بالای 18 سال قرار گرفت. برای تحلیل پژوهش از مدل ترکیبی (تحلیل عاملی و مدل وازپس) استفاده شد. به طوری که دادهها از طریق نرم افزار spss نسخه20 تحلیل شده و با استفاده از مدل وازپس میزان تحقق ابعاد عدالت اجتماعی در مناطق شهری سنجیده شد. درصد واریانس تجمعی حدود77/59 درصد از واریانس شاخصهای عدالت اجتماعی بر اخلاق زیستی را تبیین نمود و معیارهای انصاف، برابری، نیاز و فردگرایی اقتصادی به ترتیب بیشترین تا کمترین میزان اثربخشی در اخلاق زیستی شهروندان را به خود اختصاص دادهاند. همچنین مدل وازپس نشان داد که میزان تحقق عدالت اجتماعی در اخلاق زیستی شهروندان اردبیل کمتر از حد متوسط بود. مناطق شهری 1، 2، 5، 3و 4 بیشترین تا کمترین میزان تحقق ابعاد عدالت اجتماعی را داشتند. نتیجه این که حیطههای اخلاق زیستی تحت تأثیر ابعاد عدالت اجتماعی تقویت شده و زمینه برنامهریزی شهری را مهیا میسازند.